نقد فيلمنامه« آخرين روستاي سرشماري نشده»

شايد بشود فيلمنامه آخرين روستاي سرشماري نشده را از استثنائات به حساب آورد، چرا که در فضايي محروم و تهي از امکانات مي گذرد اما بر خلاف انتظار، آدم هايش شوخ و دوست داشتني هستند . نمونه هايي اين برخورد شهرام عليدي با فقر، در فيلمنامه بسيارند. نمونه هايي مثل کل سکانس عبور مرد نظامي و مسئول سرشماري از آب که اوج طنزش گفت و گوي فردي است که مي گويد: «دفتر ثبت را بگيريد و گرنه مي رود جاي ديگري را سرشماري
پنجشنبه، 28 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فيلمنامه« آخرين روستاي سرشماري نشده»

 نقد فيلمنامه« آخرين روستاي سرشماري نشده»
نقد فيلمنامه« آخرين روستاي سرشماري نشده»


 

نويسنده:محمد ارژنگ




 
يک اثر انگشت چقدر مهم است؟
فيلمنامه نويس: شهرام عليدي
شايد بشود فيلمنامه آخرين روستاي سرشماري نشده را از استثنائات به حساب آورد، چرا که در فضايي محروم و تهي از امکانات مي گذرد اما بر خلاف انتظار، آدم هايش شوخ و دوست داشتني هستند . نمونه هايي اين برخورد شهرام عليدي با فقر، در فيلمنامه بسيارند. نمونه هايي مثل کل سکانس عبور مرد نظامي و مسئول سرشماري از آب که اوج طنزش گفت و گوي فردي است که مي گويد: «دفتر ثبت را بگيريد و گرنه مي رود جاي ديگري را سرشماري مي کند!». اين شوخ طبعي فيلمنامه را شايد بتوان بزرگ ترين تمهيدي به حساب آورد که شهرام عليدي براي جذاب کردن فيلمنامه اش به کار برده. اين روزها به واسطه انباشته شدن فيلم هايي که عنوان توهين آميز «گدانگاري» را براي آنها ساخته اند، با ديدي بدبينانه ارزيابي مي شود و آخرين روستا... با نمايش آدم ها در موقعيت هاي شوخ و گرم، موفق شده از اين انگ جان سالم به در برد. اما انگار نويسنده اميدوار بوده تنها با تمسک به همان زيرکي نخست، بتواند کليت اثرش را انسجام بدهد، حال اين که در اين حدس موفق نبوده است.
اگر بنا باشد فيلمنامه آخرين روستا... را در يک کلمه خلاصه کرد، به نظر مي رسد آن کلمه «فراموش شدگان» باشد. آدم هاي فراموش شده اي در يک روستا که آخرين هايي هستند که به شمارش مي آيند. افرادي که در واپسين لحظات، در زماني که ديگر هيچ کس هيچ حوصله اي ندارد، نوبت به آنها مي رسد. وقتي فيلمنامه ، چنين کليدي را به دست مخاطب مي دهد، انتظار مي رود در پايان به يکي از دو نتيجه اجتماعي يا فلسفي درباره «فراموشي» و «فراموش شدگان» برسيم.
نتيجه اجتماعي به ساختارهاي قانوني و دولتي اي برمي گردد که از بنيان، غلط نهاده شده اند و محصولشان تنها اجحاف به ضعيف ترين و فراموش شده ترين قشر آدم هاست. آدم هايي که حتي پلي براي گذرشان از رود ندارند. در صورتي که فيلمنامه آخرين روستا... قصد چنين نتيجه گيري اي مي داشت، طبيعتاً بايد شاهد عکس العمل واضحي از سوي مسئولان مي بوديم تا اين نتيجه گيري را کامل مي کرد. مثلاً نامه درخواست احداث پل به مسئولان فرستاده مي شد و چندين ماه بعد کودکي حين بازي، همان نامه را از رود مي گرفت.
اما اگر شهرام عليدي به دنبال نتيجه گيري فلسفي از «فراموشي» بود، مي بايست روي مفهوم اين واژه مانور بيشتري مي داد. البته به دست آوردن چنين نتيجه اي جزو مشقت هايي است که هر فيلمنامه نويسي کاملاً با آن آشناست، اما نمونه هايي از اين دست را در فيلمنامه آخرين روستا... مي توان يافت. مثل مردي که درون حفره اي است و آواز مي خواند. او بستگانش را در جنگ از دست داده و حالا با خوش رويي يا شايد بي قيدي خاصي، در حفره اي رفته و آواز مي خواند. وقتي هم از او خواسته مي شود پاي عريضه را انگشت بزند، هيچ امتناعي نمي کند .اين شخصيت از آن نمونه هايي است که اگر در محوريت فيلمنامه قرار مي گرفت يا نمونه هايش در فيلمنامه بيشتر مي شد، امکان داشت نتيجه گيري فيلمنامه را به سمت برداشتي فلسفي از «فراموشي» هدايت کند.
چنين به نظر مي رسد که شهرام عليدي در پي نتيجه گيري اي از نوع اول بوده است، چون فيلم در جايي پايان مي گيرد که چاه کني حاضر نمي شود پاي عريضه را انگشت بزند.
 
چاه کني که آخرين نفر روستاست، فراموش شده ترين فرد جامعه. امتناع چاه کن، امتناع عقدتي نيست، بلکه او صرفاً به واسطه محروميتش از يک امکان اجتماعي، تمايلي به انگشت زدن پاي عريضه را ندارد. با اين همه، رفتار مرد چاه کن، انرژي لازم را براي پايان دادن به فيلمنامه ندارد ، به دو دليل: نخست اين که او رفتاري را مي کند که واکنشي طبيعي و قابل پيش بيني است. اگر شما سيلي اي به کودکي بزنيد، او گريه خواهد کرد اما اگر نگريست، صاحب ايده اي براي نوشتن يک فيلمنامه شده ايد. رفتار چاه کن در امتناع از همکاري با اتفاقي که سودي برايش ندارد، امري طبيعي است. رفتاري که در شکلي ديگر ممکن است از خود ما نيز سربزند. دليل دوم، کم رنگ شدن مخالفت چاه کن با رفتاري مشابه است که پيش از اين ديده ايم. اگر فيلمنامه با همياري همه روستاييان پيش مي رفت و سرآخر، به فراموش شده ترين فرد روستا (چاه کن) مي رسيد و او با انگشت نزدن پاي عريضه مانع ساخت پل مي شد، آن وقت نتيجه اي که شايد مد نظر عليدي بود حاصل مي شد. نتيجه اي که مي شد آن را با واژه «انتقام» توضيح داد .جامعه ، آدمي را فراموش کرده است و درست موقعي که به ياد او مي افتد، آن فرد نيشش را مي زند.اما پيش ازاين هم پيرمرد معلولي را ديده ام که از انگشت زدن پاي عريضه امتناع مي کند و نتيجه اش را هم ديده ايم: پيرمرد سرشماري به زور انگشت او را مي گيرد و روي کاغذ فشار مي دهد و حالا با ديدن چاه کن و امتناع او و به پايان رسيدن فيلم، خودمان پايان فيلمنامه را کامل مي کنيم: «الان پيرمرد سرشمار هر طوري هست موافقت اين يکي را هم جلب مي کند، تازه اگر هم نکرد مگر چه اهميتي؟ آنها که به قدر کافي اثر انگشت دارند...» و به نظر نمي رسد اين نتيجه باشد که شهرام عليدي به دنبال آن بوده است. منبع:ماهنامه فيلم نگار26




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
مجموعه اوقاف در سیما/ قصه گویی؛ 2.وقف زمین بازی
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ قصه گویی؛ 2.وقف زمین بازی
مجموعه اوقاف در سیما/ قصه گویی؛ 1.وقف چاه آب
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ قصه گویی؛ 1.وقف چاه آب
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 10.کمک به همدیگر (قایق بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 9.وقف کردن (نهال کاری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 8.کار را تمام کنیم (پازل بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 7.برنده شدن باهم (صندلی بازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 6.برطرف کردن موانع (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 5.تقسیم دارایی (بازی خوراک خوری)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 4.جواب خوبی و بدی (بازی خوب و بد)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 3.همکاری با دقت (تمیزبازی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 2.مشارکت در کمک رسانی (نقاشی)
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ چالش؛ 1.کمک پنهانی (گل یا پوچ)
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 6.وقف کمک بدون منت
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 5.وقف کار خوب ماندگار
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم
play_arrow
مجموعه اوقاف در سیما/ آقا معلم؛ 4.خودمان را جای نیازمند بگذاریم