مقدمه:
روش های آموزش نماز به فرزندان محدود نیست.چگونه از این روش ها باید استفاده کرد. چه نوع آموزش هایی در این زمینه وجود دارد ؟ در مسیر یا دان نماز و برای تشویق و شوق و انگیزه کودکان و فرزندان و نوجوانان به سوی نماز کدام روش را لحاظ کنیم؟
نماز به عنوان مهم ترین عبادت اسلامی و به عنوان چهره و نماد دین اسلام، حکمت و ساختار و آداب و شروطی ویژه دارد و کسی نمی تواند مطابق میل و خواست خود آن را تغییر دهد.
بر اعمال و اذکار آن بیفزاید یا کم کند، و یا در هر زمانی که خواست آن را انجام دهد. افزون بر این، نماز انواع گوناگونی دارد. برخی نمازها مستحب و برخی دیگر واجب اند.
بنابراین، انجام صحیح نماز و بهره مندی از آثار و برکات آن متوقف بر رعایت آداب و شروط آن و رعایت این آداب و شروط نیز مستلزم آگاهی از آنهاست.
از سوی دیگر، انسان هنگامی که نسبت به عملی آگاهی کافی داشته باشد، می تواند با بصیرت بیشتری درباره ی آن داوری کند و تصمیم بگیرد و اگر تصمیم به انجام آن بگیرد، انگیزه ی بیشتری برای انجام آن در خود احساس می کند و در برابر موانع موجود آسان تر مقاومت می کند.
روش های آموزش نماز به فرزندان
1. آشنا کردن متربی با نماز
آگاهی و دانش و روشها و یاد گرفتن ها برای یاد دان خودش اصولی دارد که باید برای یک متربی مورد نظر باشد.از این رو در سیره ی معصومان (علیهم السلام) به آشنا کردن متربی با نماز و احکام و شروط آن بسیار اهتمام شده است.امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «دوست دارم شیعیانم، گرچه با تنبیه، به مسائل دینی خود آگاه باشند». (1) بر همین اساس، بیشتر وقت امامان (علیهم السلام) به ویژه برخی از آنها که موقعیت مناسبی پیدا کردند، به تبیین و تعلیم فقه اختصاص پیدا می کرد.
و حاصل این آموزش ها کتاب های متعدد حدیث شد که در اختیار مسلمانان قرار دارد و براساس آنها کیفیت و شروط و انواع نماز را به دست می آورند و عمل می کنند.
آموزش های معصومان (علیهم السلام) درباره ی نماز به دو صورت ارائه شده است: آموزش شفاهی و آموزش عملی.
آموزش شفاهی نماز به فرزندان
از دیر باز بیان شفاهی مطالب، روشی برای آموزش، به ویژه آموزش مطالب نظری بوده است. معصومان (علیهم السلام) نیز از این روش برای آموزش معارف مربوط به نماز استفاده کرده اند. این مطالب به چند دسته تقسیم می شوند که در ذیل به آنها اشاره می کنیم:
و نیز برای این است که آدمی به یاد خداوند باشد و او را فراموش نکند و طغیان نورزد و خاشع و راغب به خداوند و خواهان زیادی و برکت در دین و دنیا باشد.
به علاوه که در این امر مداومت بر یاد خداوند در شب و روز است تا بنده، پروردگار و مدبر و آفریننده اش را فراموش نکند و از حد خود نگذرد و طغیان نکند و یاد خداوند و ایستادن در برابر او نمازگزار را از گناهان باز می دارد و مانع فساد او می گردد. (2)
احکام و آداب و شروط نماز: در روایات متعددی از معصومان (علیهم السلام) احکام و آداب و شروط نماز به تفصیل بیان شده و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
خشوع و خضوع: یکی از آداب و شروط نماز خضوع و خشوع نمازگزار است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
نماز بر چهار چیز بنا شده است. سهمی از آن وضوی کامل است و سهمی از آن رکوع و سهمی از آن سجود و سهمی از آن خشوع است. گفته شد: یا رسول الله، خشوع چیست؟ فرمود: این است که آدمی در نماز تواضع داشته باشد و با تمام وجود به خداوند روی آورد. (3)
تقوا: یکی از شروط اصلی مقبولیت نماز تقوای الهی است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«اگر چنان نماز بخوانید که مانند زه کمان لاغر شوید و چنان روزه بگیرید که مانند خودِ کمان خمیده شوید، خداوند جز با ورع و تقوا از شما نمی پذیرد». (4)
پرهیز از مال حرام: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«عبادت همراه با خوردن مال حرام ماند ساختمان سازی بر رمل و آب است». (5)حضور قلب: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سفارش خود به ابوذر می فرماید:
«دو رکعت نماز با تفکر بهتر از آن است که تمام شب، بدون حضور قلب عبادت خداوند انجام شود». (6)بازی نکردن با اعضا و جوارح: در روایات از مشغول شدن نمازگزار به اعضا و جوارح خویش نهی شده است؛.
زیرا این کار با حضور قلب و خشوع و ادب نماز منافات دارد. علی (علیه السلام) فرمود:پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی را دید که در نماز با ریش خود بازی می کرد. فرمود: اگر حضور قلب و خشوع قلب داشت، اعضا و جوارحش نیز خاشع بودند. (7)
پرهیز از کسالت و بی نشاطی در نماز: امام باقر (علیه السلام) می فرماید:در حال کسالت و چُرت آلودگی و سنگینی به نماز برنخیز که اینها از متعلقات نفاق است و خداوند سبحان مؤمنان را از برخاستن به نماز در حال مستی، یعنی مستی خواب، باز داشته است. (8)
نمازهای نافله و مستحب: نماز به ویژه نمازهای واجب روزانه در صورتی اجازه ی صعود به آسمان بارگاه الهی می یابد و مقبول واقع می شود که همه ی شروط و آداب در آن رعایت شده باشد.
اما نماز مردم معمولاً چنان توانایی و خلوصی ندارد که اجازه ی صعود به درگاه الهی را بیابد. از این رو، خداوند متعال برای جبران نقیصه ی نمازهای یومیه ی واجب، نوافل را وضع کرده است تا کسانی که خواهان کامل شدن و قبولی نمازشان هستند با انجام نوافل به این هدف دست یابند.
به همین جهت معصومان (علیهم السلام) نمازهای نافله و مستحب را نیز برای مخاطبان خود تبیین می کردند. زراره نقل می کند:من در جوانی نزد امام صادق (علیه السلام) رفتم امام نمازها و روزه مستحب را برای من برشمرد. (9)
آموزش عملی نماز به فرزندان
نماز، چنان که پیش از این گفتیم، عبادتی است با ابعاد گوناگون. در نماز، هم ذکر وجود دارد، هم قرائت و هم عمل؛ از این رو نمی توان به آموزش شفاهی بسنده کرد.به همین سبب، معصومان (علیهم السلام) افزون بر روش شفاهی، از روش عملی نیز برای آموزش نماز، به ویژه اعمال نماز، استفاده کرده اند. هنگامی که دستور نماز نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آموزش نماز به مسلمانان فرمود:
صلوا کما رأیتمونی اُصلی (الاحسائی، 1405 ق، ج 1، ص 198)؛ نماز بخوانید چنان که می بینید من نماز می خوانم.ائمه (علیهم السلام) نیز برای آموزش نماز از این روش استفاده کرده اند.
حماد از امام صادق (علیه السلام) می خواست نماز را به او بیاموزد. امام (علیه السلام) برخاست و با قامتی صاف رو به قبله ایستاد، دستان خود را به رانش چسباند .
و پاها را به هم نزدیک کرد به گونه ای که بین آنها به اندازه ی سه انگشت باز فاصله ایجاد شد، انگشتان پاها را کاملاً رو به قبله کرد به گونه ای که هیچ انحرافی از قبله نداشته باشند و
و با خشوع «الله اکبر» گفت و سوره ی حمد و توحید را با ترتیل خواند و اندکی به اندازه ی تازه کردن نفس، ایستاد و مکث کرد، سپس دستان خود را تا مقابل صورت بالا آورد و «الله اکبر» گفت و به رکوع رفت.
کف دستان خود را بر زانوها گذاشت و زانوها را به سمت عقب فشار داد تا کمر ایشان کاملاً صاف شد به گونه ای که اگر قطره ی آبی یا روغنی بر آن ریخته می شد، به سبب صاف بودن کمر به پایین نمی ریخت، و گردن خود را کشید، چشمانش را بست.
سپس سه بار با ترتیل خداوند را چنین تسبیح گفت: «سبحان ربی العظیم و بحمده». آنگاه برخاست و هنگامی که کاملاً صاف ایستاد گفت: «سمع الله لمن حمده». سپس تکبیر گفت و در حال ایستاده دستانش را روبه روی صورتش بالا آورد .
و پس از آن به سجده رفت و کف دو دستش را در حالی که انگشتانش به هم چسبیده بود، مقابل زانوهایش و به موازات صورتش قرار داد و سه بار گفت: «سبحان ربی الأعلی و بحمده».
در سجده هیچ یک از اعضا بر روی عضو دیگر قرار نداشت و بر هشت عضو سجده کرد: کف دو دست، دو زانو، انگشت بزرگ پاها، پیشانی، و بینی و [پس از نماز] فرمود: از اینها هفت عضو واجب است و این همان است که خداوند در کتابش فرموده است:
«و أن المسجد لله فلا تدعوا مع الله أحدا» و آن پیشانی و کف دو دست، دو زانو و انگشت بزرگ دو پاست و گذاشتن بینی بر خاک در سجده سنت است. پس سرش را از سجده برداشت و هنگامی که کاملاً نشست، گفت:
«الله اکبر». سپس بر پای چپ نشست و روی پای راست را بر کف پای چپ گذاشت و گفت: «استغفرالله ربی و اتوب الیه». پس در حال نشسته «الله اکبر» گفت و سجده ی دوم را مانند سجده ی اول به جا آورد و در حال رکوع و سجود عضوی از بدن را بر روی عضو دیگر قرار نداد .
و در حال سجده ساعد خود را بر روی زمین نگذاشت، بلکه آنها را مانند بال نگه می داشت. دو رکعت نماز به همین صورت خواند و در حالی که انگشتان دستش بسته بود، برای تشهد نشست و پس از آن سلام داد و فرمود: حماد، چنین نماز بخوان. (10)
همچنین معصومان (علیهم السلام) تیمم و وضو را نیز به صورت عملی آموزش می دادند:کاهلی از امام (علیه السلام) راجع به تیمم پرسید. امام [کف دو] دستش را بر فرش زد و سپس با آن دو بر صورتش کشید و سپس پشت هر دست را با دست دیگر مسح کرد. (11)
البته استفاده از این روش در سیره معصومان (علیهم السلام) اختصاص به آموزش نماز ندارد، بلکه در آموزش حج و دیگر عبادات نیز به کار رفته است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال دهم هجری به قصد انجام حج به مکه مشرف شد که این حج در تاریخ به «حجه الوداع» مشهور است.
از آنجا که این حج اولین حجی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با مسلمانان انجام می داد و مسلمانان نحوه انجام حج اسلامی را نمی دانستند، .
لازم بود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نحوه حج گزاردن را به آنان بیاموزد. اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آموزش حج نه جزوه ای منتشر کرد و نه کلاس آموزشی تشکیل داد.
بلکه اعلام کرد نحوه انجام حج را از من بیاموزید. مسلمانان نیز به همان نحو که پیامبر حج می گزارد، مراسم حج را به جا آوردند. در مورد نحوه انجام حجه الوداع چنین روایت شده است:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حج گزارد در حالی که بر جهاز کهنه شتر و رو انداز فرسوده ای سوار بود که چهار درهم ارزش داشت و سوار بر شتر طواف کرد، تا مردم هیئت و شمایل او را ببینند و فرمود: مناسکتان را از من بیاموزید. (12)
2. تذکر و تصحیح خطاها در آموزش نماز
روش عملی در آموزش عبادات، در مقایسه با سایر روش ها از مزایای بسیاری برخوردار است، با وجود این، ممکن است برخی مخاطبان در فهم آن دچار اشتباه شوند.
و برخی اعمال مربی را به اشتباه، از مستحبات آن عمل تلقی کنند، یا در نحوه انجام برخی از اجزای عبادات دچار اشتباه شوند. به علاوه ممکن است برخی از ویژگی های عبادت که اختصاص به موارد خاصی دارد، ناگفته بماند.
برای جبران این نقیصه، معصومان (علیهم السلام) در مواردی که مشاهده می کردند فردی در ادای نماز دچار اشتباه شده است، به او تذکر می دادند و نحوه انجام صحیح آن را بیان می کردند. همچنین در موارد مقتضی، جزئیات ناگفته را بیان می کردند. ابوعبدالله اشعری می گوید:
یامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم او را نگاه می کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: می بینید!! این فرد اگر بمیرد بر دین محمد نمرده است. در نمازش نوک بر زمین می زند، چنان که کلاغ برای خوردن خون بر زمین نوک می زند.
مَثَل کسی که نماز می خواند اما رکوع نمی کند و در سجده نوک بر زمین می زند، مانند گرسنه ای است که جز یک یا دو دانه خرما نمی خورد و گرسنگی اش را برطرف نمی کند. وضو را کامل بگیرید و رکوع و سجود را کامل انجام دهید. (13)
همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردی که هنگام سجده پیشانی اش را محکم بر زمین می زد تا علامت سجده در آن به وجود آید، اعتراض کرد و او را از این کار نهی نمود:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی مردی را دید که پیشانی اش را زخم کرده بود به او فرمود: آنکه با خدا در افتد مغلوب می شود، و آنکه از خدا دوری گزیند خدا رسوایش می کند، و آنکه با خدا نیرنگ بازد خدا با او نیرنگ می بازد. چرا پیشانی ات را به آرامی بر زمین نمی گذاری؟! (14)
3. ارائه ی الگو مناسب در آموزش نماز
انسان ها در انجام هر کاری نیاز به سنجه ای دارند تا میزان کامیابی و ناکامی خویش را اندازه بگیرند، از ناکامی های گذشته پند بگیرند و توان خود را برای ادامه ی کار بسیج نمایند.
پیمودن مسیر طولانی آشنایی با معارف بلند نماز و پای بندی به نماز و تثبیت آن نیز از این قاعده مستثنا نیست و متربی به مقیاسی نیازمند است تا با استفاده از آن بداند چه مقدار از مسیر را پیموده و تا رسیدن به مقصد نهائی چه مقدار راه باقی مانده است.
آشنایی با نماز معصومان (علیهم السلام) و حالات آنها در نماز که الگوهای برتر مسلمانی اند دقیقاً همین نقش را دارد. متربی با مقایسه ی نماز خود با نماز آنها در می یابد چه اندازه به مقام «نمازگزاری واقعی» نزدیک شده و تا رسیدن به این مقام چه اندازه فاصله دارد.
افزون بر این، آشنایی با نمازِ اسوه های اسلامی، انگیزه ی متربی در پیمودن مسیر تربیت اسلامی و رسیدن به قله های کمال را در او تقویت می کند.
به همین جهت در سیره ی تربیتی امامان (علیهم السلام)، نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان پیشین برای متربیان بیان شده است. به این سیره ها توجه فرمایید:
و نیز از امام صادق (علیه السلام) فرمود:پدرم (علیه السلام) می فرمود: امام زین العابدین (علیه السلام) هرگاه برای نماز بر می خاست بی حرکت بود، چنان که گویی ساقه ی درختی است که نسیمی شاخ و برگ آن را به اهتزاز در می آورد. (16)
4. ترغیب و تشویق فرزندان در امورش نماز
اقدام به یک رفتار و تثبیت آن نیازمند انگیزه ای استوار و مداوم است. یکی از روش هایی که در انسان انگیزه ایجاد کرده و آن را تداوم می بخشد تشویق و ترغیب است.
تشویق و ترغیب هم انگیزه برای انجام کار در انسان ایجاد می کند و هم انگیزه برای تداوم و تکرار آن. از این رو، در سیره ی معصومان (علیهم السلام) برای تقویت و تثبیت رفتار نماز خواندن و نیز برای ترغیب و تشویق به رعایت شروط و آداب نماز از تشویق استفاده شده است.
در سیره ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که شخصی دو شتر فربه بزرگ به ایشان هدیه کرد. ایشان رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا در میان شما کسی هست که بتواند دو رکعت نماز بخواند و در حال نماز تنها متوجه خداوند باشد و به دنیا و امور دنیوی توجه نداشته باشد؟
کسی جواب نداد. بار سوم علی (علیه السلام) برخاست و اعلام آمادگی کرد و دو رکعت نماز با حضور قلب کامل خواند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از شترها را به او هدیه داد. (17)
5. مؤاخذه و تنبیه در آمورش نماز به فرزندان
ترغیب و تشویق عامل حرکت است و به متربی در پیمودن مسیر صحیح نیرو می دهد، ولی نمی تواند وی را از منحرف شدن و قدم گذاشتن در مسیرهای نادرست باز دارد و ممکن است با وجود تشویق ها و ترغیب، متربی از رسیدن به مقصود باز بماند.
و تمام زحمت ها و کوشش های وی و مربی بی نتیجه گردد. به سخن دیگر، تربیت برای به پرواز درآمدن و دستیابی به قله های رفیع تکامل به دو بال تشویق و ترغیب و مؤاخذه و تنبیه نیازمند است.
و نبودن هر یک از این دو بال موجب می شود تربیت از حرکت و پرواز و طی مسیر تکامل باز مانده، به مقصود خود نرسد. از این رو، در سیره ی معصومان (علیهم السلام) به مؤاخذه و تنبیه نیز توجه شده و آن را لازمه ی آموزش نماز دانسته اند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
به فرزندان خود نماز بیاموزید و هنگامی که هشت ساله شدند، آنها را برای نماز مؤاخذه کنید. (18)اگر مؤاخذه مؤثر واقع نشد، والدین می توانند از تنبیه نیز استفاده کنند. عبدالله بن فضاله از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است:
و برای [انجام ندادن] آن تنبیه می شود و به او دستور نماز داده می شود و برای [انجام ندادن] آن تنبیه می شود. هنگامی که وضو و نماز را آموخت ان شاء الله خداوند پدر و مادرش را می آمرزد. (19)
با این حال، باید توجه داشت که براساس سیره ی تربیتی معصومان (علیهم السلام) ابزار اصلی تربیت، تشویق و ترغیب است و از ابزار تنبیه جز در موارد ضروری، آن هم به اندازه ی ضرورت و با شرایطی خاص، نباید بهره گرفت.
6. ارزشیابی فرزنان در آمورش نماز
عالمان تعلیم و تربیت ارزشیابی را یکی از فعالیت های اساسی مربی به شمار می آورند. مربی از راه ارزشیابی میزان کارآمدی و تأثیر فعالیت های آموزشی و تربیتی خود را می سنجد و متوجه می شود .
متربیان تا چه اندازه آموزش های مورد نظر را به درستی دریافت کرده اند. در فرآیند آموزش نماز نیز ارزشیابی ضروری است تا مربی دریابد آیا متربیان وی آموزه های نماز را به درستی آموخته اند
و آیا به این رفتار پای بند شده اند. از این رو، معصومان (علیهم السلام) گاه نماز خواندن متربیان خود را می آزمودند. امام صادق (علیه السلام) فرمود:پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمازی را با صدای بلند خواند و پس از پایان نماز به یاران خود روی کرد و فرمود:
آیا در قرائت چیزی را جا انداختم؟ یاران وی ساکت شدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا ابی بن کعب در میان شماست؟ گفتند: آری. فرمود: آیا در قرائت چیزی را جا انداختم؟
گفت: آری، ای رسول خدا. و آنها را گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خشمگین شد و فرمود: چه وضعی دارند گروهی که کتاب خدا بر آنان تلاوت می شود و متوجه نمی شوند چه کلماتی بر آنان تلاوت شده و چه کلماتی از آن افتاده است.
بنی اسرائیل همین گونه نابود شدند؛ بدن هایشان حاضر و قلبشان غایب بود و خداوند نماز بنده ای را که حضور قلب نداشته باشد نمی پذیرد. (20)همچنین حماد، از شاگردان امام صادق (علیه السلام)، می گوید:
من نماز خواندم. بعد از نماز امام به من فرمود: حماد، نمی توانی نماز خوب بخوانی، بسیار زشت است که مسلمانی پس از شصت هفتاد سال نتواند یک نماز با تمام آداب و شرایط به جای آورد.
حماد می گوید: من احساس حقارت کردم. گفتم: نماز را به من بیاموز. امام (علیه السلام) نمازی با رعایت تمام آداب آن خواند... و فرمود: حماد، چنین نماز بخوان. (21)
7.بررسی موانع تأثیر نماز در امورش نماز به فرزنان
براساس روایاتی که پیش از این نقل شد، نماز از ارکان اسلام و چهره ی دین است و قبولی دیگر اعمال دینی مشروط به قبولی آن است. با این حال، این عبادت مانند هر عمل دیگری در معرض آفت هایی است.
که در صورت بی توجهی به آنها نماز از محتوا تهی شده و آن را تکراری، بی خاصیت و عقیم می سازد. از این رو، در سیره ی معصومان (علیهم السلام) به آسیب ها و آفت های نماز توجه جدی شده و مسلمانان را از آنها برحذر داشته اند.
یکی از آفت های رایج نماز این است که شخص گمان کند نماز به تنهایی، بدون عمل به دیگر دستورهای خداوند متعال، انسان را به قله های رفیع کمال و قرب به خداوند متعال می رساند. امیرمؤمنان (علیه السلام) در سفارش های خود به کمیل می فرماید:
شیطان هرگاه گروهی را بر کارهای زشت، مانند زنا و شرابخواری و ربا و مانند آن وا دارد، سخت عبادت کردن و خشوع و رکوع و خضوع و سجود را برای آنان محبوب می کند. سپس آنان را بر پذیرش ولایت پیشوایان جور که فراخواننده ی به آتش اند و در روز قیامت یاوری ندارند، وادار می کند. (22)
یکی دیگر از آفت های رایج نماز این است که برخی گمان می کنند نماز بدون آگاهی و شناخت و تعقل ارزشمند است و مقبول درگاه خداوند واقع می شود. اسحاق بن عمار می گوید:
به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم، من همسایه ای دارم که بسیار نماز می خواند و صدقه می دهد و حج می گزارد و هیچ عیبی ندارد.
امام (علیه السلام) فرمود: اسحاق، عقلش چگونه است؟ عرض کردم، فدایت شوم عقلی ندارد. فرمود: اعمالش بالا نمی رود [و مقبول واقع نمی شوند]. (23)
بنابراین، در آموزش نماز لازم است مربی، متربی را با آفت های نماز آشنا سازد تا نماز متربی دچار آن آفت ها نشود و از سازندگی و رشد دهندگی باز نماند.
چند مطلب آموزشی و دانستنی برای والدین در آمورزش نماز
1-امام سجاد (علیه السلام) در رساله حقوق خویش در بیان حق فرزند اینگونه بیان می دارند:حق فرزند بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط دارد و بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول تربیت او هستی و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی
2-به یقین، در میان الگوها نقش پدر و مادر از همه مؤثرتر است. والدین نخستین و اثرگذارترین الگوی عملی فرزندان هستند، بیشترین زمان را با آنان می گذرانند و بیشترین نقش را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارند. به همین دلیل، فرزندان همواره در حال همانندسازی از رفتار والدین خود هستند.
3-والدین باید در مورد تربیت دینی فرزندان همچون توجه به گونه های دیگر تربیت، همچون تربیت اجتماعی، تربیت اقتصادی و تربیت سیاسی، به این گونه تربیت نیز توجه بورزند.
4-روش انگیزشی، در مراحل ابتدایی نمازگزاری فرزندان بسیار کارساز است. تشویق، تأیید، پاداش و هدیه دادن، از ابزارهای این روش است که والدین می توانند در تربیت دینی و جذب فرزندانشان به نماز از آن بهره بگیرند.
5-بهتر است به همراه فرزندان و دیگر اعضای خانواده فریضه نماز را به صورت دسته جمعی به جا آورند. بدین ترتیب، هم امکان سهل انگاری در نماز به کمترین اندازه می رسد و هم فریضه دینی به شکل گروهی و منظم انجام می گیرد.
6- برای آشنایی با جنبه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نماز شرکت دادن آنان به همراه افراد خانواده در نماز جماعت، مسجد و نماز جمعه ضروری است.
7-شرکت دسته جمعی افراد خانواده در جمع نمازگزاران، ضمن اینکه نوعی نشاط و طراوت را در نماز به همراه دارد و آن را از یک نواختی و کسالت بار بودن خارج می کند، سبب نهادینه و استحکام جایگاه نماز میان اعضای خانواده می شود و میل و رغبت به نماز را بالا می برد.
8-کارهایی که لازم است از آنها پرهیز شود، عبارتند از:
ـ اعمال قدرت و مجبور کردن کودک و نوجوان به نماز؛
ـ گرفتن وقت تفریح کودک و نوجوان مانند: وقت بازی و تماشای فیلم، به انگیزه نماز خواندن آنها؛
ـ مقایسه فرزندان خود با کودکان نمازخوان دیگران؛
ـ دعوت کودک به نماز در زمانی که به تازگی تنبیه شده است؛
ـ خسته کردن کودک یا نوجوان با برنامه های اضافی و تعقیبات نماز.
بدون شک، اگر والدین در واداشتن فرزندان خود به نماز این پیشنهادها را رعایت نکنند، اثر بدی بر روحیه نمازگزاری کودک و نوجوان بر جای می گذارد تا آن جا که ممکن است آنان را برای همیشه از نماز بیزار کند
نتیجه:
نماز به عنوان یکی از ارکان اسلام است که ستون دین و رأس اسلام به شمار می آید و در سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) نیز بسیار بر آن تأکید شده است.
ز آنجا که نماز، عملی عبادی است که هم با شناخت و آگاهی و هم با احساسات و رفتار انسان سر و کار دارد.
سن شروع آموزش به نماز در سیره ی معصومان (علیهم السلام) هنگامی است که کودک توانایی درک و فهم نماز را به دست آورده است و این زمانی است که وی به هفت یا نُه سالگی رسیده باشد.
روش های آموزش نماز در سیره ی تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) بدین شرح است:آشنا کردن متربی با نماز، آموزش شفاهی، آموزش عملی، تذکر و تصحیح خطاها، ارائه ی الگو، ترغیب و تشویق، مؤاخذه و تنبیه، ارزشیابی، و بیان آفت های نماز.
پی نوشت ها :
1. عن أبان بن تغلب عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: لوددت أن أصحابی ضربت رءوسهم بالسیاط حتی یتفقهوا (کلینی، 1365، ج 1، ص 31).
2. کتب الرضا علی بن موسی (علیه السلام) إلی محمد بن سنان فیما کتب من جواب مسائله أن عله الصلاه أنها إقرار بالربوبیه لله عزوجل و خلع الأنداد و قیام بین یدی الجبار جل جلاله بالذل و المسکنه و الخضوع و الاعتراف و الطلب للإقاله من سالف الذنوب و وضع الوجه علی الأرض کل یوم إعظاماً لله جل جلاله و أن یکون ذاکراً غیر ناس و لا بطر و یکون خاشعاً متذللاً راغباً طالباً للزیاده فی الدین و الدنیا مع ما فیه من الإیجاب و المداومه علی ذکر الله عزوجل باللیل و النهار لئلا ینسی العبد سیده و مدبره و خالقه فیبطر و یطغی و یکون ذلک فی ذکره لربه جل و عز و قیامه بین یدیه زاجراً له عن المعاصی و مانعاً له من أنواع الفساد (صدوق، 1413 ق، ج 1، ص 213).
3. و عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: بُنیت الصلاه علی أربعه أسهم سهم منها إسباغ الوضوء و سهم منها الرکوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع. فقیل: یا رسول الله و ما الخشوع؟ قال (صلی الله علیه و آله و سلم): التواضع فی الصلاه و أن یقبل العبد بقلبه کله علی ربه... (مجلسی، 1404 ق، ج 81، ص 265).
4. و عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): قال: لو صلیتم حتی تکونوا کالأوتار و صمتم حتی تکونوا کالحنایا لم یقبل الله منکم إلا بورع (ابن بطریق، 1407 ق، ص 306).
5. و عنه (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: العباده مع أکل الحرام کالبناء علی الرمل و قیل علی الماء (مجلسی، 1404، ج 81، ص 258).
6. یا أباذر، رکعتان مقتصرتان فی تفکر خیر من قیام لیله و القلب ساه (شیخ طوسی، 1414، ص 533).
7. عن علی (علیه السلام): أن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أبصر رجلاً یبعث بلحیته فی صلاته، فقال: إنه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه (کوفی، [بی تا]، ص 32).
8. و لا تقم إلی الصلاه متکاسلاً و لا متناعساً و لا متثاقلاً فإنها من خلال النفاق فإن الله سبحانه نهی المؤمنین أن یقوموا إلی الصلاه و هم سکاری یعنی سکر النوم (کلینی، 1365، ج 3، ص 299).
9. ابن فضال، عن ابن بکیر، عن زراره قال: دخلت علی أبی جعفر (علیه السلام) و أنا شاب، فوصف لی التطوع و الصوم، فرای فقل ذلک فی وجهی فقال لی: ان هذا لیس کالفریضه من ترکها هلک، إنما هو التطوع إن شغلت عنه أو ترکته قضیته؛ إنهم کانوا یکرهون أن ترفع أعمالهم یوماً تاماً و یوماً ناقصاً. إن الله عزوجل یقول: «الذین هم علی صلاتهم دآئمون»، و کانوا یکرهون أن یصلوا حتی یزول النهار. إن أبواب اسماء تنفع انا زال النهار (همان، ص 442، روایت 1).
10. مستقبل القبله منتصباً فأرسل یدیه جمیعاً علی فخذیه قد ضم أصابعه و قرب بین قدمیه حتی کان بینهما قدر ثلاث أصابع منفرجات و استقبل بأصابع رجلیه جمیعاً القبله لم یحرفهما عن القبله و قال بخشوع الله أکبر ثم قرأ الحمد بترتیل و قل هو الله أحد ثم صبر هنیه بقدر ما یتنفس و هو قائم ثم رفع یدیه حیال وجهه و قال الله أکبر و هو قائم ثم رکع و ملأکفیه من رکبتیه منفرجات و رد رکبتیه إلی خلفه حتی استوی ظهره حتی لو صب علیه قطره من ماء أو دهن لم تزل لاستواء ظهره و مد عنقه و غمض عینیه ثم سبح ثلاثاً بترتیلٍ فقال سبحان ربی العظیم و بحمده ثم استوی قائماً فلما استمکن من القیام قال سمع الله لمن حمده ثم کبر و هو قائم و رفع یدیه حیال وجهه ثم سجد و بسط کفیه مضمومتی الأصابع بین یدی رکبتیه حیال وجهه فقال سبحان ربی الأعلی و بحمده ثلاث مرات و لم یضع شیئاً من جسده علی شیء منه و سجد علی ثمانیه أعظم الکفین و الرکبتین و أنامل إیهامی الرجلین و الجبهه و الأنف و قال سبعه منها فرض یسجد علیها و هی التی ذکرها الله فی کتابه فقال: «و أن المسجد لله فلا تدعوا مع الله أحداً» و هی الجبهه و الکفان و الرکبتان و الإبهامان و وضع الأنف علی الأرض سنه ثم رفع رأسه من السجود فلما استوی جالساً قال الله أکبر قم قعد علی فخذه الأیسر و قد وضع ظاهر قدمه الأیمن علی بطن قدمه الأیسر و قال أستغفرالله ربی و أتوب إلیه قم کبر و هو جالس و سجد السجده الثانیه و قال کما قال فی الأولی و لم یضع شیئاً من بدنه علی شیء منه فی رکوع و لا سجود و کان مجنحاً و لم یضع ذراعیه علی الأرض فصلی رکعتین علی هذا و یداه مضمومتاً الأصابع و هو جالس فی التشهد فلما فرغ من التشهد سلم فقال یا حماد، هکذا صل (همان، ص 311).
11. عن الکاهلی قال: سألته عن التیمم. قال: فضرب بیده علی البساط، فمسح بها وجهه، ثم مسح کفیه إحداهما علی ظهر الأخری (همان، ص 62).
12. إن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) حج و تحته رحل رث و قطیفه خلقه قیمته أربعه دراهم، و طاف علی راحلته، لینظر الناس إلی هیئته و شمائله، و قال: خذوا عنی مناسککم (الاحسائی، 1405 ق، ج 4، ص 34).
13. عن أبی عبدالله الأشعری قال: صلی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بأصحابه، ثم جلس فی عصابه، فدخل رجل فقام یصلی، فجعل لا یرکع و ینقر فی سجوده، و النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) ینظر إلیه، فقال: ترون هذا لو مات علی هذا لمات علی غیر مله محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ تقر صلاته کما ینقر الغراب الدم؛ مثل الذی یصلی و لا یرکع و ینقر فی سجوده کالجائع لا یأکل إلا تمره أو تمرتین، فما یغنیان عنه؛ فاسبغوا الوضوء و أتموا الرکوع و السجود (نوری، 1408 ق، ج 3، ص 39).
14. و بهذا الأسناد عن علی: أن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أبصر رجلاً قد دبرت جبهته، فقال له النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) من یغالب عمل الله یغلبه، و من یهجر الله عزوجل یشوه به، و من یخدع الله یخدعه؛ فهلاً تجافیت بجبهتک الأرض و لم یبشر وجهک؟! (همان، ج 1، ص 98).
15. و روی جعفر بن أحمد القمی فی کتاب زهد النبی إذا قام إلی الصلاه یرید وجهه خوفاً من الله تعالی و کان لصدره [أو لجوفه] أزیر کأزیر المرجل (همان، ج 4، ص 93).
16. عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: کان أبی (علیه السلام) یقول کان علی بن الحسین (علیه السلام) إذا قام فی الصلاه کأنه ساق شجره لا یتحرک منه شیء إلا ما حرکه الریح منه(کلینی، 1365، ج 3، ص 300).
17. و هو ما نقله ابن شهر آشوب فی کتابه مرفوعاً عن رجاله عن ابن عباس أنه قال: أهدی رجل إلی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ناقتین عظیمتین سمینتین فقال للصاحبه هل فیکم أحد یصلی رکعتین بوضوئهما و قیامها و رکوعهما و سجودهما و خشوعهما و لم یهتم بشیء من أمور الدنیا و لا یحدث قلبه بفکر الدنیا أهدی إلیه إحدی هاتین الناقتین فقالها مره و مرتین و ثلاثاً فلم یجبه أحد من أصحابه فقام إلیه أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فقال: یا رسول الله، أصلی رکعتین أکبر تکبیره الأولی تکبیره الأولی إلی أن أسلم منهما لا أحدث نفسی بشیء من أمر الدنیا. فقال: یا علی صل، صلی الله علیک. قال: فکبر أمیرالمؤمنین (علیه السلام) و دخل فی الصلاه فلما سلم من الرکعتین هبط جبرائیل (علیه السلام) علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال: یا محمد إن الله یقرئک السلام و یقول لک أعطه إحدی الناقتین... و أعطاه کلتیهما فنحرهما و تصدق بهما فأنزل الله تعالی فیه: «إن فی ذلک لذکری لمن کان له قلب أو ألقی السمع و هو شهید» (حسینی استرآبادی، 1409 ق، ص 593).
18. عن علی (علیه السلام) فی حدیث الأربعمائه قال: علموا صبیانکم الصلاه و خذوهم بها إذا بلغوا ثمانی سنین (صدوق، 1403، ج 2، ص 627).
19. عبدالله بن فضاله عن أبی عبدالله أو أبی جعفر (علیه السلام) فی حدیث قال: سمعته یقول یترک الغلام حتی یتم له سبع سنین فإذا تم له سبع سنین قیل له اغسل وجهک و کفیک فإذا غسلهما قیل له صل ثم یترک حتی یتم له تسع سنین فإذا تمت له علم الوضوء و ضرب علیه و أمر بالصلاه و ضرب علیها فإذا تعلم الوضوء و الصلاه غفر الله لوالدیه إن شاء الله (همان، ج 1، ص 281).
20. عن أبی عبدالله عن أبیه (علیه السلام) قال: صلی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) صلاه و جهر فیها بالقراءه فلما انصرف قال لأصحابه هل أسقطت شیئاً فی القرآن قال فسکت القوم. فقال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): أفیکم أبی بن کعب؟ فقالوا: نعم. فقال: هل أسقطت فیها بشیء؟ قال: نعم یا رسول الله، إنه کان کذا و کذا. فغضب (صلی الله علیه و آله و سلم) ثم قال ما بال أقوام یتلی علیهم کتاب الله فلا یدرون ما یتلی علیهم منه و لا ما یترک، هکذا هلکت بنو إسرائیل حضرت أبدانهم و غابت قلوبهم و لا یقبل الله صلاه عبد لا یحضر قلبه مع بدنه (برقی، [بی تا]، ج 1، ص 261).
برخی این روایت را با عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعارض دانسته و آن را حمل بر تقیه کرده اند. اما به نظر می رسد در اینجا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عمداً برخی از آیات را جا انداخته تا میزان توجه و حضور قلب مأمون را ارزیابی کند. بنابراین، با عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تعارضی ندارد.
21. عن حماد بن عیسی قال: قال لی أبوعبدالله یوماً: تحسن أن تصلی یا حماد؟ قال: فقلت: یا سیدی، أنا أحفظ کتاب حریز فی الصلاه. قل: فقال: لا، علیک، قم صل. قال: فقمت بین یدیه متوجهاً إلی القبله، فاستفتحت الصلاه و رکعت و سجدت. فقال: یا حماد، لا تحسن أن تصلی؛ ما أقبح بالرجل أن یأتی علیه ستون سنه أو سبعون سنه فما یقیم صلاه واحده بحدودها تامه. قال حماد: فأصابنی فی نفسی الذل، فقلت: جعلت فداک، فعلمنی الصلاه... [صلی الإمام رکعتین بحدودها التامه] ثم قال: یا حماد، هکذا صل... (کلینی، 1365، ج 3، ص 311).
22. ... یا کمیل، لا تغتر بأقوام یصلون فیطیلون و یصومون فیداومون و یتصدقون فیحسبون أنهم موفقون یا کمیل أقسم بالله لسمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یقول: إن الشیطان إذا حمل قوماً علی الفواحش مثل الزناء و شرب الخمر و الریا و ما أشبه ذلک من الخنی و المآثم حبب إلیهم العباده الشدیده و الخشوع و الرکوع و الخضوع و السجود ثم حملهم علی ولایه الأئمه الذین یدعون إلی النار و یوم القیامه لا ینصرون (طبری، 1383 ق، ص 28).
23. إسحاق بن عمار عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: قلت له: جعلت فداک إن لی جاراً کثیر الصلاه کثیر الصدقه کثیر الحج لا بأس به. قال: فقال: یا إسحاق، کیف عقله؟ قال: قلت له: جعلت فداک لیس له عقل. قال: فقال: لا یرتفع بذلک منه (کلینی، 1365، ج 1، ص 24).
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3280/5974/61697
کتاب سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع)
* این مقاله در تاریخ 1401/12/25 بروز رسانی شده است.