سرزمين گرسنگي

منطقه اي در شرق قاره سياه، جايي كه كشور سومالي و همسايگانش قرار گرفته اند و به دليل شباهت با شاخ كرگدن -كه از پهنه قاره به دل اقيانوس فرورفته- به شاخ آفريقا، خوانده مي شود، اين روزها حال خوشي ندارد. تصاوير و گزارش هايي كه در چند هفته اخير از آن جا ديده و خوانده ايم از يك بحران انساني خبر مي دهند. خشكسالي شديد، اكنون منجر به يك قحطي وحشتناك شده كه طي 20 تا 30 سال اخير بي سابقه توصيف شده است.
يکشنبه، 7 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرزمين گرسنگي

سرزمين گرسنگي
سرزمين گرسنگي


 

نويسنده: مهدي ميرزائي




 

سفري تكان دهنده به شاخ آفريقا و كشورهايي كه با اولين قحطي 20 سال اخير دنيا دست به گريبان شده اند
 

منطقه اي در شرق قاره سياه، جايي كه كشور سومالي و همسايگانش قرار گرفته اند و به دليل شباهت با شاخ كرگدن -كه از پهنه قاره به دل اقيانوس فرورفته- به شاخ آفريقا، خوانده مي شود، اين روزها حال خوشي ندارد. تصاوير و گزارش هايي كه در چند هفته اخير از آن جا ديده و خوانده ايم از يك بحران انساني خبر مي دهند. خشكسالي شديد، اكنون منجر به يك قحطي وحشتناك شده كه طي 20 تا 30 سال اخير بي سابقه توصيف شده است. اين فاجعه چندين هزار نفر را بي خانمان و آواره كشورهاي همسايه كرده و هزاران نفر هم جان خود را در اثر گرسنگي از دست داده اند. پديده خشكسالي، هرچند در بروز قحطي ها نقش دارد اما هميشه هم مانند آنچه در سومالي اتفاق افتاده، به فاجعه منتهي نمي شود. براي وقوع بحران غذا و گرسنگي، علاوه بر خشكسالي، عوامل ديگري نيز دخيلند. ظاهراً اكنون همه اين عوامل در سومالي دست به دست هم داده اند تا فاجعه بيافرينند. در اين مطلب به بررسي وضعيت بحران زده سومالي پرداخته ايم.

سرزمين گرسنگي

قحطي اي كه در ماه هاي اخير، در منطقه شاخ آفريقا پديدار گشته،‌ نتيجه چندين سال خشكسالي است كه سراسر شرق آفريقا را در برگرفته؛ خشكسالي اخير وخيم ترين آنها، در طول شش دهه گذشته است و باعث بروز بحران هاي متعدد غذايي در كشورهاي سومالي، كنيا و اتيوپي شده است؛ به طوري كه زندگي بيش از 12 ميليون انسان را در آن منطقه تهديد مي كند. جمعيت بسيار زيادي از مردم جنوب سومالي، روانه كشورهاي همسايه يعني كنيا و اتيوپي شده اند و با اينكه خود اين كشورها هم درگير اين پديده هستند اما ميزبان جمعيت بالاي پناهنده از سومالي نيز شده اند و اين شرايط غيرعادي، مرگ و مير را در اين كشورها افزايش داده است.
كشورهاي ديگر منطقه مثل جيبوتي، سودان، سودان جنوبي و بخش هايي از اوگاندا نيز در آستانه بحران غذايي ناشي از اين خشكسالي هستند.
سازمان ملل در بيستم جولاي سال جاري (اواخر تيرماه)، رسماً وقوع يك قحطي را در دو منطقه از جنوب سومالي به نام هاي «باكول» و «شابله» اعلام كرد. از آخرين باري كه سازمان ملل رسماً قحطي را اعلام كرده حدود 20 سال مي گذرد و اين در حالي است كه 20 سال پيش هم اين سومالي بود كه گرفتار پديده مرگبار قحطي شده بود. سيزده روز بعد از اين اعلام قحطي، در سوم آگوست، سه ناحيه ديگر به مناطق قحطي زده اضافه شد تا فاجعه، عمق بيشتري پيدا كند. سازمان ملل در اين زمان شرايط را «بسيار وخيم» اعلام كرد و خواستار كمك هاي انسان دوستانه بيشتري از سوي جامعه جهاني شد. پيش بيني مي شود بحران قحطي تا يك ماه آينده همه مناطق جنوبي سومالي را در بر بگيرد. هرچند تاكنون كمك هاي جهاني توسط چندين هواپيما و همين طور از راه زميني به سومالي رسيده است ما اين كمك ها به دليل فقدان دولت مركزي در سومالي و شورش هاي گروه مسلح الشباب كه در غياب يك حكومت قدرتمند در كشور صورت مي گيرد يا به مقصد خود نمي رسد يا با تأخير به دست مردم قحطي زده مي رسد. در سومالي، مسائل سياسي و ناامني، شرايط را براي امدادگران هم سخت كرده است. براي بررسي چرايي وقوع اين بحران بي سابقه در دهه هاي اخير در منطقه شاخ آفريقا، بايد با پديده هاي اقليمي اين منطقه آشنا بود.

سرزمين گرسنگي

سرزمين گرسنگي

كشوري با 2 فصل
 

شرايط اقليمي در منطقه، تحت تأثير پديده La Nina است كه باعث مي شود فصل بارش هاي موسمي در سومالي، به دو فصل جداگانه تقسيم شود. از نظر كشاورزي، سومالي داراي چهار فصل است. اما اين فصول مانند چهار فصل در كشور ما و ساير كشورهايي كه در عرض هاي بالاتر جغرافيايي قرار دارند، متنوع نيستند. در واقع سومالي به دليل واقع شدن در ناحيه استوا، به طور مشخص آب و هواي استوايي و دو فصل خشك و دو فصل بارندگي دارد كه اين فصول را الگوهاي بارشي از هم متمايز مي كنند. فصل Jilal كه از ماه دسامبر تا ماه مارس به طول مي انجامد، خشك ترين فصل سال است. فصل بعدي -فصل Gu- فصل اصلي بارندگي است كه از ماه آوريل تا ژوئن ادامه مي يابد. مشخصه اين فصل، وزش بادهاي موسمي، موسوم به monsoon است. اين فصل بهار چراگاه هاست؛ به خصوص كه مناطق مركزي كشور كه بيشترين سطح مراتع را در خود جا داده، در اين فصل، تغيير چهره مي دهند و از يك بيابان خشك، به يك رويشگاه سرسبز تبديل مي شود. از ماه جولاي تا سپتامبر، دومين فصل خشك محسوب مي شود و Xagaa (با تلفظ هاگا) ناميده مي شود و بالاخره يك فصل بارندگي كوتاه، به نام فصل Dayr در سومالي قابل تشخيص است كه از اكتبر تا دسامبر ادامه دارد. با اين توصيف وقتي بدانيم در كشورهاي كنيا و اتيوپي يك سال و در سومالي، دو سال است كه بارندگي كافي حتي در فصل هاي بارندگي اتفاق نيفتاده است، مي توان به علت خشكسالي هاي اخير پي برد. در بسياري از مناطق، ميزان بارندگي حتي در طول فصل اصلي بارش (از آوريل تا ژوئن)، يعني اولين فصل بارندگي در سال، 30 درصد كمتر از ميانگين بارش در مقايسه با سال هاي 1995 تا 2010 بوده است. اين كاهش بارندگي منجر به نابودي محصولات كشاورزي و وارد آمدن خسارت گسترده به دامداري ها به ميزان 60-40 درصد در منطقه شده است كه در نتيجه آن، به عنوان مثال، توليد شير به پايين ترين حد ممكن كاهش يافته است. اما اين، همه بحران نيست، قيمت غلات در نتيجه اين خشكسالي به بالاترين حد خود در سال هاي اخير رسيده است و در عين حال ارزش دام بسيار كاهش يافته و بنابراين قدرت خريد در سراسر منطقه پايين آمده است و اين موضوع، باعث بروز يك قحطي تمام عيار شده است. در اقتصاد مناطق روستايي سومالي هنوز به مبادله پاياپاي كالا رواج دارد و معمولاً كيسه هاي غلات در مقابل بز يا گاو مبادله مي شوند. وضعيت كنوني، باعث شده يك كيسه نود كيلويي ذرت، با پنج رأس بز مبادله شود، در حالي كه قبل از بحران، همين مقدار ذرت تنها با يك رأس بز قابل خريد بود. اين وضعيت به اين معناست كه قيمت غلات تا 240 درصد افزايش يافته است. اين وضعيت بحراني در حالي ادامه دارد كه حداقل تا ماه سپتامبر پيش بيني بارندگي نمي شود. بدتر اينكه اين بحران، با شورش هاي جنوب سومالي كه توسط گروه الشباب صورت مي گيرد و در روند امداد رساني سريع اختلال ايجاد مي كند، پيچيده تر شده است. در مورد علت اين وضعيت سخت در منطقه، از نقطه نظرات مختلفي بحث شده است؛ در حالي كه مدير آژانس توسعه بين المللي در ايالات متحده، معتقد است تغيير آب و هوا در بروز اين فاجعه مؤثر است؛ دو متخصص در مؤسسه تحقيقات بين المللي علوم دامي، مي گويند مقصر دانستن تغييرات اقليم در اين فاجعه يك ايده ناپخته است. آنها با اشاره به پديده La Nina، آن را مسؤول خشكسالي اخير در سومالي مي دانند. البته هنوز رابطه اين پديده با تغييرات اقليم و اثرات متقابل آنها بر هم دقيقاً مشخص نشده است. نكته قابل توجه كه در رابطه با اين خشكسالي مطرح است، اين است كه از ماه هاي قبل، بر اساس شواهدي از قبيل خشك شدن گياهان زراعي، از بين رفتن دام هاي اهلي و افزايش فقر در منطقه، شروع يك دوره خشكسالي قابل پيش بيني بوده است؛ اما به گفته مدير يك مركز فعاليت هاي بشر دوستانه، جامعه جهاني به اين علائم هشدار دهنده، بي اعتنا بوده و باعث به وجود آمدن فاجعه در اين مقياس است. مدير مؤسسه اكسفام، معتقد است اين خشكسالي قابل پيش گيري بوده و مي گويد اگر در همان زمان، كشورها به كمك كشورهاي منطقه به خصوص سومالي مي شتافتند،‌ حداقل ابعاد بحران به گستردگي امروز نبود. بعضي گزارش ها از اين حكايت دارند كه حتي چند ماه قبل از اعلام رسمي قحطي، چندين هزار نفر جان خود را از گرسنگي از دست داده بودند.

پروفايل كشور سومالي
 

سومالي كشوري در منطقه شاخ آفريقاست كه با كشورهاي جيبوتي، كنيا و اتيوپي همسايه است. پايتخت اين كشور، شهر موگاديشو است كه بزرگ ترين شهر سومالي نيز محسوب مي شود. مردم سومالي مسلمان هستند و به زبان هاي عربي و سومالي اي صحبت مي كنند. جمعيت كشور سومالي حدود 9/8 ميليون نفر و مساحت آن 637 هزار و 657 متر مربع است.
ميزان باسوادي در سومالي 37/8 درصد است. بر اساس گزارش بانك مركزي سومالي، بيشتر جمعيت كشور (80 درصد) را روستاييان و عشاير كوچ نشين تشكيل مي دهند كه با دامداري و نگهداري از حيوانات اهلي مثل بز، گوسفند، شتر و گاو، روزگار مي گذرانند. كشاورزي مهم ترين بخش اقتصاد كشور است، به طوري كه 65 درصد نيروي كار كشور، در اين بخش فعال هستند و همين طور 65 درصد توليد ناخالص داخلي از فعاليت هاي كشاورزي تأمين مي شود.
سهم فعاليت هاي دامداري در توليد ناخالص داخلي 40 درصد بوده و 50 درصد درآمد كشور، حاصل از صادرات احشام است. كشور سومالي در سال 1960 از انگلستان استقلال يافت و از سال 1991 و با شروع درگيري هاي داخلي، فاقد يك دولت مركزي است. هرچند، يك «دولت فدرال انتقالي» از سوي جامعه جهاني در اين كشور به رسميت شناخته شده است، اما اين دولت تنها بر بخش كوچکي از كشور كنترل دارد و از نظر مردم سومالي فاقد مشروعيت است. ناگفته نماند كه مدتي است ساكنان بخش شمالي كشور اعلام استقلال كرده اند و سعي دارند سرزمين خود را به عنوان كشور مستقل «سومالي لند» در مجامع جهاني معرفي كنند. سومالي به عنوان يكي از فقيرترين و پرمناقشه ترين كشورها در جهان شناخته مي شود.

سرزمين گرسنگي

وضعيت انساني
 

فاجعه قطعي در سومالي ابتدا با معرفي دو منطقه در جنوب كشور به عنوان نواحي قحطي زده اعلام شد اما بعدتر با اضافه شدن سه ناحيه ديگر به آن، ابعاد بحران گسترده تر شد. طبق گزارش سازمان ملل، قحطي تا يك ماه آينده، همه مناطق جنوبي را در برخواهد گرفت. اقتصاددانان با اشاره به اينكه به زودي قحطي در سراسر منطقه شاخ آفريقا همه گير خواهد شد، پيش بيني مي كنند كه شرايطي پيش خواهد آمد كه در 25 سال اخير ديده نشده است. قيمت مواد خام اين روزها در اين منطقه 68 درصد بيشتر از متوسط قيمت آن در پنج سال اخير است. اين افزايش قيمت به طور خاص، در قسمت جنوبي سومالي تا 240 درصد، در جنوب شرقي اتيوپي 117 درصد و در شمال كنيا، 58 درصد برآورد مي شود. در اوايل ماه جولاي برنامه جهاني غذا (WFP) اعلام كرد كه ده ميليون نفر از مردم شاخ آفريقا به كمك فوري نياز دارند اما در اواخر همان ماه اين تعداد به 12 ميليون نفر رسيد و اين نشان دهنده سرعت گسترش بحران غذايي در كشورهاي منطقه و به ويژه سومالي است. چرا كه 2/8 ميليون نفر از اين تعداد انسان هاي قحطي زده، تنها در جنوب سومالي كه وخيم ترين اوضاع را دارد، زندگي مي كنند. متأسفانه پيش بيني ها از وخيم تر شدن اوضاع طي ماه هاي آينده حكايت دارند. هرچند كه گفته مي شود اوج بحران در ماه سپتامبر رخ خواهد داد، اما طبق همين پيش بيني ها، حداقل تا ماه دسامبر سال جاري، نياز به حجم زيادي كمك بشر دوستانه خواهد بود. آنچه اين روزها در منطقه ديده مي شود، سيل انسان هاي گرسنه و قحطي زده است كه سعي مي كنند خود را به مكان هاي مساعدتري برسانند تا شايد بتوانند لقمه اي نان پيدا كنند. گروهي از آنها با همين اميد، به طرف موگاديشو در حركت هستند و در آنجا با ساختن خانه هاي موقتي اسكان پيدا كرده اند اما بارش باران هاي سيل آسا -كه نتيجه پديده غيرعادي La Nina است- در مناطقي از آن شهر باعث تخريب خانه هاي موقتي شده و اوضاع را براي شان سخت كرده است. همزمان با اين وضعيت، در كنيا، صليب سرخ آن كشور، نسبت به بروز فاجعه اي مشابه آنچه در سومالي رخ داده، براي منطقه «توركانا» در نزديكي مرز كنيا با سودان جنوبي هشدار داده است. بيش از سه چهارم مردم اين منطقه اكنون نياز مبرم به غذا دارند. ميزان سوء تغذيه در كودكان به حدي بالاست كه مدارس تعطيل شده اند. گفته مي شود حدود 385 هزار نفر از كودكان در كنار 90 هزار زن باردار و شيرده، در اين ناحيه مغفول مانده از كنيا، در حال حاضر دچار سوء تغذيه هستند. در كنيا، در كل 3/5 ميليون نفر دچار سوء تغذيه هستند.

سرزمين گرسنگي

سرزمين گرسنگي

مفهوم گرسنگي
 

گرسنگي، مفهومي است براي توضيح رنجي كه يك فرد به دليل عدم دسترسي به مواد غذايي کافي براي تأمين انرژي روزانه، مي برد. اگر بخواهيم دقيق تر توضيح دهيم، بايد بگوييم هر فردي براي انجام فعاليت هاي حياتي خود و در واقع فقط براي زنده ماندن، به يك حداقل انرژي نياز دارد كه بايد از طريق مواد غذايي تأمين شود. اين ميزان انرژي، روزانه 1800 كيلوكالري است. در صورت عدم دسترسي به غذا براي تأمين اين حداقل انرژي، فرد از گرسنگي رنج خواهد برد. براي تعيين ميزان گرسنگي در كشورهاي مختلف، يك عدد شاخص محاسبه مي شود. شاخص جهاني گرسنگي (GHI)، ابزار اندازه گيري ميزان گرسنگي در جوامع است كه توسط مؤسسه تحقيقات و سياستگذاري غذا، وابسته با سازمان ملل متحد مطرح شده و مورد استفاده قرار مي گيرد. اين شاخص، با لحاظ كردن سه فاكتور زير محاسبه مي شود:
1- نسبت افراد دچار سوء تغذيه به كل جمعيت به درصد (در اين فرمول، افرادي كه كمتر از 1800 كيلوكالري انرژي در روز دريافت مي كنند، افراد دچار سوء تغذيه محسوب مي شوند.)
2- ميزان شيوع كاهش وزن در كودكان زير پنج سال (به علاوه كودكاني كه به نسبت سن خود،‌ وزن كمي دارند.)
3- ميزان مرگ و مير كودكان زير پنج سال

بحران پناهندگي
 

از حدود يك ماه پيش تا كنون، 860 هزار نفر از گرسنگان سومالي روانه كشورهاي همسايه به خصوص كنيا و اتيوپي شده اند؛ اين در حالي است كه اين كشورها، خود دچار بحران غذايي هستند و همين مسأله، باعث شده اردوگاه هاي پناهندگان، وضعيت وخيمي داشته باشد و موضوع پناهندگي سوماليايي ها تبديل به يك بحران شود. در سه اردوگاه پناهندگي كه توسط كميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان، در شهر مرزي «داداب» در كشور كنيا برپا شده است، حداقل 440 هزار نفر ساكن هستند در حالي كه ظرفيت اين اردوگاه ها فقط 90 هزار نفر است. علاوه بر اين،‌ همچنان هر روزه جمعيت زيادي كه 80 درصد آنان را زنان و كودكان تشكيل مي دهند، براي ورود به اين اردوگاه ها از مرزهاي سومالي گذشته و وارد كنيا مي شوند. اما بعضي از آنان هرگز موفق به رسيدن به اردوگاه نمي شوند و در بين راه جان خود را از دست مي دهند. اوضاع در داخل اين اردوگاه ها هم اصلاً مساعد نيست، ميزان مرگ و مير نوزادان در هفته هاي اخير به سه برابر افزايش پيدا كرده و روزانه از هر ده هزار نفر، هشت نفر جان خود را از دست مي دهند. همچنين ميزان وقوع خشونت هاي جنسي عليه دختران و زنان به طور تصاعدي بالا مي رود. اين اتفاق، هم در طول مسير حركت به سمت اردوگاه ها رخ مي دهد و هم در داخل اردوگاه ها،‌ زماني كه زنان به دلايلي مثل جمع كردن هيزم از خانواده خود دور مي شوند، مورد تهديد و خشونت قرار مي گيرند. نتيجه اين خشونت هاي جنسي شيوع ويروس HIV در بين پناهندگان است و خطر ابتلا به بيماري ايدز در ميان چمعيت پناهجويان در اردوگاه را به شدت افزايش داده است. كنيا يكي از كشورهايي است كه ايدز در آن شيوع زيادي دارد. در كشور اتيوپي نيز وضع بهتر از داداب نيست. شهر «دولوادو» (Dolo Odo)، ميزبان 110 هزار نفر از گرسنگان سوماليايي است كه به اميد گرفتن اندكي غذا، از كشور خود بيرون رفته اند. سه اردوگاه در مناطق «بوكولومانيو»، «ملكا ديدا» و «كوبه»، با تمام ظرفيت پناهندگان را در خود جاي داده اند. به همين منظور، يك اردوگاه جديد در اين كشور در حال ساخت است و طرح ساخت اردوگاه هاي بيشتر هم ارائه شده است. به دليل جمعيت بسيار بالا در اين اردوگاه ها، ساكنين آنها نيز نمي توانند غذاي كافي دريافت كنند و در نتيجه دچار سوء تغذيه هستند. آب هم در اين اردوگاه ها كالاي با ارزشي است و معمولاً دسترسي به آب كافي و سالم نيز از مشكلات زندگي در اين اردوگاه هاست كه نمود بارزي دارد.

مفهوم قحطي
 

قحطي به شرايط گفته مي شود كه در يك جامعه، دريافت انرژي روزانه هر فرد، به كمتر از 2100 كيلوكالري برسد. شاخص هاي جهاني كه نشان دهنده وقوع قحطي است، شامل موارد زير است:
1- ميزان سوء تغذيه در كودكان حداقل 30 درصد باشد
2- 20 درصد خانوارها ذخيره غذايي ناكافي داشته باشند
3- روزانه بيش از دو نفر از هر 10 هزار نفر جمعيت، جان خود را به دليل گرسنگي از دست بدهند

شاخص هاي خشكسالي
 

اگرچه تعاريف گوناگوني از خشكسالي موجود است ولي تعاريف ارائه شده توسط هواشناسان، جغرافيدانان، مهندسين آبياري و ديگر متخصصان، كاملاً با هم متفاوت است به طوريكه هر يك، پارامترهاي مشخصي را در فرمول خشكسالي دخالت مي دهند. در هواشناسي كشاورزي، خشكسالي به عنوان يك خشكي غير معمول و اتفاقي است كه در يك، يا چند سال اتفاق مي افتد.
بعضي از محققين فقط عامل بارش و بعضي ديگر، عوامل بارش و درجه حرارت يا تبخير و تعرق را نيز در فرمول خود دخالت داده اند.
بعضي از تعاريف خشكسالي كه با توجه به عامل بارش معرفي شده اند، به شرح زير است:
1-كمتر از 2/5 ميلي ليتر بارندگي در 48 ساعت.
2- بارندگي در طول هفته، نصف نرمال يا كمتر باشد.
3- در يك دوره 10 روزه، بارندگي از پنج ميلي متر بيشتر نشود.
4- طي 15 روز، بارندگي نداشته باشيم.
5- در مدت 21 روز يا بيشتر، بارش باران كمتر از 30 درصد نرمال باشد.
به نظر مي رسد كه هيچ يك از تعاريف فوق، با شرايط آب و هوايي كشور ما تناسب نداشته باشد. زيرا در منطقه ايران كه يك فصل و گاه پنج ماه از سال هيچ گونه بارشي ديده نمي شود،‌ تعيين شاخص خشكسالي به صورت دوره هاي كوتاه مدت مقدور نيست.

مفهوم خشكسالي
 

خشكسالي حالتي نرمال و مستمر از اقليم است. گرچه بسياري به اشتباه آن را واقعه اي تصادفي و نادر مي پندارند. اين پديده تقريباً در تمامي منطق اقليمي رخ مي دهد، گرچه مشخصات آن از يك منطقه به منطقه ديگر، كاملاً‌ تفاوت مي كند.
خشكسالي، يك اختلال موقتي است و با خشكي تفاوت دارد؛ چرا كه خشكي صرفاً محدود به مناطقي با بارنگي اندك است و حالتي دائمي از اقليم است.
خشكسالي جزء بلاياي طبيعي نامحسوس است. گرچه تعاريف متفاوتي براي اين پديده ارائه شده اما در كل، خشكسالي حاصل كمبود بارش طي يك دوره ممتد زماني، ‌معمولاً يك فصل يا بيشتر، است؛ نكته اي كه لازم است به آن توجه شود اينكه خشكسالي هميشه منتهي به قحطي نمي شود؛ مثلاً در نواجي تگزاس و نيومكزيكوو در ايالات متحده، مردم از نزديك با پديده خشكسالي آشنا هستند اما هيچ گاه در آن مناطق، قحطي و گرسنگي رخ نداده است؛ در واقع آنچه فاجعه مي آفريند، تركيب خشكسالي با عواملي مانند فقر، موقعيت جغرافيايي و درگيري هاي داخلي و نبود دولت قدرتمند است؛ مانند آنچه در سومالي اتفاق افتاده است.

وضعيت بهداشت و سلامت در منطقه بحران زده
 

حضور جمعيت بيش از حد ظرفيت در اردوگاه ها، علاوه بر كمبود آب و غذا، وضعيت نامناسب بهداشت را در پي داشته است. بيماري سرخك يكي از بيماري هايي است كه در «داداب» شيوع پيدا كرده و جان كودكان را تهديد مي كند. در اين اردوگاه تاكنون بيش از 450 مورد بيمار مبتلا به سرخك شناسايي شده و اين بيماري جان 11 نفر را گرفته است. اتيوپي و كنيا خود درگير اين بيماري هستند و حدود 17 هزار و 500 مورد بيماري از اين كشورها گزارش شده كه در ارتباط با افراد ساكن در اين اردوگاه ها محسوب مي شود. طبق آمار سازمان بهداشت جهاني (WHO)، دو ميليون كودك در خطر ابتلا به اين بيماري هستند. دردسر شيوع اين بيماري ها فقط به منطقه محدود نمي شود؛ بلكه گفته شده شيوع بيماري سرخك در اتيوپي حتي مي تواند به انتشار آن در كشورهاي توسعه يافته،‌ مانند ايالات متحده نيز منجر شود. بيماري ديگري كه جان گرسنگان ساكن اردوگاه ها را تهديد مي كند، مالارياست كه 8/8 ميليون نفر در معرض ابتلا به آن هستند. همين طور بيماري وبا كه 5 ميليون نفر را در معرض خطر قرار داده و جان 180 نفر را گرفته است. تنها نقطه روشن در منطقه اين است كه خوشبختانه تاكنون گزارشي از بيماري فلج اطفال منتشر نشده است. اما با وجود شرايط غير بهداشتي اردوگاه ها، همچنان گرسنگي و سوء تغذيه، مسأله اول مردم منطقه، به ويژه كشور قحطي زده سومالي است. ميزان افراد دچار سوء تغذيه، در بخش هايي از كنيا و اتيوپي به بيش از 30 درصد و در جنوب سومالي به بيش از 50 درصد رسيده است. گزارش سازمان امنيت غذايي وابسته به سازمان ملل، نشان مي دهد سومالي تمام شرايط يک قحطي وسيع را دارد؛ حتي وضعيت در آن كشور، سه برابر وخيم تر از آن چيزي است كه شاخص هاي قحطي مي گويند.
منبع: دانستنيها شماره 37



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط