يك انگليسي در نيشابور
فيتز جرالد-مترجم معروف رباعيات خيام به انگليسي- يك بار در نامه نوشته بود:«اين اشعار پراكنده به، گمان من منظومه اي بلند و پيوسته است؛ منظومه اي كه با تصويرهاي بامداد و گل آغاز مي شود و با تصوير شب و گور پايان مي پذيرد و در آن ميان، سرنوشت و احوال آدميان كه شبيه كوزه هاي سفالي اند، بيان مي شود.»
Moveson;nor all your piety nor wit Sall lure it back to cancel half lineNor all your tears wash out a word of it
شبيه ترين رباعي خيام به اين شعر، اين رباعي زيباست:
از رفته قلم هيچ دگرگون نشود
گر در همه عمر خويش خونابه خوري
يك ذره از آنچه هست افزون نشود
از رفته قلم هيچ دگرگون نشود
وز خوردن غم به جز جگر خون نشودنوشت مي گويد و او از اينكه قلم سرنوشت كار خودش را مي كند. فيتر جرالد آن مصراع را از مصراع چهارم يك رباعي ديگر برداشته است:
اي دل چو حقيقت جهان هست مجاز
چندين چه بري خوري از اين رنج دراز؟
تن را به قضا سپار و با درد بساز
كاين رفته قلم ز بهر تو نايد باز
ترجمه فيتز جرالد(يا اشعار عمر-فيتز جرالد!) يكي از معروف ترين آثار ادبي در زبان انگليسي است. بخش هاي مختلف اين اشعار به صورت ضرب المثل آمده. نويسندگاني مثل اوهنري و يوجين اونيل، عنوان آثارشان را از اين شعر ها گرفته اند و سخنان مختلف خيام، از جمله همان«themovingfinger writes» دائما ميان انگليسي زبان ها تكرار مي شود. حكايت با مزه اي هم هست كه مارك تواين- نويسنده معروف- در پيري خود مجموعه اي از رباعيات سرود كه عمدتاً بازي با همين رباعيات فيتز جرالد است. عنوان رباعيات مارك تويان بود:ARubaiyat-Age يا رباعيات عهد شباب(A بعد ازage، درجه است مثل نمره A). اين هم يك نمونه از رباعيات خيام، ترجمه فيتزجرالد و نقيضه مارك تواين. اول شاهكار خيام:
اسرار ازل را نه تو داني و نه من وين حرف معما نه تو خواني و نه من
هست از پس پرده گفت و گوي من و تو
چون پرده بر افتد، نه تو ماني و نه من
اين رباعي را فيتزجرالد نسبتاً وفادارانه ترجمه كرده:
There was theveil trougt wich I might not see
Some little talk of ME and THEE
and the no more of THEE and ME-There was
اين هم شوخي مارك تواين با رباعي خيام -فيتزجرالد:
The was the door where of I had the key
-The Landlord too, whe double seemed to me
and then,ah then -Some heated talk there was
But Rags and Fragments were we, Me and He