مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (2)

قرآن صراحتاً تحريف تورات و انجيل را خبر مي دهد و كتابت برخي قسمت هاي آن را از سوي كاتبان و به رأي كاتبان مي داند. با وجود اينكه شريعت حضرت موسي عليه السلام در قرآن مورد تصديق است (ر.ك. به: مائده، 44)، اما شواهد فراواني وجود دارد كه حكايت از تحريف اين كتاب آسماني دارد: «اين كتاب آسماني در هجوم سپاه بخت
شنبه، 13 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (2)

مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (2)
مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (2)


 






 

مقام زن در كتب آسماني
 

الف. تورات
 

قرآن صراحتاً تحريف تورات و انجيل را خبر مي دهد و كتابت برخي قسمت هاي آن را از سوي كاتبان و به رأي كاتبان مي داند. با وجود اينكه شريعت حضرت موسي عليه السلام در قرآن مورد تصديق است (ر.ك. به: مائده، 44)، اما شواهد فراواني وجود دارد كه حكايت از تحريف اين كتاب آسماني دارد: «اين كتاب آسماني در هجوم سپاه بخت النصر در حدود 586 قبل از ميلاد از بين رفته است. هنگامي كه كورش كبير بابل را فتح كرده، بني اسرائيل را از اسارت خلاص كرد، به عزراي كاتب اجازه داد كتاب تورات را تنها جسته و گريخته كه در ذهن ها پس از گذشت 50 سال باقي مانده بود بنويسد، و او هم نوشت.» (قرباني، 1369، ص 50)
به دليل تحريف تورات، شاهد ديدگاه هاي متفاوتي در مورد زن در خانواده و اجتماع هستيم. در كل تورات يك نگرش سطحي در مورد موقعيت زن وجود دارد. اين بينش از همان آغاز از داستان آفرينش زن گرفته شده و از او به عنوان كارگزار شيطان در گمراه كردن و اغوانمودن آدم ياد مي كند كه به همين خاطر مستوجب عذاب و لعنت خداست، و مجازات گناه زن را خداوند در تورات تحريف شده (اولين سفر) چنين بيان مي كند: «به زن گفت: الم حمل تو را بسيار افزون گردانم؛ با الم، فرزندان خواهي زاييد و اشتياق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حكمراني خواهد كرد» (تورات، سفر پيدايش، باب 3، فقره 6، ص 4)
داستان آفرينش آدم در تورات، از ابتداي پرستش تا مرحله رانده شدن او از باغ عدن مي تواند يك بخش كامل از سفر پيدايش محسوب شود. در اين داستان، نفش آفرينان اصلي براي هبوط آدم از باغ عدن، عبارت بودند از مار و زن. در بخش هاي بعدي متون ديني يهود آمده است كه «مار» همان شيطان بوده است. همچنين در متن تورات،‌ «آدم» بيشتر به مرد گفته شده است، يا اينكه «آدم» مرد بود و زن، جنس دوم يا آدم درجه دوم و پديده اي كه از آدم برگرفته و از او ساخته شد تا معاوني موافق مرد باشد؛ يعني كه حق تقدم در اين گيتي با مرد بوده است، اما زن در ميانه آدم و شيطان؛ در حالي كه دلي در اشتياق به آدم دارد، گوشي به نجواهاي شيطان سپرده است و هر زني اين ميراث شوم را از نخستين زن، يعني از حوا به ميراث برده است. براي مرد دشوار است كه خود را از گناه دور نگه دارد، زيرا ميوه دانش خير و شر را چنان در خود هضم كرده است كه شرارت هم جزئي از خوي و خصلت او شده؛ از اين رو، بايد بسي مجاهدت كند تا بر گناه فايق آيد. اما زن كه برانگيخته از سوي شيطان بود، اگر به خود باشد سراسر گناه خواهد بود؛ از اين رو مرد ناگزير است تا با زن مراوده داشته باشد، مي بايد او را در سلطه و حكومت خود درآورد، بر او حاكم باشد و او را از رفتن به راه شيطان باز دارد. به سخن ديگر، از نگاه تورات، مرد براي نجات خود از توطئه هاي شيطان بايد تلاش كند تا تحت تأثير القائات زن قرار نگيرد و هر زني در صورتي مي تواند به رستگاري برسد كه مطيع و موافق شوي خود باشد؛ زيرا خداي زن، شوي اوست . (نك: تورات، دفتر هفتم، ص 12، پاورقي شماره 20) در برخي دعاهاي مردان يهودي اين مضمون به چشم مي خورد: «متبارك است خدايي كه مرا يهودي آفريد، مرا برده نيافريد، و مرا زن نيافريد». (كوهن، 1350، راب، ص 177، دعاي بركت)
در جاهاي ديگر از كتاب آفرينش - به فرض مثال، در عرصه خانواده كه زنان به عنوان مادر ايفاي نقش مي كنند - زنان داراي موقعيت و منزلت هستند. در سفر خروج (دومين سفر) بيان شده: «هر كس پدر و مادر خود را زند هر آينه كشته شود.» (تورات، سفر خروج، باب 21، فقره 16، ص 117)
در مجموعه فقهي يهوديان (تلمود) به جايگاه زن در خانواده و اجتماع اشاره گرديده و گفته شده كه پايه زندگي اجتماعي يهود خانواده است و به هيچ وجه زن موجودي جدا از مرد تلقي نشده است؛ اما اسلام در تمامي عرصه هاي خانواده و اجتماع از حقوق زنان حمايت كرده است.
«مار» در تورات مهم ترين نماد شيطان است. دور نيست كه بهترين علتي كه سبب شد تا مار از مهم ترين نمادهاي شيطان قرار بگيرد، وضع زندگي شباني و فرهنگ ويژه آن بوده است. مار هيچ سر و صدايي ندارد، هيچ غوغايي از جانب خود به پا نمي كند كه بتوان آمدنش را فهيمد. اگرچه هيچ دست و پايي ندارد. با اين حال، نيازي نيست كه كسي دري را براي ورود او بگشايد، او مي تواند از روزنه اي به اندازه يك سر انگشت هم كه شده خود را به درون اندازد. دروازه هاي حواس آدمي هر اندازه هم كه چفت و بست محكمي داشته باشد باز هم از ورود بي سر و صداي او نمي تواند پيش گيري كند. مار هنگامي كه به آدمي يا به هر جانوري حمله كند تنها با يك ضربه بسيار خرد و كوچك به يك عضو از بدن، تمام اندام هاي ديگر را نيز از كار مي اندازد. چيزي در زير زبان او پنهان است كه چون با بدن آدمي تماس يابد نه تنها تن، بلكه جان آدمي را به هلاك مي اندازد. همچنين «مار» زيبايي خيره كننده اي دارد، خط و خال او شهره خاص و عام است و بسي وسوسه انگيز و فريبنده، وسوسه هايي كه فرجام آن زندگي آدميان را به تلخي و تباهي مي كشاند و درد و اندوه بر جاي مي نهد. از اين روست كه «مار» نماد هوشياري زهرآلود شده است. مار كه نماد هوشياري است، از يك سو، درخت معرفت را مي شناسد و از سوي ديگر، خود را به زن نزديك تر مي داند تا به مرد؛ يعني اگر به داستان آفرينش و چگونگي پديد آمدن آدم و شكل گيري مرد و زن توجه كنيم مار از آن سمت و سويي مي آيد كه روي مغلوب آدم، يعني «زن» را ملاقات نمايد و با زن گفت و گو كند و شايد زن، كه وجه مغلوب آدم است بي تمايل نباشد كه با همكاري مار قدرتي پيدا كند تا بتواند با وجه غالب آدم، يعني با مرد، برابري نمايد يا بر مرد سلطه پيدا كند. شايد به همين مناسبت بوده كه در ادبيات گذشته جهان زن و مار، يا زن و اژدها، معمولاً با هم تصوير شده اند. و زناني كه به نحوي بر اميران، فرمان روايان و پادشاهان، سلطه پنهاني پيدا كرده اند و آنها را در هواهاي خود اسير مي كردند چنين زناني را بانوان زهرآلود يا«زنان جادو» خوانده اند. در تعبيرهاي تورات از آفرينش، چنين بود كه خدا آدم را موافق (شبيه) خود آفريده بود و سپس زن را موافق آدم. از سوي ديگر، به تعبير تورات، خدا زن را موافق آدم آفريده است. بنابراين، زن كه موافق مرد آفريده شده اگر بتواند يك چرخش ساده در ارتباط خود با مرد به وجود بياورد، آنگاه ارتباط مرد با خدا قطع خواهد شد. اين چرخش ساده عبارت است از اينكه در مناسبات و رفتارهايي كه ميان زن و مرد وجود دارد نوعي وارونگي پديد آيد و مرد موافق زن بشود. اولين گفت و گوي خدا با زن در آيه 13 تورات از باب سوم است كه او را مورد بازجويي و عتاب قرار مي دهد. اگر زن هم مانند مرد ارتباط نزديك و تنگاتنگ با خدا مي داشت، چيزي به نام وارونگي با اين ابعاد گسترده تخريبي و قطع رابطه آدم با خدا را پديد نمي آورد، و فقط به يك جابه جايي ساده قدرت از مرد به زن محدود مي گرديد، اما مشكل زن در آفرينش (از نظر تورات) اين است كه مار (شيطان) خود را به او نزديك تر مي داند تا به آدم؛ با او راحت تر مي تواند وارد گفت و گو شود تا با آدم عبوس و اخم آلودي كه تمام مأموريت خود را در خدمت به خدا مي پندارد. از اين روي، مار مي داند كه اگر تلاش كند مي تواند زن را موافق خود گرداند. آنگاه زن چنانچه موافق با «مار» شود در رفتارهايش با مرد گرفتار تضاد و تعارض مي گردد، زيرا آدم موافق خداست و شيطان چيزي وارونه خدا. بنابراين، شيطان علاوه بر اينكه زن را موافق خود مي گرداند، همچنين بايد از او به عنوان عامل نفوذي در آدم استفاده كند تا آدم را نيز از خدا بگرداند و مطيع و موافق خود كند. در گفت و گوهاي مار با زن، سرانجام مار موفق شد زن را با خود هم رأي كند و از ميوه درختي كه خدا خوردنش را منع كرده بود، به آنها بچشاند خدا به آدم گفته بود كه از آن درخت نخورد كه خواهد مرد، اما مار به زن مي گويد: اگر از آن درخت بخوريد نخواهيد مرد، بلكه چشمان شما باز مي شود. (سفر پيدايش، 12: 3 و 13)
در تورات، زن به عنوان پاره اي از جسم مرد آفريده شده است كه همواره وابسته و نيازمند به جنس مذكر است؛ يعني در آغاز آفرينش نقصان و كمبود داشته است. «خداوند خواب گراني بر آدم مستولي گردانيد تا بخفت و يكي از دنده هايش را گرفت و گوشت در جايش پر كرد و خداوند آن دنده را كه از آدم گرفته بود، زني بنا كرد و وي را نزد آدم آورد و آدم گفت: همانا اين استخواني از استخوان هايم و گوشتي از گوشتم است. از اين سبب «نساء» ناميده شد؛ زيرا از انسان گرفته شده.» (تورات، سفر پيدايش، باب 2، فقره 21-24)
به عقيده يهود، زن حيواني است كه بيش از ساير حيوانات به انسان شباهت دارد. به تعبير ديگر، زن برزخي بين انسان و حيوان است. عقيده يهود (خداي يهود) چنين بود. او در آخرين بند از فرمان هاي ده گانه اش زنان را در رديف چارپايان و اموال منقول ذكر كرد. يهوه خود آفريده تصور و خيال قوم يهود بود و اين قوم نيز مانند همه اقوام جنگجو، زن را مايه مصيبت و بدبختي مي دانستند. وجود او فقط از آن رو قابل تحمل بود كه يگانه منبع توليد سرباز بود. (دورانت، 1376، ص 148-149/ سفر پيدايش، 24: 60)
در تورات آمده است: بعد از آفرينش زن، شيطان زن را مي فريبد و او نيز باعث فريب آدم مي شود. «همين طور به عنوان شيطان در فريب مردم در عالم طبيعت و نيز يكي از كارگزاران شيطان محسوب شد و بايستي از مكر آن برحذر بود. (امي، 1367، ص 17) در تورات هم از مايه آرامش بودن زن ياد شده است. خداوند بني اسرائيل، هنگامي كه آدم ابوالبشر در خواب بود يك دنده از او را كشيد و گوشت در جايش پر نمود، وقتي از خواب بيدار گشت زني در كنار خويش ديد. در سفر پيدايش آمده است: «و آدم همچنان به خواب بود، تا خدا از دنده وي حوا را آفريده و زني شد، كه بدو آرام گيرد. چون خواب از او برفت، وي را پهلوي خويش ديد.» (تورات، سفر پيدايش، باب 3، فقره 16 و 17)
در تورات همچنين به احترام نسبت به والدين سفارش شده: «پدر و مادر خود را احترام نما تا روزهاي تو در زميني كه خدايت به تو بخشيده است طولاني گردد.» (تورات، سفر خروج 20، فقره 12 و 3، ص 115) با اين تفاوت، در ديدگاه صاحب نظران و متكلمان يهود بر خلاف اسلام، پدر از ارزش و موقعيت نسبتاً برتري نسبت به مادر برخوردار است. مؤلف گنجينه اي از تلمود چنين مي نويسد: «احترام پدر نسبت به مادر از منزلت فزون تري برخوردار است. احترام به والدين پدر را بر مادر مقدم داشته است و علت توجيه آن را ترس فرزند از پدر دانسته اند.» (كوهن، 1350، ص 179)
زن در عهد قديم زير سلطمه و حاكميت مرد بود. در سفر پيدايش ضمن برشمردن مجازات گناه حوا، خداوند به زن خطاب مي كند: «تو مشتاق شوهرت خواهي بود و او بر تو تسلط خواهد داشت.» (سفر پيدايش، 3: 16) با بيان اين حكم، به نظر مي رسد زن در تمام شئون زندگي بايد مطيع مرد و تحت تسلط او باشد. گفته مي شود: روش متداول در دوران كتاب مقدس كه طبق آن هر مردي در خانه خود داراي قدرت مطلق بود، در زمان دانشمندان يهود نيز ادامه داشت. (همان، ص 185)
منبع: نشريه بانوان شيعه شماره 22



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط