بررسي آثار تمدن ايراني - شيعي در منطقه ي ارمنستان(1)

از حکومت صفويه در ارمنستان تا امضاي قرارداد ترکمانچاي نزديک به سيصد سال طول کشيد. در طول اين سه سده؛ ايران اسلامي که خود به تشيع گرويده بود، آثاري از تمدن خود را در آن منطقه به جاي گذارد. وجه مشترک همه ي سلسله هايي که در اين دوره به حکومت رسيدند، قدرت معنوي آموزه هاي تئوريک و عملي مذهب تشيع بود که در بستر فرهنگ متعالي ايراني به خوبي رشد کرده بود.
دوشنبه، 11 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي آثار تمدن ايراني - شيعي در منطقه ي ارمنستان(1)

بررسي آثار تمدن ايراني - شيعي در منطقه ي ارمنستان(1)
بررسي آثار تمدن ايراني - شيعي در منطقه ي ارمنستان(1)


 

نويسنده: دکتر زهرا فهرستي




 

چکيده
 

از حکومت صفويه در ارمنستان تا امضاي قرارداد ترکمانچاي نزديک به سيصد سال طول کشيد. در طول اين سه سده؛ ايران اسلامي که خود به تشيع گرويده بود، آثاري از تمدن خود را در آن منطقه به جاي گذارد. وجه مشترک همه ي سلسله هايي که در اين دوره به حکومت رسيدند، قدرت معنوي آموزه هاي تئوريک و عملي مذهب تشيع بود که در بستر فرهنگ متعالي ايراني به خوبي رشد کرده بود.
متأسفانه بسياري از آن آثار در اثر ناملايمات طبيعي روزگار و عناد و بي مهري کمونيسم از بين رفته است؛ تاريخ نگاري درستي نيز صورت نگرفته است و اطلاعات دقيق و جامعي در دست نيست.
آنچه نويسندگان بيشتر بدان پرداخته اند، تعاملات اقتصادي دوران شاه عباس دوم با ارامنه ي جلفا و برخي تأثيرات ادبي بر زبان ارمني است. نگارنده تلاش کرده است با تمام محدوديت ها، از خلال منابع پراکنده، تصويري از آثار تمدن مربوط به آن دوران، به ويژه آثار فرهنگي - سياسي را ارائه نمايد.
کليدواژه ها: ارامنه، حکمرانان، تشيع، فرهنگ ايراني - شيعي، ارمنستان.

مقدمه
 

بسيار بديهي است که يکي از دغدغه هاي هر مسلمان ايراني از جمله نگارنده، هويت و تمدن اسلام و ايران بوده باشد؛ از اين رو نگارنده در هر کشوري که اقامت داشته است، از اين زاويه غافل نبوده، مطالب تاريخي مرتبط با فرهنگ و تمدن ايران، به ويژه بعد از اسلام را دنبال کرده است. به دنبال اقامت در کشور ارمنستان، به واسطه ي تاريخ مشترکي که بين اين دو کشور براي مدت هاي مديدي وجود داشته است، مطلب با همان حساسيت دنبال شد. متأسفانه نوشته هاي تاريخي اي که به دست بيگانگان نوشته شده است، تحت تأثير تسلط هفتاد ساله ي کمونيسم در آن خطبه، به گونه اي است که تحولات مثبت برگرفته از ايرانيان مسلمان را ناديده انگاشته، در نقل رخدادهاي تاريخي، از تعابير نامناسبي استفاده کرده اند؛ به گونه اي که جانب انصاف و واقع بيني را رعايت نکرده، چهره اي غارتگر و خونريز را به تصوير کشيده اند. از سوي ديگر، مسلمانان بي شماري که روزگاري دراز در اين منطقه، با نفوذ و در کمال قدرت زيسته بودند نيز در ثبت و ضبط دستاوردهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي خويش تسامح کردند؛ از اين رو امروزه در اذهان عمومي تصور روشن و منطبق با حقيقت در اين کشور و در ساير کشورهاي همجوار، مثل گرجستان و مانند آن که از وضعيت مشابهي برخودراند، از دستاوردهاي ايرانيان و مسلمانان در ابعاد مختلف وجود ندارد. هر آنچه درباره ي نقش ايران در خطه ي ارمنستان وجود دارد - تا آنجا که نگارنده جستجو کرده است - جملاتي تحريک برانگيز، مبهم و منفي است.
در خلال مطالعات، نگارنده به مدارکي مستند از فرامين پادشاهان دوران صفويه و بعد از آن، دست يافت که در کتابخانه ي نسخ خطي ارمنستان حفظ و نگهداري مي شود. اين دست نوشته ها دليل محکمي است که مي تواند ما را به ديدگاه جديدي رهنمون سازد. اسناد به جامانده، منعکس کننده ي چگونگي سلوک با اقليت ارامنه است.
هدف اصلي مقاله ي حاضر، بررسي تأثير حضور مسلمانان در منطقه ي ارمنستان از عصر صفوي به بعد است؛ يعني دوراني که خود ايران و سلسله هاي به قدرت رسيده به شدت تحت نفوذ تعاليم تشيع قرار داشتند. ادبيات مکتوب به کار رفته در آن دوران، مؤيد اين معني است. نگارنده در اين نوشتار تلاش کرده است از لابلاي مدارک کمياب و پراکنده و در عين حال متقن و مستند، حقايقي را در اين زمينه اظهار کند؛ حقايقي که مي تواند اعتبار عقيدتي و قومي فراموش شده در آن منطقه را تجديد کند.
پرداختن به اين موضوع، علاوه بر بازگرداندن خودباوري و ايجاد حس سربلندي ايرانيان شيعي مذهب، مي تواند در باور مردم و دولتمردان ارمنستان نيز نسبت به تاريخ با شکوه ايران اسلامي تأثيرگذار باشد. طبيعي است اين امر نتايج مثبتي در روابط ديپلماسي بين دو کشور به دنبال خواهد داشت.
براي درک بهتر و آشنايي با موضوع اصلي، ابتدا تاريخچه اي از منطقه ي ارمنستان، فرهنگ و اعتقادات مردمان آن منطقه بيان مي شود. از طريق جستجو در تاريخ و جغرافياي انساني اين کشور، ردپاهايي از فرهنگ و تمدن ايراني - اسلامي در جنبه هاي مختلف آشکار مي گردد. در ادامه با استناد به مدارک موجود، شيوه ي حکومتداري و نحوه ي سلوک حکمرانان شيعي ايراني با مردم ارمني مذهب به تصوير کشيده مي شود.

تمدن و فرهنگ اسلامي
 

تمدن اسلامي که از دعوت در مکه آغاز شد و با تشکيل حکومت در مدينه پا گرفت، در طول تاريخ رشد يافت و در حدود هشت قرن در بخش هاي وسيعي از کره ي زمين درخشيد. ايرانيان مسلمان بي گمان نقش ارزنده اي در شکل گيري تمدن اسلامي داشته اند (مطهري، 1370، صص 143 و 300).
يکي از مهم ترين ويژگي هاي تمدن اسلامي، توجه به اصول انساني و اخلاقيات است. پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) بر اين امر تأکيد فراوان داشتند. در زمينه ي شيوه ي رفتار با اقليت هاي ديني، عهدنامه اي از جانب حضرت رسول(صلي الله عليه و آله)وجود دارد که در واقع منشور جامعي تلقي مي شود. اين عهدنامه مشتمل بر قواعد و ضوابط انسان دوستانه اي است که سياست روشني درباره ي نحوه ي تعامل با غيرمسلمانان ارائه مي دهد. بخش هايي از عهدنامه ي حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) با جماعت ارامنه که در بايگاني دولتي ارمنستان نگهداري مي شود، در ذيل مي آيد:
بسم الله الرحمن الرحيم. سبب مکتوب الخط الشريف فتيق سيد المرسلين حضرت محمد المصطفي(صلي الله عليه و آله) که بر جماعت ارامنه و کشيشان و رئيسان و توابع خود داد کردند و عهد و امان خواستند و قبول کردند که جزيه در ميان آيد... اگر دير يا کنيسه اي بنا کنند، از قرار تجاوز ننمايند و اگر ضعيف باشند، ايشان را استعانت دادن و قرض دادن واجب است... جماعت ارامنه را به لشکر نبرند و اگر لشکر بر سر ارمنيان بيايد، مسلمانان را واجب است که منع آن لشکر بکنند و همچنان درست دارند که عهد سيدالمرسلين چنين بوده است. هر کس خلاف اين معني کند، خلاف امر خداي تعالي و رسول کرده باشد و مقدار جزيه (چهار آقچه) را چنانچه ضعيف باشند يا به مقام بيگانه رفته باشند، از ايشان مطالبت ننمايند و اگر از جماعت ارامنه يکي اسير شده باشد و تعلق به ما داشته باشد و مسلماني از جماعت ارامنه زني به حلالي بستاند، نگويد که از دين خود برگردد و مسلمان شود و به رضاي خود بگذارند... و اگر قوم بيگانه اي بر مسلمانان عداوت کند، جماعت ارامنه خيانت نکنند که خائن خدا و رسول باشند و خون و مال و اهل و عيال ارامنه را همچون خون و مال و اهل و عيال مسلمانان دانند و برايشان زياني نکنند [نرساند].
اين مکتوب خط شريف فتيق توقيع الاظهر من الشمس را اسحق مرحسيه از حضرت پيامبر درخواست کرده و پيغمبر نيز انعام فرمودند. به گواهي جماعت... (پاپازيان، 1956، ج1، ص288-291).
اين عهدنامه در حضور جمعي از صحابه، حدود 24 نفر مانند علي بن ابيطالب، جعفر بن ابوطالب، حمزه بن عبدالمطلب، عبدالله بن مسعود و غير ايشان بسته شده که نامشان در انتها ذکر گشته است.
تحت تأثير تعاليم اسلام، تأکيدات پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) و رفتار حضرت علي(عليه السلام) در دوران زمامداري اش نسبت به پيروان ساير اديان، فرمانروايان و حاکمان ايراني مسلمان به خصوص بعد از پيوستن به مکتب تشيع، خود را ملزم به پايبندي به آنها، حسن سلوک و بردباري همراه با احترام به همه ي فرهنگ ها و همه ي اقشار مردم با هر دين و مذهبي مي ديدند؛ البته سواي برخي تعصب ورزي ها نسبت به اهل تسنن.
ويژگي ديگر تمدن اسلامي، توجه به رفاه نسبي و شکوفايي اقتصادي جامعه است تا زمينه ي رشد استعدادها فراهم شود و مردم در آسايش زندگي کنند. به حق بايد گفت در زمان تسلط ايرانيان در طول سه سده، اين مهم نيز به وقوع پيوست؛ چه اينکه «محتواي سفرنامه ها و گزارش هاي سياحان و جهانگردان ايراني و اروپايي، تصوير شهري زنده و جاندار و با حال و هوايي بسيار مشابه ديگر شهرهاي ايران است» (قاسمي، 1388، ص74). برخي از محققان نيز به اين مطلب تصريح کرده اند (شاه عزيز(1)، ايروان قديم، 2003، ص184). دست نوشته هايي نيز وجود دارد که نشانگر توجه حکومت به رفاه و آسايش مردم ساتراپ نشين بوده است. در دست نوشته اي که توسط شاه عباس دوم در سال 1055ق نوشته شده، چنين آمده است: «... شلتاق ننمايند و گذارند که در عهد دولت روزافزون و ايام سلطنت ابدمقرون، مرفه الحال تردد نموده، به درويشي و دعاگويي دوام دولت ابدي الاتصال اشتغال نمايند» (پاپازيان، 1959، ج2، ص521، سند شماره 27). شاه طهماسب نيز در حکمي به کارفرمايي اينچنين مقرر کرده است: «... عنايت فرموديم که چنانچه بايد و شايد، به امر مزبور و لوازم آن قيام و اقدام نموده، دقيقه فوت فرو گذاشت ننمايد. با رعايا که ودايع بدايع خالق توانايند، بر وجه احسن سلوک مسلوک داشته نوعي نمايد (به گونه اي عمل کند) که همگي از حسن سلوک او راضي و شاکر بوده، دعاي خير جهت ذات اقدس اعلي حاصل گردد. تحريراً ذي الحجه الحرام سنه 1142» (کوستي کيان، 2005، ج3، ص700، سند شماره 87).
در نوشته ي ديگري آمده است: «... فرمان عالي شد آنکه چون پيوسته پيشنهاد خاطر مرحمت شعار و قرارداد ضمير معدلت دثار والا آن است که جمعي از سالکان طريق ملت عيسوي و دين مذهب مسيحي علي نبينا و عليه السلام و ساير ملل که در بلاد ايران تمکن و در ظل آفتاب رأفت و معرفت بندگان والا مستطاب و به شرايط ذمه عمل نمايند، در عهد امان آسوده حالي و از تکاليف شاقه فوق الطاقه فارغ الباس باشند...» (کوستي کيان، 2008، ج4، ص 348، سند شماره 49).
نمونه هايي مشابه ديگري نيز وجود دارد (همان، ج4، ص271، سند شماره 21 و...)؛ با اين همه از تعابير فوق مي توان به مباني جهان شناسي و انسان شناسي حاکم بر تفکر آنان پي برد. رعايا در اين تفکر نه بردگان شاه، بلکه امانتي از جانب خداوند تلقي مي شوند؛ لذا توجه به رفاه حال آنان بدون در نظرگرفتن مذهب، نژاد و ساير خصوصيات اعتباري، وظيفه و نوعي عبادت محسوب مي شود. بديهي است وقتي حاکمان، اصول اخلاقي را محترم بشمارند، فضاي اعتماد و زمينه ي توسعه ي ارتباط، فراهم مي شود.
ايران در دوره ي صفويه و سلسله هاي پس از آن، به مدت سيصد سال بر ارمنستان حکمراني کرد؛ اما تسلط ايرانيان بر آن خطه به اين دوران محدود نمي شود و تاريخ اين خطه، تاريخ پرفراز و نشيبي است.

پي نوشت ها :
 

1. يرواند شاه عزيز (yerevand shah aziz) در سال 1856 در ترکيه متولد شد. وي احتمالاً در سال 1858 به همراه خانواده اش به ايروان مهاجرت کرده است. او تحصيلات خود را در دانشگاه معروف لازاريان در مسکو به اتمام رساند و از سال 1884 آثار ادبي خود را منتشر کرد.
 

منبع :فصلنامه علمي-پژوهشي شيعه شناسي شماره 31



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط