آموزه هاي قرآني و برنامه هاي توسعه اقتصادي روستائي (3)

- "هو الذي بعث في الاميين رسولا يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين "(جمعه، 2) جاي هيچ شکي نيست که تربيت مومنان واقعي که به وظايف خود آگاه و خود را در مقابل...
جمعه، 29 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزه هاي قرآني و برنامه هاي توسعه اقتصادي روستائي (3)

آموزه هاي قرآني و برنامه هاي توسعه اقتصادي روستائي (3)
آموزه هاي قرآني و برنامه هاي توسعه اقتصادي روستائي (3)


 

نويسندگان: محسن صمدانيان (1)
و محمدرضا زماني (2)



 

10- 4- 2 راه هاي حفاظت از محيط زيست از ديدگاه قرآن و حديث
 

1- 4- 2- 1 تربيت انسان هاي مؤمن و صالح
 

يکي از راه هاي حفاظت از محيط زيست افزايش آگاهي هاي مردم در زمينه حفظ محيط زيست است که قرآن کريم يکي از هدف هاي انبياء را تزکيه و تعليم مي داند:
- "هو الذي بعث في الاميين رسولا يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين "(جمعه، 2) جاي هيچ شکي نيست که تربيت مومنان واقعي که به وظايف خود آگاه و خود را در مقابل تمام مخلوقات الهي مسئول مي دانند و حفاظت از محيط زيست را نه تنها به خاطر سود دهي بلکه به عنوان يک وظيفه عبادي خود در مقابل نعمت هاي الهي مي دانند. يکي از مهمترين راه هاي حفاظت از محيط زيست سالم است بر اين اساس است که خداوند عامل گسترش نعمت ها و برکات خود در يک سرزمين را انسان هاي شايسته و متقي آن سرزمين مي داند.
- "ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء و الارض... "(اعراف، 96) بنابراين تنها مومنان و متقين هستند که حفاظت از محيط زيست را وظيفه خود دانسته با نيروي تقوا جلوي نفس اماره و زياده خواه را مي گيرند و مانع از آن مي شوند که طمع و حرص و آز، آنها را به تخريب محيط زيست جهت افزايش سود دهي و تکاثر و تجمل بي مورد بکشاند پس يکي از راه هاي حفاظت از محيط زيست از منظر قرآن پرورش انسان هاي شايسته است که در زمين به فساد و تباهي نمي پردازند و محيط زيست را تخريب نمي کنند و از آگاهي ها و علوم خويش عليه حرث و نسل استفاده نمي کنند.

1- 4- 2- 2 امر به معروف و نهي از منکر
 

نظام اسلامي ديده باني و مراقبت از يکديگر را در جامعه با عنوان "امر به معروف و نهي از منکر "ياد مي کند و بي ترديد محافظت و مراقبت از محيط زيست از شئون زندگي اجتماعي است و از اين جهت مشمول اين ادله مي شود.
- "ولتکن منکم امه يدعون الي اخير و يامرون بالعمروف و ينهون عن المنکر و اولئک هم ا لمفلحون "(آل عمران، 104) (بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيکي و امر به معروف و نهي از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.)
- "خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين"(اعراف، 199) (با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذير و به نيکي ها دعوت نما و از جاهلان روي برگردان.) علامه طباطبايي عرف را چنين معنا مي کند: "واژه عرف به معناي سنت ها و سيره هاي زيبايي است که عقلاي جامعه آن را مي شناسد در مقابل عرف (معروف) رفتارهاي نادر و غير مرسومي است که عقل اجتماعي آن را بر نمي تابد که به آن در اصطلاح "منکر"گفته مي شود (طباطبايي، 380، 8، 1374) به طور کلي بر آنچه در نزد عقل و شرع نيکو و پسنديده شناخته شده در اصطلاح قرآن "عرف"ناميده مي شود که انسان بايد پيوسته در جامعه اين روش پسنديده را در پيش گيرد و ديگران را به آن دعوت و سفارش کند.
دستور قرآني "و امر بالمعروف"(اعراف، 199)، و ساير آيات و احاديث در اين زمينه تأکيدي است بر اينکه تنها انجام اعمال نيک و صالح کافي نبوده، بلکه بايد ديگران را به اين روش دعوت کرد تا در جامعه عمل صالح گسترش پيدا بکند، همگاني شود و در همه جا گسترش يابد اگر انسان به قدرت ايمان و علم مجهز نباشد و از طرف ديگر، نظارت ساير انسان هاي مسئول بر وي ضعيف و سست گردد به آساني به سوي فساد منحرف مي شود که اين گونه فسادها عرصه محيط زيست و بستر حيات انساني را با بحران و معضلات فراواني مواجه سازد. از اين رو دعوت مردم به رفتارهاي هنجاري زيست محيطي در قالب امر به معروف و نهي از منکر ماهيت زيست محيطي دارد که در حقيقت ضامن اجراي وظايف فردي و اجتماعي در قبال محيط زيست است و در حکم روح و جان آنها محسوب مي شود. از نظر تعاليم الهي، ايستادگي در برابر فساد راز بقاي دين و انسانيت تلقي شده است قرآن کريم تباهي امت هاي گذشته را نتيجه عدم برخورد خردمندان با فساد انگيزان جامعه مي داند.
- "فلولا کان من القرون من قبلکم اولوا بقيه ينهون عن الفساد في الارض الا قليلا ممن انجينا منهم واتبع الذين ظلموا ما اترفوا فيه و کانوا مجرمين."(هود، 116) (پس چرا از نسل هاي پيش از شما خردمنداني نبودند که مردم را از فساد در زمين باز دارند؟ جز اندکي از کساني که از ميان آنان نجاتشان داديم و کساني که ستم کردند به دنبال ناز و نعمتي که در آن بودند رفتند و آنها بزهکار بودند) مسئله امر به معروف و نهي از منکر که مسئوليتي اجتماعي است و اسلام بر آن تأکيد دارد، در رابطه با مسائل زيست محيطي نيز براي جلوگيري از فساد و انحراف در پيشبرد ارزش هاي متعالي و سلامت اجتماعي امري جدي تلقي شود و از اهم واجبات و از مصاديق امر به معروف و نهي از منکر دانسته شود. (عميق 100، 1382 - 101)

1- 4- 2- 3 استفاده از مواهب طبيعي و غيرآلاينده محيط زيست
 

يکي از عوامل تخريب محيط زيست استفاده بيش از حد از انواع آلاينده محيطي مانند فرآورده هاي نفتي جهت تأمين انرژي مورد نياز در صنعت و غيره است که تا حد بحران پيش رفته است تنها راه تأمين انرژي پاک استفاده از انرژي هاي تجديد پذير است که به آلودگي محيط زيست نمي انجامد. ارتباط اين بحث با قرآن کريم در رابطه با معناي تسخير است که در آيات فراوان خداوند از تسخير زمين و آسمان و خورشيد و... به انسان سخن گفته است به چند آيه در اين رابطه اشاره مي کنيم.
1) "الله الذي سخر لکم البحر لتجري الفلک فيه بامره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون و سخر لکم ما في السماوات و ما في الارض جميعا منه ان في ذلک لايات لقوم يتفکرون"(جاثيه، 12و 13)
2) "الم تروا ان الله سخرلکم ما في السماوات و ما في الارض و اسبغ عليکم نعمه ظاهره و باطنه..."(لقمان، 20)
3) "الله الذي خلق السموات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم و سخر لکم الفلک لتجري في البحر بامره و سخر لکم الانهار و سخر لکم الشمس و القمر دائبين و سخر لکم الليل و النهار و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم کفار"(ابراهيم، 32- 34) (خداوند همان کسي است که آسمان ها و زمين را آفريد و از آسمان آبي نازل کرد و با آن ميوه هاي مختلف را براي روزي شما از زمين بيرون آورد و کشتي ها را مسخر شما گردانيد تا بر صفحه دريا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را نيز مسخر شما نمود و خورشيد و ماه را که با برنامه منظمي درکارند به تسخير شما در آورد و شب و روز را نيز مسخر شما ساخت و از هر چيزي که از او خواستيد به شما داد و اگر نعمت هاي خدا را بشماريد هرگز آنها را شماره نتوانيد کرد به درستي که انسان ستمگر و ناسپاس است) در اين آيات برخي از مصداق هاي تسخير مانند درياها، شب و روز و خورشيد و ماه بيان شده است. نکته قابل توجه در اين آيات استفاده نادرست انسان از اين مواهب است که به ناسپاسي انجاميده است.
معناي تسخير در آيات مبارکه قرآن هرگز به معناي استيلاي ويرانگرايانه بشر بر طبيعت و منابع و معادن آن نيست بلکه به معناي اين است که خداوند متعال نظامي برقرار داشته که در آن، حوائج و نيازهاي انساني از طريق اسباب و علل و سنتها و قانونمندي هاي مشخصي بر آورده مي گردد. اين آيات هيچ گونه مجوزي براي سلطنت و استيلاي ويران گرايانه انسان بر محيط زيست و جهان اطرافش صادر نشده است. تسخير نه تنها به معناي استيلاي ويران گرايانه و استثماري نيست بلکه به معناي استفاده درست از اين منابع است.
"کسي مي تواند ادعا کند که از نعمت هاي خورشيد به خوبي استفاده کرده و به آيه "سخر لکم الشمس "(ابراهيم، 33) عمل کرده است که انواع استفاده هاي مفيد و منافع زيست محيطي آن را شناسايي کرده و در اختيار بشريت قرار دهد. زمين را نيز خداوند مسخر انسان قرار داد تا به راحتي توان زندگي روي آن را داشته باشد براي کشت و زرع بتواند آن را شخم زده و براي استخراج معادن و کاوش هاي علمي در رشته هاي مختلف خاک شناسي و معدن شناسي بتواند حفاري هاي عميق کند. و همچنين براي شناخت گسلها و مناطق زلزله خيز به تحقيق عمقي زمين بپردازد تا مردم از زندگي مرفه و امني برخوردار باشند.

- قرآن کريم مي فرمايد:
 

- "الم يروا الي الطير مسخرات"(نحل، 79)
- "الخيل و البغال و الحمير لترکبوها"(نحل، 8) و از مخلوقات الهي به طور شايسته بهره مند نشود کفران نعمت کرده شامل آيات
- "الم تر الي الذين بدلوا نعمت الله کفرا و احلوا قومهم دار البوار "(ابراهيم، 28)
- "ان الانسان لظلوم کفار"(ابراهيم، 34) خواهد بود. (جوادي آملي،32، 1386) قرآن کريم از حکومت الهي حضرت سليمان (ع) در زمين مثال مي زند که به بهترين شکل منابع را تسخير کرده و در جهت تعالي انسان به کار مي گرفت.
- "و لسليمان الريح عاصفه تجري بامره الي الارض التي بارکنا فيها و منا بکل شيء عالمين "(انبياء، 81) (و براي سليمان تند باد را رام کرديم که به فرمان او به سوي سرزميني که در آن برکت نهاده بوديم جريان مي يافت و ما به هر چيزي دانا بوديم).
- "و لسليمان الريح غدوها شهر و رواحها و اسلنا له عين القطر و من الجن من يعمل بين يديه باذن ربه...."(سبا، 12) (و باد را براي سليمان رام کرديم که رفتن آن بامداد يک ماه و آمدنش شبانگاه يک ماه راه بود و معدن مس را براي او روان ساختيم و برخي از جن به فرمان پروردگارش پيش او کار مي کردند.)
- "و سخرنا له الريح تجري بامره رخاء حيث اصاب "(ص، 36) (پس باد را براي او تسخير کرديم که هر جا تصميم مي گرفت به فرمان او روان مي شد) در اين آيات مي بينيم که حضرت سليمان (ع) (جوادي آملي / 1386) در حکومت ديني خود چگونه باد و مس و نيروهاي نامرئي را در تسخير خود داشت که به صنعت آهنگري و معماري و صنايع دستي غيره مي پرداختند در سايه استفاده درست از اين منابع بود که شکوه و عظمت حکومت حضرت سليمان (ع) زبانزد شده است. کمترين استفاده اي که از اين آيات مي توان کرد تسخير منابع آسمان ها و زمين است که به ناسپاسي خدا و تخريب محيط زيست نيانجامد. نمونه اين تسخير امروزه استفاده از انرژي هاي تجديد پذير مانند انرژي بادي و انرژي خورشيدي و... است.

پي نوشت ها :
 

1- استاديار گروه الهيات دانشگاه اصفهان.
2- کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 38



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط