مهارت در نابود کردن یک بازی

به ندرت پیش می آید که یک بازی سراسر نقطه مثبت یا سراسر نقطه ضعف و کم کاری باشد و معمولاً بازی ها در یک منحنی میان نهایت بدی و خوبی قرار می گیرند.
پنجشنبه، 26 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهارت در نابود کردن یک بازی
 مهارت در نابود کردن یک بازی
 

نویسنده: شهاب سبزی



 
shadow Harvest: phatom ops
به ندرت پیش می آید که یک بازی سراسر نقطه مثبت یا سراسر نقطه ضعف و کم کاری باشد و معمولاً بازی ها در یک منحنی میان نهایت بدی و خوبی قرار می گیرند. اما pantom ops که تا پیش از عرضه سازندگان مانورهای غیرقابل باوری روی آن داشتند. یکی از نوادر دنیای بازی های کامپیوتری است که در کمال شگفتی هر آن چه که از یک بازی خوب انتظار ندارید را در خود دارد، به طوری که ممکن است پس از مدت کوتاهی بازی کردن و حذف فوری بازی از روی حافظه این امر مطمئناً گریز ناپذیر است) بازیباز با خود فکر کند Black Lion واقعاً با چه هدفی در این باری را روانه بازار کرده است!
بازی در آینده ای نزدیک (سال 2025) رخ می دهد؛ زمانی که جنگ بین کشورها و گروه های مختلف بالا گرفته است. شما به عنوان یکی از نیروهای نظامی ایالات متحده و با هدف صلح و صفا بخشیدن به دنیا(!) وارد عمل می شوید. بازی دو شخصیت قابل بازی به نام های آرون آلوارز (Aron Alvarez) (که شباهت هایی هم به سم فیشر دارد) و میرالی (Myra lee) معرفی می کند و در ادامه هیچ حرکتی جهت پرداخت شخصیت آن ها انجام نمی دهد. گرچه نویسندگان بازی تا حد امکان تلاش داشته اند از داستان بازی در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خاصی استفاده کنند؛ اما مقداری سر سوزنی در این کار موفق نبوده اند، چرا که داستان بازی در هیچ برهه ای تأثیرگذار ظاهر نمی شود!
بزرگ ترین مشکل بازی، بلاتکلیفی سازنده هایش بوده که هدف خود را مشخص نکرده اند. اصلاً معلوم نیست که بازی قرار است یک عنوان شبیه ساز (به سبک Arma و oFlaspoint operation) باشد. یا هدف، خلق یک عنوان آرکید جنگی بوده است. این مشکل زمانی خود را نمایان می کند که به سبک بازی های آرکید، دشمن های زیادی روی سرتان خراب شوند و از طرف دیگر به سبک بازی های شبیه سازی گلوله ها و Health pack های تان به طرز ناجوانمردانه ای محدود هستند. مشکل زمانی وخیم تر می شود که از هر ده تیری که شلیک می کنید، 9 تای آن ها به خطا می رود و از طرف دیگر بیشتر شلیک های دشمن ها به شما برخورد کرده و خیلی زودتر از چیزی که فکرش را بکینید خواهید مُرد و مجبورید بازی را از چک پوینت قبلی ادامه دهید. مشکلی که در ادامه برای تان پیش می آید محل چک پوینت های بازی است که در فاصله های طولانی از هم قرار دارند تا نتیجه ی هر بار کشته شدن برابر باشد با هدر رفتن تمام زحمت هایی که در طول مرحله کشیده اید. کافی است پیش از رسیدن به یک چک پوینت خاص میزان سلامت تان را در حد پایینی باشد تا مجبور شوید تمام مرحله را از ابتدا آغاز کنید. دامنه ی مشکلات بازی با نبود تعامل بین داستان و گیم پل ادامه می یابد. تمام ماموریت های بازی شامل رفتن از محل درگیری A به محل درگیری B است و هیچ گاه پیش نمی آید داستان به عامل پیش برنده ی گیم پلی تبدیل شود. به این ترتیب تقریباً هیچ کار سختی از بازیباز خواسته نمی شود (البته غیر از مبارزه های رنج آور) و حتی خود بازی (به سبک بازی های کلاسیک و در حرکتی کاملاً منسوخ شده) مکان هایی که باید در آن ها حاضر شوید را روی مینی مپ تعیین می کند. طراحی مرحله بسیار ضعیف و سطحی صورت گرفته، به طوری که خیلی زود به مهم ترین عامل تکراری شدن گیم پلی تبدیل می شود. تمام محیط ها محدود هستند و از طرفی تجمع یاد دشمن ها در این محیط ها گاه برایتان دردسرساز می شود. از طرفی هوش مصنوعی بسیار ضعیف و اسکریپت شده ی دشمن ها هم باعث می شود هیچ تنوع و خلاقیتی در گیم پلی و اکشن بازی دیده نشود. اگر صد بار هم یک مرحله را تکرار کنید، محال است با دو حرکت متفاوت از سوی دشمن ها روبرو شوید. آن ها همیشه یک مسیر از پیش تعیین شده (بدون حتی یک سانتی متر اختلاف) را طی کرده و حتی تعداد گلوله هایی که شلیک می کنند نیز یکسان است. شخصیت بازی قابلیت سنگرگیری هم دارد، ولی متأسفانه توانایی شلیک کور از او گرفته شده است. حتی با نزدیک شدن به لبه های سنگرتان هم نمی توانید شلیک کنید و تنها در صورتی توانا به شلیک خواهید بود که اندکی از سنگرتان خارج شده باشید. شخصیت بازی نمی تواند بین سنگرها جابه جا شود؛ ولی در اوج ناباوری از توانایی پیشرفته تر بولت تایم برخوردار است (دلیل به دست آوردن این قدرت مشخص نیست) تا به هیچ وجه بین قدرت هایش تعادل وجود نداشته باشد.
شخصیت بازی وارد همه چیز می شود، گویی در بازی قوانین فیزیکی برخوردها وجود ندارد. از طرف دیگر همان طور که در تصویر مشخص است دور بدن برخی شخصیت ها را خطوط سفیدی احاطه کرده که دلیلش نامعلوم است!

انیمیشن های ضعیف بدن، چهره ی خشک و زمخت شخصیت ها و بافت های صاف و بی کیفیت محیط ها در این تصویر کاملاً مشخص است. در مورد طراحی صورت شخصیت اصلی هم خودتان قضاوت کنید.!

گرافیک بازی را می توان کاملاً منسوخ شده دانست. بافت های محیط صاف و بی کیفیت طراحی شده اند و رنگ بندی محیط ها به شدت یکنواخت است و هیچ تنوع و خلاقیتی در آن دیده نمی شود. انیمیشن ها و مدل سازی شخصیت ها بسیار ضعیف هستند. به علاوه شخصیت بازی در محیط گیر می کند و به وفور وارد محیط بدن شخصیت های دیگر می شود. سیستم نورپردازی بازی ضعف های بیشماری دارد. به عنوان مثال تنها کافی است وارد سایه ها شوید تا به طور ناگهانی همه چیز سیاه شده و تشخیص شخصیت بازی از محیط کاری بسیار دشوار شود. نکته جالب تر این که اگر تمام محیط سایه باشد ناگهان تمام صفحه ی مانیتور شما هم سیاه می شود!! با این که کیفیت مدل سازی و بافت های بازی تعریف چندانی ندارد، به دلیل مشکلات موتور بازی و بهینه نبودن آن سرعت اجرای بازی و بر روی قوی ترین سیستم ها نیز مشکل دارد! لودینگ های طولانی و زجر آور نیز به تمام این مشکلات اضافه کنید.
صداگذاری روی شخصیت ها از این بدتر نمی توانست باشد و بدتر این که گاهی یک شخصیت در گفتن دیالوگ خاصی گیر کرده و آن را به دفعات نامحدود تکرار می کند! موسیقی بازی هم به حدی ضعیف کار شده که وجود آن در بازی اصلاً حس نمی شود.
در نهایت می توان گفت phantom ops یکی از ضعیف ترین بازی هایی است که تاکنون ساخته شده و مطمئناً تجربه اش با شکنجه ی روحی تفاوت چندانی نخواهد داشت و جز اتلاف وقت فایده دیگری ندارد.

مهارت در نابود کردن یک بازی

مزایا

دریغ از یک نکته مثبت!

معایب

به متن مقاله مراجعه شود!
مهارت در نابود کردن یک بازی
منبع: نشریه بازی رایانه، شماره 42.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.