از سوی دیگر می بینیم، سید محمد طباطبایی، داماد میرابوطالب پسر ابوالمعالی کبیر، داماد ملاصالح مازندرانی است که او خود داماد مجلسی اوّل (ملا محمد تقی) بوده و در واقع سید محمد، دختر دختر خاله اش را به همسری برگزیده است. همچنان که میر ابوطالب هم دختر ملا عبد الله پسر دیگر مجلسی اوّل و برادر مجلسی دوم (ملا محمد باقر) صاحب کتاب ارزشمند بحارالانوار است. از این رو، تبار آیت الله بروجردی از سه طریق به علامه مجلسی اوّل منتسب است و نواده دختری اوّل در سلسله اجداد و مجلسی دوم، دائی آیت الله بروجردی به شمار می آیند.(3) اسماعیل دیباج جد بیست و هفتم آیت الله بروجردی در ماجرای قیام محمد نفس الزکیه بر ضد حاکمان بنی عباس سه سال در مدینه و دو سال در زندان معروف به «هاشمیه» نزدیک کوفه به دستور منصور خلیفه ی عباسی زندانی شد. پسرش ابراهیم طباطباست که همه ی سادات طباطبا به این مرد شریف منسوب هستند. در علت ملقب شدن ابراهیم به طباطبا نوشته اند: «روزی اسماعیل دیباج خواست برای فرزندش لباس بخرد. از ابراهیم پرسید: آیا پیراهن می خواهی یا قباه او که کودک بود و لکنت زبان داشت در جواب گفت: «طباطبا» و منظورش «قبا قبا» بود.» از آن ایام، واژه طباطبا لقب او شد. طباطبا در زبان نبطی «عرب ناخالص» به معنای خواجه ی خواجگان هم آمده است.(4)
سید حسین طباطبائی در سال 1310 ه.ق. در سن هجده سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت اختیار کرد. در این ایام، حوزه ی اصفهان از رونق چشمگیری برخوردار بود و آیت الله بروجردی از این فرصت استفاده خوبی نمود و به مدت چهار سال در محضر اساتید بزرگی مانند: میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید محمد تقی مدرس، سید محمد باقر درچه ای، جهانگیر خان قشقایی و ملامحمد کاشانی به تکمیل اندوخته های علمی همت گمارد.(5) یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامه ای از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سید حسین طباطبایی به ناچار راهی وطن شد. پس از دیدار پدر و بستگان فهمید که هدف از احضار وی به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و قرار است تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه ی تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. او بعد از چند روز توقف در بروجرد این بار همراه خانواده دوباره به حوزه اصفهان بازگشت و به مدت پنج سال به تحصیل و تحقیق خود در این حوزه ادامه داد که مجموعاً مدت اقامت و تحصیل وی در حوزه اصفهان نه سال طول کشید.(6) در همین مدت، او به مراتب عالی از اجتهاد دست یافت (7) آیت الله بروجردی در سال 1319 ه.ق. نخست جهت دیدار با پدر به وطن بازگشت؛ بعد بنا به سفارش و تأکید پدر، عازم نجف اشرف شد. در این حوزه به مدت نه سال از محضر علمی حضرات آیات عظام: آخوند خراسانی و شیخ الشریعه اصفهانی، فقه و اصول و رجال آموخت. حضور محققانه او در دروس فقهای نجف، شور و شوق و تحرک خاصی در آن حوزه ایجاد کرد. به طوری که استعداد، نبوغ، تیزهوشی، فهم و شعور و سرعت انتقال وی همه را به شگفتی و حیرت واداشت و آوازه علمی آقا حسین بروجردی در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید؛ تا جایی که وی مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانی قرار گرفت. (8)
او در کنار بهره ی علمی از محضر بزرگان نجف، خود کرسی تدریس بپا داشت و کتاب «فصول» را به جمعی از فضلای آن حوزه تدریس کرد. البته این آغاز استادی وی نبود بلکه پیش از آن نیز طی یک دهه اقامت در حوزه اصفهان به طور مرتب کتب شرح لمعه، قوانین و فصول را تدریس کرده بود. تدریس فصول آیت الله بروجردی در نجف از تحقیق و امتیازات بارزی برخوردار بود. او خود نقل کرده است که « در تدریس فصول سعی داشتم همه اشکالات ایشان را به صاحب « قوانین الاصول» جواب گویم.»(9)
این فقیه بزرگ پس از نه سال اقامت در نجف و کسب درجه اجتهاد از دو استاد خویش، در سال 1328 ه. ق. به خاطر دیدار والدین و صله ارحام، عازم شهر بروجرد شد و در میان استقبال کم نظیر علما، فضلا و سایر مردم، وارد این شهر گردید. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سید علی طباطبایی چشم از جهان فرو بست. او اگر چه در نجف به استادش قول بازگشت به حوزه نجف داده بود تا در شکوفایی و بالندگی آن مرکز علمی نقش تاریخی ایفا کند، چنان که بعداً استادش آخوند خراسانی طی مکاتباتی این موضوع را دنبال می کرد، اما درگذشت پدر سرنوشت او را تغییر داد و او در وطن ماندگار شد. چندی بعد در سال 1329 ه.ق. داغ رحلت مرحوم آخوند خراسانی اندوه قبلی وی را مضاعف کرد و او پدر دوم خویش را هم از دست داد؛ چنان که بارها به دوستان گفته بود «مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلب کرد.» (10)
مدت اقامت آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی در این مرحله در شهر بروجرد، حدود سی سال به طول انجامید. او در تمام این مدت به طور مستمر مشغول تحصیل، تألیف و تدریس فقه و اصول و تعلیم شخصیت های بارز حوزوی شد. اغلب آثار مکتوب، ابتکارات علمی ایشان در فقه، اصول و حدیث و رجال که در بخش تألیفات به آن اشاره خواهد شد، حاصل این دوره از اقامت وی در بروجرد است. محل تدریس وی در این شهر مسجد سید جواد، مدرسه ی نوربخش و اغلب منزل خویش بود و در مجلس درس وی شاگردان فاضل بسیاری تربیت شدند. (11) در اینجا به اسامی چند تن از آنان اشاره می شود:
حضرت آیات و حجج اسلام:
1-شیخ محمد ابراهیم مدرسی
2- شیخ حسن کمره ای خاتمی بروجردی
3- شیخ محمدرضا خاتمی بروجردی
4- شیخ علی تألهی خرم آبادی
5- سید اسماعیل گلپایگانی بروجردی
6- سید ابوالمجد طباطبایی
7- شیخ اسماعیل عقدایی بروجردی
8- شیخ محمود جبرئیلی
9- میرزا محمود رازینی
10- شیخ فخرالدین محسنی جناتی
11- سید محسن شریعتمداری
12- سید ابوالحسن قدغونی
13- سید ابوالفضل مجاهدی
14- میرزا ابوالقاسم محقق رازانی
15- شیخ آقا حسین بروجردی
16- شیخ علی اصغر غفوری
17- میرزا علی محمد مروج
18- سید فخرالدین طباطبایی
19- شیخ محمد علی حجتی
20- شیخ بهاء الدین حجتی
21- شیخ حسن امام جمعه
22- سید جلال الدین علوی طباطبایی (12)
وجود پربرکت این عالم تلاشگر، تشنگان علم و معرفت را از شهرهایی چون: قم، کاشان، اصفهان و خوزستان به سوی شهر بروجرد کشانده بود و می رفت تا این شهر را مرکز علم و دانش قرار دهد.
به علاوه، آیت الله بروجردی در این شهر و شهرهای اطراف، مرجع دینی و اجتماعی مردم بود. ظهر و عصر در مسجد« ناسک الدین» و هنگام مغرب و عشا در مسجد « حاج آقا مهدی» به اقامه جماعت می پرداخت و در اواخر نیز مدتی این فریضه ی الهی را در مسجد شاه اقامه می کرد. هر سال ماه مبارک رمضان به منبر می رفت و با بیانات شیوای خویش مردم را به دین و ایمان و پاکی دعوت می نمود. (13) او در سال 1344 ه. ق. از راه عتبات عالیات به زیارت خانه خدا مشرف شد. سال 1345 ه.ق. آن شهر را به قصد کاظمین و سامرا ترک کرد و پس از زیارت حرم امامان معصوم علیه السلام در آن دو شهر از راه بصره وارد ایران شد. این ایام مصادف با مبارزات حاج آقا نورالله و آقا نجفی از علمای اصفهان بر ضد حاکمان مستبدّ وقت بود و آیت الله بروجردی هم در این ارتباط قبل از آن که به وطن برسد، و مورد بازجویی قرار گرفت که منجر به اقامت صد روزه ایشان در تهران گردید. وی بعد از رفع محدودیت، به قصد زیارت حرم امام رضا علیه السلام عازم مشهد شد و پس از سیزده ماه اقامت در جوار امام هشتم، به قم آمد. مدتی هم در کنار بارگاه حضرت معصومه علیه السلام میهمان بود و در نهایت به وطن خود بازگشت و با استقبال پرشور مردم بروجرد وارد این شهر شد و تا سال 1363 ه. ق. در آن جا حضوری نافذ پیدا کرد. (14) او در این مدت علاوه بر فعالیت های معمول حوزوی، آثار عمرانی و آبادانی بسیاری از قبیل تأسیس و بازسازی مساجد، مدارس، و حسینیه ها از خود به یادگار گذاشت. (15)
آیت الله بروجردی سال 1364 ه. ق. به علت معالجه بیماری از بروجرد به تهران آمد و در بیمارستان فیروز آبادی در دو مرحله مورد عمل جراحی قرار گرفت. سیل علمای اعلام از قم، تهران و جاهای دیگر به عیادت ایشان شتافتند. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم که در رأس آن. حاج آقا روح الله خمینی قرار داشت، از این فرصت بهره گرفتند و از آیت الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه ی علمیه قم دعوت به عمل آوردند.(16)
این موضوع پس از اصرار آقایان، بالاخره مورد قبول واقع شد و آیت الله بروجردی عصر پنج شنبه 26/صفر/1364 در میان استقبال بی نظیر مراجع، علما و سایر مردم قم وارد این شهر مقدس شد. وی پس از استقرار کامل، شروع به تدریس فقه و اصول کرد. این درس قبل از ظهر در مسجد عشقعلی و بعد از ظهر در مدرسه فیضیه و گاهی هم در مسجد بالاسر حرم مطهّر برگزار می شد. اغلب فضلا و مدرسین سرشناس از جمله حاج آقا روح الله خمینی و سید محمّد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حائری در این دروس حضور پر نشاط داشتند (17) از طرفی آیت الله سید صدر الدین صدر که خود از مراجع تقلید بود و در صحن بزرگ حرم اقامه ی جماعت می کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد و به احترام او برنامه ی جماعت خود را تعطیل نمود. مرحوم آیت الله سید محمّد حجت یکی دیگر از مراجع وقت، هم پایگاه تدریس خویش را در اختیار ایشان قرار داد. مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری هم که در واقع جزو شاگردان نجف ایشان محسوب می شد به عنوان احترام در درس ایشان شرکت جست. همه این امور روز به روز بر تقویت بنیه رهبری و مرجعیت آیت الله بروجردی افزود. (18)
از سوی دیگر، حدود یک سال بعد در ذی الحجه 1365 آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ تقلید در نجف رحلت کرد. علمای نجف و مقلدین ایشان و به دنبال آن شیعیان سرتاسر جهان به آیت الله بروجردی روی آوردند و در مدت اندکی « مرجعیت علی الاطلاق» ایشان به مرحله ی ظهور رسید. پیش از ورود آیت الله بروجردی به قم، حوزه ی علمیه به سرپرستی حضرات آیات عظام: صدر، حجت و خوانساری اداره می شد و چون دستگاه و تشکیلات مدیریتی در وجود این سه شخصیت بزرگ تقسیم و تفکیک شده بود، استحکام، قاطعیت و صلابت لازم را نمی توانست داشته باشد؛ بلکه بعضی وقت ها به خاطر درگیری های اطرافیان، منشأ تشتت، ضعف، و اختلاف می گردید، مشکلات بسیاری به بار می آورد و فرصت به دست دشمن و دستگاه حاکمه می داد.
1. امام خمینی قدس سرّه
2. عبد الرحیم ربّانی شیرازی
3. شیخ علی پناه اشتهاردی
4. علی صافی گلپایگانی
5. لطف الله صافی گلپایگانی
6. حسینعلی منتظری
7. محمد فاضل لنکرانی
8. حسین نوری
9. ناصر مکارم شیرازی
10. اسماعیل مغزی ملایری
11. محسنی ملایری
12. شیخ مجتبی عراقی
13. محمد واعظ زاده ی خراسانی
14. جعفر سبحانی
15. سید حسین بدلا
16. سید جعفر احمدی
17. سید مرتضی برقعی
18. شیخ حسین کرمانی
19. احمد علی احمدی شاهرودی
20. شیخ محسن حرم پناهی
21. ابراهیم امینی
22. محمد تقی ستوده
23. سید محمد حسین درچه ای
24. عبد الرحیم بروجردی
25. شیخ علی ثابتی همدانی
26. محمد باقر ابطحی اصفهانی
27. محمد علی ابطحی اصفهانی
28. شیخ حسن نایینی
29. شیخ جواد خندق آبادی تهرانی (19)
پی نوشت ها :
1.گلشن ابرار، ج2، ص 662.
2.برای آگاهی بیشتر، ر.ک: خاندان آیت الله بروجردی، نوشته آیت الله بروجردی، ترجمه ی علی دوانی.
3.زندگانی آیت الله بروجردی، ص 73.
4.خاندان آیت الله بروجردی، صص 18 و 19.
5.مجله ی حوزه، ش 53، صص 52 و 57.
6.زندگانی آیت الله بروجردی، ص 95.
7.مجله ی حوزه، ش 43 و 44، ص 314.
8.همان، ص 312.
9.همان، ص 315. گفتنی است فصول از آن شیخ محمد حسین اصفهانی است که در آن به نقد نظرات میرزای قمی صاحب کتاب «قوانین الاصول» پرداخته است.
10.زندگانی آیت الله بروجردی، ص 101.
11.همان، ص 102.
12.مجله ی حوزه، ش 43 و 44، صص 318 تا 320.
13.زندگانی آیت الله بروجردی، صص 102 و 103.
14.همان، ص 104، مجله ی حوزه، ش 43 و 44، صص 333- 337.
15.زندگانی آیت الله بروجردی، صص 225 و 238.
16.زندگی آیت الله العظمی بروجردی، محمد واعظ زاده ی خراسانی، ص 53.
17.الگوی زعامت، محمد علی آبادی، ص 44، و مجلّه ی حوزه، ش 23، ص 42.
18.زندگانی آیت الله بروجردی، صص 119 و 120.
19.رک: چشم و چراغ مرجعیت.