بناپارت شگفت انگيز

اوايل قرن نوزدهم ، اروپا در پيچيده ترين روزهاي تاريخ خود بود . از يک سو اتريش ، پس از وقوع انقلاب کبير در فرانسه و با مقاومت شکست ناپذير در برابر امپراتوري عثماني تبديل به قدرت اصلي اروپاي مرکزي شده بود و تحت سفارش ها ، حمايت ها و امتيازهاي انگلستان با روسيه و سوئد هم پيمان شده بود ( معروف به اتحاديه سوم (Third Coalition) و در سوي ديگر فرانسه ـ يعني آن طرف درياي مانش ـ انگلستان قصد تحکيم فرمانروايي خود بر درياها را داشت و با
چهارشنبه، 27 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بناپارت شگفت انگيز

 بناپارت شگفت انگيز
بناپارت شگفت انگيز


 

نويسنده:حميد رضا هدايت پناه




 
زير عنوان: اين جنگي است که در دانشگاه هاي نظامي دنيا تدريس مي شود . جايي که ناپلئون نابغه با يک حرکت استثنايي ، سه دشمن را مات کرد . اما در جنگ اوسترليتز چه اتفاقي افتاد ؟
اوايل قرن نوزدهم ، اروپا در پيچيده ترين روزهاي تاريخ خود بود . از يک سو اتريش ، پس از وقوع انقلاب کبير در فرانسه و با مقاومت شکست ناپذير در برابر امپراتوري عثماني تبديل به قدرت اصلي اروپاي مرکزي شده بود و تحت سفارش ها ، حمايت ها و امتيازهاي انگلستان با روسيه و سوئد هم پيمان شده بود ( معروف به اتحاديه سوم (Third Coalition) و در سوي ديگر فرانسه ـ يعني آن طرف درياي مانش ـ انگلستان قصد تحکيم فرمانروايي خود بر درياها را داشت و با صرف صدها کيلو طلا قصد داشت تا شاهزاده نشين هاي پروس ( آلمان ) را نيز به اتحاد ضد فرانسه تشويق کند ؛ اتفاقي که در صورت وقوع ، شکست فرانسه را اجتناب ناپذير مي کرد . در چينن شرايطي امپراتور جنگجو ، فرانسه ، ناپلئون بنا پارت ، تصميم گرفت تا پيش از آنکه شاهزاده نشين ها به اجماع برسند ، با شکست دادن روسيه و اتريش اتحاد شوم را نابود کرده و از گشايش يک جهبه جديد از سوي ژرمن ها جلوگيري کند .
ناپلئون که نگران اتحاد آلماني عليه خودش بود ، تصميم گرفت بر اين دسيسه انگليسي ها پيش دستي کرده و قدرت هاي اصلي اروپا را که مي توانستند حامي شاهزاده نشين هاي پروسي شوند ، تضعيف کند . براي همين مجبور شد نقشه حمله به انگلستان را موقتا به قفسه کارهاي با اولويت کمتر بسپارد . او که توانسته بود با فتح وين ـ پايتخت افسانه اي اتريش ها که سال ها با تمام قوا در برابر عثماني ها ايستاده بود ـ توان خود را به رخ رقبا بکشد ، 72 تن نفر ارتش اش (Grande Armeَe) را براي نبردي پيش دستي جويانه رهسپار شمال شرق کرد . همزمان روس ها هم براي مقابله با ناپلئون به سمت غرب حرکت کردند . اما نيروهاي ارتش امپراتوري اتريش به همراه متحدان روسشان سرجمع 92 هزار نفر مي شدند دو سپاه در حوالي شهر « برون » در باواريا ( بخش جنوبي آلمان که الان در جنوب شرقي جمهوري چک است ) به هم رسيدند . ناپلئون با توجه به تعداد نفرات دو طرف مي توانست در شهر بماند و با دشمن درگير شود . ولي زمان به نفع انگلستان بود و اخبار حاکي از آماده سازي هاي اوليه در ارتش پروس بود . ناپلئون ترجيح داد تا با خروج از شهر ، اتريشي ها و روس ها را به نبرد ترغيب کند . البته او براي آنکه هر چه بيشتر دشمنانش را مجبور به نبرد کند ، دست به مقدمه چيني هايي براي برگزاري يک سري مذاکرات صلح زد ، زيرا به درستي مي دانست که اين کار باعث مي شود که دشمن به تصور ضعف قواي ناپلئون ، حمله را هر چه زودتر در دستور کارش قرار مي دهد . البته اين پيشنهاد در ميان متحدان ناپلئون به عنوان نشانه اي روشن از ضعف فرانسه هم تعبير شد . به عبارت بهتر ناپلئون مانند يک شطرنج باز حرفه اي ، علاوه بر تکان دادن مهره هاي خود ، کاري مي کرد که حريف طوري برنامه ريزي و بازي کند که او مي خواست البته اين کارهاي ناپلئون آثار ديگري هم داشت . مثلاً در ميان فرماندهان و مارشال هاي ارتش فرانسه هم شک و دودلي موج مي زد ؛ تا جايي که حتي بعضي از آنها نگراني خود از درگيري با قواي بزرگ متحدان را با فرمانده در ميان گذاشتند ولي ناپلئون محکم جوابشان را داد . او مغرورتر از آن بود که بخواهد در مقابل روس و اتريش جا بزند .

بناپارت شگفت انگيز

خط آتش فرانسوي ها
 

بامداد دوم دسامبر 1805 چادر فرماندهي ارتش اتريش مانند هيچ شب ديگري نبود . فرماندهان و افسران در حال ارائه راهکارهاي خود براي چگونگي حمله و درگيري با ارتش فرانسه بودند زيرا شروطي که روز قبل ناپلئون قبول کرده بود تا به عنوان پيش شرط مذاکرات باشد ، همه افسران اتريشي و اشراف روس رامجاب کرده بود که ناپلئون براي يک نبرد بزرگ آماده نيست . هر چند تزار الکساندر اول براي آغاز نبرد دودل بود .
ناپلئون نيروهاي خود را در اطراف دو تپه مرتفع « سانتون » و « زوران » آرايش داده بود . او توپخانه پر قدرتش را بر بلندي اين دو تپه مستقر کرد تا بتواند حداکثر استفاده را از آتش مهيب 150 توپ جهنمي خود ببرد . براي جلوگيري از حمله دشمن به توپخانه هم با قرار دادن واحدهاي پر قدرت ژنرال لن در جناح چپ توپخانه و سپردن مرکز به سردار بزرگي به نام وندمه(Vandamme) ، سپاه خطوط مستحکمي را در اين ناحيه به وجود آورد . ولي در چيدمان سردار بزرگ يک مشکل بزرگ وجود داشت ، او با در نظر گرفتن آبگير کوچک کوبلنيتز(Kobelniz) به عنوان يک سد دفاع طبيعي ، تعداد بسيار کمي از واحدهاي خود را براي دفاع از جناح راست آماده کرده بود ( حدود 6000 نفر ) . ناپلئون يک نيروي ذخيره بزرگ بزرگ هم پشت خط مقدم قرار داد . به نظر مي رسد که او قصد انجام يک دفاع چند مرحله اي را داشت . شايد هم به دليل نارضايتي هاي افسرانش در شب هاي قبل ، نگران شورش سرداران خود بود . به هر حال او ترجيح داد ژنرال هاي بزرگ مانند برنادت و سولت را در کنار خود قرار دهد و بخش هاي مستقل سپاه را به آنها نسپارد . در اردوي اتريش و روس ، « ترس ناپلئون از شورش افسران » تنها سناريوي منطقي براي چيدمان بنا پنارت بود ؛ سناريويي که خيلي به مذاق فرماندهان قواي متحد خوش مي آمد .

بناپارت شگفت انگيز

برنامه متحدين براي حمله به فرانسوي ها
 

با توجه به چيدمان فرانسوي ها ، قواي متحد تصميم گرفت تا در يک حمله برق آسا جناح راست ارتش فرانسه را درهم بکوبد و سپس با ايجاد يک هلال دور قواي فرانسوي و فروريختن آتش سنگين توپخانه بر آنها که بعد از چنين حمله اي قطعا متراکم خواهند شد ، تلفات سنگيني را به آنها وارد آورد . پس از آن با حرکت به سمت وين ، با قطع خطوط ارتباطي و لجستيکي ، فرانسوي ها را محاصره کرده و آنها را از لحاظ تدارکات با مشکل روبه رو کند . اين عمل باعث مي شد تا ناپلئون از قواي مهاجم تبديل به نيروي مدافع شود . هر چند قطعي نبود که اين پيروزي در صورت وقوع بتواند فرانسه را به طور کامل به زانو در آورد ولي بدون شک براي متقاعد کردن پروس و چند ده هزار مرد جنگي براي ورود به اتحاديه کافي بود . درعين حال قواي کمکي ديگري نيز از روسيه در حال حرکت بود و اين پيروزي روحيه آنها را دو چندان مي کرد . اين اتفاقات تنها دو هفته بعد در اين فکر بودند که همان طور که انگليس با شاهکار ديا سالار فلسون ، ناوگان دريايي انقلاب را به طور کامل نابود کرد ،وقتش رسيده که نيروي زميني آنها هم طعم شمشير اتحاديه را به ناپلئون بچسباند .

بناپارت شگفت انگيز

آغاز نبرد
 

حدود هشت صبح ، اولين واحدهاي ارتش بزرگ متحدين در افق پديدار شدند . ستون هاي بزرگ از نيروهاي روسيه و اتريش در حال نزديک شدن به جناح راست فرانسوي ها بودند . شکست فرانسه در اين جناح حتمي بود . الکساندر اول نيز خود همراه عمده نيروي متحدين در پشت اين ستون ها در حرکت بود تا پس از شکست صف ، هلال مورد نظر را در پشت نيروهاي فرانسوي ايجاد کند . نيروهاي فرانسوي به فرماندهي سرهنگ فريانت با شجاعت هرچه تمام تر در مقابل روس ها مقاومت مي کردند ولي فشار توپخانه و نفرات دشمن بيش از حد تحمل واحدهاي کوچک آنها بود . اما ناپلئون واحد کمکي اعزام نمي کرد . اين باعث نگراني فرانسوي ها شده بود . از طرف ديگر ، فرماندهان قواي روسيه و اتريش ديگر مطمئن شده بودند که بناپارت به فرماندهان خود اعتماد ندارند و براي همين آنها را از خود دور نمي کند . ديگر تعلل جايز نبود . آنها با تمام قوا به جناح راست و مرکز قواي فرانسه هجوم بردند .
ولي ناگهان همه چيز تغيير کرد . در دوردست ها ،درافق و لحظاتي پيش از فرو پاشيدن جناح راست جبهه فرانسوي ، يک يگان بزرگ از فرانسوي ها پديدار شدند ؛ نيروي بزرگي بالغ بر ده هزار سرباز که در ميان سرماي زمستان مي شد بخاري را که از بدنشان بلند مي شد ديد . اينها نيروهاي ژنرال فرانسوي ، داوت بودند که در کمتر از دو روز از فاصله 110 کيلومتري به آنجا رسيده بودند ، نه تنها در روز موعود بلکه دقيقا در همان ساعتي که ناپلئون به آنها دستور داده بود و دقيقا همان طور که او انتظار داشت ! نيروهاي تحت امر ژنرال داووت زماني وارد صفحه شطرنج شدند که روس ها حمله شان را آغاز بودند و ديگر امکان عقب نشيني برايشان وجود نداشت . فرماندهان متحدين به سرعت تعداد بيشتري از واحدهاي ذخيره خود را به سمت جناح راست دشمن فرستادند تا نيروي تازه رسيده را شکست دهنده ولي به دليل تراکم نيروها و سرعت پايين ، مانورهاي سربازاني که حالا مي شد ترس را در نگاهشان خواند ، اصلا سرعت مناسبي نداشت و اين يعني فرصت مغتنم براي 150 عراده توپ سنگين فرانسوي . حالاسر نيروهاي روس واتريش ،همان بلايي مي آمد که آنها مي خواستند سر ناپلئون در بياورند ؛ يعني گير انداختن نيروهاي متراکم حريف در يک نقطه و گشودن آتش توپخانه بر آنها .

بناپارت شگفت انگيز

توپخانه ها بنوازند .
 

حرکت يگان هاي ذخيره به سمت جناح راست ناپلئون که حالا با ورود 10 هزار سرباز جديد زير درفش مارشال دوت جان تازه اي گرفته بود ، باعث شد تا بخش مرکزي سپاه متحدان بدون پشتيبان بماند و اين دقيقاً همان لحظه اي بود که ناپلئون بناپارت نابغه انتظارش را مي کشيد .او 17 هزار نفر تحت فرماندهي ژنرال سالت را به سمت قلب سپاه دشمن گسيل داشت ؛ در حالي که توپخانه مهيبش به دليل محل مناسب و نيز افسران با تجربه در حال تارو مار کردن واحدهاي روس و اتريش بود . پس از ورود سالت به مهلکه ، تزار که حالا متوجه دام ناپلئون شده بود . سواره نظام سنگين اش را به سمت مرکز نبرد فرستاد ؛ عنواني که براي شکل نبرد در بخش مرکزي جبهه مي توان انتخاب کرد بدون شک « قتل عام » است . هر دو رقيب ، توان توپخانه اش را بر اين بخش متمرکز کرده بودند و در حال تلفات گرفتن از هم بودند . دراين زمان ناپلئون سردار بزرگش برنادت را هم به صحنه فرستاد . سواره نظام سنگيني که مانند کارد در پنير به قلب لشکر متحد فرو
رفت .

بناپارت شگفت انگيز

مرگ در درياچه
 

همه چيز تمام شده بود . صداي شيپور عقب نشيني روس ها در ميان نعره هاي پيروزي مردان فرانسه گم مي شد . ولي هنوز بخش آخر نبرد باقي مانده بود ، نيروهاي شکست خورده روس در جناح راست در حال فرار مجبور به عبور از روي درياچه يخ زده بودند . در اين لحظه ناپلئون يکي ازمرگبارترين دستورات خود را صادر کرد ؛ « توپ باران سطح درياچه » . بيش از 2 هزار سرباز روس در زمستان سرد اروپا در آب منجمد درياچه فرو رفتند ، در حالي که آتش توپخانه فرانسه لحظه اي آنها را رها نمي کرد . بنا پارت نابغه ، بار ديگر پيروز شده بود . اين پيامي بود که به وضوح مي شد از ضجه هاي روس هاي در حال انجماد که کم کم داشت رو به خاموشي مي گذاشت ،دريافت .

بناپارت شگفت انگيز

نتايج نبرد .
 

نبرد استرليتز(Austerlitz) رامي توان بزرگ ترين شاهکار ناپلئون به حساب آورد . او خود را ضعيف نشان داد و با آرايش عجيب خود متحدين را به حمله ترغيب کرد . او به قدري دقيق عمل کرده بود که حتي زمان حمله متحدين را نيز به دقت تعيين کرده بود و نيروهاي داوت را در لحظه مناسب به صحنه رزم کشاند و در آخر آن چنان دلاوري در ميدان به نمايش گذاشت که سربازان فرانسوي راهي جز فداکاري در راه ميهنشان را نمي توانستند در پيش بگيرند . استليتز باعث از هم پاشيدن اتحاديه سوم عليه فرانسه شد . درعين حال شاهزاده نشين هاي پروسي را متقاعد به صلح و حتي هم پيماني با انقلاب کرد . هر چند داستان به هدف خود نرسيد ؛ اما با قرباني کردن اتريش اجازه نداد تا ناپلئون وارد خاک جزيره شود .
منبع:دانستنيها ش 21



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا