نقد فيلمنامه «اطمينان»

سه خلافکار با همکاري دو پليس فاسد از مردي کلاهبر داري مي کنند، اما بعد متوجه مي شوند که پول ها مربوط به فرد با نفوذي است. او با سر کرده آنها (جيک) قرار مي گذارد که به ازاي يک شغل جاه طلبانه، پول ها را از او پس بگيرد. آنها تصميم مي گيرند پول را در قالب وام بانکي از يکي از مديران ارشد بانک دريافت کنند. دختري توسط جيک وارد باند مي شود. او و
پنجشنبه، 28 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فيلمنامه «اطمينان»

 نقد فيلمنامه «اطمينان»
نقد فيلمنامه «اطمينان»


 





 
تداوم سند رم کايزر سوزه
فيلمنامه نويس: دوگ جونگ، کارگردان: جيمز فولي، بازيگران: ادواربرنز، راشل وانيز ، اندي گارسيا، محصول 2003 ، آمريکا/آلمان.
سه خلافکار با همکاري دو پليس فاسد از مردي کلاهبر داري مي کنند، اما بعد متوجه مي شوند که پول ها مربوط به فرد با نفوذي است. او با سر کرده آنها (جيک) قرار مي گذارد که به ازاي يک شغل جاه طلبانه، پول ها را از او پس بگيرد. آنها تصميم مي گيرند پول را در قالب وام بانکي از يکي از مديران ارشد بانک دريافت کنند. دختري توسط جيک وارد باند مي شود. او و جيک موفق به دزدي مي شوند، اما بين آن دو اختلافي در مي گيرد اين اختلاف در گيري هايي را به وجود مي آورد که باعث کشته شدن جيک مي شود. اما در نهايت با دستگيري همه افراد اعم از آن فرد با نفوذ، پليس هاي فاسد و بقيه خلافکارها مشخص مي شود که تيراندازي به جيک واقعي نبوده و او، دختر و مامور گمرک اعضاي يک تيم سه نفره بوده اند.
پيچ پايان داستان ، حتي پيش از شروع تاريخ سينما هم در ادبيات به کار مي رفت و به خصوص در ژانر جنايي از داستان هاي ادگار آلن پو گرفته تا رمان هاي المور ليونارد، يکي از مهم ترين روش هاي جذب مخاطب بوده است. طبيعي است که اين تکنيک روايي در فيلمنامه نويسي هم به کار گرفته شده باشد و در فيلم هاي فراواني ديده شود. اما ژانرها و زيرژانرهاي مختلف سينمايي هميشه متناسب با شرايط اجتماعي، سياسي و هنري، فراز و فرود فراوان داشته اند؛ مثلاً در يک دوره فيلم هاي وسترن پرشمار و مورد توجه بوده اند و زمان ديگري به فراموشي سپرده شده اند. گاهي فيلم و فيلمنامه اي چنان موفق مي شوند که زمينه احياي يک زير ژانر را فراهم مي کنند و به دنبال آن فيلمنامه هاي فراواني با آن موضوع نوشته و فيلم هاي فراواني ساخته مي شوند.
يکي از نمونه هاي تاثير گذار و جريان ساز سال هاي اخير، فيلمنامه مظنونان هميشگي بود که هر چند در ابتدا متهم به سوء استفاده از فلاش بک و زير پا گذاشتن اصول روايي فيلمنامه شد، اما در نهايت به خاطر ارزش هاي فراوانش در يادها ماند و تحسين گشت. کريستوفر مک کواري نه تنها به خاطر اين فيلمنامه جوايز اسکار، بفتا و ادگار آلن پو را دريافت کرد، بلکه زمينه ساز موج فيلمنامه هايي که از تکنيک مورد استفاده در مظنونان هميشگي براي جذب و متحير کردن مخاطبشان استفاده مي کردند آن قدر زياد شد که راجرايبرت آن را مثل يک بيماري دانست و نام «سندرم کايزر سوزه» را بر آن گذاشت. سندرم کايزر سوزه عبارت است از نوعي دروغ گفتن يا پنهان کردن حقيقت در طول فيلمنامه، که در پايان افشا شده و مشخص مي کند آن چه مخاطب در طول فيلمنامه فهميده دنبال کرده، اساساً غلط و مغاير با چيزي است که واقعاً در جريان بوده است .اين ارائه غلط يا عدم ارائه اطلاعات در بسياري از مواقع به اين دليل است که فيلمنامه از ديدگاه يکي از شخصيت ها روايت مي شود که سر در گمي و اشتباه او باعث مي شود مخاطب هم به اشتباه بيفتد. با نگاهي به فيلمنامه هاي شاخص داراي سندرم کايزر سوزه در يک دهه اخير، مي توان اساس روايت و خط داستاني آنها را به سه دسته تقسيم کرد:
1- توطئه: در اين فيلمنامه ها توطئه و نقشه اي در کار است و طبعاً توطئه گران براي اختفاي نقشه شان، اطلاعاتي را مخفي کرده يا اطلاعاتي غلط مي دهند (به کار بردن لفظ توطئه در ايجاد، لزوماً بار منفي ندارد و در فيلمنامه هايي مثل اساسي يا اگزيستنز مي تواند با يک ديدگاه، عملي اصلاح طلبانه و مثبت باشد که به هر حال نيازمند اختفا و پنهان کاري است). مظنونان هميشگي در همين دسته مي گنجد و خلافکاري که به دام پليس افتاده ، براي تبرئه خودش در بازجويي اعترافات دروغي مي کند که هم پليس و هم مخاطب را سر در گم مي کند. در اين فيلمنامه ما عملاً در کنار مامور پليس قرار داريم، هم زمان و مشابه با او کسب اطلاعات مي کنيم و در نهايت هم زمان با او مي فهميم که رودست خورده ايم. تنها در سکانس پاياني است که بعد از فرار کايزر سوزه و جا ماندن پليس، ما به همراه او رفته و براي هر چه تاثير گذارتر شدن شوک فيلمنامه، اطمينان بيشتري از دروغ بودن هر چه گفته شده پيدا مي کنيم. نمونه خوب ديگر از اين دسته، فيلمنامه ترس اوليه است که در آن هم يک مظنون به وکيل، دادگاه و روان شناس به دروغ اثبات مي کند که دچار بيماري دو شخصيتي است. شياد هم نمونه قابل توجهي از اين فيلمنامه هاست که بر اساس رماني از فيلپ کي ديک و توسط اهرن کروگر. (يکي از بهترين فيلمنامه نويسان متخصص استفاده از سندرم کايزر سوزه ) نوشته شده است. نمونه متاخر در اين زمينه هم فيلمنامه اساسي است که هر چند در آن پليسي وجود ندارد، ولي حضور مامور تحقيق ارتش کارکرد مشابهي پيدا مي کند.
در بعضي موارد اين توطئه ين خلافکاران و پليس رخ نداده، بلکه بين خود خلافکاران است. تلاش آنها براي کلاه گذاشتن بر سر همديگر و به دست آوردن سهم بيشتري از پول يا هر چيز ديگري که به دنبالش هستند زمينه دروغ و پوشاندن حقيقت را فراهم مي کند.
 
فيلمنامه اطمينان که موضوع اصلي اين مطلب و بهانه اي براي پرداخت دوباره به سندرم کايزر سوزه است، در همين دسته مي گنجد؛ هر چند که يک خط داستاني فرعي درباره گول زدن دو مامور پليس لس آنجلس هم دارد. ديويد ممت هم با فيلمنامه سرقت تلاشي در اين زمينه کرد که علي رغم جذابيت و ساختار خوب، به خاطر زياده روي ممت در استفاده از پيچش هاي داستاني و رو دست زدن هاي مکرر و بيش از حدش، نتوانست بالاتر از آثار مشابه قرار بگيرد. مردان چوب کبريتي هم يکي از آخرين آثار اين دسته است که با تحسين مواجه شد.
و بالاخره بخش ديگري از فيلمنامه هاي اين دسته، بر مبناي گول خوردن قرباني/عامل توطئه از توطئه گران است. در اين آثار کساني که به طور غير مستقيم (حتي به صرف حضور فيزيکي در محل) با توطئه درگير هستند و يا کساني که ناخواسته عامل اجراي توطئه قرار مي گيرند، دچار اشتباه شده و بيننده هم به همراه آنها گول مي خورد . اگزيستنز که مثل شياد در ژانر عملي- تخيلي مي گنجد- نمونه خوبي از اين دسته است و همچنين يکي از بهترين فيلمنامه هاي اينچنيني - و شايد بهترين فيلمنامه اي که داراي سندرم کايزر سوره است. راه آرلينگتن نوشته کروگر است که يکي از هوشمندانه ترين توطئه هاي پنهان تاريخ سينما را در آن مي بينيم.
2- بيماران رواني: همان طور که گفته شد، فيلمنامه هاي دسته اول عمدتاً از ديد پليس، بيننده توطئه و يا عامل بي خبر و گول خورده اجراي توطئه (که مي تواند فردي بي گناه يا يکي از خلافکاران باشد) روايت مي شود. يعني روايت از ديد شخصيتي که دروغ مي شنود بيان مي گردد تا به اين ترتيب بيننده هم چيزي جز اين دورغ ها نداند و گول بخورد. اما در دسته دوم روايت اول شخصي را داريم که داراي بيماري چند شخصيتي است و يا - در فيلمنامه اي مثل آسمان وانيلي - در شرايط غير عادي رواني قرار دارد. طبعاً اساس گول زدن مخاطب در اين فيلم ها است که مشکل رواني شخصيت تا پايان فيلمنامه مخفي نگه داشته شود و لو نرود. بحث برانگيزترين و تحسين شده ترين فيلمنامه اينچنيني، باشگاه مشت زني است و نمونه هاي جديد و موفق آن را هم در هويت و پنجره مخفي ديده ايم. از بين فيلمنامه هاي شاخص اين دسته مي توان به عنکبوت اشاره کرد که علي رغم اين که از همان ابتدا راوي داستانش رايک بيمار رواني معرفي مي کند، ولي باز هم موفق مي شود مشکل اصلي او و نکته کليدي داستان را به خوبي تا پايان مخفي نگه دارد.
3- ماوراء الطبيعه: نکته پنهان در بعضي فيلمنامه هاي «کايزر سوزه» اي ، امري ماوراء الطبيعه است . در اينجا اثري از توطئه و تلاش براي مخفي کردن آن نمي بينيم، اما موضوعات ماوراء الطبيعه با توجه به دور از ذهن بودنشان اين قابليت را دارند که به راحتي از ديد مخاطب مخفي نگه داشته در زمان مناسب رو شده و شوک مخفي نگه داشته و در زمان مناسب رو شده و شوک لازم را وارد کنند. هر چند در موج سندرم کايزر سوزه با فيلمي مبتني بر توطئه آغاز شد و بيشتر فيلمنامه هاي مورد اشاره هم از پنهان کردن توطئه استفاده کرده اند، اما در مقابل، آثار کم تعداد مبتني بر ماوراء الطبيعه موفقيت و تحسين بيشتري به همراه داشته اند. شناخته شده ترين نمونه هاي اين فيلمنامه ها عبارت اند از حس ششم، ديگران و سنجاقک. بخشي از جذابيت و دشواري اين فيلمنامه ها در اين بار دروغي در کار نيست که با استفاده از آن مخاطب را به اشتباه بيندازيم. اينجا ديگر نمي توان به بهانه تصورات ماليخوليايي يک بيمار رواني يا دروغ گويي توطئه گران براي فريب قربانيانشان اطلاعات غلط داد و فقط مي توان با استفاده از تکنيک هاي روايي، توجه مخاطب را از اطلاعات ارائه شده منحرف کرد يا حداکثر اين که بعضي اطلاعات را پنهان کرد. در نتيجه با گشوده شدن گره داستان، مخاطب به اين فکر مي افتد که «چرا خودم نفهميدم ؟!» به همين دليل است که فيلمنامه هاي اين دسته جذابيت بيشتري پيدا مي کنند و اگرفيلمنامه نويسي اين توان را داشته باشد که اين رويکرد را در فيلمنامه اي متعلق به دسته اول يا دوم به کار بگيرد و بدون دروغ مخاطبش را گول بزند، حاصل کار چيزي فراتر بهتر از آثار مشابه مي شود که نمونه موفقش را در راه آرلينگتن مي بينيم.
فيلمنامه اطمينان نشان مي دهد که موج سندرم کايزر سوزه بعد از 10 سال هنوز افول نکرده است. همچنين اثباتي بر اين است که براي نوشتن يک فيلمنامه موفق و جذاب بر اين مبنا، حتماً لازم نيست مثل حس ششم يا راه آرلينگتن نوآوري و ابداع خاصي در روايت به کار گرفته شود و فقط بار رعايت اصول اين زير مي توان فيلمنامه را پيش برد.
اطمينان خواه ناخواه يادآور فيلمنامه تلکه است. باز هم همان رقابت ها و همان توطئه هاي خلافکاران خرده پا براي تلکه کردن خلافکاران بزرگ را روايت مي کند. حتي سکانس افتتاحيه دو فيلمنامه به خاطر نمايش کلاهبرداري هوشمندانه (اما کوچک) شخصيت اصلي، که مقدمه اي براي نقشه زيرکانه او در آينده است، با هم مشابهت دارد.
 
نحوه سوء استفاده از پليس در کلاهبرداري هم عامل ديگري براي اي شباهت است. اما اضافه کردن يک قطب شر دوم به داستان- علي رغم حضور کوتاهش - استفاده نهايي از مامور او براي کامل کردن نقشه، مسير داستان را متفاوت از تلکه پيش برده و يکي از نکات قوت فيلمنامه است.
اما اطمينان بر خلاف تلکه مبتني بر يک شخصيت اصلي است. جيک مغز متفکر يک گروه کلاهبرداري است که در يکي از نقشه هاي هميشگيشان ، به طور اتفاقي پولي بسيار بيشتر از هميشه به جيب مي زنند و بعد هم معلوم مي شود که اين پول در اصل متعلق به يکي از خلافکاران بزرگ شهر است. شروع داستان و معرفي شخصيت ها به خوبي صورت مي گيرد و کليشه آزردن ناخواسته يک شخصيت منفي قدرتمند هم با پرداخت غير کليشه اي اين شخصيت جبران مي شود. وينستن کينگ به عنوان قطب شر ماجرا، چهره اي متفاوت از روساي مافيا و سردسته هاي خلافکاران دارد که از يک طرف حسن فيلمنامه بوده و از يک طرف چون در مخاطب ايجاد نفرت نمي کند، با تلکه کنندگانش هم هم ذات پنداري نمي کنيم. اين مسئله وقتي که تحسين او نسبت به هوش جيک- حتي وقتي به ضرر خودش است. را مي بينيم تشديد مي شود.
اما گروه اصلي کلاهبرداران چه از نظر شخصيت پردازي و چه از نظر روابط بينشان، پرداخت بسيار خوبي دارند. شخصيت جيک کاملاً يکدست و باور کردني از آب در آمده و اجزاي مختلف آن در هماهنگي کامل است. چنين کلاهبردار نابغه اي بايد جنبه هايي از زورگويي و ديکتاتوري در برابر همکارانش نشان بدهد، بايد در بين گفت و گو هايش طنزهاي هوشمندانه داشته باشد و بايد کوهي از غرور باشد(مسئله اعتماد به نفس است؛ فقط اعتماد به نفس)؛ که همه اينها هست. اگر در اين بين شخصيت ليلي به قدر کافي پرداخت نشده براي اين است که در شناخت او و انگيزه هايش ناتوان باشيم و نتوانيم موضع حقيقي او را حدس بزنيم تا پايان داستان غير قابل پيش بيني تر باشد.
اطمينان جدا از خط داستاني جذاب ، شخصيت پردازي خوب و سندرم کايزر سوزه، طنز کلامي قابل توجهي دارد. هر چند فيلم اصلاً کمدي نيست ، اما رو کم کني ها و متلک گويي شخصيت ها با گفت و گوهاي بامزه فراواني همراه است. روايت فيلمنامه سنت شکني هاي موفقي دارد که از بين آنها مي توان از شکست ديوار چهارم و تبديل صداي راوي به صحبت جيک رو به دور بين اشاره کرد. يکي ديگر از ايده هاي جالب فيلمنامه فلش فورواردي است که جيک تصور مي کند ساکي حاوي پنج ميليون دلار را به بانک مي برد . بعد از اين که همکارش به او مي گويد اين مبلغ در يک ساک جا نمي شود، صحنه ديگري از همان فلش فوروارد را داريم که اين بار يک چمدان بزرگ جاي ساک را گرفته است! جيک جايي در فيلم مي گويد: «بايد کمي قوانين را تغيير بدهي، البته تا جايي که کسي را اذيت نکند.» اين همان کاري است که فيلمنامه اطمينان انجام مي دهد و در اين کار هم موفق است.
منبع: ماهنامه فيلم نگار 26




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
همه چیز راجع به ذکر یونسیه
همه چیز راجع به ذکر یونسیه
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 3.فداکاری در وقف کردن
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 3.فداکاری در وقف کردن