فرقان انقلاب

رهبر معظم انقلاب، در يكي دو سال اخير، بارها، جوانان و مسئولان كشور را به مطالعه دقيق وصيت‌نامه سياسي الهي توصيه كردند و آن را «جمع بندي توصيه‌هاي امام راحل» و «حاوي مباني و اصول اساسي انقلاب» دانستند. اينك كه مدعيان شناخت امام رو به فزوني گذارده‌اند و هر يك تريبوني به دست گرفته‌اند، بهترين راه، مراجعه مستقيم به سخنان ايشان
يکشنبه، 31 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرقان انقلاب

فرقان انقلاب
فرقان انقلاب


 





 
گزارشي از نكات مهم وصيت نامه سياسي الهي امام خميني يا «منشور فكر
رهبر معظم انقلاب، در يكي دو سال اخير، بارها، جوانان و مسئولان كشور را به مطالعه دقيق وصيت‌نامه سياسي الهي توصيه كردند و آن را «جمع بندي توصيه‌هاي امام راحل» و «حاوي مباني و اصول اساسي انقلاب» دانستند. اينك كه مدعيان شناخت امام رو به فزوني گذارده‌اند و هر يك تريبوني به دست گرفته‌اند، بهترين راه، مراجعه مستقيم به سخنان ايشان مي‌باشد. از همين رو، نكات مهم اين وصيت‌نامه ماندگار را خدمت شما كه اينك در ميانه ميدان حساس دفاع از انقلاب قرار گرفته‌ايد تقديم مي‌داريم باشد كه شاخصي براي شناخت دقيق تكاليف‌ امروزتان باشد.‌

غربت ثقلين
 

وصيت‌نامه سياسي الهي حضرت روح‌الله كه به گفته خودشان اختصاص به ملت ايران نداشته و خطاب به همه ملل مسلمان و مظلوم جهان است، در تاريخ 19/6/1366 توسط خودشان بازنويسي شده است. پيشگفتار اين سند ماندگار، با حديث شريف ثقلين آغاز مي‌شود و سپس با اشاره به ظلمي كه از طرف مسلمانان و علما به اين دو ثقل يعني قرآن و عترت رفته است به تحليل مسائل پس از شهادت علي(ع) و حذف اهل‌بيت(ع) از عرصه زعامت اجتماع و بالطبع فاصله گرفتن از روح قرآن كه نتيجه آن كاربري قرآن در قبرستان‌ها شد! مي‌پردازد. ادامه اين وضع تا جايي بود كه «ديديم اگر كسي دم از حكومت اسلامي بر مي‌آورد و از سياست، كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار-صلي الله عليه و آله- و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مي‌گفت گويي بزرگترين معصيت را مرتكب شده و كلمه «آخوند سياسي» موازن با آخوند بي‌دين! شده بود و اكنون نيز هست!»

افتخارات ما
 

در ادامه، طبع قرآن به صورت نفيس و با خط زيبا از طرف حكام خائن دول اسلامي را حيله قدرت‌هاي شيطاني بزرگ براي حذف آن از جامعه دانسته و سپس افتخارات حقيقي ما را همين قرآن و پيامبر(ص) و علي(ع) و نهج‌البلاغه و ائمه(ع) و ادعيه ايشان برمي‌شمارند و به تحمل سختي‌ها توسط ملت ما به پيروي از تحمل حبس و شهادت‌ها توسط ائمه(ع) براي حفظ دين، مباهات مي‌كنند و با افتخار به حضور زنان و كودكان و پير و جوان در عرصه‌هاي مختلف انقلاب، دشمني جنايتكارترين حكومت‌هاي بشري از جمله آمريكا و اسرائيل و برخي اعراب خائن را نشانه حقانيت ما مي‌دانند و مي‌افزايند: «كدام افتخار بالاتر از اينكه آمريكا با همه ادعاهايش و همه ساز و برگ‌هاي جنگي‌اش و آن همه دولت‌هاي سرسپرده‌اش و به دست داشتن ثروت‌هاي بي‌پايان ملت‌هاي مظلوم عقب‌افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‌هاي گروهي، در مقابل ملت غيور ايران و كشور حضرت بقيت‌الله -ارواحنا لمقدمه الفداء- چنان وامانده و رسوا شده است كه نمي‌داند به كه متوسل شود!»

لزوم حفظ سنن اصيل دين
 

در اين بخش، ايشان عاجزانه از ملت ايران و ساير ملل ستمديده مي‌خواهند كه راه مستقيم الهي دور از غرب و شرق را بپيمايند و ملت‌هاي مسلمان نيز هرگز از رهنمودهاي ائمه(ع)، اين راهنمايان بشريت، فاصله نگيرند و فقه سنتي، نماز جمعه و جماعت و عزاداري اهل‌بيت(ع) را حفظ كنند چرا كه: «لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني‌اميه ـ لعنت‌الله عليهم ـ با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‌اند، فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم‌شكن است»

نقش خدا در پيروزي انقلاب
 

بخش اصلي وصيت‌نامه از اين پس آغاز مي‌شود كه مدخل آن اشاره به دو نكته مهم درباره انقلاب اسلامي است يعني اولا توجه دادن مردم به نقش خدا و امدادهاي غيبي او در اين پيروزي، با وجود سال‌ها انحراف و افساد نسل جوان و تضعيف و تحقير دين و دين‌داران كه همه بي‌ثمر ماند! بنابراين: «شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامي ايران از همه انقلاب‌ها جداست: هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام» و نكته دوم هم تاكيد بر جامعيت اسلام براي مديريت زندگي مردم و توانايي تامين سعادت فردي و اجتماعي مردم و همچنين لزوم حفظ حكومت اسلامي است كه در اين راستا توجه به نكات و آسيب‌هاي زير ضروري مي‌نمايد.

رمز بقاي انقلاب=رمز پيروزي آن
 

«بي‌ترديد رمز بقاي انقلاب همان رمز پيروزي است. و رمز پيروزي را ملت مي‌داند و نسل‌هاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن: انگيزه الهي و مقصد عالي حكومت اسلامي؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزه و مقصد؛ ... در مقابل هم، فراموشي هدف و تفرقه و اختلاف است.»

توطئه نااميد كردن ملت‌ها از اسلام
 

گاهي به صورت ابلهانه و با قديمي و پوسيده خواندن دستورات دين و گاهي هم با شيطنت و به بهانه تقدس دين و دور از شان بودن ورود آن به امر حكومت! -كه متأسفانه وجه دوم در برخي روحانيون و متدينان بي خبر اثر كرده- مي‌خواهند دين را از صحنه اجتماع حذف كنند. «علم و صنعت مورد تاكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معني است كه بعضي روشنفكران حرفه‌اي مي‌گويند كه آزادي در تمام منكرات و فحشا حتي همجنس‌بازي و از اين قبيل، تمام اديان آسماني و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرق‌زدگان به تقليد كوركورانه آن‌را ترويج مي‌كنند. و اما طايفه دوم كه نقشه موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا مي‌دانند. بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسول‌الله ـ صلي‌الله عليه و ‌آله ـ آن قدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در ساير چيزها ندارند. بلكه بسياري از احكام عبادي اسلام، عبادي ـ سياسي است كه غفلت از آن‌ها اين مصيبت‌ها را به بار آورده!»

ترديد در كارآمدي حكومت اسلامي
 

توطئه ديگر القاي ناكارآمدي حكومت اسلامي و بار كردن مسائل به جا مانده از فسادها و چپاول‌هاي دوره قبل بر حكومت نوپاي جديد و سياه نمايي در مسائل موجود و بي‌توجهي به تحولاتي است كه در سطوح مختلف رخ داده است كه به هيچ وجه قابل مقايسه با وضع انقلاب‌هاي ديگر و حجم عظيم توطئه‌ها و فشارها و تحريم‌ها عليه ما نيست. ايشان پس از اشاره به ليستي از اين موارد، تقاضا مي‌كنند كه: «قبل از آشنايي به مسائل، به اشكال‌تراشي و انتقاد كوبنده و فحاشي برنخيزيد! و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگري قلدرها و جهل توده‌ها، امروز طفلي تازه‌پا و وليده‌اي است محفوف به دشمن‌هاي داخل و خارج، رحم كنيد!» سپس با پذيرش امكان وجود خطاهايي از سر عقده يا جهل و بي‌انضباطي، همه را دعوت به ياري مسئولان پرتلاش و دلسوز مي‌كنند و سپس اذعان مي‌دارند: «من به جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله ـ صلي‌الله عليه و آله ـ و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين‌بن‌علي-صلوات‌الله و سلامه عليهما- مي‌باشند.» در ادامه نيز همگان را به دانستن قدر انقلاب، اين نعمت الهي، دعوت مي‌كنند و از ملت‌هاي مسلمان مي‌خواهند از ملت ايران الگو بگيرد.

اختلاف دانشگاهي و روحاني
 

به انزوا كشاندن روحانيت و ايجاد دشمني ميان مردم و خصوصا دانشگاهيان با آنها، از توطئه‌هاي استعمارگران بود براي بي‌دين كردن مردم كه متأسفانه بعضا موفقيت‌آميز بود و غافلان هر دو طرف يكديگر را به ارتجاع يا بي‌ديني متهم مي‌كردند!
البته «توطئه‌ها در دانشگاه‌ها از عمق ويژه‌اي برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه‌ها باشند»
 

ماجراي غم‌انگيز غرب و شرق‌زدگي
 

از قصه‌هاي پر غصه تاريخ معاصر ما ماجراي غرب‌زدگي و شرق‌زدگي است. «و غم‌انگيزتر اينكه آنان ملت‌هاي ستمديده زيرسلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشور‌هاي مصرفي بار آوردند و به قدري ما را از پيشرفت‌هاي خود و قدرت‌هاي شيطاني‌شان ترسانده‌اند كه جرات دست زدن به هيچ ابتكاري را نداريم!» اين ماجراي تاسف‌بار به قدري جلو رفت كه داشتن نام غربي يا استفاده از واژه‌هاي بيگانه در كلام و البسه آنان، مايه مباهات محسوب مي‌شد «و در مقابل، آداب و رسوم خودي، كهنه پرستي و عقب‌افتادگي است!» اما در مقابل اين روحيه بايد قيام كرد و تحريم‌ها را به فرصتي براي خودكفايي بدل نمود چنانچه «در اثر محاصره اقتصادي و جنگ تحميلي، خود جوانان عزيز ما، قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمت‌هاي ارزانتر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم، مي‌توانيم» پس اگر به خدا توكل كنيم، از متخصصين خود قدرداني كرده و از ورود كالاهاي مصرفي جلوگيري كنيم، استعداد كافي براي رشد را در جوان‌هاي‌مان داريم.

تغيير ماهيت دانشگاه‌ها
 

دور كردن دانشگاه‌ها از فرهنگ خودي، برنامه بيگانگان براي تسلط بر كشور ما بود و به همه نسل‌‌ها توصيه‌ مي‌كنند كه دانشگاه‌‌ها را از غربزدگي و شرق‌زدگي حفظ كنيد چرا كه «نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور و ملت است.»

نمايندگان متعهد مجلس
 

«وصيت اينجانب به ملت در حال و آتيه آن است كه با اراده مصمم خود و تعهد خود به احكام اسلام و مصالح كشور، در هر دوره از انتخابات، وكلاي داراي تعهد به اسلام و جمهوري اسلامي كه غالبا بين متوسطين جامعه و محرومين مي‌باشند و غيرمنحرف از صراط مستقيم - به سوي غرب يا شرق- و بدون گرايش به مكتب‌هاي انحرافي و اشخاص تحصيلكرده و مطلع بر مسائل روز و سياست‌هاي اسلامي به مجلس بفرستند» همچنين ايشان تاكيد مي‌كنند كه روحانيون عزيز و خود نمايندگان مجلس مواظب نفوذ عناصر غيرمتعهد باشند و در امور مسلمين مسامحه نكنند و مردم هم حتما در همه انتخابات چه مجلس و چه رياست جمهوري يا خبرگان، حضوري گسترده و بر اساس ضوابط و ملاك‌‌ها صورت دهند و بدانيد كه «اگر رئيس جمهور و نمايندگان مجلس، شايسته و متعهد به اسلام و دلسوز براي كشور و ملت باشند، بسياري از مشكلات پيش نمي‌آيد»

دستگاه قضايي سالم
 

تاكيد امام بر سامان‌بخشي به دستگاه قضايي، اخراج قضات ناشايست و تربيت قضات خوب در حوزه است و اينكه «كساني كه اهل هستند از تصدي سر باز نزنند و به اشخاص غيراهل ميدان ندهند»

حوزه‌هاي علميه
 

يكي از برنامه‌هاي ضدانقلاب وارد كردن نفوذي در حوزه‌هاست و مي‌دانيم كه «قدرت‌هاي بزرگ چپاول‌گر، در ميان جامعه‌ها، افرادي به صورت‌هاي مختلف، از ملي‌گرا‌ها و روشنفكران مصنوعي و روحاني‌نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب‌رسان‌ترند ذخيره دارند!» و همچنين تاكيد مي‌كنند كه بايد براي تداوم ميراث سنتي فقه و همچنين ورود به عرصه علوم روزي كه كشور بدان‌‌ها محتاج است و از همه مهمتر، علوم معنوي و اخلاقي نيرو تربيت كرد و تحقيقات انجام داد.

قوه اجرايي دولت
 

حضرت امام تاكيد مي‌كنند كه قانون خوب و مفيد مي‌تواند توسط مجري غيرصالح، مسخ شود لذا بايد وزراي خدوم و متوجه به حال مستضعفين انتخاب شوند و همچنين تذكر مي‌دهند كه «در انتخاب استاندار‌ها دقت كنند تا اشخاص لايق، متدين، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمايند تا آرامش در كشور هر چه بيشتر حكمفرما باشد» در سطوح ديگر دولت نيز بر لزوم رفع طاغوتزدگي از سفارت‌خانه‌‌ها و قطع وابستگي از ساير دول و در عين حال ايجاد روابط بهتر با كشورهاي اسلامي و بيداركردن ساير ملت‌‌ها تاكيد مي‌كنند و بر لزوم تبليغ صحيح در جهان اصرار مي‌ورزند چرا كه «امروز جهان روي تبليغات مي‌چرخد» و از ديگر سو «اگر اين چهره با آن جمال جميل كه قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت كرده از زير نقاب مخالفان اسلام و كج‌فهمي‌هاي دوستان، خودنمايي نمايد، اسلام جهان‌گير خواهد شد»

مراكز تعليم و تربيت
 

«در نيم قرن اخير آنچه به ايران و اسلام ضربه مهلك زده است قسمت عمده‌اش از دانشگاه‌‌ها بوده است. اگر دانشگاه‌‌ها و مراكز تعليم و تربيت ديگر، با برنامه‌هاي اسلامي و ملي، در راه منافع كشور به تعليم و تهذيب كودكان و نوجوانان و جوانان جريان داشتند هرگز ميهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمريكا و شوروي فرو نمي‌رفت ... و هرگز ذخاير ايران و طلاي سياه اين ملت رنجديده در جيب قدرت‌هاي شيطاني ريخته نمي‌شد»

نيروهاي مسلح
 

ايشان تاكيد مي‌كنند قواي مسلح نظامي و انتظامي كشور از آن جهت كه حافظان امنيت و آرامش‌بخشان به ملت‌اند بايد مورد توجه خاص مردم و دولت باشند و آنان نيز ضمن عدم ورود به مسائل سياسي حزبي و گروهي، مواظب بازي‌هاي دشمنان باشند تا بتوانند به صورت متحد، حامي اسلام و مملكت اسلامي باشند و نهايتا هم به لزوم خودكفايي علمي و عملي در صنايع نظامي اشاره مي‌كنند و مي‌افزايند: «اين جنگ و تحريم اقتصادي و اخراج كارشناسان خارجي، تحفه‌اي الهي بود كه ما از آن غافل بوديم»

صدا و سيما
 

امام، ضمن اشاره به خاصيت تخديري و تبليغي رسانه‌‌ها بويژه راديو و تلويزيون، به مواردي از كاركردهاي آن‌ها در كشورهاي غربي و اسلامي اشاره مي‌كنند و آن را از ابزارهاي موثر تخدير و تباهي ملت‌‌ها مي‌دانند و تاكيد مي‌كنند كه در همه انواع رسانه‌هاي مكتوب و صوتي و تصويري «از آزادي‌هاي مخرب بايد جلوگيري شود. و از آنچه در نظر شرع، حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهوري اسلامي است به طور قاطع اگر جلوگيري نشود همه مسوول مي‌باشند. مردم و جوانان حزب‌اللهي اگر برخورد به يكي از امور مذكور نمودند به دستگاه‌هاي مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهي نمودند خودشان مكلف به جلوگيري هستند»

احزاب و گروه‌هاي مخالف
 

توصيه اول امام به گروه‌هاي مخالف نظام، درك اين نكته بسيار مهم است كه «مسير يك ملت فداكار را نمي‌شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ‌پردازي‌هاي بي‌سر و پا و غيرحساب شده منحرف كرد» و به آنان خيرخواهانه نصيحت مي‌كنند كه توبه كرده و به دامن اسلام بازگردند و براي برپايي زندگي شرافت‌مندانه با مردم و محرومان جامعه همراه شوند. سپس با اشاره به جنايات دول سركوبگر و پراختناق كمونيست، نتيجه تحريك قوميت‌‌ها به اسم خدمت به مردم اين بوده كه «مانع از خدمت‌هاي فرهنگي و بهداشتي و اقتصادي و بازسازي دولت جمهوري در آن استان‌‌ها مي‌شوند» در بخش ديگر، گروه‌هاي اسلامي متمايل به غرب و شرق را به توبه و اعتراف به خطايشان دعوت مي‌كنند و با يادآوري جمله مرحوم مدرس كه گفت: « حالا كه قرار است برويم چرا با دست خودمان برويم» بيان مي‌دارند: «اگر ما با دست جنايتكار آمريكا و شوروي از صفحه روزگار محو شويم و با خون سرخ شرافت‌مندانه با خداي خويش ملاقات كنيم بهتر از آن است كه در زير پرچم ارتش سرخ شرق و سياه غرب، زندگي اشرافي مرفه داشته باشيم» سپس به بركات اين انقطاع اشاره مي‌كنند و خودكفايي و به كارافتادن مغزهاي بومي را از آن جمله مي‌شمارند. در پايان اين بخش نيز مفصلا به مقايسه دوره گذشته و حال مي‌پردازند و مقهوران غرب و شرق را به واقعيت‌بيني و انصاف و عبرت دعوت مي‌نمايند.

تئوري اقتصادي اسلام
 

«اسلام نه با سرمايه‌داري ظالمانه و بي‌حساب و محروم‌كننده توده‌هاي تحت ستم و مظلوم موافق است ... و نه با رژيمي مانند رژيم كمونيسم و ماركسيسم لنينيسم كه با مالكيت فردي مخالف و قائل به اشتراك مي‌باشند ...
بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف، كه اگر به حق به آن عمل شود چرخ‌هاي اقتصاد سالم به راه مي‌افتد و عدالت اجتماعي، كه لازمه يك رژيم سالم است، تحقق مي‌يابد.»
 
نهايتا نيز ضمن رد برداشت‌هاي التقاطي از نظريه اسلام در باب اقتصاد، به همه متذكر مي‌شوند كه : «در كوشش براي رفاه طبقات محروم وصيت مي‌كنم كه خير دنيا و آخرت شما‌ها رسيدگي به حال محرومان جامعه است كه در طول تاريخ ستم‌شاهي و خان خاني در رنج و زحمت بوده‌اند. و چه نيكوست كه طبقات تمكن‌دار به طور داوطلب براي زاغه و چپرنشينان، مسكن و رفاه تهيه كنند. و مطمئن باشند كه خير دنيا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است كه يكي بي‌خانمان و يكي داراي آپارتمان‌‌ها باشد.»

روحانيون ضدانقلاب!
 

حضرت امام همه روحانيون غافل يا فريب‌خورده مخالف نظام را به توبه دعوت مي‌كنند و از آنان مي‌خواهند تا گرفتاري‌هاي اين كشور نوپا را در نظر بگيرند از جمله: «توطئه‌‌ها و تبليغات دروغين و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل، نفوذ غيرقابل اجتناب گروه‌هاي از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگان‌هاي دولتي به قصد ناراضي كردن ملت از اسلام و حكومت اسلامي، تازه كار بودن اكثر يا بسياري از متصديان امور، پخش شايعات دروغين از كساني كه از استفاده‌‌هاي كلان غيرمشروع بازمانده يا استفاده آنان كم شده، كمبود چشمگير قضات شرع، گرفتاري‌هاي اقتصادي كمرشكن، اشكالات عظيم در تصفيه و تهذيب متصديان چندميليوني، كمبود مردمان صالح كاردان و متخصص و ده‌ها گرفتاري ديگر كه تا انسان وارد گود نباشد از آن‌ها بي‌خبر است» و سپس تبعات اقدامات ايشان را اينگونه توصيف مي‌كنند كه: «اگر اين جمهوري اسلامي شكست بخورد به جاي آن يك رژيم اسلامي دلخواه بقيةالله-روحي فداه- يا مطيع امر شما آقايان تحقق پيدا نخواهد كرد، بلكه يك رژيم دلخواه يكي از دو قطب قدرت به حكومت مي‌رسد و محرومان جهان كه به اسلام و حكومت اسلامي روي آورده و دل باخته‌اند مأيوس مي‌شوند و اسلام براي هميشه منزوي خواهد شد!»

همه مسلمانان و مستضعفان جهان
 

«شما‌ها نبايد بنشينيد و منتظر آن باشيد كه حكام يا دست‌اندركاران كشورتان يا قدرت‌هاي خارجي بيايند و براي شما، استقلال و آزادي را تحفه بياورند ... شما اي مستضعفان جهان و اي كشورهاي اسلامي بپاخيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوهاي تبليغاتي ابرقدرت‌ها و عمال سرسپرده آنان نترسيد... و به سوي يك دولت اسلامي با جمهوري‌هاي آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن، همه مستكبران جهان را به جاي خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند.»

صبر براي هدف متعالي
 

ايشان در پايان بار ديگر به ملت شريف ايران متذكر هدف متعالي‌شان يعني برقراري توحيد در جهان كه هدف همه انبياي عظام بوده مي‌شوند و صبر در اين مسير را ارزشمند مي‌دانند و جلوه جهاد اين ملت را در تلاش طاقت‌فرساي آنان در كارگاه‌ها و كارخانه‌‌ها و كشتزار‌ها و مراكز صنعت و اختراع و ابداع و بازار‌ها و شهرها و روستاها مي‌دانند و نهايتا با توصيه به حفظ همدلي در جهت خودشناسي و خودكفايي و استقلال، از مردم عزيز ايران خداحافظي مي‌كنند كه: «با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران، مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر مي‌كنم و به دعاي خير شما احتياج مبرم دارم.»

ميزان حال فعلي افراد است
 

در پيوست اين وصيت‌نامه نيز چند تذكر آمده و از جمله آن‌ها اينكه تعريف و تمجيدهاي ايشان از اشخاص مربوط به زماني بوده كه خادم و وفادار انقلاب و اسلام بوده‌اند و ميزان در هر كس حال فعلي اوست.
منبع:ماهنامه امتداد شماره 52




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.