روايت ذهن

رسانه‌ها در ايجاد و شكل‌گيري ما نقشي جدي برعهده مي‌گيرند و سهمي بارز دارند. اگر حجم بسيار زياد و ورودي‌ها و خروجي‌هاي رسانه‌هاي ديداري و شنيداري را در نظر بياوريد و سپس پيامدهاي اين اندازه پيغام اصلي و فرعي رسانه‌اي را مجسم كنيد، خواهيد ديد كه ذهن نمي‌تواند در برابر آن استقلال خويش را حفظ كند.
دوشنبه، 11 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روايت ذهن

روايت ذهن
روايت ذهن


 

نويسنده:كريم فيضي




 
رسانه‌ها در ايجاد و شكل‌گيري ما نقشي جدي برعهده مي‌گيرند و سهمي بارز دارند. اگر حجم بسيار زياد و ورودي‌ها و خروجي‌هاي رسانه‌هاي ديداري و شنيداري را در نظر بياوريد و سپس پيامدهاي اين اندازه پيغام اصلي و فرعي رسانه‌اي را مجسم كنيد، خواهيد ديد كه ذهن نمي‌تواند در برابر آن استقلال خويش را حفظ كند.
واقع اين است كه ذهن از يك سو نمي‌تواند دريچه‌هاي خويش را نسبت به آنچه رسانه و رها ورد رسانه است، ببندد و از سوي ديگر نمي‌تواند از بودن در معرض آنها و شنيدن و ديدن واقعيت‌هاي آن بي‌تفاوت باشد. اگر به اين فرايند اختلاف خبرها و گونه‌گوني آنها و بخصوص جنبه‌هاي ناخواسته و منفي و نااميد كننده را هم، اضافه كنيد، اين نتيجه برجاي خواهد ماند كه: ذهن جديد، مقهور و اسير رسانه‌هاست و جهان جديد ساختة همين ذهن است.
رسانه‌ها، اقليم ذهن‌ها را به صور گوناگون به تصرف خود در آورده‌اند و هر روز آن را به شكل ديگر در مي‌آورند و ذهن، بي‌‌اختيار و به تدريج دچار حالت‌هايي ناشناخته مي‌شود كه پايان آن ناتواني و مشكلات متعدد است. حقيقت اين است كه ذهن در عصر ديجيتال و در فرايند ديجيتاليسم سرگذشت حيرت‌آوري دارد. بايد به اين سرگذشت انديشيد و نسبت به روايت آن اقدام كردكه در نوشته‌هاي بعدي اين ستون به روايت ذهن خواهيم پرداخت.
مي‌دانيم كه روايت يكي از شيوه‌هاي شناخت و شناسايي است. اين موضوع را مي‌توان درباره همه انواع و اقسام روايت صادق دانست، چرا كه هر روايتي، راوي واقعيتي است كه با قرار گرفتن در كنار روايت‌ها، واقعيت را رقم مي‌زند و مجموعه‌اي از علم و آگاهي را ارزاني مي‌دارد. از سوي ديگر، هر روايتي اختصاصات و ويژگي هاي خود را دارد و از اين جهت، با نمونه‌هاي روايي ديگر متمايز مي‌شود. شايد بتوان از وجود فضايي خاص و حضور عالمي متفاوت در هر روايتي ياد كرد. به عنوان مثال، روايت‌هاي حاوي توصيف محض، غير از رواياتي است كه تحليلي‌اند. هم‌چنين فرق است ميان روايات خوشبينانه و بدبينانه. از همين جاست كه مي‌توان از تقسيم‌بنديهايي چون روايات قبضي و بسطي سخن گفت و از روايات سرد و گرم دفاع كرد. اگر تأمل روابداريم، خواهيم ديد كه هر روايتي، در بردارنده حقيقتي است كه با خود همراه مي‌آورد و به متن واقعيت‌ها اضافه مي‌كند.
اما در بحث دراز دامن روايت، موضوع‌هاي مختلفي وجود دارد كه مغفول مانده است. كم نيستند كساني كه هنوز درباره ماهيت روايت پرسش دارند و درباره آن به نتيجه‌اي روشن و تعريفي واضح و متقن دست پيدا نكرده‌اند. فراموش نمي‌كنم كه چندسال پيش، با حضور جمعي از دوستان كه لزومي به آوردن اسمشان نيست، در يك مركز تاريخ‌پژوهي حضور پيدا كرديم. يكي از مسائلي كه در آنجا از طرف مدير و مؤسس آن مركز طرح شده همين موضوع بود: روايت چيست؟ او مي‌گفت: من تا امروز متون و منابع فراواني را خوانده‌ام و هر چيزي را كه در باب روايت بوده، خوانده‌ام ولي نتوانسته‌ام به تعريفي قابل قبول و يگانه از «روايت» دست پيدا كنم و تكليف خودم را با اين واژه بدانم. آن شخص، بخصوص از لحاظ تاريخ نگاري، دست‌يابي به مفهوم روايت را امري ناممكن و دست‌كم مشكل مي‌دانست. يكي از حرف‌هاي آن شخص اين بود كه: من در چندين سفر مطالعاتي به مراكز علمي و تاريخ‌پژوهي خارج از كشور هم، موضوع روايت را با چند استاد و متخصص بين‌المللي در ميان گذاشتم ولي جواب روشن و مشخصي دريافت نكردم.
در آن جلسه، هريك از دوستان سخن گفتند و از منظري وارد بحث شدند. من به اعتبار اينكه پيش از آن، در باب روايت و مفهوم و دلالت آن، بخصوص از منظر ادبيات و هنر و مشخصاً داستان و سينما انديشيده بودم، ديدگاه حاضران را بي‌ارتباط با موضوع عنوان كردم و البته به اختصار يادآوري كردم، آنچه دوستان بيان مي‌كنند، روايت در مفهوم فنّي و تخصصي آن نيست و بخصوص باآنچه روايت جديد خوانده مي‌شود، بيگانه است. توضيح و تعريفي كه در آن جلسه و بحث از روايت ارائه دادم، تا امروز از نظر خودم نهايي بوده‌، به نتيجه‌اي غير از آن نرسيده‌ام و آن اين كه: روايت، عبارتست از شيوه بياني منحصر بفرد در باب هرموضوعي است كه پس از تأملات و بررسي‌هاي متعدد حاصل مي‌شود. به عبارت ديگر روايت هر چيزي، معادل زبان آن است كه بايد جستجو و يافت شود والّا موفق نبوده‌، فاقد كاربرد خواهد بود. اگر موضوع را با زبان داستان و سينما(هنر و ادبيات) بيان كنيم، مي‌توان به يك اثر داستاني و يك اثر سينمايي اشاره كرد كه در صورتي كه زبان ويژه خودش را نيابد، نمي‌تواند اثري موفق محسوب شود و طبيعتاً اثري تكراري و غيرقابل قبول شناخته مي‌شود، اما اگر زبان ويژه خويش را بيابد، در بين ده‌ها و صدها و حتي هزار‌ها نوع ديگر از همان ژانر ـ چه داستان، چه فيلم‌ـ تشخص خواهد داشت و مطلقاً حالت تقليد و تكرار نخواهد داشت. بنابراين، چيزي كه هر اثري را در تاريخ آن فن ـ هر فن و رشته‌اي ـ به اثري متفاوت بدل مي‌كند، روايت آن است كه عبارتست از زبان اختصاصي آن. اين زبان، با جنس و متن و محتوا و بخصوص فاعل و زمان و مكان آن اثر ارتباط نزديك و مستقيم دارد و از ابتدا تا انتها متأثر از تلقي يا چشم‌اندازي است كه اين كار يا تلاش را از نمونه‌هاي قبلي و فعلي‌اش جدا مي‌كند. اينجاست كه نقش روايت آشكار مي شود و برجستگي‌ خودش را نشان مي‌دهد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما