دانشگاه را دريابيد!
نويسنده: حجت الاسلام و المسلمين محمد تقي رهبر
بازخواني انديشه هاي امام خميني (ره)
وصيتنامه سياسي - الهي رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني «ره»، صحيفه نور، ج 21، ص 185.
اين بخش از وصيتنامه را مي توان در چند محور زير دسته بندي کرد:
1. به دست گرفتن مراکز تعليم و تربيت بويژه دانشگاه ها توسط دشمنان
2. خنثي کردن تلاش دشمن براي جداسازي دانشگاهيان و حوزويان
3. سياستهاي غربي و شرقي در دانشگاه ها و لزوم مبارزه با آن
4. جلوگيري از انحراف دانشگاه
5. لزوم برخورد با خط هاي انحرافي در دانشگاه
1. به دست گرفتن مراکز تعليم و تربيت بويژه در دانشگاه ها توسط دشمن:
اگر آثار و نوشته ها و گفتارهاي امام خميني را - که براي هميشه شاخص و الگوي فکري و عملي ماست- بررسي و بازخواني کنيم، خواهيم ديد که آن پير فرزانه با نگرش جهان شمول و ژرف انديشي خاص خود، توجه و اهتمام ويژه اي به مسئله فرهنگ و مراکز تعليم و تربيت اعم از آموزش و پرورش دانشسراها و دانشگاه ها داشتند و اين براي کسي که سکاندار انقلاب فرهنگي در جهان اسلام است طبيعي و ضروري است، چرا که انسان ها شخصيت خود را از اين مراکز آموزشي و تربيتي مي گيرند و پس از دامن پدر و مادر - که آن هم در جاي خود مهم است - نوبت به اين مراکز مي رسد. نقش اين مراکز در معلمان و مربيان و حتي محيط اجتماعي آنقدر مؤثر و سازنده است که با قاطعيت مي توان گفت که چه بسا مربي و معلم و محيط، مسير يک انسان را از آنچه در دامن پدر و مادر آموخته کاملاً تغيير مي دهد و به بيراهه مي کشاند و حتي اگر آن کس مثل پسر نوح، فرزند پيغمبر باشد ميراث نبوت را از دست وي مي گيرد و به ضلالت و گمراهي مي کشاندش. همان گونه که مربي صالح مي تواند انسان را مانند پسر يزيد بن معاويه، از فساد خانوادگي پيراسته کند.
بنابراين يکي از سياستهاي اصولي مسئولان نظام بايد اصلاح ساختار آموزش و پرورش و دانشگاه چه از نظر کتاب و منابع درسي و چه از نظر معلم و مدرس و استاد و چه محيط آموزشي و اجتماعي و مديريت شامل وزارت و رياست مراکز علمي و تربيتي و فرهنگي باشد. اين چهار اصل منشأ تحول در محيط دانشگاه و موضوع بحث ماست: منابع درسي، استاد، مدير و محيط. تمام فرايند تحول رامي توان در اين چهار عامل خلاصه کرد و اگر قرار باشد يکي از اين چهار اصل را به عنوان اصل برتر نام ببريم، بايد به «مديريت» اشاره کنيم؛ مديريت فرهنگ، شامل وزير و زيرمجموعه اش و رياست دانشگاه و زيرمجموعه آن. بنابراين براي تحول فرهنگي در مرحله اول بايد به سراغ مديريت ها رفت. چرا که همه چيز را يک مدير مدبر مي سازد. مدير مدير و شجاع و پرتلاش مي تواند يک وزارتخانه يا يک دانشگاه را درست کند و يک مدير ضعيف و ترسو و تنبل و بي کفايت همه چيز را به تباهي مي کشد. اميرمؤمنان علي «عليه السلام» در يک سخن کوتاه اما پرمغز مي فرمايد: « سوءُ التّدبير سببُ التّدمير» يعني تدبير بد و مديريت بي کفايت، سبب ويراني است.
اين موضوع هر چند تمام عرصه هاي مديريت اعم از سياسي، اقتصادي و فرهنگي تا مديريت يک نهاد و سازمان و کارخانه و مؤسسه و خانه و اعضاي خانواده را شامل مي شود که در جاي خود شايسته توجه و تأمل است. اما بحث حاضر، مديريت فرهنگي دانشگاه ها را هدفگيري کرده است.
چنانچه گفتيم مديريت فرهنگ از نظر امام خميني، بسيار تأثيرگذار و تعيين کننده است. حقيقت اين است که همه مشکلات ما از ضعف مديران فرهنگي بويژه در عرصه ديني و اخلاقي و علوم انساني است. شايد اين نظر براي خواننده گران بيايد و آن را حمل بر بدبيني به مديران فرهنگي کند، اما يک محاسبه روشن، باور آن را آسان مي کند. نگاهي به خروجي هاي مدارس و دانشگاه ها و اينکه چه تعداد از آنها با مسائل اعتقادي، اخلاقي و عملي حتي در حد قرائت ساده قرآن و حديث آشنايي دارند و يا اينکه چقدر در تحليل مسائل سياسي و اجتماعي توان دارند، تأييدي بر اين ادعاست. همچنين به سيماي دانشگاه نگاه کنيد و لباس هاي چسبان پسر و دختر و آرايش هاي تند و عروسکي و ارتباطات سهل و آسان دو جنس مخالف را که زير نظر رؤساي دانشگاه ها و حتي نمايندگان نهاد نمايندگي ولي فقيه و مسئولان معارف صورت مي گيرد و بي تفاوتي و وادادگي در برابر اين تهاجم فرهنگي را در سطح اساتيد و مسئولان اين مراکز به ارزيابي بنشينيد و گاه تحرکات سياسي انحرافي و اطاق توطئه و نشريات ضد انقلابي دانشجويي را ملاحظه کنيد، آن وقت باور خواهيد کرد که مديران فرهنگي ما بسيار ضعيف و بي تفاوتند؛ تحولخواه و با انگيزه و خط شکن و پرکار و شجاع نيستند.
البته خود نگارنده نيز که سالها کار فرهنگي کرده و صدها کلاس درس با دانشجويان داشته است، دشواري اين راه را مي فهمد، اما در عين حال آن را ناممکن نمي داند، به شرط آن که مدير و استاد، زمان شناس، سياست شناس و روانشناس باشند و بخواهند و بدانند که خواستن توانستن است و با برنامه درست حرکت کنند نه باري به هر جهت و انفعالي و بي برنامه.
بي تفاوتي مسئولان انتظامي و مديريتي
فصل مفصلي از مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي که به تأييد رهبر معظم انقلاب رسيده است درباره وظايف نيروي انتظامي است. اين مصوبه اين روزها بي جواب مانده و مسئله حجاب و عفاف به محاق فراموشي سپرده شده در حالي که فرماندهي نيروي انتظامي را فرمانده کل قوا تعيين مي کند و اين نيرو مي بايست با شجاعت و قاطعيت از سياستهاي فرهنگي مورد تاييد رهبر معظم و نظام تبعيت کند نه از هيچ مقام ديگري که خواسته هاي خلاف اين وظيفه ذاتي دارد، چرا که مديريت، سليقه اي و دلبخواهي نيست. به هر حال اين گريز به مسئله حجاب و عفاف ضروري بود؛ چرا که آن را بسيار مهم مي دانيم و به مسئولان امر هم اعلام مي کنيم ما همراه با ملت بزرگ و غيور هستيم و در مسئله حجاب کوتاه نخواهيم آمد پس بهتر آن است که سر عقل بيايند و به وظيفه قانوني خود عمل کنند و به ارزشها و خواسته هاي ملت مسلمان احترام بگذارند و به فرموده امير مؤمنان «ع» رضايت عامه مردم را به رضايت جمع خاص هوسباز نفروشند که دنيا و آخرت خود را در اين سوداگري باخته اند.
اما دانشگاه: گفتيم که دانشگاه وضعيت خاص خود را دارد و خانه فرهنگ ملت محسوب مي شود. براي هر دانشجو از جيب ملت هر سال چندين ميليون هزينه مي شود. کلاس و استاد و خوابگاه و امتياز و مدرک تحصيلي و ديگر هزينه هاي تحصيل دانشجو را دولت از بيت المال مي پردازد. به همين ترتيب، رئيس دانشگاه پدر اين خانه است و استاد و معلم نيز پدر معنوي دانشجو هستند. از نظر انضباطي هم بايد قاعده و قانوني بر اين خانه حاکم باشد و رئيس دانشگاه و معاونان فرهنگي و دانشجويي، مجري اين قانون و مسئول نظارت بر عملکرد دانشگاهند و مسئولان حوزه هاي نمايندگي ولي فقيه نيز پاسداران ارزشهاي اسلامي در اين خانه.
در چنين فضايي دانشجو يله و رها نيست که هر گونه دوست دارد بيايد و برود و بپوشد و رابطه برقرار کند. اگر چنين اتفاقي افتاد مسئولان دانشگاه بايد پاسخگو باشند چرا که در نظام اسلامي مي بايست با شاخص هاي ديني و فرهنگ حاکم عمل شود. هيچ کانون يا سازمان فرهنگي و دانشگاه دنيا بدون قيد و شرط نيست؛ دانشگاه هاي دنياي سکولار نيز براي دانشجويان پسر و دختر و کارکنان خود ضوابط، مقررات و محدوديتهايي دارند و براي پوشش در دانشگاه ها و آرايش و پيرايش آيين نامه ها و قوانين مدوني دارند که دانشجو مي بايست طبق آن عمل کند.
رويکرد نظام دانشگاهي در کشور اسلامي ايران با منسوخ شدن فرهنگ شاهنشاهي و غربي، محوريت فرهنگ اسلامي است. مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز 27 نهاد را ملزم به رعايت مقررات خاص کرده و براي آموزش و پرورش و وزارت علوم و دانشگاه ها دو فصل اختصاص داده است. در اينجا مصوبه مذکور را در بخش وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و دانشگاه ها خلاصه مي کنيم:
1. تدوين برنامه جامع فرهنگ عفاف و حجاب.
2. آشنا ساختن دانشجويان - بويژه دختران - با توطئه ها، زمينه ها، روش هاي نفوذ فرهنگ غرب و تأثير منفي آن در عفاف و حجاب.
3. انتشار فصلنامه علمي - پژوهشي براي توسعه فرهنگ عفاف.
4. نظارت جدي بر اجراي آيين نامه انضباطي دانشجويي در محيط دانشگاه ها، دانشکده ها، خوابگاه ها، اردوگاه ها و همايش هاي دانشجويي براي توسعه فرهنگ عفاف.
5. تقدم رعايت کنندگان حجاب و عفاف و حمايت از نخبگان با حجاب و معرفي افراد نمونه محجبه.
6. حمايت از پايان نامه هاي دانشجويي مرتبط با گسترش فرهنگ عفاف و حجاب.
7. رعايت آسايش سرزميني در جذب دانشجويان بومي.
8. برگزاري ميزگرد و انجام مناظره درباره فلسفه عفاف و حجاب.
9. آموزش، ساماندهي و به کارگيري نيروهاي آگاه از ميان زنان براي نظارت بر رعايت حجاب و پوشش مناسب، همراه با روش هاي ناپسنديده و احترام به حريم افراد.
10. تهيه و نشر کتب، مقالات و جزوات تخصصي در زمينه تقويت بنيه اعتقادي و ديني و توسعه فرهنگ عفاف براي والدين و دانشجويان توسط دفتر نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه ها.
11. آموزش و به کارگيري جوانان، آشنا به معارف اسلامي و ارائه مشاوره براي گسترش فرهنگ حجاب.
12. برخورد غير مستقيم با عوامل فساد و پوشش نامناسب از طريق تشکل هاي دانشجويي.
13. به کار نگرفتن کارکنان بي تفاوت به ارزش ها و فاقد صلاحيت در دانشگاه ها
14. تهيه گزارش سالانه از وضعيت حجاب و عفاف در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي سراسر کشور و نشان دادن نتايج اجرايي راهکارهاي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
15. حمايت از تشکل هاي فعال دانشجويي جهت اقدامات مناسب در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف.
16. تأکيد بر ضرورت رعايت پوشش و الگوهاي اسلامي توسط کارکنان و دانشجويان و اساتيد و آرايش نکردن در دانشگاه ها.
17. آشنا کردن دانشجويان با شرايط ازدواج آسان و تشکيل خانواده به کمک ازدواج هاي دانشجويي.
مصوبه اي که در ادارات و دانشگاه ها دفن شده
در پايان اين نوشته به سخن ديگري از امام خميني توجه کنيم که فرمود: « خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي - علمي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه ها در سطح کشور، آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت کشيد و با نفوذ عميق ريشه دار غرب مبارزه کرد و ما مي دانيم که اگر با دقت ريشه يابي کنيم آنچه بر ملت مي گذشته و اکنون مي گذرد - حتي جنگ تحميلي - سرچشمه از دانشگاه غرب زده و متخصصان غيرمتعهد و وابسته گرفته است» (صحيفه نور، ج 19، ص 80).
مسئولان فرهنگي کشور و مديران دانشگاه ها و مراکز علمي و آموزشي کشور، امروز که 33 سال از پيروزي انقلاب اسلامي و بيش از 20 سال از اين ابراز نگراني هاي امام امت و دعوت ايشان به تلاش و کوشش در جهت اسلامي کردن روح و محتواي دانشگاه ها مي گذرد، چه پاسخي براي اين قصور و تقصيرها در انجام وظايف و مسئوليت هاي خود دارند؟
اين نوشته را با پاسخ به سؤالي به پايان مي بريم که شايد در بسياري اذهان پيش آيد و آن اينکه آيا اين گونه اظهار نظر کردن درباره دانشگاه ها، منفي نيست؟ چرا که در دانشگاه هاي ما مديران ديندار و دلسوز و اساتيد متعهد و دانشجويان دينمدار بسيارند و بنابراين قضاوت بايد منصفانه و واقعبينانه تر باشد! در پاسخ به اين پرسش مي گوييم: ما نيز حضور مديران و اساتيد و دانشجويان ديندار و متعهد را انکار نمي کنيم، اما بدانيم که اين نيروهاي متعهد بيش از آنکه خروجي سيستم موجود دانشگاهي باشند محصول انقلاب و فضاي اجتماعي و خانوادگي اند و نگراني اين است که با توالي نسلها اين روند رو به کاهش نهد و به سوي اضمحلال ره سپرد! لذا دانشگاه و سيستم آموزشي آن را بايد به طور جدي، اسلامي کرد تا براي هميشه خروجي آن از نظر ايماني و اخلاقي بيمه شود و اين همان چيزي است که امام خميني بر آن تأکيد ورزيده است و رهبر انقلاب نيز با دغدغه اي جدي و توجهي ويژه به دانشگاهيان، همواره به تعميق فرهنگ اسلامي همزمان با توليد علم و فناوري توصيه کرده اند و اصولا يکي از مسئوليت هاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي همين است.
نکته ديگر در اين باره اينکه هر چند اکثريت نيروهاي دانشگاهي دينمدار و پايبند به اصول انقلابند اما اگر در برابر جريان هاي خزنده ضد انقلاب و توطئه تهاجم فرهنگي موضع انفعالي داشته باشيم. ويروس خزنده فساد و ضعف اعتقادي و اخلاقي به ديگران سرايت مي کند و آن اقليت فاسد، بيماري و آلودگي را به بدنه دانشگاه و جامعه تسري خواهند داد. و تقليد از آن اقليت فاسد و هنجارشکن تدريجاً نيروهاي صالح را منحرف خواهد کرد. رمز مطلب اين است که انسان براي سقوط، آمادگي بيشتري دارد تا صلاح و سداد. بويژه با عواملي که دشمنان سامان داده اند و ماهواره ها و اينترنت و صدها ابزار ديگر را به کار گرفته و عوامل آشکار و پنهان آنها دست از توطئه برنداشته اند و بر نخواهند داشت. اينها و موارد ديگر ايجاد مي کند که در برابر توطئه هاي ضد فرهنگي و ضد اخلاقي، حساسيت و هوشمندي و قاطعيت داشته باشيم و بدانيم در اين پيکار کساني پيروز مي شوند که سلاح مجاهده علمي و عملي را زمين نگذارند و خداوند هم وعده داده است که مجاهدان و ياري کنندگان دين را ياري خواهد داد: « ان تنصرو الله ينصرکم و يثبت اقدامکم.»
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 347