بايد از نام ها گذشت

موضوع مهمي که به عقيده من مي بايست درباره واقعه تسخير لانه جاسوسي آمريکا در13آبان 58-به عنوان مهم ترين نقطه اتکاي تاريخ انقلاب -تأکيد کرد، هشدار پيرامون طرح برخي حواشي است که اين روزها در برخي رسانه ها ديده مي شود. در حالي که وظيفه رسانه هاي عمومي، تأکيد برمتن و دست آوردهاي ماجرا و پرهيز از حواشي است که ممکن است اصل آن را زير سؤال ببرند. البته برخي از اين حواشي ممکن است مهم و قابل تأمل باشند، اما پرداختن به
چهارشنبه، 17 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بايد از نام ها گذشت

بايد از نام ها گذشت
بايد از نام ها گذشت


 

نويسنده: فروز رجايي فر




 

در حاشيه و متن واقعه تسخير لانه جاسوسي
 

موضوع مهمي که به عقيده من مي بايست درباره واقعه تسخير لانه جاسوسي آمريکا در13آبان 58-به عنوان مهم ترين نقطه اتکاي تاريخ انقلاب -تأکيد کرد، هشدار پيرامون طرح برخي حواشي است که اين روزها در برخي رسانه ها ديده مي شود. در حالي که وظيفه رسانه هاي عمومي، تأکيد برمتن و دست آوردهاي ماجرا و پرهيز از حواشي است که ممکن است اصل آن را زير سؤال ببرند. البته برخي از اين حواشي ممکن است مهم و قابل تأمل باشند، اما پرداختن به آن ها در حوزه پژوهشکده ها و مراکز علمي و تحقيقي تاريخ انقلاب است و نه رسانه ها و فعالان سياسي.
برخي از همين حواشي که از زمان انتخابات 88 تاکنون به مراتب مطرح و باعث شده تا اصل ماجراي روز ملي مبارزه با استکبار جهاني زير سؤال برود، پيرامون اشخاصي درگير در ماجراي تسخير لانه جاسوسي ست. اعتقاد بنده به عنوان يک کارشناس مسائل سياسي و نه يک عضو جريان دانشجويان مسلمان پيرو خط امام -اين است که مي بايست از نام ها عبور کرد . هم از اين که چه کساني در آن ماجرا بودند و چه سهمي داشتند و هم اين که امروز کجا هستند و چه مي کنند . به خصوص معتقدم که نبايد روي بعد دانشجويي تسخير لانه، متوقف شويم، چرا که دانشجويان اگر چه آغازگر اين ماجرا- بنا به منويات ضد استکباري حضرت امام به خصوص چند روز قبل از13آبان-بودند. اما همه کار با آن ها نبود. اساسا دانشجويان توان بقا در لانه جاسوسي و ادامه کار را جز با تأييد حضرت امام و پشتيباني ملت، نداشتند. يک گروه کوچک دانشجويي چگونه مي توانست444روز در سفارت باقي بماند و علي رغم همه فشارهاي بين المللي و به خصوص تهديدات آمريکا، گروگان گيري را ادامه دهد؟آن هم بدون تجهيزات تدارکات و لجستيک، بدون امکانات اوليه وبدون پوشش رسانه اي؟ما اصلا نمي دانستيم که وقتي وار د سفارت مي شويم چه برسرمان مي آيد، آيا امام، مسئولان و مردم حمايت مان مي کنند؟آيا آمريکايي ها مقاومت مي کنند؟آيا تيراندازي مي شود؟فقط براساس سابقه مبارزات روشمند انقلاب، به ذهن مان مي رسيد که اگر کسي زخمي يا شهيد شد، او را سند جنايت آمريکا قرار دهيم و بر اساس همين برعليه استکبار تبليغ کنيم. اگر حمايت حضرت امام (رحمت الله عليه)بعد از گذشت 20ساعت از شروع ماجرا و همراهي توده هاي مردم با حرکت دانشجويان خط امام نبود، معلوم نبود که سرنوشت ما چه مي شد هر چقدر هم که ما برنامه ريزي کرده بوديم طراحان عمليات هوشيار و تئوريسين مي بودند، اگر امام تأييد نمي کردند، کل ماجرا در عرض چند ساعت خاتمه مي يافت. بعد دانشجويي ماجرا، همين حد بود که ما وارد سفارت مي شديم، چند ساعت در آن جا مي مانديم و توجه رسانه هاي جهان را به کار خود جلب مي کرديم تا مطالبات مان-طبق توصيه هاي امام و مخصوصا استرداد شاه خائن توسط دولت آمريکا- منعکس شود. همچنان که امروز هم جنبش دانشجويي مطالبات رهبري پيرامون کرسي هاي آزاد انديشي، عدالت خواهي و...را پيگيري مي کنند. به همين دليل تأکيد من اين است که نبايد فقط به دانشجويان خط امام بپردازيم، چرا که اگر ما هم اين کار را نمي کرديم، ديگر اقشار انقلابي و پيرو حضرت امام(رحمت الله عليه)بودند که در مقابل زياده خواهي آمريکا و به خصوص پناه دادنش به شاه، به خشم آمده و اين اقدام را انجام دهند. حمايت مردم از کار ما و استمرار اين موضع استکباري ، در طول اين سه دهه ، آن را به يک حرکت فراملي بدل کرده است . اگر بخواهيم تنها اسم آن پنجاه دانشجو را ببريم، و بعد به اين بپردازيم که امروز کجا هستند و چه مي کنند ، در دام حواشي مي افتيم. اين که چه کسي وزير شد، چه کسي رفت به فرانسه و توبه کرد، کدام شان درس نخواند، کدام شان بداخلاق است، فلاني چند تا زن گرفت و ديگري فساد مالي داشت و ..اين ها در مقابل ابعاد مردمي و انقلابي ماجرا و دست آوردهاي آن که به شکست هيمنه آمريکا انجاميد، هيچ اهميتي ندارد. و گرنه چرا حضرت امام(رحمت الله عليه)آن را انقلاب دوم و بزرگ تر از انقلاب اول ناميدند؟اگر همه آن دانشجويان هم از تسخير سفارت توبه کنند و حتي اگر مسئولين ما هم خداي ناکرده روي از موضع ضدآمريکايي عقب نشيني کنند، ملت هاي بيدار جهان نمي پذيرند. آن ها عقب نشيني نخواهند کرد. اين کاري است که ما شروع کرده ايم و تا نابودي مستکبران ادامه خواهدداشت
اگر بخواهيم روي افراد، تأکيد کنيم. آن گاه با طرح شبهه اي مثل اينکه فلان دانشجوي طراح ماجرا از کجا خط گرفته و يا آن که فلان روحاني با فلان سفارت ارتباط داشته، همه ماجرا به راحتي زير سؤال مي برد . نتيجه اش هم مثل اين مي شود که وقتي برخي رسانه ها مطرح کرده اند که آقاي خوئيني ها با سفارت شوروي مرتبط بوده، بسياري و به خصوص خيلي از دانشجويان و تشکل هاي دانشجويي، در دام اين شبهه افتاده و از کل ماجراي 13آبان عقب نشيني کردند . من بدون اين که بخواهم در تأييد يا تکذيب اين گزاره حرف بزنم، چون معتقدم که مراکز تحقيقاتي بايد آن را بررسي کنند، اما حرفم اين است که چرا يک عده دانشجوي ساده لوح و غافل ، حاصل 30سال مبارزه ملت با آمريکا را يک شبه برباد مي دهند؟آيا نمي فهمند که اين بازي هاي سياسي، به آمريکا و اسراييل کمک مي کند؟ آيا متوجه نيستند که در بازي استکبار افتاده و در زمين آن ها بازي مي کنند؟ امروز چيزهاي خنده داري را راجع به تسخير لانه جاسوسي مطرح مي کنند مثلا اين که دانشجويان دختر و پسر داخل لانه جاسوسي با هم چگونه ارتباطاتي داشته اند! چه برسد به اين که بخواهيم ثابت کنيم که يک فردي که در سال 88 اشتباهاتي را مرتکب شده، از روز اول جاسوس و فريب خورده بوده است، البته من معتقدم که چنين گزاره هايي به هيچ وجه قابل اثبات نيست.
چرا ما اشتباهات امروز افراد را به گذشته تعميم مي دهيم؟چرا نپذيريم که برخي در طول ساليان اصلاح مي شوند و برخي هم استحاله. برخي مطرح مي کنند که امام (رحمت الله عليه)را عده اي مجبور به درگيري و جنگ با آمريکا کرده اند. چه کسي مي تواند امام را که جوهر وجودش مبارزه با طاغوت است، مجبور به مبارزه با آمريکا بکند؟ به نظر من آن کسي که مي رود در خارج از کشور آن جا اعتراف مي کند که از تسخير سفارت آمريکا پشيمان است، به نظر من خطرش کمتر از کساني است که به اسم انقلاب، 13آبان را زير سؤال مي برند. آن آقاي پشيمان توبه کارف مثل دشمن داناي ماست و اين يکي مثل دوست نادان که خطرش بيشتر است.
اين ها چيزهايي است که من بارها و بارها در جلسات سخنراني ها و پرسش و پاسخ هاي دانشجويي در دانشگاه ها و شهرهاي مختلف از دانشجويان شنيده و آزرده خاطر و متأسف شده ام. عده اي دانشجوي ساده لوح به ظاهر اصول گرا قرباني اين توطئه ها هستند. ظاهرا عده اي به ابعاد گسترده جنگ ما با استکبار واقف نيستند. نمي دانند که جنگ ما يک جنگ رسانه اي و سياسي است، چرا که مطمئنا آن ها جسارت مواجهه نظامي با ما را ندارند. امروز آمريکا و اسراييل مطمئنا خوشحال اند از اين که نماد مبارزه با استکبار مرود خدشه واقع شده و عده اي فريب خورده و عده اي ابزار دست آمريکا در ايران در حال ضربه زدن به دست آوردهاي انقلابند. من معتقدم که اين شبهه ها و اين طرح حواشي به جاي متن ها، نقشه هاي از پيش طراحي شده آمريکا است . و گرنه کساني که امروزه خيلي هاشان در صدر امور کشوري هستند، توان فکري و عملي چنين نقشه هايي را ندارند. در حدي نيستند که بخواهند آگاهانه تسخير لانه جاسوسي را به عنوان مهم ترين کار جنبش دانشجويي زير سؤال ببرند. من تماماين ها را از خارج از کشور مي بينم و از کساني در داخل که به آن طرف علاقه مند هستند. چرا که افرادي بوده و هستند که به برقراري رابطه با آمريکا علاقه دارند. چه آن هايي که در دوران اصلاحات دم از برقرراي رابطه مي زدند و چه الان که افرادي به آمريکا چراغ سبز مي دهند. کساني که مذاکره به راه انداختند و بعد در مقابل تمام شروط آمريکا، تنها در خواست شان؛ برقراري مجدد خط مستقيم پرواز از تهران به نيويورک بود! به جاي آن که الغاي تمام قطع نامه ها و تحريم ها را بخواهند، تنها درخواست کردند که ترتيبي داده شود تا فرزندان شان راحت از ايران به آمريکا سفر کنند و مجبور نباشند که در هلند يا آلمان، هواپيماي شان را عوض نمايند! کما اين که چند روز پيش هم سيگنال هاي مشکوکي را از وزارت امور خارجه ديديم. اگر نبودهشياري رهبري که فرمودند، حواس شان به اين جريان هست(قريب به مضمون)،معلوم نبود اين ها چه مي کردند. خدا مي داند من از زماني که اين جمله را از رهبري شنيدم، چه آرامشي نسبت به توطئه هاي موجود واحتمالي پيدا کرده ام، هر چند که براي ما معلوم بود ايشان همه چيز را زير نظر دارند، ولي همين بيان موضوع هم براي ما آرامش بخش بود.
اين مسائل، مهم ترين دغدغه من به عنوان يک کارشناس مسائل سياسي و نه دانشجوي خط امامي است، هر چند که تمام افتخارم به همين فعاليت هاي دوران دانشجويي است و اگر قرار باشد روزي برکفنم چيزي بنويسند تا سند مباهات ام باشد، دوست دارم بنويسند دانشجوي مسلمان پيرو خط امام. لذا از رسانه هاي هوشياري همچون نشريه پنجره که مواضع دقيقي در مسائل سال هاي اخير داشته اند، انتظار دارم تا ضمن پرداختن به اصل مبارزه جهاني عليه استکبار، وارد جزييات غلط انداز نشوند. اساسا چرا به مسائل مهم پيرامون واقعه 13آبان که تا کنون غفلت شده، نپرداخته ايم؟چرا به واکنش رسانه هاي جهان به اقدام دانشجويان خط امام نپرداخته ايم؟چرا به اين که يک نفر در آمريکا، فرداي روز13آبان و تحت تأثير تسخير لانه جاسوسي، خودش را در پاي مجسمه آزادي آتش زد تا اعتراضش را به دولت آمريکا نشان دهد، نپرداخته ايم ؟ چرا اين را نمي گوييد که چطور در کشورهاي مختلف از ما الگوبرداري کردند و سفارت آمريکا را تسخير کردند؟ به خصوص در شرايط امروز که آمريکا در بدترين اوضاع به سر مي برد و پيش بيني هاي ما براي سقوط غرب، همچون سقوط شوروي، در آستانه تحقق است. امروز ما در بهترين موقعيت بعد از انقلاب مان هستيم و آمريکا در بدترين شرايط. شايد چند سال ديگر-که يقينا از سه دهه اي که برانقلاب ما گذشته کوتاه تر خواهد بود- امپراطوري امريکا وجود نداشته باشد و شايد اسراييل هم محوشده باشد. حال چرا ما در اين شرايط خود را ببازيم و همه دست آوردهاي مان را برباد دهيم؟
منبع: پنجره شماره 114



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط