طاووس رنگ

پرواز شد بهونه قصه ي عاشقونه يه علمه پرنده جاشون تو آسمونه يكي خبرنگاره يك تو كار تصوير يك قصه نويسه عكاسه اون يكي شير يكي خبر رسونه يكي قلم به دسته يكي يه دنيا تصوير تو دوربينش نشسته
يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طاووس رنگ

طاووس رنگ
طاووس رنگ


 

نویسنده: صالح افشار تو یسر کانی




 
طاووس رنگ

پرواز شد بهونه
قصه ي عاشقونه

يه علمه پرنده
جاشون تو آسمونه
يكي خبرنگاره
يك تو كار تصوير

يك قصه نويسه
عكاسه اون يكي شير

يكي خبر رسونه
يكي قلم به دسته

يكي يه دنيا تصوير
تو دوربينش نشسته

نبودي تا ببيني
قصه خون و آتيش

انگاري بمب خون بود
تركش جون و آتيش

رزمايش ولايت
مي رفت كه اجرا بشه

يك قسمتش همين جا
توحيدي معنا بشه

راسي راسي ابوالفضل
اين فصل و خوب سروده

قصه يي كه آخرش
عاشقي و سجوده

اون يكي پا نداره
روي زمين افتاده

پرنده رو نيگاه كن
تو آسمون جون داده

نود نفر يا بيشتر
كنار هم خوابيدن

ببين چقدر قشنگن
تمومشون شهيدن

پرواز يك بهونه س
براي پر كشيدن

قصه ي عاشقونه س
واسه خدارو ديدن

سر گل و احمدي هم
شكسته شد پراشون

با بالاي شكسته
رسيدن به خداشون

خدا چقدر قشنگه
اينگاري وقت جنگه

كبوتر اي پرپر
بالاشون رنگارنگه
اين دستاي «گوهري» است
اين پاهاي «افشار»ه

رسول كاظم نژاد
تو آسمون سرداره

از كي بگم اناري
از حال و روز اون ها

به قول رهبرمون
اجر اونا با خدا

واعظي آن دلاور
صادقي آن تكاور

هنوزم كه هنوزه
تو پيكان و تو اژدر

«همتي» و دليري
با چهره هاي گلگون

نيلي و جعفري رو
ديدن تو لاله ي خون

وصيت همتي س
تو جمكرون نوشته

يكي بهش مي گفته
فردا توي بهشته

به تو مي گم خواهرم
حجاب تو زيوره

تو خط اول جنگ
واسه ماها سنگره

بازم مي گم خواهرم
حجابتو نگه دار

تو هر دو چشم دشمن
تير خلاصي بكار

بسيجي هارو دوست داشت
راهي كربلا شد

صلوات روي لباهاش
نذر امام رضا شد

سيمرغ راه عشقه
دستش توي حنا شد

وادي شهر توحيد
كه وادي فنا شد
احمدي و حيدري
قصه شون و نوشتن

اينگاري هر دوتاشون
مسافر بهشتن

فراهاني دوربينش
شكسته بود اما

يه عالمه منظره
مي بره واسه شهدا

شيرازي آخ چي بگم
تصويراشو ببينين

آخرين برداشتشو
رو گلدونا بچينين

ايل بيگي و بقايي
تصويراشو تو عرشه

رد قدم هايشون
تو آسمونا فرشه

تصوير عاشقي شون
تو آسمونا پيداس

اگه ميخواين ببينين
جام جم تماشاس

يكي شده ستاره
تو آسمون اخگر

به راه عشق و رهبر
هميشه يار و ياور

ققنوس هاي شقايق
خاكستراي رنگي

دوباره پر كشيدن
با اون همه قشنگي

حرفاي توي جعبه
يك يا حسين عليه السلام با برج

ديگه همينه پرواز
واسه رسيدن به اوج

بچه هاي هوايي
جنس بالشون از نور

دلاشون آسموني
چه با صفا و با شور

راهي شدند و رفتند
از چله كمونا

رفتن ز پيش ماها
پيش رنگين كمونا
تو كلاس عشاق
شاگرد اول شدن

تمومي عاشقا
راهي مقتل شدن

ما بقي شهداء
اسمشونو ندارم

تا تو گلستان شعر
جاشون يه گل بكارم...

سرباز مجتهد...

از غربت خاك تا خدا رفت امير
خونين پر و بال و سر جدا رفت امير

تا محضر خورشيد به اميد وصال
پا بوس شهيد كربلا رفت امير

اي مرد که خورشيد نگاهت تابان
تفسير ترنم كلامت قرآن

بر سنگر عشق چگونه گويم به علي
همواره تو مالك و سلاحت ايمان

اي مالك جبهه ها چه خندان رفتي
استاده چو شير شرزه ميدان رفتي

از بس به علي تو عشق مي ورزيدي
چون مالك اشترش خروشان رفتي

چه خوش از خاكريز جان گذشتي
به عشق رهبر و قرآن گذشتي

پي ديدار سالار شهيدان
چه مردانه تو با ايمان گذشتي

تعبير يقين اهل رازي صياد
در سنگر عشق سرفرازي صياد

در جبهه اصغر و جهاد اكبر
همواره امير سرفرازي صياد

باز خشم و كينه و تكرار درد
باز نيرنگ و ترور در جنگ سرد

باز اندوه دل ما تازه شد
از هجوم فتنه هاي هرزه گرد

يكي در عاشقي افسانه گشته
يكي از خويشتن بيگانه گشته

يكي از جذبه شوق شهادت
به گرد شمع جان پروانه گشته

منبع : افشار تو یسر کانی .صالح / معبر اسمان / انتشارات ایران سبز جاپ دوم / تهران 1388



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.