شهر در دست بچه ها

آمارها مي گويند : « ايران با نزديک به بيست ميليون کودک و نوجوان جوان ترين کشور اين دنياي پهناور است . » توجه به همين گزاره مي تواند اهميت تلاش هاي فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي و ... را در تربيت و تامين مايحتاج مادي و معنوي اين طيف گسترده عيان سازد . و هنر به عنوان موثرترين شيوه آگاهي بخشي الزاماً بايد نقش ويژه اي را در اين باب ايفا ساخته و به واقع انسان سازي کند و چنين انتظاري از سينما که فراگيرترين هنرهاست البته بسيار بيشتر
شنبه، 23 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهر در دست بچه ها

شهر در دست بچه ها
شهر در دست بچه ها


 

نويسنده:اشکان راد




 

*** 1
 

آمارها مي گويند : « ايران با نزديک به بيست ميليون کودک و نوجوان جوان ترين کشور اين دنياي پهناور است . » توجه به همين گزاره مي تواند اهميت تلاش هاي فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي و ... را در تربيت و تامين مايحتاج مادي و معنوي اين طيف گسترده عيان سازد . و هنر به عنوان موثرترين شيوه آگاهي بخشي الزاماً بايد نقش ويژه اي را در اين باب ايفا ساخته و به واقع انسان سازي کند و چنين انتظاري از سينما که فراگيرترين هنرهاست البته بسيار بيشتر است . در اين نوشته قصد آن را داريم که با نگاهي گذرا به سينماي کودک در کشورمان ويژگي هاي نگاه هنر هفتم به اين مقوله دشوار را برشمريم و ميزان توفيق آن را ارزيابي کنيم . نخست آن که سازندگان فيلم کودک با اندکي هوشمندي همواره برگشت سرمايه قابل قبولي داشته اند و اين نکته با توجه به ارزان بودن ذاتي اين سينما که به طور معمول بازيگر شناخته شده اي در آن وجود ندارد و از جلوه هاي ويژه آنچناني هم بي بهره است ، موکد نيز مي شود . فيلم هايي چون کلاه قرمزي و پسر خاله ، کلاه قرمزي و سروناز ، خواهران غريب ، مريم و ميتيل ، گربه آوازه خوان ، پاتال و آرزوهاي کوچک ، سفر جادويي ، شهر موش ها ، گلنار و ... همه و همه از آثار موفق سينماي ايران در گيشه بوده اند . علاوه بر اين توفيق نسبي در گيشه ، نکته دوم آن است که در بسياري از مواقع کارگردان ها و فيلمنامه نويسان ايراني به واسطه اين سينما به جهانيان شناسانده شده و به جشنواره هاي جهاني راه يافته اند . عباس کيا رستمي ، ابراهيم فروزش ، محمدعلي طالبي ، ابوالفضل جليلي ، مجيد مجيدي ، جعفر پناهي ، کيورث پوراحمد ، پوران درخشنده ، ابوالحسن داودي ، مرضيه برومند ، مسعود کرامتي ، پرويز شهبازي ، بهمن قبادي ، احمد اميني و ... همگي از اين دسته اند . اضافه کردن تعدادي از کارگردانان شهير سينماي کشور که کم و بيش در اين حيطه طبع آزمايي کرده اند مي تواند اهميت و گستردگي اين مقوله را بيشتر به نمايش گذارد . بهرام بيضايي با سفر و باشو غريبه کوچک ، داريوش مهرجويي با مدرسه اي که مي رفتيم و شيرک ، محسن مخملباف با سکوت و نون و گلدون ، امير نادري با آب ، باد ، خاک و دونده ، ناصر تقوايي با رهايي ، مسعود کيميايي با پسر شرقي و کمال تبريزي با مهر مادري از شاخص ترين فيلمسازان متعلق به اين گروه اند . در اين بين بسياري از هنرمندان ياد شده با توجه به حساسيت کمتر مسئولان نسبت به سينماي کودک ، حرف ها ، پيام ها و نقدهاي خود را نسبت به جامعه در قالب چنين آثاري مي گفتند و بدين سان فيلم سازي براي کودک مصداق واقعي مثل « يک تير و چند نشان » بود .

*** 2
 

اما سينماي کودک چيست ؟ آيا صرف حضور کودکان در يک اثر آن را بدل به فيلمي از اين سينما مي کند ؟ براي مثال آيا عاشق فقير به کارگرداني حسين علي فلاح ليالستاني به صرف حضور موثر کودک و علي رغم دشواري مفهومي آن ، فيلمي کودکانه است ؟ آيا آب ، باد ، خاک امير نادري فيلمي از سينماي کودک است ؟ پرسش دوم را مي توان اين گونه مطرح کرد : آيا ملاک کودکانه بودن يک اثر ميزان درک شدن آن توسط کودک است ؟ پاسخ آري به اين سوال حيطه فيلم کودک را به شکلي نامتعين گسترده مي سازد و آن را به عنوان تابعي از جغرافيا ، زمان ، خانواده و محيط مي گرداند . ضمن آن که براي مثال ملودرام ، کمدي و حتي اکشن هاي ساده را نيز که امکان درک شدنشان توسط کودکان وجود دارد به اين حيطه اضافه مي کند .
دشواري پاسخ به اين سوال و ارائه تعريف از سينماي کودک ما را به فکر اين راه حل مي اندازد که با بررسي مصداقي آثاري که با کمترين ترديدي متعلق به اين سينما هستند ، ويژگي هاي سلبي و ايجابي فيلم کودک را بر شمريم . احتمالاً بيشتر مخاطبان هنر هفتم اگر بخواهند فيلمي را به عنوان اثر نمونه اي از سينماي کودک نام ببرند ، به يکي از آثار انيميشن کمپاني ديسني اشاره خواهند کرد ؛ فيلم هايي چون پسر جنگل ، گربه هاي اشرافي ، سيندرلا ، زيباي خفته ، ديو و دلبر ، شير شاه ، پري دريايي کوچولو ، پوکاهونتاس و ... فيلم هايي جذاب ، شاد و قابل درک براي کودک . اما اگر پرسش بسيار دشوارتر خواهد شد .
در ايران علي رغم تاسيس کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان در سال 1343 که با برگزاري اولين جشنواره بين المللي فيلم هاي کودکان و نوجوانان در سال 1345 وجه تشويقي نيز يافته بود ، فيلمي به سبک و سياق کارتون هاي ديسني به وجود نيامد . بلکه آثاري چون بدبده ساخته محمدرضا اصلاني ، عموسيبلي به کارگرداني بهرام بيضايي و نان و کوچه اثر عباس کيا رستمي فيلم هايي درباره کودکان بودند و نه براي آنها ، فيلمسازان کانون بيشتر به بهانه کودکان ايدئولوژي هاي خويش در باب زمانه خود را طرح مي کردند . به اين ترتيب تا سال 1364 و فيلم شهر موش ها به کارگرداني مرضيه برومند هيچ فيلمي با سبک و سياق ديسني وار توليد نشد . شهر موش ها اولين حلقه زنجيري بود که با فيلم هايي چون گلنار ، گربه آوازه خوان ، پاتال و آرزوهاي کوچک ، سفر جادويي و به طور خاص کلاه قرمزي و پسر خاله دنبال شد و جالب آن که هم شهر موش ها و هم کلاه قرمزي برآمده از مجموعه هاي تلويزيوني پرطرفدار و موفق بودند . اين فيلم ها به طور عمومي واجد داستاني خطي و ساده بودند که به شکلي روان روايت مي شد . شخصيت ها کاملاً ملموس ، به دور از پيچيدگي و در تقسيم بندي ها مشخص ارائه مي شدند و استفاده از گفت و گوهاي کوتاه و ساده و کلمات روزمره ويژگي ديگر اين سينما بود . از روايت هاي موازي و داستان هاي فرعي کاملاً پرهيز مي شد ريتم فيلم ها تند بود و از خشونت و عوامل هراس انگيز تا حد امکان چشم پوشي مي شد . مفاهيم استعاري و کتابي به حريم آن راه نمي يافت ، پايان خوشي داشت ، از تعليق استفاده مي شد با استفاده از تخيل و فانتزي دنياي جديدي را براي کودک خلق مي کرد ، تا حدود بسياري از مفاهيم غمناک دوري جسته و شادي و مفاهيم کميک را برجسته مي کرد و مهم تر از تمام آن چه گفته شد اخلاق گرايانه بود . شهر موش ها داستان موش هايي را بيان مي کرد که در اثر هجوم يک گربه مجبور به فرار مي شوند و بالاخره تصميم مي گيرند در مقابل آن گربه ايستاده و وي را فراري دهند . فيلم کاملاً مطابق الگويي است که پيش از اين اشاره شد ؛ داستاني ساده و خطي و شخصيت هايي شناخته شده که حتي با توجه به نام آنها مي توان خصوصيت اخلاقيشان را حدس زد . فضاي شاد و در عين حال پر تعلق ، عناصر متعدد کميک ، ريتم تند ، پايان خوش و ... در کلاه قرمزي و پسر خاله ، عروسکي به نام کلاه قرمزي از طريق تلويزيون به آقاي مجري علاقه مند مي شود و قصد مي کند که همکار وي شود تلاش او براي جلب محبت آقاي مجري بالاخره به نتيجه مي رسد و وي با شکست دادن يک دايناسور بد ذات بدل به يکي از شخصيت هاي تلويزيون مي شود . در اين فيلم هم داستان ساده اي داريم که حکايت از تلاش کودک براي رسيدن به هدفش دارد . شخصيت ها براي مخاطب کاملاً آشنا هستند ، فيلمنامه نويس از تيپ هايي کاملاً آشنا استفاده مي کند . کلاه قرمزي و پسر خاله جلوه خاصي از کمدي را به فيلم مي بخشند و داستان پر فراز و نشيب اثر در آخر به پاياني خوش مي رسد . در گلنار با فيلمنامه اي از کامبوزيا پرتوي ، گلنار که در جنگل گم شده است ، به اشتباه به خانه دو خرس پناه مي برد و مجبور به بيگاري براي آنان مي شود . اما دوستش خاله قورباغه وي را يافته و نجات مي دهد . در اين فيلم هم به مانند دو فيلم پيشين فضاي فانتزي اثر که با موسيقي و آوازهاي کودکانه تشديد شده است ، در آخر به پاياني خوش مي انجامد . اين فضاي فانتزي در پاتال و آرزوهاي کوچک با فيلمنامه اي از مهدي سجاده چي و رضا کيانيان نمود بيشتري مي يابد . موجود عجيبي به نام پاتال از ميان يک کره جغرافيايي بيرون مي آيد و آرزوهاي کودکان فيلم را برآورده مي سازد . در دزد عروسک ها با فيلمنامه اي از محمدرضا هنرمند وقتي تلاش فرزندان خانواده براي پس گرفتن پول دزديده شده مادرشان از دزدي به نام گنجو و مادر عجوزه اش شکست مي خورد ، عروسک هاي آنها براي نجاتشان وارد عمل مي شوند و ... آن چه مي توان به جز فضاي فانتزي و تخيلي ، آوازهاي شاد ، پايان خوش و ... در چنين فيلم هايي به آن اشاره کرد وجه اخلاق گراي تمام اين آثار است . در شهر موش ها ، موش هاي بازيگوش در مي يابند با انضباط و اتحاد مي توانند بر گربه بدجنس پيروز شوند . در کلاه قرمزي ، پسر شيطان در مي يابد که بايد درس بخواند ، حرف بزرگ ترش را گوش دهد و از شيطنت پرهيز کند ، در گلنار ، دختري که به واسطه بازيگوشي گم شده است ، با بيگاري دادن به خرس ها لزوم انضباط را در مي يابد . در پاتال و آرزوهاي کوچک پسر و دختري که حالا آقا و خانم شده اند ، متوجه اشتباه خود شده و بازگشت به حالت پيشين ، يعني کودکي را آرزو مي کنند و در شهر در دست بچه ها ، کودکاني که با فرار از دست خانواده شان شهري را براي خود اداره مي کنند به زودي پشيمان شده و خواستار حالت اوليه مي شوند و ...

*** 3
 

مي بينيم حتي در فيلم هايي که اصطلاحاً براي کودک لقب گرفته اند هم کودکان بايد از بازيگوشي پرهيز کرده و خويش را در قالب انسان جا افتاده اي که جسمانيت يک کودک را يافته به نمايش گذارند . دنياي بي اخلاق زمانه ما صرفاً بر سادگي و پاکي ذاتي کودک تاکيد مي کند و ذهن تماميت خواه و تعميم ساز آدمي از او فقط به عنوان نماد پاکي ياد مي کند . از اين روست که در فيلم هايي که کودکان در آنها نقشي بر عهده دارند ، کودک از تمام صفات خاص خود بي بهره است . اين نکته در فيلم هاي درباره کودک به اوج خود مي رسد . در چنين آثاري به طور عمومي فيلمنامه به شکلي کولاژي روايت مي شود ، شخصيت ها پيچيده اند ، گفت و گوها يا طولاني و سخت اند و يا فيلم به طور کلي کم گفت و گو است . اهميت داستان هاي فرعي و موازي کمتر از روايت اصلي نيست . فضا کاملاً دور از فضاي فانتزي و نزديک به عالم رئال است . غم و غصه بر شادي ها غلبه دارد ، استعاره و تمثيل در فيلم ها موج مي زند و از پايان خوش و قطعي پرهيز مي شود و به نوعي اخلاق مرسوم نقد مي گردد . در اکثر اين فيلم ها خانواده از چفت و بست لازم برخوردار نيست و کودک دور از محبت مادر و يا سايه هميشگي پدر مجبور است خيلي زود با دشواري هاي بلوغ رو به رو شود و با معضلات دست و پنجه نرم کند . کليد با فيلمنامه اي از کيا رستمي داستان پسر چهار ساله اي را روايت مي کند که با برادر يک ساله اش در خانه تنها مانده است . در حالي که بوي سوختگي غذاي درون زودپز همسايگان را به در خانه کشانده است و احتمال انفجار زودپز بيشتر و بيشتر مي شود ، پسر چهار ساله با يافتن کليد و باز کردن در معضل را حل مي کند . در خانه دوست کجاست با فيلمنامه اي از کيا رستمي پسر بچه اي که به واسطه يک بازيگوشي دفتر دوستش را به اشتباه همراه خود آورده است . علي رغم مخالفت بزرگان سعي در رساندن دفتر به دوستش مي کند و در آخر با نوشتن مشق براي دوستش بر اين مشکل غلبه مي کند . در شيرک با فيلمنامه اي از کامبوزياپرتوي و داريوش مهرجويي شيرک چهار ساله در جدال با گرازها پيروز مي شود . در گاويار پوراحمد ، پسرکي چوپان ، راننده اي فراري را باعث مرگ يکي از گاوهاي پسر شده تعقيب کرده و وي را مجبور به اعتراف مي کند . در آب ، باد ، خاک با فيلمنامه اي از امير نادري در شرايط سخت و خشکسالي ، پسري به دنبال پدر و مادر خويش است و در آخر با نوميدي از يافتن آنها به خيل تشنگان در آستانه تلف شدن مي پيوندد . در ماهي با فيلمنامه اي از کامبوزياپرتوي ، جدال دو کودک براي تصاحب يک ماهي قرمز با ايثار يکي از آنها به پايان مي رسد ، اما صاحب ماهي به نيت آزادي پدرش آن را رها مي سازد . همين ايثار در نياز هم جلوه بارزي دارد . در مدرسه اي که مي رفتيم با فيلمنامه اي از داريوش مهرجويي و فريدون دوستدار تلاش جمعي چند تن از شاگردان مدرسه براي اجراي يک برنامه تئاتري با مخالفت ناظم مدرسه رو به رو مي شود. دانش آموزان سعي در اثبات خود مي کنند . و اين شروع مواجهه با نظام توتاليتر حاکم بر مدرسه مي شود و ... نکته جالب آن است که تقريباً در تمام اين آثار فيلمنامه نويسان براي نشان دادن رهايي فرزندان از قيمويت خانواده ، آنها را در فضايي خارج از خانواده اي آرماني و کامل تصوير مي کنند . پدر و مادر باشو مرده اند . در کليد مادر حضور فيزيکي موثر ندارد ، پدر شيرک در اثر حمله گراز کشته شده . در آب ، باد ، خاک پسر دنبال خانواده اش مي گردد و در دونده خانواده اي وجود ندارد . در ماهي پدر زنداني است ، در نياز پدر جان سپرده است . در پرنده کوچک خوشبختي ، دختر به واسطه مرگ مادر به روان پريشي رسيده است . حتي در فيلمنامه هاي کودکانه اي که چون سفر جادويي و پاتال و آرزوهاي کوچک هم که خانواده به ظاهر کامل است ، پدر به واسطه سخت گيري به دادگاه کشيده مي شود و يا پدر و مادر مجبور به ايفاي نقش کودکانشان مي شوند و اين همان پارادوکس هميشگي محبت و ستيز پدر است .
منبع: ماهنامه فيلم نگار 25.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
همه چیز راجع به ذکر یونسیه
همه چیز راجع به ذکر یونسیه
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 3.فداکاری در وقف کردن
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 3.فداکاری در وقف کردن