يك قـُلــُپ، يك فشنگ

فكرش را هم نمي‌كردم در چنين موقعيت و فضايي با چنين صحنه‌اي مواجه شوم. كم مانده بود طرف، بحث را به درگيري و كتك‌كاري برساند. آخرش هم خودزني كرد. البته تا حدودي حق داشت. معلوم نبود اين آب‌معدني‌ها را كدام آدم بي‌اطلاعي با پول بيت‌المال خريده بود. اگر كاملاً با حسن‌ظن به اين قضيه نگاه كنيم، مي‌شود احتمال داد، كسي كه مأمور تهية اين آب‌معدني‌ها بوده، خبر نداشته چه سمّي را به گروه زيادي از تشنگان معارف شهدا
چهارشنبه، 14 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يك قـُلــُپ، يك فشنگ

يك قـُلــُپ، يك فشنگ
يك قـُلــُپ، يك فشنگ


 

نویسنده : محمد جواد قدسي




 

قصه
خون شهدا را تو شيشه نكنيم
 

فكرش را هم نمي‌كردم در چنين موقعيت و فضايي با چنين صحنه‌اي مواجه شوم. كم مانده بود طرف، بحث را به درگيري و كتك‌كاري برساند. آخرش هم خودزني كرد. البته تا حدودي حق داشت. معلوم نبود اين آب‌معدني‌ها را كدام آدم بي‌اطلاعي با پول بيت‌المال خريده بود. اگر كاملاً با حسن‌ظن به اين قضيه نگاه كنيم، مي‌شود احتمال داد، كسي كه مأمور تهية اين آب‌معدني‌ها بوده، خبر نداشته چه سمّي را به گروه زيادي از تشنگان معارف شهدا و دوستداران مملكت مي‌خوراند. و اصلاً اين شخص سوءنيتي نداشته كه بخواهد مثلاً به جام اسرائيل خون‌ريز، منفعتي تزريق كند. به قول معروف، خواسته ثواب كند، شراب شده است. بالاخره هردو با خودزني قائله را ختم كردند.
توي هويزه، نزديك مرقد دانش‌جوي شهيد «علم‌الهدي»، چادر علم كرده بودند و اسم غرفه‌‌شان را گذاشته بودند: «ما نسكافه نمي‌خوريم.»
از دانش‌جوهاي دانشگاه‌ امام صادق(ع) و تهران و تعدادي طلاب حوزه علميه بودند. فضايي صميمي و خودماني ايجاد كرده بودند. اطراف در ورودي غرفه، دو بنر نصب كرده بودند. روي يكي نوشته بود: «آنان که شهيد شدند، کاري حسيني کردند؛ حال برادرم، خواهرم!‌ آيا ما داريم کاري زينبي مي‌کنيم؟»
و روي بنر ديگر، اين بيانية دانش‌جويي چاپ شده بود: «شركت صهيونيستي «نستله» از بزرگ‌ترين حاميان اقتصادي رژيم اشغالگر قدس در جهان مي‌باشد. پشتيباني اين شركت از رژيم صهيونيستي به‌قدري گسترده است كه سران سفاك و جنايتكار صهيونيستي، اين شركت را شايستة دريافت جايزة «جوبيلي»، عالي‌ترين نشان خدمت‌گزاري به رژيم غاصب صهيونيستي دانسته‌اند، كه اين اقدام جاي هيچ‌گونه ترديدي در صهيونيستي بودن شركت نستله باقي نمي‌گذارد.
پس از گذشت بيش از پنج‌ سال از مطالبات مردمي و فعاليت‌هاي دانش‌جويي در آگاه نمودن مسئولان و جامعه از ماهيت صهيونيستي شركت نستله، معلوم نيست چه منافعي در كشورمان با حضور و فعاليت اين بنگاه اقتصادي ـ صهيونيستي، گره خورده كه هم‌چنان شاهد ادامة فعاليت شركت صهيونيستي نستله در ايران مي‌باشيم.
سه قانون در سال‌هاي 69، 71 و 87 مبني بر تحريم فعاليت شركت‌هاي حامي رژيم اشغالگر قدس، به تصويب رسيده‌ است. بر اين اساس، جنبش دانش‌جويان جهان اسلام و جنبش عدالت‌خواه دانش‌جويي، ضمن اعلام انزجار از حضور و فعاليت برخي از شركت‌هاي حامي رژيم اشغالگر قدس در كشورمان، وزارت خارجه را موظف مي‌داند، مطابق قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي، ليست كامل شركت‌ها، مؤسسات و كمپاني‌هاي صهيونيست در سطح جهان را منتشر نمايد و جنبش دانش‌جويي آن را به‌صورت جدي مطالبه مي‌نمايد. دستگاه‌هاي اطلاعاتي نيز موظفند، مستندات خود را در ردّ ادعاي صهيونيستي نبودن شركت نستله منتشر نمايند تا ردي بر بهانه‌تراشي سودجويان داخلي باشد.»
يكي از دانش‌جوها با متانتي كه در كلامش داشت، براي ديگران توضيح مي‌داد: رسانة ملي کشورمان، آخرين گزارش خود در خصوص کالاهاي صهيونيستي را در زمان جنگ سي‌وسه‌روزة لبنان از شبکة خبر پخش کرد که بعد از آن با تبليغ برخي از اين کالاهاي صهيونيستي در برنامه‌هاي آشپزي، ضررهاي وارده به شرکت‌هاي فوق در گزارش قبلي را جبران کرد...
يك طلبة جوان هم داشت براي خانم‌ها و آقاياني كه دورش حلقه زده بودند، از بوي شبنم و عطر ياس، از رمز عبور و گِراي حركت مي‌گفت. با وجد و صدايي رسا نواي وجدانش را بروز مي‌داد: شايد هرروز من و شما فقط چند عدد از محصولاتي را که حتي نمي‌دانيم در کجا توليد و پولشان به جيب چه کساني مي‌رود و صرف چه کاري مي‌شود، مي‌خريم؛ شايد ندانيم پول‌هايي که ما براي خريد و فروش برخي کالاها مي‌دهيم، گلوله مي‌شود و به تن کودکان فلسطيني فرو مي‌رود و اين‌گونه مي‌شويم شريک جنايت صهيونيست‌ها...
روي ديوار‌هاي غرفه جملات بسياري با فونت درشت نوشته شده بود. متن يكي از اين روزنامه‌هاي ديواري با عنوان «چرا فشنگ، خوشمزه است؟» اين بود: «شرکت‌هاي نوشابه‌سازي «کوکاکولا» و «پپسي»‌، هر‌کدام معادل 3/2 ميليارد در سال براي تحقق آرمان‌هاي اين رژيم خون‌آشام کمک مي‌کنند که اين رقم، 4/5 کل فروش سالانة اين شرکت‌هاست که بالغ بر هفتادميليارد دلار مي‌باشد.»
 
دانش‌جوي ديگري نيز در مورد همين موضوع داد سخن مي‌داد: به‌خاطر حساسيتي که در کشورهاي اسلامي و ايران بر روي نام اسرائيل وجود دارد، هيچ‌کدام از اين محصولات، با مارک و نام اسرائيل توزيع نمي‌شود و براي شناخت اين محصولات و کمپاني‌هاي صهيونيستي بايد با دقت و هوش‌ياري به تحقيق پرداخت.
دورتادور ديوار غرفة «ما نسكافه نمي‌خوريم»، پر بود از تصاوير، دست‌نوشته‌ها و وسايل شهدا، به‌اضافة تصاويري از آسيب‌ديدگان غزه و كالاهايي كه در منفعت‌طلبي اسرائيل سهيمند. چندتا هم تخت گذاشته بودند و روي آن‌ها از ابزارآلات زنگ زدة نظامي كه تداعي‌كنندة زمان جنگ بود، قرار داده ‌بودند. روي هركدام از اين مين‌ها و اسلحه‌ها نام يكي از شرکت‌ها و کالاهاي مهم صهيونيستي يا حاميان مالي و معنوي اين رژيم در ايران نوشته شده بود: «شرکت‌هاي کوکا‌کولا، فانتا و پپسي؛ نستله، توليدکنندة معروف قهوه و شکلات، موادغذايي کودک، شيرخشک و آب‌معدني؛ جانسون، توليدکنندة لوازم کودک؛ نوکيا، توليدکنندة انواع گوشي تلفن همراه و تلويزيون؛ شرکت سارا-‌‌‌‌لي، توليدکنندة پوشاک مردانه و زنانه؛ شرکت‌هاي کامپيوتري اينتل و IBM؛ شرکت تيمبرلند، توليدکنندة کفش و لباس؛ شركت‌هاي فيليپس، بوش، براون، هنکل، جنرال الکتريک؛ شرکت‌هاي فيلم‌سازي اونيورسال، برادران وارنر، کلمبيا، پارامونت، يونايتد آرتيست، اوني رويال، فاکس قرن بيستم؛ و Timberlands شرکت توليدي کفش، پوشاک و متعلقات با سرمايه‌اي بالغ بر صدويك‌ميليارد دلار.»
موسيقي نرم و آهسته‌اي در فضا پخش مي‌شد. وقتي راهيان‌ نور و زائران شهدا به اين غرفه سر مي‌زدند، دانش‌جويان برايشان از ايثار، جانبازي و فداكاري‌هاي حسيني شهدا صحبت‌ مي‌كردند. از فعاليت‌ها و وظايف زينبي امروز ما و جنگ نرم مي‌گفتند و در لابه‌لاي صحبت‌هايشان بر تحريم كالاهاي اسرائيلي تأكيد مي‌كردند. وقتي هم به ابزارآلات نظامي با برچسب خوراكي‌هاي اسرائيلي مي‌رسيدند، مي‌گفتند: اين‌ها اگر وسايل كشتن نباشند، وسايل خودكشي‌اند.
در آن فضا و محيط كه هم‌چون رسدگاه نور و بصيرت بود، قدم مي‌زدم و تصاوير را تماشا مي‌كردم كه صحبت‌هاي يك نفر، نظر همه را جلب كرد. جواني لاغر و بلندقد كه صورتش از عصبانيت سرخ شده بود، در آن گرماي ظهر هويزه كه عرق، شيشة عينكش را كدر كرده بود، مي‌گفت: دست شما درد نکند که زحمت مي‌كشيد، اما اين آب از آن‌طرف مرز آب مي‌خورد. بگويم آب پاک از دست نجس يا آب نجس از دست پاک! نمي‌دانم؛ من حکم شرعي‌اش را نمي‌دانم. فقط مي‌گويم، چه کساني در اين بطري‌ها مايع حيات مي‌ريزند؟ اين آقايان بسيجي اشتباه شنيده‌اند که من گفتم مايع ننگ. وگرنه اگر به من باشد، قسم مي‌خورم كه شما برادرها اگر جگرتان از تشنگي بخشکد، حاضر نيستيد خون دل به شهدا بدهيد. شهدا تشنه و با لب خشکيده جان ندادند که ما حالا راحت، آب صهيونيست‌ها را بنوشيم. اين آب نيست، خونِ ‌دل شهداست که توي شيشه کرده‌اند...
اول نمي‌دانستم طرف صحبتش كيست؟ تا اين‌كه يك نفر با لباس فرم نظامي، محاسن مرتب، حدوداً چهل‌ساله، با غضب و تشر آبدار و توپ‌ پر و اخم آمد به طرف او و گفت: آقا شما چرا داريد با بزرگ‌نمايي، فتنه برپا مي‌کنيد و جو را اين‌طور آلوده و مسموم جلوه مي‌دهيد؟ اصلا شما اين‌جا چه‌کاره‌ايد؟! جمع كنيد بساطتان را. ما کلي بودجة بيت‌المال را خرج نکرده‌ايم که شما بياييد اين‌جا و عليه صهيونيست حرف بزنيد. نگاه کنيد چه‌طور دارد اسراف مي‌شود. از همان گوشي نوكيا، موتورولّا، کولا‌کولا، نسکافه و. ... بگوييد، چه‌کار داريد به «دساني؟»
گروهي از بچه‌هاي بسيجي و زائران، آب‌معدني‌ها را پرت مي‌کردند و مي‌گفتند‌: برادر رزمنده! بصيرت، بصيرت!
خيلي‌ها هم انگشت به دهان مانده بودند كه اين‌جا چه خبر است.
جوان كه حالا جمعيت بيش‌تري را اطراف خودش مي‌ديد، براي به كرسي نشاندن حرفش، تن صدايش را بلندتر كرده بود: من اغراق مي‌كنم يا شما پرده‌پوشي و حفظ آبرو مي‌كنيد؟ كجا نوشته، كي گفته كه هركس بخواهد انتقاد كند، جو را مسموم كرده و فتنه‌گر است؟ اين شماييد كه داريد با اين كارتان، قلب شهدا را مسموم مي‌كنيد. عقده‌اي‌ها را شما شير كرده‌ايد...
سروصدا و شعار دادن بچه‌ها و جماعتي كه جمع شده بودند، بيش‌تر شد. فكر مي‌كردم شوفر اتوبوس از آب‌معدني‌هايي كه به انگشت صهيونيست‌ها نجس شده، براي مسافرانش تهيه كرده است، اما بعد متوجه شدم كه جوان همان آب‌معدني‌اي را مي‌گويد كه من هم تا آن لحظه چندتايي‌ ازش نوشيده بودم. اصلا در كل منطقه توزيع شده بود؛ آب‌معدني دساني، كه مي‌گفتند كارخانه‌اش در جادة مشهد است و زير نظر كولاكولا فعاليت مي‌كند.
نمي‌دانم اين بندة خداي مأمور و معذور، از حفاظت اطلاعات بود يا وزارت دفاع كه اسلحة كمري‌اش را به هوا گرفت و گفت: اين هم با همان آب‌معدني هم‌ نژاد است! به‌نظر شما درست است الآن خودمان را كاملاً خلع سلاح كنيم و برويم تلاش‌كنيم، خودمان توليد كنيم. بعضي كارها را اگر آدم به مرور و تدريجي انجام ندهد، شكست مي‌خورد. ژ سه هم مثل کلاش‌ مال دشمن بود. اما ما وقتي بهتر يا جاي‌گزينش را نداريم، خُب با همين بال عقاب، روزگار دشمن را سياه مي‌کنيم.
دانش‌جو گفت: مگر رهبري نفرموده‌اند كه همة مجاهدان فلسطين و همة مؤمنان دنياي اسلام به هر نحو ممکن، موظف به دفاع از زنان، کودکان و مردم بي‌دفاع غزه‌اند و هر‌کس در اين دفاع‌ مشروع و مقدس کشته شود، شهيد است و اميد آن خواهد داشت که در صف شهداي بدر و اُحد در محضر رسول‌الله(ص) محشور شود.1
آقاي مأمور گفت: پسرجان! مسئول اين بي‌نظمي‌ها و اين حيف و ميل اموال بيت‌المال، همين شما يك مشت آدم تندرو هستيد. آخر، هر حرف و سخني وقت و مكاني دارد. حرف شما اگر حقيقت است، طرز بيانتان ناپخته و نسنجيده است.
بعد هم آب پاكي را ريخت روي دست او و گفت: اگر صدايت را نبرّي و تمامش نکني، غرفة نسکافه تعطيل!
آقاي دانش‌جو كه نمي‌خواست جلوي جمع ـ شايد هم در قبال وظيفه و خدايش ـ كم بياورد، با خشم و غضب به طرف او رفت، جماعت را به كنار هل داد و گفت: مسلمان‌ها آب و كالاهاي اسرائيلي را مصرف كرده‌اند كه حالا غزه، شعب ابي‌طالب شده و هولوکاست صهيونيستي در غزه اتفاق افتاده است. چرا نان اين مملكت را مي‌خوريد و نمكدان مي‌شكنيد؟ با اين ندانم‌كاري‌هايتان به منافق و فتنه‌طلب كمك مي‌رسانيد. خودتان را صاحب...
روحاني‌اي كه آن‌جا بود، آمد كنار جوان و از باب نصيحت گفت: «يَبصُرُ أحَدُكُم القَذي فِي عَينِ أَخيهِ، وَ يَدَعُ الجَذَعَ في عَينِهِ.»؛ بعضي از شما هستيد كه خاري را در چشم برادر (ايماني) خود ديده، ولي تنة درخت را در چشم خود نمي‌بينيد.2 و قدري آرام با او صحبت كرد. حاج آقا حرف قشنگي زد. به آقاي مأمور گفت: هردوتايتان داريد خودزني مي‌كنيد؛ آن آقا با خشم و ناپختگي‌اش، شما هم با ناآگاهي و عدم شناخت درستت.
خلاصه اين مشاجره با همين بگو‌مگوها تمام شد، اما چيزي كه الآن دارم بهش فكر مي‌كنم، اين است كه اصلاً صهيونيست‌ها از دور، دستي بر اين آتش داشته‌اند يا نه؟! چه‌طور اين را بفهمم؟! فرم لباس آن آقاي مأمور براي چه نيرويي بود؟ تابه‌حال نمونه‌اش را نديده‌ام. به هرحال چيزي را كه مطمئنم، اين است كه صهيونيست‌ها از دور، دستي بر اين آتش داشته‌اند.

پي‌نوشت‌ها:
 

(1) مقام معظم رهبري، 8 دي 1387.
(2) نهج‌الفصاحه، ص 423، حكمت 2592.
 

منبع:ماهنامه امتداد شماره 62




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
دعای علمای اهل سنت برای سلامتی رئیس‌جمهور
play_arrow
دعای علمای اهل سنت برای سلامتی رئیس‌جمهور
تجمع و دعای مردم در میدان ولیعصر(عج) تهران
play_arrow
تجمع و دعای مردم در میدان ولیعصر(عج) تهران
واکنش‌ مقامات کشورهای مختلف به حادثه برای بالگرد حامل سید ابراهیم رئیسی
play_arrow
واکنش‌ مقامات کشورهای مختلف به حادثه برای بالگرد حامل سید ابراهیم رئیسی
شرحی از سفر امروز رئیس‌جمهور و آنچه رخ داد
play_arrow
شرحی از سفر امروز رئیس‌جمهور و آنچه رخ داد
قرائت دعای توسل در کلاس تفسیر سید حسن خمینی برای رئیسی و همراهان
play_arrow
قرائت دعای توسل در کلاس تفسیر سید حسن خمینی برای رئیسی و همراهان
خبر امیدوار کننده ار حادثه بالگرد رئیس جمهور
play_arrow
خبر امیدوار کننده ار حادثه بالگرد رئیس جمهور
بیانات رهبر معظم انقلاب درباره حادثه بالگرد رئیس جمهور
play_arrow
بیانات رهبر معظم انقلاب درباره حادثه بالگرد رئیس جمهور
بازتاب خبر سانحه برای هلیکوپتر رئیسی در رسانه‌های بین‌المللی
play_arrow
بازتاب خبر سانحه برای هلیکوپتر رئیسی در رسانه‌های بین‌المللی
توضیحات تازه رئیس جمعیت هلال احمر آذربایجان شرقی: گروه‌های امدادی تا نیم ساعت دیگر به منطقه می‌رسند
play_arrow
توضیحات تازه رئیس جمعیت هلال احمر آذربایجان شرقی: گروه‌های امدادی تا نیم ساعت دیگر به منطقه می‌رسند
رئیسی در حال غبارروبی ضریح مطهر امام رضا(ع)
play_arrow
رئیسی در حال غبارروبی ضریح مطهر امام رضا(ع)
نجوای ماندگار و زیبا سید ابراهیم رئیسی با شهید سلیمانی...
play_arrow
نجوای ماندگار و زیبا سید ابراهیم رئیسی با شهید سلیمانی...
فوری؛ عملیات هوایی جستجوی بالگرد حامل رئیسی متوقف شد! توضیحات سختگوی اورژانس روی آنتن زنده
play_arrow
فوری؛ عملیات هوایی جستجوی بالگرد حامل رئیسی متوقف شد! توضیحات سختگوی اورژانس روی آنتن زنده
گزارش کامل سقوط بالگرد حامل رئیس‌جمهور
گزارش کامل سقوط بالگرد حامل رئیس‌جمهور
استقرار آمبولانس‌ها و شرایط جوی منطقه
play_arrow
استقرار آمبولانس‌ها و شرایط جوی منطقه
توضیحات رئیس جمعیت هلال احمر در خصوص جستجوها برای بالگرد حامل رئیس جمهور
play_arrow
توضیحات رئیس جمعیت هلال احمر در خصوص جستجوها برای بالگرد حامل رئیس جمهور