فتح بزرگ در قاب تصوير

اشغال خرمشهر و همچنين آزادي آن از مهم ترين نقاط تاريخ معاصر اين سرزمين به شمار مي آيد که تاکنون فيلم هاي متعددي درباره اصل اين وقايع و يا حواشي آن ساخته شده است. در واقع به تصوير کشيدن نبردها و عمليات هاي بزرگ و افتخارآميز نظامي هميشه از جذابيت خاصي براي تبديل شدن به سريال يا فيلم برخوردار است. ضمن اينکه براي يک فيلمساز اين مسئله از دو جنبه قابل اعتناست. چرا که سواي به تصوير کشيدن آرمان هاي ملي و اعتقادي
چهارشنبه، 17 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فتح بزرگ در قاب تصوير

فتح بزرگ در قاب تصوير
فتح بزرگ در قاب تصوير


 

نويسنده: نيره رضايي مطلق




 

واکاوي آثار تصويري ماندگار درباره حماسه خرمشهر
 

اشغال خرمشهر و همچنين آزادي آن از مهم ترين نقاط تاريخ معاصر اين سرزمين به شمار مي آيد که تاکنون فيلم هاي متعددي درباره اصل اين وقايع و يا حواشي آن ساخته شده است. در واقع به تصوير کشيدن نبردها و عمليات هاي بزرگ و افتخارآميز نظامي هميشه از جذابيت خاصي براي تبديل شدن به سريال يا فيلم برخوردار است. ضمن اينکه براي يک فيلمساز اين مسئله از دو جنبه قابل اعتناست. چرا که سواي به تصوير کشيدن آرمان هاي ملي و اعتقادي تجديد پيماني نيز با اين آرمان ها مي شود و آيندگان به آنچه بر ميهن شان گذشته است افتخار مي کنند. از همين روست که وقتي مي خواهيم درباره آثار تصويري درباره دفاع مقدس صحبت کنيم حتما آزادسازي خرمشهر جايگاه خاصي خواهد داشت. چرا که فتح خرمشهر توسط رزمندگان اسلام در زمان خود و با توجه به امکانات و ادواتي که ارتش رژيم بعثي عراق براي تحکيم اشغال اين شهر به کار برده بود، در نوع خود بي سابقه و چيزي شبيه معجزه بود.
هر چند با دقت در اين حماسه مي توان دريافت که آزادسازي خرمشهر و آماده سازي رزمندگان از ماه ها قبل از اجراي عمليات بين المقدس از طراحي پل آزادي تا ورود به شهر و تصرف خانه به خانه خرمشهر همه و همه موضوع هايي است که مي توانست و مي تواند در بازسازي آن نبرد عظيم در قاب تصوير جاي گيرد. و به همين دليل است که با گذشت 30 سال از دوران دفاع مقدس و کتاب هاي بسياري در مورد آن دوران و حماسه خرمشهر نوشته و نقل شده، فقط چند خاطره حقيقي، چند منظره عيني، چند شهيد اين دفاع جانانه و فتح غرورانگيز دستمايه روايي داستان خرمشهر و مردان روز آزادي او ساخته شده است. هر چند به گفته مقام معظم رهبري، دوران دفاع مقدس اگر چه از لحاظ زماني و به عنوان يک رخداد تمام شده اما از منظر اثرگذاري پايان نيافته، اين حق نسل جوان امروز است که بداند در آن دوران مردم ايران چه کردند و چگونه برگ زرين مقاومت و حماسه را رقم زدند و آزادسازي خرمشهر به عنوان يکي از تابناک ترين صحنه هاي آن دوران، چگونه رقم خورد. اما همواره اين سؤال باقي است که ثبت و ضبط آن دوران و روايت مردان و زنان آن زمان به عهده کيست، هر چند در سينما با آثاري خلاق درباره دفاع مقدس رو به رويم اما شايد بد نباشد به اين نکته توجه کنيم که سهم سينما از اين مقوله چه قدر بوده است؟ شايد با نگاهي اجمالي بتوان به اين اسامي دست يافت، «بلمي به سوي ساحل»، «کيميا»، « سرزمين خورشيد»، «دوئل» و «روز سوم»، فيلم هايي هستند که با اين موضوع ساخته شده اند. ضمن اينکه به طور مشخص در تلويزيون هم «خاک سرخ» از همه آثار موجود شاخص تر بوده است. موضوع خرمشهر شهري که 545 روز در اشغال ارتش متجاوز حزب بعث عراق بود، خيلي زود وارد سينماي آن روز شد و شش کارگردان با شش فيلم به موضوع اشغال اين شهر پرداختند.
بي شک زنده ياد رسول ملا قلي پور يکي از نخستين فيلمسازاني بود که در سال 1364 با ساخت فيلم «بلمي به سوي ساحل» اشغال خرمشهر را تصوير کرد. داستان «بلمي به سوي ساحل» در اواخر مهر ماه 1359، روايت مي شود. هنگامي که خرمشهر در خطر سقوط قرار دارد، يک گردان از پاسداران به فرماندهي مرتضي براي کمک به رزمندگان اين شهر از تهران حرکت مي کند و چون جاده هاي آن حوالي در دست عراقي هاست، آنان بايستي از بندر ماهشهر به وسيله هليکوپتر خود را به خرمشهر برسانند اما کوشش آنها براي در اختيار گرفتن هليکوپتر ناکام مي ماند و مرتضي گردانش را با يک لنج از طريق خليج فارس به خرمشهر مي رساند. او و گردانش يک روز پس از سقوط خرمشهر به آنجا مي رسند. طي نقشه اي، مرتضي همراه دو تن از بازماندگان رزمنده در خرمشهر شبانه به کمک يک بلم از کارون مي گذرد و به مواضع دشمن نفوذ مي کنند تا با تهيه نقشه از استحکامات دشمن در خرمشهر آمادگي اطلاعاتي لازم جهت ضربه زدن به عراقي ها به دست آيد. آنها از کارون مي گذرند و طي چند روز اقامت در خرمشهر، با لباس عراقي ها اطلاعات لازم را به دست مي آورند. اما چون عراقي ها از وجود آنها با خبر مي شوند ناچار باز مي گردند و شب هنگام، بر اثر درگيري با عراقي ها همراهان مرتضي به شهادت مي رسند و مرتضي آنان را به وسيله همان بلم به آن سوي کارون مي رساند.
پس از آن «پل آزادي» به کارگرداني مهدي مدني در سال 1362 ساخته شد که در رديف نخستين آثار مستند اين مقوله قرار گرفت. اين اثر که محصول واحد جنگ سيماي جمهوري اسلامي ايران بود ساختن پولي به روي رود کارون، و در انتها با جانبازي و ايثار خون سپاهيان رزمنده ي اسلام به فتح خرمشهر را دست آويز خود قرار داد و به نوعي به دليل فيلمبرداري فرهاد صبا که در 90 دقيقه توانسته بود اثري مستند را ماندگار کند مورد توجه قرار گرفت.
با اين حال اين شهر بار ديگر در نخستين فيلم يک کارگردان در سال 1371 جلوي دوربين رفت، احمد اميني که سال ها به کار نگارش نقد مشغول بود «سايه هاي هجوم» را با محوريت خرمشهر ساخت. سايه هاي هجوم زندگي يک خانواده را روايت مي کرد که در منطقه اي مرزي در خوزستان زندگي مي کنند. آنها با شروع جنگ و مهاجرت همسايه ها تنها مي مانند جلال و خانواده اش که در منطقه اي مرزي در خوزستان زندگي مي کنند با شروع جنگ و مهاجرت همسايه ها تنها مي مانند. هانيه، همسر دوم جلال، که در برقراري ارتباط با علي، فرزند جلال از همسر اولش، با مشکل روبه رو است از شوهرش به اصرار مي خواهد که به منطقه امني مهاجرت کنند. جلال ناگزير مي پذيرد، اما در بين راه انفجارهاي پياپي آن ها را ناگزير مي سازد به خانه بازگردند. تلاش مجدد آنها براي گريز از مهلکه به نتيجه نمي رسد، تا اين که نيمه هاي شب پنج سرباز عراقي راه گم کرد وارد حريم خانه آنها مي شوند. جلال مصمم به مقابله است، اما فشنگ هاي تفنگ قديمي اش را در وانتش جا گذاشته. علي براي آوردن فشنگ ها از خانه خارج مي شود و عراقي ها او را به اسارت مي گيرند. هانيه موفق مي شود به فشنگ ها دست يابد، و جلال سربازان دشمن را به کمک هانيه از پا درمي آورد. و خودش زخمي مي شود. صبح روز بعد علي، خوشنود از حوادث شب قبل، هانيه را به عنوان مادرخوانده مي پذيرد و همگي راه جاده اي را براي رسيدن به منطقه اي امن در پيش مي گيرند. حضور بازيگراني چون مجيد مظفري و سيما تيرانداز نيز به اين اثر اعتباري خاص مي بخشد و مخاطب با قصه اي نفس گير و ارتباطات خانوادگي در بطن جنگ درگير مي شود. ضمن اينکه بايد به سيمرغ اين فيلم که به مجيد مظفري رسيده اشاره کرد.
کيميا و سرزمين خورشيد به کارگرداني احمدرضا درويش فيلم هاي ديگري بود که سال ها پس از پايان جنگ در دهه هفتاد جلوي دوربين رفت. فيلم هايي که بازيگران مطرح سينما در آن حضور داشتند.
«کيميا» محصول سال 73 با قصه اي خاص و تأثيرگذار از تبعات جنگ ساخته شد. فيلمي که درويش آن را در قالب يک داستان اجتماعي با محوريت آدم هاي خرمشهر دنبال کرد و زندگي آنان را به تصوير کشيد.
 
در واقع فيلمي که با شکل گرفتن هسته اوليه آن در زمان حمله به خرمشهر و آبادان، با بسط داستان به حال تلاش مي کند فيلمي از جنس زمان خود شود، محور اصلي نوزادي است که هنگام به دنيا آمدن در زير آتش و خمپاره، مادرش را از دست مي دهد و پزشک او را نجات داده و فرزند نداشته اش محسوب مي کند. وجهي از حاشيه و تبعات دفاع مقدس که در زمان حال مي توان به آسيب شناسي آن پرداخت.
حالا پدري که پس از آزاد شدن از اسارت عراقي ها به دنبال دخترش آمده، در شرايطي با دختر مواجه مي شود که نشاني از او ندارد و خانم پزشک هم روي خوش نشان نمي دهد. هر چند فيلم با تصميم خطير پدر به ترک دختر و واگذاشتن او به خانم پزشک تمام مي شود اما تقابل چالش برانگيز پدر و پزشک در بخش مياني، فيلم را واجد چند قهرمان اصلي مي کند. در ادامه وقتي بحران هاي دختر بچه را هم به آنها اضافه مي کنيم اين نکته برجسته مي شود که «کيميا» فيلمي است با زاويه ديدي گسترده که مي تواند از همه کاراکترهاي خود تصويري لازم و کافي ثبت و دغدغه هاي آنان را دست يافتني و ملموس کند. شايد حضور خسرو شکيبايي و بيتا فرهي مهمترين شاخصه بازيگري در اين اثر بود که به نوعي اين اثر را در ميان آثار دفاع مقدس بي نظير کرد. ضمن اينکه علاقه درويش در به تصوير کشيدن حمله و تجاوز وحشيانه به شهر سکانس هاي ابتدايي اين فيلم را نفس گيرو بي نظير کرد و تا سال ها ما سکانس تجاوز به خرمشهر را به اين شکل گويا در آثار سينمايي نداشتيم.
«سرزمين خورشيد» محصول سال 75 هم باز موقعيتي از زمان جنگ ايران و عراق را نشانه مي رود که به موتيف تکرارشونده فيلم هاي درويش منجر مي شود. ماجراي حصر خرمشهر، اقداماتي که جهان آرا براي نجات بيماران با آمبولانس انجام مي دهد و همراهي شش همسفر که از بد روزگار کنار هم قرار گرفته اند. فيلم بيش از هر چيز تصوير سياه و در عين حال واقع نمايي از جنگ ارائه مي دهد. تصويري که به قلع و قمع شدن يک يک آدم ها مي انجامد و در عين حال تصوير تخت سربازان عراقي را به واسطه همراهي جمع احياء مي کند. فيلمي که محصول نگاه عريان و واقعگراي پس از جنگ است. کسب جوائز متعدد از جشنواره هاي مختلف خصوصاً جشنواره فيلم فجر نيز اين دو اثر را درخشان کرد.
سال 82 باز هم اين درويش بود که به ياد خرمشهر فيلم ساخت. در واقع درويش به عنوان فيلم سازي که نسبت به خرمشهر و جنگ پيرامون او دغدغه مند است، نشان داد که مي تواند عظيم ترين فيلم جنگي ايراني را بسازد. دوئل محصول سال 82 بود. فيلمي که مقدمات، ساخت، نمايش و... آن با بزرگنمايي به گونه اي طراحي شد تا بدل به فيلمي شود براي همه دوران دفاع مقدس. «دوئل» با انتخاب دو مقطع زماني جنگ و حال در جنوب و بين قبايل محلي تلاش دارد از زوايه اي خاص و نسبتاً جديد به بازخواني روايت هاي مستند از عمليات هاي خاص بپردازد و جزئياتي از آنها را به مدد داستان پردازي و تخيل پر رنگ کند که نياز درام و سينماست.
بنا بر همين نياز درام است که تخيل فيلمساز ماجراي گاوصندوقي را که گروهي محلي به دنبال آن هستند به صورت موازي با بحران حمله دشمن پيش مي برد. به اين ترتيب او دغدغه هايي وراي حفظ خاک را نزد اقشار ديگر مطرح کرده و در انتها به حرفي از جنس زمان مي رسد که طمع و حرص را در کنار ديگر دغدغه هاي انساني برجسته مي کند. فيلمي که با توجه به هزينه توليد، طول زمان ساخت، بازيگران حرفه اي و... فيلمي خاص شد هرچند اين اثر به نسبت دو اثر قبلي درويش ماندگار در سينماي دفاع مقدس نشد و بيشتر وجوه ظاهري آن به لحاظ سبک جنگي و فيلمسازي کارگردان مورد توجه قرار گرفت.
و در اين اواخر نيز روز سوم از محمد حسين لطيفي ديگر بار از نگاهي ديگر به مقوله خرمشهر و دفاع مردمان اين شهر در مقابل تجاوز پرداخت. اين فيلم، روايت آخرين روزهاي مقاومت در بخش غربي خرمشهر در سال 1359 است. سميره و رضا، خواهر و برادري که همراه ساير مردم در حال مقاومت هستند. حلقه محاصره دشمن تنگ تر مي شود و در نتيجه سميره که پاهايش شکسته است و نمي تواند فرار کند در خانه باقي مي ماند، رضا تصميم مي گيرد سميره را در حيات خانه در يک موقعيت نسبتاً خوب با کمي غذا خاک کند تا شبانه بيايد و وي را فراري دهد. در اين بين خواستگار قبلي سميره که به جمع نيروي نظامي عراق پيوسته و روزي همکار او در مدرسه خرمشهر نيز بوده است، به عنوان يک فرمانده عراقي به اين منطقه مي آيد و خانه رضا و سميره را اشغال مي کند و براي نگهباني از آنجا نيز دو مأمور قرار مي دهد. در اين بين رضا سعي بر نجات دادن سميره مي کند که در نهايت برادر کوچک رضا و دوستانش و خودش شهيد مي شوند و فقط سميره از ماجرا جان سالم به در مي برد. اين داستان برداشتي آزاد از يک ماجراي واقعي مي باشد که در آن همه عوامل زنده مي مانند در واقع در فيلم «روز سوم» براي نخستين بار يک ماجراي واقعي در جريان اشغال خرمشهر دستمايه قرار مي گيرد تا زمينه آن نوع ديگري از رابطه هاي انساني را شاهد باشيم. ضمن اينکه بر اساس همين روابط، براي اولين بار مفاهيم عميق وطن پرستي و دفاع از آب و خاک، وجه تسميه روايتي و دراماتيک مي يابند.
منبع: ماهنامه شاهد جوان شماره 59



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط