حرکت هاي ارتجاعي فرصت طلبان
نويسنده: حجت الاسلام و المسلمين محمد تقي رهبر
بازخواني انديشه هاي امام خميني (ره)
اين فاجعه اي بود که قرآن کريم قبلاً به آن هشدار داده و پيام آور بزرگ اسلام نيز پيش بيني کردند و امّت را از آن آينده تاريخ و فتنه هاي سياه خبر مي دادند. قرآن کريم در اين باره گفت:«و ما محمد الّا رسول قد و دخلت من قبله الرسل أفأن مات او قتل انقلبتم علي اعقابکم و من ينقلب علي عقبيه فلن يضر الله شيئا و سيجزي الله الشاکرين ».(آل عمران -144).
محمّد (ص)پيامبري بود که پيش از وي پيامبراني آمدند. آيا اگر او بميرد يا کشته شود عقب گرد خواهيد کرد؟ و آن کس که عقب گرد کند هرگز به خدا زباني نمي رساند و خداوند سپاسگويان را پاداش خواهد داد
اين آيه کريمه در واقعه احد نازل شد آنگاه که درگير و دار نبرد جبهه اسلام و کفر، نداي شيطاني بلند شد که پيامبر کشته شد، تا بدينوسيله دل سپاه اسلام را خالي کند و دست از جنگ بردارند و کفّار پيروز شوند و براي هميشه به نهضت توحيدي خاتمه داده شود.
اين آيه آمد تا به امّت بگويد مرگ براي همه انسانها و حتّي پيامبران خدا حتمي است، امّا رفتن بنيانگذار مملکت نبايد باعث شود که امّت از آرمان آسماني پيامبر(ص)فاصله بگيرندو عرصه را براي دشمن خالي کنند که اين کار براي خدا زيان بخش نيست بلکه براي خود مردم فاجعه دردناک است واين سنّت الهي است که به سپاس گويان که پاسدار نعمت آسماني و مانده رحمت ايزدي هستند پاداش دهد و اين پاداش براي آنها در دنيا و آخرت منشأ خير و سعادت ابدي خواهد بود.
نکته قابل ذکر اينکه اين آيه کريمه تنها براي واقعه احد نازل نشده، بلکه قاعده و قانون و سنّت الهي است براي همه انسانها که نعمت الهي را بشناسند و ناسپاسي نکنند و به پاي آرمان مقدّس خود پايدار باشند.
دامن دولت به صد خون دل افتاده به دست به فسوني که کند ديو رها نتوان کرد
اما با کمال تأسف پس از رحلت پيامبر بزرگ کينه ها از مکان سربرآورد و براسلام تاختن گرفت.
امام راحل در وصيّت نامه سياسي -الهي خود که منشور جاودانه انقلاب است مطلب را از همين جا آغاز مي کند که برميراث نبوّت، قرآن و عترت چه گذشت و امت در برابر اين دو ثقل نبوّت چه وظيفه دارند. بخشي از بيان امام در اين وصيّت نامه اين است:
«اکنون ببينيم چه گذشته است برکتاب خدا اين وديعه الهي و با ترک پيامبر اسلام- صلي الله عليه و آله و سلّم- مسائل اسف انگيزي که بايد براي آن خون گريه کرد، پس از شهادت حضرت علي(ع)شروع شد. خود خواهان و طاغوتيان قرآن کريم را وسيله اي کردند براي حکومت هاي ضد قرآني و مفسّران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق را که سراسر قرآن را از پيامبر اکرم(ص)دريافت کرده بودند و نداي«اني تارک فيکم الثقلين»در گوششان بود، با بهانه هاي مختلف و توطئه هاي از پيش تهيّه شده، آنان را عقب زده و با قرآن در حقيقت قرآن را که براي بشريت تا ورود به حوض بزرگترين دستور زندگاني مادي و معنوي بوده و هست، از صحنه خارج کردند و برحکومت عدل الهي که يکي از آرمانهاي اين کتاب مقدّس بوده و هست خط بطلان کشيدند و انحراف از دين خداو سنت الهي را پايه گذاري کردند تا کار بجايي رسيد که قرآن کريم را که براي رشد جهانيان و نقطه جمع مسلمانان بلکه عائله بشري از مقام شامخ احديث به کشف تامّ محمد(ص)منزل کرد که بشريت به آنچه بايد برساند برساند..چنان از صحنه خارج نمودند که گوئي نقشي براي هدايت ندارد و کار بجائي رسيد که نقش قرآن به دست حکومت هاي جائر و آخوندهاي خبيث بدتر از طاغوتيان وسيله اي براي اقامه جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالي شد«(وصيت نامه سياسي-الهي رهبر کبير انقلاب اسلامي صحيفه نورج21،ص170
عبرت هاي تاريخ نخستين اسلام
انقلاب اسلامي وارث نهضت پاک محمّدي (ص)و ولايت علوي(ع)و عصمت و عظمت فاطمي(س)و عاشوراي حسيني(ع)و مکتب جمهوري است. خط سرخ شهادت و ايثاري که از فاطميه زهرا(س)و محراب خون رنگ علي(ع)و کربلاي حسيني (ع)و مقتل اولياي پاک خداوند و شهداي فضيلت و معرفت و فقه و قرآن و نهج البلاغه و شهادت غرور آفرين است که به دست دژخيمان از پاي در آمدند تا حق و عدل و آزادي را فرياد کنند و به جهانيان بگويند بر سر پيمان خداوند استوار تا پاي جان بايد ايستاد تا جان جانان شد و در تاريخ بشر موج آفريد. و الگوي شرف و انسانيّت براي نسل ها و عصرها به يادگار گذاشت.
آن عاشقان شرزه که با شب نزيستند
رفتندو شهر خفته ندانست کيستند
فريادشان تموج شط حيات بود
چون آذرخش در سخن خويش زيستند
مرغان پرگشوده طوفان که روز مرگ
دريا وموج و صخره برآنان گريستند
آري براي اين انقلاب بهاي سنگيني پرداخته شده و نتوان آنرا ارزان به دست نامحرمان سپرد. همانگونه که آن پير سفر کرده در سخن جاودانه اش گفت: «من در ميان شما باشم يا نباشم نگذاريد اين انقلاب به دست نامحرمان بيفتد.»
و گفت: «به ملّت عزيز ايران توصيه مي کنم که نعمتي که با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان بدست آورديد همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نمائيد».(کلمات قصار،ص125)
چالشهاي پيش روي نظام
هر چند موانع و چالشها را با عناوين بسياري مي توان برشمرد واين مقالات در صدد تبيين آن است و به تدريج به آن خواهيم پرداخت، امّا در يک تقسيم بندي اوّليه مي توان به دو دسته از موانع و يا توطئه ها و تحريف ها اشاره کرد: توطئه هاي داخلي و خارجي، که بخشي از آن به دست به ظاهر خودي ها طراحي و اجرا مي شود و بخشي به توطئه هاي خارجي با همه ساز و برگ و عدّه و عدّه اش.
امام بزرگوار خود به اين توطئه اشاره کرده و امّت را به هوشياري و پايداري فراخوانده است در وصيّت نامه آن بزرگ معمار انديشه اسلامي مي خوانيم: «من اکنون به ملت هاي شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مي کنم که از اين راه مستقيم الهي که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطي که خداوند به آنها نصيب فرموده است محکم و استوار و پايدار پاي بند بوده و لحظه اي از شکر اين نعمت غفلت نکرده و دست ناپاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجي و چه عمال داخلي بدتر از خارجي تزلزلي در نيّت پاک و اراده آهنين آنها رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاي گروهي عالم و قدرتهاي شيطاني غرب و شرق اشتلم مي زنند دليل برقدرت الهي آنان است و خداوند بزرگ سزاي آنان را هم در اين عالم و هم در عوامل ديگر خواهد داد».(صحيفه نور،ج21،ص)
سياست نه شرقي و نه غربي
انقلاب اسلامي به شرق و غرب وابسته نيست، بلکه صراط مستقيم خداوند است که در سايه رهبري عبد صالح خدا و احياگر اسلام ناب محمّدي(ص)حضرت روح الله (سلام الله عليه)شکل گرفته و از آغاز مورد تهاجم غرب و شرق بوده، چرا که هر دو را نفي کرده است سياستي که ملت بزرگ در شعارهاي انقلابي اش زير رگبار گلوله هايي دشمن در روزهاي شکل گيري نهضت فرياد کرد و براي تثبيت آن فداکاري ها کرده است. حال اگر در اين نظام کساني بخواهند با تکيه برغرب و شرق يا هر قدرت خارجي ديگر راه خود را از راه ملت جدا کنند، به انقلاب اسلامي پشت کرده و به ملّت جفا نموده و به دشمنان خدا و خلق رو آورده اند و ميدان داده اند روابط جمهوري اسلامي با هر کشور خارجي با حفظ اصول و عزّت و حکمت و مصلحت سياسي است پذيرفته شده. اما وابستگي به خارجي ها به هر شکل بويژه به شيوه ذلت بار و کارگذاري اهداف بيگانه در نظام جايي ندارد و آنانکه آشکارا و يا زير لفافه با بيگانه دم خور شده اند مطرود ملت و منفور خدا و خلق و خارج از صراط مستقيم و در جاده مغضوب عليهم و ضالين اند. و عجبا که کساني در نماز خود روزي چندين بار اين آيات را مي خوانند و با اين حال در صف گمراهان و غضب شده گان قرار گرفته اند که البته اين انتظار از کسانيکه اهل نماز نيستند بيش از ديگران است. باز بياد کساني مي آييم که در عصر مظلوميت ائمه اطهار به نماز و نياز روي مي کردند اما سر سپرده معاويه و يزيد و حکام و خلفاي امام کش بودند!
سردمداران فتنه سبز
اينها افتخار خدمتگذاري ميهن اسلام و ملّت شرافتنمند ايران را به نوکري قدرتهاي بي شرافت جهان به ثمن بخس فروختند! راستي که انسان چه مراحلي از سقوط دارد! اين همان اسفل سافلين است که عدّه اي را به درکات جحيم کشانده و خود متوجه نيستند چه مي کنند! اينجا است که انسان به ياد کساني مي افتد که روز عاشورا سرامام حسين(ع)را بريده و پيش عمر سعد آورده و جايزه مي خواستند و مي گفتند تا رکاب ما را طلا و نقره بريزيد چرا که سيّد و سالاري چون حسين(ع)فرزند پيامبر را سربريده ايم! و اين هم تکرار تاريخ در عصر ماست و آنان که روز عاشورا حرمت امامت را شکستند و سران فتنه لقب خداجوي به آنها دادند. اينست عاقبت کساني که از خدا و خلق پاک خدا روي بگردانند و خسران دنيا و آخرت را براي خويش خريداري کنند.
درخشش ملت در آزمون بزرگ و در برابر اين اراذل پروران و اوباش دين فروش و سردمدار بي صفت که فتنه سبز را به راه انداختند و سياه ترين کارنامه را براي خود نوشتند و قلب ولي امر را جريحه دار کردند، مردمي بودند که بي نام و نشان و بدون توقع احترام خودجوش و تنها با انگيزه ايمان صادق و اخلاق ناب به ميدان آمد و مشت محکم بر دهان اين ياوه سرايان کوفتندو خاک برچهره سران فتنه پاشيدند و حماسه آفريدند و با تظاهرات ده ها ميليوني نداي امام و رهبري را پاسخ دادند و به فرموده امام راحل با شکرگذاري از نعمت اسلام انقلابي بي تزلزلي در نيت پاک اراده آهنين آنها رخنه نکردو به رسانه هاي بيگانه و بيانيه هاي سريالي عمّال بيگانه گوش ندادند و غوغا سالاريهاي دشمن خارجي و افسون هاي وامانده هاي رو سياه داخلي نتوانست آنان را از صراط مستقيم به جاده ضلالت بکشاند. درود براين ملت بزرگ و حماسه آفرين و تاريخ ساز انقلاب و ننگ و نفرت و نفرين برآنانکه از قافله جاماندند و عزّت خدمتگذاري مؤمنان را به ذلت بردگي کافران و تبهکاران فروخته و همچون عمر سعد قاتل امام حسين(ع)از سر شرم و ذلت نتوانستند سراز لانه هاي خود بيرون کنند.در تاريخ آمده پس از واقعه کربلا يک روز عمر سعد به مسجد آمد مردم آنقدر تف و لعنت نثار او کردند که به خانه برگشت تا روزي که مختار دستور داد او را در خانه اش سربريدند. ..و اينست عاقبت سران فتنه سبز. فاعتبروا يا اولي الابصار.
منبع: پاسدار اسلام شماره 342