جهنم مظهري از رحمت خدا
نويسنده: آيه الله جوادي آملي
هر چند جهنم سرايي است که آتشش عمق زيادي دارد، حرارتش شديد و عذابش هماره تازه و جديد است. خانه اي است که رحمت در آن وجود ندارد و گوش به سخن و ناله کسي داده نمي شود و مشکلي از گره کار کسي گشوده نمي گردد، ليکن عارف با آن ديد وسيعش معتقد است که حتي جهنم نيز در مجموعه جهان هستي چيز بسيار خوبي است و در نظام کلي عالم، وجود آن ضرورت دارد. چون اگر جهنم نباشد، عده اي که از ترس آن دست از گناه بر مي دارند، به انحراف مي افتند و با هيچ صراطي مستقيم نمي شوند لذا بهشتي ها ديدن آن حتماً حق شناسي خواهند کرد و خطاب به آن خواهند گفت: چه بسا اگر تو نبودي ما دست به تباهي مي زديم، چه بسا اگر بتوانند در و ديوار آن را مي بوسند. چنان که کساني که از ترس زندان دست به گناه نمي زنند اگر آن را ببينند بايد گرامي اش بدارند. چون اگر چه زندان در مقايسه با دبيرستان و ساير مراکز علمي جاي بسيار بدي است، ليکن در محاسبه کل کشور چيز بسيار خوبي است. پس هم چنان که کشور بدون زندان نبايد باشد ـ چون همه مردم پارسا نيستند ـ جهان هم بدون جهنم نبايد باشد؛ چون همه پرهيزکار نيستند. عارف با جهان بيني خاص خود، جهنم را به عنوان جمال مي نگرد.
در سوره مبارکه «الرحمان» آماري از نعمت هاي خداي متعال تنظيم شده است و در حقيقت سراسر اين سوره براي شمارش و بيان نعمت هاي او است. خداي سبحان در اين سوره همه اين نعمت ها را به خود نسبت مي دهد و مي فرمايد: ما اين ها را فرستاديم. اصل سوره با «الرحمان» شروع مي شود نه با القهار و امثال آن، اين بدان معنا است که تا پايان سوره هر چه است ناشي از رحمانيت خداوند متعال است. اولين رحمت خدا تعليم قرآن است و خودش معلم آن:«الرحمان. علم القرآن. خلق الانسان. علمه البيان». سوره الرحمان ، آيات 1 الي 4 چينش و توالي اين کلمات بدين معنا است که اگر کسي قرآن را فرا گرفت انسان مي شود، اگر انسان شد سخن او بيان است. در مقابل اگر قرآن را ياد نگرفت، انسان نيست و اگر انسان نبود گفتار او مبهم است (مانند بهيمه) نه مبين و بيان.
پيام اين آيات اين است که وقتي مس گداخته بر سر شما ريخته مي شود، چقدر خوب است؛ اين نعمت چقدر عالي است! اين گونه سخن گفتن قرآن تأييد مي کند که جهنم گرچه نسبت به تبه کار رنج آور است، ليکن در نظام کلي عالم لازم و از مصاديق رحمت رحمانيه ي پروردگار به شمار مي آيد.
منبع: نشريه نسيم وحي، ش 30.
در سوره مبارکه «الرحمان» آماري از نعمت هاي خداي متعال تنظيم شده است و در حقيقت سراسر اين سوره براي شمارش و بيان نعمت هاي او است. خداي سبحان در اين سوره همه اين نعمت ها را به خود نسبت مي دهد و مي فرمايد: ما اين ها را فرستاديم. اصل سوره با «الرحمان» شروع مي شود نه با القهار و امثال آن، اين بدان معنا است که تا پايان سوره هر چه است ناشي از رحمانيت خداوند متعال است. اولين رحمت خدا تعليم قرآن است و خودش معلم آن:«الرحمان. علم القرآن. خلق الانسان. علمه البيان». سوره الرحمان ، آيات 1 الي 4 چينش و توالي اين کلمات بدين معنا است که اگر کسي قرآن را فرا گرفت انسان مي شود، اگر انسان شد سخن او بيان است. در مقابل اگر قرآن را ياد نگرفت، انسان نيست و اگر انسان نبود گفتار او مبهم است (مانند بهيمه) نه مبين و بيان.
افزون بر اين که هم قبل از ذکر «الانسان»«علم» آمده است و هم بعد از آن. يعني اين موجود زنده زماني انسان است که محفوف و پوشيده به علم باشد و گفتار او زماني بيان است که با تعليم الهي همراه باشد، و گرنه هم چون کلام بهايم مبهم خواهد بود.
ترجيع بند اين سوره، آيه «فباي الاء ربکما تکذبان» است. يعني اين ها نعمت هاي خدا است، کدام يک از اين نعمت ها را تکذيب مي کنيد؟ آن گاه که نعمت هاي آسماني و زمين را مي شمارد: «و السماء رفعها و وضع الميزان... و الارض و وضعها للانام...» سوره الرحمان، آيات 7 و 10 مي فرمايد:« و لمن خاف مقام ربه جنتان...» سوره الرحمان، آيه 46 باز هم مي فرمايد: «فباي الاء ربکما تکذبان» نيز وقتي از جهنم و فلز گداخته اش سخن به ميان مي آورد:«يرسل عليکما شواظ من نار و نحاس فلا تنتصران» سوره الرحمان آيه 35 باز هم مي فرمايد: «فباي آلاء ربکما تکذبان». پيام اين آيات اين است که وقتي مس گداخته بر سر شما ريخته مي شود، چقدر خوب است؛ اين نعمت چقدر عالي است! اين گونه سخن گفتن قرآن تأييد مي کند که جهنم گرچه نسبت به تبه کار رنج آور است، ليکن در نظام کلي عالم لازم و از مصاديق رحمت رحمانيه ي پروردگار به شمار مي آيد.
منبع: نشريه نسيم وحي، ش 30.