جهاد اقتصادي (بهداشت رواني اقتصادي) در اجتماع از منظر قرآن و حديث (2)

قرآن کريم و روايات، از ديرباز بيماريهاي رواني اقتصادي را پيش بيني نموده و راهکاريهايي را براي آنان ارائه داده اند. فقر، اتراف (مصرف گرايي و رفاه زدگي) و سرقت از بيماريهايي است که ما در اين مجموعه به آن پرداخته ايم. اينک به راهکارهاي قرآن و روايات در اين موضوع مي پردازيم.
جمعه، 29 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهاد اقتصادي (بهداشت رواني اقتصادي) در اجتماع از منظر قرآن و حديث (2)

جهاد اقتصادي (بهداشت رواني اقتصادي) در اجتماع از منظر قرآن و حديث (2)
جهاد اقتصادي (بهداشت رواني اقتصادي) در اجتماع از منظر قرآن و حديث (2)


 

نويسنده: حجه الاسلام مصطفي احمدي فر(1)




 

 راهکارهاي قرآن در برابر بيماريهاي اقتصادي:
 

قرآن کريم و روايات، از ديرباز بيماريهاي رواني اقتصادي را پيش بيني نموده و راهکاريهايي را براي آنان ارائه داده اند. فقر، اتراف (مصرف گرايي و رفاه زدگي) و سرقت از بيماريهايي است که ما در اين مجموعه به آن پرداخته ايم. اينک به راهکارهاي قرآن و روايات در اين موضوع مي پردازيم.

الف) راهکارهاي قرآن براي مقابله با فقر:
 

قرآن کريم و روايات، راهکارهاي متعددي جهت درمان و ريشه کن کردن فقر در عرصه اجتماع دارد، که اصلي ترين آنها عبارتند از:

1- دعوت به کار و تلاش و تقواي فردي:
 

بي گمان يکي از عوامل فقر، بيکاري و کم کاري جامعه است. از اين رو آموزه هاي ديني، با هدف فقر زدايي از جامعه، به عنصر کار و تقويت وجدان کاري، تأکيد فراوان مي شود. و استفاده از منابع تخصيص يافته براي رفع فقر، و تأمين نيازهاي محرومان همچون زکات، تنها براي آن دسته از محرومان است که بر اثر بيماري، پيري و حوادث و مانند آن گرفتار ناداني و فقر شده اند.
بنابراين استفاده از آن، براي کسانيکه فرصت و توان اشتغال به کار را دارند، مجاز نيست، چنان که امام باقر (ع) مي فرمايند: «ان الصدقه لا تحل لمحترف و لا لذي مره سوي قوي فقنز هوا عنها)، صدقه براي پيشه ور و نيز کسي که تندرست و توانمند است، حلال نيست، پس، از گرفتن آن خودداري کنيد.» (کليني، بي تا: 3، 560)، بدين سان رعايت دقيق دستورات ديني، زمينه ي هر گونه استفاده نادرست از فرهنگ انفاق را، که خلاف هدف نهايي آن يعني فقر زدايي است، از ميان مي برد.
افزودن بر اين، تقواي فردي و توکل به خدا به معناي واقعي کلمه (نک؛ الترمذي، بي تا: ح 2517؛ ابن ماجه، 1395: ح 3489)، در کنار کار و تلاش، روزي را افزايش داده و فقر را ريشه کن مي کند (نک؛ محمدي ري شهري، 1380: 347- 350) و بي تقوايي توانمندي ها را در راههاي زيانبار و غير مفيد تباه مي سازد (نک؛ ساعي، 1378: 173- 175) و هيچ گاه جوامع با کفر و بي ايماني، به پيشرفت اقتصادي نرسيده اند (نک؛ شريف النسبي، 1375: 105- 106؛ ساعي، 1375: 83).

2- حذف ثروت از معيارهاي ارزيابي:
 

ماديگران و متکاثران، ارزش را تنها منحصر در قدرت مالي و گاه نفرات و فرزندان خود مي دانند و حتي آن را معيار قرب الهي مي شمرند، و در طول تاريخ، پيوسته در برابر جبهه حق و پيامبران، اين معيار را علم مي کرده اند.
در مقابله با اين انديشه، در جاي جاي قرآن کريم، بر اين نکته تأکيد شده است که دارا بودن ثروت، نه ملاک قرب و محبوبيت در درگاه الهي است و نه معيار ارزيابي افراد و احراز صلاحيت آنان براي تصدي مسئوليتها (نک؛ سبا (34)، 37؛ زخرف (43)، 33- 34). از سوي ديگر، قرآن کريم گاه ثروت فراوان را نوعي عذاب، کيفر گناهان و نشانه استدراج متکاثران بر مي شمرد (نک؛ توبه (9)، 585 و 85؛ فجر (89)، 15- 20).
در روايات نيز ثروت، معيار ارزشگذاري نيست، چنانکه امام صادق (ع) مي فرمايند: «اتري الله أعطي من أعطي من کرامته عليه و منع من منع من هوان به عليه؟ لا و لکن المال ماله الله لفيعه عند الرجل و دائع...؛ آيا چنين پنداري که خداوند به آن کس که (مالي) عطا کرده، از آن روست که وي را گرامي و از آن کس که منع کرده خوارش نموده است؟ بلکه مال، از آن خداست که آن را نزد آدمي به وديعت نهاده است.» (عياشي، 1380: 2، 13). بنابراين ثروت از ديدگاه اسلام، نه ملاک ارزش و برتري، که وسيله تأمين زندگي است و قوام و سامان بخش آن است، از اين رو، گنجينه ساختن و تفاخر به آن، بازداشته شده است (نک؛ ايرواني، 1384: 181). تأکيد بر همنشيني با محرومان و دوري از متکاثران (واژه «تکاثر» در پاره اي از روايات به معناي «ثروت اندوزي نا به حق» به کار رفته است (نک؛ فتال نيشابوري، بي تا: 2، 493): همنشيني با محرومان، افزون بر آنکه آدمي را از احوال آنان و وضع معيشتي شان آگاه مي سازد و روحيه ي فروتني و نوع دوستي را در وي تقويت مي کند، گاهي مؤثر در بازگرداندن شخصيت حقيقي، کرامت و اعتبار اجتماعي آنها به شمار مي رود و آنان را از انزواي اجتماعي به در مي آورد. در سيره امکان معصوم نيز اين مساله به روشني نمايان است. براي نمونه بنگريد:
امام حسين (ع) به تعدادي مسکين گذشت که تکه هايي (نان) بر روي عبايي گذارده بودند و مي خوردند. حضرت به آنان سلام کرد. آنان، امام (ع) را به خوردن غذا دعوت کردند و امام (ع) کنارشان نشست (ابن شهر آشوب مازنداراني ، 1379: 4، 66). از ديگر سو، آموزه هاي ديني به دوري از متکاثران و به ويژه چشم نداشتن به ثروت آنان، دستور داده است (نک ؛ طه (20)، 131؛ کهف (18)، 28؛ شعراء (26)، 151_ 152؛ قلم (68)، 10- 14)، امام باقر (ع) مي فرمايند:
«لا تجالس الاغنيا، فان العبد مجالسهم و هو يري ان الله عليه نعمه فما يقوم حتي يري ان ليس الله عليه نعمه؛ با ثروتمندان همنشيني مکن، چرا که بنده، در حاليکه خود را مشمول نعمت الهي مي داند، با آنان همنشيني مي کند ولي پس از برخاستن از مجلس، چنين مي پندارد که خداوند به او نعمتي نداده است» (صدوق، 1362: 253).

3- رسيدگي اغنياء از محرومان:
 

از مهمترين وظايف ثروتمندان جامعه، رسيدگي به حال فقيران و نيازمندان است هم از بعد عاطفي (عدم تحقير آنها و احترام به شخصيت آنان و...) (نک؛ الاسکافي (ابن همام)، بي تا: 50، ح 89) و هم از بعد مالي - در بعد مالي، انفاق مالي، جايگاه ممتازي در مکتب اقتصادي و اخلاقي اسلام دارد به طوريکه در قرآن کريم بيش از 190 آيه (حدود 3% کل آيات) به اين موضوع اختصاص يافته در اين آيات با شيوه هاي گوناگون به اهميت و ترغيب توانگران به اين امر اشاره شده است، از جمله: انفاق، از ارکان و نشانه هاي راستي ايمان است (نک؛ انفال (8)، 3- 4، حجرات (49)، 15) و هم رديف نماز (نک؛ بقره (2)، 3) و جهاد با جان (نک؛ بقره (2)، 193- 195؛ توبه (9)، 41) و تهجد شبانه (نک؛ سجده (32)، 16) و نشانه متقين (نک؛ آل عمران (3)، 133- 134) و گردنه اي در مسير تکامل (نک؛ بلد (90)، 11- 14) نيز سودايي است مقدس که خداوند خريدار است و مومن فروشنده و بهشت بهاي آن (نک ؛ توبه (9)، 111).
اهتمام فراوان آموزه هاي ديني به انفاق نشان از نقش مؤثر اين عنصر، در ساماندهي امور اقتصادي، اجتماعي و ديني دارد (نک؛ نمازي، 1374: 81- 82)، چه نهادينه شدن فرهنگ انفاق از مهمترين عوامل توزيع عادلانه ثروت است و فقر و تکاثر، و آثار نامطلوب اعتقادي و اجتماعي آن را از جمله مي زدايد.

ب) راهکارهاي قرآن و روايات براي مقابله با اتراف (مصرف گرايي و رفاه زدگي):
 

قرآن کريم و روايات، جهت درمان و مقابله با اتراف راهکارهايي را عنوان مي دارد که مهمترين آنها به قرار زير مي باشد:

1- دوري خواص از اتراف:
 

خواص و شخصيتهاي تأثير گذار جامعه از زندگي اشرافي و اترافي بايد بر حذر باشند چرا که آنان الگو و اسوه هايي براي توده هاي مردم به شمار مي روند و شيوه زندگي آنان تأثير فراواني بر ديگران مي گذارد (نک ؛ فيض الاسلام، 1328: 681، خ 207).
پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به عنوان الگو و اسوه جهانيان، از مظاهر زندگي اترافي و حتي از مصاديق جزئي آن، سخت پرهيز مي کردند، هنگامي که براي رسول خدا (ص) نوشيدني بسيار گوارايي آوردند، فرمود: «أخروه عني، هذا اشرب المترفين؛ آن را از من دور سازيد که اين، نوشيدني مترفان است (ابن سعد، بي تا: 1، 395).

2- برقراري عدالت اجتماعي:
 

در بعد اقتصادي، انباشته شدن ثروت در دست عده اي محدود، از عوامل مهم بروز پديده اتراف است، از اين رو برقراري عدالت و توزيع عادلانه ثروت، زمينه ي بروز و گسترش آن را مي کاهد يا نابود مي سازد. امير مومنان (ع) عامل اصلاح و ساماندهي امور جامعه را، دادگستري مي داند: «الرعيه لا يصلحها الا العدل؛ توده هاي مردم را جز عدالت، اصلاح نکند» (آمدي، بي تا: 340).

3- تقويت باورهاي ايماني و ارزشهاي اخلاقي:
 

حاکميت ارزشهاي اترافي و رفاه زندگي بر يک جامعه در کنار ضعف بنيانهاي اعتقادي، بستر مناسبي براي گسترش روحيه اترافي، به وجود مي آورد. بنابراين نخستين گام براي مقابله با آن همچون ديگر مفاسد اقتصادي تقويت باورها و تحکيم ارزشهاي اصيل در جامعه است. (نک؛ ايرواني، 1384: 227) از اين رو قرآن کريم، پيوسته مترفان را به فرجام دردناک اخروي آن بيم مي دهد و به ارزشهاي اخلاقي، اصالت مي بخشد. (نک؛ انبياء (21) ، 12- 15).

ج) راهکارهاي قرآن و حديث در برابر سرقت:
 

قرآن کريم و روايات، راهکارهاي متعددي جهت درمان، مقابله و ريشه کن کردن فقر در عرصه اجتماعي دارد، که مهمترين آنها چنين است، بنگريد:

1- کيفر سرقت، راهي به سوي بهداشت روان اقتصادي جامعه:
 

مجازات در آراستگي زندگي گروهي و ساماندهي به پيوندهاي افراد آن، بي گمان راه کاري بايسته و سازکاري سامانده به شمار مي آيد. اين رويکرد از آن روست که از يک سو، آنان را به بايد و نبايدهاي خود در بستر اين هم زيستي آشنا مي سازد و از ديگر سوي، آنها را به صورت گردن ننهادن به اين وظايف، در برابر آن مسئول و پاسخ گو مي انگارد؛ وانگهي، سودجويي ها و خواستني هاي پايان ناپذير انسان در کشاکش اين زندگي اجتماعي، او را به دست اندازي به حقوق ديگران وسوسه مي کند؛ همان که چگونگي آرام و سيماي عادي جامعه را به آشفتگي دچار مي سازد. اين جاست که کيفر به عنوان ابزاري مهارگر در آموزه هاي ديني و انديشه دانش کيفر گذاشته شده است، تا به گمان خود در برابر اين آسيب وسيله اي کارگر را فراهم ديده باشد.
در قرآن و روايات نيز مجازات جايگاهي بس برجسته دارد. اين برجستگي از آن رو مي باشد که با ويژگي مختار بودن انسان پيوند خورده است؛ زيرا هنگامي که پذيرفتيم انسان موجودي مختار مي باشد، دست آورد اين حق اختيار، مسئول بودن او در برابر هر گزينشي خواهد بود؛ وانگهي، مسئول بودن نيز بدون پاداش و کيفر بي معناست. (مکارم شيرازي و ديگران، 1374: 19، 386). ياد کردني است که اين گونه از کيفر، شرائط خاصي دارند که مجال بررسي آنان نيست. (نک؛ موسوي خميني، بي تا: 2، 482؛ طباطبائي، 1418: 490، 2؛ سابق، بي تا: 333- 334؛ حسني، 1362: 133؛ فرقاني، 1379: 190- 191). در اين بخش بر آنيم تا مجازات و کيفر اين جرم را از نگاه مباني اسلام مورد ارزيابي قرار دهيم.

1- 1- کيفر سرقت در قرآن:
 

قرآن کريم، عمل سرقت را جزو اولين محرمات به شمار آورده، اين معنا را مي توان به وضوح در آيه ي دوازدهم سوره ي ممتحنه شاهد بود. در اين آيه خداوند ضمن بر شمردن موادي که مي بايست هنگام بيعت با خدا و پيامبر مورد قبول و تعهد مومنان قرار گيرد، پس از تقبيح شرک و نهي از آن، حکم سرقت را بيان فرمود:
(يا ايها النبي إذا جائک المومنات يبايعنک علي عن لا يشرکن بالله شياً و لا يسرقن و لا يزنين...)؛ اي پيامبر، آنگاه که زنان با ايمان نزد تو آيند تا بيعت بر آن کنند که، براي خدا چيزي را شريک نسازند، و دست به دزدي نبرند، و از زنا بپرهيزند...» (ممتحنه (60)، 21).
اما آيه ي متعرض کيفر سرقت از قرار ذيل مي باشد:
(و السارق و السارق فاقطعوا ايديهما جزاء بما کسبا نکالاً من الله، والله عزيز حکيم. فمن تاب من بعد ظلمهِ و اَصلَحَ فَان الله يتوب عليه ان الله غفورٌ رحيم)؛ و مرد زن دزد را به [سزاي] آنچه کرده اند دست شان را به عنوان کيفري از جانب خدا ببريد، خداوند فرمانرواي توانا و حکيم است. پس اگر کسي پس از ارتکاب ظلم، توبه کند و صالح شود، همانا خداوند توبه او را مي پذيرد، و خداوند آمرزنده ي مهربان است.» (مائده (5)، 38 و 39).

2- 1 کيفر سرقت در روايات:
 

در قرآن کريم مجازات سرقت را به صورت کلي، بدون وارد شدن در جزئيات مساله و شرايط آن (همان گونه که مشي و سلوک قرآن بيان کليات است و همين خصيصه خود يکي از عوامل تطابق آيات قرآني با زمان ها و مکان هاي مختلف است گويي همچون خورشيدي تابان که بر عرصه هاي زماني و مکاني بدون هيچ محدوديتي مي تابد). مي باشد و آگاهي از جزئيات آن، تنها با بازگشت به روايات معصومان شدني است. فقها نيز بر پايه ي همين روايات شرايط به کار بسته شدن اين مجازات را ياد آور شده اند.
به عنوان شاهد و نمونه به نقل حديثي از امام رضا (ع) بسنده مي کنيم:
امام رضا (ع) درباره ي علت حکم سرقت مي فرمايد: علت اينکه حکم به قطع دست راست سارق شده، آن است که دست راست با اشياء سرکار دارد، و بيشتر اوقات با آن اقدام به سرقت مي شود، و دست راست يکي از برترين و سودمندترين اعضاء مي باشد.
از اين رو قطع آن مقرر گشته، تا کيفري باز دارند و موجب عبرت خلق باشد، که به اموال مردم از غير مسير حلال چشم ندوزند. و غصب اموال و تحصيل آن از غير حلال تحريم شده بود زيرا اين کار موجب انواع فساد بوده، و فساد حرام است، چه آن که موجب خرابي و نابودي هاست و سرقت تحريم شده بوده، زيرا اگر حرام نمي شد، عامل تباهي اموال و کشتار نفوس مي گشت. و نيز بدان جهت که انگيزه اي در جهت گسترش تعدي ها از قبيل قتل، نزاع، حد، و ترک تجارت و کسب و صنعت و دست اندازي به دست رنج کساني است، که خود بدان سزاوارترند.» (حرّ عاملي، 1403: 28، 242). همان طور که مي بينيم، فلسفه ي تحريم سرقت، در اين روايت، به طور مشروع بيان گشته است. و کوچک ترين و دقيق ترين نکات نيز از نظر پنهان نمانده است. اين روايت تأکيد بر آن دارد که بازتاب سرقت، زيان هاي فراواني از قبيل: قتل، کينه، عداوت، فساد اخلاقي، خسارات اقتصادي و بلاخره زيان هاي فردي و اجتماعي را به دنبال خواهد داشت و از اين رو بايد فردي که با دست خود چنين اقدام خطرناکي را نموده، با بريدن چهار انگشت آن دست تجاوزگر، کيفر شود، تا جامعه از تبعات آن در امان بماند. (رهبر، 1361: 17).

2- ارتقاء آموزش اعتقادات ديني در سطح جامعه:
 

اهميت موضوع اعتقادات در جامعه، بر کسي پوشيده نيست و در فصل دوم در اين باره به تفصيل بحث گرديد. لذا بر مسئولان جوامع لازم و بايسته است که به اين مقوله، اهميت ويژه اي دهند. چرا که راه درمان بسياري از بيماريهاي رواني از جمله بيماريهاي رواني اقتصادي و به طور خاص سرقت، منوط به موضوعات اعتقادي است.
در بررسي افرادي که در مراکز، بازپروري مي شدند، ضعف شديد پايبندي به اصول اعتقادي و ديني ديده شد، (قربان حسيني، 1371: 255) در حالي که اعتقادات ديني به دو علت اساسي موجب جلوگيري از ارتکاب اعمال خلاف مي گردد. در دل و انديشه انسان مؤمن هوا و هوس راه ندارد. او اسير حرص و آز نبوده و بنده مظاهر دنيوي نيست. هيچ نيرويي او را از مسير هدايت منحرف نمي کند. با قناعت و توکل بر خداوند نيازهاي دنيايي را در حد ضرورت به طريق مشروع تهيه و نيازها را از راه صحيح بر آورده مي سازد. (صادقيان، 1386: 343). اعتقاد به حلال و حرام علت دومي براي عدم تصور ارتکاب خلاف از سوي انسان هاي پرهيزکار است. (صادقيان، 1386: 262).

نتيجه گيري:
 

فقر، اتراف (مصرف گرايي و رفاه زدگي) و سرقت، از مهمترين بيماريهاي رواني اقتصادي هستند که تفصيل آن در بخش قبل گذشت. در قرآن کريم و روايات، راهکارهاي متعددي جهت درمان اين بيماريها، بيان شده است.
کار، تلاش و تقواي فردي، حذف ثروت از معيارهاي ارزيابي، همنشيني با محرومان و دوري از متکاثران و رسيدگي اغنياء به محرومان، از جمله راهکارهاي قرآن و روايات، جهت درمان بيماري فقر و در نتيجه رسيدن به بهداشت رواني اقتصادي در عرصه اجتماع، مي باشد. قرآن و روايات معصومين براي درمان بيماري اتراف (مصرف گرايي و رفاه زدگي)، نيز رهنمودهايي دارد از جمله آنان مي توان به، دوري خواص از اتراف، برقراري عدالت اجتماعي، تقويت باورهاي ايماني و ارزشهاي اخلاقي، اشاره نمود. آموزش اعتقادات ديني در سطح جامعه و کيفر سرقت، از ديگر راهکارهاي قرآن و روايات، در درمان موضوع سرقت در جامعه مي باشد. رهنمودها و راهکارهاي قرآن و روايات در اين بخش نيز مانند ساير بخش ها، مثمر ثمر مي باشد و با عمل به اين دستورات، بهداشت رواني در جامعه، هويدا خواهد گشت.
كتابنامه::
قرآن کريم (سوره هاي بقره، آل عمران، انبياء، کهف، طه، اسراء، قلم، مدثر، سبا، شعراء، انفال، حجرات، سجده، بلد، ممتحنه، مائده، فجر)
آمدي، عبدالرحمن بن محمد، غررالحکم و دررالکلم ؛ ترجمه محمد علي انصاري، تهران، (بي تا).
- ابن حنبل، احمد بن محمد، المسند، تحقيق محمد عبدالله درويش، چاپ دوم، بيروت، درالفکر، 1414 ق
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبري، بيروت، دارصادر، (بي تا).
- ابن شهر آشوب مازندراني، محمد بن علي، مناقب آل ابيطالب، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، قم، علامه، 1379 ش.
- ابن کثير، اسماعيل بن عمر، البدايه و النهايه، تحقيق: مکتبه المعارف، بيروت، مکتبه المعارف، (بي تا).
- ابن ماجه، محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، تحقيق: محمد فواد عبدالباقي، چاپ اول، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، 1395 ق.
- ابن منظور مصري، جمال الدين محمد بن مکرم، لسان العرب، بيروت، دارصادر و دار بيروت، 1388 ق.
- احسائي (ابن ابي جمهور)، محمد بن علي، عوالي الثالي العزيز في الاحاديث الدينيه، تحقيق: مجتبي العراقي، چاپ اول، قم، مطبعه سيد الشهداء 1403ق.
- اسکافي (ابن همام)، محمد بن همام، التمحيص: تحقيق: مدرسه الامام المهدي (قم، مدرسه الامام المهدي (بي تا).
- ايرواني، جواد، اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، چاپ اول، مشهد، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، 1384 ش.
- تافلر، الوين، موج سوم، ترجمه شهيندخت خوارزمي، چاپ پنجم، تهران، 1370ش.
- ترمذي (ابو عيسي)، محمد بن عيسي، سنن التزمذي (الجامع الصحيح)، تحقيق: احمد محمد شاکر، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، (بي تا)
- حرعاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، تصحيح و تحقيق؛ عبدالرحيم رباني شيرازي، چاپ ششم، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1403 ق.
- حسني، علي اکبر، جرم ها و مجازات ها در اسلام، چاپ چهارم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1362 ش.
- حسيني، سيد ابوالقاسم، اصول بهداشت رواني، مشهد، دانشگاه علوم پزشکي، 1377 ش.
- حيدري نراقي، علي محمد، حق الناس، قم، نشر مهدي نراقي، 1386ش.
- دهقان، حميد، بررسي قانون سرقت، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، بي تا.
- ديلمي، حسن بن محمد ارشاد القلوب الي الصواب، (بي جا)، انتشارات شريف رضي، 1412ق.
- راوندي، قطب الدين، الخرائج و الجرائح، قم، ناشر مدرسه امام مهدي (عج)، 1409 ق.
- رهبر، محمد تقي، کيفر سرقت در قوانين جزائي اسلام، تهران، نشر بنياد بعثت، 1361 ش.
- ريچارد، جان، فرهنگ انگليسي به فارسي، چاپ اول، انتشارات روزنه، بي تا.
- سابق، سيد، فقه السنه، بيروت، دارالکتاب العربي، بي تا.
- ساعي احمد، در آمدي بر شناخت مسائل اقتصادي، سياسي جهان سوم، چاپ دوم، تهران، نشر قومس، 1375 ش.
- ساعي، احمد، مسائل سياسي، اقتصادي، جهان سوم، چاپ دوم، تهران، سمت، 1378 ش.
- سيد رضا حسيني، الگوي تخصيص در آمد و نظريه رفتار مصرف کننده مسلمان، چاپ اول، تهران، مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1379ش.
شاکر، محمد، فقر و غنا در قرآن و حديث، چاپ اول، تهران، رايزن، 1378 ش.
- شريف النسبي، مرتضي، چرخه توسعه راهنماي رشد شتابان، چاپ اول، تهران، موسسه خدماتي فرهنگي رسا، 1375 ش.
- شعيري، تاج الدين، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضي، 1405 ق.
- صادقيان، احمد، قرآن و بهداشت روان، چاپ اول، قم، انتشارات پژوهشهاي تفسير و علوم قرآن، 1386ش.
- صانعي، سيد مهدي، بهداشت روان در اسلام چاپ اول، قم انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1382 ش.
- صدر، محمد باقر، اقتصادنا، چاپ دوم (بي جا)، المجمع العلمي للشهيد الصدر، 1408 ق.
- صدوق، ابوجعفر، محمد بن علي ابن بابويه، الخصال، چاپ اول، قم، جامعه مدرسين قم، 1362 ش.
- صدوق، ابوجعفر محمد بن علي ابن بابويه، الامالي، (بي جا)، انتشارات کتابخانه اسلاميه، 1362 ش.
- طباطبائي(صاحب رياض)، سيد علي بن محمد ابي معاذ، رياض المسائل في تحقيق الاحکام بالدلائل، چاپ اول، قم، موسسه آل البيت، 1418 ق.
- طبري، محمد بن محمد، بشاره المصطفي لشيعه المرتضي، نجف، لمطبعه الحيدريه، 1383 ق.
- عياشي، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، چاپخانه علميه، 1380 ش.
- فتال نيشابوري، محمد بن حسن، روضه الواعظين، قم، منشورات الرضي، (بي تا).
- فرقاني، منصور، مباني فقهي و حقوقي جرائم عليه تاديب کودک، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان انجمن اولياء و مربيان، 1379 ش.
- فروم، اريک، گريز از آزادي، ترجمه داوود حسيني، چاپ اول، تهران، انتشارات گلشايي، 1363ش.
- فيض الاسلام، علي نقي، ترجمه نهج البلاغه، تهران، فيض الاسلام، 1328 ش.
- قربان حسيني، علي اصغر، جرم شناسي و جرم يابي سرقت، چاپ اول، انتشارات جهاد دانشگاهي1371 ش.
قرضاوي، يوسف، دورالقيم و الاخلاق في الاقتصاد الاسلامي، چاپ اول، بيروت، موسسه الرساله، 1417ق.
- کليني، ابوجعفر محمد بن يعقوب، اصول الکافي، شرح محمد باقر کمره اي، تهران، چاپ اسلاميه، (بي تا).
- گل محمدي، احمد، جهاني شدن، فرهنگ، هويت، چاپ اول، تهران، نشر ني، 1381 ش.
- گنجي، حمزه، بهداشت رواني، تهران، ارسباران، 1380 ش.
مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار، تحقيق: محمد باقر المحمودي، بيروت، داراحياء التراث العربي 1403 ق.
- محمدي ري شهري ،محمد، التنميه الاقتصاديه في الکتاب و السنه، چاپ اول، قم؛ دارالحديث، 1380 ش.
- مدرسي، محمد تقي، من هدي القرآن، چاپ دوم، (بي جا)، مکتب آيه الله المدرسي، 1407 ق.
- مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، چاپ اول، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1374 ش.
- موذن زادگان، حسنعلي، بررسي تطبيقي تعريف جرم سرقت در فقه اماميه و قوانين جزائي ايران، مجله حقوق، ش اول، 1370، ص 46
- موسوي خميني، روح الله، تحرير الوسيله، چاپ اول، قم، دارالعلم، بي تا.
- مير معزي، حسين، نظام اقتصادي اسلام (اهداف و انگيزه ها)، چاپ اول، تهران، موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1378 ش.
- نمازي، حسين، نظامهاي اقتصادي، چاپ اول، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1374ش.
- نوربالا و همکاران، نگاهي بر سيماي بهداشت و روان در ايران، تهران، مولف، 1380ش.
- هاتفي اردکاني، حسين، پي جويي سرقت، چاپ اول، تهران، انتشارات جهان جام جم، 1384 ش.

پي نوشت ها :
 

1- کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه علوم اسلامي رضوي.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 38



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط