منبع : راسخون
3. میزان توانایی تقسیمکار و توزیع مأموریتها در بدنه سازمان
پس از شناسایی تعداد جایگاههای لازم باید آنها را در گروههای مناسب، دستهبندی، و برای هر قسمت مسئولی انتخاب، و حدود اختیارات او را مشخص کرد.واگذاری اختیار یا همان تقسیم کار از لازمههای هر سازمانی است. این امر برای سبک شدن بار مسئولیت مدیر لازم است.
مدیر میتواند قسمتی از اختیارات خود را واگذار کند؛ نظارت و کنترل، اظهار نظر، تغییر و اصلاح دستورها را در اختیار داشته باشد و هر گاه بخواهد میتواند اختیارات واگذار شده را باز پس گیرد.
امام علی علیه السلام؛ اُسوه مدیریت و فرماندهی، پس از بازگشت از نبرد صفین توصیههایی به فرزند گرانقدر خود امام حسن علیه السلام نموده و برای تقسیم کار و واگذاری اختیار به ایشان فرمودند:
اجْعَلْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِکَ عَمَلًا تَأْخُذُهُ بِهِ فَإِنَّهُ أَحْرَى أَنْ لَا یَتَوَاکَلُوا فِی خِدْمَتِک:
براى هر یک از زیردستان و کارکنان خود کارى تعیین کن تا (اگر آن را انجام نداد) او را نسبت به همان کار مؤاخذه و بازپرسی کنی؛ زیرا این روش سزاوارتر است تا اینکه کارهایت را به یکدیگر وانگذارند. (12)این سخن گرانقدر، حاوی چند مفهوم عمیق مدیریتی است. وقتی تقسیم کار و توزیع وظایف به خوبی صورت بگیرد، هیچ گونه تداخل کاری بین کارکنان به وجود نخواهد آمد و شیوه ارزیابی و تنبیه و پاداش به درستی نقش خود را ایفا میکند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام این نکات را به والیان خود نیز یادآور می شدند؛ چنانکه در نامه خود به مالک اشتر رهنمودهایی برای انتخاب و انتصاب مطرح کرده اند:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِیَّةَ طَبَقَاتٌ لَا یَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْیَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِی [الْحَاجَاتِ] الْحَاجَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ کُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ [وَ فَرِیضَتِهِ] فَرِیضَةً فِی کِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظا:
بدان که مردمی که زیر فرمان هستند چند دسته هستند که (کار) بعضی به سامان نمیرسد مگر به بعضی دیگر و گروهی را از گروه دیگر بینیازی نیست پس بعضی از آن دستهها لشگرهای خدا (که برای دفع دشمنان او آماده) هستند و برخی از آنها نویسندگان عمومی و خصوصی و بعضی از آنها قاضیهای دادرس (که احکام را بین مردم از روی عدل اجرا کنند) و دستهای از آنها کارگردانان (مأموران حکمرانی) که با انصاف و مدارا رفتار کنند، و بعضی از آنها جزیهدهندگان اهل ذمه (کفاری که باج میدهند تا مال و جان و ناموس آنان در پناه اسلام باشد) و خراج کنندگان مسلمان (که حقوق خدا را میپردازند) و برخی از آنان سوداگر و بازرگان و صنعتگر و دستهای از آنها فروتنان که نیازمندان و بیچارگانند و برای هر یک از این چند دسته، خداوند نصیب و بهره او را نام برده است و حد و اندازه واجب آن را در کتاب خود (قرآن کریم) یا در سنت پیغمبرش صلی الله علیه و آله پیمان و دستوری داده است که نزد ما محفوظ و نگهداری شده است (آن حدود و عهود در دسترس ما است). (13)از این کلام نورانی نیز میتوان در جهت پیش برد اهداف سازمان بهره برد؛ چرا که هر سازمانی مانند جامعهای کوچک است که واحدها و گروهها وسیله اصلاح و تکمیل دیگری هستند و بدون همکاری همدیگر، راه به جایی نخواهند برد. در هر جامعه برای کارها هیچ کس از دیگری بی نیاز نیست و افراد، مکمل یکدیگرند و بدون همکاری و هماهنگی همه گروهها جامعه اصلاح نخواهد شد.
بنابراین مدیر هر سازمان باید با درایت کامل در انتخاب مسئولان و تقسیمبندی کارهای سازمان دقت کند. هنگام تقسیم کار باید به ویژگیهای فردی افراد و تواناییهای ایشان بسیار توجه نمود تا بین جایگاهها و افراد گزینش شده تطابق لازم باشد.
در نامه حضرت علیه السلام به مالک اشتر رهنمودهای بسیاری در زمینه سازماندهی هست که مدیران با عمل به آنها راحتتر به مقصود میرسند.
طبق فرموده آن حضرت علیه السلام، مسئولیتهای مهم و حساس، مانند پستهایی که با اطلاعات و اسناد سر و کار دارند باید به افرادی واگذار شود که دارای فضائل اخلاقی و امانتداری باشند:
انْظُرْ فِی حَالِ کُتَّابِکَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِکَ خَیْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَکَ الَّتِی تُدْخِلُ فِیهَا مَکَایِدَکَ وَ أَسْرَارَکَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُودِ [لِوُجُوهِ] صَالِحِ الْأَخْلَاق:
در حال نویسندگانت بنگر و بهترین ایشان را (از جهت راستی گفتار و درستی کردار) به کار بگمار و نامه هایت که در آنها تدبیرها و رازها (برای دفع دشمن و مُلکداری) بیان می کنی، تخصیص ده به کسی که در همه خوهای پسندیده (دینداری، امانت، خیرخواهی، پاکدامنی و مانند آنها) از نویسندگان دیگر جامعتر باشد.حضرت علیه السلام برای انتخاب سرپرست و مسئول به مالک سفارش میکند کسی را برای پست ریاست و سرپرستی برگزیند که مقهور کارهای بزرگ نشود و در تنوّع کاری، دچار تشتّت و پریشانی نگردد:
اجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لَا یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا:
برای هر کاری از کارهایت، رئیس و کارگردانی از نویسندگان قرار ده که بزرگی کارها او را مغلوب و ناتوان نکند و بسیاری آنها او را پریشان نسازد. (14)سران و فرماندهان سپاه نیز از نظر امام علی علیه السلام باید از ویژگی مواسات و همدلی برخوردار باشند:
وَلْیَکُنْ آثَرُ رُؤوسِ جُندِکَ عِنْدَکَ مَن واساهُم فی مَعُونَتهِ وَ أَفْضَلَ عَلَیْهِمْ مِن جِدَتهِ:
باید برگزیدهترین سران سپاهت کسی باشد که با لشگر در همراهی (مال و دارایی) مواسات کند. (از اصل مال با آنها خود را برابر داند، نه از زیادی آن که اگر از زیادی بخشد آن را مؤاسات نگویند) و از توانایی خویش (خوار و بار لشگر که در دست اوست) به آنها احسان کند.حضرت علیه السلام به مالک توصیه میکنند برای انتخاب سربازان نیز ویژگیهای خاصی را در نظر بگیرد:
فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنصَحَهُم فی نَفْسِکَ لِلّهِ و لِرَسُولِهِ وَ لِامامِکَ و َأنَقاهُمْ جَیْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ یَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ یَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ یَنْبُو عَلَى الْأَقْوِیَاءِ وَ مِمَّنْ لَا یُثِیرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْف:
پس(برای کارها) از سپاهیانت برگمار کسی را که برای (به دست آوردن رضا و خشنودی) خدا و رسول او و برای (پیروی از) امام و پیشوایت پند پذیرنده تر و پاکدل تر (راست گفتار و درست کردار) و خردمندتر و بردبارترین آنان باشد؛ از کسانی که دیر به خشم آیند و زود عذر(گناهکار) پذیرند(نه بدسیرتان که آسودگی را در آن بینند که خشم به کار برده عذر نپذیرند) و به زیردستان مهربان بوده، و بر زورمندان سختگیری و گردن فرازی کند و از آنان که درشتی او را از جا نکَند(که بر اثر آن ستم روا دارد) و نرمی او را (در کار ) ننشاند(بازندارد).برای انتخاب و انتصاب درست نیروها میتوان، توجه به سابقه فرد در مسئولیتهای پیشین و خدماتی را که برای مدیران صالح قبل انجام داده است، یک میزان برای ارزیابی قرار داد؛ طبق سخنی که امام علیه السلام به مالک فرمودند:
وَ لَکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِینَ قَبْلَک:
لکن آنها را با کیفیت همکاری شان با زمامداران شایسته قبل از خود، مورد آزمایش و سنجش قرار ده.همچنین افرادی که مورد انتخاب قرار داده میشوند باید دارای بهترین وجهه و نیکوترین سابقه، و در امانتداری شناخته شده باشند:
فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ کَانَ فِی الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً:
به کسانی از آنان اعتماد کن که نزد مردم، دارای بهترین وجهه و سابقه، و شناخته شده ترین آنها به امانت داری باشند.حضرت علیه السلام در تقسیم کار برای اصناف گوناگون، ویژگیهای گوناگونی را برشمرده است. ایشان برای قاضیان، چند ویژگی را عنوان فرمودند که برخی از آنها ذیلاً آمده است:
اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ :
برای قضاوت و داوری بین مردم بهترین فرد را اختیار کن؛ کسی که کارها به او سخت نیاید(از عهده هر حکمی برآید نه آنکه ناتوان باشد) و نزاع کنندگان در ستیزه و لجاج رأی خود را بر او تحمیل نکنند... .امام خمینی (ره) در 23 بهمن 1367به رئیس جمهور آن زمان، حضرت آیتالله العظمی خامنهاى نامهای نوشتند که با مدیریت ایشان در اداره قوه قضاییه تقسیم کار صورت گیرد:
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى
با سلام، از آقایان شورای عالى قضایى دعوت نمایید تا در جلسه سران سه قوه شرکت نموده و طرحهاى خود را در زمینه تقسیمکار در هر چه بهتر ادارهکردن قوه قضاییه مطرح نمایند. باید همه تلاش نماییم تا اجراى احکام اللَّه تأخیر و یا تعطیل نگردد. گزارش کار را به این جانب خواهید داد.
و السلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.
23/ 11/ 67
روحاللَّه الموسویالخمینى (15)
معمولاً در هر سازمانی برای اجرای اهداف و وظایف، تقسیمبندی مشاغل در دو واحد «صف» و «ستاد» صورت میگیرد:
واحدهای صف اهداف اصلی سازمان را مستقیم اجرا می کنند و واحدهای ستادی کمک دهنده و یاریگر واحدهای صف در وظایفشان هستند.
با توجه به این نکته، که کار واحد ستادی کمک به بهتر انجام شدن کار واحد صف است، باید واحدهای ستادی را بر اساس نیازمندیهای واحدهای صف به وجود آورد نه آن که واحدها و شغلهای فراوان ستادی ایجاد نموده و بیجهت باعث گستردگی سازمان شد.
اگر بدون نیازمندی، تعداد واحدهای ستادی افزایش یابد و در مقابل، واحدهای صف ضعیف شوند، کار دستگاه مختل، و بیمار میشود. این کار موجب کاهش کارایی سازمان و دست نیافتن به اهداف سازمانی خواهد شد.
برای موفقیت در کار سازمان و تقسیم کارها میتوان از الگوهای برتری الهام گرفت که مدیریت عظیمی بر جامعه داشتهاند. بهترین الگویی که میتوان معرفی کرد پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله است. ایشان با توجه به مسئولیت سنگین و همه گرفتاریها و مشکلاتی که در مسیر رسالت و نبوت داشتند به همه ابعاد و مسئولیتها اعم از فردی و اجتماعی، سیاسی، نظامی، اخلاقی، عبادی، اقتصادی و ... با برنامهریزی دقیق رسیدگی میکردند.
در یکی از جنگهای معروف زمان پیامبر صلی الله علیه و آله ، جنگ خندق یا احزاب (در این جنگ همه احزاب و قبیلهها و گروههای مخالف برای نابودی اسلام و از بین بردن مسلمانان متحد شدند و در هجومی بیسابقه به شهر مدینه، آیین نوپای اسلام را مورد تهدید قرار دادند)، آن حضرت به دلیل افزایش قدرت دفاعی و جلوگیری از هجوم کافران در یک جلسه مشورتی، تصمیم میگیرد که اطراف مدینه را خندق حفر کنند.
نکته قابل توجه اینجاست که پیامبر صلی الله علیه و آله برای سرعت بخشیدن کار و شناسایی مرزهای مسئولیت، کار حفر خندق را بین افراد تقسیم فرمودند و خود نیز همانند دیگران سهمی را برداشتند. (16)
در قوم بنیاسرائیل نیز (در زمان حضرت موسی علیه السلام) تقسیمبندی وظایف و گروهها صورت گرفته بود؛ چنان که قرآن کریم به آن اشاره فرموده است.
وَ قَطَّعناهُمُ اثنَتَی عَشرَةَ أسباطاً أُمَما:
ما قوم موسی را به دوازده تیره تقسیم کردیم و هر تیره ای برای خود امتی بود و رهبری داشت. (17)
این کار به گفته مرحوم طبرسی علیه السلام، در تفسیر «مجمعالبیان» به دلیل کاهش بار وظایف حضرت موسی علیه السلام بود تا هر تیره و طایفهای برای رفع مشکلات خود به مدیر و رهبر خود مراجعه کند. تقسیمکار باید بر اساس اصول و به درستی انجام پذیرد.
در عالم هستی نیز خداوند متعال ملائکه را تقسیمکننده امور قرار داده است:
فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً:
و قسم به تقسیمکنندگان کارها! (18)دو ویژگی که باید در تقسیمکار در نظر گرفته شود، تعهد و تخصص است.
اگر فردی تعهد کافی و اعتقاد و پایبندی داشته باشد ولی فاقد تخصص و آگاهی لازم بود، نمیتواند کار را درست انجام دهد و اگر فردی متخصص ولی فاقد تعهد باشد، کار را با دلسوزی و علاقهمندی انجام نمیدهد.
در قرآن کریم نیز به این نکته اشاره گردیده است:
إِنَّ خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَویُّ الأمینُ:
چرا که بهترین کسی را که استخدام میتوانی کنی آن کس است که قوی و امین باشد. (19)تفسیر نمونه در تشریح این آیه مینویسد: بدیهی است که منظور از قدرت، تنها قدرت جسمانی نیست، بلکه مراد، قوت بر انجام مسئولیت است. پس در سپردن مسئولیتها تنها داشتن تخصص کافی نیست و همچنین تنها امانتداری و پاکی ملاک نیست؛ زیرا هر دو به تنهایی و جدای از هم به سازمان و جامعه ضربه خواهد زد. لذا باید همزمان و با هم باشند. تعهد همراه با تخصص. اگر کشوری را بخواهیم تخریب کنیم، باید کارها را به دست یکی از این دو گروه بسپاریم: مدیران خائن و پاکان غیر مدیر و نتیجه هر دو یکی است. (20)
علاوه بر تعهد و تخصص، فرد باید توانایی لازم را برای کار مورد نظر داشته باشد. از «ابن عباس» نقل شده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
مَنِ اسْتَعْمَلَ غُلَاماً فِی عِصَابَةٍ فِیهَا مَنْ هُوَ أَرْضَى لِلَّهِ مِنْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّه:
کسی که جوانی را به حکومت جمعی بگمارد در حالی که فردی بین آن جمع هست که بیشتر مورد رضای خداست، به خداوند خیانت کرده است. (21)برخی از مدیران ضعیف، افراد بیکفایت را در منصبها و مسئولیتها منصوب می-کنند.امام علی علیه السلام فرمودند:
مَنِ اِستَعانَ بِالضَّعیفِ أبانَ عَن ضَعفِهِ :
کسی که از افراد ضعیف کمک بخواهد، ضعف خود را آشکار کرده است. (22)علاقه و انگیزه نیز نباید در تقسیمکار نادیده گرفته شود.
تقسیمکار باید بر پایه عدالت و معیارهای درست صورت گیرد نه بر این اساس که هر کس کار بیشتری انجام دهد، کارهای بیشتری به او واگذار شود!
تقسیم کار نباید اتفاقی یا بر اساس رابطه باشد که همه بر خلاف عدالت است. پس ضابطهمندی یکی دیگر از اصول تقسیم کار است.
4. میزان شناخت منابع و چگونگی به کارگیری مناسب آن
شناخت سرمایه و منابعِ در اختیار و چگونگی به کارگیری آن در زندگی و کار از اهمیت بسیاری برخوردار است. فردی که در تدبیر کارها، سرمایهها را درست نشناسد و یا درست به کار نگیرد، سایر حلقه های مدیریتی مانند برنامهریزی، رهبری، کنترل و ... را دچار اختلال می کند.همانطور که در بخش تخصیص منابع در برنامهریزی بیان خواهد شد به طور کلی منابع در هر سازمان شامل چهار بخش است: منابع انسانی ، منابع مالی ، منابع فیزیکی ، منابع فنی (فناوری).
در تقسیمبندی دیگری منابع را سه گروه برشمردهاند:
1- منابع مادّی مانند سرمایه، حقوق و دستمزد و...
۲- منابع غیر مادّی مانند اطلاعات، قوانین٬ روشهای اجرای کار و...
۳- منابع ارزشی مانند هنجارها، فرهنگ٬ ارزشها٬ بایدها و...
در تقسیمبندی جدیدتر منابع سازمانی به سه دسته ملموس(مالی و فیزیکی)، غیرملموس (فرهنگ، اعتبار و فناوری) و انسانی دستهبندی میشود. لزوم توجه به منابع مادی و طبیعی و استفاده برای رفع نیاز و اینکه این منابع بایستی در اختیار انسانها قرار گیرد در حدیثی از امام صادق علیه السلام نمودار است:
فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ فِی هَذِهِ الْمَعَادِنِ وَ مَا یُخْرَجُ مِنْهَا مِنَ الْجَوَاهِرِ الْمُخْتَلِفَةِ مِثْلِ الْجِصِّ وَ الْکِلْسِ وَ الْجِبْسِینِ وَ الزَّرَانِیخِ وَ الْمَرْتَکِ وَ القوینا وَ الزِّئْبَقِ وَ النُّحَاسِ وَ الرَّصَاصِ وَ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ الْیَاقُوتِ وَ الزُّمُرُّدِ وَ ضُرُوبِ الْحِجَارَةِ وَ کَذَلِکَ مَا یُخْرَجُ مِنْهَا مِنَ الْقَارِ وَ الْمُومِیَا وَ الْکِبْرِیتِ وَ النِّفْطِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یَسْتَعْمِلُهُ النَّاسُ فِی مَآرِبِهِمْ فَهَلْ یَخْفَى عَلَى ذِی عَقْلٍ أَنَّ هَذِهِ کُلَّهَا ذَخَائِرُ ذُخِرَتْ لِلْإِنْسَانِ فِی هَذِهِ الْأَرْضِ لِیَسْتَخْرِجَهَا فَیَسْتَعْمِلَهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَیْهَا:
اى مفضّل! درباره این معادن و گوهرهاى گوناگونى که از آنها استخراج مىشود بیندیش همچون گچ و آهک و سنگ گچ و انواع زرنیخ و سنگهای تزئینی و قلع (لحیم) و سیماب و مس و سرب و نقره و طلا و زبرجد و یاقوت و زمرّد و انواع سنگها و همچون قیر و مومیا و گوگرد و نفت و جز اینها که از زمین به دست مىآید و مردمان آنها را در نیازمندیهاى خود به مصرف مىرسانند. اکنون آیا بر هیچ باخردى مىتواند پوشیده بماند که همه اینها ذخایرى است مخصوص آدمى که باید از زمین بیرون آورد تا هنگام نیاز مورد استفاده قرار دهد؟ (23)به هرحال شناخت عوامل مادی که میتواند جامعههای کوچک و بزرگ را در رسیدن به اهداف یاری رساند، بسیار لازم و ثمربخش است.
گاهی برای استفاده بهینه از منابع گوناگون در سازمان برای هر منبع، یک مدیریت خاص (مانند مدیریت منابع انسانی، مدیریت مالی) تعریف میشود.
آنچه تا چندی پیش، بیشترین توجه سازمانها را به خود جلب کرده بود، کسب و بهینهسازی داراییهای ملموس مانند ماشین آلات و تجهیزات بود؛ اما امروزه سازمانها دریافتهاند که داراییهای ناملموس مانند سرمایه فکری، تجربیات، دانش سازمانی و اطلاعات، موجب موفقیت و بقای آنها میشود.
امروزه سازمانها به این نتیجه رسیدهاند که باید به آنچه میدانند (سرمایه فکری)
بیش از آنچه دارند (سرمایه مادی) اهمیت بدهند.
با شناسایی و طبقهبندی منابع سازمان میتوان در تخصیص آنها با درایت و اولویتبندی تصمیم گرفت.
منابع انسانی
پیش از این از انسانها به عنوان نیروی انسانی یاد میشد، اما در رویکرد جدید عنوان منابع انسانی جایگزین شده است.در نظر اندیشمندان علم مدیریت، منابع انسانی، حیات هر سازمان و سرمایه اصلی آن، و بالندگی هر سازمان، وامدار منابع انسانی آن است. مدیران باید بدانند که برخورد ناصحیح با این سرمایه، آسیبهای جبرانناپذیری به سازمان وارد خواهد کرد.
با توجه به نیاز هر سازمان باید نظام مخصوصی برای جستجوی منابع انسانی، جذب، گزینش و آموزش نیروهای متخصص پیشبینی شود. مدیریت منابع انسانی برای این منظور به جذب و استخدام٬ آموزش و بهسازی٬ به کارگیری و انتصاب و نگهداشت منابع انسانی در جهت تحقق اهداف سازمان میپردازد و میکوشد با ابداع و تهیه برنامهها، سیاستها و فعالیتهای کارامد، نیازها، آرمانها و هدفهای فردی و سازمانی را براورده سازد. در واقع، اهمیت اداره کارگزینی امروزه مشخص شده است.
تحقیقات نشان میدهد که میان عملکرد اقتصادی شرکتها و قدرت اداره منابع انسانی آنها رابطه بسیار محکمی هست. (24) مدیران آگاهی که در سازمانها به تولید دانایی میاندیشند همه باور دارند که انسان، محور توسعه، و نیروهای کارامد از تمام سرمایههای سازمان والاتر است؛ لذا آنان را حفظ می کنند و از دست نمیدهند.
امام علی علیه السلام فرمودند:
مَنْ حَسُنَتْ کِفَایَتُهُ أَحَبَّهُ سُلْطَانُهُ:
هرکس کارامد باشد ، فرمانروایش او را دوست خواهد داشت. (25)نقشهای جدید و گسترش یافته، نشاندهنده امتیازهای سازمانی است که عامل منابع انسانی در حال حاضر از آن برخوردار است.
بعضی از این عوامل جدید شامل افزایش تعهد، درگیری کارکنان در فعالیتهای سازمان، افزایش کارگروهی و احساسِ داشتنِ سرنوشت مشترک با سازمان و بالندگی منابع انسانی توسط مدیران است.
مقام معظم رهبری اهمیت منابع در سازماندهی را ارکان دفاع نظامی میشمرند و میفرمایند:
«دفاع نظامی دو رکن دارد: رکن تجهیزات و رکن انسانی. سازماندهی، تشکیلات، فرماندهی و همه اینها رکن دوم و صد در صد در اختیار شماست. شما وظیفه دارید انسانهای بزرگ، هوشمند، با اراده و مصمم تربیت کنید.» (26)
ایشان در جای دیگر اهمیت تربیت نیروی انسانی ورزیده را اینگونه بیان کردند:
«در تربیت فرماندهان زبده و مؤمن و شجاع در آن نیرو [دریایى] اهتمام ورزیده و نیروهاى مستعد و متعهد آن را شناسایى کرده در معرض ترقیّات نظامى قرار دهید.» (27)
منابع مالی
مدیریت مالی میکوشد از طریق استفاده ماهرانه از منابع مالی موجود، کارایی سازمانی را افزایش دهد.در این راستا میتوان اموال مرده و یا به اصطلاح امامصادقعلیه السلام صامت را بیدار و زنده نمود و به کار گرفت:
مَا یُخَلِّفُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ شَیْئاً أَشَدَّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَالِ الصَّامِتِ قَالَ قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یَضَعُهُ فِی الْحَائِطِ وَ الْبُسْتَانِ وَ الدَّار :
آدمى پس از خود چیزى بر جاى نمىگذارد که براى او سختتر از مال صامت (بیکار) باشد. (راوى حدیث) مىگوید: پرسیدم یعنى چگونه مالى؟ فرمود مالى که درون دیوار و باغ و خانه پنهان مىکند (و به کسى نمىدهد و به کارى نمىزند). (28)منابع فیزیکی
منابع فیزیکی شامل هر ماده باارزشی در سازمان است که شامل ظرفیت مولّد، مواد اولیه، ماشین آلات، تأسیسات و ... است.مدیریت مواد و مصالح، روشها و فنونی را به وجود میآورد که استفاده و پردازش مواد اصلی و اساسی را بهینهسازی کند.
منابع فنی
در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات، دانش عامل اساسی و منبع حیاتی سازمانها در عرصه رقابت برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار به شمار می رود. همزمان با تبدیل شدن اقتصاد مبتنی بر صنعت به اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمانها نیز در فرایند کسب و کار بر دانش و فناوری بیشتر تکیه کرده اند.مدیریت دانش به عنوان ساز و کاری نظاممند و سازماندهی شده می تواند سازمانها را نسبت به استفاده بهینه از منابع دانش رهنمون باشد.
در هر سازمان خلّاق، مشکل کمبود منابع چندان حاد به نظر نمیآید؛ چرا که با اولویتبندی فعالیتها و طرحها میتوان از منابع اندک نهایت استفاده را به عمل آورد.
پی نوشت ها :
12. نهجالبلاغه، نامه31.
13. نهجالبلاغه، نامه53.
14. نهجالبلاغه، نامه53.
15. صحیفه امام، ج21، ص258.
16.الخرائج و الجرائح، ج1، ص152.
17. سوره مبارکه اعراف، آیه160.
18. سوره مبارکه ذاریات، آیه4؛ مراد از «مقسّمات» ملائکه است؛ مجمعالبیان، ج9-10، ص230.
19. سوره مبارکه قصص، آیه26.
20. تفسیر نمونه، ج16، ص66 تا70.
21. بحارالانوار، ج23، ص75.
22. غررالحکم، ج2، ص180.
23. مستدرکالوسائل، ج13، ص186.
24. مدیریت منابع انسانی، ص2 - 4.
25. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 478.
26. ماهنامه صف، ش113، ص4.
27. انتصاب علی شمخانی به سمت فرماندهی نیروی دریایی ارتش، 8/8/1368.
28. الحیاة، ج4، ص493.