سيره اخلاقي پيامبر اکرم (ص) با همسران (2)

پيشتر بخشي از سيره اخلاقي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با همسرانش، مورد بررسي اجمال قرار گرفت. در اين قسمت به بخش ديگري از سيره عملي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پرداخته مي شود.
سه‌شنبه، 5 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيره اخلاقي پيامبر اکرم (ص) با همسران (2)

سيره اخلاقي پيامبر اکرم (ص) با همسران (2)
سيره اخلاقي پيامبر اکرم (ص) با همسران (2)


 

نويسنده: محمد يونس عارفي




 

مقدمه
 

پيشتر بخشي از سيره اخلاقي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با همسرانش، مورد بررسي اجمال قرار گرفت. در اين قسمت به بخش ديگري از سيره عملي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پرداخته مي شود.

پرورش روحيه توکل به خدا
 

يکي از روش هاي رفتاري رسول گرامي اسلامي در خانواده- به ويژه همسرانش- پرورش روحيه اعتماد و تکيه بر خداوند در آنهاست.
توکل، از ماده «وکالت» مي باشد و در لغت به معناي «اعتماد به غير و اينکه او را از جانب خود نايب قرار دهي.»(1)
در بيان ديگر آمده است: «حقيقت توکل، عبارت است از: اظهار نمودن عجز و ناتواني...» (2).
مي توان گفت که توکل در لغت به معناي اعتماد و اطمينان به غير، اظهار نمودن عجز و ناتواني در انجام کار و نايب قرار دادن ديگري در به جا آوردن عمل است.
توکل در اصطلاح دانشمندان اخلاق نيز شبيه به همين معاني تفسير شده؛ چنان که آمده استک «حقيقت توکلي که در شرع اسلامي آمده، همان اعتماد قلبي در تمام امور بر خدا و صرف نظر کردن از غير خداست. اين معنا، منافاتي با تحصيل اسباب ندارد، مشروط به اينکه اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسي نشمرد...»(3)
پرورش روحيه اعتماد به خدا، يکي از مهم ترين وظايف مربيان و اوليا نسبت به متربيان است. رسول گرامي اسلام که بزرگ ترين مربّي و معلم بشر مي باشد، قبل از همه به اين امر اهميّت مي داد آن حضرت همراه مي کوشيد روحيه اعتماد و تکيه به خداوند را در دل هاي مردم غرس کند.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل از ساير مردم سعي مي کرد اين روحيه را در ميان خانواده خود پرورش دهد. پيامبر مي کوشيد اين باور را در دل فرزندان و همسران خود تقويت نمايد که: در جهان هستي به جز خداوند، مؤثر واقعي و مستقل وجود ندارد. همه سبب ها، کارايي و تأثير گذاري خود را از خداوند دريافت کرده اند. از اين رو در حل مشکلات و گرفتاري ها بايد تنها به خداوند پناه ببرند. تنها اوست که بر همه چيز تواناست و همه گره ها تنها به دست او باز مي شود.
چنان که از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است: «انّه کان اذا أصاب أهله خصاصهٌ قال: قوموا الي الصلوه و يقول: و بهذا أمرني ربّي و قال الله : (و أمر أهلک بالصلاه و اصطبر عليها....(؛(4) اخلاق آن حضرت چنين بود که وقتي خانواده ايشان به مشکلي (مانند فقر و گرسنگي) بر مي خوردند، به آنها مي فرمود: نماز بخوانيد آن گاه مي فرمود: خداوند مرا به اين امر دستور داده خداوند مي فرمايد: «خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکيبا باش. از تو روزي نمي خواهيم، بلکه به تو روزي مي دهيم و سرانجام نيک براي اهل تقواست»(5).
پيامبر با اين روش، خانواده خود را به اين حقيقت آگاه مي کرد که بايد در هر شرايطي، به خداوند پناه برده و از او ياري بجويند. اين رفتار پيامبر گرامي اسلام نقش سازنده اي در پرورش روحيه توکل و اعتماد به خداوند در ميان خانواده - به ويژه همسران آن حضرت- داشت. اين رفتار رسول خدا اين حقيقت را به همسران او مي آموخت که در جهان هستي «سبب واقعي» خداوند است. تمام اسباب ظاهري، آفريده او بوده و آثار خود را از او گرفته اند، بنابراين در حل مشکلات زندگي و برطرف ساختن فقر و گرسنگي بايد به او پناه ببرند.
در روايت ديگري آمده است که پيامبر به يکي از همسران خود که مواد غذايي را براي روزهاي آينده ذخيره مي کرد، فرمود:
«ألم أنهک ان تحبسي شيئاً لغدٍ فانّ الله يأتي برزق کل غدٍ؛ آيا من شما را از ذخيره سازي غذا براي فردا نهي نکردم؛ چرا که خدا روزي هر روز را به بندگانش مي رساند».(6)
اين رفتار پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به انسان ها درس مي دهد که در تأمين نيازهاي خود به خداوند توکل نموده و باور داشته باشند که خداوند روزي آنها را مي رساند. از اين رو نبايد به حرص و زياده خواهي روي آورده و زراندوزي نمايند و يا مواد غذايي را بيش از نياز روزمرّه شان ذخيره سازي نمايند، اين روش، در سلامت روحي و آرامش رواني انسان نقش سازنده و مفيدي خواهد داشت. البته بايد توجه داشت که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ضمن اين که مردم، به ويژه اهل بيت خود را به توکل و اعتماد به خداوند توصيه مي کرد، به استفاده از اسبابي که خداوند در اختيار بشر قرار داده نيز توصيه مي کرد و مي فرمود: «با توکّل، زانوي اشتر ببند».

امر به معروف و نهي از منکر
 

يکي از روش هاي عملي پيامبر اکرم در ارتباط با همسران، دعوت آنان به معروف و بازداشتن آنان از بدي ها بود.
واژه معروف و منکر در لغت چنين معني شده است: «معروف، اسم است براي هر رفتاري که به واسطه عقل يا شرع نيکو شمرده شده است. و منکر آن است که به واسطه عقل يا شرع زشت دانسته شده است.»(7)
در اصطلاح فقها، واژه «معروف» به معناي چيزي است که عقل و فطرت پاک آن را به نيکي بشناسد. و واژه «منکر» آن است که عقل و فطرت پاک آن را به نيکي نشناسد، بلکه آن را کار بد بداند. به عبارت ساده معروف، يعني «خوب» و منکر، يعني «بد»(8).
به طور خلاصه مي توان گفت که «معروف» آن چيزهايي است که عقل و فطرت انسان، خوب بودن آن را درک و تأييد کند و يا شرع مقدس آن را خوب و نيکو مي داند هر چند عقل انسان از درک آن عاجز باشد. و «منکر» آن چيزهايي است که عقل و فطرت آدمي، قبح و زشتي آن را درک و تأييد نمايد و يا اين که شرع مقدّس آن را «بد» معرفي کند اگر چه ممکن است عقل و فطرت انسان نسبت به آن ساکت باشد.(9)
امر به معروف و نهي از منکر در اسلام اهميت فراواني داشته و هيچ عملي از نظر ارزش معنوي و آثار مثبتي که در پي دارد، به پاي امر به معروف و نهي از منکر نمي رسد. امر به معروف و نهي از منکر، يکي از مهم ترين برنامه هاي تربيتي و اخلاقي اسلام بوده و از فرايض بزرگ اسلام به حساب مي آيد.
بر اساس آموزه هاي ديني، نقطه شروع امر به معروف و نهي از منکر بايد از درون منزل و از نزديک ترين افراد به انسان باشد. بدون شک همسران، يکي از نزديک ترين افراد به انسان هستند؛ چرا که آنها شريک زندگي بوده و بايد سالياني را در کنار همديگر سپري نمايند. از اين رو لازم است انسان ابتدا همسر و فرزندان خود را به نيکي دعوت نموده و از بدي ها باز دارد.
رسول گرامي اسلام، در عين حال که رسالت شان جهاني بود، ولي دعوت خود را از نزديکان خود آغاز کرد، در ادامه نهضت نيز به رفتار نزديکان، به ويژه همسرانش نظارت داشته و در صورت لزوم به آنان تذکر مي داد. چنان که از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است که فرمود:
مردي يهودي بر پيامبر وارد شد در حالي که عايشه نيز خدمت آن حضرت نشسته بود. آن مرد خطاب به پيامبر گفت: السلام عليکم؛ يعني مرگ بر شما باد. پيامبر نيز به او جواب داد: بر تو باد. مرد يهودي ديگري وارد شد و همان جمله را تکرار کرد. پيامبر نيز همان جواب قبلي را به او داد. يهودي سومي آمد و همان جمله را تکرار کرد، و پيامبر اکرم با خون سردي همان جواب قبلي را اعاده کرد.
عايشه ناراحت شد و خطاب به مردان يهودي گفت: مرگ، غضب و لعنت خداوند بر شما باد، اي برادران قرده و خنازير، پيامبر خطاب به همسرش فرمود: «اي عايشه! اگر فحش تجسم يابد، به صورت زشت ممثل، خواهد بود. و بدان که مدارا و رفق بر هر چيزي گذاشته شود، باعث زينت او مي گردد در حالي که اگر از چيزي برداشته شود، سبب سرشکستگي آن خواهد شد.»
عايشه عرض کرد: اي رسول خدا! آيا سخنان آنها را نشنيدي که گفتند «مرگ بر شما؟!» پيامبر فرمود: بلي شنيدم. آنگاه فرمود: آيا جواب مرا به آنان نشنيدي که گفتم: «بر شما باد؟» سپس پيامبر اکرم يکي از آداب مهم اسلامي را در ارتباط با سلام و جواب آن، به عايشه آموخت و فرمود:
«فاذا سلّم عليکم مسلمٌ فقولوا: السلام عليکم و اذا سلّم عليکم کافر فقولوا: عليک؛ هر گاه فرد مسلماني به شما سلام کرد، در جواب بگوييد: «السلام عليکم؛ درود بر شما» و هر گاه کافري به شما سلام کرد، در جواب بگوييد: «عليک؛ بر تو باد»(10).
رسول گرامي اسلام از اين طريق، همسرش را به معروف دعوت نموده و از فحش دادن که از مصاديق مهم منکر است، بر حذر داشت.
در نقل ديگري از عايشه آمده است: زن مستمندي هديه اي به من داد و من آن را از بابب ترحم بر او نپذيرفتم. پس از آن که ماجرا را به رسول خدا بازگو کردم، حضرت فرمود:
«الا قبلتها منها و کافيتها منها فلاتري انّک حقّرتها يا عايشه تواضعي فانّ الله يحبّ المتواضعين و يبغض المستکبرين؛ چرا هديه او را قبول نکردي و در مقابل به او هديه اي ندادي تا خيال نکند او را تحقير کرده اي؟ اي عايشه! فروتن باش؛ زيرا خداوند فروتنان را دوست دارد و بر متکبران خشمگين است».(11)
بنابراين يکي از روش هاي عملي پيامبر در ارتباط با همسرانش، اين بود که در فرصت هاي مناسب اشتباهات شان را تذّکر مي داد و آداب اسلامي را به آنان گوش زد مي کرد.

آموزش معارف ديني
 

يکي از وظايف سرپرست خانواده، آن است که «معارف دين» را به خانواده اش بياموزد. اگر خود سرپرست از عهده آموزش بر نمي آيد، بايد زمينه فراگيري آنها را با بردن به مساجد و مجالس مذهبي فراهم نمايد. رسول گرامي اسلام که الگوي کامل و مربي دلسوز همه انسان هاست، بيش از همه به اين دستور عمل مي نمود؛ چنان که نقل شده است: «و حين افترض الصلوه علي رسول الله أتاه جبرئيل فتضوء و رسول الله ينظر اليه...؛ هنگمي که نماز به پيامبر واجب شد، جبرئيل فرود آمد و در حضور پيامبر وضو گرفت. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز به او نگاه مي کرد تا ببيند چگونه وضو مي گيرد. سپس رسول خدا مانند جبرئيل وضو گرفت. جبرئيل نماز خواند و پيامبر اکرم نيز همراه جبرئيل نماز خواند. پس از آن که جبرئيل رفت، پيامبر به منزل خديجه آمده و نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن را به او آموخت. پس از آن خود در حضور خديجه به طور عملي، آن گونه که از جبرئيل فراگرفته بود، نماز خواند تا خديجه نحوه نماز خواندن را به خوبي بياموزد. سپس خديجه نيز وضو گرفته و نماز خواند...»(12)

توجّه به امنيت روحي و رواني همسر
 

يکي از عوامل مهم براي تربيت خانوادگي و رشد و کمال انساني، امنيت و آرامش است همه افراد خانواده- به ويژه زن و شوهر- به امنيت روحي و آرامش نياز دارند. آنها بايد از آرامش روحي لازم بهره مند باشند تا به يک زندگي مطلوب و سازگار دست پيدا کنند.
يکي از چيزهايي که به امنيت و آرامش روحي آسيب مي زند، «بدگماني» است. بدگماني باعث مي شود امنيت روحي از اعضاي خانواده رخت بربندد، فضاي روحاني و مقدس خانواده آلوده گردد و احساس آرامش که انتظاري است که از کنار يکديگر بودن حاصل مي شود، به احساس اضطراب تغيير يابد. براي حفاظت از اين امنيت بايد از تمام توان استفاده کرد تا بدگماني پيش نيايد و اگر پيش آمد، به سرعت از بين برود.(13)
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که به اين نياز همسران خود توجه داشته و به آن اهميت مي داد، زماني که به دستور خداوند مأمور شد چهل روز از همسرش خديجه فاصله بگيرد، براي تأمين امنيت خاطر همسرش، عمار بن ياسر را به سوي خديجه فرستاده و فرمود: [از طرف من] به خديجه بگو: «يا خديجه لا تظني انّ انقطاعي عنک [هجره] و لا قلي و لکنّ ربي عزّوجلّ أمرني بذلک لتنفد امره [لينفد امره] فلا تظنّي يا خديجه الا خيراً فانّ الله عزوجل ليباهي بک کرام ملائکته کل يوم مراراً...؛ اي خديجه! گمان مبر که دوري من از تو با هدف دور شدن از تو يا از روي خشم و غضب به تو بوده است؛ بلکه به دستور خداوند چنين بوده است تا فرمانش برپا شود. در اين دوري جز خير را گمان مبر. خداوند [به سبب اين گذشت تو] هر روز بارها نزد بزرگوارترين فرشتگان خود به تو مباهات مي کند. شب هنگام در خانه را ببند و به فراشت برو، بدان که من در خانه فاطمه بنت اسد هستم».
خديجه در اين مدت بارها به خاطر دوري از پيامبر، دچار حزن و اندوه مي شد...(14)
اين رفتار پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي تأمين امنيت خاطر همسر گرامي اش خديجه و جلوگيري از خطور گمان هاي بد در ذهن خديجه نسبت به رفتار رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود.
بدگماني در خانواده، به ويژه زن و شوهر به همديگر، باعث سلب امنيت روحي شده و پيامدهاي زيان باري را به دنبال دارد. خانواده اي که بدگماني در ميان افراد آن رواج دارد، دل هاي شان پريشان و خالي از محبتّ است. چنين خانواده اي امنيت و عطوفت را در خارج از خانواده، جست و جو مي کنند، چه بسا دختران و پسراني که متنفّر از خانه و خانواده شده و به خارج از اين کانون پناه برده اند و بدبخت شده اند. چه بسا زنان و مرداني که به دنبال پيدا کردن «محبت» به کارهايي تن داده اند که جز گسست و فروپاشي ارکان خانواده، نتيجه اي در پي نداشته است.(15)

شادابي و نشاط
 

يکي از نيازهاي اساسي و طبيعي انسان، شادي و سرور است. مي توان گفت که آدمي مانند يک ماشين از آهن ساخته نشده که هر چه بخواهد از آن کار بکشد و احساس خستگي نکند؛ بلکه انسان، روح و رواني دارد که مانند جسم او خسته مي شود؛ همان گونه که جسم انسان نياز به استراحت و خواب دارد، روح و روان او نيز نياز به تفريح و شادي دارد.(16) تجربه نشان داده که اگر انسان به کار يکنواخت ادامه دهد، توانايي هاي او به تدريج به تحليل رفته و بازدهي و کارآيي او کاهش مي يابد؛ ولي با چند لحظه تفريح، شادي و سرگرمي سالم، نشاط و انرژي لازم را بازيافته و توانايي هاي او براي ادامه زندگي تجديد مي شود. با توجه به همين ضرورت، شادي به عنوان يک نياز اساسي انسان از ديدگاه اسلام پسنديده و جايز مي باشد.
در فرهنگ ديني «شادکردن ديگران» از خصلت هاي نيک و پسنديده به حساب آمده و داراي پاداش معنوي است. در منابع ديني از اين کار، به «ادخال سرور» در دل هاي ديگران ياد شده است. بدون شک شاد کردن اعضاي خانواده، به ويژه همسر که شريک زندگي انسان است، بيش از شاد کردن ديگران پاداش معنوي خواهد داشت. پيشوايان ديني، به ويژه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اين امر توجه داشته و همواره در محيط خانه براي رفع خستگي روحي و رواني همسران خود، برنامه هاي تفريحي و نشاط انگيزي داشتند. چنان که در اين رابطه آمده است:
«کان النبي افکه النّاس مع نسائه؛ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شادترين خوشروترين مردم با همسرانش بود».(17)
در بيان ديگري آمده است:
«و کان رسول الله يمزحهّن؛ پيامبر با همسران خود، شوخي و مزاح مي کرد»(18).
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فضاي تازه و شادابي لازم را در محيط خانه به وجود مي آورد تا نيازهاي روحي و رواني همسرانش از اين ناحيه تأمين گردد و خستگي هاي کار و انجام امور خانه و فرزند داري از وجود آنان برطرف شود.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در شبانه روز، لحظاتي را براي شوخي و مزاح با همسران خود اختصاص مي داد و از اين طريق روحيه تازه و شادابي لازم را براي آنان پديد مي آورد. پيامبر با مزاح سالم، حالت يکنواختي را از زندگي همسران بر مي داشت و تنوع که از نيازهاي زندگي انسان ها مي باشد را ايجاد مي کرد.

پاسخ دادن بدي با نيکي
 

يکي از آموزه هاي مهم ديني در اسلام، پاسخ دادن بدي ديگران با نيکي است. مقابله بدي با نيکي، با فضيلت ترين اخلاق انساني بوده که در نظام اخلاقي اسلام از جايگاه و اهميّت بالايي برخوردار مي باشد.
در منابع ديني از اين رفتار به عنوان «مکارم اخلاق» ياد شده و ارزش زيادي در اسلام دارد. پاسخ بدي با نيکي، از هر کسي ساخته نبوده و از ويژگي هاي انسان هاي بزرگ و تربيت يافته مي باشد. از آنجا که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) کامل ترين انسان در روي زمين بود، بدي ديگران را با نيکي پاسخ مي داد. روش رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با همه مردم، به ويژه همسرانش بر همين اصل استوار بود. اين روش اخلاقي، يک اصل قرآني بوده و خداوند چنين دستور داده است: (ادفع بالّتي هي أحسن فإذا الّذي بينک و بينه عداوه کأنّهُ وليّ حميم)(19)؛ «بدي او را با نيکي دفع کن، ناگاه خواهي ديد همان کسي که ميان تو و او دشمني است، گويي گرم و صميمي است».
رسول گرامي اسلام هميشه براساس همين دستور قرآن عمل کرده و آن را مبناي رفتار خود با ديگران قرار مي داد. در ارتباط با همسران خود نيز همين روش را دنبال مي کرد، بدي ها و کوتاهي هاي آنان را با نيکي و مهرباني پاسخ مي داد؛ چنان که از عايشه نقل شده است: «کان من احسن النّاس خلقاً... و لا يجزي بالاسيئه مثلها و لکن يعفو و يصفح؛ پيامبر نسبت به خانواده اش از با اخلاق ترين افراد بود. ايشان نه تنها جواب بدي را با بدي پاسخ نمي داد بلکه آنها را مورد بخشش و دلجويي قرار مي داد».(20)
در نقل ديگري آمده است: بين پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و عايشه ناراحتي اي پيش آمد. رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از پدر همسر خود، ابوبکر خواست تا بين او و دخترش (عايشه) داوري کند. پس از رسميت يافتن جلسه، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به عايشه مي گويد: اول شما صحبت مي کنيد، يا من؟ عايشه در جواب مي گويد: شما صحبت کنيد؛ به شرط اين که جز حرف حق، چيز ديگري نگوييد.
اين اسائه ادب از سوي عايشه نسبت به پيامبر، براي ابوبکر سخت تمام شد و با عايشه سيلي اي زد که از دهان او خون جاري شد. عايشه به پيامبر پناه برد. پيامبر نيز ابوبکر را به خاطر اين عمل مورد نکوهش قرار داده و فرمود: «لم ندعک لهذا و لا أراد منک هذا؛ ما شما را براي حل و فصل قضيه خواسته بوديم نه براي کتک زدن»(21).
اين روش اخلاقي پيامبر گرامي مي تواند الگوي مناسبي براي همه همسران باشد؛ با وجودي که عايشه به پيامبر اسائه ادب کرده بود، ولي حضرت از او در مقابل خشم پدرش دفاع کرده و به ابوبکر اعتراض نمود.

به ياد داشتن نيکي هاي همسر
 

از سيره عملي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با همسرانش، ياد کردن نيکي هاي آنان بود. رسول گرامي اسلام پيوسته به مناسبت هاي گوناگون از برخي همسران خود- به ويژه خديجه - به نيکي ياد کرده و از زحمت ها و از خود گذشتگي هاي ايشان، سپاس گزاري مي کرد. در جريان ازدواج اميرمؤمنان (صلي الله عليه و آله و سلم) و فاطمه زهرا (عليها السلام) برخي از همسران پيامبر اسلام نزد ايشان رفتند تا براي مراسم عروسي آن دو بزرگوار از حضرت اجازه بگيرند. ام سلمه مي گويد:
ما در آغاز نام خديجه را برده و عرض کرديم: پدران و مادران ما، فداي شما باد اي رسول خدا! ما براي گفتن موضوعي نزد شما آمديم که اگر خديجه زنده بود، بي شک از شنيدن آن خوشحال مي شد. وقتي پيامبرنام خديجه را شنيد، به گريه افتاد و سپس فرمود:
«خديجه! و أين مثل خديجه؟ صدّقتني حين کذّبني الناس و ازرتني علي دين الله و اعانتني عليه بما لها انّ الله أمرني ان أبشّر خديجه ببيت في الجنّه من قصر الزمرّد و لا صخب فيه و لا نصب؛ خديجه! ديگر کجا زني مثل خديجه پيدا مي شود؟ زماني که همه مردم مرا تکذيب کردند، او مرا تصديق مي کرد، او پشتيبان من در تبليغ دين خداوند بود. براي تبليغ دين خدا با بذل و بخشش اموال بسيارش مرا ياري کرد. خداوند درباره او به من فرمان داد تا اين خبر خوش را به خديجه بدهم که خداوند در بهشت براي او قصري از زمرد مهيا کرده است که در آنجا سر و صداي آزار دهنده و سختي رنج آوري وجود ندارد».(22)
با بررسي کوتاه در تاريخ زندگي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي توان به وضوح اين حقيقت را دريافت که رسول خدا پيوسته از خديجه با تکريم و احترام ياد مي کرد. به عنوان نمونه به يک روايت بسنده مي شود.
عايشه مي گويد: «کان رسول الله اذا ذکر خديجه لم يسأم من ثناء عليها و استغفار لها فذکر ذات يوم فحملتني الغيره فقلت: لقد عوّضک اله من کبيره السن قالت: فرأيت رسول الله غضب غضباً شديداً....؛ هر گاه از خديجه ياد مي شد، رسول خدا بي درنگ به تعريف و تمجيد از او و استغفار براي او مي پرداخت. روزي پيامبر از خديجه ياد کرد، غيرت و حسادت بر من چيره شد و به ايشان عرض کردم: خداوند به جاي آن پيرزن [زن جواني] به تو داده است. ناگهان ديدم حضرت به شدّت خشمگين شد. من نگران شدم و عرض کردم: «خداوندا! اگر اين بار خشم پيامبر فرو بخوابد، ديگر تا پايان عمرم از خديجه به بدي ياد نخواهم کرد». وقتي پيامبر اين برخورد مرا ديد، فرمود:
«چرا درباره او اين گونه سخن مي گويي؟ خديجه کسي بود که وقتي همه مردم به من کفر ورزيدند، او به من ايمان آورد، و روزي که همه تنهايم گذاشتند، او در کنارم بود، و زماني مرا تصديق کرد که همه مرا تکذيب مي کردند».(23)

پي نوشت ها :
 

1- مفردات الفاظ القرآن الکريم، راغب اصفهاني، ص 569.
2- تاج العروس من جواهر القاموس، محمد مرتضي زبيدي، ج 8، ص 159، بيروت مکتبه الحياه [بي تا].
3- کتاب الاخلاق، عبدالله شبّر، ص 275، قم، منشورات مکتبه بصيرتي، 1395ق.
4- طه/ 132.
5- سنن النبي، علامه طباطبايي، ص 61.
6- کشف الغمه، ج1، ص 18.
7- مفردات الفاظ القرآن کريم.
8- امر به معروف و نهي از منکر، حسين نوري، ترجمه: محمد اشتهاردي، ص 83، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چ3، 1371ش.
9- آموزه هاي تربيتي نامه امام علي (ع) به امام حسن (ع)، (پايان نامه)، محمد يونس عارفي، ص 179.
10- بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، ج16، ص 258.
11- ميزان الحکمه، محمد محمدي ري شهري، ترجمه: رضا شيخي، ج14، ص 665.
12- نساء حول الرسول، محمد حلبي، ص 3، بيروت، دارالمعرفه، چ5، 1429ق.
13- همسران سازگار، علي حسين زاده، ص 81، قم، مؤسسه امام خميني، چ6، 1388ش.
14- بحار الانوار، ج16، ص 78.
15- همسران سازگار، ص 81.
16- مستدرک الوسايل، محدث نوري، ج9، ص 28.
17- احياء العلوم، محمد غزالي، ج3، ص 274.
18- بحارالانوار، ج16، ص 98.
19- فصلت/ 34.
20- سيدنا محمد رسول الله الاسوه الحسنه، اسعد محمد سعيد صاغرجي، ج2، ص 381.
21- همان، ج1، ص 381.
22- بحار الانوار، ج43، ص 131.
23- ر. ک: همان، ج16، ص 8 و 12؛ نهج الحق، علامه حلي، ص 369.
 

منبع: نشريه فرهنگ کوثر، شماره87.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط