رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی
گاهی نظارت شما موجب می شود کتابی که من جرأت نمی کنم آن را به خوانمی توصیه کنم که بخواند- در حالی که نقاط مثبت خیلی خوبی هم در آن کتاب هست، تاریخ جنگ بین الملل اول و بسیاری از جزئیات آن را مفصل نوشته، که خیلی ارزشمند و مفید است- آن وقت انسان می تواند آن را توصیه کند. بنابراین، مسأله «ممیزی کتاب» که امروز نمی شود گفت با شلاقهای نقادی، بلکه فحاشی، روی گرده این آقایانی که مسؤول این کار هستند، کوبیده و نواخته می شود، امری لازم است و بد نیست. این، وظیفه دولت و وزارت ارشاد و هر آدم خیرخواهی است که بگذارد این ماده و هروئین و داروی مضر، در این جوانان پخش شود.عرض کردم، تاریخ را تحریف می کنند. تاریخ گذشته و تاریخ انقلاب و تاریخ جنگ و اوضاع کنونی کشور را تحریف می کنند. شخصیتهای کاذب به وجود می آورند و از آنها تعریف و تمجید می کنند که این هم خروش نوعی تحریف است. جوانان را به شهوترانی سوق می دهند که باید جلوش گرفته شود. البته من نمی گویم که هر چه بر طبق نظر شما نیست، جلوش را بگیرید؛
نه. هر چه که مضر است، جلوش را بگیرید. از این که جلو کتاب مضر را می گیرید، مطلقاً نگران نباشید. اگر شما جلو کتاب مضر را نگیرید، خدا از شما مؤاخذه خواهد کرد. اگر آن ناشر جلوش را نگیرد، خدا از او مؤاخذه خواهد کرد. هر کسی که به نشر کتاب مضر برای خواننده، کمک و دخالتی داشته باشد، خدا از او نخواهد گذشت؛ چون مسأله، مسأله« لان یهدی الله بک رجلاً واحداً خیر لک مما طلعت علیه الشمس »(5) است، هدایت، در مقابلش هم گمراهی است. اگر خدای نکرده، خداوند کسی را به وسیله شما گمراه کند، خیلی غیر قابل جبران است.
البته در این کار ممیزی، نباید تنگ نظری کرد؛ مثل بعضی از چیزهایی که سر زبانهاست و علیه بعضی از ممیزیها می گویند. اگر چه من دیدم، برادرانی که در وزارت ارشاد هستند، به شدت منکرند و می گویند اینها را علیه ما ساخته اند و درست نیست و ما چنین کاری را توصیه نکردیم و چنین دستوری ندادیم؛ اما بعضی ها جو سازی کردند.به هر حال، از آدمهای فرهنگی، اهل ذهنیت بالا، دارای فکر و دارای فهم استفاده کنید، تا آن چیزی را که در این کتابها مضر است، جلوش را بگیرند. البته ممکن است چیزی در کتاب ادبی و داستان مضر باشد؛ ولی در کتاب فلسفه مضر نباشد. ضمناً به شما عرض کنم، هر چه سطح کتاب راقیتر باشد، وجود مطلبخلاف در آن، کم ضررتر است. چرا؟ چون خواننده هایش، رافیتر و صاحب فکر و صاحب اندیشه و محدودترند. هر چه کتاب، در سطح وسیعتری پخش شود- مثل رمانها و کتابهای ادبی و بعضی از شعرها و ...- وجود شیء منحرف در آن، مضرتر و خطرناکتر است. در یک کتاب علمی، اگر یک نفر خطایی هم کرده باشد یا در یک کتاب فلسفی، نظریه غلطی را ترویج کند، یک نفر دانشمند یا فیلسوفی پیدا می شود و جوابش را می دهد. وانگهی، کسی که آن را می خواند، آن قدر رُقای فکری دارد که برای او مضر نباشد.
پس، ملاک را ضرر و زیانبخش بودن بگیرید؛ مثل داروی مضر، مثل تریاک و هروئین بودن بگیرید. وقتی این مبنا، ملاک شد، آن .وقت شما، هم وجدانتان آسوده است و هم در مقابل بدخواهان که برای این کار، یاوه گویی می کنند. می توانید محکم بایستید. این کار، یک کار قاچاق نیست؛ کار درستی است. (6)
پی نوشت ها :
5. بحارالانوار، ج32، ص 448
6. همان