نقش زن مسلمان در نهاد خانواده(2)
زن و علم:
1- علمي كه فراگيري آن واجب عيني است و لذا نيازي به اجازه مرد ندارد.
2- علمي كه فراگيري آن واجب كفايي است كه اگر ديگران اقدام به فراگيري آن ننمودند با هم واجب عيني مي شود اما در غير اين صورت نياز به اجازه ي مرد دارد اما اگر زن شرط كرده باشد كه در اوقاتش بايد زماني براي فراگيري علوم اختصاص داده شود نيازي به اجازه ي مرد نيست همان كاري كه حضرت زينب(س) انجام داد. (3) البته از آنجا كه اسلام دين زكات طهارت و علم است(4) ارزش علم را در صورتي مي داند كه در كنار پاكي و صفاي روحاني باشد و علم را زماني علم مي داند كه انسان را پيامبر گونه نمايد.
بر اثر تلفيق همين دو عامل علم و طهارت است امام باقر(ع) در توصيف اوضاع هنگامه ي ظهور حضرت مهدي (عج) مي فرمايد:« و توتون الحكمه في زمانه حتي ان المراه لتقضي في بيتها بكتاب الله تعالي و سنه رسول الله» در زمان ظهور آن حضرت حكمت و دانش آنچنان فراگير مي شود كه زن در خانه به كتاب خدا و سنت رسول الله(ص) قضاوت مي كند. (5)
زن و كار در خارج از خانه
در اسلام به كار زن در خارج از منزل مشروعت داده شده به شرط:
1- رعايت حجاب و عفاف، زنان بايد اين نكته را از صميم جان درك كنند كه پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره دو دست تا مچ را بپوشاند مانع هيچ فعاليتي در بيرون نخواهد بود بلكه بالعكس تبرج و خودنمايي و پوشيدن لباسهاي تنگ و مدهاي رنگارنگ است كه زن را به صورت موجود مهمل و غير فعال در مي آورد كه بايد وقتش را صرف حفظ ظاهر خود كند.(6)
2- تنها نبودن در محيط كار
3- عدم اختلاط با مردان
4- عدم وجود مرد داراي توان كار در خانواده(7)
افزون بر اين، احوالات حضرت زهرا(س) خود مي تواند عنصري راگشا جهت تبيين محدوده ي كار زنان باشد، چون آن حضرت گاهي براي رفع برخي نيازهاي خانه از منزل خارج مي شدند(8) و نيز هنگامي كه پيامبر (ص) از آنچه در بردارنده ي صلاح زنان است پرسش نمود حضرت زهرا(س) فرمودند:« ان لا يرين الرجال و لا يراهن الرجال» با نامحرمي را نبينند و نامحرمي هم آنان را نبينند اما از اين حديث شريف نبايد استنباط عجولانه كرده چون در بردارنده ي اين معنا است كه زنان بايد امور ويژه خود را بياموزند تا از مراجعه به مردان بي نياز شوند.(9)
نعمتهاي بهشتي الگويي براي زنان:
1- باكره بودن: «فجعلناهم ابكارا»(10)؛ و همه را دوشيزه قرار داديم.
2- عشق ورزي به همسر:«عربا اترابا»(11)؛ زناني كه تنها به همسر خود عشق و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند.
3- حوريان درشت چشم زيبا كه با تمام طرافت و جمال خود در خيمه ها پرده نشين اند و همچون مرواريد در صدف هستند:«وحور عين كامثال الولو المكنون»(12)؛
4- دلبران درشت چشم كه تنها به همسران چشم مي دوزند و همچون تخم ماكيا در پوشش قرار دارند:« و عندهم قاصرات الطرف عين كافحن بيض مكنون»(13)؛
دو توصيف آخر از يك طرف بهانه ي بي حجابي را از زنان زيبا مي گيرد و از طرف ديگر به تبيين ارزش حجاب و عفت در قالب تشبيهات عالي مي پردازد.
جايگاه زن در نهاد خانواده در ديدگاه پروتكل هاي صهيونيست:
پروتكلهاي صهيون مي گويد:« بر ما واجب و لازم است كه در ويران ساختن مباني اخلاق در همه جا بكوشيم تا راه تسلط و نفوذ ما همور شود و فرويد از قوم و نژاد ماست و او همچنان روابط جنسي را بي پرده عرضه خواهد كرد تا اين روابط در نظر جوانان به صورت موضوعي مقدس باقي نماند و سيراب ساختن غريزه ي جنسي به صورت مهمترين هدف نسل جوان در آيد و در اين هنگام است كه اخلاق رو به ويراني خواهد نهاد.»(15)
« كراي سوستام»(16) از بزرگان ديانت مسيحي درباره ي زن مي گويد:« او بشري است كه گريزي از آن نيست، و او وسوسه اي جللي و آفتي دلپذير و خطري براي خانه و خانواده و معشوقه اي عاشق كش و ماري خوش خط و خال است.»(17) «دترتوليان» (18) يكي از اقطاب و پيشوايان قديم در مقام بيان نظر مسيحيت درباره ي زن مي گويد: «بي گمان زن مدخل شيطان به درون نفس انسان است و همو راننده ي مرد به طرف شجره ي ممنوعه و شكننده ي قانون خا و زشت كننده ي صورت خدا عيني مرد است.»(19)
در پروتكل ده يهود آمده است:« ما حيات خانواده را در بين ملتها از بين مي بريم... و اهميت تربيتي و اخلاقي آن را نابود مي سازيم. وقتي حد فاصل ميان زن و مرد برهم خورد و حرمتها در هم شكست، نظام زندگي از هم مي پاشد، مردانگي از بين مي رود، نامردي شيوع مي يابد نسل ها منقرض مي شود... و اين هدف نهايي يهود در وراي تخريب قانون زندگاني بشر است.»(20)
در پروتكل ديگر آمده:« آرزوي ما اين است كه گروهي از انسان ها را به وجود آوريم كه در مسائل كاملاً آزاد باشند... ما مي خواهيم مردمي بيافرينيم كه از اعضاي تناسلي خويش احساس شرم و حيا نكنند.»(21)
يهود در وراي خوشگذراني و تجملاتي نظير زيور آلات و عطرها و آرايشها پنهان شده تا ذخاير و ثروتهاي بشري را غارت نمايد و با مخفي شدن در پشت پرده ي لباس مد روز جهان زنان را مشغول ساخته تا اموالشان سر از خزانه هاي يهود در آورد.(22) علاوه بر اين راديوي دانمارك در برنامه هاي خود همواره بر ضرورت توسعه ي روابط جنسي دختران و پسران قبل از ازدواج تاكيد مي ورزد زيرا به زعم خويش آن را كاهش دهنده ي ميزان طلاق و جدايي مي داند. در اتحاد جماهير شوروي سابق نظام اجتماعي به پيروي از نقشه هاي يهود بر مبناي كمونيسم زنان پايه ريزي شده است و چنين اصلي در اين جوامع حاكم است: «هر فرد ثروتمندي مي تواند زيباترين زنان را براي خود برگزيند در حالي كه اين امر براي فقرا فراهم نيست. پس براي حل اين مشكل ناچار به كمونيسم جنسي هستم تا مساوات حقيقي در اين مورد فراهم گردد. و اين همان مكتبي است كه كارل ماركس يهودي آنرا پايه گذاري کرده است.»(23)
در واقع از ديدگاه غرب حجاب سبب افزايش التهابها و اشتياقها مي شود راسل در اين مورد مي گويد:« اگر پخش عکسهاي منافي عفت مجاز شود پس از مدتي مرد خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد.»
سخن راسل در مورد يک عکس بالخصوص و يک نوع بي عفتي بالخصوص صادق است اما در مورد مطلق بي عفت نه تنها خستگي ناپذير است بلکه عطش روحي زبانه مي کشد جبران ناپذيري را به آن مي افزايد و اين مساله اي است که خود دنياي غرب به پيروي از مارکس و مکتبش به آن دچار شد. خود« راسل» هم معتقد است که غريزه ي جنسي دو جنبه دارد: يکي حرارت جسمي و ديگري تمايل روح که در صورت ارضا اولي دومي هرگز فروکش نمي کند و آنچه که روابط آزاد ارضا گر آن است جنبه ي نخست است نه عطش روحي.
عطشهاي روحي سيري ناپذيرند چنانکه پيامبر گرامي اسلام(ص)فرمودند: «منهومان لا يشبعان طالب علم و طالب مال» «دو گرسنه هرگز سير نمي شوند؛ يکي جوينده ي علم و ديگر طالب ثروت» جسم مرد با يک زن يا دو زن ارضا مي شود اما تنوع طلبي و عطش روحي اشباع نمي گردد.(24) و اما ديدگاه کلي اسلام نسبت به زن از دو بعد قابل تبيين است:
1. اصالت انساني: اسلام معتقد است اصالت به جنسيت نيست بلکه مخصوص نوع انسان است:« ان اکرمکم عندالله اتقيکم«(25)؛ همانا گرامي ترين شما را نزد خدا پرهيزگارترين شماست.
2. تساوي حقوق:« المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض»(26) مردان و زنان مومن همه ياور و دوستدار يکديگرند. اين آيه به تمام حرف و حديثهاي پيرامون زن پايان مي دهد. همانگونه که مرد مومن يار و دوستدار زن مومن است، زن مومن هم يار و دوستدار مرد مومن است پس زن نقش سازنده در ساختن جامعه دارد اين آن چيزي است که ما آن را مشارکت سياسي يا اجتماعي مي ناميم. اگر قرآن در جايي مي فرمايد: «الرجال قوامون علي النساء»(27) و «للرجال عليهن درجه» (28) اما در جاي ديگر مي فرمايد:« ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف»(29) و به اين ترتيب حقوقي را براي زنان در نظر گرفته که برتري و فيوميت در صورت در تضاد نبودن با حقيقت مساوات در حقوق برقرار خواهد بود.(30)
از ديدگاه اسلام آنچه سبب گمراهي برخي افراد در مورد مسائل زنان گرديده عدم تفکيک صحيح ابعاد وجودي آنان است چرا که از نظر اسلام احکام و اوصاف زنان در دو جنبه قابل مطالعه است:
1) احکام و اوصافي که به اصل زن بودن برمي گردد لذا ثابت و بدون تغير است مانند لزوم حجاب و عفاف و صدها حکم عبادي و غير عبادي ديگر.
2) احکام و اوصافي که به کيفيت و نحوه ي محيط پرورش زن مربوط مي شود و اگر در پرتو تعليم و صحيح و تربيت وزين پرورش يابند و چون مردان بينديشند و مدبر باشند تمايز با مردان نخواهند داشت و اگر گهي تفاوتي يافت شود همانند تمايزي ات که در خود مردان هم مشهود است.
تعبيرهاي: «يا أشباه الرجال و لا رجال! حلوم الاطفال و عقول رباب الحجال«(31)
«اياک و مشاوره النساء فان رايهن الي افن و عزمن الي وهن» که از حضرت علي صادر گرديده به لحاظ غلبه ي خارجي است که حاصل دور نگه داشتن زنان از تعليم و تربيت صحيح است و در صورت مناسب بودن شرايط حتماً غلبه برعکس خواهد شد و يا دست کم غلبه اي نخواهد بود. «وهن عزم» چون مساله ي حجاب و عفاف از احکام قسم اول نيست هوشمندي و نبوغ برخي از زنان سابقه ي ديرين دارد و سبقت آنان از مردان در حق پذيري با شواهد تاريخي قابل اثبات است تشخصي حقانيت اسلام در جاهليت دامنه دار حجاز از جهت عقل نظري نيازمند هوشمندي و ال و از جهت عقل عملي محتاج عزمي فولادين بو که زنان بسياري با نبوغ خود آن را دريافته و پذيرفتند.
حال قدر مسلم آن است که با در نظر گرفتن مقابله ي ديدگاه هاي اسلام و غرب ديگر جايي براي مغالطه و مجادله باقي نمي ماند و چهره ي باطل تفکر غربي و سيماي حق تفکر اسلامي کاملاً روشن است.
نتيجه:
پي نوشت ها :
*كارشناس ارشد علوم قرآن دانشگاه كرمانشاه
1) جعفريان، رسول، رسائل حجابيه، ج1، ص 177، قم: دليل ما 1380
2) زمر/9
3) جوادي آملي عبدالله زن در آيينه جلال و جمال، ص 310-311 قم اسراء 1383
4) طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، ج2، ص 359 قم: دفتر انتشارات اسلامي، {بي تا}
5) القاپانچي صدرالدين هدف اصلاحي نهضت امام حسين(ع) و قيام مهدي (عج) ترجمه: نور علي احمدي فالحي، ص 390، تهران مهر تابان، 1388.
6) مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ص511 تهران: صدرا 1369.
7) قرائتي محسن، تفسير نور، ج12 ص 89 تهران: مرکز فرهنگي درسهايي از قرآن گ، 1375 ذيل آيه 23 قصص.
8) واقعه/36
9) واقعه/37
10) واقعه/22-23
11) صافات/48-49
12) مطهري، مرتضي، مجموعه ي آثار، ج19 ص 66، تهران: صدرا، 1369
13) بلاغي، صدرالدين، جاهليت قرن بيستم ( از کتاب جاهليته القرن العشرين تاليف محمد قطب)، ص 234-235، تهران: اميرکبير، 1346.
14) Chry sostem
15) بلاغي، صدرالدين، جاهليت قرن بيستم( از کتاب جاهليته القرن العشرين تاليف محمد قطب)، ص 238، تهران: اميرکبير، 1346.
16) Tertulian
17) بلاغي، صدرالدين، جاهليت قرن بيستم( از کتاب جاهليته القرن العشرين تاليف محمد قطب)، ص 259، تهران: اميرکبير، 1346.
18) سجادي، محمد کاظم، صهيونيسم و تلاش براي نابودي جوامع بشري، ص 259 همدان: دانشجو، 1378
19) همان، ص 260
20) همان، ص 261
21) همان، ص 258
22) مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج19، ص 456-458، تهران: صدرا، 1369
23) حجرات/13
24) توبه/71
25) نساء/34
26) بقره/22
27) بقره/228
28) القاپانچي صدر الدين هدف اصلاحي نهضت امام حسن(ع) و قيام مهدي (عج) ترجمه: نور علي احمدي فالحي، ص 374-376 تهران مهر تابان، 1388.
29) نهج البلاغه، خطبه 27.
30) نهج البلاغه، نامه 31
31) جوادي آملي عبدالله زن در آيينه ي جلال و جمال ص 35-36، قم: اسراء 1383.