گام بعدي، منظومه ي شمسي

مدتي است كه حضور يك ايراني در رده هاي بالاي فضايي ناسا باعث افتخار همه ي ما ايراني ها شده است. در دوراني كه موفق ترين مأموريت هاي ارسال مريخ نورد انجام مي شد، مديريت اين مأموريت ها بر عهده ي همين شخص بود....
سه‌شنبه، 5 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گام بعدي، منظومه ي شمسي

گام بعدي، منظومه ي شمسي
گام بعدي، منظومه ي شمسي


 

نويسنده: شهاب صفري




 

گفت و گو با فيروز نادري
مدير كاوش هاي منظومه شمسي در ناسا
 

مدتي است كه حضور يك ايراني در رده هاي بالاي فضايي ناسا باعث افتخار همه ي ما ايراني ها شده است. در دوراني كه موفق ترين مأموريت هاي ارسال مريخ نورد انجام مي شد، مديريت اين مأموريت ها بر عهده ي همين شخص بود. چندي پيش خبر رسيد كه دكتر فيروز نادري به سمت تازه اي منصوب شده است: مديريت كاوش هاي منظومه ي شمسي. همين خبر، انگيزه اي شد براي گفت و گوي ماهنامه ي نجوم با او، خوانندگان نجوم بتوانند اطلاعات دست اول درباره اين سمت جديد و مأموريت هاي فضايي وابسته به آن به دست بياورند.

گام بعدي، منظومه ي شمسي

قبل از هر چيز، از طرف همكاران ماهنامه ي نجوم، انتصاب شما را به مديريت كاوش هاي منظومه ي شمسي ناسا تبريك مي گويم. اول از همه خواستم به زبان ساده بدانم كه اصلاً اين «مدير كاوش هاي منظومه ي شمسي» يعني چه و كسي كه اين سِمت را دارد چه كاري انجام مي دهد؟
 

ممنون از تبريك تان، تشكيلات ناسا به اين شكل است كه مركزي در واشنگتن دارد كه آن جا مركز اداري ناسا محسوب مي شود. ولي فقط کارهاي حقوقي و مالي را انجام مي دهد.
آن بخش از ناسا كه كارهاي تحقيقاتي در آن انجام مي شود از 10 تا مركز تشكيل شده است كه در ايالت هاي مختلف آمريكا هستند و هر كدام كارهاي مختلفي مي كنند. حتماً شما اسم بعضي هايشان را شنيديد. يكي از آن ها مركز كندي در فلوريداست که از آن جا موشك ها پرتاب مي شوند و يكي ديگر در تگزاس / هيوستون است كه كارهاي مربوط به فضانوردان را انجام مي دهد و غيره و غيره.
اين مركزي كه من در آن هستم، مركز JPL در لُس آنجلس است و اصولاً كارهاي روباتيك انجام مي دهد. يعني ما با فضانوردها و غيره كاري نداريم. در آن جا كارهاي مختلفي انجام مي شود، مثل كارهايي در زمينه ي سنجش از راه دور زمين، اخترشناسي و اخترفيزيك، مركزي هم هست كه كارهاي روباتيك مربوط به منظومه ي شمسي را انجام مي دهد، يعني كارهايي است كه وقتي فضاپيما براي مطالعه ي كردن چيزهاي گوناگون در منظومه ي شمسي، مثل مشتري، زحل يا قمر يكي از آن ها يا دنباله دارها مي فرستيم بايد انجام شود. اين ها كارهاي است كه در بخش كاوش هاي منظومه شمسي JPL انجام مي شود. كار اصلي ما ساختن فضاپيماها و تجهيزات مربوط به آن هاست. طرح كنيم، بسازيم، بفرستيم و داده ها را بگيريم و تجزيه و تحليل كنيم و اطلاعات به دست آوريم.
اما بودجه ي مأموريت هاي مريخ از جاي ديگر تأمين مي شود. در واقع مركز كاوش هاي فضايي JPL از دو بخش تشكيل مي شود: يكي مخصوص كاوش هاي مريخ (كه من 5 سال مدير آن بودم از سال 2000/1379 تا 2005/1384) و بعد بقيه ي منظومه ي شمسي، يعني همه چيز به غير از مريخ، به اين سمت جديد من اداره ي همين بخش كاوش هاي منظومه ي شمسي منهاي مريخ است.

در حال حاضر فضاپيماهايي هستند كه به طرف سياره ها مي روند، مثل جونو، بعضي ها هم از مدت ها پيش آن جا هستند، مثل كاسيني. آيا مسئوليت مأموريت هاي اين فضاپيماها و جمع آوري داده هاي آن ها هم با شماست؟ يا اين كه شما فقط مسئوليت مأموريت هايي را كه از اين به بعد آغاز مي شوند بر عهده داريد؟
 

بله، ما الان چهار تا فضاپيما داريم كه در فضا هستند. يكي از آن ها كاسيني است كه دور زحل مي گردد. كاسيني، زحل و بعضي از قمرهايش - مثل تيتان و انسلادوس را برريس مي کند. کاسيني فضاي پيماي پرخرجي است ولي
بازده اش خيلي زياد است و احتمالاً تا سال 2017/1396 هم به كارش ادامه مي دهد. يكي ديگر فضاپيماي DAWN است كه فكر مي كنم به فارسي مي شود «صبح زود» يا «سپيده دم». اين فضاپيما در مداري به دور وستا - دومين سيارك بزرگ منظومه ي شمسي- مي گردد و آن جا را آزمايش مي كند، بعد از اين كه كارش تمام شود به سوي بزرگ ترين سيارك - سرِس- مي رود (در حقيقت مي توان گفت قرار بوده اين سيارك به سياره تبديل شود ولي هنگامي كه منظومه ي شمسي شكل مي گرفته است قدرت گرانش مشتري كه نزديك اين سيارك بوده نگذاشته اين سيارك به اندازه كافي بزرگ و به سياره تبديل شود. به همين علت به آن «سياره ي كوتوله» مي گويند.) در حقيقت ما آن ها را بررسي مي كنيم زيرا سيارك ها و دنباله دارها از مواد اوليه تشكيل شده اند كه منظومه ي شمسي از آن ها ساخته شده است. از آن جايي كه هيچ تغيير و تحولي در آن ها رخ نداده است بنابراين به همان صورت اوليه باقي مانده اند.
فضاپيماي ديگري به نام جونو را هم تقريباً دو سه هفته ي پيش پرتاب كرديم كه به سوي مشتري مي رود و 5 سال ديگر به آن جا مي رسد. اين نخستين بار است که از لحاظ مهندسي، فضاپيمايي را كه نيرويش فقط از صفحه هاي خورشيدي تامين مي شود و نه از نيروي اتمي، به آن دوري از خورشيد مي فرستيم. از لحاظ علمي مي خواهيم بدانيم كه آيا مشتري از زماني كه به وجود آمده است در همين مكاني كه امروز هست بوده يا هنگامي كه منظومه ي شمسي به وجود آمده از مدارهاي ديگر به مرور مدارش را عوض كرده تا به اين مداري كه فعلاً هست برسد. با بررسي تناسب بعضي از ماده هايي كه در مشتري هست، مثل دوتريم با هيدروژن، بهتر مي توانيم بفهميم كه كدام يك از اين مدل ها درست است. چون مشتري به علت حجم، وزن و قدرت گرانشي كه دارد تأثير مهمي بر منظومه ي شمسي داشته به همين علت مي خواهيم بدانيم كه مشتري در روزهاي نخست چه طور بوده و كجا به وجود آمده است.
و آخرين فضاپيما، گريل است كه حدود 75 دقيقه ي پيش به سوي ماه پرتاب شد [اين گفت و گو، عصر روز 19 شهريور انجام شده است] در واقع اين فضاپيما از دو فضاپيما تشكيل شده است كه هر دو با فاصله ي تنظمي شده در مداري به دور ماه قرار خواهند گرفت. ما هر لحظه فاصله ي بين اين دو فضاپيما را با دقتي به اندازه يك تار موي انسان زير نظر مي گيريم. از روي كوچك ترين تغيير در فاصله ي بين دو فضاپيما، كه بر اثر ناهمگني گرانش ماه رخ مي دهد، مي توانيم با محاسباتي بفهميم كه داخل ماه تقريباً چگونه است. براي مثال همان طور كه مي دانيد در مركز زمين يك هسته وجود دارد، بعد بخش مذاب (جبّه) و بعد پوسته. مي توانيم درباره ي ماه هم اين اطلاعات را بفهميم كه به نظريه هاي مختلف چگونگي شكل گيري ماه كمك مي كند.
اين، نمونه هايي بود از پروژه هايي كه كارشان تمام شده و الان موقع بازدهي شان است. بخشي كه من مديرش هستم. هم شامل اين پروژه ها مي شود و هم شامل پروژه هاي ديگري كه هنوز در حال بررسي هستند. مهم ترين آن ها دو تا هستند. يكي پروژه اي به نام GEMS كه قرار است به سوي مريخ برود و در سطح آن بنشيند . هدف از اين پروژه بررسي بافتي از داخل مريخ است. البته اين پروژه الان در راقبت با پروژه هاي ديگري است كه در بخش هاي ديگر ناسا انجام مي شوند و بايد ديد كه تا يك سال ديگر آيا اين پروژه انتخاب مي شود يا پروژه هاي ديگر.
دومين پروژه كه از لحاظ مالي بودجه اي سنگين، نزديك به 2 ميليارد دلار، مي طلبد برنامه ي فضاپيمايي است كه به سوي يوروپا، قمر مشتري، خواهد رفت. البته از روزنامه ها و اخبار خوانده و شنيده ايد كه وضع اقتصادي دنيا به خصوص آمريكا چطور است و تهيه اين پول مشكل است اما ما تلاش مان را مي كنيم. همان طور كه مي دانيد زير پوسته ي يخ زده ي يوروپا اقيانوس بزرگي هست كه شايد به اندازه ي 3 برابر كل آب هاي روي زمين باشد. ما به اين قمر خيلي علاقه منديم چون هرچا كه آب به صورت مايع وجود داشته باشد احتمالاً مي توانيم آن جا نوعي حيات هم كشف كنيم. اين مجموعه اي از پروژه هايي است كه در حال اجرا، آماده سازي يا دادن نتيجه و بازدهي هستند و اين مجموعه در بخشي است كه الان من مديرش هستم.

گام بعدي، منظومه ي شمسي

فضاپيماي «افق هاي نو» هم الان در راه است. آيا اين پروژه هم زيرنظر شما انجام مي شود؟
 

خير. فضاپيماي افق هاي نو مربوط به يكي ديگر از سازمان هاي ناسا به نام APL است و ارتباطي به ما ندارد. يعني ما آن را نساختيم ولي هدايت مسير فضاپيمايي كه به مقصدش مي خواهد رسد و در راه بايد مرتب تنظيم شود تا درست به مقصد برسد يكي از تخصص هاي JPL است كه در دنيا بي رقيب است. بنابراين بعضي وقت ها كه فضاپيما متعلق به ما نيست آن سازمان ديگر از JPL مي خواهد كه با آن ها همكاري كند تا فضاپيما به مقصد برسد. فكر مي كنم اين فضاپيما سال 2015/1394 به پلوتون مي رسد و ما به اين سازمان در مسيريابي كمك مي كنيم.

طرح هاي آينده تان را چطور اولويت بندي مي كنيد؟ يعني چطور تصميم مي گيريد كه الان فضاپيمايي مثلاً به سوي اروپا بفرستيد يا زهره يا ماه؟
 

اين روند خيلي پيچيده اي است و ربطي به نظر شخصي من يا حتي نظر شخصي رييس ناسا ندارد. ما هر 10 سال يك بار به جامعه ي علمي آمريكا مي رويم. اين جامعه نيز به بخش هايي تقسيم مي شود. مثلاً دانشمنداني كه در بخش منظومه ي شمسي کار مي کنند يا دانشمندهايي که در بخش اخترشناسي يا سنجش از راه دور زمين فعاليت مي كنند. هر 10 سال يك بار به سراغ آن گروه از دانشمندان كه مثلاً در بخش منظومه شمسي هستند مي رويم كه تقريباً 2000 نفر هستند و ناسا از آن ها مي پرسد كه از لحاظ علمي، با توجه به چيزهايي كه الان مي دانيم، اگر بخواهيم ادامه دهيم چه چيزهايي اولويت دارند. بحث در اين باره نزديك به دو سال طول مي كشد. در جامعه هاي گوناگون علمي مقاله ها خوانده مي شود، درباره ي آن ها بحث مي شود و در كنفرانس ها صحبت مي شود. در آخر، گزارشي مي آيد كه از نظر آن ها از لحاظ علمي، ناسا بايد اين كارها را انجام بدهد. البته هميشه هم به خواسته هاي دانشمندان عمل نمي شود بايد ديد كه كنگره ي آمريكا به چه پروژه اي بودجه مي دهد. اين مي شود خوان اول!
اتفاقاً گزارش ده ساله ي منظومه ي شمسي، 5 ماه پيش درآمد و در آن گفتند كه اولويت با اين است كه به مريخ برويم و مقداري ازسنگ و خاك آن را به زمين بياوريم چون در آزمايشگاه هاي مجهز اين جا بهتر مي توانيم آن ها را بررسي كنيم. اولويت دوم با يوروپا بود. ولي هر كدام از اين دو پروژه هزينه ي سنگيني دارند. بنابراين مرحله ي نخست اين است كه اولويت علمي تعيين شود و مرحله ي دوم اين كه آيا ناسا مي تواند بودجه را از آمريكا بگيرد يا خير. گاهي هم مرحله مشاركتي در نظر گرفته مي شود. مثلاً ناسا مي گويد هزينه ي پروژه ي 2 ميليارد دلار است، با سازمان هاي فضايي ديگر صحبت مي كنيم كه آيا حاضرند مقداري از آن را تأمين كنند و با ما شريك شوند. مي بينيد كه روند پيچيده اي است كه ممكن است سال ها طول بكشد تا پروژه، پروژه بشود.
در بخش برنامه ريزي كارهايي هم هست كه من بايد در آن شركت كنم. بنابراين به مرحله اي در كار مديريت مي رسيم كه ديگر فقط كار علمي و فني نيست بلكه بخشي هم تامين پول از كنگره، مشاركت و غيره است تا بتوانيم پروژه اي را عملي كنيم.

گام بعدي، منظومه ي شمسي

ابتداي صحبت تان گفتيد كه از سال 2000 تا 2005 (1379 تا 1384) مدير كاوش هاي روباتيك مريخ بوديد. از آن زمان تا الان چه سمتي داشته ايد؟
 

پس از اين من يكي از معاون هاي JPL شدم كه در اين سمت بايد بيشتر كارهاي استراتژي را انجام داد و برنامه ي آينده ي JPL را پيش بيني كرد و اين كه پول هاي داخلي را چطور سرمايه گذاري كنيم تا موقعيت مان از لحاظ تكنولوژي براي انجام دادن پروژه هاي بعدي بهتر باشد. همان طور كه گفتم در خود ناسا هم گاهي رقابت هايي بين بخش هاي گوناگون پيش مي آيد كه مثلاً پروژه ي اين بخش عملي شود يا پروژه ي ما. رقيب هاي اصلي ما، يكي بخش GSFC در شرق آمريكا و ديگري بخش APL است. هنگامي كه JPL به ناسا پروژه اي را پيشنهاد مي كند ما بايد آمادگي بيشتري نسبت به دو بخش رقيب داشته باشيم. اين كار من از سال 2005 تا 2011 بود كه كمي من از كارهاي عملي دور كرده بود.
من زماني كه مدير كاوش هاي مريخ بودم به طور خاص به كارم علاقه داشتم و حالا هم دلم مي خواهد دوباره به كارهاي عملي نزديك تر بشوم. در 32 سالي كه در JPL هستم تقريباً هر 5 سال يك بار سمت خودم را عوض كرده ام تا اطلاعات وسيع تري به دست آورم. الان كه دربخش كاوش هاي منظومه ي شمسي هستم و گفتم كه قبل از آن تقريبا 6 سال كارهاي استراتژيك مي كردم. پنج سال روي كاوش هاي مريخ كار كردم و پيش از آن چهار سال مدير برنامه اي اخترشناسي به نام Origin (منشا) بودم. و پيش از اين برنامه هم 4 يا 5 سال كارهاي سنجش از راه دور زمين را انجام مي دادم. اين چند سالي كه در ناسا يا ‌JPL بودم تقريباً هر 5 سال تغيير سمت داده ام تا معلومات خودم را گسترش بدهم.
به جوان هايي كه از من مي پرسند در دانشگاه چه رشته اي بخوانيم تا بتوانيم همين كاري كه الان شما مي كنيد انجام بدهيم مي گويم بعد از سي و چند سال كه اين جا هستم، اگر به معلوماتي كه دارم نگاه كنيم، حالا چه كم چه زياد، شايد 10 درصد آن را تا درجه ي دكتري ياد گرفتم و 80-90 درصد بقيه را در اين 30 سال آموختم. هم با پشتكار و هم كمي كنجكاوي براي كسب معلومات. بعد از اين كه مدتي در يك سمت مي مانم آن كار برايم آسان مي شود و سعي مي كنم سمتم را عوض كنم و در زمينه اي كار كنم كه درباره اش خيلي نمي دانم، بنابراين يكي دو سال نخست خيلي بايد پشتكار داشته باشم تا بتوام اين موفقيت جديد را ياد بگيرم و كار كنم. شما هم اين كار را مرتب انجام بدهيد. هر 5-4 سال خودتان را در موقعيت جديدي قرار بدهيد. به جاي اين كه بتوانيد راحت از معلومات گذشته تان استفاده كنيد بايد كار يكنيد كه اطلاعات جديدي كسب كنيد. اين كمك مي كند كه بعد از يك يا دو دهه شالوده ي گسترده اي داشته باشيد. هر سازماني كه كار مي كنيد هرچه اطلاعات تان وسيع تر باشد سريع تر مقام هاي بالاتري مي گيرد. البته روي حرفم به دوستاني نيست كه راه ديگري را انتخاب كرده اند و مي خواهند در رشته خاصي عميقاً 30-20 سال كار كنند و يكي از متخصصان دنيا بشوند. من انتخابم اين بود كه هر 4 -5 سال يك بار سمت خودم را عوض كنم.

گام بعدي، منظومه ي شمسي

در دوره ي پنج ساله اي كه شما مدير بخش كاوش هاي مريخ بوديد مأموريت هاي بسيار موفقي انجام شد، مثل روح و فرصت. ما اين موفقيت را مديون شما مي داينم (شايد چون ايراني هستيم) اما مي دانيم كه كارگروه بزرگي است. خودتان موفقيت اين مأموريت را در چه مي دانيد؟
 

در پروژه هاي روح و فرصت نزديك به 1000 نفر كار مي كردند كه تخصص هاي مختلفي داشتند. بنابراين اين موفقيت ها فقط مربوط به من يك نفر نيست.
مورد ديگري كه مي خواستم بگويم اين است كه من متأسفم كه گاهي وقت ها بعضي از جرايد ايراني يا تلويزيون دوست دارند اغراق كنند. مثلاً بعضي گفتند كه اگر ما در سطح مريخ نشسته ايم يا اگر در اين 5 سال موفق بوده ايم فقط و فقط به علت تلاش هاي فيروز نادري است كه مدير پروژه بوده. اين موضوع من را هم اذيت مي كرد و هم خجالت زده چون 1000 نفر در اين پروژه فعاليت مي كردند و تخصص هاي زيادي لازم بود تا موفق بشويم. من هم سهم خودم را داشتم اما دركاري كه ما انجام مي دهيم پس از پروژه اي موفق، مردم دست به سينه نمي زنند و نمي گويند اين كار را من انجام دادم يا من عامل اصلي بودم. اگر اين كار را بكنيد ديگر كسي با شما كار نمي كند. افرادي كه شما بايد هدايت كنيد و با گروه شما هستند اگر ببينيد كه شما مدام مي رويد اين جا و آن جا و سعي مي كنيد بيشتر خودتان را موفقيت موثر نشان بدهيد ديگر حاضر نمي شوند با شما همكاري كنند.
كاملا درست مي گوييد ما هم انواع مختلفش را ديده ايم. وقتي خبر سمت جديد شما منتشر شد، چيزهايي مي ديديم كه برايمان باوركردني نبود.
بله. يكي از دوستان من درايران از يكي از روزنامه هاي ايران عكسي گرفته بود و برايم فرستاد كه در روزنامه نوشته بود: «فيروز نادري مدير بزرگ ترين كاوش هاي دنيا شده است». اين براي هيچ كس خوب نيست. درست است كه آن ها از روي محبت اين كار را مي كنند اما از نظر من نوعي توهين است. اين يعني كاري كه تو كردي آن قدر بزرگ نيست و ما بايد بزرگش كنيم تا بتوان تحسينش كرد. خب لزومي ندارد.

گام بعدي، منظومه ي شمسي

اين است كه گاهي رسانه ها از روي محبت فعاليت هاي من را بيشتر از آن مقداري كه هستم و لياقت دارم بزرگ مي كنند. من از اين سي و چند سالي كه در ناسا كار مي كنم از خودم راضي هستم و لابد شايستگي از خودم نشان داده ام كه ناسا از من قدرشناسي مي كند. اما چرا اين موضوع خودش كافي نيست و بايد بزرگ تر از چيزي كه هست جلوه داده بشود؟
شايد پروژه ي تلسكوپ جيمز وب به بخش كاري شما مربوط نباشد ولي كنجكاوي هاي زيادي در مورد سرنوشت اين تلسكوپ هست. خيلي دلمان مي خواهد بدانيم بالاخره چه مي شود و آيا تصميمي برايش گرفته شده است يا خير؟
 

اتفاقاً در سال 1995 تا 2000 (1374 تا 1379) پيش از پروژه ي مريخ گفتم كه مديريت برنامه ي origin بر عهده ي من بود. آن زمان ما اين نوع تلسكوپ هاي بزرگ، مانند تلسكوپ وب، را از لحاظ تكنولوژي پايه ريزي مي كرديم. البته آن زمان به اين تلسكوپ NGST يا «نسل جديد تلسكوپ هاي فضايي» مي گفتند و در واقع نسل بعدي هابل بود كه بعداً نامش را تغيير دادند. آن زمان در اين بخش فعال بودم اما متأسفانه اين پروژه در سازمان JPL نيست و به مركز پروازهاي گادرد مربوط مي شود.
بودجه ي اين طرح از دوميلياردي كه پيش بيني مي شد روز به روز بيشتر شده و الان تقريبا به 6 تا 8 ميليارددلار رسيده است و معلوم نيست كه آيا اين بودجه تأمين بشود يا خير. البته همان طور كه گفتم اولويت پروژه ها علاوه بر اين كه به بخش هاي فني، مالي و علمي برمي گردد بخش سياسي هم دارد. مركز گادرد در ايالت مريلند است كه آن جا سناتور بانفوذي دارد كه در تامين بودجه هاي ناسا نقش دارد و اين خانم احتمالاً نمي گذارد كه پروژه ي وب را تعطيل كنند. البته بودجه ي سال آينده يكي دو ماه ديگر درمي آيد و من مطمئنم با تلاش هاي اين خانم سناتور بودجه ي تلسكوپ وب قطع نمي شود واميدي هست که اين تلسکوپ بين سال ها 2017- 2018 (1396- 1397) به فضا پرتاب شود. اگر پروژه زنده بماند و 8-7 سال ديگر پرتاب شود بايد ديد هزينه ي آن به قيمت انجام نشدن كدام پروژه هاي ديگر بوده است. چون بودجه ي ناسا نسبتاً ثابت است و بيشتر نمي شود. اگر هزينه ي برنامه اي بيشتر از آن چه پيش بيني شده بود، بشود پس پروژه هاي ديگر نبايد انجام بشوند تا هزينه تامين بشود. و اين كه پروژه ي موفقي بوده است يا خير مسلماً زماني كه به فضا پرتاب شود بازده خوبي دارد همان طور كه هابل داشت. اما كمي گران تمام مي شود نه فقط از لحاظ مالي بلكه از اين لحاظ كه پروژه هاي ديگر انجام نشدند.

سال پيش در همين موقع ها، يادداشتي از شما دريافت كرديم كه در مجله چاپ شد. در آن يادداشت شما وارد شدن مجله ي نجوم را به بيستمين سال انتشارش تبريك گفته بوديد. زماني كه اين مصاحبه چاپ بشود مجله 20 سال را پشت سر گذاشته و وارد بيست و يكمين سال انتشارش مي شود. امسال چيزي داريد که بخواهيد به خواننده هاي مجله ي نجوم بگوييد؟
 

من با مجله نجوم اين جا آشنا شدم چون خيلي وقت است كه از ايران آمده ام. به خصوص آقاي رضا منصوري از بستگان ما هستند و از اين لحاظ مجله را مي شناسم. به مجله علاقه مند هستم به اين علت كه مردمي را كه در ايران هستند و به نجوم علاقه دارند آگاه نگه مي دارد و از اغراق كردن كه در بعضي از نشريه هاي ايران هست پرهيز مي كند. من خيلي راحت تر مي توانم با شما صحبت كنم تا با كسي كه مي خواهد با من مصاحبه كند و از مجله اي علمي نيست و مطمئن نيستم كه چه چيز چاپ خواهد شد و حرف هايي كه زده ام چطور عوض خواهد شد تا من را بيشتر از آن چيزي كه هستم بزرگ جلوه بدهند. اين چيزها در مجله هاي علمي به چشم نمي خورد زيرا بيشترحقيقت بين هستند و اگر كسي كار خوبي انجام داده به آن ارزش مي دهند و بيهوده بزرگش نمي كنند. مجله هاي علمي بيشتر كارشان ترويج علم است بنابراين از اين لحاظ من مجله ي نجوم را جدا از بعضي ديگر از جرايد مي دانم و فكر مي كنم دوستاني كه در ايران هستند وشايد انگليسي شان طوري نباشد كه بتوانند خيلي چيرها را راحت از اينترنت بگيرند و بخوانند، پس با ترجمه هاي خوبي كه در مجله مي شود مي توانند اطلاعات را بگيرند بنابراين از اين لحاظ من براي مجله نجوم ارزش قائلم.انشا الله كه موفق باشيد و مجله به كارش ادامه بدهد و مردم بتوانند از آن استفاده بكنند.
منبع: نجوم شماره 210.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط