ایمان، اسلام، معنویت در آینیه ی سخنان مقام معظم رهبری (2)

انقلاب اسلامی ما برخلاف چنین انقلابهایی؛ به خصوصیت ایمان الهی متکی بود و هست. چنین است که دارندگانش، از تهدید
شنبه، 21 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ایمان، اسلام، معنویت در آینیه ی سخنان مقام معظم رهبری (2)
ایمان ، اسلام ، معنویت ،در آینیه ی مقام معظم رهبری (2)





 

انقلاب اسلامی به خصوصیت ایمان الهی متکی بود

انقلاب اسلامی ما برخلاف چنین انقلابهایی؛ به خصوصیت ایمان الهی متکی بود و هست. چنین است که دارندگانش، از تهدید قدرتهای مادی نمی ترسند: «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاخوف علیهم و لاهم یحزنون»(1) مردم ما از کسی نمی ترسند.
خصوصیت ایمان اسلامی و الهی و معنوی به اتکای به خداوند است. چنین اتکایی، اولاً موجب می شود که انسان از دشمن واهمه نکند و هراس نداشته باشد.ثانیاً کسی که به خدا معتقد است و برای او کار می کند، می گوید ما تکلیف انجام می دهیم و اگر کشته هم بشویم، پیروز شده ایم واگر در جنگ عقب نشینی هم بکنیم، باز هم پیروز شده ایم.چون تکلیف ما، اقدام و انجام عمل بود. اقدام را کرده ایم،عمل را انجام داده ایم و اثر خودمان را در طبیعت و تاریخ گذاشته ایم، بنابراین پیروزیم. خدای متعال بر این اثر، آثار دیگری مترتب خواهد کرد، یک روزی نتیجه اش آشکار خواهد شد.
این فکر انسان مؤمن است.امام بزرگوار در رأس این نهضت، مظهر این عقیده بود. لذا نه در جنگ و نه در مبارزه سیاسی و اقتصادی، نه خودش تردید کرد و نه گذاشت کسانی که در حرکت عمومی و آحاد مردم تأثیر دارند، دراین راه تردید کنند. راه، راه روشنی بود. لذا این حرکت روشن را با قاطعیت ادامه داد، لذا دشمن مشاهده کرد که این انقلاب هایی نیست که بشود با تهدید و تطمیع، او را وادار به عقب نشینی کرد.(2)

ارتباط با خدا راز ایستادگی و اقتدار نظام ما

سعی همه ی ما باید این باشد که خدا را از خود راضی کنیم. اصلاً برجستگی انقلاب ما به همین نکته است.نظامی که همه ی قدرتهای بزرگ دنیا و ناتو و مرتجعان منطقه علیه او صف آرایی و کارشکنی کرده بودند و قصد نابودیش را داشتند، امروز بحمدالله قویتر و ریشه دارتر از گذشته، پابرجا مانده و دشمنانش را به اعتراف واداشته است. هر نظام دیگری به جای جمهوری اسلامی بود، با این همه دشمنی و درگیری، یا از بین رفته بود، و یا در تاریخ فراموش شده بود.
ما از اصول خود دست نکشیدیم و همان حرف حق قوی را که روز اول زدیم، تا آخر زدیم و به فضل پروردگار تا قطره ی خونی در رگها و نفسی در کالبد داریم، آن را خواهیم گفت. راز ایستادگی و اقتدار این نظام این است که آحاد آن با خدا رابطه ی قلبی و اعتقادی و پیوند ولایتی دارند.مردم ایران ثابت کردند که دشمن نمی تواند به آنها طمع ورزد؛ علتش همین ایمان به خدا و کار برای رضای اوست.
در کشورهای گوناگون دنیا، به اسم شما و انقلاب شعار می دهند.ما تا چه اندازه توانسته ایم با مسلمانهای اروپا و آفریقا و خاورمیانه و شرق آسیا و دیگر کشورهای دنیا رابطه برقرار کنیم که این گونه در ضایعه ی مصیبت بار امام عزیزمان با ما همدردی کردند؟ هیأت ایرانی که به یکی از کشورها رفته بود، مردم آن جا دست به گردنشان می انداختند و گریه می کردند. آیا ما این رابطه را به وجود آوردیم؟خیر، این رابطه ی معنوی و عاطفی و پیوند قلبی را خدا به وجود آورده است.
در قرآن کریم، خطاب به رسول گرامی می فرماید:«لوانفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم»(3)؛ اگر همه ی پولهای دنیا را هم خرج می کردی، نمی توانستی این قدر دلها را به هم نزدیک کنی. پول نفت که چیزی نیست، درآمد ارزی کشور که به حساب نمی آید؛ اگر تمام پولهای دنیا را هم خرج تبلیغات و عوامل تبلیغاتی و رسانه های گروهی و احزاب سیاسی می کردیم، نمی توانستیم این پیوند عاطفی و قلبی را که امروز از آن بهره مندیم، ایجاد کنیم. بنابراین، ارتباط با خداوند متعال، عامل اصلی این پیوند و همبستگی است.(4)
اسلام، دین توحید است و توحید یعنی رهایی انسان از عبودیت و اطلاعات و تسلیم در برابر هرچیز و هرکس به جز خدا؛ یعنی گسستن بندهای سلطه ی نظامهای بشری؛ یعنی شکستن طلسم ترس از قدرتهای شیطانی و مادی، یعنی تکیه بر اقتدارات بی نهایتی که خداوند در نهاد انسان قرار داده و از او بکارگیری آنها را همچون فریضه یی تخلف ناپذیر، طلب کرده است؛ یعنی اعتماد به وعده ی الهی در پیروزی مستضعفین بر ستمگران و مستکبرین به شرط قیام و مبارزه و استقامت؛ یعنی دل بستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست؛ یعنی استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعده ی الهی، آدمی را تهدید می کند؛ یعنی مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزی حتمی و نهایی امیدوار داشتن؛ یعنی در مبارزه، چشم به هدف عالی-که نجات جامعه از هرگونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است- دوختن و عوض ناکامیهای شخصی و میان راهی را نزد خدا جستن؛ و خلاصه یعنی خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی، با امید و بی تشویش شتافتن، همه ی عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایه ی چنین ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است.(5)

حیات طیبه در سایه اسلام

شما وقتی عبادت می کنید،دعایی را با حال می خوانید، نمازی را با توجه اقامه می کنید؛ انفاقی به یک مستحق می کنید، می بینید چه لذتی می برید و چه حالت احتظاظی به شما دست می دهد. این لذت را با خوردن نمی شود به دست آورد. انسان هایی که طعم بندگی خدا را چشیده اند-که هر انسان مؤمنی در طول زندگی، کم و بیش حالات ئاین طوری برایش پیش می آید؛ بعضی کم، بعضی زیاد-درآن لحظه ی توجه به خدا، عبادت خدا، مناجات، گریه برای خدا و در مقابل خدا، لذتی احساس می کنند که حاضرند دنیا و مافیها را بدهند، برای آن که این لذت برای آنها بماند.
البته مادیات انسان را از آن حالت بیرون می آورد؛ آن حالت گاهگاهی دست می دهد. لذت معنوی؛ یعنی آن حالات.آدمهایی که با خدا و هدفهای معنوی آشنا نیستند؛ طعم این لذت را نمی چشند. ای بسا انسانهایی که در سایه ی نامبارک نظامهای مادی عمری را گذرانده اند، اما یک لحظه آن حالت توجه به خدا و آن لذت معنوی برایشان پیش نیامده است. آنها نمی فهمند من و شما چه می گوییم.
اسلام می خواهد انسانها را آن چنان بالا ببرد؛ دلها را آن چنان نورانی کند، بدیها را آن چنان از سینه ی من و شما بیرون بکند و دور بیندازد، که ما آن حالت لذت معنوی را در همه ی آنات زندگیمان، نه فقط در محراب عبادت، بلکه حتی در محیط کار، در حال درس، در میدان جنگ، در هنگام تعلیم و تعلم و در زمان سازندگی احساس کنیم.«خوشا آنان که دایم در نمازند»، یعنی این. در حال کسب و کار هم با خدا، در حال خوردن و آشامیدن هم باز به یاد خدا. این گونه انسانی است که در محیط زندگی و در محیط عالم، از او نور پراکنده می شود. اگر دنیا بتواند این طور انسانهایی را تربیت کند، ریشه ی این جنگها و ظلمها و نابرابریها و پلیدیها و رجسها کنده خواهد شد. این، حیات طیبه است.
پس، حیات طیبه معنایش این نیست که کسانی فقط نماز بخوانند،
عبادت کنند و اصلاً به فکر زندگی و مادیات نباشند؛ نه، حیات طیبه، یعنی دنیا و آخرت را با هم داشتن.حیات طیبه، یعنی ماده و معنا را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی آن ملتی که تلاش می کند، سازندگی می کند، صنعت و بازرگانی و کشاورزی را به اوج می رساند، قدرت علمی و تکنیکی پیدا می کند، پیشرفتهای گوناگون در همه جهت به دست می آورد؛ اما در همه ی این حالات، دل او هم با خداست و روز به روز هم با خدا آشناتر می شود. این، هدف نظام اسلامی است. این، آن هدفی است که پیامبران اعلام کردند، مصلحان عالم گفتند و در این صدو پنجاه تا دویست سال گذشته، شخصیتهای برجسته ی اسلامی آن را اعلام کردند...
مطلب آخر را به شما ملت عزیز عرض می کنم. برادران و خواهران! ای ملت بزرگ!- که این مبالغه نیست، شما حقیقتاً ملت بزرگ و عظیم الشأن و بی نظیر و یا کم نظیر هستید- راه شما برای رسیدن به حیات طیبه- یعنی آن جایی که هم زندگی مادی تأمین است؛ آسایش تن، و هم زندگی معنوی؛ آسایش روح و شادی دل و صفای معنا- راه روشنی است؛ اما تلاش و وحدت و ایمان و فعالیت و عمل لازم دارد؛ که بحمدالله دارید و باید افزایش بدهید.
کار کنید، وحدتتان را حفظ کنید، یاد خدا را در دلها نگهدارید، به هم برسید، دلهایتان را با هم صاف کنید، باهم مهربان باشید، از یکدیگر کینه به دل نگیرید، انگیزه های کوچک شما را از هم جدا نکند، که بحمدالله نکرده است و نخواهد کرد؛ اگرچه دشمن این را می خواهد.اگر با این روحیه، با این ایمان، با این قدم صادق حرکت کنید، جمهوری اسلامی به اوج قله ی حیات طیبه که خدا وعده داده است، خواهد رسید.(6)

اسلام، زندگی طیبه انسانها

به خاطر داشته باشید که اهداف مشخص ما، در اسلام خلاصه می شود. اسلام فقط یک اعتقاد نیست؛ اسلام زندگی طیبه ی انسانهاست. وقتی از حیات و نظام اسلامی صحبت می کنیم، منظور ما نظام و حیات طیبه یی است که همه ی خیرات مورد علاقه ی انسان در آن وجود دارد؛ هم رفاه مادی و امنیت اجتماعی و روحی تأمین می شود، و هم صفای معنوی و دانش و بینش و تحقیق و تعبد و خلوص و توجه به خدا مشاهده می گردد. اسلام این مواهب را به ما می هد. اسلام نشان داده است که می تواند از مردمی که به او اعتقاد دارند و براساس تعالیم او زندگی می کنند،دفاع کند.
درست است که دشمنی قدرتهای عالم با ما، به خاطر اعتقادات اسلامی ماست؛«و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید»(7)، اما حصار محکم و سنگر بزرگی که می توانیم در آن قرار بگیریم و از حیثیت و شخصیت و هویت خویش دفاع کنیم و برای خود حیات طیبه فراهم آوریم، همین اسلام است. هدف و راه ما مشخص و روشن است و ما برای پیمودن این راه، هیچ چیز کم نداریم.اگر ایمان وحرکت و عمل لازمه ی رسیدن به هدف است،خدای متعال دلهای ما را به نور ایمان خودش منور
کرده و این توفیق را به ملت ایران داده است که در حرکت و عمل خود، سختیها را تحمل کنند و از موانع نهراسند.
منطقه یی که امروز درآن زندگی می کنیم، چه دشمنهای ما بپسندند یا نپسندند، یکی از حساسترین مناطق عالم است.هر ملتی در این جا زندگی کند؛ از همین امتیاز برخوردار می شود.خدای متعال این امتیاز را به ما داده و امکانات طبیعی فراوانی را نیز در اختیار ما نهاده است. باید دو عامل مهم ایمان عمیق واقدام وعمل قاطع را که تاکنون ما را به پیش برده و به اهدافمان نزدیک کرده است،حفظ کنیم.(8)

اسلام همه عوامل رشد انسانی را دارد

خصوصیت اسلام این است که همه ی عوامل رشد انسانی-هم رشد مادی و هم رشد معنوی- در او هست.یعنی در اسلام «خلق لکم ما فی الارض جمیعاً»، «قل من حرم زینه الله اخرج لعباده» و استفاده از منابع مادی و کار و تلاش و بوسیدن دست کارگر توسط پیامبر (ص) و کار کردن امیرالمؤمنین هست. همه اینها معنا دارد. این هم که اگر کسی کار نکند، دعای او مستجاب نمی شود، هست. کسانی رفتند در خانه نشستند، به این امید که خدای متعال وعده کرده است: «ومن یتوکل علی الله فهو حسبه». ما توکل می کنیم و در خانه می نشینیم! پیامبر (ص) فرمود: خدا یک دعای شما را مستجاب نخواهد کرد این، برای چیست؟ برای این که جامعه از لحاظ مادی رشد و توسعه پیدا کند و به سازندگی بیفتد. شما محیط زندگی اول اسلام را- که مردم در صفه زندگی می کردند- با پنجاه سال بعدش را-که در همان کشور اسلام انواع و اقسام نعمتهای مادی همه جا را پر کرد-مقایسه کنید. این رشد، به خاطر این بعد بود.
اسلام رشد معنوی هم ایجاد می کند و می گوید باید به در خانه خدا بروید: «قل ما یعبوابکم ربی لولا دعائکم»،«و قال ربکم ادعونی استجب لکم». باید دعا کنید تا از خدا جواب بشنوید.
حیات قلبی و روحی و معنوی انسان، جز در ارتباط با خدا معنا ندارد. به مجرد این که از خدا غفلت کردید، این قلب، زندگی خود را از دست خواهد داد و روح؛ میرا خواهد شد. اگر ذکر و توجه باز به سراغش آمد، دوباره به حال خواهد آمد؛ و الا خواهد مرد. اگر طول بکشد؛ به جماد تبدیل خواهد شد. این را اسلام و آیات قرآن به ما می گوید «الم یأن للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله».(9)«الا بذکر الله تطمئن القلوب».(10) اینها در اسلام هست. همان اسلامی که می گوید: سراغ کشف منابع طبیعی و ساختن این دنیا بروید، ابزار مادی را به دست بگیرید، ذهن را به علم مجهز کنید، دنیا و طبیعت و ماده و منابع را بشناسید و کشف کنید و آنها را پرورش بدهید- چون متعلق به شماست- همان اسلام در کنارش می گوید که این کارها را برای خدا بکنید، به یاد خدا باشید، ذکر خدا را از دل بیرون نکنید و همه این حرکات را به صورت عبادت انجام بدهید.
یعنی بین تلاش و سازندگی مادی و سازندگی معنوی؛ جمع می کند. لذا شما می بینید آن کسی که در اسلام اهل سازندگی مادی است، «ازهد خلق الله» هم اوست. امیرالمؤمنین «علیه الصلاه و السلام» با دست خودش قنات و چاه ایجاد کرد و آب مثل گلوی شتر، از این منبع بنا به جستن کرد. باهمان لباس گل آلوده بیرون آمد، لب چاه نشست، کاغذ گرفت و نوشت که من این چاه را برای فقرا وقف و صدقه کردم. یعنی زمین را آباد می کند و آن را در راه خدا انفاق می نماید. منفقترین و سازنده ترین و به ماده پردازنده ترین، از لحاظ معنا برترین و بالاترین است. اسلام، بین این دو را جمع می کند.(11)

اسلام، یک نسخه ی شفابخش برای همه ی ادوار

وقتی ما در قرآن کریم می خوانیم که «هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»(12)؛ این به آن معنا نیست که با آمدن دین خاتم و رسول خاتم، همه ی نفوس بشر تزکیه خواهند شد،یا تزکیه شده اند، این به آن معنا نیست که بشریت بعد از طلوع قرآن، دیگر روی ظلم و تبعیض و شقاوت و نارساییهای مسیر خود به سمت تکامل را نخواهد دید. اگر می گوییم که پیامبر و دین اسلام برای استقرار عدل و نجات مستضعفان و شکستن بتهای جاندار و بی جان،
قدم به عرصه وجود گذاشتند، بدان معنا نیست که بعد از طلوع این خورشید پرفروغ، دیگر مردم ظلمی نخواهند داشت؛ طاغوتی نخواهند داشت و بتی بر زندگی بشریت حکمرانی نخواهد کرد. واقعیت هم نشان می دهد که بعد از طلوع اسلام، در اقطار عالم، حتی در محیط اسلامی -البته با گذشت چند ده سال- بتهایی پیدا شدند، طواغیتی پیدا شدند، ظلمهایی به بشریت شد، و همان ناکامیهایی که همواره بشر با آن دست به گریبان بود، باز هم برای بشریت به وجود آمد.
پس، معنای این که غایت و هدف بعثت، نجات انسان است، چیز دیگری است؛ معنایش این است که آنچه پیامبر و اسلام به مردم دادند، یک نسخه ی شفابخش برای همه ی ادوار است؛ نسخه یی است در مقابل جهل انسانها؛ در مقابل استقرار ظلم، در مقابل تبعیض، در مقابل پایمال شدن ضعفا به دست اقویا، در مقابل همه ی دردهایی که از آغاز خلقت، بشر از آن دردها نالیده است. مثل همه ی نسخه های دیگر، اگر عمل شد، نتیجه خواهد داد؛ اگر متروک شد،یا بد فهمیده شد، یا جرأت و گستاخی اقدام به آن وجود نداشت، کأن لم یکن خواهد بود. بهترین اطبا اگر صحیحترین نسخه ها را به شما بدهند، اما شما نتوانید آن را بخوانید، یا بد بخوانید، یا عمل نکنید و در نتیجه متروک بماند، چه تأثیری به حال بیماری خواهد داشت، و چه عیبی بر آن طبیب حاذق است؟
قرنها گذشت، مسلمانان قرآن را فراموش کردند؛ خطوط روشن قرآن در زندگیها محو شد؛ یا بد فهمیدند، یا عمداً تحریف کردند، یا فهمیدند، اما جرأت و شجاعت اقدام نداشتند، یا اقدام هم کردند، محصولی هم به
دست آمد، اما برای دفاع و نگهداری از آن محصول، فداکاری نکردند. اگر در صدر اسلام هم کلام پیامبر را نمی فهمیدند، یا جرأت نمی کردند به آن اقدام کنند و می ترسیدند- همچنان که به بعضی از این گونه افراد در قرآن اشاره شده است: «یقولون ان بیوتنا عوره و ما هی بعوره ان یریدون الا فرارا»(13)-یا آنچه را که به دست آمد، اگر برای آن فداکاری نمی کردند، نمی ماند.
امیرالمؤمنین (علیه الصلاه والسلام)صریحاً بیان می کند:«ولعمری لو کنا نأتی ما اتیتم ما قام للدین عمود و لااخضر للایمان عود».(14)یعنی اگر در صدر اول در کنار پیامبر، ما هم مثل شما-آن کسانی که مخاطبان آن بزرگوار بودند-عمل می کردیم، یک شاخه ی ایمان سبز نمی شد و یک عمود دین برپا داشته نمی شد. پس، این چیزها لازم است.(15)

اسلام، علاج مشکلات مسلمین

اکثر بلیاتی که آن روز دست جهالت و عصبیت بر زندگی مردم در جزیره العرب حاکم کرده بود، امروز بر زندگی ملتهای اسلامی حاکم است. فقر و بی سوادی و عقب ماندگی علمی و استبداد داخلی و سلطه ی قدرتهای استکباری و اختلافات داخلی در کشورهای اسلامی هست. امروز بیش از یک میلیارد مسلمان در دنیا زندگی می کنند که می توانند در
حوادث عالم و مسائل عمده ی جهان، یک نظر و حرف تعیین کننده داشته باشند؛ اما با این تشتت، با این گرفتاری های داخلی، با این مشکلات اولی انسانها و ملتها دست به گریبانند و این کمیت عظیم- که بینشان دانشمندان و علما و شخصیتهای برجسته هم هستند- یک چیز بی خاصیت شده است !چرا؟ این دردها را چه چیزی می تواند علاج کند؟ اسلام و انبعاث به بعث نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم).(16)

اسلام به انسانها عزت می دهد

اسلام به انسانها عزت می دهد.وقتی انسانی در وجود خود احساس عزت کرد، زیر بار دشمنان و بیگانگان و قدرتهای زورگو نمی رود. این که مشاهده می کنید قدرتهای جهانی- و امروز بیش از همه امریکا- توانسته اند زمام و اختیار ملتها و کشورها را در دست بگیرند، برای این است که از ضعف نفس حاکم بر نفوس بعضی از مردم استفاد ه کرده اند. اول ملتها را نسبت به اسلام و نسبت به فرهنگ و تاریخ خود بی اعتقاد و بی اعتنا می کنند، بعد اختیار و زمام کار آنها را به دست می گیرند؛ این روشی است که در همه ی دنیا به آن عمل کرده اند. اما وقتی ملتی به ایمان قلبی خود پایبند است و به آن احترام می گذارد، در حقیقت برای خود و رأی و نظر و تصمیم گیری خود احترام قائل است.(17)

اسلام ناب و اسلام آمریکایی

بحمدالله راه، ما، راه روشن و اسلامی است که امام (ره) به ما معرفی کرد. راه ما، راه آن اسلامی است که دشمنان خدا از آن می ترسند و مستضعفان و مظلومان از آن خوشحال و امیدوار می شوند، نه چیزی که اسمش اسلام است و از اول تا آخر، در خدمت دشمنان اسلام می باشد. ما این را به عنوان اسلام قبول نداریم. این، همان اسلام آمریکایی است؛ تعبیر درستی که بارها امام فقید حکیم مان، آن را تکرار می کردند.
اسلام ناب، اسلامی است که باید ابوجهلها از آن بترسند. اگر اسلامی بود که ابوجهلها و ابوسفیانها از آن نترسیدند و با آن دشمن نبودند، باید در اسلام بودنش شک کنیم. آن اسلامی هم که طبقات مستضعف و محروم به آن امیداور نشوند و دل ندهند، اسلام نیست. اسلامی که نتواند آرزوهای خفته و فرو کشته ی قشرهای مظلوم را در سطح دنیا- نه فقط در سطح کشور خودمان -زنده و احیا کند، شک کنید دراین که این دین، اسلام باشد.
همه ی بشریت متدین، منتظر مصلح است و همه ی مسلمین، منتظر مهدی موعودند و خصوصیت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه و ارواحنا فداه) در نظر مسلمانان این است که:«یملاالله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»(18). عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه،از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدی موعود است. اسلامی که درآن، تلاش برای عدالت و مبازه با ظلم نباشد،چه طور می تواند اسلام باشد و بشریت به سمت آن حرکت کند؟ بشر به سمت آن چیزی حرکت می کند که مظهر آن، وجود مقدس مهدی(علیه الصلاه والسلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد او کسی است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر می کند و ظلم را ریشه کن می سازد.
راه ما این است؛ راه اسلامی که امام (ره) ترسیم کرد و ده سال درباره ی آن-غیر از آنچه که در دوران مبارزات و قبل از آن گفته بود- صحبت کرد. در این ده سال، به مناسبتهای گوناگون و در جریان زندگی و در برخورد با حوادث؛ اسلام را برای ما روشن کرد. امروز، برای هیچ کس نقطه ی مبهمی باقی نیست. راه ما این راه است که بسیار مطمئن و امید بخش و روشن می باشد.
دراین راه، امید هست؛ اما مجاهدت هم لازم دارد و این مجاهدت، جز با ارتباط با خدا و خالص کردن خود و دور شدن از رذایل اخلاقی، امکانپذیر نیست.(19)

حاکمیت اسلام، حاکمیت عدل و علم بر مجموعه انسانهاست

باید بدانند که حاکمیت اسلام،یعنی حاکمیت عدل و علم و انصاف برمجموعه ی انسانها، حاکمیتی که می تواند هم جسم انسان ها، هم دل انسانها، هم عواطف، اخلاق و زندگی واقعی و زندگی معنوی آنها، هم دنیا و آخرت آنها را آباد کند.حاکمیت دین یعنی این.
حاکمیت دین، در مقابل حاکمیت طاغوت است، که «اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل»!حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و حاکمیت ضایع کردن دین و دنیاست-نه فقط دین- کما این که در گذشته ی کشور خودمان از نزدیک شاهد بودیم و کسانی که آن دوره را درک کردند، همه آن را حس کردند.حاکمیت خدا،یعنی نجات و سعادت انسانها، حاکمیت دین خدا، یعنی پاسخگویی به نیازهای اساسی و هر نیازی که انسانها دارند- نیازهای معنوی، نیازهای مادی، فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی و همه و همه -در ظل حاکمیت دین خدا تأمین می شوند.
بایستی اینها را برای مردم، بخصوص برای جوانان تبیین کنید. اگرچه ملت ما بحمدلله این بخش مسأله را از بن دندان معتقدند، آن را پذیرفته اند، با همه ی وجود از آن دفاع کردند و در هشت سال دفاع مقدس،خونهایشان را درحاکمیت دین خدا دادند و امروز هم همانطور است؛ لیکن نباید از کید دشمن غافل شد، نباید از تلاش دشمن غافل شد. آنها کار می کنند، برای این که در درازمدت، بهره ی آن را ببرند، استفاده ی آن را بکنند.(20)

امروز بشریت به اسلام نیازمند است

اگر چه همین امروز هم،تمدنهای موجود عالم؛ بلاشک از تعالیم اسلام بهره مند شده اند و بدون تردید آنچه از صفات و روشهای خوب و مفاهیم عالی در بین بشر وجود دارد، متخذ از ادیان الهی و تعالیم انبیا و وحی آسمانی است و بخش عظیمی از آن، به اسلام متعلق است؛ لیکن امروز بشر به معنویت و صفا و معارف روشن و حق و دلپذیر اسلام-که هر دل با انصافی آن معارف را می پذیرد و می فهمد- نیازمند است. لذاست که دعوت اسلامی در جهان، طرفدار پیدا کرده است و بسیاری از غیر مسلمین هم دعوت اسلامی را پذیرفته اند.پذیرش دعوت اسلامی، به معنای پذیرش دین اسلام به طور رسمی نیست. این، یک مرحله از آن است.(21)
پرچم اسلامی که شما به اهتزاز درآورید،دنیا را بیدار کرده است
این انقلاب، چون با نام خداست، همیشه با شیطانها مواجه است. چون معتقد به طرفداری از مستضعفان و مظلومان است، همیشه با قلدران و زورگویان و مستکبران، دست به گریبان است. چون برای ارزش های انسانی حرکت می کنید، همیشه کسانی که با ارزش های انسانی مخالفند، از شما ناراضیند. باید شما آبدیده باشید. باید شما روحاً و قلباً مجهز باشید.
این ملت، پرچم عظیمی را در دست دارد.این پرچمی که شما به اهتزاز درآوردید، دنیا را بیدار کرده است. ببینید امروز در فلسطین، چه خبراست. ببینید در شمال آفریقا، چه خبر است. ببینید چگونه اسلام در جوامع اسلامی، حق خود را باز می یابد و به دست می آورد. این کارها را شما کردید.
در مقابل فرهنگ کفر و استکبار، مسلمین را ضعیف بار آورده بودند که احساس ضعف می کردند. در جاهایی که امروز میلیونها مسلمان توانسته اند سهم و حقی در حکومتها به دست بیاورند، تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرأت نمی کرد دم از اسلام بزند. دراین کشورهای اسلامی که امروز ائمه ی جمعه و جماعاتشان، تشکیلات به وجود می آورند و مسجدها رونق پیدا می کنند و کانون تحرک می شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جای جوانان و کانون جنبشهاست. این را شما کردید. این را حرکت شما و قائد عظیم الشأنتان-آن مرد الهی- بود که انجام داد.(22)
بنده خدا که شدید، با بندگی دیگران و نوکری دیگران نمی سازد
بعضی خیال می کنند که اعتقاد به توحید،مربوط به بعد از مرگ است؛ در حالی که اعتقاد به توحید، سازنده ی این عالم وسازنده ی زندگی است.
امروز ما به این احتیاج داریم؛ ملتهای اسلامی به این احتیاج دارند.
هرچه ما به سمت توحید و عبودیت لله پیش برویم، شر طواغیت و اندادالله از سر ما بیشتر کم خواهد شد. ملت مسلمان ایران به همان اندازه یی که در خط توحید پیش رفته اند، امروز از زبان درازی و دست درازی امریکا و غیرامریکا از مستکبران عالم، راحتند؛ از بکن نکن آنها آزادند. این، خاصیت توحید و خاصیت عبودیت لله است. بنده ی خدا که شدید، بندگی خدا با بندگی دیگران و نوکری دیگران نمی سازد.
این، آن رکن اول است؛
رکن دوم هم توحید کلمه است.ملتهای مسلمان باید با هم متحد بشوند. امروز یکی از بزرگترین مصایب دنیای اسلام این است که دشمنان اسلام کاری کرده اند که آنچه باید وسیله ی اتحاد مسلمین بشود- یعنی وجود دشمن، وجود صهیونیستهای غاصب- وسیله ی اختلاف آنها شده است!کاری کرده اند که بعضی از دولتهای مسلمان، این را وسیله یی برای قرار گرفتن در مقابل برادران خود بکنند و حقیقتاً اختلاف به وجود بیاید؛ درحالی که بودن چنین دشمنی در قلب کشورهای اسلامی، بایدمسلمانان را به هم نزدیک کند؛جبهه ی واحد تشکیل بدهد و ید واحد به وجود بیاورد.(23)

دین علاج نابسامانیهای دنیاست

وقتی که دین نیست، بنای دنیا، بنای استکباری است. دین، علاج این نابسامانیهاست. ملتهای مسلمان باید امروز بزرگترین وظیفه ی خودشان را بازگشت به اسلام و حاکمیت آن بدانند. این، عزیزترین و فوریترین و بزرگترین و مؤثرترین هدفی است که امروزملتهای مسلمان می توانند دنبال کنند، علاجی هم جز این نیست.
ملتهای دیگر،آن نظام ارزشی یی را که برطبق آن عمل بکنند، ندارند. بنابراین، در دام ناسیونالیسمهای افراطی جاهلانه ی کور خواهند افتاد، که دیدیم دیگر. دیدید که ناسیونالیسم، بر سر خانواده ی بشری چه آورده است.ممکن است به فرض، ناسیونالیسم برای یک ملت هم چند صباحی احساس حرارت و غرور و شور و نشاطی به وجود بیاورد، اما خانواده ی بشری را از بین می برد. درهمین منطقه سعی کردند بین برادران مسلمان، ناسیونالیسم ایرانی و عربی و ترکی به وجود بیاورند و در داخل کشورها نیز، به ناسیونالیسمهای فرعی و جورواجور دامن بزنند و اینها را از هم جدا کنند.این، نقشه ی استعمار بود.
بحمدلله انقلاب اسلامی، لااقل در بخشی از این منطقه، این مسایل را علاج کرد.اگر یک نظام ارزشی و یک جهان بینی صحیح، بر ملتی حاکم نباشد، به دام این گونه تفکرات خواهد افتاد. متأسفانه ادیان دیگر هم آن نظام ارزشی را که با آن بشود یک جامعه را اداره کرد، ندارند؛ مدعی هم نیستند. پایه های تشکیل یک نظام اجتماعی، در ادیانی که امروز در دست و بال مردم هست، وجود ندارد-البته در اصول و شکلهای صحیحش حتماً بوده است -اما مسلمین، این اصول را دارند.
مسلمین باید به نظام اسلامی وتفکر اسلامی برگردند، تا خودشان را به عزت برسانند و با نیروی یک میلیاردی خود بتوانند دنیا را هم به سمت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و اله و سلم) همین است. اگر این طور بشود، این قلدریهایی که نشانه و نمونه اش را، شما در خلیج فارس می بینید، دیگر در دنیا رنگ و بو و امکان عمل نخواهند داشت.(24)

در نظام اسلامی، محور حرکت و قدرت؛ یک امر الهی است

اصل قضیه این است که ملت ایران- که برای خدا قیام کرده و در راه او قدم برداشته -باید خدایی بشود و به خدا اتکا کند، تا بتواند انشاءالله این راه را با کمک الهی، به آخرین نقطه و نهایی ترین مرحله ی آن برساند. دنیای مادی، دنیایی که رایحه و عطر معنویت را استشمام نکرده -که البته منظور قدرتهای حاکم براین دنیا هستند.(25)

این اسلام است که هنوز ملتها را به خود جذب می کند

هیچ مکتبی، هیچ سنگری و هیچ نقطه ی اتکاء و امیدی وجود ندارد. البته انسانهای حق طلب هیچ وقت از بین نمی روند. خفقان ناشی از قدرت استکبار و قدرت نماییهای او و خلافهایی که هم اکنون مرتکب می شود و بعدها بیشتر مرتکب خواهد شد، اینها هیچکدام از بین نخواهد رفت واز نظر انسانهای دقیق و حساس، مغفول نخواهند ماند. نسل جوان در کشورهای مختلف فقیر و وابسته و در خدمت استکبار غربی، مطمئناً مثل گذشته جوش و خروش خواهند داشت؛ اینها که از بین نمی روند، اما سنگری هم ندارند و وسیله یی که پشت سرآن قرار بگیرند و آن را برای اطفای غیظ خود در مقابل مستکبران و ظالمان به کار ببرند، در اختیارشان نیست. یک وسیله باقی است، و آن اسلام است؛ آن هم اسلام با تفسیر درست و انقلابی و به تعبیر امام بزرگوارمان، اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه واله).این اسلام است که امروز در مقابل این همه قدرت نمایی در دنیا حضور دارد و از آن می ترسند؛ این اسلام است که هنوز ملتها را به خود جذب می کند؛ این اسلام است که امروز شما به هر نقطه از نقاط عالم که سفر کنید-چه کشوراسلامی باشد،چه غیراسلامی-انسانها و جوانان زیادی را می یابید که به شوق آن، به همان شبحی که از
دور می بینند و می شنوند، امید و دل بسته اند، لذا به شما نزدیک می شوند، با شما حرف می زنند، از شما استفسار می کنند و خیلیها از شما کمک می خواهند.
این تنها سنگری است که در مقابل استکبار و در مقابل شیطان و شیطنت با این عظمت، باقی است. نتیجه این است که امروز دشمنیها با اسلام و با نظامی که این حقیقت و این مکتب را ترویج می کند و پرچم آن را به دست گرفته، بیش از پیش است.این هم آن طرف دیگر قضیه است.(26)

محور حرکت اسلام است

محور،اسلام است. ما باید برای اسلام حرکت کنیم. امروز ایران، مرکز اساسی اسلام است. ایران، ایران اسلامی است.مسلمانان دنیا از هر ملیت و قومیت، امروز چشم به ایران دارند. ناسیونالیستها یکدیگر را دفع می کنند؛ ولی در ایران ما و در این سرزمین پاک و مقدس، این چیست که ملتهای دیگر را به خودش جذب می کند؟ این، ایمان و اسلام و مبارزه ی در راه هدفهای بزرگ اسلامی است که بزرگترین آن، ستیزه گری با ظلم و ستم و تلاش در راه آزادی و عدالت است؛ هیچ چیز دیگری نیست. ملتها مجذوب این چیزهایند.(27)

پی نوشت ها :

1. -آل عمران :170
2. -دیدار با مردم قم ،13 آذر 1374.
3. -انفال:63
4. 2-حدیث ولایت(1)،صص 142-143، 5 تیر1368
5. -حدیث ولایت (4)،ص 242، 10 خرداد 1369
6. -حدیث ولایت (7)، ص 63- 64و69 ، 29 فروردین 1370
7. -سوره بروج ،آیه 8
8. -حدیث ولایت(1)،صص 184-185، 11 تیر 1368
9. -حدید:16.
10. -رعد:28.
11. -دیدار جمعی از روحانیون وطلاب مبلغ، 26 اردیبهشت 1375.
12. -جمعه:2
13. -احزاب:13
14. -نهج البلاغه،خطبه ی 56
15. -حدیث ولایت (9)،صص 238-239، 13 بهمن 1370.
16. -حدیث ولایت (9)،صص 240-241، 13 بهمن 1370
17. -حدیث ولایت (9)،ص 86، 11 دی 1370
18. -بحارالانوار،ج51 ،ص 12
19. -حدیث ولایت (3)،ص 305، 10 اسفند 1368.
20. -دیدار با جمعی از علما و خطبای کشور در آستانه ماه محرم دوم اردیبهشت 1377.
21. -دیدار با شرکت کنندگان در کنفرانس بین المللی وحدت در زاد روز حضرت محمد (ص) ،13 مرداد 1375.
22. -حدیث ولایت(5)،ص 10، 6 تیر 1369
23. -دیدار با مسؤولین میلاد حضرت رسول اکرم (ص)، 21 تیر 1377.
24. -حدیث ولایت (6)،صص 236و 237 ،24 بهمن 1369
25. -حدیث ولایت (4)، ص 152، 7 اردیبهشت 1369
26. -حدیث ولایت (8)،ص 21، 25 شهریور 1370
27. -حدیث ولایت (4)،ص 191، 22 اردیبهشت 1369

منبع: موسسسه قدر ولایت / اخلاق ایمان اسلام معنویت در آینیه ی مقام معظم رهبری ناشر قدرولایت /چاپ سوم 1390

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما