فقر، علل و راهکارها (6)

اندیشه توحیدی به عنوان یک راه حل عمده برای درمان فقر مطرح می شود. بر طبق این اندیشه، مؤمنان برادران دینی یکدیگرند و با همدیگر دارای پیوند می باشند. بالاتر از این، آن است که آدمیان همگی در آفرینش برابرند و از جمله حقوقی که خداوند برای همه آدمیان مقرر داشته حق کار، آزادی و زندگی شرافت مندانه است؛ حرمت نهادن به مسلمان و تلاش در جهت برآوردن نیاز برادر مسلم.
چهارشنبه، 13 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فقر، علل و راهکارها (6)

فقر، علل و راهکارها (6)
فقر، علل و راهکارها (6)


 

نویسنده: لبیب بیضون
مسئول دانشگاه الهیات، دانشگاه جهانی علوم اسلامی لندن – شعبه دمشق



 

اشاره:
 

در قسمت های قبل این مقاله مؤلف محترم به معانی فقر، توصیفات آن، علل تکوینی، ذاتی و اجتماعی فقر پرداخته بودند.
اینک ادامۀ آن بحث را از نظر می گذرانید:

چکیده:
 

اندیشه توحیدی به عنوان یک راه حل عمده برای درمان فقر مطرح می شود. بر طبق این اندیشه، مؤمنان برادران دینی یکدیگرند و با همدیگر دارای پیوند می باشند. بالاتر از این، آن است که آدمیان همگی در آفرینش برابرند و از جمله حقوقی که خداوند برای همه آدمیان مقرر داشته حق کار، آزادی و زندگی شرافت مندانه است؛ حرمت نهادن به مسلمان و تلاش در جهت برآوردن نیاز برادر مسلم.
از نظر اقتسادی، برای فقر درمان های فردی و اجتماعی وجود دارد. در اسلام، تلاش فردی برای بی نیازی از دیگران ممدوح است و از این حیث انسان ها به کار و تلاش دنیایی فرا خوانده شده اند و در مقابل از استثمار و هدر دادن مال تحذیر شده اند. در درمان اجتماعی فقر، نقش جامعه و دولت برجسته می شود. و ابتدا تأمین اجتماعی و سپس توازن اجتماعی اهمیت پیدا می کند. از همین روی است که فقه اسلامی برجستگی یافته تا راه های کسب و کار را نشان دهد و مؤمنان را از گرفتار شدن در دامان ربا و حرام محافظت نماید. به واسطه وجود این شرایط در اقتصاد اسلامی، می توان شاهد راهکارهای قانوني بود تا بسترهای انجام فعاليت اقتصادي معلوم شده و حریم ها نیز رعایت گردند.
از آنجا که منابع زمین برای انسان ها تکاپو می کند، جامعه باید بتواند شرایط تأمین و توازن اجتماعی را فراهم ساخته و حقوق افراد را از ثروت اجتماعی ادا نماید. برای انجام این کار اولاً همگان و ثانیاً دولت مسئول می باشد.

واژگان کلیدی:
 

اندیشه توحیدی، تساوی حقوق، تلاش دنیایی، فرد، جمع، قانون اسلامی، ربا، تأمین اجتماعی، توازن اجتماعی.

اندیشۀ توحیدی
 

این اندیشه، از ایمان به خداوند متعال و اتّحاد مخلوقاتش نشأت می گیرد و در نتیجه، دیدگاهی توحیدی را به انسان می بخشد تا از خلال آن، موجودات را همچون مجموعه ای یگانه و مرتبط با یکدیگر و دارای جهت گیری واحد، که جهت گیری به سمت خداوند متعال است، بنگرد. اگر این عقیده به طور صحیح و راسخ در دل انسان پدید آید، بر وجود او مستولی می شود و تمامی ابعاد مختلف را هماهنگ و متحد می سازد؛ سپس نور این وحدت و همبستگی بر تمامی روابط انسان، در زندگی، اعمال و جهت گیری هایش، گسترده می شود. [حکیمی، 1404 ق، 2/248]

ایمان توحیدی – اجتماعی
 

ایمان توحیدی، جامعه را در نظر مؤمن موحّد به شکل یک خانوادۀ بزرگ و متحد تصویر می کند و به حالت یک ایدئولوژی واحد درمی آورد، و اگر این اندیشه بر جامعه حکمفرما شود، ثروت و تبعیض و نظام طبقاتی را باطل می کند و از مردم، امّتی متعادل می سازد که براساس سنّت ها و قوانین عادلانه، پایدار و استوار است.
پیامبر (ص) می فرمایند:
«ای مردم، پروردگارتان یکی است و پدرتان یکی. همه از آدم هستید و آدم از خاک. به درستی که گرامی ترین شما باتقواترینِ شماست. عرب نسبت به عجم هیچ فضل و برتری اي ندارد، جز به واسطۀ تقوا».
و همچنین فرموده اند:
«عرب بر عجم، و سفیدپوست بر سرخ پوست هیچ برتری ای ندارد، جز به واسطۀ تقوا».
امکان وجود جامعۀ توحیدی در سایۀ حکومت طاغوت وجود ندارد؛ بلکه این جامعه باید از قِبَلِ یک حکومت توحیدی که طبق تعالیم الهی حکمفرمایی می کند، متولد شده، رشد کند و به استقرار رسد.
برای تبیین ایمان توحیدی، مثال زیر را از سیرۀ ائمه ـ علیهم السلام ـ ذکر می کنیم:
از عبدالله بن صامت، به نقل از مردی از اهالی بلخ روایت شده است. که گفت: من با امام رضا (ع) در سفر ایشان به خراسان همراه بودم.
روزي مرا به غذا دعوت کردند و موالیشان را نیز که از سودان و دیگر کشورها بودند، بر این میمانی فرا خواندند. عرض کردم: فدایت شوم! ای کاش سفرۀ خود را از اینان جدا می نمودید! فرمودند: «خاموش باش! خداوندمان – تبارک و تعالی – یکی است؛ مادر و پدرمان هم یکی است، و پاداش هر انسانی به نسبت اعمالشان است». [کلینی، 1348، 8/230]

مؤمنان، برادران دینی اند
 

از آشکارترین مظاهر و نشانه های ایمان توحیدی، پیوند برادری میان افراد در اسلام است. خداوند متعال می فرماید:
«جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند. پس [روابط] میان دو برادرتان را اصلاح کنید». [حجرات، 10]
برادری، برای اوّلین بار در اسلام زمانی به شکل عملی رخ داد که گروه مهاجران وارد مدینه شود. پیامبر اکرم (ص) میان آنها و انصار پیوند اخوّت برقرار کرد و آنها با کمال میل، اموالشان را تقسیم نمودند.
امام زین العابدین (ع) به یکی از یارانشان فرمودند:
«ای زهری، چه می شود اگر مسلمانان را به منزلۀ اهل خانه ات قرار دهی؟ بزرگ تر آنها را به منزلۀ پدرت، کوچک تر را مانند فرزندت و همسالان خود را در جایگاه برادرت؟ حال به کدام یک دوست داری که ستم کنی؛ کدام یک را دوست داری که نفرین کنی و کدام را می خواهی رسوا سازی؟»
پس بر مؤمن واجب است که برادر مؤمنش را در جایگاه خودش قرار دهد و در محبّت، با او تبادل داشته باشد و در حقوق، او را شریک خود سازد و هر آنچه را که برای خود دوست می دارد یا ناپسند می داند، برای او هم دوست داشته یا ناپسند دارد. این، همان معیار رفتار و منش در اسلام است.
پیامبر (ص) می فرمایند:
«هیچ یک از شما ایمان نمی آورد، مگر اینکه آنچه را که برای خود دوست می دارد، برای برادرش نیز دوست بدارد».
جامع تر از این سخن امام علی (ع) که در وصیت خود، به امام حسن (ع)، فرموده اند، سخنی نیست:
«ای پسرم، در روابط میان خود و دیگری، خودت را میزان و معیار قرار ده؛ بنابراین آنچه را که برای خودت دوست می داري، برای دیگری هم دوست بدار و آنچه را که برای خودت ناپسند می داري، برای او ناپسند دار، و همچنان که دوست نداری بر تو ستم شود، ستم مکن. نیکی کن؛ همچنان که دوست داری به تو نیکی شود، و آنچه را که برای دیگران زشت می شمری، برای خود نیز زشت شمار، و از مردم برای خود آنچه را بپسند که از خود در حق آنان می پسندی». [صبحی صالح، ن 31]

تساوی مردم در حقوق
 

از جملۀ مفاهیم ایمان توحیدی – اجتماعی، استدلال علما بر تساوی حقوقی افراد است که ناشی از تساوی در آفرینش می باشد. بنابراین همان گونه که انسان ها خدایی واحد دارند، از حقوقی واحد نیز برخوردارند و هیچ وجه تمایزی میان شخصی نسبت به شخص دیگر و طبقه ای نسبت به طبقۀ دیگر وجود ندارد. ما این معنا را به طور واضح در فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر می بینیم، آن هنگام که او را دربارۀ رعیّت سفارش کرده و می فرمایند:
«آنها دو گروهند؛ یا برادر دینی تو هستند، یا در آفرینش همانند تواَند». [صبحی صالح، ن 53]

وحدت حقوقی
 

این چنین، همگی حقوق به شکلی کمال گرایانه، از یک منبع، که همان خداوند متعال باشد، صادر می گردد. برخی از حقوق هستند که خداوند آنها را اختصاصاٌ براي خود قرار داده و بر بندگان واجب گردانده است،و بعضي از حقوق نيز هستند كه خداوند آنها بر عهدۀ هر انسانی نسبت به همنوع خود قرار داده است، و گروهی از حقوق را بر بندگانی نسبت به بندگان دیگر واجب گردانیده است، و این حقوق به واسطۀ روابط موجود میان آنها در هم تنیده شده اند.
ما مدرکی جامع تر از رسالة الحقوق امام زین العابدین برای تفصیل این حقوق نمی یابیم.
امام (ع) می فرمایند:
«بدان که خداوند – عزّ و جلّ – بر تو حقوقی دارد که تو را احاطه کرده اند... برخی بزرگ تر از برخی دیگر است؛ و بزرگ ترینِ حقوق خدا بر تو، همان است که او – تبارک و تعالی – از حق خود، که اساس همۀ حقوق است و سایر حقوق از آن متفرّع می شود، برای خود واجب ساخته است؛ سپس حقّی است که آن را برای خودت، بر تو واجب ساخته است... و بعد، این حقوق از دایرۀ وجودی تو به سمت دیگران خارج می شود و شامل دیگر صاحبان حقوق واجب بر تو می شود». [الحرانی، 1363، 255]
امام علی (ع) فرموده اند:
«به درستی که خداوند متعال، کتابی رهنما فرو فرستاد... و حرمت مسلمانان را بر دیگر حرمت ها برتری داد و با اخلاص و توحید، حقوق مسلمین را در جایگاه پیوندشان محکم نمود. بنابراین مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند، مگر اینکه بحق [به آنان آزاری رساند]، و آزار مسلمان، جز به سبب امر واجب جایز نیست». [صبحی صالح، خ 165]
و نیز امام (ع) می فرمایند:
«خداوند سبحان، حقوق بندگانش را مقدّم بر حقوق خود قرار داده است. پس هر کس به برپایی حقوق بندگان خدا برخیزد، این امر منجر به برپایی حقوق خدا هم می شود». [آمدی، 1407، 334]
و این چنین است که ادای حقوق مردم، جزئی از ادای حقوق خداست، و رضایت خداوند جز با ادای آن حقوق حاصل نمی شود.
از مهم ترین حقوقی که شارع برای همۀ مردم قرار داده است تا شبح فقر را از آنها برگرداند، حقّ کار، حقّ آزادی و حقّ زندگی شرافتمندانه است. پس اسلام به هر فردی در جامعه حقّ کار و حقّ آزادی عطا کرده و به او شرایط مساعد داده است تا کار کند و توانایی ها و موهیت های خود را به طور کامل محقّق گرداند، و این به خاطر تلاش در جهت کسب اعتماد به نفس برای ایجاد زندگی شایسته و مناسب است. پس اگر فردی بعد از همۀ اینها، از محقق ساختن توانایی خود ناتوان شد، تضمین اجتماعی، کفالت او را به عهده گرفته، پایه های ایجاد یک زندگی آبرومندانه را برایش تأمین می کند.

حرمت مسلمان
 

حرمت مسلمان، صرف نظر از قابلیت ها و امکانات مادّی، از حرمت خداوند متعال سرجشمه می گیرد؛ خداوندی که انسان را آفریده و کرامت بخشیده است. مسلمان، خلیفۀ خدا در زمین است و عزت و کرامتش را از او می جوید. خداوند سبحان می فرماید:
«عزت، از آن خدا و رسول او و مؤمنان است». [منافقون، 8]
پیامبر (ص) می فرماید:
«مسلمان، برادر مسلمان است. به او خیانت نمی کند، دروغ نمی گوید و او را خوار و ذلیل رها نمی کند. آبرو و مال و خون هر مسلمان بر مسلمان دیگر حرمت دارد. – تقوا اینجاست -. از بدی های شخص آن است که برادر مسلمان را تحقیر کند».

کوشش در جهت رفع نیاز و برادر مسلمان
 

در بخش اوّل مقاله ذکر کردیم که خداوند سبحان چگونه برخی از مردم را به وسیلۀ برخی دیگر امتحان می کند؛ چنان که برای برخی روزی را گسترده و بر برخی دیگر تنگ می گیرد و اینجاست که تلاش مؤمن در خدمت رسانی به برادر مؤمنش، نه تنها از بزرگ ترین فضایل، بلکه از واجبات است؛ چرا که مؤمن ارزش خود را از خدا کسب می کند و بزرگداشت مؤمن، بزرگداشت خداست و بخشش به او، بخشش به خداوند متعال است. خداوند جلیل می فرماید:
«چه کسی است که به خدا قرضی نیکو دهد تا خداوند، [مال] او را چند برابر کند؟ و خداست که [روزی را] تنگ می گیرد یا گسترده می سازد، و به سوی او بازگردانده می شوید». [بقره، 247]
بنابراین، قرض دادن به فقیر، قرض دادن به خداوند متعال است. احادیث بسیاری در فضیلتِ برآوردن حوایج مؤمن وارد شده است.
پیامبر (ص) می فرمایند:
«مسلمان، برادر مسلمان است؛ نه به او ظلم می کند و نه تسلیم او می شود. هر کس در پیِ برآوردن حاجت برادرش باشد، خداوند نیز پیگیر برآوردن حاجت او می گردد».
و همچنین ایشان (ص) فرموده اند:
«هر کسی ناراحتی و غمی از غم های دنیا را، از مؤمنی برطرف سازد، خداوند رنجی از رنج های روز قیامت را از او برمی دارد، و هر کس مؤمنی را حمایت کند، خداوند در دنیا و آخرت از او حمایت خواهد کرد، و خداوند مادامی که بنده، یار و یاور برادرش است، یار و یاور او خواهد بود».
امام صادق (ع) به ابن جندب فرمودند:
«ای ابن جندب، کسی که در راه برآوردن حاجت برادر خود گام بردارد، همچون کسی است که سعی صفا و مروه را به جا می آورد، و کسی که نیاز بردارش را برآورد، همچون کسی است که در جنگ بدر و احد در راه خدا، به خون خود غلتیده است؛ و خداوند امّتی را عذاب نمی کند، مگر هنگامی که حقوق برادران فقیرشان را سبک بشمارند».
اسلام، بخشش به فقیر را بهترین ذخیره برای انسان در روز قیامت به شمار می آورد. گویا هنگامی که به فقیر چیزی عطا می کنیم، او آن عطا و بخشش را برای ما تا روز قیامت به هر کجا که به آن نیاز داشته باشیم، حمل می کند.
و چه زیباست، سخن امام علی (ع) در این باره، که به پسرش امام حسن (ع)، سفارش می کنند:
«اگر کسی را از اهل فقر یافتی که توشه ات را تا روز قیامت حمل کند، و آن را فردای قیامت و روزگار، هرگاه که به آن نیاز پیدا کردی، تماماً به تو بازگرداند، پس او را غنیمت بدان و این بار را بر او حمل کن و در توشه دادن به او، تا آنجا که می توانی، بسیار بکوش؛ چرا که شاید زمانی او را طلب کنی و نیابی. و هر کس را هنگام بی نیازی ات از تو طلب قرض می کند، غنیمت شمار، تا در روز تنگدستی ات آن را به تو بپردازد». [صبحی صالح، ن 31]
منبع : سالنمای النهج 20 – 19 / پاییز / 1385



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.