نویسنده : عبدالوهاب فراتى
رسائل مشروطیت
کتاب «رسائل مشروطیت» که در سال 1374 به کوشش دکتر غلامحسین زرگرى نژاد به پیشگاه اهل تحقیق، تقدیم گردیده از یک مدخل و معرفى هیجده رساله و لایحه درباره مشروطیت فراهم آمده است. مؤلف در مدخل این اثر به بررسى ماهیت و روند نهضت مشروطه پرداخته و مىکوشد تا دو تفکر موجود در دو دسته رسائل مشروطه خواهان و مشروعه طلبان و سیر تاریخى موضع گیرى دو جریان را در قبال مشروطیت باز نماید. بخش اعظم این کتاب به معرفى رسائل مشروطه اختصاص دارد و آقاى زرگرى نژاد در آغاز هر رساله، طى مقدمهاى کوتاه مشخصات هر متن و مباحث اصلى هر رساله را براى مخاطب خود توضیح مىدهد.انتشار این اثر از دو سو اهمیت دارد: از یکسو زحمات زیادى در تهیه ، مقابله و تصحیح نسخ خطى آن بهکار رفته و تهیه کننده آن در مقدمه و پاورقىهاى این اثر، اطلاعات ارزنده و جامعى از نهضت مشروطه، به خواننده خود ارائه مىکند. از سوى دیگر، بخشى از منابع و متون اندیشه و تفکر سیاسى در تاریخ معاصر ایران را در اختیار محققان قرار مىدهد و بدین سبب، کمک شایانى در غناى روند تفکر سیاسى در ایران مىنماید. از آن جا که تصور دمکراسى، آزادى، توزیع قدرت سیاسى و رژیم پارلمانى تا نهضت مشروطیت براى ایرانیان روشن نبود نهضت مذکور، گفتمانى جدید و نقطه عطفى در روند تفکر سیاسى در ایران قلمداد مىگردد، از این رو آشنایى مستقیم با آثار و متون سیاسى این دوره از اهمیت ویژهاى برخوردار است.
هر چند در طول دوره قاجاریه ، به دلیل سلطه نظام سلطنتى مطلقه، زمینههاى مناسب تأملات سیاسى وجود نداشت اما در متن همین نظام بیش از یکصد رساله سیاسى، اقتصادى و ...نوشته شد که این معنا نشان از اهمیت تأملات سیاسى در جامعه عهد قاجار است. رسائل مذکور، عمدتاً توسط علما و روشن فکران و تعداد بسیار اندکى از آنها، توسط تجار تألیف شدهاند لکن نکته در خور توجه این است که رسائل تألیف شده توسط علماى دوره قاجاریه به استثناى رسائل وعاظ السلاطین، همه ناظر به انتقاد از استبداد سیاسى و هم ناظر به ضرورت مقابله و ستیز علیه استعمار، خاصه محافظت و مدافعه از استقلال اقتصادى در برابر تهاجمات گسترده سرمایهدارى جهانى هستند. این مسئله اخیر در آثار منورالفکرها در عهد قاجاریه، تقریباً به بوته غفلت سپرده شده و یا راه حلهاى زیان بارترى را که نقض غرض مىباشند دربر دارند. نهایت روشن بینى و حساسیتهاى ملى مذهبى علماى متعهد را نشان مىدهد. در میان مجموعه رسائل سیاسى شناخته شده در دوره قاجاریه ، مهمترین و ارزشمندترین آنها رسائلى هستند که علما در باب مشروطیت وله یا علیه آن نظام نوشتهاند، این رسائل تنها بخشى از تاریخ تفکر سیاسى ایران را در بر ندارند بلکه در لابه لاى صفحههاى آنها اطلاعات پراکندهاى در باب اوضاع اجتماعى و سیاسى ایران وجود دارد. همچنین در برخى از این رسائل دیدگاههاى ضد استعمارى و استقلال طلبانه اندیشه مشروطه خواهى و نهضت مشروطیت که هنوز مورد بررسى محققانه و عارى از حب و بغض قرار نگرفته است دیده مىشود. به هر صورت به نظر مىرسد آنچه که بر روح کلى این رسائل سایه افکنده این پرسش است که آیا نظام سیاسى مشروطه، هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ ساختار، موافق دین هست یا نه؟ و به تعبیرى دیگر آیا حکومت اسلامى، بر نظام مذکور قابل تطبیق مىباشد یا نه>؟ طرفداران و مخالفان مشروطه هر کدام به بررسى و پاسخ این سؤال اساسى پرداختهاند که ما در ذیل به محتواى کلى برخى از این رسائل اشاره مىکنیم.
الف: دیدگاه منفى و انتقادى
1) تذکرةالغافل: این رساله از رسائل مهم مشروعه خواهان است که در آن هم انتقادهاى ایشان علیه مشروطه و مشروطه طلبان و هم تفکر مشروعه خواهى آنان انعکاس یافته است. سوگمندانه از نام و نشان مؤلف این رساله، اطلاعات دقیقى در دست نیست و محققان متعددى مؤلف آن را، سیداحمد یا شیخ فضلالله نورى یا شیخ عبدالنبى نورى دانسته و در نهایت بنا بر نظر دکتر زرگرى نژاد، کاتب آن محمد صادقبن محمد زکى الرشتى الانزلیجى، از طرفداران پر و پا قرص شیخ فضلالله نورى، بوده است. به هر صورت به بررسى نظام مشروطه از دیدگاه این رساله مىپردازیم:«این که هر ملتى نیازمند به قانون است از مسائل بدیهى است لکن چه قانونى مىتواند علاوه بر معاش، امر معاد را مختل نکند؟ لابد چنین قانونى منحصر خواهد بود به قانون الهى، زیرا اوست که جامع جهتین است، اگر کسى ادعا کند که عدهاى از عقلا مىتوانند به منظور شور، گرد هم آیند و قانونى وضع کنند که در برگیرنده آن دو جهت باشد، پس بعثت انبیا چه مىشود؟!
باز اگر کسى توهم کند که نیازهاى زمانه تغییر دهنده یا تکمیل کننده پارهاى از قوانین الهى است و ما مىتوانیم با شور به وضع آنها بپردازیم، این شخص از دین خارج شده است، زیرا پیامبر اسلام، خاتم انبیاء است و قانون او ختم قوانین است. پس این دارالشور اگر مقصودش جعل قانون جدید است، بىاشکال تصدیق به صحت آن، منافات با اقرار نبوت و خاتمیت و کمال دین داشت. اگر مقصود آنها جعل ترتیب قانون موافق شرع بود اولاً: آنکه ربطى به آن جماعت نداشت و ثانیاً: آنکه عمل به استحسان عقلى است و حرام، و اگر مقصود آن وضع قانون در عرفیات و غیرشرعیات است پس اسم شرع و قرآن را چرا مىبرند و در ذیل آن علما امضاء کردند و مخالف آن را معاند امام معصوم(ع) دانستند. اگر منظورشان از مشروطه، اجراى قانون اسلام بود چرا اساس آن را بر مساوات و آزادى گذاردند در حالى که این دو اصل خراب کننده اساس اسلام است، زیرا اقوام دین به عبودیت است نه به آزادى و بناى آن به تفریق مجتمعات و جمع مختلفات است نه به مساوات. از یکسو فرق نگذاشتن بین مرتد، کافر، اهل کتاب و مسلمان در جامعه اسلامى خلاف دین است و از سوى دیگر آزاد گذاشتن قلم و زبان، به القاى شبهات و نشر کلمات کفریه منجر مىگردد و موجب ضلالت توده مردم مىشود.
اگر هدف این نظام، تقویت اسلام بود این همه آدمهاى فاسد و کافر و نیز دولت انگلیس از آن حمایت نمىکردند درحالى که قرآن مىفرماید: کفار را ناصر و دوست و محل اسرار خود قرار ندهید. در حالى که افراد مثل ملکم، نصارى و کفر حامى اسلام شدند افراد مومن و باتقوا ذلیل و خوار شدند.
و درنهایت، مشروطه، غذایى است که به درد خود اروپاییان مىخورد و ایران به علت دارا نبودن سه خصلت، یعنى 1) وجود مذاهب مختلفه 2) کمى جندیه و 3) کثرت ایلات بادیه، نمىتواند به پارلمنت روى آورد. اینکه اروپا به پارلمنت روى آورده است به علت نداشتن این سه نقیصه مىباشد و بدین خاطر است که مشروطه در ایران به بىثباتى و هرج و مرج کشیده شده است. 2) حرمت مشروطه: این رساله، مهمترین منبع درباب اندیشه مشروعه خواهانودلایل آنان در حرمت مشروطه و ستیز علیه این نظام سیاسى است که آن را شیخ فضلالله نورى نوشته است، نویسنده در این رساله تلاش مىکند تا به دو سوال پیروانش پاسخ گوید، این دو سوال عبارتند از:
الف- چرا مساعدات جدى اولیه حجةالاسلام به مخالفت با مشروطیت و مهاجرت به حضرت عبدالعظیم پیوست، آیا این مخالفت موجب شرعى داشت و به این سبب بود که مشروطه را با قوانین شریعت آسمانى مخالف یافتند؟
ب- اگر علت مخالفت با مشروطه، موجب شرعى نداشت، پس به چه دلیل با آن مخالفت کردید؟
شیخ فضلالله نورى در پاسخ به این دو سوال فوق، اول، به علت همکارى خود با مشروطه خواهان اشاره مىکند و در نهایت به بررسى علل مخالفت خود با نظام مشروطه مىپردازد. عدالت خواهى و یا به عبارتى دیگر احیاى کلمه طیبه عدل، اساسىترین انگیزهاى است که نورى را به نهضت کشانده است لکن کمکم کلمات موهمه از مشروطه خواهان شنیده شد و نهضت از هدف اصلى خود منحرف شد.
«دیدم دستهاى از مردم ....وارد بر کار شدند، کمکم کلمات موهمه از ایشان شنیده شد که حمل بر صحت مىشد تا آن که یک درجه پرده از آن برداشتند و بناى انتخاب وکلا و مبعوثین و اعتماد بر اکثریت آراء مىگذاردند باز هم اغماض شد که اینها براى انتظام امور و بسط عدالت است. تا رفته رفته بناى نظام نامه و قانون نویسى شد. گاهى با بعضى مذاکره مىشد که این دستگاه چه معنا دارد؟ چنین مىنماید که جعل بدعتى و احداث ضلالتى مىخواهند بکنند، والا وکالت چه معنا دارد؟ موکل کیست و موکل فیه چیست؟ اگر مطالب امور عرفیه است این ترتیبات دینى لازم نیست و اگر مقصد امور شرعیه عامه است این امر راجع به ولایت است نه وکالت، و ولایت در زمان غیبت امام زمان(ع) با فقها و مجتهدین است نه فلان بقال و بزّاز، و اعتبار به اکثریت آراء به مذهب امامیه غلط است و قانون نویسى چه معنا دارد؟ قانون ما مسلمانان همان اسلام است.
ب- دیدگاه جانبدارانه
1) مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس: این رساله که توسط حاج سید نصراله تقوى به نگارش درآمده قدیمىترین رسالهاى است که در دفاع از مشروطه نوشته شده است. نویسنده آن که از علماى معروف دوره مشروطه و از فعالین این نهضت به شمار مىرفت، در دوره اول به عنوان نماینده وعاظ و ذاکرین به مجلس رفت. وى پس از شنیدن اولین زمزمههاى مبانیت مشروطه با شریعت بر آن شد تا به شبهات مخالفان پاسخ دهد.او در این رساله در علت یا بىموضع جانبدارانه برخى از علما نسبت به نظام مشروطه، معتقد است که «مملکت بىقانون با وجود نظامهاى قانونمند و سلطهگر در دنیا، لقمه طیب و اکله حلال مىگردد در چنین شرایطى، چه راهى را باید برگزید یا باید تسلیم شویم و طوق بندگى بر گردن نهیم و با دست خود اسلام را تنها گذاریم و یا اینکه طوایف فاسده و فرق ضاله سبقت گیرند و قدرت را به چنگ آورند و بدین صورت مذهبمان تغییر یابد و یا این که مخالفین مذهب و آنانى که مذهب را مضیع حقوق بشر مىدانند سوارکار شوند و یا این که در نهایت علما، خود کمر همت ببندند و مجلسى را که حافظ حقوق ملت و مجرى قوانین اسلام باشد بنا کنند.
ولى در ادامه، شبه مخالفین مشروطه (مبنى بر مخالفت قوانین مشروطه با شریعت) را ناشى از قلت تأمل و قصور اطلاع مىداند و معتقد مىشود که در مسئله مشروطیت باید بین مواد قانونى و هیئت قانونى فرق گذاشت پس ممکن است ما در وضع ماده قانونى، محتاج به اختراع وضع جدید یا التزام به رشته تقلید دولت مجاور نبوده باشیم، فقط تصرف جدیدى که در کار دارد همان هیئت و ترتیب است که براى اجراى مواد قانون، گریزى از مراعات او نیست و در همین نقطه است که اروپاییان خود را مقتداى عالم دانستهاند و تجربهها به مرور ادوار پیدا کرده، راه به موقع اجرا آوردن قوانین را صاف نمودهاند به عبارت اخرى، در این تغییر وضع، نتیجهاى که از اقدامات علما حاصل است این است که همان قوانین موضوعه آل محمد(ص) که از زمان تصدى والیان جور تا به اکنون مهجور و معطل مانده، به توسط امناى دولت و ملت و امضاى شخص شاخص سلطنت به موقع اجرا آید.
2) رساله انصافیه: رساله انصافیه، اثر مرحوم حاج ملاعبدالرسول کاشانى، رسالهاى است که در دفاع از مشروطیت و به قصد اثبات عدم مبانیت آن با شریعت مقدسه اسلامى نوشته شده است. نویسنده در سراسر رساله نشان مىدهد که روحانى آگاه ، زمان شناس، ضد استبداد و استعمار است شناخت او از دسایس استعمارى و حساسیت او نسبت به حمایت از اقتصاد ملى، به خوبى گویاى روشناندیشى وى در مقابله استبداد و استعمار است.
وى از همان آغاز، بحث خویش را با بیان تفاوت میان حیوان و انسان آغاز مىکند. از نظر او آنچه انسان را از حیوان متمایز مىسازد آزادى است، معناى آزادى نیز در نزد این عالم مشروطه خواه، این است که انسان مختار نفس، مال، عیال، منزل و کسب و امور معاشیه ، قلم، طبع عقاید و تعلیمات و حرکت و سکون خود باشد، این معنى را حضرت محمد(ص) در حدیث الناس مسلطون على اموالهم» بیان کرده است. مرحوم کاشانى پس از تعریف آزادى، به تبیین لزوم آزادى مىپردازد و مىنویسد که : انسان آزادى لازم دارد تا دیگرى مانع از ترقى نفسانى و مالى او نباشد، این معنا نیز در حدیث : «لاضرر ولاضرار فى الاسلام» آمده است. اما از آن جا که از نظر او آزادى مطلق موجب تحدید آزادى دیگران و حتى تعدى به افراد دیگر مىشود بنابراین آزادى فردى قلمرو و محدوده ویژهاى دارد تا از خود سرى قابل انفکاک باشد، این قلمرو کجاست؟ پاسخ نویسنده این است که قلمرو آزادى فردى و مرز نهایى آن، قانون است. از اینرو باید به قانون پاک و بىنقص تمکین شد ولى از آنجا که انسان تحت تأثیر قواى غضبیه و شهویه است طبعاً نخواهد توانست که مقنّن و حاکم باشد پس وضع قانون کامل، تنها از سوى خداوند میسر است.
به عقیده وى ، دلیل نیاز غیر مسلمانان به مشروطه ، فقدان قانون کامل است با این حال با اندک تأملى مىبینیم که پارلمنتهاى دولتهاى متمدنه زحمتها کشیدند، قوانین وضع کردند ناسخ و منسوخ هم داشتند ولى نهاتیاً نتوانستند، قوانین کاملى وضع کنند.
ملاعبدالرسول در ادامه بحث خود به دفاع از مشروطه مىپردازد و تأکید مىکند که چون ما هنوز معناى مشروطه را نفهمیدهایم بدون تحقیق با آن مخالفت مىکنیم. مشروطه در نقطه مقابل مطلقه قرار دارد و تمکین به آن و نفى مطلقیت قدرت، تمکینى عقلى است. از سوى دیگر چون معناى مشروطیت، عموماً، جز تمکین به عدالت نیست و عدالت در شریعت اسلامى نیز رکن اصلى و لازمه حکومت است پس میان مشروطیت و شریعت تضادى نخواهد بود بل مشروطیت از شریعت اخذ شده است.
البته ادعاى اخذ مشروطیت از اسلام عقیدهاى است که تعداد قابل توجهى از علماى طرفدار مشروطه به آن باور داشتند. چنان که در رساله «مقیم و مسافر»، مرحوم آقا نورالله اصفهانى تأکید مىکند که :
«آن چه طرفداران مشروطه مىگویند، همان قانون و دستورالعمل حضرت خاتم الانبیا است».
در پایان این نوشتار به ذکر مابقى این رسائل بسنده مىکنیم:
1- کشفالمراد منالمشروطة والاستبداد 2- دلائل براهین الفرقان فى بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن 3- احیاءالمله 4- بیان معنى سلطنت مشروطه و فوائدها 5- سئوالهایى دائر بر مشروطیت 6- کلمة حق یراد بها الباطل 7- قانون مشروطه مشروعه 8- رساله قانون در اتحاد دولت و ملت 9- مکالمات مقیم و مسافر 10- مراد از سلطنت مشروطه 11- مراد از مشروطیت در سایر ممالک، مقصود از مشروطیت در ایران 12- اللئالى المربوطه فىوجوب المشروطه 13- کلمه جامعه شمس کاشمرى 14- رساله توضیح مرام [تشیع با مشروطیت منافى نیست].
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 2
/ج