به سوی اتحادیه اروپا

مذاکراتی که به توافق های ماستریخت منتهی شد در مورد هماهنگی مالیات و اتحاد پولی با سختی و دشواری مواجه شد.
چهارشنبه، 11 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به سوی اتحادیه اروپا
 به سوی اتحادیه اروپا
 

نویسنده: موریس واعیس
ترجمه: سید حامد رضیئی


 
وزرای دارایی کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا در سیزدهم ژوئن 1988 گردش سرمایه در قلب جامعه اقتصادی را به طور کامل از اول ژوئیه 1990 آزاد گذاشتند که سرو صداها و انتقادهای زیادی را در پی داشت. رهایی سرمایه تصمیم قاطعی برای تشکیل و ایجاد بازاری با سیصد و چهل و پنج میلیون مصرف کننده در سطحی نسبتاً بالا بود. حمله های واشنگتن و توکیو فردای رهایی سرمایه در اول ژانویه 1993 به «دهکده اروپا» تشدید شد و جامعه اقتصادی را متهم کردند که بازار داخلی غیرقابل نفوذی به وجود آورده است. تلاش برای ایجاد هماهنگ سازی بازار بزرگ بدون مرز داخلی رویداد مهمی در تاریخ ساختار اروپا است.
مذاکرات گات باعث کاهش «تعرفه خارجی مشترک» (1) و افزایش درخور توجه تجارت جهانی گردیده بود. مذاکرات اولیه 1947، 1949، 1950 و 1956 دور دیلُن (2) (1960-1962)، دور کندی (1964-1967) و دور توکیو (1973-1979) باعث کاهش قابل توجه در تعرفه گمرگی صنعتی شد. مذاکرات درباره محصولات کشاورزی و خدمات سمعی - بصری در کنفرانس پونتا دل استی (3) سپتامبر 1986 که به دور اروگوئه مشهور است، با مشکلات زیادی مواجه شد. امریکا و کانادا خواستار حذف کمک های بلاعوض به کشاورزی به خصوص محصولات روغنی از قبیل سویا و آفتاب گردان و دسترسی بیشتر به بازار شدند. اروپایی ها عکس العمل نشان داده و بر تهاجم تجاری ژاپن و حمایت آمریکا در زمینه هوانوردی تأکید کردند. کمی بعد از اصلاح «سیاست کشاورزی مشترک» (4) که جای رژیم قیمت تضمین شده کمک های مستقیم به محصولات را گرفته و باعث شد تا پانزده درصد از زمین های کشاورزی به صورت آیش رها شده و بیست و نه درصد از قیمت غلات کاسته شود، توافق هایی که توسط کمیسیون اروپا و آمریکایی ها در نوزدهم نوامبر 1992 در کاخ نخست وزیری انگلستان در زمان بِلِر صورت گرفت باعث کاهش میزان صادرات یارانه ای و سقف زیر کشت دانه های روغنی گردید. فرانسه، یکی از کشورهای عمده تولید کننده دانه های روغنی در اروپا به این موضوع اعتراض و آن را نپذیرفت. در چهاردهم دسامبر 1993 توافق طرفین باعث امضای قرارداد نهایی دور اروگوئه (پانزدهم آوریل 1994) و در مغرب گردید و یکصد و بیست و یک کشور عضو را مجبور به از بین بردن موانع گمرکی کرد.
مذاکراتی که به توافق های ماستریخت منتهی شد در مورد هماهنگی مالیات و اتحاد پولی با سختی و دشواری مواجه شد. انگستان در هشتم سپتامبر 1990 علی رغم ورود لیره استرلینگ در نظام پولی اروپا، حاضر به قبول پول واحد اروپا نبود. بانک مرکزی آلمان و محافل اقتصادی با هر نوع شتابزدگی در مورد پذیرش پول واحد مخالف بودند. در شورای اروپا در نهم دسامبر 1989 در استراسبورگ «اتحاد اقتصادی و پولی» (5) اروپا را ارائه داد که باید در سه مرحله تنظیم شود. مرحله اول آن در اول ژوئیه 1990 به صورت نمادین و پذیرش پول واحد اروپا به اجرا درآمد. اگر پول واحد اروپا مورد توجه کلیه اعضا قرار گیرد باعث انتقال حاکمیت بی سابقه ای خواهد شد. شورای اروپا در بیست و هشتم آوریل در دوبلین بر ساختار آنی سیاسی اروپا تأکید داشت. عدم حضور اتحادیه اروپا در خلیج فارس و عدم کارایی آن در بحران یوگسلاوی باعث پیشنهاد ایجاد سیاست دفاعی مشترک گردید. فرانسه و آلمان برای خروج از بن بست موجود در چهاردهم اکتبر 1991 پیشنهاد تحکیم و تقویت مسئولیت های سازمان های اروپایی در زمینه های دفاعی را ارائه دادند و ایجاد مجموعه ارتش فرانسه - آلمان را اعلام کردند که با شرکت بلژیک، لوکزامبورگ و اسپانیا بر وسعت آن افزوده خواهد شد.
به سوی اتحادیه اروپا
پیشرفت های مذاکرات موقعیت را برای شورای اروپا در نهم و دهم دسامبر 1991 در ماستریخت به گونه ای فراهم کرد تا درباره مشکلات اقتصادی، پولی و سیاسی به توافق هایی برسند. در این اجلاس اصل سیاست خارجی و امنیت مشترک مطرح گردید و حق رأی به کلیه اتباع کشورهای جامعه اروپا در کشورهای آن ها داده شد. طرح «اتحاد اقتصادی و پولی» که باید در سه مرحله محقق شود - هرچند که سیاست های اقتصادی به حد کافی همگرا هستند - در اول ژانویه 1999 به ایجاد پول واحد اروپا منتهی و باعث فقدان حاکمیت پول ملی گردید. پیمان ژانویه 1999 به ایجاد پول واحد اروپا منتهی و باعث فقدان حاکمیت پول ملی گردید. پیمان اتحادیه اروپا در هفتم فوریه 1992 با پذیرش اصل پیشنهادات رم به امضای کلیه اعضا رسید. در این پیمان آرزوی سازمان دهی در بیشتر زمینه های زندگی جامعه اروپا و تلاش در راه موجودیت اتحادیه اروپا در سطح فراملی در بخش های کلیدی از قبیل پول و سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفت. جامعه اروپا به موجب اصل فرعی قرارداد فقط در مواردی دخالت خواهد کرد که اهداف اقدامات مورد نظر نتوانند به حد کافی برای کشورهای عضو به اجرا در آیند. بریتانیا موفق شد شرکت در اتحاد اقتصادی و پولی اروپا و مسائل اجتماعی را برای خود محفوظ نگه دارد. در امضای پیمان ظاهراً مشکلی وجود نداشت؛ هر چند که دانمارک در دوم ژوئن 1992 از پذیرفتن آن خودداری کرد ولی در همه پرسی هجدهم مه 1993 دوباره آن را تأیید کرد؛ فرانسه در بیستم سپتامبر 1992 و انگلستان در دوم اوت 1993 موافقت خود را برای تصویب آن اعلام نمودند.
اروپای غربی علی رغم آشوب ها و مشکلاتی که وجود داشت از قدرت گیرایی غیرقابل انکاری بهره مند شده و قطب تأثیرگذار مهمی در جهان به وجود آورد. جامعه اقتصادی اروپا آمادگی خود برای کمک به کشورهای اروپای شرقی و کشورهای جهان سوم را اعلام و در پانزدهم دسامبر 1989 مقاوله نامه لومه چهارم با شصت و هشت کشور افریقا، کارائیب و اقیانوس آرام را منعقد کرد که در آن درباره کمک های اروپا به کشورهای جهان سوم تأکید شده است. جامعه اقتصادی اروپا به ایجاد «بانک های اروپایی بازسازی و توسعه» (6) اقدام کرد که رسالت و هدف اصلی آن کمک به کشورهای اروپای شرقی بود. اروپای غربی در موقعیت متناقضی واقع شده و به عنوان محور ثبات در جهان مورد توجه قرار گرفته بود، در صورتی که به حد کافی امکانات تأثیرگذاری تعیین کننده بر توازن قدرت ها در جهان را در اختیار نداشت؛ مضافاً به اینکه درباره آینده و حتی ساختار خود اتحادیه اطمینان کامل داشت.

اروپا با جغرافیای ناپایدار

فروپاشی دیوار برلین و پرده آهنین اوج مشکلات جغرافیایی را به دنبال داشت. عدم سلطه اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی بر اروپا، راه را برای خطر بالکانیزه کردن هموار و دولت های اروپای غربی را وادار به جستجوی راه حل کرد. آیا جامعه اقتصادی اروپا برای گسترش باید اصالت خود را از دست داده و ضعیف تر شود؟ دوازده کشور جامعه اقتصادی اروپا و هفت عضو «جامعه تجارت آزاد اروپا» (7) در بیست و دوم اکتبر 1991 پیمان ایجاد «فضای اقتصادی اروپا» (8) را امضا کردند که در ظاهر قدم اولیه برای نزدیکی کشورهای اروپایی برداشته بودند. نزدیکی کشورها مشکلاتی به دنبال داشت و مردم سویس در همه پرسی ششم دسامبر 1992 با الحاق این کشور به این پیمان مخالفت کردند. چه جوابی باید به کشورهای اروپای شرقی که آرزوی شناخت شکوفایی، رونق اقتصادی و ورود به جامعه اقتصادی را داشتند، داده شوند؟ لهستان، مجارستان، جمهوری چک و اسلوونی گروه «ویشه گراد» (9) را برای همکاری منطقه ای تشکیل دادند که خود مقدمه و تجربه ای برای ورود این کشورها به جامعه اقتصادی اروپا بود. پیمان پایداری در اروپا در بیست و دوم مارس 1995 به منظور ایجاد دیپلماسی پیشگیری و قانونمند کردن مشکلات مرزی و اقلیت های اروپایی به وجود آمد.
«کنفرانس درباره امنیت و همکاری اروپا» (10) تنها سازمانی بود که توانست به گردهمایی کشورهای اروپا، کانادا و امریکا اقدام کرده و از نقش فزاینده ای در منطقه برخوردار باشد. در دومین اجلاس این سازمان در بیست و یکم نوامبر 1990 منشور پاریس برای اروپای جدید به امضا رسید و سی و چهار کشور عضو، پایان «دوران رویارویی و تقسیم» (11) را امضا و دموکراسی را به عنوان تنها نظام حکومتی پذیرا و تصمیم به نهادینه شدن سازمان فوق گرفتند. مکانیسم
مشورت بین اعضای«کنفرانس درباره امنیت و همکاری اروپا» در روزهای نوزدهم و بیستم ژوئن 1991 پذیرفته ولی بعداً محکوم به عدم تأثیرگذاری شد.

پیمان آتلانتیک شمالی

این پیمان که در واقع برای مقابله با خطرات ناشی از پیمان ورشو فعالیت می کرد، نیاز به بازنگری و تغییرات عمیقی داشت. ناتو باید ساختارهای نظامی خود را با موقعیت جدید به طور کلی تغییر می داد زیرا ارتش شوروی از اروپا عقب نشینی کرده و در همین زمان تعداد سربازان امریکایی مقیم اروپا از سیصد و بیست هزار نفر در سال 1990 به یکصد و سی و سه هزار نفر در سال 1994 رسید. پیمان آتلانتیک که از پیروزی بر رقیب راضی به نظر می رسید، باید جوابگوی نیازهای امنیتی دولت های اروپای مرکزی و شرقی بوده و در عین حال نگران باشد که ممکن است در خلأ راهبردی قرار گیرد. ناتو باید گرایش های دوازده کشور عضو جامعه اقتصادی اروپا را که در ششم و هفتم ژوئن 1991 مجهز به سیاست امنیتی شده بود، مورد توجه قرار دهد. تصمیم گرفته شد تا این سیاست به «اتحاد اروپای غربی» که در حکم بازوی قدرتمند ناتو بود، داده شود. اقدامات در طی مدت کوتاهی چند برابر شد و ناتو مکانیسم نظامی خود را در بیست و هشتم و بیست و نهم مه 1991 بازسازی و با ایجاد نیروی «واکنش سریع» اقدام و در راه ایجاد ارتش چند ملیتی قدم برداشته و به خصوص در آوریل 1993 به ایجاد ارتشی با شرکت نیروهای آلمانی و امریکایی اقدام کرد. فرانسه و آلمان در اکتبر 1991 تصمیم به ایجاد «ارتش اروپایی» گرفته بودند که رسالت و هدف واقعی آن نطفه اولیه ارتش اروپا بود؛ در نوامبر 1991 موجودیت ارتش فوق و جامعه اروپا به رسمیت شناخته شد. ناتو پذیرفت که «اتحاد اروپای غربی» و «کنفرانس درباره امنیت و همکاری اروپا» نقش اساسی داشته باشند. در چهارم ژوئن 1992 تصمیم گرفته شد تا کلیه نیروهای پیمان ناتو در خدمت «کنفرانس درباره امنیت و همکاری اروپا» و حفظ صلح قرار گیرد. برای اولین بار موضوع فرامنطقه ای عملیات مورد توجه قرار گرفت، ولی نقش «نیروهای حمایتی سازمان ملل متحد» (12) در یوگسلاوی سابق محدود بود. رقبای سابق، کشورهای بی طرف و با توسل به نوعی جدید از مداخله توانستند در بوسنی قدرت را در اختیار خود قرار دهند.

پی نوشت ها :

1. CET=common Externa Tariff=Tarif exterieur commun
2. Dillon
3. punta Del Este
4. CAP= common Agricultural policy = La politique agricole commune
5. ENU=Economic and Monetray union (= union economique et monetaire)
6. EBRD=European Bank of Reconstruction and Development (BECD=Banque europeenne pour la construction et le developpement)
7. AELE= Association europeenne de libre echange
پیمان «جامعه تجارت آزاد اروپا» در چهارم ژانویه 1960 با شرکت کشورهای اتریش، دانمارک، انگلستان، نروژ، سوئد و سویس به امضا رسید.
8. EEE=Espace Economiuque Europeenne
9. visegrad گروه کشورهای اروپای شرقی سابق
10. CSCE=conference sur la securite et la cooperation en Europe
11. ECD= Ere de la confrontaion et de la division
12.FORPRONU=Forces de protection des Nations unies

منبع: واعیس، موریس؛ تاریخ روابط بین الملل از 1945 تا 2008، تهران: امیر کبیر، 1390.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط