غنا و موسيقي از منظر روايات(3)
3. روايات در نکوهش شخص خواننده و نوازنده
آوازخوان ملعون
المغنيه ملعونه، ملعون من اکل کسبها؛
زن خواننده و کسي که از کسب او بخورد، ملعون و مطرود از رحمت خداست.(1)
2. در حديث ديگر از نصر بن قابوس آمده است: از امام صادق (ع) شنيدم که فرمود:
المنجم ملعون، و الکاهن ملعون، والساحر ملعون، و المغنيه ملعونه، و من آواها و اکل کسبها ملعون، و قال (ع): المنجم کالکاهن، و الکاهن کالساحر، و الساحر کالکافر، و الکافر في النار؛
منجم ملعون است، کاهن ملعون است، ساحر ملعون است و زن خواننده ملعون است و هم چنين کسي که او را منزل دهد و از کسب و درآمد او مصرف کند ملعون است. و فرمود: منجم مثل کاهن، کاهن مانند ساحر، ساحر مثل کافر و کافر در آتش دوزخ است.(2)
قيمت کنيز خواننده
امام (ع) فرمود:
لا حاجه لي فيها؛ ان ثمن الکلب و المغنيه سحت؛
آن پول براي من لازم نيست؛ زيرا قيمت سگ ولگرد و کنيز خواننده سحت (باطل و حرام) است.(3)
4. هم چنين در توقيع شريف که به خط مبارک امام زمان (ع) به وسيله محمد بن عثمان (دومين نايب امام، در زمان غيبت صغري) براي اسحاق بن يعقوب (برادر شيخ کليني صاحب کتاب کافي) صادر شده، آمده است:
اما ما سالت عنه - ارشدک الله وثبتک - من امر المنکرين لي - الي ان قال - و اما ما وصلتنا به، فلا قبول عندنا الا لما طاب وطهر، و ثمن المغنيه حرام؛
اما مسائلي که پرسيده اي - خدا تو را ارشاد نمايد و در مقابل شبهات منکران ثابت قدم گرداند - (سپس پاسخ سؤالات را نوشته تا رسيده به موضوع پولي که به ايشان ارسال شده بود): و اما آن چيزي که فرستاده اي، پيش ما قبول نمي شود، مگر چيزي که طيب و طاهر (حلال بدون شبهه) باشد و قيمت کنيز خواننده حرام است.(4)
اگر چه در اين چند حديث تعبير به «مغنيه» (زن خواننده) شده، ولي روشن است که مرد مغني نيز همين حکم را دارد، هم چنان که در موارد ديگري که به «مغني» تعبير شده شامل زن نيز مي گردد.
دور از رحمت خدا
خمسه لا ينظر الله اليهم يوم القيمه - الي ان قال: والمغني؛
خداوند در قيامت به پنج طايفه نظر نمي کند و يکي از آنان مغني (آواز خوان) است.(5)
شايد نگاه نکردن خدا حاکي از خباثت آنان و در نتيجه موجب شدت عذابشان باشد.
شيطان و مغني
ما رفع احد صوته بغناء الا بعث الله شيطانين علي منکبيه يضربان باعقابهما علي صدره حتي يمسک؛
کسي صدايش را به آواز خواني بلند نمي کند، مگر اين که خداوند، دو شيطان بر او مأمور مي کند که بر دو، دوش او سوار مي شوند و با پاشنه پايشان بر سينه وي مي زنند تا وقتي که از آواز خواني باز ايستد.(6)
قرآن کريم نيز مضمون روايت را تأکيد کرده است، آن جا که مي فرمايد:
(و من يعش عن ذکر الرحمن نقيض له شيطاناً فهو له قرين)؛ (7)
هر کس از ياد خدا روي گردان شود، شيطان را به سراغ او مي فرستيم، پس همواره قرين اوست.
پست ترين فرد
فرمود:
من يشرب الخمر و يضرب بالطنبور؛
پست ترين فرد کسي است که شراب بخورد و ساز بزند.(8)
آري، نوازندگي نيز همانند شراب خواري، از عوامل پستي انسان شمرده شده است.
کسب آواز خوان
بعثت بکسر المزامير، و اقسم ربي عزوجل لا يشرب عبد في الدنيا خمراً الا سقاه الله يوم القيامه حمياً معذباً کان او مغفوراً. ثم قال (ص): کسب المغني و المغنيه حرام، و کسب الزانيه سحت، وحق علي الله ان لايدخل الجنه بدناً نبت من السحت؛
مأمور شده ام که مزمارها را بشکنم، سوگند به پروردگارم ! هيچ بنده اي در دنيا شراب نمي خورد، مگر اين که خدا در قيامت از حميم (آب سوزان) جهنم به او مي خوراند، چه معذب باشد و چه آمرزيده.
سپس فرمود: کسب و درآمد آواز خوان - مرد باشد يا زن - حرام است و کسب زناکار، سحت (حرام) است و براي خدا حق است بدني که از حرام رشد کرده به بهشت راه ندهد.(9)
شايد مراد از جمله «به شراب خوار از حميم جهنم خورانده مي شود، اگر چه مورد آمرزش قرار گيرد» اين باشد که، چنين فردي پيش از آن که به بهشت رود، از حميم (آب سوزان) جهنم خورانده مي شود و پس از آن مورد غفران خدا قرار گرفته و به بهشت مي رود، و گرنه حميم جهنم با بهشت تناسبي ندارد.
بي شرمي آواز خوان
اما يستحيي احدکم ان يغني علي دابته و هي تسبح؛
چرا بعضي از شما شرم نمي کند! و روي مرکبي که سوار شده آواز خواني مي کند، در حالي که آن حيوان تسبيح خدا مي گويد. (10)
10. و در حديث ديگر از آن حضرت روايت شده است:
لاتغنوا علي ظهورها، اما يستحيي احدکم ان يغني علي ظهر دابته و هي تسبح؛
بر پشت مرکب سواري آواز نخوانيد، آيا بعضي از شما حيا نمي کند پشت مرکبش آواز مي خواند؟ در حالي که آن حيوان به تسبيح خدا مشغول است.! (11)
از حديث هاي بالا دو مطلب استفاده مي شود:
الف) همه موجودات، حتي حيوان سواري مانند: اسب، الاغ و شتر نيز مشغول تسبيح خداست، که در قرآن کريم نيز آياتي بر اين مطلب دلالت دارد، آن جا که مي فرمايد:
(تسبح له السموات السبع و الارض و من فيهن و ان من شيء الا يسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبيحهم)؛
آسمان هاي هفت گانه و زمين و کساني که در آنها هستند، همه تسبيح او مي گويند، و هر موجودي تسبح و حمد او مي گويد؛ ولي شما تسبيح آنها را نمي فهميد.
ب) شخص آوازخوان بسيار بي حيا و بي شرم است؛ زيرا نه از خدا شرم مي کند، نه از فرشتگان و نه از بندگان خدا، بلکه با کمال بي شرمي آواز خواني مي کند! در بي شرمي او همين بس که مرکب وي (اسب، الاغ و...) مشغول تسبيح خدا، و او مشغول معصيت خداست! و از اين عمل شرم نمي کند و به خوانندگي مي پردازد.
نماز آواز خوان
لا صلاه له، لا صلاه له، لا صلاه له؛ (12)
نمازش قبول نيست، نمازش قبول نيست، نمازش قبول نيست.
عدم قبولي دعاي اهل موسيقي
اي نوف ! خوابي يا بيدار؟ عرض کردم: بيدارم. فرمود:
اي نوف! خوشا به حال پارسايان در دنيا، متمايلان در آخرت؛ آنان که زمين را فرش، خاکش را بستر، آب آن را عطر و قرآن را همچون لباس زيرين و دعا را لباس رويين قرار دادند، سپس دنيا را به روش مسيح (ع) طي کردند.
و فرمود:
يا نوف! ان داود(ع) قام في مثل هذه الساعة من الليل، فقال: انها لساعة لا يدعو فيها عبد الا استجيب له الا ان يکون عشاراً، او عريفاً او شرطياً، او صاحب عرطبة، او صاحب کوبة؛
يا نوف ان داود (ع) در چنين ساعتي از خواب برخاست و گفت: اين همان ساعتي است که هيچ بنده اي در آن دعا نمي کند جز اين که مستجاب مي شود، مگر آن که مأمور جمع ماليات براي حاکم ظالم، يا جاسوس مخفي او، يا مأمور انتظامي او، يا اين که نوازنده ساز و طنبور و يا دايره و طبل بوده باشد.(13)
چگونگي حشر اهل موسيقي
يحشر صاحب الطنبور يوم القيامه و هو اسود الوجه، و بيده طنبور من نار، و فوق رأسه سبعون الف ملک بيد کل ملک مقمعه يضربون رأسه و وجهه و يحشر صاحب الغناء من قبره اعمي، و اخرس و ابکم، و يحشر الزاني مثل ذلک و صاحب المزمار مثل ذلک، و صاحب الدف مثل ذلک؛
صاحب طنبور، در قيامت رو سياه محشور مي شود، در دست او طنبوري از آتش است و هفتاد هزار ملک (از مأمورين عذاب ) بالاي سر او قرار مي گيرند و در دست هر کدام عمودي است که بر سر و صورت او مي زنند، صاحب غنا (آواز خوان و شنونده آن) از قبرش کور و کر و لال برانگيخته مي شود. زناکار، صاحب مزمار و صاحب دايره نيز همانند او محشور مي شوند.(14)
ناراحتي پيامبر از گناه خواننده و نوازنده
حضرت با ناراحتي فرمود: اجازه داده نمي شود و هيچ کرامتي براي تو نيست، تو دروغ ميگويي اي دشمن خدا ! روزي تو را خداي مهربان از راه حلال مقدر فرموده است و تو آن را از راه حرام به دست مي آوري و به جاي رزق حلال قرار مي دهي ! برخيز و برو به درگاه خدا توبه کن. آگاه باش! اگر ديگر از اين کارها بکني، تو را به سختي خواهم زد، سرت را مي تراشم و از ميان قبيله ات تبعيد و اموالت را براي جوانان مدينه حلال مي کنم تا غارت کنند.
صفوان مي گويد: وقتي که عمر و با شرمساري بلند شد و رفت، حضرت فرمود:
اينها معصيت کارانند (هولاء العصاة). هر کدام بدون توبه بميرد، روز قيامت در حال عريان محشور مي شود و نمي تواند سر پاي خود قرار گيرد؛ هر چه سعي مي کند بايستند، دوباره به زمين مي خورد (کلما قام صرع).(15)
با توجه به صراحت آيه شريفه قرآن که، رسول گرامي اسلام (ص) داراي خلق عظم بوده(16) و نسبت به مؤمنان بسيار رئوف و مهربان مي باشد. (17) در ابتداي نظر به ذهن مي آيد که اين روايت مخالف قرآن بوده وبا روش پيامبر رئوف و مهربان موافق نمي باشد!؟
ولي بايد توجه داشت، همان طوري که دکتر معالج و علاقه مند به سلامت مريض وقتي مشاهده کند که، يک مريض با داشتن مرض مهلک و خطرناک از استعمال دارو سرپيچي نموده و اهميت موضوع را درک نمي کند، ناگزير با وي به جاي ملاطفت و مهرباني از در خشونت و بدرفتاري وارد مي شود.
رسول گرامي نيز در برابر شخصي که به يک مرض مهلک و خطرناک و يک گناه خانمان سوز مبتلا شده و در عين حال نمي تواند اهميت و بزرگي آن را درک کند و اصرار دارد که رسول خدا نيز اجازه آلودگي به چنين گناهي را به او بدهد، اين جاست که رسول خدا (ص) قيافه خشونت آميز به خود گرفته و او را توبيخ و تهديد مي کند، آري، توبيخ و خشونت در چنين مقامي هر چه بيشتر باشد دليل بر علاقه و محبت شديد به طرف خطاب است، نه دليل بر کدورت و بي علاقگي.
رابطه نوازندگي با نفاق
ضرب العيدان ينبت النفاق في القلب، کما ينبت الماء الخضره؛
نواختن آلات موسيقي، نفاق را در دل مي روياند همانند روياندن آب سبزي را.(18)
هلاکت خواننده و نوازنده
طرق طائفهً من بني اسرائيل ليلاً عذاب، فاصبحوا و قد فقدوا اربعه اصناف: الطبالين و المغنين، و المحتکرين للطعام، و الصيارفه آکله الربا منهم.
بر طايفه اي از بني اسرائيل، شب هنگام بلايي نازل شد، صبح فهميدند چهار گروه از ميان آنان گرفتار عذاب الهي گشته و هلاک شده اند که عبارت بودند از: طبل زنان، آوازخوانان، احتکار کنندگان مواد غذايي و صرفان رباخوار.!(19)
نفرين طنبور بر نوازنده خويش
عرض کرد: نه، البته وصي پيامبر داناتر است.
فرمود: ساز در هنگام نواخته شدن مي گويد:
ستندم ستندم ايا صاحبي
ستدخل جهنم ايا ضاربي(20)
به زودي پشيمان شوي اي دارنده من
داخل دوزخ شوي اي نوازنده من
نفرين کبوتر بر خوانندگان و نوازندگان.
حضرت فرمود:
تدعو علي اهل المعازف و القيان و المزامير والعيدان؛
بر نوازندگان موسيقي و آواز خوانان نفرين مي کند.(21)
آن چه در بعضي روايات از امام صادق (ع) آمده است که کبوتر، بر قاتلان امام حسين (ع) لعن و نفرين مي کند، (22) منافاني با اين روايت ندارد، زيرا در زمان حضرت علي (ع) امام حسين (ع) شهيد نشده بود و در زمان امام صادق (ع) حضرت شهيد شده بود و اشکالي ندارد که کبوتر از طرف خدا مأمور شود تا زمان شهادت امام حسين بر اهل موسيقي و سپس بر قاتلان آن حضرت لعنت کند. يا اين که بگوييم نوع کبوترها فرق مي کند؛ آن کبوتري که بر قاتلان امام حسين (ع) لعنت مي کند کبوتر راعبي است (هم چنان که در حديث با اين نام آمده است) و کبوتري که بر اهل موسيقي نفرين مي کند غير راعبي است.)
پي نوشت ها :
1. وسائل الشيعه، ج 17، ابواب ما يکتسب به، باب 15، ص 121، حديث 22147 (4). در سند اين حديث اسحاق بن ابراهيم توثيق نشده (احتمالاً برادر علي بن ابراهيم قمي صاحب تفسير قمي باشد ) بقيه رجال سند همه توثيق شده اند.
2. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 241، ابواب ما يکتسب به، باب 20، حديث 31966 (6)؛ بحار الانوار، ج 100، ص 58.
3. وسائل الشيعه، ج 17، ابواب ما يکتسب به، باب 16، ص 123، حديث 22152 (4). «شايد تعبير به «سحت» براي بيان شدت حرمت باشد.»
4. همان، حديث 22151 (3).
5. جامع احاديث، ج 22، ص 233، ابواب ما يکتسب به، باب 19، حديث ( 18) 31935.
6. همان، ص 236، حديث 31948 ( 31).
7. زخرف ( 43) آيه 36.
8. وسائل الشيعه، ج 17، ص 314، ابواب ما يکتسب به، باب 100، حديث ( 11) 22636.
9. کنز العمال، ج 15، ص 226، حديث 40689.
10. بحارالانوار، ج76، ص246؛ وسائل الشيعه ج11، ص 419، ابواب آداب السفر، باب 37، ح2(15150).
11. وسائل الشيعه، ج 11، ص 419، آبواب آداب السفر، باب 37، ح 3 ( 15151).
12. نظره الاسلام الي الموسيقي و الغناء، ص 41، به نقل از نيل الاوطار، ج 8، ص 264.
13. نهج البلاغه، حکمت 104.
14. جامع احاديث، ج 22، ص 247، باب 21، حديث 10 ( 31986 )؛ بحار الانوار، ج 76، ص 253، باب المعازف والملاهي، حديث 12.
15. سنن ابن ماجه، ج 3، ص 265، حديث 2613؛ کنز العمال، ج 15، ص 221، حديث 40671.
16. قلم ( 68) آيه 4.
17. توبه (9) آيه 128.
18. فروع کافي، ج 6، ص 434، کتاب الاشربه، باب الغناء،حديث 20.
19. مستدرک الوسائل، ج 13، ابواب ما يکتسب به، باب 78، حديث 12؛ جعفريات، ص 27، حديث 1154.
20. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 248، ابواب ما يکتسب به، باب 21، حديث 15 ( 31991).
21. همان، ص 249، حديث 22 ( 31998).
22. وسائل الشيعه، ج 11، ص 519، کتاب الحج، ابواب الدواب، باب 33، حديث 1( 15425) و 3 ( 15427).