غنا و موسيقي از ديدگاه فقهاي اسلام(4)
کلام فقهاي اسلام، در حرمت موسيقي و ممنوعيت آلات آن
در اين بخش با برخي از سخنان علماي بزرگ اسلام، درباره آلات موسيقي آشنا مي شويم:
1. شيخ مفيد (قدس سره) (متوفاي 413 هـ. ق) در کتاب مقنعه، در عداد کسب هاي حرام مي نويسد:
و عمل العيدان و الطنابير و سائر الملاهي، محرم، و التجاره فيه محظوره... و کسب المغنيات حرام، وتعلم ذلک و تعليمه محظور في شرع الاسلام؛
ساخت و ساز عودها و طنبورها و ديگر آلات موسيقي حرام است، هم چنين خريد و فروش آنها نيز ممنوع است... و کسب آوازخوانان نيز حرام مي باشد، يادگرفتن و ياد دادن اين کارها نيز در شرع مقدس اسلام ممنوع است.(1)
2. ابوصلاح حلبي (قدس سره) (متوفاي 447 هـ. ق) در بيان کارهاي حرام مي نويسد:
يحرم آلات الملاهي، کالعود، و الطنبور، والطبل، والمزمار، وامثال ذلک، واعمالها للاطراب بها، و الغناء کله؛
آلات موسيقي از قبيل عود، طنبور، طبل، مزمار و امثال اينها و به کار گرفتن آنها در موسيقي حرام است و همه انواع غنا حرام مي باشد.(2)
3. شيخ طوسي (قدس سره) ( متوفاي 460 هـ. ق) در کتاب النهايه، مبحث مکاسب محظوره مي نويسد:
و منها: عمل جميع انواع الملاهي و التجاره فيها و التکسب بها، مثل العيدان و الطنابير و غيرهما من انواع الأباطيل محرم محظور؛
از جمله کسب هاي ممنوع، ساخت و ساز هر نوع آلات موسيقي از قبيل تارها، سازها و امثال آنها، که از کارهاي باطل مي باشد، خريد و فروش آنها و کسب با آنها نيز حرام و ممنوع است.(3)
4. مرحوم سلارديلمي(قدس سره) ( متوفاي حدود سال 448 تا 463 هـ.ق) در کتاب مراسم، مبحث مکاسب مي نويسد:
و اما المحظور... و عمل الملاهي و التجاره فيها... و کسب المغنيات؛
از جمله کسب هاي حرام؛ ساختن آلات موسيقي و خريد و فروش آنها، و کسب آواز خوان ها مي باشد.(4)
5. قاضي ابن براج (قدس سره) ( متوفاي 481 هـ. ق) در بيان کسب هاي حرام مي نويسد:
و آلات الملاهي والزمر؛ مثل الناي و جميع ماجري مجزاه؛ از جمله محرمات: آلات لهو و موسيقي مثل ني و امثال آن مي باشد.(5)
6. ابن ادريس حلي (قدس سره) (متوفاي 598 هـ. ق) در بيان کارهاي حرام مي نويسد:
و آلات جميع الملاهي علي اختلاف ضروبها من الطبول، و الدفوف، و الزمر، و ما يجري مجراه... و الرقص، و جميع ما يطرب من الاصوات و الاغاني، و ماجري مجري ذلک، و کسب المغنيات، وتعلم الغناء وتعليمه حرام؛
همه آلات موسيقي با شکل هاي گوناگون آن، از قبيل طبل ها، دايره ها، سرناها و امثال آنها...
رقص و صداهاي طرب آور، آوازخواني و امثال آنها، و کسب آوازخوانان، ياد گرفتن خوانندگي و ياد دادن آن حرام است.(6)
7. محقق حلي (قدس سره) ( متوفاي 676 هـ.ق) در شرايع الاسلام، در عداد معاملات حرام مي نويسد:
الثاني: ما يحرم لتحريم ما قصد به، کآلات اللهو، مثل العود، و الزمر؛
نوع دوم از معاملات حرام چيزهايي است که از جهت حرام بودن مورد مصرف آن، حرام باشد، مانند آلات لهو، مثل ساز و ناي و...(7)
ايشان نظير همين مطلب را در المختصر النافع نيز نوشته اند.(8)
8. صاحب جواهر (قدس سره) پس از نقل عبارت شرايع الاسلام مي نويسد:
بلا خلاف أجده فيه، بل الاجماع بقسميه عليه و النصوص؛
در اين مسئله اختلافي در ميان علما نيافته ام، بلکه هر دو قسم اجماع (اجماع منقول و اجماع محصل) و دلايل محکم و روشن، درباره مطلب فوق، وجود دارد.(9)
ايشان (محقق حلي (قدس سره) در مبحث شهادات از کتاب شرايع نيز در بيان عدالت شاهد، مي نويسد:
الزمر و العود و الصنج و غير ذلک من آلات اللهو حرام، يفسق فاعله و مستمعه؛
استعمال کننده ي آلات لهو از قبيل مزمار، عود، سنج و امثال اينها و گوش دهنده به آن، هر دو فاسق مي گردند.(10)
صاحب جواهر در حاشيه مطلب فوق نيز مي فرمايد:
درباره اين مطلب اختلافي در ميان علما وجود ندارد، بلکه هر دو نوع اجماع ( منقل و محصل) بر اين مطلب هست.(11)
9. سيدعلي طباطبائي (قدس سره) صاحب رياض (متوفاي 1231 هـ. ق) نيز پس از ذکر عبارت محقق حلي از المختصر النافع مي نويسد:
باجماعنا المستفيض النقل في کلام جماعه من اصحابنا و هو الحجه؛
بر اين مطلب (حرمت موسيقي و معامله آلات آن) اجماع هست که در کلام جماعتي از فقهاي شيعه به صورت مستفيض نقل شده و آن حجت است.(12)
10. علامه حلي (قدس سره) ( 648 - 726 هـ. ق) در کتاب قواعد الاسلام در بيان معاملات حرام مي نويسد:
الثاني: کل ما يکون المقصود منه حراماً، کالات اللهو، کالعود، و آلات القمار، کالشطرنج؛
دوم از معاملات حرام چيزهايي است که مورد مصرف آن حرام باشد؛ مانند آلات لهو مثل ساز و...؛ و آلات قمار مثل شطرنج و...(13)
ايشان نظير اين مطلب را در کتاب هاي ديگرش مانند تحرير الاحکام و منتهي المطلب و تذکره الفقهاء نيز آورده است.(14)
11. فخر المحققين (محمد بن حسن ) فرزند علامه حلي (قدس سره) نيز در شرح قواعد، فتواي پدرش را تأييد کرده است.(15)
12. محقق ثاني( علي بن حسين کرکي (قدس سره) متوفاي 940 هـ. ق) نيز در شرح قواعد، فتواي علامه حلي را پذيرفته است.(16)
13. شهيد اول (شيخ شمس الدين محمد بن مکي عاملي (قدس سره) شهيد در 786 هـ. ق) در دروس، در بيان کسب هاي حرام مي نويسد:
و ثانيها: ما حرم لغايته، کالعود، والملاهي من الدف، و المزمار، والقصب، والرقص، و التصفيق، و آلات القمار،
دوم از محرمات چيزهايي است که به جهت وسيله حرام بودن حرام باشد مانند ساز و آلات موسيقي از قبيل دايره، سرنا و ني، هم چنين رقص، کف زدن و آلات قمار نيز حرام است.(17)
14. شهيد اول و شهيد ثاني (شيخ زين الدين علي بن احمد شهيد در 965 هـ. ق) در کتاب لمعه و شرح آن، در بيان معاملات حرام آورده اند:
و آلات اللهو: من الدف، و المزمار، والقصب و غيرها؛
از جمله محرمات، خريد و فروش آلات لهو از قبيل دايره، مزمار، ني وامثال آنهاست.(18)
15. فيض کاشاني (قدس سره) ( محمد بن مرتضي المدعوبه محسن، متوفاي 1091 هـ.ق) در بيان کارهاي حرام مي نويسد:
واعمال الولاه الظلمه.... وما يعاون به علي الاثم، کعمل آلات اللهو، و اواني الذهب و الفضه والمزمار، و نحو ذلک؛
از جمله کارهاي حرام، انجام دادن کارهاي حاکمان ظالم و هر نوع کاري است که با آن معاونت بر گناه مي شود، مانند ساختن آلات لهو و ظروف طلا ونقره و مزمار و امثال آن. (19)
16. مولي احمد نراقي (قدس سره) (متوفاي 1245 هـ.ق) در بيان کسب هاي حرام مي نويسد:
و منها: ما يقصد منه المحرم، کالات اللهو من الدف، و القصب، و المزمار، و الطنبور، و هياکل العبادات المبتدعه، و آلات القمار من النرد، و الشطرنج، و غيرهما، و لا خلاف في حرمه بيعها و التکسب بها؛
از جمله محرمات چيزهايي هاست که منعفت مقصود از آنها حرام باشد، مانند آلات لهو از قبيل دايره، سرنا، ني، ساز و بت هايي که جهت عبادت بدعت کرده اند و آلات قمار مثل نرد، شطرنج و غير آنها، درباره حرام بودن مذکورات و کسب با آنها، هيچ اختلافي وجود ندارد.(20)
همو در محبث شهادات، در ميان گناهاني که موجب زوال عدالت و مردود شدن گواهي در دادگاه مي گردد، نوشته است:
يحرم الاشتغال بالملاهي و استعمال آلات اللهو، و حرمته مصرح بها في اکثر کتب الأصحاب؛
سرگرمي با آلات موسيقي و استعمال آنها حرام است و در اکثر کتاب هاي فقهاي شيعه به حرمت آن تصريح شده است.(21)
ايشان پس از نقل سخنان جمعي از فقها و ذکر چندين روايت در اين مورد، مي گويد:
چون نگهداري آلات موسيقي حرام است. از اين رو، از باب نهي از منکر، بر هر مکلفي در صورت امکان شکستن و نابود کردن آلات موسيقي واجب است و ضمان ندارد، البته اگر شکسته آنها ماليتي داشته بايد، شکسته اش را به مالک بدهد.(22)
17. شيخ مرتضي انصاري (قدس سره) (1214- 1281هـ. ق ) در بيان کسب هاي حرام مي نويسد:
و منها: آلات اللهو علي اختلاف اصنافها بلا خلاف...حيث ان المراد بالات اللهو ما اعد له توقف علي تعيين معني اللهو و حرمه مطلق اللهو الا ان المتيقن منه ما کان من جنس المزامير، و آلات الاغاني، و من جنس الطبول؛
از جمله معاملات حرام، معامله آلات لهو - به شکل هاي گوناگون آن - مي باشد و در اين مسئله اختلافي در ميان فقها وجود ندارد... زيرا منظور از «آلات لهو» چيزهايي است که براي لهو ساخته شده باشد، از اين رو، بيان مصاديق آن متوقف بر تعيين معناي لهو و اثبات حرمت همه اقسام آن مي باشد، ولي همين قدر مي توان گفت که، قدر متيقن از «آلات لهو» آن است که از نوع مزمارها و آلات خوانندگي و نوازندگي و يا از جنس طبل و امثال آن باشد.(23)
18. علامه ثاني شيخ عبدالله مامقامي (قدس سره) ( زنده در 1327 هـ. ق) در کتاب مناهج المتقين در بيان کسب هاي حرام مي نويسد:
و آلات اللهو، کالعود، و الزمر، والطبل، و الطنبور، و الدف، والقصب، و الزنج، و ما أشبه ذلک؛ فانه يحرم عمل تلک کلها، و صنعتها کما يحرم التکسب بالمعمول المهياه منها بيعاً و شراءاً مسلماً کان المشتري أو کافراً؛
ساخت و ساز و استعمال آلات لهو از قبيل عود، مزمار، طبل، طنبور، دف، ني، سنج و امثال اينها حرام است، همان گونه که کسب با ساخته شده آنها نيز از راه خريد و فروش - اعم از اين که مشتري مسلمان باشد يا کافر - حرام مي باشد.(24)
19.کلام آيه الله لاري (قدس سره): آيه الله سيد عبدالحسين لاري ( متوفاي 1342 هـ. ق) در پاسخ به يک استفتا مطالب مهمي بيان کرده است که برخي از عبارات آن نياز به توضيح دارد، ولي ما توضيح عبارات را به خود خوانندگان محول کرده و به نقل اصل سؤال و جواب بسنده مي کنيم:
سؤال: بيع و شراء و تعاطي اسباب و آلات ملاهي و مناهي منکرات جايز است يا نه؟
جواب: به اتفاق نصوص و فتاوا حرام و معصيت است از هر جهت، صنعت و اجرت و حفظ و محافظت و اعانت و رضا و محبت اسباب و آلات لهو و لعب و قمار و دف و ساز و طبل و نقاره و مزمار و...غنا و موسيقي و اشعار باطله، مثل صوفيه و مثنوي و يغمي [= يغمايي] و قاآني، و قوانيني باطله مبني بر قياس واستحسان و مصالح مرسله و اجتهاد در مقابل نص مثل مذاهب عامه و قوانين فرانسه و عثمانيه و کفره و جائرين فسقه و اباليس انگليس، و آخر تابع لهم علي ذلک، و ساير اسباب مفاسد و ملاهي و مناهي، به هر جهت از جهات معونات و تقلبات و حمايات و محافظات، و لو به معونات عقود و ايقاعات، که مقدمه وصول و ايصال به هر يک از اين محرمات و ملهيات باشد، محکوم به حکم ذي المقدمه محرمه است، بلکه غايات مترتبه بر هر يک از اين محرمات مثل مقدمات حرام، حرام است، از باب ملازمه عقليه بين حرمه الشيء و حرمه غايانه و مقدماته، و عموم نصوص ( ولا تعاونوا علي الاثم والعدوان ) (25) و ساير نصوص تحف العقول (26) و غيرها که صحيح و صريح در عموم حرمت است مطلق، ولو در عروسي و عزا، يا در مقام بکا و ابکا.(27)
20. کلام امام خميني (قدس سره): امام خميني (1320 - 1409 هـ. ق) در تحريرالوسيله، مبحث معاملات حرام مي نويسد:
يحرم بيع کل ما کان اله اللحرام بحيث کانت منفعته المقصود منحصره فيه؛ مثل آلات اللهو، کالعيدان، و المزامير، و البرابط، و نحوها، وآلات القمار، کالنرد، والشطرنج، و نحوهما، و کما يحرم بيعها و شراوها، يحرم صنعتها، و الاجره عليها، بل يجب کسرها و تغيير هيئتها، نعم، يجوز بيع مادتها من الخشب، و الصفر مثلاً بعد الکسر؛ (28)
معامله ي هر چيزي که وسيله حرام باشد به گونه اي که منفعت مقصود از آن منحصر در حرام باشد، مثل آلات لهو از قبيل سازها، مزمارها، بربط ها و امثال آنها، و آلات قمار از قبيل نرد، شطرنج و... حرام است، همان طوري که خريد و فروش اينها حرام است ساختن و مزد گرفتن بر آنها نيز حرام مي باشد، بلکه شکستن و تغيير شکل دادن آنها نيز واجب است. البته پس از شکستن آنها معامله چيزهايي که در ساخت آنها به کار رفته از قبيل چوب، مس و... جايز است.
در توضيح المسائل مراجع (مطابق فتاواي امام خميني و يازده مرجع ديگر) تحت عنوان «معاملات باطل و حرام» چنين آمده است.
چهارم معامله چيزي که منافع معمولي آن حرام باشد، مثل آلات قمار و موسيقي (29)
پاسخ امام خميني (قدس سره) به سؤال هاي زير:
سؤال: گيتار و يا ساير وسايلي که هم اکنون در منزل داريم اگر چه اصلاً از آنها استفاده نمي شود، چه کار کنيم؟
جواب: آلات لهو را بايد از بين ببريد.(30)
سؤال: زدن ساز بي حلقه در عروسي چه صورت دارد؟
جواب: ساز اشکال دارد.(31)
سؤال: خريد و فروش و نگهداشتن آلات موسيقي که براي لهو و لعب و نيز براي مارش هاي انقلابي و نظامي به کار مي آيد چه صورت دارد؟
جواب: خريد و فروش و نگهداري آلات لهو جايز نيست، و هم چنين در آلات مشترکه اگر به قصد استفاده محرم باشد.(32)
21. کلام آيه الله خويي (قدس سره): آيه الله سيد ابوالقاسم خويي (متوفاي 1413 هـ. ق) در مبحث مکاسب محرمه مي فرمايد:
اتفق فقهاونا، بل الفقهاء کافه علي حرمه بيع آلات الملاهي وضعاً و تکليفاً ،.... ان الروايات قد تواترت من طرقنا و من طرق العامه علي حرمه الانتفاع بآلة اللهو في الملاهي و المعازف، و ان الاشتغال بها والاستماع اليها من الکبائر الموبقه، و الجرائم المهلکه؛
همه فقهاي ما (شيعيان ) بلکه همه فقهاي اسلام (اعم از شيعه و سني) اتفاق نظر دارند بر اين که، آلات موسيقي از نظر حکم وضعي و حکم تکليفي حرام است (آلات موسيقي، از جهت حکم وضعي قابل تملک و خريد و فروش نمي باشد و از نظر حکم تکليفي نيز هر نوع تصرف در آنها موجب عقاب اخروي مي گردد)... از طريق ما (شيعيان) و از طريق اهل سنت روايات متواتر رسيده است به اين مضمون که، استفاده از آلات لهو، در لهويات و در موسيقي، حرام است، هم چنين سرگرمي و گوش دادن به آن نيز از گناهان کبيره خطرناک و از جرم هاي هلاک کننده است.(33)
22. کلام محقق حلي و آيه الله گلپايگاني (قدس سره) محقق حلي (متوفاي 676 هـ. ق ) در شرايع الاسلام، مبحث شهادات در بيان عدالت، که يکي از صفات شهود است مي گويد:
الزمر والعود والصنج و غير ذلک من آلات اللهو، حرام، يفسق فاعله و مستمعه؛
ني، ساز، سنج و امثال اينها از آلات لهو و موسيقي حرام است، نوازنده و گوش دهنده به آن فاسق مي گردد.(34)
آيه الله گلپايگاني (متوفاي 1414 هـ. ق) در توضيح عبارت فوق مي نويسد:
اما حرمه الزمر والعود والصنج و غير ذلک من آلات اللهو، فلا خلاف فيها، بل الاجماع بقسميه عليها کما في الجواهر، و يدل علي الحرامه - قبل ذلک- طائفه کبيره من الاخبار الناهيه عن فعل ذلک بجميع اشکاله بالالسنه المختلفه؛
اما در حرمت ني، عود، سنج و غير اينها از آلات لهو و موسيقي، هيچ اختلافي نيست، بلکه هم چنان که در جواهر الکلام آمده، هر دو نوع اجماع (منقول و محصل) بر اين مطلب هست و قبل از اجماع، تعداد کثيري از رواياتي که با مضمون هاي گوناگون از هر نوع کاربرد آلات موسيقي نهي مي کند، دلالت بر حرمت دارد.(35)
چند سؤال از آيه الله فاضل لنکراني مدظله
جواب: استعمال آلات لهو و لعب مطلقاً حرام است؟(36)
سؤال: آيا تعليم اُرگ که هم اکنون وسيله موسيقي است و خريد و فروش آن و هم چنين استفاده از آن آزاد است و در راديو و تلويزيون هم استفاده مي شود، جايز است؟ اين جانب معلم اين وسيله موسيقي هستم، نظر حضرت عالي در مورد تعليم آن چيست؟
جواب: جايز نيست.(37)
سؤال: استفاده از تنبک و دايره در مجالس عروسي چه حکمي دارد؟
جواب: جواز از آن محل اشکال است.(38)
سؤال: گيتار و يا ساير وسايلي که ما هم اکنون در منزل داريم- اگر چه اصلاً از آنها استفاده نمي شود- چه کار کنيم؟
جواب: آلات لهو را بايد از بين ببريد.(39)
چند سؤال از آيه الله مکارم شيرازي مدظله
جواب: خريد و فروش و استفاده از اسباب و آلاتي که از آنها غالباً براي موسيقي حرام استفاده مي شود حرام است.(40)
سؤال: چه نوع آلات موسيقي حرام است؟ آيا آهنگ هايي که همراه با رژه نظامي نواخته مي شود حرام است؟
جواب: منظور آلاتي است که غالباً از آن براي حرام استفاده مي شود، اما آهنگ هاي رژه نظامي حرام نيست.(41)
سؤال: حکم شرعي وسايل موسيقي از قبيل سه تار و سنتور و... که در مجالس لهو و لعب، مانند مجلس عروسي از آنها استفاده نمي شود چيست؟
جواب: ساختن و خريد و فروش هر گونه وسيله اي که غالباً براي حرام از آن استفاده مي شود، حرام است و اگر وسيله مشترک باشد جايز است.(42)
سؤال: دايره زدن در مجالس عروسي و غير عروسي چه حکمي دارد؟
جواب: حکم دايره زدن، حکم ساير آلات موسيقي را دارد و فرقي ميان مجالس عروسي و غير آن نمي باشد. (بنابراين احتياط واجب ) (43)
سؤال: ني زدن اگر موجب فساد نباشد چه حکمي دارد؟
جواب: اگر از قبيل آهنگ هايي باشد که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام است.(44)
پاسخ آيه الله صافي گلپايگاني مد ظله به چند سؤال
جواب: استفاده و خريد و فروش و ساختن و تعليم و تعلم آنها حرام و خانه ها و مؤسساتي که براي اجراي اين برنامه ها تأسيس مي شود، همه خانه فساد است و پولي که از اين راه کسب مي شود و اشتغال در اين مراکز، همه حرام است و هيئت هاي آنها بايد شکسته شود و هر کس آن را بشکند، ضامن نيست.(45 )
چند سؤال از آيه علوي گرگاني مدظله
جواب: استفاده کردن از دهل و ابزاري که در مجالس لهو و لعب به کار برده مي شود، حرام و غير مشروع است چه براي سرگرمي باشد يا غير آن.(46)
سؤال: آيا استعمال آلات و ابزار موسيقي به طور کلي و مطلق جايز نيست؟
جواب: آن قسم از آلاتي که فقط در موسيقي حرام استفاده مي شود استعمال آنها حرام است، ولي قسمي که هم در موسيقي حرام و هم در موسيقي حلال يا مشکوک استفاده مي شود، بستگي به نحوه استفاده آن دارد؛ اگر در حرام استفاده مي شود، حرام و الا حلال است.(47)
سؤال: حکم زدن و گوش دادن دف، دايره، تنبک و ارگ چيست و آيا رقص محلي (ترکه بازي) باني حماز چه حکمي دارد؟
جواب: زدن آلات مذکور جايز نيست و گوش کردن به آنها اگر مصداق آلات موسيقي مطرب است، حرام است و الا اشکال ندارد و رقص هم حرام است.(48)
فتاواي مراجع تقليد درباره آلات لهو و لعب
پاسخ آيات عظام:
فاضل لنکراني: خريد و فروش و استعمال و نگهداري آلات مختصه لهو و لعب حرام است.
بهجت: جايز نيست.
تبريزي: خريد و فروش و استعمال آلات لهو جايز نيست.
مکارم شيرازي: با توجه به اين که بيشترين استفاده از اين وسايل در حال حاضر استفاده حرام است، خريد و فروش و نگهداري آنها جايز نيست.
صافي گلپايگاني: جايز نيست.(49)
خريد و فروش نوارهاي موسيقي و...
پاسخ آيات عظام:
سيستاني: حرام است.
مکارم شيرازي: تمام اينها حرام است.
صافي گلپايگاني: جايز نيست و محرمات خدا هميشه حرام است چه در دوره ي طاغوت باشد يا نباشد.
فاضل لنکراني: حرام است.
تبريزي: خريد و فروش موارد مذکور جايز نيست و پولي که از راه کسب چيزي که منحصراً موجب فساد در جامعه است به دست مي آيد، حلال نيست.(50)
استعمال غير آلات موسيقي، در موسيقي
پاسخ آيات عظام:
تبريزي: اگر به نحو آلات لهو بنوازند، جايز نيست.(52)
امام خميني (قدس سره): موسيقي زدن اگر به واسطه وسائلي غير از آلات لهو و لعب باشد، مانند تشت، قابلمه، سطل و... اشکالي ندارد؛ مشروط به آن که به نحو مطرب نباشد.(53)
سيستاني: اگر به کيفيت لهوي باشد، اشکال دارد.(54)
فاضل لنکراني: موسيقي زدن، اگر به واسطه وسايلي غير از آلات لهو و لعب باشد، مانند تشت، قابلمه، سطل و.. اشکال ندارد؛ مشروط به آن که به نحو مطرب نباشد.(55)
گلپايگاني (قدس سره): به طور کلي موسيقي زدن با آلات لهو و لعب حرام است و با غير آن، مثل تشت و قابلمه بنابر احتياط واجب، جايز نيست.(56)
مکارم شيرازي: کليه صداها و آهنگ هايي که مناسب مجالس لهو و فساد است، حرام و غير آن حلال است.(57)
شبيري زنجاني: جايز نيست.(58)
نتيجه:
سخنان علامه محمد تقي جعفري (قدس سره)
درست است که تحريک مثبت و تشجيعي که موسيقي انجام مي دهد ما را از موجوديت حقيقي خود با يک گروه نوسانات بالاتر مي برد، ولي هنگامي که موسيقي تمام مي شود، يک سرازيري حقيقي در خود احساس مي کنيم و مي بينيم که موسيقي سايه اي از ما براي ما ساخته و آن را بالا برده بود، اکنون شبح مصنوعي از بين رفته، واقعيات با همان خشونت براي ما نمودار مي شود.
به همين جهت بوده است که، در جنگ هاي صدر اول اسلام که در حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است، نمي بينيم که مسلمانان براي تهييج سربازان خود به موسيقي متوسل شوند، بلکه آنها شعارهاي واقعي را به طور دسته جمعي گفته تحريک مي گشتند، چنان که در يکي از جنگ ها کفار قريش شعار زير را با موسيقي و هيجان رزمي مي گفتند: «اعل هبل، اعل هبل؛ بلند باد هبل، بلند باد هبل».
مسلمانان نيز در مقابل مي گفتند: «الله اعلي و اجل».
اين شعاري بود که واقعيت داشت و همه آنان به آن اعتقاد کامل داشتند و در يکي از جنگ ها دشمنان مي گفتند: «نحن لنا العزي و لا عزي لکم؛ اين ماييم که عزي داريم، ولي شما نداريد.»
و مسلمانان در مقابل آنان مي گفتند: «الله مولانا و لا مولا لکم؛ خداوند آقاي ماست، ولي شما آقايي نداريد.»
با اين که کفار به هرگونه وسايل موسيقي آن زمان براي تحريک سربازان خود متوسل مي گشتند مسلمان کوچک ترين اعتنايي به مسئله موسيقي نداشتند.
خلاصه بايستي گفت: بشر از نظر کمبودي که در معرفت توانايي مواجهه با واقعيت دارد، موسيقي را براي تسلي خود تأييد مي کند، سپس نام آن را ضرورت مي گذارد و به همين جهت است که، اسلام به موسيقي روي خوشي نشان نمي دهد و مي خواهد انسان ها در زندگاني روحي و طبيعي، با خود واقعيات روبه رو گردند.
علتي که براي ممنوعيت موسيقي در منابع اسلامي ذکر شده، مسئله لهو و لعب است. با نظر به اين که علت کاملاً روشن مي شود که، اسلام مي خواهد انسان در اين دنيا خود را در مقابل هيجانات پا در هوا نبازد و آمادگي واقعي خود را از دست ندهد، تا بتواند اختيار خود را اختياراً سلب نکند، اگر موسيقي آن چنان که عاشقان دلباخته اش مي گويند حقيقتاً روح انساني را تصفيه مي کند، چرا با شيوع موسيقي در شرق و غرب دوران بيماري هاي رواني و فساد اخلاقي به حدي است که گفت و گو درباره آن باعث شرمساري است؟
ما نمي دانيم که اگر انسان ها به اين اندازه به موسيقي اشتغال نمي ورزيدند و با خود واقعيات روبه رو مي گشتند، چه اندازه راه ترقي و اعتلا را مي پيمودند؟!(59)
هشدار علامه جعفري براي همه
موضوع اين احتمال از نظر هويت انساني، فوق العاده با اهميت است، زيرا مسئله روان و تعهد الهي در کار است و اين احتمال ضروري است که از انحراف روان که بزرگ ترين حقيقت عالم هستي و نمونه اي از شعاع خورشيد الهي است ناشي مي شود و عقل و وجدان از چنين ضرري ما را بر حذر مي دارد و عذابي که در دنبال منحرف ساختن روان تصور مي شود عذابي است که از خيانت به امانت الهي ناشي مي شود. از اين رو، مکتبي که ممنوعيت موسيقي را گوشزد مي کند، در حقيقت بزرگ ترين حمايت را از درون آدميان به عهده گرفته است... . پيشوايان مذهبي که به تمام سطوح شخصيت انسان ها آگاه ترند موسيقي را محکوم مي نمايند.(60)
پي نوشت ها :
1. ص 587و 588.
2. الکافي في الفقه، ص 281.
3. ص 363.
4. ص 172.
5. عبدالعزيز بن براج طرابلسي، المهذب، ج 1، ص 344.
6. السرائر، ج 2، ص215.
7. ج 2، ص 9.
8. ص 116.
9. جواهر الکلام في شرح شرايع الاسلام، ج 22، ص 25.
10. ج 4، ص 128.
11. ج 41، ص 51.
12. رياض المسائل، ج 8، ص 49.
13. ص 120، (چاپ سنگي).
14. تحرير الاحکام الشرعيه، ج 2، ص 258، مسئله 3010؛ منتهي المطلب، (چاپ قديم)، ج 2، ص 1011؛ تذکره الفقهاء، ج 10، ص 36 ( چاپ آل البيت.)
15. ج 1، ص 403.
16. ج 4، ص 15و 16.
17. ج 3، ص 166، درس 232.
18. الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه، ج 1، ص 308، ( خط عبدالرحيم).
19. فيض کاشاني، النخبه في الحکمه العمليه و الاحکام الشرعيه، ص 194.
20. مستند الشيعه، ج 14، ص 88.
21. مستند الشيعه، ج 18، ص 159.
22. همان، ص 173.
23. کتاب المکاسب، ج 1، ص 8 - 117.
24. ص 205.
25. مائده (5) آيه 2.
26. ص 346- 352.
27. ميراث فقهي (غنا، موسيقي)، ج 3، ص 1812.
28. ج 1، ص 495، مسئله 8.
29. ج 2، ص 202، مسئله 2055.
30. استفتائات از محضر امام خميني، ج 2، ص 17، سؤال 41.
31. همان، ص 16، سؤال 37.
32. همان، ج 3، ص 605، سؤال 116.
33. خويي، مصباح الفقاهه، ج 1، ص 155.
34. ج 4، ص 128.
35. گلپايگاني، کتاب الشهادات، ص 114.
36. جامع المسائل، ج 1، ص 254، سؤال 991.
37. همان، ص 255، سؤال 992 و 994.
38. همان، ص 255، سؤال 992 و 994.
39. همان، ص 256، ص 1000.
40. مکارم استفتائات جديد، ج 2، ص 232، سؤال 710.
41. همان، ج 1، ص 147؛ سؤال 524.
42. همان، سؤال 525.
43. همان، ص 148، سؤال 528.
44. همان، ص 146، سؤال 521.
45. صافي گلپايگاني، جامع الاحکام، ج 1، ص 289، سؤال 996.
46. علوي گرگاني، اجويه المسائل، ج 1، ص 395، سؤال 4.
47. همان، ج 2، ص 405، سؤال 11.
48. همان، ص 403، سؤال 3.
49. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج 1، ص 2- 71.
50. همان، ج 1، ص 199 و 200.
51. انسان، غنا، موسيقي، ص 118، سؤال 8.
52. همان، ص 140، س 21.
53. همان، ص 95.
54. همان، ص 155، س 22.
55. همان، ص 126.
56. همان، ص 113، س 20.
57.همان، ص 147، س 15.
58. استفتاء.
59. مباني فقهي، رواني موسيقي، ص 20- 22.
60. همان، ص 31 - 33.