معرفي شخصيت: انگيزه ها
نويسنده: سميرا نوروز ناصري
در قسمت قبل به معرفي شخصيت در فيلمنامه و ابعاد مختلف آن اعم از بعد خصوصي، شخصي و حرفه اي پرداختيم. در اين قسمت سعي مي كنيم توضيح مختصري از انگيزه هاي شخصيت و نقش آنها در پيشبرد داستان و طرح به دست دهيم و سپس به چند خبرواره كوتاه مي پردازيم و راه هاي كاربردي تر مشخص ساختن انگيزه شخصيت را بررسي مي كنيم. همان طور كه پيشتر هم گفتيم، بحث بر سر شخصيت محور و يا داستان محور بودن طرح فيلمنامه، بحثي بيهوده به نظر مي رسد، زيرا آن چه درام را پيش مي برد، در اغلب موارد شخصيت هاي انساني هستند و اين شخصيت ها خارج از محدوده داستاني موجوديت خود را از دست مي دهند. اين رابطه دوسويه ما را هرچه بيشتر به سمت نقطه هاي تلاقي شخصيت و داستان مي كشاند. اين كه شخصيت ها داستان را پيش برده و از خلال رفتار و گفتارشان به بسط طرح مي پردازند، به اين معني است كه كنش هاي آنها كه در نتيجه خواست انجام كاري به وجود مي آيد، به كنش ها و واكنش هاي بعدي منجر مي شود كه داستان را شكل مي دهند. مشخص است كه بدون روشن بودن انگيزه هاي شخصيت ها اين كنش ها معني و جذابيت خود را براي مخاطب از دست مي دهند. البته لازم به ذكر است كه هرچند اين قوانين در بسياري از آثار مدرن نيز ديده مي شوند، اما بيشتر در مورد فيلمنامه هاي كلاسيك صدق مي كنند.
مشخص بودن انگيزه شخصيت براي انجام يك سلسله كنش و رو به رو شدن با واكنش هايي را كه به دنبال دارند، نبايد به حاضر و آماده بودن آن تعبير كرد. بلكه انگيزه هاي شخصيت در روند داستان پيچيده تر مي شوند و به تدريج تمايلات دروني او را آشكار مي كنند؛ خواسته هايي كه شايد خود او نيز از آنها آگاه نباشد. بياييد بحثمان را با بررسي چند مثال ادامه دهيم. در فيلم شهر زيبا( اصغر فرهادي) پسري كه به تازگي از زندان آزاد شده تلاش مي كند يكي از دوستانش را كه به اعدام محكوم شده نجات دهد. او در اين راه با خواهر دوستش آشنا مي شود و به تدريج دل به او مي بندد. انگيزه اوليه شخصيت در اينجا با تماشاي رنجي كه دوستش از نزديك شدن موعد اجراي حكم مي برد به وجود آمده، اما با پيشرفت طرح با انگيزه ديگري همراه مي شود و آن عشقي است كه به خواهر دوستش دارد. اين انگيزه تلاش او را در رضايت گرفتن از شاكي با قوام ساخته و معني دومي به آن مي بخشد. در نهايت خانواده شاكي درخواست او را مي پذيرند، اما به شرط آن كه حاضر به ازدواج با دختر عليلشان شود. در اينجا دو انگيزه شخصيت كه يكي انسان دوستي او و ديگري عشق به دختري است، با يكديگر تداخل پيدا مي كند و او را بر سر دوراهي قرار مي دهد. در اين فيلمنامه يك انگيزه احساسي در مقابل انگيزه احساسي/ غريزي ديگري قرار مي گيرد. متضاد بودن انگيزه هاي شخصيت او را پيچيده تر و تصميماتش را حياتي تر و جذاب تر مي كند. انسان ها در زندگي روزمره خود نيز دائماً در حال سنجش انگيزه هاي متضاد خود هستند.
اما يادمان باشد كه هدف قهرمان با انگيزه او براي رسيدن به آن تفاوت بسيار دارد. قصد و يا هدف موضوعي بيروني است كه خواست قهرمان را نشان مي دهد اما انگيزه به چرايي چنين خواستي مربوط مي شود. اين كه قهرمان ما در فيلم شهر زيبا مي خواهد دوستش را نجات دهد، هدف او محسوب مي شود، اما اين كه چرا دست به چنين عمل سختي مي زند، انگيزه او را نشان مي دهد. منشأ وجودي چنين انگيزه هايي هميشه يكسان نيست. انگيزه ها مي توانند از احساسات، غرايز و عواطف ما نشئت بگيرند. انگيزه هاي احساسي پيچيده است و از خودآگاه شخصيت نتيجه مي شوند و به خواست چيزي يا كسي مي رسند. معمولاً روايت هاي دراماتيك از موقعيت تعادل احساسي شروع مي شوند. اين به آن معناست كه زندگي احساسي شخصيت در حالتي قرار دارد كه مي توان آن را حالت عادي ناميد. هرچند ممكن است وجه احساسي شخصيت نابسامان يا دچار نقصان هايي باشد، اما او به اين شرايط خو گرفته يا به نحوي سعي در پنهان كردن آن دارد. اما با پيشرفت داستان اين روند متعادل به هم مي خورد و احساسات شخصيت قوي تر مي شوند، به گونه اي كه كنترل هيجانات و احساسات را برايش سخت مي كند. در مقابل انگيزه هاي غريزي ساده تر هستند و به سختي مي توان كنترلشان كرد. غرايز منجر به انگيزه هاي آني و بدون برنامه ريزي قبلي مي شوند و از ناخودآگاه شخصيت سرچشمه مي گيرند. انگيزه هاي غريزي خود به دو دسته تقسيم مي شوند: دسته اول انگيزه هاي فيزيكي از قبيل گرسنگي، تشنگي و نياز جنسي هستند. دسته دوم غريزه هايي اند كه توسط انسان به وجود آمده اند و هدف هاي والاتري را به دنبال دارند. از جمله اين غرايز مي توان به ثروت طلبي، دانش اندوزي، قدرت خواهي و تمايل به شهرت و خوشبختي اشاره كرد. انگيزه هايي كه از اين غرايز ناشي مي شوند، موضوع بسياري از فيلم ها و روايت هاي دراماتيك هستند. در اين ميان عاطفه به عنوان عنصر سومي كه به وجدان شباهت دارد، ميان انگيزه هاي مختلف ما تعادل برقرار مي كند و دست به كنترل آنها مي زند. عاطفه با درك، دانش، هوش و وجدان در ارتباط است. وجدان انساني با شرايط اجتماعي كه انسان در آن قرار دارد، رابطه مستقيم دارد و از آن تأثير مي پذيرد، زيرا اين ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي هستند كه حدود آن را مشخص مي كنند. البته وجدان از شخصي به شخص ديگر متفاوت است و تحت تأثير تجربيات و زندگي فردي شخص رشد مي كند. معمولاً شخصيت هاي دراماتيك در لحظات خاص تصميم گيري، در مقابل وجدان خود قرار مي گيرند. اين كه تا چه حد وجدان در نحوه انتخاب شخصيت مؤثر است، بستگي به ويژگي هاي آن شخصيت و روندي كه در آن قرار گرفته دارد. گاه شخصيتي بي وجدان طي داستان متحول مي شود و در لحظه اي حساس دست به عملي خيرخواهانه مي زند كه موجب غافل گيري ديگر شخصيت ها و مخاطب مي شود. اين كه چنين موضوعي تا چه اندازه باورپذير باشد، به نحوه معرفي شخصيت و قرارگيري اش در طرح داستاني بستگي دارد.
شناخت انگيزه هاي شخصيت از درك و شناخت كافي از پيشينه و ويژگي هاي دروني و بيروني او نشئت مي گيرد. خواست شخصيت ها و انگيزه هاشان منوط به زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي اي است كه در آن رشد يافته اند. اين كه شخصي از طبقات فرودست جامعه در سوپرماركت هاي شهر به دنبال خاويار باشد، چندان منطقي به نظر نمي رسد، مگر آن كه زمينه چنين خواستي از سوي شخصيت در فيلمنامه فراهم شده باشد. نكته مهم اين است كه شخصيت هاي داستاني هر چند شباهت هاي زيادي به انسان هاي واقعي دارند، اما معمولاً نحوه عمل و در نهايت انتخاب هايشان آنها را از افراد واقعي متمايز مي كند. اين چنين است كه شخصيت هاي سينمايي تبديل به الگوهاي آرماني انسان ها مي شوند. كاشت نشانه هايي كه مخاطب را به درك درست از شخصيت رهنمون شود، انگيزه هاي او را از دست زدن به اعمال مختلف باورپذير مي كند. اين انگيزه ها مي توانند ساده يا پيچيده باشند، اما به هر حال ريشه در وجوه مختلف خود شخصيت دارند و از درون او نشئت مي گيرند.
پيچيده تر كردن اين انگيزه ها منجر به خلق شخصيتي چند وجهي و جذاب مي شود. انگيزه ها محرك شخصيت در انجام عملي خاص هستند و روشن بودن اين محرك ها، رفتار او را قابل باور مي كنند. براي آن كه مخاطب شخصيتي را دنبال كند، بايد از انگيزه هاي او آگاه باشد. گاهي انگيزه اي جايش را به انگيزه ديگري مي دهد. در سريال شب دهم شخصيت اصلي داستان براي رسيدن به زني و در راستاي عشقي كه به او دارد، تصميم مي گيرد به مدت 10 شب تعزيه هايي را برگزار كند. اين در صورتي است كه برگزاري تعزيه در زمان حكومت رضاخان ممنوع اعلام شده. اما به تدريج و با پيش روي داستان عشق اين زن، قهرمان داستان را كه مردي تبهكار است، به عشقي روحاني مي كشاند و در نهايت در اين راه جان مي سپرد.
انسان ها پيچيده تر از آن هستند كه بتوان در ميل و آرزويي خاص خلاصه شان كرد. گاهي انگيزه دست يافتن به چيزي نشان از ميلي پنهان دارد. ميلي كه شايد شخصيت نيز به آن آگاه نباشد. اين وظيفه نويسنده است كه با جست و جو در انگيزه ها و محرك هاي دروني شخصيت به شناخت هرچه بيشتر او دست يابد و از اين راه شناخت او براي مخاطب را نيز همچون كشفي در دنياي انساني جذاب كند.
اين خبر جنجالي مدتي است كه اصحاب رسانه را به خود مشغول كرده. خبري كه اذهان مردم انگليس را آزرده كرد و مطمئناً تغييراتي در قوانين رسانه اي اين كشور به وجود مي آورد. اما قصد ما در اينجا يافتن وجوه مختلف خبر، شخصيت هاي اصلي و انگيزه هاي آنهاست. اين خبر از ديدگاه افراد مختلف معاني متفاوتي را در بردارد. براي خانواده ميلي حس اندوه و انتقام را زنده مي كند و براي صاحب نشريه نگراني هايي مبني بر به خطر افتادن موقعيت حرفه اي اش. در اين ميان هرچند نام صاحب نشريه بر سر زبان ها افتاده، اما كارآگاه خصوصي را مي توان مقصر اصلي حادثه دانست. البته اين اولين بار نيست كه چنين اتفاقي مي افتد. اين نشريه پيشتر هم متهم به هك كردن و شنود تلفن هاي خانواده سلطنتي شده بود. اگر فيلم هايي از قبيل منشي همه كاره و همشهري كين را ديده باشيد، با داستان هايي كه مربوط به نشريات و رسانه ها مي شوند، آشنايي داريد. شخصيت هاي چنين داستان هايي عموماً آدم هايي جاه طلب و بااراده هستند. مي توانيم صاحب نشريه را به عنوان شخصيت اصلي طرح داستاني مان در نظر بگيريم. براي پي بردن به انگيزه هاي او نيازمند شناختي بيشتر از گذشته اش هستيم. اين كه او تلاش هاي زيادي را به خرج داده تا به اين جايگاه برسد.
شخصيت ما قرابت هاي بسياري با چارلز فاستر كين معروف دارد، اما با توجه به اخبار روزهاي اخير به نظر مي رسد كه در راه رسيدن به اهدافش از هيچ چيز نمي گذرد. هر چند آن طور كه در خبرها آمده صاحب نشريه از رسوايي هاي نشريه اش اطلاعي نداشته، اما هنوز نگاه هاي پرسش گرانه به او دوخته شده. به نظر شما كدام يك از انگيزه ها مي تواند موتور محرك اين مرد در دست يافتن به اهدافش باشد؟ اين طور كه به نظر مي رسد، اولين انگيزه او براي پا گذاشتن در اين راه به دست آوردن ثروت هنگفت پدرش بوده. پس از آن قدرت طلبي او موجب پيشرفتش شده و از او غولي رسانه اي ساخته. ما با دسته دوم انگيزه هاي غريزي كه در بالا نام برديم، سر و كار داريم؛ انگيزه هايي از قبيل شهرت طلبي و ثروت خواهي.
اما هسته اصلي داستان ما در هك شدن تلفن دختركي 13 ساله نهفته است. اين موضوع واقعه مرگ دختر را از خانواده او و پليس پنهان كرده و اين در حالي بوده كه جست و جو براي يافتن او همچنان ادامه داشته. با فرض اين كه صاحب نشريه از اين موضوع آگاه بوده و به گونه اي شنود مكالمات پيشين را نيز كنترل مي كرده، چه چيزي موجب شده فردي با اين شهرت دست به چنين عملي بزند؟ هك كردن اين تلفن ها از سوي كارآگاه خصوصي نشريه موجب شده خبرهاي بيشتر و هيجان انگيزتري در اختيار روزنامه نگاران قرار بگيرد و براي مدت بيشتري اذهان عمومي را به خود مشغول كند. اما آيا او به چنين چيزي نياز داشته؟ او كه در عالم رسانه قدرت زيادي دارد. پس چه انگيزه اي پشت چنين عمل مخاطره آميزي پنهان بوده؟ آيا او با اين كارش در پي جلب توجه عموم مردم به سمت خودش بوده؟ بسياري از جنايتكاران از ديدن تصوير خودشان در تلويزيون به وجد مي آيند. اما او يك مرد معمولي نيست. ما مي توانيم ويژگي هاي متفاوتي را كه در قالب شخصيتي اين مرد مي گنجند، به او نسبت دهيم. مي توانيم از او مردي بيمار، عاشق، آرمان گرا و جاه طلب بسازيم و روشن است كه از طريق اين ويژگي ها مي توانيم به انگيزه هايش پي ببريم.تا اينجا انگيزه او از اين عمل يافتن مخاطب بيشتر و غلبه بر نشريات ديگر است. اما آيا مي توان انگيزه پيچيده تري براي او در نظر گرفت؟ چيزي كه به داستان جذابيت ببخشد و طرح اثري دراماتيك را شكل دهد؟ شايد او در رقابت با نشريه اي ديگر مجبور به اين كار شده. شايد آن نشريه از آن همسر زني است كه زماني او عاشقش بوده و با پيش افتادن از او سعي دارد از مردي كه زن محبوبش را به دست آورده انتقام بگيرد. در چنين صورتي بايد زمينه چنين عشقي در شخصيت او و پيشينه اش چيده شده باشد تا داستان را باورپذير كند. انگيزه ها و ويژگي هاي شخصيت رابطه اي دوسويه با يكديگر دارند. گاهي ويژگي خاص تمايلي خاص را به وجود مي آورد و گاه انگيزه اي به خصوص سبب رشد برخي ويژگي ها در شخصيت مي شود.
منبع: نشريه فيلم نگار، شماره 106.
مشخص بودن انگيزه شخصيت براي انجام يك سلسله كنش و رو به رو شدن با واكنش هايي را كه به دنبال دارند، نبايد به حاضر و آماده بودن آن تعبير كرد. بلكه انگيزه هاي شخصيت در روند داستان پيچيده تر مي شوند و به تدريج تمايلات دروني او را آشكار مي كنند؛ خواسته هايي كه شايد خود او نيز از آنها آگاه نباشد. بياييد بحثمان را با بررسي چند مثال ادامه دهيم. در فيلم شهر زيبا( اصغر فرهادي) پسري كه به تازگي از زندان آزاد شده تلاش مي كند يكي از دوستانش را كه به اعدام محكوم شده نجات دهد. او در اين راه با خواهر دوستش آشنا مي شود و به تدريج دل به او مي بندد. انگيزه اوليه شخصيت در اينجا با تماشاي رنجي كه دوستش از نزديك شدن موعد اجراي حكم مي برد به وجود آمده، اما با پيشرفت طرح با انگيزه ديگري همراه مي شود و آن عشقي است كه به خواهر دوستش دارد. اين انگيزه تلاش او را در رضايت گرفتن از شاكي با قوام ساخته و معني دومي به آن مي بخشد. در نهايت خانواده شاكي درخواست او را مي پذيرند، اما به شرط آن كه حاضر به ازدواج با دختر عليلشان شود. در اينجا دو انگيزه شخصيت كه يكي انسان دوستي او و ديگري عشق به دختري است، با يكديگر تداخل پيدا مي كند و او را بر سر دوراهي قرار مي دهد. در اين فيلمنامه يك انگيزه احساسي در مقابل انگيزه احساسي/ غريزي ديگري قرار مي گيرد. متضاد بودن انگيزه هاي شخصيت او را پيچيده تر و تصميماتش را حياتي تر و جذاب تر مي كند. انسان ها در زندگي روزمره خود نيز دائماً در حال سنجش انگيزه هاي متضاد خود هستند.
اما يادمان باشد كه هدف قهرمان با انگيزه او براي رسيدن به آن تفاوت بسيار دارد. قصد و يا هدف موضوعي بيروني است كه خواست قهرمان را نشان مي دهد اما انگيزه به چرايي چنين خواستي مربوط مي شود. اين كه قهرمان ما در فيلم شهر زيبا مي خواهد دوستش را نجات دهد، هدف او محسوب مي شود، اما اين كه چرا دست به چنين عمل سختي مي زند، انگيزه او را نشان مي دهد. منشأ وجودي چنين انگيزه هايي هميشه يكسان نيست. انگيزه ها مي توانند از احساسات، غرايز و عواطف ما نشئت بگيرند. انگيزه هاي احساسي پيچيده است و از خودآگاه شخصيت نتيجه مي شوند و به خواست چيزي يا كسي مي رسند. معمولاً روايت هاي دراماتيك از موقعيت تعادل احساسي شروع مي شوند. اين به آن معناست كه زندگي احساسي شخصيت در حالتي قرار دارد كه مي توان آن را حالت عادي ناميد. هرچند ممكن است وجه احساسي شخصيت نابسامان يا دچار نقصان هايي باشد، اما او به اين شرايط خو گرفته يا به نحوي سعي در پنهان كردن آن دارد. اما با پيشرفت داستان اين روند متعادل به هم مي خورد و احساسات شخصيت قوي تر مي شوند، به گونه اي كه كنترل هيجانات و احساسات را برايش سخت مي كند. در مقابل انگيزه هاي غريزي ساده تر هستند و به سختي مي توان كنترلشان كرد. غرايز منجر به انگيزه هاي آني و بدون برنامه ريزي قبلي مي شوند و از ناخودآگاه شخصيت سرچشمه مي گيرند. انگيزه هاي غريزي خود به دو دسته تقسيم مي شوند: دسته اول انگيزه هاي فيزيكي از قبيل گرسنگي، تشنگي و نياز جنسي هستند. دسته دوم غريزه هايي اند كه توسط انسان به وجود آمده اند و هدف هاي والاتري را به دنبال دارند. از جمله اين غرايز مي توان به ثروت طلبي، دانش اندوزي، قدرت خواهي و تمايل به شهرت و خوشبختي اشاره كرد. انگيزه هايي كه از اين غرايز ناشي مي شوند، موضوع بسياري از فيلم ها و روايت هاي دراماتيك هستند. در اين ميان عاطفه به عنوان عنصر سومي كه به وجدان شباهت دارد، ميان انگيزه هاي مختلف ما تعادل برقرار مي كند و دست به كنترل آنها مي زند. عاطفه با درك، دانش، هوش و وجدان در ارتباط است. وجدان انساني با شرايط اجتماعي كه انسان در آن قرار دارد، رابطه مستقيم دارد و از آن تأثير مي پذيرد، زيرا اين ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي هستند كه حدود آن را مشخص مي كنند. البته وجدان از شخصي به شخص ديگر متفاوت است و تحت تأثير تجربيات و زندگي فردي شخص رشد مي كند. معمولاً شخصيت هاي دراماتيك در لحظات خاص تصميم گيري، در مقابل وجدان خود قرار مي گيرند. اين كه تا چه حد وجدان در نحوه انتخاب شخصيت مؤثر است، بستگي به ويژگي هاي آن شخصيت و روندي كه در آن قرار گرفته دارد. گاه شخصيتي بي وجدان طي داستان متحول مي شود و در لحظه اي حساس دست به عملي خيرخواهانه مي زند كه موجب غافل گيري ديگر شخصيت ها و مخاطب مي شود. اين كه چنين موضوعي تا چه اندازه باورپذير باشد، به نحوه معرفي شخصيت و قرارگيري اش در طرح داستاني بستگي دارد.
شناخت انگيزه هاي شخصيت از درك و شناخت كافي از پيشينه و ويژگي هاي دروني و بيروني او نشئت مي گيرد. خواست شخصيت ها و انگيزه هاشان منوط به زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي اي است كه در آن رشد يافته اند. اين كه شخصي از طبقات فرودست جامعه در سوپرماركت هاي شهر به دنبال خاويار باشد، چندان منطقي به نظر نمي رسد، مگر آن كه زمينه چنين خواستي از سوي شخصيت در فيلمنامه فراهم شده باشد. نكته مهم اين است كه شخصيت هاي داستاني هر چند شباهت هاي زيادي به انسان هاي واقعي دارند، اما معمولاً نحوه عمل و در نهايت انتخاب هايشان آنها را از افراد واقعي متمايز مي كند. اين چنين است كه شخصيت هاي سينمايي تبديل به الگوهاي آرماني انسان ها مي شوند. كاشت نشانه هايي كه مخاطب را به درك درست از شخصيت رهنمون شود، انگيزه هاي او را از دست زدن به اعمال مختلف باورپذير مي كند. اين انگيزه ها مي توانند ساده يا پيچيده باشند، اما به هر حال ريشه در وجوه مختلف خود شخصيت دارند و از درون او نشئت مي گيرند.
پيچيده تر كردن اين انگيزه ها منجر به خلق شخصيتي چند وجهي و جذاب مي شود. انگيزه ها محرك شخصيت در انجام عملي خاص هستند و روشن بودن اين محرك ها، رفتار او را قابل باور مي كنند. براي آن كه مخاطب شخصيتي را دنبال كند، بايد از انگيزه هاي او آگاه باشد. گاهي انگيزه اي جايش را به انگيزه ديگري مي دهد. در سريال شب دهم شخصيت اصلي داستان براي رسيدن به زني و در راستاي عشقي كه به او دارد، تصميم مي گيرد به مدت 10 شب تعزيه هايي را برگزار كند. اين در صورتي است كه برگزاري تعزيه در زمان حكومت رضاخان ممنوع اعلام شده. اما به تدريج و با پيش روي داستان عشق اين زن، قهرمان داستان را كه مردي تبهكار است، به عشقي روحاني مي كشاند و در نهايت در اين راه جان مي سپرد.
انسان ها پيچيده تر از آن هستند كه بتوان در ميل و آرزويي خاص خلاصه شان كرد. گاهي انگيزه دست يافتن به چيزي نشان از ميلي پنهان دارد. ميلي كه شايد شخصيت نيز به آن آگاه نباشد. اين وظيفه نويسنده است كه با جست و جو در انگيزه ها و محرك هاي دروني شخصيت به شناخت هرچه بيشتر او دست يابد و از اين راه شناخت او براي مخاطب را نيز همچون كشفي در دنياي انساني جذاب كند.
مثال 1
اين خبر جنجالي مدتي است كه اصحاب رسانه را به خود مشغول كرده. خبري كه اذهان مردم انگليس را آزرده كرد و مطمئناً تغييراتي در قوانين رسانه اي اين كشور به وجود مي آورد. اما قصد ما در اينجا يافتن وجوه مختلف خبر، شخصيت هاي اصلي و انگيزه هاي آنهاست. اين خبر از ديدگاه افراد مختلف معاني متفاوتي را در بردارد. براي خانواده ميلي حس اندوه و انتقام را زنده مي كند و براي صاحب نشريه نگراني هايي مبني بر به خطر افتادن موقعيت حرفه اي اش. در اين ميان هرچند نام صاحب نشريه بر سر زبان ها افتاده، اما كارآگاه خصوصي را مي توان مقصر اصلي حادثه دانست. البته اين اولين بار نيست كه چنين اتفاقي مي افتد. اين نشريه پيشتر هم متهم به هك كردن و شنود تلفن هاي خانواده سلطنتي شده بود. اگر فيلم هايي از قبيل منشي همه كاره و همشهري كين را ديده باشيد، با داستان هايي كه مربوط به نشريات و رسانه ها مي شوند، آشنايي داريد. شخصيت هاي چنين داستان هايي عموماً آدم هايي جاه طلب و بااراده هستند. مي توانيم صاحب نشريه را به عنوان شخصيت اصلي طرح داستاني مان در نظر بگيريم. براي پي بردن به انگيزه هاي او نيازمند شناختي بيشتر از گذشته اش هستيم. اين كه او تلاش هاي زيادي را به خرج داده تا به اين جايگاه برسد.
شخصيت ما قرابت هاي بسياري با چارلز فاستر كين معروف دارد، اما با توجه به اخبار روزهاي اخير به نظر مي رسد كه در راه رسيدن به اهدافش از هيچ چيز نمي گذرد. هر چند آن طور كه در خبرها آمده صاحب نشريه از رسوايي هاي نشريه اش اطلاعي نداشته، اما هنوز نگاه هاي پرسش گرانه به او دوخته شده. به نظر شما كدام يك از انگيزه ها مي تواند موتور محرك اين مرد در دست يافتن به اهدافش باشد؟ اين طور كه به نظر مي رسد، اولين انگيزه او براي پا گذاشتن در اين راه به دست آوردن ثروت هنگفت پدرش بوده. پس از آن قدرت طلبي او موجب پيشرفتش شده و از او غولي رسانه اي ساخته. ما با دسته دوم انگيزه هاي غريزي كه در بالا نام برديم، سر و كار داريم؛ انگيزه هايي از قبيل شهرت طلبي و ثروت خواهي.
اما هسته اصلي داستان ما در هك شدن تلفن دختركي 13 ساله نهفته است. اين موضوع واقعه مرگ دختر را از خانواده او و پليس پنهان كرده و اين در حالي بوده كه جست و جو براي يافتن او همچنان ادامه داشته. با فرض اين كه صاحب نشريه از اين موضوع آگاه بوده و به گونه اي شنود مكالمات پيشين را نيز كنترل مي كرده، چه چيزي موجب شده فردي با اين شهرت دست به چنين عملي بزند؟ هك كردن اين تلفن ها از سوي كارآگاه خصوصي نشريه موجب شده خبرهاي بيشتر و هيجان انگيزتري در اختيار روزنامه نگاران قرار بگيرد و براي مدت بيشتري اذهان عمومي را به خود مشغول كند. اما آيا او به چنين چيزي نياز داشته؟ او كه در عالم رسانه قدرت زيادي دارد. پس چه انگيزه اي پشت چنين عمل مخاطره آميزي پنهان بوده؟ آيا او با اين كارش در پي جلب توجه عموم مردم به سمت خودش بوده؟ بسياري از جنايتكاران از ديدن تصوير خودشان در تلويزيون به وجد مي آيند. اما او يك مرد معمولي نيست. ما مي توانيم ويژگي هاي متفاوتي را كه در قالب شخصيتي اين مرد مي گنجند، به او نسبت دهيم. مي توانيم از او مردي بيمار، عاشق، آرمان گرا و جاه طلب بسازيم و روشن است كه از طريق اين ويژگي ها مي توانيم به انگيزه هايش پي ببريم.تا اينجا انگيزه او از اين عمل يافتن مخاطب بيشتر و غلبه بر نشريات ديگر است. اما آيا مي توان انگيزه پيچيده تري براي او در نظر گرفت؟ چيزي كه به داستان جذابيت ببخشد و طرح اثري دراماتيك را شكل دهد؟ شايد او در رقابت با نشريه اي ديگر مجبور به اين كار شده. شايد آن نشريه از آن همسر زني است كه زماني او عاشقش بوده و با پيش افتادن از او سعي دارد از مردي كه زن محبوبش را به دست آورده انتقام بگيرد. در چنين صورتي بايد زمينه چنين عشقي در شخصيت او و پيشينه اش چيده شده باشد تا داستان را باورپذير كند. انگيزه ها و ويژگي هاي شخصيت رابطه اي دوسويه با يكديگر دارند. گاهي ويژگي خاص تمايلي خاص را به وجود مي آورد و گاه انگيزه اي به خصوص سبب رشد برخي ويژگي ها در شخصيت مي شود.
مثال 2
منبع: نشريه فيلم نگار، شماره 106.