حسد و حسادت و بررسی اجمالی آن در نظام تربیتی
منبع: اختصاصی راسخون
واژگان کلیدی :حسود – حسادت- انسان – دنیا – آخرت -کودک
مقدمه : یکی از صفات مذموم ، در اسلام، حسادت و حسد ورزیدن، به دیگران است . «حسد» در فارسى به (رشک) تعبیر می شود .که اگر به زبان آورده شود، از گناهان کبیره خواهد بود و اگر مخفی بماند برای فرد حسود، گناهی نوشته نشده ، لکن از خبائث باطنی و از پستی باطن وی خبر می دهد و لذا فرد باید ، بکوشد، تا به هر شکل ممکن آن را از خود دور نماید .حسادت آن است که فرد، تمنا کند، فلان نعمت که صلاح، برادر خویش است، از وی، زائل گردد .خواه آن نعمت به خودش نیز برسد و خواه نرسد .اما اگر انسان ، نعمت او را دوست داشته باشد، و از برای خود نیز آن را بخواهد و از خداوند متعال، آن را مدد جوید، و تقاضای زوال آن را از دیگری نکند، آن نه تنها بد نیست، بلکه در بعضی موارد، به علت، مقدمه برای یک امر دیگر مثل (دعا کردن، و تقاضا نمودن از خداوند )، نیک نیز شمرده می شود، که نام آن ، قبطه و منافسه نامیده می شود و اگر انسان تقاضای زوال شی را از فردی بکند که آن صلاح وی نیست ، آن نیز حسادت نامیده نمی شود و به نوعی ، یکی از مصادیق غیرت نامیده می گردد . گاهی نیز فرد توهم می کند که فلان شی که فلان فرد دارد، نعمت است و تقاضای زوال آن را دارد ، لکن در حقیقه آن شی جزء نقائص به شمار می آید ، به عنوان مثال می بیند که فردی شعبده بازی می کند، یا بذله گویی می کند ، یا سحر می کند، یا آدم کشی می کند،یا ادای دیگران را در می آورد، که در این موارد به خاطر اینکه فرد هنوز ذات خویش را از ذات حیوانی، خارج نکرده ، لذا این افعال را خوب می داند ، به عنوان مثال مثل میمون، ادا درآوردن ، جزء زشت ترین افعال است که البته گاهی هم موجب تمسخر مومنان و استهزاء می گردد و تمسخر مومنان، خود به خود از گناهان بسیار بزرگ به شمار می آید .اما مخالفِ حسادت،خیر خواهی است و آن این است ، که فرد نعمتی را که به صلاح ، برادر خویش است از خداوند متعال، تقاضا کند، البته باید به این امر نیز توجه کرد، که دراکثر موارد انسان با عقل ناچیزش نمی تواند تشخیص دهد ، که فلان شی، صلاح است یا فساد است، لذا بهتر است، در این موارد این گونه بگوید : خدایا با مصلحت خویش، اگر صلاح می دانی ، فلان شی را به فلان فرد عطا کن- به عنوان مثال اگر به فردی ، مال زیادی برسد، زندگی خویش را نابود می کند و آن نه تنها به نفع او نیست ، بلکه مضرات زیادی نیز بر وی متحمل می گردد، چنانچه منقول است، فردى از انصار به نام «ثعلبة بن حاطب» كه در آغاز مرد بسيار تهى دستى بوده و هميشه آرزو داشت كه روزى ثروتمند شود؛ به همين خاطر با اصرار فراوان از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تقاضا كرد كه براى او دعا كند تا مال فراوانى به دست آورد(1)پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به او فرمود: «داشتن مقدار كم كه بتوانى حقّش را ادا كنى بهتر از مقدار زياد است كه توانايى اداى حقّش را نداشته باشى»؛ يعنى، به زندگى ساده ات بساز و شاكر باش. ولى او گفت: با خدا عهد مىكنم، اگر ما را از فضل خود بهرهمند سازد، صدقه خواهيم داد و از صالحان خواهيم بود؛ «وَ مِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَاللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحين». سرانجام پيامبر صلى الله عليه و آله براى اين مرد پر ادعاى كم ظرفيت، بنا به اصرار خودش دعا كرد تا صحنه آزمونى براى او و سايرين باشد. چيزى نگذشت كه به بركت دعاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، ثروت زيادى كه انتظار آن را نداشت، به او رسيد و روز به روز فزونى يافت.صاحب مال های زیادی شد و رزقش رونق گرفت. امّا هنگامى كه آيه زكات نازل شد؛ به او ابلاغ كردند كه بايد مقداركمى از اين اموال را به عنوان زكات، در اختيار نيازمندان بگذارى، وی ، از این امر خودداری نمود . آری مال ازنعمت های الهی به شمار می آید ، لکن در بعضی موارد همین مال می تواند، زندگی یک فرد را نابود کند .گاهی صلاح یک فرد در فقر است و گاهی صلاح فردی در ثروت داشت .ولی آن چه معیار در حسادت و نصیحت به حساب می آید ، این است که در نصیحت ، (آنچه را برای خود می پسندد، برای دیگری نیز بپسندد و در حسادت این است که انسان : آنچه را برای خود نمی خواهد برای دیگری نیز نخواهد.
مضرات حسادت در دنیا و آخرت
ای خنک آن کس حسد ، همراه نیست
صاحب حسد ، در دینا و آخرت خود را متضرر ساخته است، چنانچه در دنیا ، وی وقتی نعمتی را در دیگری میبیند ، همیشه ناراحت و غمگین است ، و چون نعمت های خداوند متعال، از بندگانش ، لحظه ای ، قطع نمی شود و وی همیشه رزاق است، حزن و اندوه حاسد، نیز تمامی ندارد و در تمام ایام عمرش، نگران و ناراحت است که به کسی، نعمتی رسیده است. جالب اینجاست که ناراحتی وی، نسبت به دیگران هیچ ضرری نیز به دیگری وارد نمی کند و تنها و تنها خودش، دچار ناراحتی گشته است .و چه بسا در بحث حسادت ، حاسد به واسطه ی بغضی که نسبت به دیگری دارد ، شروع به غیبت کردن و تهمت زدن به دیگران نیز بکند که در این صورت نه تنها به دیگری ، ضرر نرسانده ، بلکه در هر لحظه ، به ثواب های وی افزوده و مقام وی را بالا برده است ، زیرا در غیبت کردن، آمده است که وقتی فردی از فرد دیگری غیبت می کند، ثواب های وی را به او می دهند و گناهان وی را به پای او می نویسند .و اگر دقت کنیم، خواهیم دید، که حسود در مقام حسادت در واقع، نعوذ بالله در مقام دشمنی با رب العالمین است ، زیرا خداوند بلند مرتبه، فلان نعمت را برای فلان بنده ی خویش ، مصلحت دانسته و به وی عطا نموده و وقتی او تقاضای زوال نعمت را می کند، در واقع ، با مقدرات خداوند متعال مخالفت نموده و در مقابل قضا و قدر وی ، ایستاده است و وی نعوذ بالله خداوند متعال را جاهل فرض نموده است ، زیرا آن بنده را لایق این نعمت نمی دانسته و خود را عالم تر از خداوند حکیم ، فرض نموده و آن نمی باشد ، جز کفر-(3)زیرا شکی در آن نیست که خداوند مطلق، خیر است، و مقابل آن شر است، پس حسود، در واقع طالب شر و دشمن خیر واقعی به شمار می آید آری این حسادت است ، که باعث بسیاری از جنایات در تاریخ بشریت گشته است، این حسادت است که باعث شد، اولین گناه توسط ابلیس ، در مقابل امر خداوند اتفاق بیفتد و وی از سجده کردن در مقابل انسان ، خودداری نمود و عبادت های چند هزار ساله ی خود را در مقابل یک حسادت، فروخت .آری این حسادت است، که باعث شد ، قابیل ، برادر خویش ، هابیل را به قتل برساند – وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ آدَمَ بِالْحَقِّ اذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ احَدِهِمَا وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَاقْتُلَنَّكَ قَالَ انَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ* لَئِنْ بَسَطْتَ الَىَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِى مَا انَا بِبَاسِطٍ يَدِىَ الَيْكَ لِاقْتُلَكَ انِّى اخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ* فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ اخِيهِ فَقَتَلَهُ فَاصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ (4)(و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند، امّا از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت» (برادر ديگر) گفت: «من چه گناهى دارم (زيرا) خدا تنها از پرهيزگاران مىپذيرد.اگر تو براى كشتن من دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمىگشايم، چون از پروردگار جهانيان مىترسم. نفس سركش كم كم او را به كشتن برادرش ترغيب كرد (سرانجام) او را كشت و از زيانكاران شد.) و این حسادت است که باعث شد، برادران یوسف وی را در چاه بیندازند : اذْ قَالَ يُوسُفُ لِابِيهِ يَا ابَتِ انِّى رَأَيْتُ احَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَاجِدِينَ* قَالَ يَا بُنَىَّ لَاتَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى اخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً انَّ الشَّيْطَانَ لِلْانْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ (5) (به خاطر بياور) هنگامى را كه يوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب ديدم كه يازده ستاره و خورشيد و ماه در برابرم سجده مىكنند».گفت: فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مكن كه براى تو نقشه (خطرناكى) مىكشند، چرا كه شيطان، دشمن آشكار انسان است)و این حسادت است که ریشه ی بسیاری از قتل ها، چاقو کشی ها و ....، است که هر روز در صفحه ی حوادث ، شاهد آن هستیم .لذا در روایات ما آن به عنوان یکی از اصول سه گانه ی کفر نامیده شده است : اصول کفر سه قسم است : حرص، تکبر ، حسادت چنانچه قرآن ، در آیه دیگر می فرماید : امْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا ءَاتَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ ابْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً (6)(يا اينكه نسبت به مردم (پيامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مىورزند؟ ما به آل ابراهيم (كه يهود از خاندان او هستند نيز) كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمى در اختيار آنها (پيامبران بنى اسرائيل) قرار داديم.)و در جایی دیگر می فرماید : وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ اهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ ايمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ انْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِىَ اللَّهُ بِامْرِهِ انَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ(7)(بسيارى از اهل كتاب از روى حسد- كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان به حال كفر بازگردانند با اينكه حق براى آنها كاملًا روشن شده است، شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را فرستد، خداوند بر هر چيزى تواناست.)و در جایی دیگر به پیامبرش خطاب می کند که از شر، حسد ورزان به خدا پناه ببر :وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد-(8)از شرّ هر حسودى هنگامى كه حسد مىورزد!چنانچه در روایات زیادی این رذیله ی خبیث اخلاقی ، مورد مذمت واقع شده است :همان گونه كه امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «إِنَّ الْحَسَدَ لَيَأْكُلُ الإِيمَانَ كَما تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»- (9)(حسد، مثل آتشی که هیزم را می خورد، ایمان را می خورد )در حديث ديگرى، از امام صادق عليه السلام آمده است: آفَةُ الدِّينِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ: «آفت دين حسد است و خود بزرگ بينى و تفاخر»- (10)و در حديث ديگرى آمده است كه اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله براى امام حسن و امام حسين عليهما السلام «رقيه» گرفت، و اين دعا را خوانده اعيذكما بكلمات التامة و اسماء اللَّه الحسنى كلها عامة، من شر السامة و الهامة، و من شر كل عين لامة، و من شر حاسدٍ اذا حسد: «شما را به تمام كلمات و اسماء حسناى خداوند از شر مرگ و حيوانات موذى، و هر چشم بد، و حسود آنگاه كه حسد ورزد مىسپارم، سپس پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهى به ما كرد و فرمود: «اينچنين حضرت ابراهيم براى اسماعيل و اسحاق تعويذ نمود»
نکته : منظور از رقیه دعاها یی است که برای جلوگیری از چشم زخم می نویسند و با خود نگه می دارند که در اصطلاح به آن تعویذ نیز گفته می شود در این قسمت برای جمع بندی مطالب فوق، به طور کلی به مشکلات عدیده ای که حسادت برای انسان به وجود می آورد اشاره می گردد : (11)به عنوان مثال :1-فرد حسود، هم زندگی خویش را نابود می کند و همیشه در حسرت است و به همین دلیل در جهت اهداف خود عمل نمی کند و همیشه در پی خراب کردن اجتماعات بشری می باشد .2-حسادت ، به عنوان عاملی اصلی برای اکثر جنایات به شمار می آید، شاید اینکه در روایت ، مثال آن مثال آتش آمده است، نیز به همین دلیل است ، زیرا چون آتش زندگی بشری را نابود و متلاشی می کند.3-جوامعی که افراد حسود در راءس آن قرار دارند، همیشه جوامع عقب مانده ، تلقی می شووند ، زیرا هدف آفرینش بشر، تکامل است، لکن، حسود ،نه تنها نمی کوشد، خود را بالا بکشد، بلکه سعی در پایین کشیدن ، بقیه اجتماع از آن اهداف بالا دارد ، چنانچه یکی از دانشمندان در این باره می گوید: «حسد و بدخواهى از خطرناكترين صفات است و بايد آن را به منزله موحشترين دشمن سعادت تلقى كرد و در دفع آن كوشيد».4-حسادت نه تنها بر روی پیشرفت انسان اثر سوء می گذارد، بلکه آن عاملی برای بیماری های جسمی نیز به شمار می آید، چنانچه امروز پزشکان معتقدند، بسیاری از بیماری های جسمی در اثر بیماری های روحی به وجود آمده است ، چنانچه در روايتى از على عليه السلام آمده است : صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ: «تندرستى از كمى حسد است». (12)و در جاى ديگر حضرت مىفرمايد: الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلامَةِ الأَجْسادِ: «عجيب است كه حسودان از سلامت جسم خود به كلى غافلند».(13)و حتى در بعضی از روایات آمده است : حسد پيش از آن كه به محسود زيان برساند، از حسود شروع مىكند، و تدريجاً او را به قتل مىرساند!(14)
5-از نظر معنوی نیز، حسادت نشانه ی حماقت، بی ایمانی و سوء ظن به خداوند متعال و دخالت در کارهای وی ، به شمار می آید، لذا در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم: أَلْحَسَدُ أَصْلُهُ مِنْ عَمْىِ الْقَلْبِ وَ الْجُحُودِ لِفَضْلِ اللَّهِ تَعالىْ وَ هُما جَناحانِ لِلْكُفْرِ وَ بِالْحَسَدِ وَقَعَ ابْنُ آدَمَ فِى حَسْرَةِ الأَبَدِ وَ هَلَكَ مَهْلِكاً لا يَنْجُو مِنْهُ أَبَداً:(حسد و بدخواهى از تاريكى قلب و كوردلى است و از انكار نعمتهاى خدا به افراد سرچشمه مىگيرد، و اين دو (كوردلى و انكار بخشش خدا) دو بال كفر هستند.)(15)و چنانچه در روایت دیگری از آن امام آمده است : حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:سِتَّةٌ لا تَكُونُ فِى مُؤْمِنٍ: الْعُسْرُ وَالنَّكْدُ والْحَسَدُ وَالْلَّجاجَةُ وَالْكِذْبُ وَالْبَغْىُ (شش چيز است كه در افراد با ايمان وجود ندارد:سختگيرى، كج خلقى حسد، لجاجت، دروغ و ظلم و ستم! )(16)و در روایت دیگری از همان امام آمده است خداوند متعال به موسی (ع)، چنین خطاب کرد : ای پسر عمران ، نسبت به مردم به خاطر اینکه لطف و تفضلم را به آن ها ارزانی داشته ام –حسادت مکن و به مزایای آن ها چشم ندوز، و در دل خود آن را پی گیری مکن ، زیرا انسان حسود نسبت به احسان من به دیگران ، خشمگین می باشدو می خواهد از کم و کیف بهرهایی که میان مردم تقسیم کرده ام ، جلوگیری کند ، اگر او به بدینسان باشد ، من از آن او نیستم و او نیز از آن من نخواهد بود )(یعنی نسبت به هم بیگانه ایم )(17)
نقطه ی مقابل حسادت
حسادت میان علماء و دانشمندان :
نشانه ی حسادت
مراتب حسادت
اما شکل سوم : و آن این است که فرد مثل آنچه دیگری دارد، را دوست داشته باشد، نه خود آن نعمت را، لکن چون از رسیدن به آن نعمت، خود باز مانده است ، سعی می کند تا در صورت تمکّن، آن نعمت از او برداشته شود، تا آن ها مثل هم باشند، و شکی در حرمت این قسم نیز وجود ندارد .
اما شکل چهارم : این است نیز همچون قسم سوم است، لکن با یک تفاوت و آن اینکه : فرد اگر تمکن از زوال نعمت آن فرد پیدا کرد، دین و عقل وی ، او را از این عمل باز دارند، اگر چه در دلش ، دوست دارد، آن نعمت از وی ، زائل شود، که البته این قسم نیز به خاطر میل نفسانی وی، بر زوال نعمتی از مومن، مذموم است، لکن امید نجات چنین فردی وجود دارد و خداوند انشا الله چنین فردی را خواهد بخشید (21)
موجبات حسد
کل عداوه قد یرجی اماتتها
الا عداوه من عاداک من حسد
(یعنی هر قسمی از حسد را امید زائل کردن آن وجود دارد، مگر عداوتی که دشمنی آن به صرف حسد باشد .)
2- اما دلیل دوم حسادت عداوت و دشمنی است و این قسم از حسادت از شایع ترین اقسام آن به شمار می آید ، زیرا هر کسی دوست دارد، که دشمن وی ، از نعمت ها دور باشد و دشمنش همیشه در سختی و گرفتاری باشد .
3- اما سومین دلیل ، برحسادت، حب مشهور شدن و آوازه است ، چنانچه وی می خواهد در هنر یا حرفه و یا زیبایی و....، که خود دارد در میان اجتماع مشهور گردد و دوست دارد وی را یگانه ی عصر یا نادره ی دهر یا فرید روزگار یا وحید زمان نامند ، لذا چنین فردی وقتی می شنود فرد دیگری رقیب وی به حساب می آید، بر وی حسد می کند ، اگر چه حتی آن فرد را ندیده باشد، و نشانه ی آن این است که از بدگویی او خوشحال شده و حتی از مرگ و ناکامیهای او فرحناک شود، تا دیگر رقیبی در مقابلش نباشد .
4- ترس از بازماندن از مقصود خود است، و آن بین افراد مختلفی می تواند ، حاصل شود، به این دلیل که اگر طرف مقابل باشدو یا موفق شود، وی از آن بازمی ماند، مثل حکومت یک کشور و یا برنده شدن در یک مسابقه( و یا حتی خواستگاری که از وی بهتر است و دختر مورد علاقه ی وی را می خواهد )و....
5-پنجمین دلیل از برای حسادت (تعزّز) است و آن عبارت است از اینکه : برای فرد سخت تمام شود، که فرد دیگری که هم مرتبه ی وی است یا یکی از اقوام و نزدیکان و و یا حتی فردی که از وی پست تر است، از او بالاتررود ، و وی در چنین قسمی تصور می کند که آن فرد اگر به آن مرتبه برسد، بر وی تکبر کرده و گاهی عوام وی را بالاتر از او می دانند ، لذا سعی می کند تا آن مقام و یا ...، به وی نرسد .
6-ششمین دلیل ، حسد، تکبر انسان است، به این شکل که در طبع ذاتی انسان ، دوست داشته باشد، نسبت به بعضی ، بالاتر باشد ، چنانچه بخواهد آن بعض مردم، مطیع وی باشند و چنین تصور کند که اگر آن نعمت به آن ها رسید ، آنان دیگر از و ی اطاعت نکنند یا اینکه برابر یا رقیب وی خواهد گشت (مثل یک معاون که در حال گرفتن مدرک مدیر اداره است و مدیر آن اداره از اینکه او جایش را بگیرد، حزن انگیز است، لذا دوست دارد، وی در امتحان مردود گردد. و حسادت کفار نسبت به پیامبر اکرم (ص) نیز بیش تر از همین قبیل است، چنانچه آنان می گفتند : چگونه تحمل کنیم ، طفل فقیر یتیمی بر ما مقدم شود و می گفتند : «وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا القُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ القَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ»زخرف 31(چگونه نازل نشد قرآن بر مرد عظیم الشانی از اهل این دو ولایت ؟ و به این مرد تهی دست بی یار و یاور نازل گردید ؟) نکته ای کوتاه : البته برتری جویی از صفات فطری انسان به شمار می آید ، لکن این قسم با آن متفاوت است )
7-هفتمین دلیل حسادت، تعجب و استبعاد است ، (یعنی فرد در ذهن حسود، پایین تر از آنی است که بخواهد چنین نعمتی داشته باشد، و لذا وقتی می بیند یا می شنود که به آن فرد، فلان نعمت عطا شده، تعجب نموده و زائل شدن آن نعمت را از وی، آرزو می کند و این نوع از حسادت ها در مورد ولایت پیامبر اکرم (ص)و امیر المومنین (ع)نیز وجود داشته است ، چنانچه مشرکان می گفتند: مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا-یعنی :(شما نیستید مگر بشر ی مثل ما ) پس چگونه سزاوار خلعت نبوت و افسر کرامت گردید ؟! و مرتبه ی وحی و رسالت یافت ؟! و گاهی اوقات دلائل حسادت در یک نفر جمع می شود و در این حالت حسادت ،به بالاترین مرتبه ی خود می رسد و گاهی آنچنان ، دلیل برای حسادت زیاد می شود که ناخود آگاه ، فرد حسادت را بر زبان می آورد –(22)
اظهار حسادت و مخفی داشتن آن
بهشتیان و حسادت
روشی برای مقابله با حسادت
دنی آن قدر ندارد که بر آن رشک برند
ای برادر که نه محسود بماند نه حسود
تا چشم برهم زنیم ، دیگر نه حسودی باقی می ماند ، نه محسود
آخر همه کدورت گلچین و باغبان
گردد بدل به صلح چو فصل خزان شود
و دومین چیزی که لذا محسود ،باید حقیقتاً بداند اینکه : که حسد بردن وی به دیگران هیچ سودی، برای وی، به وجود نمی آورد ، بلکه نفع آخرتی را برای طرف مقابلش، به وجود می آورد، و چنانچه آورده شد، حسود می پندارد که خداوند متعال در مقام عدالت عمل نکرده و نبای به فلان بنده اش، فلان نعمت را می داد، و همان گونه که در مباحث قبلی بارها به آن اشاره نمودیم، همین امر مقتضای ضدیت و دشمنی با خداوند را در بر دارد و توحید وی را از بین می برد .(27)و لذا حسود باید سعی کند، با امر شیطان و نفسش مبارزه کند و هر چه آنان گفتند را برعکس عملی کند ، به عنوان مثال ، اگر به کسی برای رئیس شدن، حسودی می کند و نفس وی ، او را به آن امر می کند، وی می تواند اینگونه عمل کند که نزد وی رود و به وی تبریک گوید و از خداوند متعال برای وی به عنوان برادر ایمانی خویش دعا کند .اگر کم کم این رفتار معکوس را از خود نشان داد، با کمک از خداوند متعال، انشا ا..کم کم این خصوصیت زشت ، از کردار وی، حقیقتاً خارج می شود و خوشحالی در مقابل عزم خداوند برای وی ، به ملکه تبدیل خواهد شد، به شکلی که هر گاه نعمتی را برای دیگری دید، نه تنها ناراحت نمی شود ، بلکه خوشحال نیز می گردد و از خداوند بهتر از آن را برای خویش تقاضا می کند .
جلوگیری از حسادت در کودکان
گامهایی برای مقابله با حسادت در کودکان :(34)
شاید وی نیاز به توجه دارد، شاید احساس نا امنی می کند، یا شاید فکر می کند رقابت کردن، کار نیک به شمار می آید (شاید در خانه چنین فضائی حاکم است )، شاید عدم کنترلش بر بسیاری از امور زندگی را می خواهد با حسادت ، جبران کند( آیا اخیراً حادثه ای در خانه یتان ، پیش آمده است، (مثلاً طلاق، بیماری ، ورشکستگی والدین و ...)یا حتی شاید ، عزت نفسش ، کم شده باشد(به عنوان مثال ، فکر می کند، هیچ کس دوستش ندارد، یا حتی هیچگاه زیبایی دیگران را ندارد و...)
2-مقایسه نکنید : الف :(به جای مقایسه رفتار و ی را توصیف کنید و حتی انتظارات خود را برای وی تشریح کنید : به جای ، نظم را از پسر خاله ات یاد بگیر ، می توانید تنها به وی بگویید : اتاقت کثیف است ، من دوست دارم همیشه مرتب باشی
ب:خواهشاً مقایسه مثبت هم نکنید : به وی نگویید ، تو بهتر از خواهر و برادرت هستی، این موارد شاید، اعتماد به نفس را در وی زیاد کند، لکن مشکلات دیگری را برایتان ، فراهم می سازد، به عنوان مثال اولا ً این رفتار او را لوس می کند و به دیگران فخر فروشی می کند ، ثانیاً در دعواهایش با خواهر و یا برادر ش، آن را به رخ آن را می کشد، و تاثیر منفی در طرف مقابل ایجاد می کند .
ج : وی را هرگز در ظاهر با دیگران مقایسه نکنید ، این نوع از مقایسه بدترین شکل مقایسه کردن به حساب می آید، البته شاید هدف شما خیر باشد، لکن تقاضا می کنم دوستی خاله خرسه را انجام ندهید: به مثال توجه کنید: از دختر همسایه بپرس ببین چکار کرده که این قدر لاغر شده ؟! توجه داشته باشید هر انسانی بالاخره در کاری استعداد دارد، شاید کسی در ریاضیات ، شایدکسی در هنر ، شاید کسی در کار و...بنابراین چرا به جای مقایسه و اینکه بگویید :ریاضیات برادرت بهتر از تو است – شما می توانید اینگونه بگویید : درس تو در ریاضیات خوب است – حتی توصیه می شود، این تعریف را نیز در جلو فرزند دیگرتان انجام ندهید و الا خود را یکی از اصلی ترین ضمینه سازهای، حسادت و دشمنی میان کودکانتان و بزرگسالان آینده بدانید –آری این رفتار شما باعث می شود ، وی حتی تا آخر عمر از فرد دیگر متنفر باشد -
د: اگر وی در دروسش ، حداکثر تلاشش را کرده ، اما نمره اول نشده ، به وی نشان دهید که تلاش وی برایتان ، مهم تلقی می شود ، و شاگرد اول شدن ، اصلاً اهمیت ندارد .
3-عادلانه بین دعوا یا حتی به نظرات کودکانتان، گوش کنید (حتی میزان نگاه کردنتان به آن ها را عادلانه کنید، از یک نفر طرفداری نکنید ، چغلی کردن را تشویق نکنید. چند توصیه برای اینکه چگونه به بچه بیاموزیم، چگونه می تواند با حسادتش ، مقابله کند :
1-نخست دلیل ، حسادت را برایش مشخص کنید : به نظر می آید که تو به خاطر اینکه دوستت در مسابقه اول شده ناراحتی ؟!
2-احساساتش را بپذیرید، (به عنوان مثال: تو فکر می کنی، ما نسبت به برادرت با تو عادلانه برخورد نمی کنیم ،برای همین این قدر ناراحتی )، حتی گاهی اوقات، کافی است به او نشان دهید، او چه می خواهد .
3- به او کمک کنید به شکلی دیگر(منطقی) به مسئله فکرکنید : به عنوان مثال می توانید به او اینگونه بگویید: تو فکر می کنی، چرا معلمت، دوستت را بیش از تو دوست دارد؟!
کودک : خوب او نمراتش بهتر از من است !
والدین : پس اگر می خواهی تو هم بیش معلمت محبوب باشی، باید درس هایت را بیش تر بخوانی، مثلاً بعد از ظهر ها به جای 2 ساعت بازی کردن با کامپیوتر، می توانی یک ساعت درس هایت را بخوانی و یک ساعت بازی کنی. مثال دوم : می دانم که برای اینکه در تیم مدرسه انتخاب نشدی، ناراحتی، البته همیشه به یاد داشته باش که: همیشه آن زور که ما دوست داریم ، نمی شود، پس بیا با هم فکر کنیم ، ببینیم چطور می توانیم حالت را بهتر کنیم، راستی نظرت با پارک رفتن چطور است ؟!
4-موفقیت های گذشته اش را به یادش بیاورید: وقتی کودک با هیجانی منفی روبه رو می شود، اصولاً اعتماد به نفسش از بین می رود، در چنین مواقعی اصولاً وی، استعدادها و موفقیت های قبلی اش را فراموش می کند، در چنین مواردی می توانید موفقیت های قبلی وی و حتی استعدادهای او را به یادش بیاورید .به عنوان مثال: مسلماً دوستت خطش به زیبایی تو نیست، یا اینکه آن دوستت که نمره اش بهتر از تو شده، شاید در ورزش، اصلاً استعداد تو را نداشته باشد، خوب بالاخره هرکس استعداد خاصی، دارد .روشی کوتاه و شاید هیجان انگیز برای پرورش استعدادهای کودک و پیشگیری از حسادت در وی :(35) یک آلبوم از توانایی ها و استعداهای همه ی کودکانتان، تهیه کنید (مواردی چون توانایی های ورزشی ،توانایی های درسی، ویژگی های اخلاقی (مهربان تر شدن و خوش اخلاقی ).
الف –عکس هایی از موفقیت های آن ها تهیه کنید و آن را در یک آلبوم حفظ کنید.(به عنوان مثال عکس از دوچرخه سواری کودک، عکس از نمرات و کارنامه ی کودک
2-یک یا دو توانایی فرزندتان را انتخاب و عکس های از پیشرفت وی ، در آن زمینه انتخاب کرده و آن را در آلبوم بگذارید
3- از آن ها تقاضا کنید دفتر یادداشتی بردارند و خود کودک، پیشرفت خود در آن زمینه را با دلیل آن پیشرفت، ذکر کنند (این روش می تواند روش بسیار مناسبی برای پرورش اعتماد به نفس در کودک باشد).
نتیجه گیری : آنچه از مباحث نخست مقاله که(پیرامون شاخصه های اصلی، حسادت بود)، نتیجه می گیریم، حسادت هیچگاه به نفع حسود نبوده و در موارد عدیده ای، وی را دچار مشکلات جبران ناپذیری می کند، لذا باید به هر شکل ممکن با نفس خود، مبارزه کرده تا نعمت های الهی، که به افراد دیگر داده شده، را دوست داشته باشیم، زیرا آن تقدیر الهی بوده است و دوست داشتن نعمت برای دیگران دوست داشتن تقدیر های خداوند متعال است .آنچه از مباحث بعدی، یعنی بحث حسادت در کودکان ، نتیجه می گیریم اینکه: حسادت در کودک، به دلیل ، عدم توجه به وی می باشد - حسادت در کودکان ، نشانه ی بدی آن ها نیست، حسادت در آن ها گاهی عدم توجه به محبت در خانواده را فریاد می زند و گاهی عدم محبت و عدم قبول وی در اجتماع را در بردارد، لکن ما می توانیم در این سنین، با راه کارهایی که در متن مقاله به آن اشاره شد، از به وجود آمدن حسادت در وی ، جلوگیری کنیم، البته توجه داشته باشید که اگر مشکل وی در این سنین، حل نشد، در آینده می تواند نقش به سزائی در حسادت وی ایفا کند .
پينوشتها:
1.اخلاق در قرآن، ج2، ص: 375)
2.شرح چهل حديث، ص: 111
3.(معراج السعاده –ص363)
4.(سوره مائده، آيات 27 و 28 و 30)
5.(سوره يوسف، آيه 4 و 5)
6.(سوره نساء، آيه 54)
7.(سوره بقره، آيه 109)
8.فلق آیه 5
9.تفسير نمونه، ج27، ص: 499
10.همان
11.همان، ج3، ص: 541
12.همان
13.همان
14.همان
15. همان ص542
16. يكصد و پنجاه درس زندگى، ص: 116
17.آداب تعلیم و تعلم در اسلام –ص528
18.اخلاق در قرآن، ج2، ص: 137
19.(سرمشق از سخنان حضرت على (ع)، ص: 242)
20.(عین الحیات –ص724)
21.(معراج السعاده ص366)
22.همان ص373-372
23.پاورقی شرح چهل حديث، ص: 111
24.آيات ولايت در قرآن، ص: 227
25.همان
26.همان ص: 329
27.معراج السعاده ص371
28.کتاب جامع تربیت کودک (2) ص64
29.همان ص65
30.يكصد و پنجاه درس زندگى، ص: 68
31.حسادت فرزندان ص22
32.همان ص12
33.همان
34.(همان ص72-82-)
35.کتاب جامع تربیت کودک
1.معراج السعاده ، ملا احمد نراقی ، قم، ناشر : قائم آل محمد (ص)، چاپ: ششم 1387
2.حسادت فرزندان (روانشناسی به زبان ساده برای والدین (4)، دکتر محمد بهشتیان ،ناشر: بهشتیان، تهران،چاپ اول 1388
3.عین الحیات ،محمد باقر مجلسی، ناشر : نقش نگین، اصفهان ،چاپ دوم 1389
4.کتاب جامع تربیت کودک (2)، دکتر میشله بوربا ، مترجم : دکتر محمد بهشتیان ، ناشر : بهشتیان، تهران، چاپ اول 1389
5. آداب تعلیم و تعلم در اسلام، شهید ثانی، ترجمه : سید محمد باقر حجتی، ناشر : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ بیست و هفتم ، 1380
6.اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی ، نرم افزار مرکز تحقیقات اسلامی (نور )
7.چهل حدیث، امام خمینی (ره)، نرم افزار مرکز تحقیقات اسلامی (نور )
8.یکصد و پنجاه درس زندگی ، ناصر مکارم شیرازی ،نرم افزار مرکز تحقیقات اسلامی (نور )
9.آیات ولایت در قرآن ، ناصر مکارم شیرازی ، نرم افزار مرکز تحقیقات اسلامی (نور )
10.تفسیر نمونه ، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از محققان ، نرم افزار مرکز تحقیقات اسلامی (نور )
11. سرمشق از سخنان حضرت على (ع)، ناصر مکارم شیرازی ، نرم افزار مرکز تحقیقات اسلامی (نور )
/ج