اقتباس از متون ديني در سينماي غرب
سينما در جست و جوي ايمان و معنا
نكته دوم: بيشتر فيلم هاي اقتباس شده مورد بحث در اين مقاله از «عهد عتيق» كتاب مقدس است. اصولاً تدوين كنندگان «عهد عتيق» تعمدي آشكار و شگفت در رواج فرهنگ مبتني بر آميختگي يا هرج و مرج جنسي (Sexual Prooniscuity) داشته اند. عهد عتيق سرشار از چنين ايستارهاي اخلاقي و الگوهاي رفتاري است. سينما در جهت ارائه فيلم هايي با درون مايه مذهبي و اقتباس از متون ديني، همواره تضمين كننده گيشه سينما و درآمد تهيه كنندگان بوده است. از اين جهت منابع مذهبي در سينما همواره از نظر سينماگران سوداگر، تكيه گاه قابل اعتمادي محسوب مي شود. آن دسته از فيلم سازان كه به جز تسخير گيشه ها و ارائه مقاصد سياسي به چيز ديگري نمي انديشيده اند، هرگز تصويري درشت و روشن از مذهب ارائه نكرده اند. آنها غالباً نگرش دقيق به آن نداشته و به خواسته فطري انسان، يعني دين و مذهب به طور جدي نپرداخته اند.
پرداختن به مذاهب، اديان، شخصيت هاي بزرگ مذهبي و رهبران روحاني براي آنها صرفاً بهانه اي براي سودآوري بيشتر در سينماي تجاري شده است. تجربه نشان داده است كه اين فيلم ها در زمينه نمايش و كسب موفقيت هرگز نيازي به تبليغات گسترده نداشته اند. چنانچه سيسيل ب. دوميل كارگردان كهنه كار آمريكايي گفته است: «هر فيلمي نيازمند هزينه هاي فراوان براي تبليغ است، ولي فيلم هاي مذهبي به دليل ارتباط نزديك مردم با مذهب، نيازي به تبليغات ندارند.»
تقريباً در كليه فيلم هاي ساخته شده در دوران صامت، از فيلم هاي كوتاه دو حلقه اي تا آنان كه طولاني تر بوده اند، مذهب به نوعي مطرح مي شد. در اكثر فيلم هاي سينمايي كشيش، كليسا، مراسم مذهبي، اشاره به افسانه هاي مذهبي يا پرداختن مستقيم تر به آنها و به طور كلي مسائل، باورها و عقايد مردم، به نوعي جلوه داشت. چنانچه اشاره شد فيلم سازان از همان ابتدا اهميت پرداختن به مضامين مذهبي را در فيلم با استفاده از نوعي فرمول جذب تماشاگر مي دانستند. آنها از راه پرداختن به فرهنگ برهنگي و جاذبه جنسي در كنار يكديگر هدف خود را دنبال مي كردند. اين فرمول جهت جذب تماشاگر از يك داستان انجيل يا تورات آغاز مي شد، ولي در آن توجه به نكات غير اخلاقي فراوان بود. «فرديناند زكا» فيلم ساز معروف فرانسوي از بنيان گذاران چنين سبكي به شمار مي رود. او در سال 1908 توانست ميزان علاقه تماشاگران را مورد سنجش قرار دهد.(1) «ژرژ مليس» نيز در سال 1905 برداشت خود را از داستان هابيل و قابيل تصوير كرد.(2) او مرد جواني را نشان مي داد كه هراسان و متوحش در ميان صخره ها و كوه ها از جسد قرباني اش مي گريخت و فرشتگان با اراده اي مصمم و خلل ناپذير وي را تعقيب مي كردند. تا سال 1912 فيلم هايي در اين زمينه با برداشت و اقتباس هاي صحيح و بعضاً غير منطقي از افسانه هاي كتب مقدس ساخته و راهي سينماها شدند. مانند زندگاني موسي، طالوت و داود و هرودياس (1913) كه توسط كمپاني هاي كوچك آمريكايي و اروپايي به ويژه در ايتاليا ساخته مي شدند. فيلم هاي بسيار بلند فرانسوي و ايتاليايي از سال 1912 با استفاده از همين مضامين به بازار سينماي آمريكا راه يافتند و مورد توجه تماشاگران سينما قرار گرفتند. فيلم هايي مانند حضرت يوسف در سرزمين مصر و شمعون و دليله از اين قبيل بودند كه بعداً به آنها خواهيم پرداخت.(3)
فيلم گرفتن از نمايشنامه هاي مذهبي نيز شديداً مورد توجه مردم بود كه معمولاً اقتباس از كتاب مقدس بود و در كليساها يا محل هاي ديگر نمايش داده مي شد. گفتني است كه در سال 1904 نيز فيلم زندگي و مصائب مسيح به وسيله كمپاني پاته ساخته شد كه نمايش آن خشم شوراي مقدس كليسا را برانگيخت. به ويژه در روسيه تزاري كه به دليل اهانت به كتب مقدس توقيف شد. به طوري كلي از همان سال هاي اوليه قرن بيستم است كه دستمايه هاي داستاني موجود در كتب مقدس و اساطير مذهبي زمينه اي براي هجوم فيلم سازان به اين مضامين مي شود.
به هر حال «ديويد مارك گريفيث» فيلم ساز شهير با اطلاع از آوازه فيلم هاي طويل و باشكوه تاريخي كه شرح آن گذشت، تصميم مي گيرد تا فيلم هاي عظيم را براي اولين بار در آمريكا توليد كند. او كه كارگردان فيلم هاي معروف تاريخ سينما به نام تولد يك ملت و تعصب است، تصميم مي گيرد فيلم جوديت بتوليايي(1913) را بسازد. در آن زمان فيلم سازي به صورت يك حلقه اي و كوتاه مدت باب روز بود و هيچ كس هزينه اي جهت فيلم هاي بلند نمي پرداخت. تهيه كنندگان مي گفتند كه مردم حوصله ديدن فيلم هاي طولاني نيم ساعته و يك ساعته را ندارند. لذا گريفيث كه آوازه فيلم هاي طويل خارج از آمريكا را شنيده بود، تصميم گرفت اين فيلم را مخفيانه در كاليفرنيا بسازد. در آن زمان مركز فيلم سازي در شرق آمريكا به طور پراكنده وجود داشت و هنوز هاليوود در غرب تأسيس نشده بود. او پس از بررسي در كتاب مقدس از داستان «جوديت در اسفار مطرود عهد عتيق»(4) فيلم مذكور را مي سازد. اين فيلم قصه مبارزه و در نهايت پيروزي دختري جوان از اهالي شهر «بتوليه» يا «بيت اللحم» بر سپاه «بخت النصر»(5) پادشاه آشور را به تصوير مي كشد. داستان آن از اين قرار است كه يك سردار آشوري به نام «هولوفرنز» به امر بخت النصر به شهر «بتوليه» حمله مي كند. اهالي شهر قدرت مقابله با سپاه عظيم دشمن را ندارند، لذا تصميم مي گيرند در برابر آنان مقاومت نكرده و تسليم شوند تا آن كه «جوديت» بيوه زني زيبا و متقي ضمن انتقاد از اهالي شهر به خاطر عقايد كفرآميزشان، قول مي دهد تا در صورت عدم تسليم شدن موجبات پيروزي همشهريانش را فراهم آورد. سپس با ترفندي زيركانه خود را به سپاه و اردوگاه دشمن مي رساند و با حيله به فرمانده سپاه بخت النصر نزديك مي شود. «جوديت» با زيبايي افسون كننده اش وي را مي فريبد و موفق مي شود به خيمه اش راه يابد. فرمانده در اثر نوش خواري به خواب مي رود و «جوديت» با استفاده از شمشير او، سرش را از تن جدا مي كند و سر بريده سردار آشوري را به عنوان غنيمت به شهر مي آورد. يهوديان شهر كه سر بريده فرمانده دشمن را مي بينند، قوت قلب گرفته و سرانجام موفق مي شوند بر سپاه بدون سردار دشمن پيروز شوند. اين داستان كه «گريفيث» در فيلم جوديت بتوليايي از آن استفاده مي كند و آن را به تصوير مي كشد، مفاد كتاب «جوديت» يعني يكي از اسفار مطروده عهد عتيق در كتاب مقدس است و احتمالاً با الهام از وقايع دوران جنگ «مكابيان»(6) در قرن دوم پيش از ميلاد نوشته شده است. «گريفيث» پس از انتخاب داستان فوق اقدام به تهيه روايتي سينمايي به طور مخفيانه و دور از چشم مسئولان كمپاني ويتاگراف در كاليفرينا مي كند. پس از چندي، تهيه فيلم جوديت بتوليايي در چهار حلقه به پايان مي رسد، ولي مسئولان كمپاني ويتاگراف با اطلاع از اين اقدام گريفيث كه به صورت پنهاني انجام گرفته است، به شدت ناراحت مي شوند و با خشونت فيلم فوق را توقيف و بايگاني مي كنند و اجازه نمي دهند كه به نمايش عمومي درآيد. مسئولان كمپاني حتي به اين مسئله نيز بسنده نكرده و حق كارگرداني فيلم را از «گريفيث» مي گيرند و از آن به بعد به جاي كارگرداني، نظرات و تهيه فيلم ها را به عهده او مي سپارند.
«گريفيث» با ناراحتي از اين عمل بلافاصله استوديوي ويتاگراف را ترك و به همراه وي تعداد زيادي از هنرپيشگان و عواملي كه در تهيه آثارش با او همكاري داشتند از كمپاني «ويتاگراف» خارج مي شوند و به كمپاني ميوچوال مي روند.(7) فيلم جوديت بتوليايي كه توسط «بيلي آلدريچ» بازنويسي شده بود، برداشتي پر زرق و برق از كتاب مقدس به حساب مي آيد. صحنه هاي عظيم اين فيلم بعدها سرمشقي براي كارگردانان ديگر آمريكايي محسوب مي شود؛ مانند سكانس هاي چشمگيري همچون صحنه حمله به ديوار شهر، حركت ارابه ها، انهدام لشگرگاه آشوري ها با آتش و...
اين صحنه هاي مهيج و زيبا از نظر شكوه و عظمت بي نظير است. فيلم جوديت بتوليايي تا اوخر سال 1914 همچنان در توفيق بود، ولي يك سال پس از نمايش فيلم ايتاليايي كوواديس در آمريكا، اجازه نمايش مي يابد. با اكران آن اهميت كار گريفيث در ميان آثار هم تراز كه تا آن زمان به نمايش درآمده كاملاً مشخص مي شود. گريفيث براي اولين بار در اين فيلم از نماهاي درشت استفاده مي كند، عملي كه در آن زمان غيرقابل تصور بود. فيلم جوديت بتوليايي اثري مهيج است كه داستان عهد عتيق كتاب مقدس را به گرمي به تصوير مي كشد. موسيقي متن فيلم توسط يك اركستر كامل اجرا شده است. ستارگان معروف آن زمان يعني «بلانس سويت»، «مي مارش» و «ليليان گيش» در آن به ايفاي نقش مي پردازند.
زندگي پيامبران نيز با استفاده از قصص مذهبي در كتاب مقدس از ابتدا مورد توجه فيلم سازان دنيا بوده است. پس از تهيه نخستين فيلم هاي مذهبي در همان آغاز تولد سينما خصوصاً بعد از ارائه فيلم زندگي مسيح كه توسط «فرديناند زكا» در فرانسه ساخته شد و مهم ترين اثر پرخرج و عظيم اين دوران است، كمپاني هاي اروپايي و آمريكايي با همكاري فيلم سازان آن زمان، آثار بسياري را ارائه مي كنند. كاري به طوري بالا مي گيرد كه در سال 1913 پاپ ساختن فيلم هاي مربوط به زندگي مسيح(ع) را ممنوع اعلام مي دارد.
فيلم يوسف در سرزمين مصر نيز قبل از شروع جنگ جهاني اول ساخته شد. در اين فيلم يوسف فرزند يعقوب پيامبر كه بيش از اندازه مورد محبت پدر قرار دارد، به خاطر كينه و حسد برادرانش در چاه افكنده مي شود و پس از رهايي در بازار مصر به عنوان برده فروخته مي شود. او در مصر گرفتار عشق زليخا شده و به زندان مي افتد و پس از خلاصي از زندان به وزارت مصر مي رسد. در اين فيلم «جيمز كروز» كارگردان مشهور سال هاي بعد به نقش يوسف ظاهر مي شود.
فيلم داود و جالوت نيز (1914-1910) نيز در همين دوران ساخته مي شود. جالوت يا گوليات در زمان پادشاهي شائول (طالوت) و حكومت او بر قوم بني اسرائيل به جنگ جالوت مي رود. وي به قدري قوي است كه هيچ كس توانايي مقابله با او را ندارد تا اين كه داود نوجوان با فلاخن او را از پاي درمي آورد و سرش را از بدن جدا مي كند. اين مضمون در سال هاي دهه 50 نيز دوباره سازي مي شود.
در همين سال ها كمپاني يونيور سال فيلمي به نام سامسون با شركت «جي. وارن كريگام» مي سازد. با آغاز جنگ جهاني اول (1918-1914) توجه به مضامين مذهبي در فيلم ها افزايش يافت. سينماي ايتاليا فيلم كريستوس را از زندگي عيسي(ع) تهيه مي كند. كارگردان فيلم «جوليو آنتومورو» بوده و «جيواني پاسكوالي» بازيگر معروف نيز نقش عيسي را بر عهده دارد. نمايش عمومي فيلم با موفقيت همراه است و مورد استقبال قرار مي گيرد. كارگردان براي طراحي دكورهاي فيلم و لباس هنرپيشگان از نقاشي هاي مذهبي موجود استفاده مي كند، بنابراين فيلم با واقعيت نزديك تر مي شود. اپيزود فيلم معروف تعصب (گريفيث/1916) با عنوان «نازارين» به واقعه مصلوب شدن عيسي(ع) و معارضه او با فريسيان و روميان مي پردازد. در اين قسمت بيش از 3500 سياهي لشگر به كار گرفته مي شود. «هواردگي» ايفاگر نقش عيسي مسيح است.
در دنباله بهره برداري از قصص كتاب مقدس در سينما، براي اولين بار در سال 1918 داستان «يحيي(8) تعميد دهنده و سالومه»(9) مورد بهره برداري فيلم سازان قرار گرفت. در اينجا با برداشتي از قصه شهادت يحيي در كتاب مقدس، «جي گوردون ادواردز» فيلمي با نام سالومه ارائه مي دهد. اين فيلم توسط «جوزف يشنك» تهيه مي شود.(10) نقش سالومه بر عهده «ترابارا» و نقش «يحيي تعميده دهند» توسط «آلبرت روسكو» ايفا مي شود. داستان فيلم پيرامون وقايع شهادت يحيي است كه به تحريك «هيروديا» انجام مي گيرد. داستان از اين قرار است كه هيروديس دل در گرو عشق همسر برادرش «هيروديا» دارد و يحيي او را از اين كار منع مي كند. هيروديا به يحيي كينه مي ورزد و هيروديس براي به دست آوردن دل هيروديا يحيي را دستگير و زنداني مي كند، ولي چون يحيي پيامبر است جرئت كشتن او را ندارد تا آن كه در جشن سالانه اي كه هيروديس در دربار برپا مي كند، هيروديا با زينت آلات و به صورت فريبنده اي به همراه دخترش «سالومه» در مراسم حاضر مي شود. «سالومه» به اصرار پادشاه در اين مجلس مي رقصد و همه را مجذوب خود مي كند. هيروديس مسحور او شده است و مي گويد هرآن چه بخواهي برآورده مي كنم. «سالومه» با مادرش هيروديا مشورت كرده و «هيروديا» كه از فتواي يحيي ناراحت است و كينه او را در دل دارد، مي گويد كه سر يحيي را بخواه! هيروديس به خاطر سوگند خود به اين درخواست پاسخ مثبت مي دهد و يحيي را به شهادت مي رساند و سر يحيي را در سيني گذاشته و به حضور او مي آورند. فيلم سالومه ساخته «جي. گوردون ادواردز» به صورت صامت تصاويري از واقعه را به تصوير مي كشد. داستان فوق در سال هاي بعد توسط سينماگران متفاوتي مورد اقتباس قرار گرفت. از جمله در سال 1922 «چارلز برانيت» فيلم ديگري با عنوان سالومه با شركت «نازيموا» ستاره معروف دوران صامت ساخت. «نازيموا» نقش «سالومه» را بر عهده داشت، ولي در آن زمان وي 43 ساله بود. خود «نازيموا» تهيه كننده بود و عدم استقبال مردم از فيلم جز زيان فراوان چيزي در پي نداشت. سكانس هاي فيلم به شدت تصنعي و گاهي مضحك است. در همان سال فيلم سامسون و دليله در كشور اتريش به كارگرداني «الكساندر كوردا» قبل از عزيمت به هاليوود ساخته شد و «جي. گوردون ادواردز» فيلم ملكه سبا را با شركت «بتي بلايت» كارگرداني كرد. هر دوي اين فيلم ها اقتباس هاي متفاوتي از كتاب مقدس محسوب مي شدند. فيلم ملكه سبا با استفاده از داستان سليمان در كتاب اول پادشاهان عهد عتيق ساخته شده است. اقتباس از داستان هاي كتاب مقدس در اين سال ها رشد فزاينده اي مي يابد. روايت ديگر چنانچه اشاره شد فيلم سالومه بود كه با هزينه اي سنگين تصاوير كاملاً متفاوتي داشت و دليل عدم موفقيت آن عدم رعايت نكات اخلاقي و ارائه تصاوير بي پرده بود. اعتراضات وسيعي توسط مردم به نمايش اين گونه تصاوير غيراخلاقي شد و سازمان «دفتر هيز» براي كنترل آثار سينمايي ساخته شد. فيلم سامسون و دليله نيز اولين اقتباس سينمايي ازسفر داوران باب سيزهم عهد عتيق در كتاب مقدس بود. سامسون داراي قدرتي مافوق بشري است كه براي نجات مردم بني اسرائيل عليه دشمنان به مبارزه برمي خيزد. راز قدرت سامون توسط «دليله» دختري زيبا و آشوبگر كشف مي شود و سامسون دستگير و كشته مي شود. كوردا در قالب فيلمي صامت اين فصل از كتاب مقدس را به تصوير مي كشد. در سال 1949 اقتباس ديگري از قصه فوق باشكوه و زيبا ساخته مي شود.(11) «مايكل كورتيز» نيز مانند «كوردوا» راهي هاليوود مي شود. او در سال 1922 قبل از عزيمت به آمريكا فيلمي با عنوان سودوم و گومرا با استفاده از داستان زندگي حضرت لوط پيامبر در سفر پيدايش كتاب مقدس مي سازد. در اين فيلم مي بينيم كه مردم شهر سودوم بت پرست هستند و تبليغات حضرت لوط در آنان مؤثر نمي افتد. آنان به اعمال شيطاني مبادرت مي ورزند. همسر لوط نيز در خفا با قوم خود همراه است و زماني كه فرشتگان از جانب خداوند به صورت جواناني زيبا رو بر لوط مهمان مي شوند، همسرش قوم خود را مطلع مي سازد. آنان با اجتماع در جلوي خانه لوط آن دو جوان را از او مطالبه مي كنند. خداوند به لوط امر مي كند تا يكتاپرستان را از شهر خارج كند، زيرا به علت نافرماني و ازدياد گناه و اعمال زشت مردم به زودي شهر ويران خواهد شد. لوط با ياران خود به كوه مي گريزد و همسرش در مسير راه به دليل نافرماني به عذاب الهي گرفتار مي آيد و تنها لوط و چند نفر از نزديكان وي نجات مي يابند.
در سال 1923 اقتباس ديگري از داستان موسي در كتاب مقدس توسط «سيسيل ب. دوميل» به نام ده فرمان داريم كه فيلمنامه آن را «جيني مك فرسون» نوشته است. «سيسيل ب. دوميل» كه تا آن زمان در فيلم هايش از ملودرام هاي شهوت انگيز به صورت گسترده اي استفاده مي كرد، پس از تشكيل «دفتر هيز» تغيير روش داده و با زيركي خاص داستان هاي مذهبي را پوششي براي ارائه اين گونه آثار قرار مي دهد و فيلم اخير بر همين اساس به صورتي حسابگرانه، نمايشي از همان ملودرام هاي غير اخلاقي در پوشش روايتي از داستان كتاب مقدس است. او كه با دگرگوني اوضاع اجتماعي در آمريكا و تغيير خواست هاي تماشاگران آثار سينمايي با ريزبيني اين تحول را احساس مي كند، با حضرت موسي(ع) هم آواز شده و به امر به معروف و نهي از منكر مي پردازد. وي با استفاده از نظريه مكافات عمل فيلم هايي اينچنين مي سازد كه بر همين اساس بوده و زير پوشش حجاب مذهب اشاعه دهنده همان فرهنگ برهنگي است كه با توجه به استفاده مجدد از همان صحنه هاي شهوت انگيز آثار قبلي، هرگز از طرف كسي مورد اعتراض قرار نمي گيرد و به راحتي موفق مي شود همان ملودرام هاي شهوت انگيز را كه از سوي سازمان زنان آمريكا به شدت مورد اعتراض قرار گرفته بود، در پناه داستاني از كتاب مقدس به تصوير بكشد. بدون آن كه حساسيتي برانگيزد. فيلم ده فرمان از دو داستان جداگانه تشكيل مي شود. در قسمتي از فيلم به داستان حضرت موسي(ع) و فرار وي از مصر و صدور فرامين ده گانه مي پردازد و در قسمت ديگري از فيلم به بيان داستاني در عصر معاصر مي پردازد كه قصه زندگي دو برادر است كه يكي گمراه است و فرامين الهي را زير پا مي گذارد و ديگري در صراط مستقيم گام برمي دارد و با رعايت درستكاري، انصاف، قوانين و دستورات مذهبي را محترم مي شمارد. احكام حضرت موسي بر محور شعارهاي قتل نفس مكن، مرتكب زنا نشو، به پدر و مادرت احترام بگذار(11) و... متكي است. فيلم در تلفيق صحنه هاي مؤثر فيلم كه بياني تاريخي-مذهبي دارد، مانند گذشتن بني اسرائيل از رود نيل، سرگرداني آنها در بيابان و نازل شدن وحي بر موسي(ع) در كوه سينا با قسمت دوم آن كه ارائه داستاني جديد و معاصر است، هيچ گونه ارتباطي برقرار نمي كند. اين كار صرفاً پوششي براي ارائه خواسته هاي «دوميل» است. او مطمئن است كه با وجود داد و فريادهاي هواداران رعايت مسائل اخلاقي، اين عوامل در گيشه بسيار مؤثر است و مورد جلب نظر و توجه تماشاگران قرار مي گيرد. ضمناً او مي داند كه كسي قادر نيست تا به هر دليلي با فيلمي كه به ارائه زندگي و تصاوير حضرت موسي(ع) پرداخته، اعتراض كند و در اين كار نيز موفق مي شود. در صحنه اي كه حضرت موسي(ع) احكام ده گانه را دريافت مي كند، براي نشان دادن فسق و فجور قوم بني اسرائيل پيرامون گوساله سامري فرصت را از دست نمي دهد و تصاوير زشت و زننده اي را در ميان فيلم مي گنجاند. اين فيلم نخستين اثر مجلل و پرهزينه است كه در آن زمان هزينه ساخت آن به 1/5 ميليون دلار مي رسد و داراي دكورهاي عظيم و هزاران سياهي لشگر است. صحنه شكافتن دريا، فرار بني اسرائيل از دست نيروهاي رامسس دوم(12)، غرق شدن مصريان در دريا، نزول احكام ده گانه از آسمان به صورت آتش و بالاخره تمرد بني اسرائيل در زمان غيبت موسي(ع)، ساختن گوساله زرين و پرستش آن و خوش گذراني آنان در كنار گوساله از صحنه هاي ديدني فيلم به شمار مي رود. نقش حضرت موسي(ع) بر عهده «تئودور رابرتز» است و نقش رامسس دوم را «شارل دوروش» ايفا مي كند.
قسمت هايي از فيلم كه مربوط به زندگي موسي(ع) است و از كتاب مقدس استفاده شده، رنگي و داستان معاصر به صورت سياه و سفيد است. اين فيلم درست يك سال پس از به رسميت شناخته شدن يهوديان توسط جامعه ملل در سال 1922 براي داشتن يك موطن اصلي در فلسطين ساخته مي شود، زيرا در آن به كوچاندن قوم يهود به سرزمين موعود اشاره دارد.(13)
دوميل در سال 1956 بخش اول فيلم را با همين نام بازسازي مي كند. اين فيلم كه فيلمنامه آن به جز كتاب مقدس و متون باستاني توسط اينباس مكنزي، جسي لاسكي جونيور، جك گارليس و فردريك ام. فرانك بر مبناي رمان هاي شاهزاده مصر نوشته «دوروتي كلارك ويلسن» و ستون آتش نوشته ج. ه. اينگرام و بر بال هاي عقاب نوشته ج. ا. ساترن نوشته شده است، با بازي چارلتون هستون، يول براينر، آن باكستر، ادوارد جي. رابينسون، ايوون دكارلو، دبرا پاجت، جان درك و عده اي ديگر به مدت 219 دقيقه ساخته مي شود. نقش فرعون مصر بر عهده «سدريك هاردويك» است. در آغاز فيلم به او گفته مي شود كه منجي قوم يهود به زودي متولد خواهد شد و او دستور قتل عام تمام پسران تازه به دنيا آمده يهودي را صادر مي كند. ولي يكي از نوزادان كه در سبدي روي رود نيل رها شده، نجات پيدا مي كند. نوزاد را خواهر فرعون پيدا كرده و با نام موسي (به مفهوم از آب گرفته شده) او را بزرگ مي كند. دوران جواني او به عنوان شاهزاده مصري حتي يبش از پسر فرعون رامسس مورد توجه است. به زودي نسبت واقعي اش كشف شده و او به تبعيد سر به بيابان مي گذارد و سال ها مي گذرد تا موسي به رسالت الهي خود بازمي گردد. او به مقابله با فرعون جديد پرداخته و قوم يهود را از بردگي نجات مي دهد. اين فيلم آخرين فيلم سيسيل ب. دوميل از جهت اقتباس از متون ديني و روايات انجيلي اين سلطان رياكاران هاليوود است. صحنه هاي نوشته شدن ده فرمان بر سنگ هاي كوه تور و شكافته شدن رود نيل در برابر قوم بني اسرائيل كه با تمهيدات سينمايي آن زمان ساخته شد، هنوز هم ديدني است. اين فيلم در بيشتر دهه هاي پيش جزو آثار پرفروش تاريخ سينما بوده است.
حال مجدداً به دهه 30 بازمي گرديم. فيلم كشتي نوح (مايكل كورتيز) اقتباس ديگري از كتاب مقدس (عهد عتيق-سفر پيدايش) است كه فيلمنامه آن توسط «آنتوني كولروي» و «داريل اف زانوك» نوشته شده است. اين فيلم صامت است، ولي در سال 1930 سينماي ناطق پا گرفته بود. نوح مأمور مبارزه با بت پرستي و نجات گمراهان بود، ولي به جز اندكي از مردم، دعوت او را اجابت نكردند و به همين دليل خداوند دستور مي دهد تا نوح كشتي بزرگي بسازد و خود به اتفاق خانواده اش به همراه زوجي از هر يك از موجودات در آن قرار بگيرند و سپس عذاب خود را به صورت باراني سيل آسا نازل مي كند و تمام موجودات و زشتي هاي بشر را مي شويد. «كورتيز» در اين فيلم داستان مذهبي كشتي نوح از كتاب مقدس را با فاجعه جنگ جهاني اول مرتبط مي كند. فيلم لوط در سودوم (1934-1933) عنوان فيلمي كوتاه و تجربي است از سينماگران آوانگارد(14) «واتسون و وبر» كه اقتباسي آزاد از كتاب مقدس و كوششي براي به كار گرفتن رسانه فيلم به مثابه وسيله اي براي بازگو كردن يك حكايت به طريق تمثيلي است. فيلم مريم مجدليه (Mary Magdalene) در سال 1946 به كارگرداني «ميخائيل تورس» اقتباسي سينمايي از زندگي او است كه از انجيل لوقا فصل هفتم(15) گرفته شده است. او از زنان بدكار و صاحب ثروت شهرت بود كه پس از ملاقات با عيسي(ع) به رستگاري مي رسد. داستان فيلم از اين قرار است كه يكي از فريسيان از مسيح(ع) دعوت كرد كه با وي غذا صرف كند و عيسي(ع) به خانه او آمده و نشست. ناگاه زني كه در آن شهر گناهكار بود (مريم مجدليه) چون شنيد كه وي در آنجاست حاضر شده و با اخلاص كامل، گريان و نالان بر قدم هاي مسيح(ع) افتاده و با اشك هاي خود پاهاي آن حضرت را شست و شو داد و با موهاي خود خشكانيد و شيشه اي از عطر سنبل بر سر مسيح ريخته و او را تدهين كرد و به اين وسيله ايمان قلبي خود را به آن حضرت ابراز داشت. حركت وي باعث اعتراض حاضران شد. مسيح(ع) اقدام خالصانه او را پذيرفته و گناهان گذشته او را عفو فرموده و در زمره مؤمنان محسوب داشت. پس از آن در هر شهري كه مسيح مي رفت، مريم مجدليه نيز به اتفاق حواريون همراه بود. در هنگام مصلوب شدن عيسي و دفن او در قبر از جمله زناني بود كه حضور داشت و براي حنوط بر سر قبر مسيح حاضر شد و چون به قبر درآمد، مسيح(ع) را نديد. دو فرشته اي كه در قبر بودند، از مريم مجدليه كه گريه مي كرد علت را پرسيدند، او گفت كه عيسي(ع) را مي جويد. و مسيح(ع) براي اولين بار پس از صليب در عالم مكاشفه بر مريم ظاهر شد و به او مأموريتي محول كرد تا به نزد حواريون برود و موضوع را به آنان كه در حالت متفرقه و تشتت بودند، برساند. او بعدها با امپراتور روم ملاقات كرد و يهوديان را كه عامل اصلي قتل عيسي(ع) بودند، شفاعت كرد. نقش عيسي(ع) بر عهده هنرپيشه مكزيكي «لوئيس الكوريز» است.
فيلمنامه سامسون و دليله (سيسيل ب. دوميل/1949) با اقتباس از اسطوره سامسون يا شمعون در كتاب مقدس سفر داوران توسط «جسي لاسكي جونيور» و «فردريك او. فرانك» نوشته شده است. اين فيلم داستان حكايت مردي از قوم بني اسرائيل است كه با قدرتي بشري در روزگار يهوديان و بني اسرائيل تحت حكومت فلسطينيان هستند، مأموريت مي يابد تا آنان را از ستم فلسطينيان برهاند و طي حوادثي عاقبت با صحنه شكست كامل فلسطينيان و كشتار دسته جمعي آنان در معبدي عظيم كه توسط سامسون با خرابي ستون هاي آن صورت مي گيرد، مدفون شده و فيلم به پايان مي رسد.
در كتاب مقدس سفر داوران باب هاي سيزدهم و هفدهم از اسفار عهد عتيق به شرح داستان زندگي سامسون پرداخته مي شود. ولي فيلم دوميل حكايت ديگري است. در ابتداي داستان پيرمردي از قوم بني اسرائيل آياتي از كتاب مقدس را براي نوجوانان مي خواند و سامسون هم در ميان آنها به سخنان وي گوش مي دهد. سربازان حمله كرده و پيرمرد موعظه گر را دستگير مي كنند. سامسون خشم دشمن را در دل مي گيرد. بعد سامسون را در جواني مي بينيم و قضاياي دلدادگي او به دليله در فيلم دنبال مي شود تا پايان كه در معبد مي ميرد.
«دوميل» اثري جذاب و سرگرم كننده با درون مايه مذهبي مي سازد همراه با چاشني هميشگي فيلم هايش يعني استفاده از صحنه هاي مهيج غيراخلاقي و حقه هاي سينمايي، آميختن تقدس و گناه، علاوه بر مناسبات سياسي روز، كه مانند ديگر فيلم هايش براي او موفقيت چشمگيري از نظر تجاري به همراه دارد. اين فيلم اثري گيشه پسند است كه در آن هرگز هيچ گونه هاله اي از تقدس، معنويت و روحانيت ناشي از متن كتاب مقدس به چشم نمي خورد. او سامسون را مردي خارق العاده از نظر قدرت بدني كه شديداً پايبند لذايذ مادي است به تصوير مي كشد كه در پي هواي نفس است.
زندگي داود در اوايل دهه 50 دستمايه فيلم معروفي به نام داود و بتسابه (هنري كينگ/1951) مي شود. فيلمنامه اين فيلم توسط «فيليپ دان» و داستان آن از باب يازدهم از كتاب دوم سموئيل در عهد عتيق كتاب مقدس اقتباس شده است. داود در نوجواني به چوپاني اشتغال دارد. سموئل نبي از پيامبران بني اسرائيل كه 400 سال پس از موسي به رسالت رسيد و تقريباً در سال هاي 1050 قبل از ميلاد مي زيسته، داود را بشارت مي دهد كه خداوند او را براي رهبري قوم بني اسرائيل برگزيده است. داود كه قهرماني جنگجو و مبارز است، عاقبت بر تخت سلطنت مي نشيند و به كمك «ناتان»(16) پيشگوي خداوند، تابوت عهد(17) را به مكان امني انتقال مي دهد. روزي بر حسب اتفاق چشمش بر «بتسابه»(18) يا «بتشبع» مي افتد و سخت شيفته جمال او مي شود. همسر «بتسابه» كه يكي از افسران لشگر داود است، مانعي است تا او بر «بتسابه» دست يابد، بنابراين او را به مأموريت هاي جنگي مختلفي روانه مي سازد تا به نحوي از شرش خلاص شود. پس از مدتي ناتان با اطلاع از موضوع، داود را متهم مي سازد كه دچار گناه شده است و او را مجبور ميكند تا بي گناهي خود را با لمس تابوت مقدس با اثبات برساند. زيرا چنين مرسوم بود كه اگر گناهكاري دست ناپاك خود را بر تابوت بگذارد، مورد غضب الهي قرار مي گيرد و مرگ او حتمي خواهد بود. ولي داود در نيايش با پروردگار مورد عفو واقع مي شود.
شخصيتي كه «هنري كينگ» در اين فيلم از داود ارائه مي دهد، شخصيتي عاري از تقواست و هرگز شايسته شأن پيامبري الهي با خصلت هاي مقدس و روحاني نيست.(19) داود در فيلم داود و بتسابه جنگجويي مبارز است و به مظاهر مادي و گه گاه موعظه گرانه توجه دارد و در فيلم از روحيه معنوي، كمتر اثري به چشم مي خورد. «هنري كينگ» در پرداخت شخصيت ها از جمله «ناتان» و داود آن گونه كه بايد و انتظار مي رود نمي تواند موفق باشد و در انجام آن ناتوان مانده است. از اين رو جهت جذب تماشاگر و پر كردن خلأ موجود، از كليشه سازي هاي سينماي غيرمذهبي و رايج هاليوود كه به فرمول «سيسيل ب. دوميل» معروف است، سود جسته است.
نقش هاي اصلي فيلم بر عهده «گريگوري پك»، «سوزان هايوارد»، «جان ساكسون»، «ريموند ماسي» و «جيمز رابرتسون جاستيس» است.
در سال 1953 از داستان ايلياي نبي (الياس) مندرج در كتاب مقدس (كتاب اول عهد عتيق) فيلمي با نام گناهان ايزابل ساخته مي شود. اين فيلم در رابطه با رسالت الياس نبي در زمان پادشاهي «آخاب» و همسرش ايزابل، با شركت «پولت گدار» ساخته شده است. كارگردان فيلم «رجنيالد لو بورگ» است.
در داستان فيلم مي بينيم كه «آخاب» پادشاه بني اسرائيل و همسرش ايزابل(20) كه بت پرست هستند، ترويج بت «بعل» را در اين سرزمين مرسوم ساخته اند. الياس كه از پيامبران بزرگ بني اسرائيل است، رسالت مي يابد تا مردم را به يكتاپرستي بخواند. او آخاب و همسرش را به يكتاپرستي دعوت مي كند، ولي آخاب او را مورد اذيت و آزار قرار داده و با خشم مي راند. با نفرين الياس، قوم بني اسرائيل و سرزمين آخاب دچار خشكسالي مي شوند و آخاب به انتقام اين كار به كشتار و قتل عام مردم مي پردازد.(21)
فيلم اثري موفق بوده، ولي داراي برداشتي سطحي و ضعيف از وقايع و حوادث فوق است. يك فيلم مكزيكي هم در سال1956 در مورد خلقت آدم به نام آدم و حوا به كارگرداني «آلبرتو گوت» ساخته مي شود. داستان فيلم بيشتر مسائل و كشمكش هاي اين دو را پس از هبوط و فرو افتادن بر زمين تصوير مي كند. اين فيلم نخستين اثر مذهبي عريان گراست؛ فيلمي سطحي و فاقد شعور مذهبي.
در سال 1954 كمپاني «كلمبيا» يكي از حماسه هاي كتاب مقدس با عنوان يوسف و برادران را به تصوير درآورد. داستان فيلم برداشتي از قصه يوسف و زليخا در كتاب مقدس است. نقش زليخا برعهده «ريتا هيورث» بود و «لي. جي كاب» نقش عزيز مصر را برعهده داشت و «عمر شريف» جوان و گمنام براي بازي در نقش يوسف انتخاب شد. پس از مدتي ريتا هيورث با معشوقه اش به مكزيك فرار كرد و طرح اين فيلم برهم خورد. در سال 1956 نيز اقتباس معروف «دوميل» از ده فرمان را داريم كه قبلاً درباره آن اشاره شد و از آن به عنوان سودآفرين ترين فيلم تاريخ سينما صحبت مي شود.
در سال 1958 فيلم سليمان و ملكه سبا ساخته كينگ ويدور با اقتباس از كتاب مقدس يعني داستان سليمان نبي(ع) با هزينه اي سنگين ساخته مي شود. اين فيلم از محتوايي مذهبي برخوردار است، اما در پناه عرضه شكوه عظمت موجود عاري از حس مذهبي لازم عرفاني است. ضمناً فاقد جهان بيني الهي و داراي تصاويري پرشكوه و فريبنده، اما محصور در چهارچوب عوامل مادي ارائه مي شود. روابط سليمان و ملكه سبا به عشقي مادي و زميني بدل مي شود و فرصتي براي پرداختن به علايق مجازي و عرفاني وجود ندارد.
فيلم برداري اين فيلم در اسپانيا صورت مي گيرد. شكوه و عظمت اين فيلم خصوصاً در برخي از صحنه هاي آن بسيار چشمگير است. در يكي از جنگ هاي حضرت سليمان با دشمنانش، لشگريان دشمن به قدرت الهي، با انعكاس نوري كه از سپرهاي سپاه سليمان(ع) بر چشم هاي آنان مي تابد، كور مي شوند و در دره اي سقوط مي كنند و سپاه سليمان(ع) به پيروزي مي رسد. اين صحنه تنها يكي از لحظات زيبا و چشمگير فيلم است. ابتدا قرار بود «تيرون پاور» هنرپيشه معروف آن زمان نقش سليمان را ايفا كند كه به علت فوت ناگهاني او در سر صحنه، اين نقش به يول براينر محول گرديد. «جينالولو بريجيدا» نيز در نقش «ملكه سبا» ظاهر مي شود. ايفاگر نقش داود نبي «فينالي كوري» هنرپيشه معروف انگليسي است. ساير بازيگران فيلم عبارت اند از: «جورج سندرز»، «هري اندروز»، «جان فارار»،«جون كراوفورد» و عده اي ديگر.
اين فيلم پس از نسخه هاي قبلي در 1922 (جي گوردون ادواردز) و ملكه سبا (پير فرانسيسكي/1952) سومين فيلمي است كه با اقتباس از قصه و حماسه كتاب مقدس (عهد عتيق، كتاب اول پادشاهان، باب اول تا باب دوازدهم) ساخته شده است. فيلمنامه سليمان و ملكه سبا توسط «آنتوني وايلر» بر اساس داستاني از «كرن ويلبر» نوشته شده است. ضمناً «پل دودلي» و «جورج بريس» در تهيه فيلمنامه با «وايلر» همكاري دارند.
داستان فيلم، داود را در سنين پيري در بستر مرگ نشان مي دهد كه سليمان(22) را به رهبري قوم و جانشيني خود برمي گزيند. «آندونيا» فرزند ديگر داود كه فردي جاه طلب است، انديشه رياست بر قوم خود را در سر مي پروراند. او از اين انتخاب پدر دلگير است و به مخالفت برمي خيزد، ولي چون سليمان تحت حمايت داود و بزرگان قوم قرار مي گيرد، ساكت مي شود. ولي كينه سليمان را همواره در دل مي پروراند. سليمان پس از جلوس بر تخت فرمانروايي قوم، به آباداني سرزمين خود مي پردازد و بنا بر وصيت پدر، معبد بزرگي را كه داود به علت كهولت سن موفق به ساختن آن نشده است به اتمام مي رساند و تابوت عهد را در آن قرار مي دهد. فرعون مصر در پي توطئه اي با ملكه سبا طرح نابودي سليمان را دارند. آنها با هم تباني مي كنند. ملكه سبا به سليمان نزديك مي شود تا او را نابود كند، ولي در كمند عشق او گرفتار مي آيد. سران قوم از حضور ملكه بت پرست برآشفته مي شوند و سليمان را نكوهش مي كنند. خداوند نيز از او روي برمي گرداند و ملت و لشگريانش از او كناره مي گيرند. «اندونيا» كه در پي فرصت انتقام از سليمان است، با كاهن پير كه مخالف سليمان شده است طرح كشتن سليمان را پي ريزي مي كنند كه با شكست مواجه مي شوند. سليمان او را تبعيد مي كند. اندونيا به دربار فرعون آمده و با هماهنگي وي و تهيه سپاهي عظيم با سليمان وارد جنگ مي شود. لشگريان اندك سليمان شكست مي خورند و «اندونيا» مغرور از اين پيروزي به همراه تني چند از سواران از لشگر جدا شده، به شهر مي رود و بر تخت فرمانروايي مي نشيند. سليمان تنها و درمانده در شبي پس از شكست دشمن، دلشكسته به درگاه خداوند پناه مي آورد. توبه او پذيرفته مي شود و با آمدن نيروهاي كمكي در صبح روز بعد و طرح يك نقشه جنگي، بر لشگريان فرعون پيروز مي شود. «اندونيا» بي خبر از اين موضوع، مردم را تحريك مي كند تا ملكه سبا را كه به معبد بزرگ پناهنده شده به قتل برسانند. دستور مي دهد تا او را سنگسار كنند و در لحظاتي كه ملكه از ضربات سنگ مجروح و بيهوش شده است، سليمان فاتحانه وارد شهر شده و در نزاعي «اندونيا» را به قتل مي رساند. بدن نيمه جان ملكه را به نزد تابوت عهد مي آورد و در پس معجزه اي ملكه بهبود يافته و به خداي يگانه ايمان مي آورد و در حالي كه از سليمان حامله است، سرزمين سليمان را ترك مي گويد تا به عهد خود با خداوند وفا كند. در فيلم سليمان و ملكه سبا از روحانيت، كتاب مقدس و قداست الهي سليمان صحبت نمي شود. تنها داستان دلدادگي و عشق بازي امير و شاهزاده خانم باقي مي ماند كه شديداً پايبند هواي نفساني و عوالم مادي بوده كه در لحظاتي نيز به جنگ و گريز در راه مملكت داري و سياست مشغول هستند. اين فيلم بسيار سطحي و ساده است و به جز چند صحنه حماسي و جنگي كه داراي لحظاتي باشكوه است، از اهميت چنداني برخوردار نيست و از اساطير مذهبي، قالبي پوچ و بي حاصل و مادي ارائه مي دهد. اثري گيشه پسند و تجاري به دور از عرفان و تقدس آسماني كه در چهارچوب تن و عوامل مادي محصور مي ماند و اين شايد نه به خاطر عدم توانايي كارگردان، بلكه به دليل عدم اعتقاد وي به ماوراء الطبيعه و عشق آسماني است كه نمي تواند حتي لحظه اي از روحانيت كتاب مقدس را به تصوير بكشد. در واقع فيلم داستان كتاب مقدس را تنها دستاويزي جهت ارائه تصاويري وقيح قرار داسته است.
در سال 1960 فيلم فروخته شده به مصر ساخته «لوچينا ريچي» و «ايروينگ راپر» ساخته مي شود. اين فيلم محصول سينماي ايتالياست و با نگرشي به كتاب مقدس، اين داستان را مطرح ساخته و به تصوير مي كشد. اما ديدگاه سطحي كارگردان به داستان مذهبي و معنوي فوق - كه پشتوانه قوي از كتاب مقدس را نيز به همراه دارد - متأسفانه اثري ضعيف و نيمه احساسي ساخته است.
بر اساس داستان فيلم، يعقوب را مي بينيم كه شديداً به يوسف(ع) علاقه دارد و اين علاقه وافر پدر باعث حسادت برادرانش نسبت به او مي شود و براي از بين بردن او نقشه مي كشند تا آن كه در سفري به خارج از شهر او را درون چاهي افكنده و به نزد پدر بازمي گردند و چنين وانمود مي كنند كه يوسف توسط درنده اي كشته شده است.
يوسف سر از مصر درمي آورد، زليخا شيفته جمال او مي گردد، ولي يوسف از درخواست زليخا سرباز مي زند و به اين خاطر به دستور عزيز مصر(23) زنداني مي شود. يعقوب در فراق فرزند دلتنگي مي كند و در پيشگاه خداوند براي طلب يوسف اشك مي ريزد. عاقبت خداوند يوسف را به يعقوب رسانده و او را عزت مي دهد. در اين فيلم «فينالي كوري» در نقش يعقوب و «رابرت مورلي» در نقش يوسف ظاهر مي شوند.(24)
فيلم سودوم و گومرا از آثار مذهبي ديگر در دهه 60 است كه محصولي مشترك از سينماي آمريكا، فرانسه و ايتالياست و به كارگرداني «رابرت آلدريچ» در سال 1962 ساخته مي شود. «سرجيو لئونه» كارگردان مشهور ايتاليايي در اين فيلم همكار «آلدريچ»است. سودوم و گومرا با نگرشي به سفر پيدايش باب 19 كتاب مقدس داستان زندگاني و رسالت حضرت لوط پيامبر را در سرزمين سودوم و عاقبت مردم خلافكار و بت پرست آن را به تصوير مي كشد. لوط پيامبر از جانب ابراهيم(ع)، عموي خود، مأمور تبليغ آيين يكتاپرستي در آن سرزمين مي گردد تا مردم را به راه راست هدايت كند و از گمراهي خلاصي بخشد. لوط در آنجا ازدواج كرده و پس از مدتي در حمله اي كه به طرف شهر سودوم از جانب دشمنان صورت مي پذيرد، پادشاه سودوم شكست مي خورد و لوط اسير مي شود. ابراهيم(ع) با تعدادي مرد جنگي به حمايت از سودوم برمي خيزد و دشمنان را شكست داده، برادر زاده خود يعني لوط را آزاد مي كند. لوط به مدت 30 سال مردم را به يكتاپرستي مي خواند كه تنها 14 نفر در شهر سودوم به او ايمان مي آورند.
تمامي مردم شهر سودوم به اعمال شيطاني و كارهاي كثيف از جمله لواط و مجالس لهو و لعب اشتغال دارند. لوط به درگاه خداوند دست به نيايش برمي دارد و مي گويد خداوندا مرا از اين قوم ستمگر رهايي بخش. دو فرشته در هيئت جواناني زيبارو بر لوط ظاهر مي شوند. او مائده اي خوشگوار براي مهمانان آماده مي كند. همسر لوط كه در نهان با قوم كافر همراه است، مردم را از حضور مهمانان خبر مي دهد. آنان در پي اهداف شيطاني خود در منزل لوط اجتماع مي كنند و طالب آن دو جوان زيبا براي پياده كردن نيت شوم خود مي شوند. لوط از تسليم آنان امتناع مي ورزد و مي گويد اينان مهمان هستند و به جاي آن، دو دخترم را به شما مي دهم. قوم ستمكار اصرار در تسليم آن دو نفر دارند و دختران او را رد مي كنند و با شكستن در منزل لوط وارد خانه مي شوند، اما خداوند فوراً آن متجاوزان را كور مي كند. آنچنان كه راه بازگشت خود را نمي يابند. خبر در شهر سودوم مي پيچد كه لوط جادوگري مي داند و با جادوگران همراه گشته است و آنگاه به لوط اخطار مي كنند كه تا صبح مي بايستي شهر را ترك گويد، در غير اين صورت او را خواهند كشت. لوط حيران مي ماند، در اين لحظه جبرئيل بر وي نازل شده و فرمان مي دهد تا شهر را ترك كرده و به كوه بگريزد و هرگز پشت سر خود را نگاه نكند. در غير اين صورت آسيب خواهد ديد. لوط با خويشاوندان خويش شهر را ترك مي كند. همسرش كه همراه اوست براي جويا شدن احوال خويشان خود در شهر به پشت سر مي نگرد كه خداوند عذاب خود را بر او نازل كرده و او را تبديل به سنگ مي كند. هنگام طلوع آفتاب آتش و انفجار شهر سودوم را فرا مي گيرد و هيچ كس از مردم شهر جان سالم به در نمي برد و شهر به همراه ساكنانش نابود مي شوند.(25)
اين فيلم بر اساس فيلمنامه «هوگو باتلر» و «جورجيو پروسپري» با برداشت از قصه كتاب مقدس و مايه اي مذهبي ساخته مي شود. بازيگران آن «استنلي بيكر»، «پير آنجلي»، «استورات گرينجر»، «آنوك امه» و «روسونا پودستا» هستند.
«ژوليان دوويويه» فرانسوي در سال 1963 با الهام از ده فرمان موسي(ع) در كتاب مقدس، فيلم شيطان و ده فرمان را مي سازد. او كه در دوران صامت 1920 و 1930 چند اثر مذهبي ساخته است، در اين فيلم احكام ده گانه موسي(ع) را در قالب داستان هاي معاصر و مستقل ارائه مي دهد.(28) نويسندگان فيلمنامه عبارت اند از: «رنه بارژاوال»، «پاسكال ژاردن»، «هانري ژالنان»، «ميشل اوديار» و «موريس بسي».
فيلم، اصول ده گانه موسي را مانند: منم يهوه خداي تو، بت پرستي مكن، نام مرا به باطل نبر، روز شنبه دست از كار بكش، قتل نفس مكن، دزدي مكن، بر مال ديگران حسد مورز، شهادت دروغ مده، زنا مكن و پدر و مادر خود را ارج بگذار، در اپيزودهاي جداگانه همراه با وسوسه شيطان بررسي مي كند. در فصلي از فيلم داستان مردي حكايت مي شود كه ادعاي خدايي دارد و در قسمتي ديگر جواني كه مدت ها ترك خانواده كرده است، پس از چندي در جست و جوي پدر و مادر خود برمي آيد و زماني كه آنان را مي يابد، مادر، او را نمي شناسد و در صدد اغواي او برمي آيد. «ميشل سيمون»، «فرانسواز آرنول»، «فرناندل»، «مل فرر»، «كلودين اوژه»، «هانري ويلبر» و «داني ساوال» جزو بازيگران فيلم هستند.
در سال 1963 «روبر برسون» سينماگر معروف فرانسوي تمامي مقدمات تهيه فيلم پيدايش كه مبتني بر 11 باب اول كتاب مقدس است را آماده ساخت كه پيدايش انسان در آغاز خلقت تا ناكامي آدميان و ساختن بناي بابل را حكايت مي كند. قرار بود اين فيلم با تهيه كنندگي «دينودولا رنتيس» ايتاليايي ساخته شود كه به دليل عدم توافق با تهيه كننده منتفي شد.
در سال 1956 فيلم شائول و داود (مارچلو بالدي) بر اساس زندگينامه داود و با الهام از داستان كتاب مقدس، در مورد سرگذشت اين پيامبر و جنگ او با شائول (طالوت) ساخته شد. اين فيلم سومين ساخته سينمايي از زندگي داود است.
از مدت هاي قبل تهيه كننده معروف سينما «دينودولا رنتيس» در نظر داشت تا يك اثر سينمايي به مدت 9 ساعت به نام انجيل بسازد و براي اين كار به دنبال مذاكره با كارگردان مناسب بود. او پس از مدتي بررسي متوجه شد كه چنين ساخته عظيمي از كتاب مقدس نياز به هزينه اي بالغ بر 10 ميليارد دلار و 300 ساعت زمان دارد. بنابراين در سال 1966 تصميم گرفت كه تنها «سفر پيدايش» (كتاب اول عهد عتيق) را در نظر بگيرد و از وقايع آن فيلمي تهيه كند.
نتيجه فيلمي شد با عنوان انجيل در آغاز يا كتاب آفرينش كه فيلمنامه آن توسط «كريستوفر فراي» و چند نفر ديگر نوشته مي شد. در اين كتاب آدم و حوا، هابيل و قابيل، نوح(ع)، ابراهيم، ساره(29)، هاجر، لوط، اسماعيل و اسحاق را مي بينيم. كارگردان فيلم «جان هيوستن» است. او پس از شروع كار شيفته اثر شده و نقش نوح پيامبر را نيز برعهده مي گيرد. كلام خداوند نيز توسط وي بيان مي شود. ساعت اول فيلم به نمايش آدم و حوا در بهشت مي گذرد. آن دو همچون موجودات فضايي به اين طرف و آن طرف مي روند. نوح به فرمان خداوند مأموريت مي يابد تا جانوران را از مرگ نجات دهد.
اين فيلم فاقد جنبه هاي ضداخلاقي و كليشه هاي رايج در اين زمينه بوده و صرفاً تصوير كننده صفحات كتاب مقدس است. ذهن فيلم ساز عاجز از تحليل و تفسير انگيزه هاي قديسين و جوهره كتاب آسماني است و در ضمن فاقد تحليل و تفسير انديشه كردارها و پيام هاي قدسين بوده و تصاوير فاقد حس مذهبي اند. كتاب آفرينش، كتاب اول عهد عتيق يعني از آدم تا اسحاق را به تصوير مي كشد. شخصيت هاي فيلم پيش از آن كه خصلت هاي روحاني يك قديس را داشته باشند، همانند موجوداتي زميني با حال و هواي قهرمانان معاصر فرهنگ عامه معرفي مي شوند. نوح پيرمرد مهرباني است كه برخورد و حركات توأم با طنز دارد و به نظر نمي رسد كه برگزيده خداوند و مبشر عدالت گستر و پيام آور رستگاري و داراي شخصيتي كفر ستيز باشد.
اين فيلم محصول مشترك سينماي آمريكا و ايتاليا با زمان 174 دقيقه است. در سال 1975 از مجموعه تلويزيوني 360 دقيقه اي فيلم موسي قانونگذار كه توسط شبكه هاي تلوزيوني كشور انگلستان و ايتاليا ساخته و پخش شده بود، پس از سانسور قسمت هايي از اين مجموعه شش قسمتي تلويزيوني، فيلم سينمايي بلند موسي ارائه مي شود كه در اصل فشرده اي از مجموعه فوق است كه فيلمنامه آن توسط «آنتوني برجيس» نوشته شده و توسط «جان فرانكو دوبوسيو» كارگرداني مي شود. در اين فيلم مانند آثار قبلي اقتباسي از كتاب مقدس، به زندگي و مبارزات موسي(ع) با فرعون پرداخته است. چهره موسي(ع) هم الهي و هم سياسي است. از جهت سياسي فرمانده اي است كه از وضعيت نابسامان و آشفته حكومت مصر در حوالي قرن سيزدهم يا چهاردهم قبل از ميلاد استفاده كرده و قبايل پرجمعيت بني اسرائيل را به سرزمين موعود مي رساند.
فيلم موسي مي خواهد دنباله روي آثار پرشكوه قبلي مانند ده فرمان باشد، اما از طرف ديرگ سعي دارد تا با شخصيت هاي ارائه شده از موسي در آثار قبلي متفاوت جلوه نمايد، لذا بيشتر رنگ افسانه به خود گرفته و به صورت گنگ و نامفهوم به پايان مي رسد.
معجزات موسي در فيلم خود به خود اتفاق مي افتد و مجموعاً بسيار ساده، گاهي با حالتي افسانه وار، خيال و گاهي واقعيت را به نمايش مي گذارد. آنچه در فيلم بدان اشاره مي شود، داراي مفاهيم و تعبيرات خاصي است. رنگ و بوي مادي بيشتر در آن احساس شده و عاري از معنويت است. صحنه شكافته شدن رود نيل بسيار سطحي و آشكار، به وضعي ابتدايي و عاري از هر گونه ظرافت و دقت نظر است و افعي شدن عصايش هم توهم خود او است. داستان فيلم پر از ترديد بوده و فاقد هر گونه حركت حماسي و مذهبي است. چهره هاي هنرپيشگان با شخصيت هاي داستان كلاً نامتناسب است. بازيگران اصلي آن عبارت اند از: «برت لنكستر»، «آنتوني كوايل»، «اينگريد تولين»، «ايرنه پاپاس» و «لورن ترزيف».
در سال 1980 فيلم داستان هاي انجيلي به طريق انيميشن توسط «جان هالاس» و «جوي بچلور» ساخته مي شود. فيلم محصول انگلستان است و با استفاده از كتاب مقدس مؤسسه اي سينمايي در مجارستان ساخته شده است.
در سال 1984 نيز اقتباس ديگري از روايت سامسون و دليله مندرج در كتاب مقدس (عهد عتيق) براي تلويزيون در آمريكا به كارگرداني «لي فيليپس» ساخته مي شود.
در سال 1985 نيز سينماي استراليا فيلم شاه داود (برسون برسفورد) را با اقتباسي از عهد عتيق كتاب مقدس به تصوير مي كشد. در اين فيلم شكست پادشاه «عماليق» و قتل او به دست «سموئيل نبي» و سرگذشت داود پيامبر ارائه مي شود، ولي كلاً اثري ناموفق از سينماي آمريكاست.(28)
پي نوشت ها :
1- «زكا» قبلاً فيلم پسر ولخرج (1901) را ساخته بود. او نخستين نسخه از فيلم سامسون و دليله را ساخته است. فيلم هاي فوق الذكر مجدداً در سال هال 1907 و 1908 توسط كمپاني پاته فرانسه ساخته شدند.
2- اين فيلم «مه ليس» با عنوان عدالت و انتقام، جنايت را پي گيري كنند(1905) به نمايش درآمد.
3- در سال 1909 كمپاني ويتاگراف آمريكا مجموعه اي از فيلم هاي اقتباس شده از كتاب مقدس مانند سالومه، قضاوت سليمان و شائول و داود را در يك حلقه بزرگ به معرض نمايش گذاشت. فيلم زندگاني موسي نيز پنج حلقه اي بود.
4- مجموعه اسفار تورات شامل سفر پيدايش، سفر خروج، سفر لاويان، سفر اعداد، سفر تثنيه همراه با 34 كتاب منتسب به اولياي يهود و نصارا را مجموعاً عهد عتيق "Old Testament" مي نامند. همه اين كتب از انبيايي است كه به عنوان نبوت تصريح شده است، ولي نسبت آن به برخي مخدوش و مشكوك است. در مجموعه اسفار آنچه در عهد عتيق نيامده است، به عنوان اسفار مطرود ناميده مي شود كه در حال حاضر از كتاب مقدس حذف شده اند.
5- بخت النصر يا نبوكدنصر (Nabuchadnoser 605-562 قبل از ميلاد) پادشاه بابل كه پس از تسخير اورشليم آن را ويران مي كند و دولت مستقل يهود را از بين مي برد. در زمان او پيامبراني مانند «حزقيل»، «دانيال» «اوريا» مي زيسته اند كه اسير يا كشته مي شوند. بخت النصر يكي از پيامبران بني اسرائيل به نام «صدقيا» را در زنجير كرده و به بابل مي برد. سپس او را به شهادت مي رساند. او دستور مي دهد تا اسراي يهود را در سرتاسر بابل پراكنده كننده و هرجا تورات مي يابند، آتش مي زنند تا نشاني از آن باقي نماند. ساخت ديوار بابل نيز منسوب به وي است. در سال 539 قبل از ميلاد «كورش» پادشاه ايران عزم تسخير بابل كرد. او پس از تغيير دادن مسير رودخانه فرات، سپاهيان بالتازار (بلشازار) آخرين پادشاه بابل را شكست داد و سپاه ايران از مجراي فرات وارد بابل شدند. كورش قتل عام را منع كرد و با «نبوكد نصر» (بخت النصر) نهايت مروت را نمود و او را به كرمان تبعيد كرد.
6- Maccabees سلسله يهودي در قرن اول و دوم پيش از ميلاد كه در ايتاليا نيز فيلمي در مورد آنها ساخته شده است.
7- اينها عبارت بودند از خواهران گيش، مي مارش، بلانش سويت، رابرت هارن و عده اي ديگر. «بيلي بتيزر» فيلم بردار معروف گريفيث نيز جزو آنهاست.
8- يحيي تعميد دهنده (St. John The Baptist) از پيامبران بني اسرائيل و پيشواي عيسي مسيح(ع). يحيي(ع) فرزند زكريا(ع) است. او هر كس را كه در اثر موعظه او به راه راست هدايت مي شد، در رودخانه اردن غسل مي داد از اين جهت به «يحيي تعميد دهنده» مشهور است. در كتب انجيل «مرقس» و «متي» در تعقيب داستان «يحيي»، قصه رقص «سالومه» را نقل مي كند و در هيچ يك از انجيل ها، سخني از عشق سالومه به يحيي نمي رود.
9- سالومه دختر «هردوس فيليپ» و نه هردوس كبير است. مادر او هرودياس نام دارد كه عامل اصلي قتل يحيي تعميد دهنده است. او زني زيبا و عشوه گر بود. او «هرود انتيپاس» را كه برادر شوهرش بود سخت فريفته خود ساخته بود. وي در زمان «تيباريوس» قيصر روم (27-4 قبل از ميلاد)، پادشاه يهود و حاكم بيت المقدس بود.
10- جوزف شنگ (j. M. Schenck) (1961-1876) متولد روسيه كه از اوايل دهه اول قرن بيستم به هاليوود پيوست و طي سال ها فعاليت جزو مديران توليد و رئيس هيئت مديره كمپاني يونايتد آرتيست شد. در تأسيس كمپاني فولكس نيز كوشيد و سال ها رئيس هيئت مديره بود. در سال 1952 برنده اسكار ويژه براي خدمات برجسته به صنعت سينما شد.
11- بقيه احكام ده گانه عبارت اند از: من هستم يهوه خداي تو ...، بت پرستي مكن ...، نام يهوه خداي خود را به باطل مبر ...، روز سبت (شنبه) را نگه دار ...، قتل مكن ...، دزدي مكن ...، بر همسايه خودت شهادت دروغ مده ...، بر زن همسايه ات طمع مورز ...
12- رامسس دوم (1325-1292 قبل از ميلاد) پادشاه مصر و فرعون زمان موسي كه از سلسله نوزدهم فراعنه مصر و پادشاه كشور گشايي بوده است. او با بني اسرائيل بسيار سخت مي گرفت. در سن 90 سالگي از دنيا رفت و نام وي در «سفر خروج» تورات آمده است.
13- از سال 1897 يك جنبش صهيونيستي در اروپا براي تشكيل كانون يهوديان در سراسر جهان در فلسطين ايجاد مي شود و دامنه فعاليت هاي تبليغي و تروريستي صهيونيست ها بالا مي گيرد كه مهم ترين اصل آن مطرح كردن خود به عنوان يك ملت است و براي اين كار اقدام به مهارجت گسترده اي به سمت سرزمين موعود از طرف يهوديان جهان با تبليغ وسيع صهيونيست ها صورت مي گيرد. چنانچه در فاصله سال هاي 1939-1880 تعداد مهاجران از 24 هزار به 430 هزار نفر جمعيت مي رسد. در سال 1922 جامعه ملل تحت فشار صهيونيست ها كه در محافل آمريكايي، اروپايي و انگليسي صاحب قدرت اند، حق داشتن يك وطن براي يهوديان را در سرزمين فلسطين به رسميت مي شناسد و يهوديان از اين تاريخ مهاجرت وسيع تري را به اين سرزمين آغاز مي كنند.
14- سينماي آوانگارد يا پيشرو در حوالي سال هاي 1920 در محافل هنري شوروي سابق مطرح شد. هدف آن انقلاب در هنر بود و بعدها در كشورهاي ديگر از جمله فرانسه رواج يافت. در آن زمان مكتب امپرسيونيسم به پايان رسيده بود. مناديان اين هنر پيشرو معتقدند كه هنرمند همچون دانشمند در كشف و ابداع شيوه هاي هنري بايد پيشاهنگ باشد و خود را به قراردادهاي كهن محدود نكند. در واقع نوعي فيلمسازي تجربي است.
15- Luke يا انجيل منسوب به لوقا كه اهل يونان و طبيب بود و در اغلب سفرهاي پولس همراه او بود. در ايام حبس با پولس در روم مصاحبت داشته و در سال 63 ميلادي انجيل خود را به هدايت و راهنمايي پولس به زبان يوناني نوشته است. اين انجيل شامل 24 باب تا به صليب كشيدن مسيح نوشته شده است.
16- «ناتان» از بزرگان و انبياي بني اسرائيل معاصر حضرت داود است. ناتان در زبان عبري به معناي «عطا شده» است. او مردم را به شريعت موسي مي خواند و وفاتش حدود سال 1197 قبل از ميلاد است. پس از ازدواج «داود» و «بتسابه» ناتان از طرف پروردگار مأموريت مي يابد تا داود را متوجه اشتباه خود كند. داستان فوق در تورات باب دوازدهم از كتاب دوم سموئيل چنين آمده است كه خداوند ناتان را نزد داود فرستاد. ناتان نزد وي آمده او را گفت كه در شهري دو مرد بودند، يكي دولتمند و ديگري فقير. دولت مند را گوسفند و گاو بي نهايت بسيار بود و فقير را جز يك ماده بره كوچك نبود كه آن را خريده و پرورش داده، همراه وي و پسرانش بزرگ مي شد. از خوراك وي مي خورد و از كاسه او مي نوشيد و در آغوشش مي خوابيد و برايش مثل دختر بود و مسافري نزد آن مرد دولتمند آمد. او را حيف آمد كه از گوسفندان و گاوان خود بگيرد تا به جهت مسافري كه به نزد وي آمده بود مهيا سازد، بنابراين بره آن مرد فقير را گرفته، براي آن مرد كه گرد ي آمده بود مهيا ساخت. آنگاه خشم داود بر آن شخص افروخته شد. به ناتان گفت به حيات خداوند قسم، كسي كه اين كار را كرده است مستوجب قتل است و چون كه اين كار را كرده است و هيچ ترحم ننموده، بره را به چهار چندان بايد رد كند. ناتان به داود گفت آن مرد تو هستي.
17- تابوت عهد (Tabernacle) نام صندوقي است كه موسي(ع) به امر خداوند آن را از چوب «شطيم» ساخت. اين چوب از درختي به نام «السيال» كه در اطراف درياي «قلزوم» در اردن و صحراي سينا مي رويد و چوب بسيار سنگين، سخت و پردوامي داشته و رنگش گندمگون مايل به قرمز، شاخه هايش خاردار، برگ هايش شبيه به پر و شكوفه هايش كوچك و مانند شكوفه عنبر در بالا جمع مي شود (قاموس كتاب مقدس-فرهنگ دهخدا) اين صندوق را مخصوص الواح و فرامين الهي ساخت، طول اين صندوق دو ذرع و نيم و عرض آن يك يك ذرع و نيم و ارتفاع آن نيم ذرع بود. لايه اي از طلا بر روي صندوق كشيده شده و كنگره هايي از طلا و حلقه هاي زرين در آن تعبيه گرديده بود. اين صندوق تا زماني كه بني اسرائييل از طايفه و حكام «عمالقه» (Amalek) در عهد قديم، يعني قوم صحراگرد و جنگجويي كه با بني اسرائيل دشمني موروثي داشتند، شكست خوردند، نزد آنان بود و پس از اين شكست، قوم «عمالقه» آن را به يغما بردند.
18- بتسابه (Bethsheba) همسر «اورياحتي» (Uriah the Hittite) حدود 900 سال قبل از ميلاد زندگي مي كرد. «اوريا» از فرماندهان سپاه داود بود. داود پس از مرگ او با بتسابه ازدواج كرد كه «سليمان نبي» ثمره اين ازدواج است.
19- تصويري كه عهد عتيق از شخصيت داود به دست مي دهد، بدون شك در تكوين روان شناسي فردي و اجتماعي و فرهنگ قوم يهود به شدت مؤثر بوده است. در اين روايت داود سلطاني است قدرت طلب، قسي و غرق در فساد دربار باشكوه خود. او چنان بي رحم و كينه توز است كه در دوران سلطنت خويش، هفت پسر بي گناه شائول را به دشمنان تحويل مي دهد تا به انتقام گذشته بر دار كشند. داود ده ها زن در حرم خود دارد. حتي همسران شائول را نيز به تصرف خود درآورده است. در حالي كه همسر نخست او دختر شائول است. او آنچنان هوسباز است كه با «بت شبع» همسر زيباي «اوريا حتي» مي آميزد و سپس به قصد تصاحب دائم اين زن، سردار دلير و وفادار خود را به قتل مي رساند.
يهوديان داود و سليمان را پيامبر نمي دانند، آنان را نخستين پادشاهان و نماد قدرت و شوكت خويش مي شمارند. ما مسلمانان نيز داود و سليمان مندرج در «عهد عتيق» را با داود و سليمان پيامبر(ع)، آنگونه كه در قرآن كريم و روايات اسلامي مي شناسيم، يكي نمي دانيم. دوران داود پادشاه بني اسرائيل (King David) با اقتدار بيست و يكمين سلسله فراعنه مصر (1075-664 پيش از ميلاد) به ويژه فرعون پسوسنس اول (1044-994) معاصر است.
20- ايزابل حاكم مطلق و خونريز و بي قانون سرزمين هاي بني اسرائيل بود. انبياي خداوند را مي كشت و آنها گروه گروه از دست او در غارها پنهان مي شدند.
21- در سوره صافات از قرآن كريم مي خوانيم: و الياس از پيامبران بود به مردم خود گفت: آيا پروا نمي كنيد؟ آيا بعل را به خدايي مي خوانيد و آن بهترين آفرينندگان را وامي گذاريد؟ پروردگار شما و پروردگار نياكانتان خداي يكتاست. پس تكذيبش كردند و آنان از احضار شدگانند. مگر بندگان مخلص خدا و نام نيك او را در نسل هاي بعد باقي گذاشتيم. سلام بر خاندان الياس (آل ياسين). ما نيكوكاران را چنين پاداش مي دهيم. او از بندگان مؤمن ما بود.
22- طبق اسطوره هاي يهودي، پس از داود، پسرش سليمان (965-928) به سلطنت رسيد. در زمان وي دولت يهود و بني اسرائيل به اوج شكوه و شوكت خود رسيد و به دولتي بزرگ در ميان مصر و بين النهرين مبدل شد و سپس رو به انحطاط نهاد. در زمان سليمان رابطه اشرافيت قبيله يهود با اتباع خويش تبعيض آميز و سلطه گرانه بود.
23- عزيز مصر يا فوطيفار (Potiphar) وزير و امير لشگر فرعون مصر است كه زليخا به دستور پدرش «ديان الويد» فرعون بزرگ مصر، به همسري او درآمد. در زمان صدارت اين امير، يوسف را براي فروش به مصر آوردند و زليخا با ديدن يوسف در عشق او گرفتار شد و يوسف كه در برابر تمناي او مقاومت مي كرد، با توطئه زليخا و به دستور عزيز مصر به مدت 7 سال به زندان افكنده شد.
24- نام فيلم به زبان ايتاليايي است كه ترجمه آن مي شود يوسف و برادرانش و محصول مشترك انگليس و ايتالياست.
25- پس از نزول غضب الهي بر شهرهاي سودوم و گومورا، لوط و دو دخترش در مغازه اي ساكن مي شوند. دو دختر به پدر شراب مي نوشانند و شبانه بدون اطلاع وي با او هم خوابه مي شوند. حاصل اين زناي با محارم دو پسر است كه يكي نياي موآبيان و ديگري نياي بني عمون است. (سفر پيدايش، 30/19-38)
26- فيلم هاي ديگري نيز تا كنون در مورد حضرت موسي(ع) با اقتباس از كتاب مقدس ساخته شده است. از آن جمله: فيلم موسي(1966) به كارگرداني «راجر يانگ» و با شركت «بن كينگزلي» و «كريستوفر لي» و ديگري فيلم شاهزاده مصر (1998) انيميشن و به كارگرداني «برندا چاپمن»، «استيو هايكر» و «سايمون ولز».
27- ابراهيم در زمان ورود به مصر، همسرش «سارا» را خواهر خود خواند تا برايش «خيريت» شود. درباريان فرعون از زيبايي اين زن مسافر باخبر شدند و او را به كاخ فرعون بردند. بدينسان اين آرامي آواره صاحب ميش ها، گاوان، حماران، غلامان و كنيزان و ماده الاغان و شتران شد و اين منشأ ثروت بني اسرائيل است. (سفر پيدايش، 11/12-20)
28- در مورد حضرت داود فيلم داود و گوليات (ريشاپوتيه، فرديناند بالدي، 1959) محصول ايتاليا نيز قابل ذكر است. در اين فيلم «اورسن ولز» ايفاگر نقش شائول يا طالوت سردار فلسطيني است.
1- تاريخ انبياء از آدم تا خاتم، جلد 1 و جلد 2، به قلم عماد الدين حسين اصفهاني، 1337،كتابفروشي اسلام
2- تاريخ تمدن جلد چهارم و ششم، نوشته ويل دورانت، ترجمه ابوالقاسم طاهري، فريدون بدره اي، پرويز مرزبان و ديگران، سازمان انتشار و آموزش انقلاب اسلامي 1368
3- كتاب مقدس
4- Religion in the Cinema / by Ivan Bulter 1969 us
5- عبدالله شهبازي، زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران جلد اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي 1377
منبع: فيلم نگار شماره 41.