شهریار و شعر ترکی (3)

در میان شاعران ترکی گو،کمتر کسی را می توان یافت که همچون شهریار به مسئله ی قافیه توجه کند. آوردن قوافی ترکی در اشعار عروضی نظیر آنچه در شعرهایی چون
پنجشنبه، 9 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهریار و شعر ترکی (3)

شهریار و شعر ترکی (3)
 

نویسنده : سارا صدریان
منبع : راسخون


 

قافیه در شعرهای ترکی شهریار

در میان شاعران ترکی گو،کمتر کسی را می توان یافت که همچون شهریار به مسئله ی قافیه توجه کند. آوردن قوافی ترکی در اشعار عروضی نظیر آنچه در شعرهایی چون جوانک شاطر، خروس صابر، دعوا و آشتی با غم ، برای پسر عمویم میر ابوالفضل و....می بینیم، کاملا بی سابقه است.
قوافی شهریار در اشعار ترکی را به سه نوع می توان تقسیم کرد :
1. در بعضی از جاها قوافی فارسی و عربی و قوافی ترکی تقریبا به نسبت مساوی در کنار هم به کار گرفته اند.
2. در اشعاری معدود نیز قوافی فارسی - عربی حضور بیشتری دارند. از این میان می توان به غزلی که در رثای زنده یاد میر عبدالحسین خازن سروده شده، غزل «گئتمه ترسا بالاسی» و قطعه ی « در رحلت ختم رسل(ص)» اشاره کرد.
3. در بسیاری از شعرهای شهریار ، تمام یا قریب به تمام قوافی متشکل از واژه های ترکی اند. در منظومه ی «سلام برحیدر بابا» بیش از نود درصد قوافی ترکی است. در شعر بلند «سهندیه» هم بیش از هشتاد درصد قافیه ها را واژه های ترکی تشکیل می دهد.(شعر دوست،1383، : 109)

آرایه های بدیعی

آگاهی شهریار به سنت های ادبی، فقط به استفاده از اوزان و قالب های شعر کهن محدود نمی شود؛ بلکه او از آرایه های لفظی و معنوی هم استادانه بهره می گیرد. صنایع بدیعی در شعر ترکی استاد شهریار، همچون اشعار فارسی او همواره نمودی طبیعی دارند و هیچ گاه به تکلف و تصنع نمی انجامد. شاعر از میان صنایع معنوی به تشبیه، استعاره، تشخیص، تمثیل، تلمیح وتضاد به عنوان عوامل تصویرساز توجه ویژه دارد. دیوان ترکی شهریار مشحون از آرایه های لفظی و معنایی گونه گون است. همین ویژگی کم مانند است که در پایان هر شعری از شهریار ، مخاطب را به آغاز ارجاع می دهد و ذهن او را در ابتدای شعر مستقر می کند که در این نوشتار به نمونه هایی از آنها بسنده می کنیم :

تشبیه:

تشبیه در لغت، مانند کردن چیزی به چیز دیگری است در یک یا چند صفت ؛ اما در اصطلاح علم بیان ، تشبیه، ادعای همانندی و اشتراک چیزی با چیز دیگر است در یک یا چند صفت .(همایی ، 1354، : 230)

تشبیه مطلق :

تشبیه مطلق یا صریح آن است که چیزی را به چیزی تشبیه کنند بدون هیچ قید و شرط .(همان ، : 235)
« یاشیل گؤزلر چراغ تکین یاناردی » (دیوان ترکی،:20)
چشمان سبز او مانند چراغ درخشید (ثروتیان، : 98)
****

تشبیه مرکب :

تشبیه مرکب آن است که دو طرف تشبیه دو چیز یا بیشتر باشد .( همایی، : 234)
« بیچین اوستو، سونبول بیچین اوراقلار
ائله بیل کی، زولفو دارار داراقلار» (دیوان ترکی، : 6)
«وقت درو به سنبله چین داس ها نگر
گویی به زلف شانه زند شانه ها مگر» (ثروتیان، : 51)
****

تشبیه مجمل :

تشبیهی است که وجه شبه در آن ذکر نشده باشد. (پاشایی پایدار ، 1385، : 36 )
« سن بو مهتاب گئجه سی سیره چیخان بیر سرو اول» (دیوان ترکی، :104)
« تو در این شب مهتابی سروی باش که به گردش درآمده است» (ثروتیان، :61)
**** استعاره در اصل همان تشبیه است؛ اما تشبیه فشرده، یعنی تشبیه را آنقدر فشرده می کنیم تا فقط یک قسمت از آن باقی بماند و از دو رکن تشبیه تنها یک رکن آن بر جای باشد، یا مشبّه و یا مشبّه به. ( شمیسا،1374، : 78)

استعاره مرشحه :

آن است که با استعاره ی مصرحه اموری را ذکر کنند که با مستعار منه مناسبت داشته باشد و خاصیت این عمل تأکید تشبیه است .(همایی ، 1354، :253 )
« باشدان آچ یایلیغی افشان ائله سوسن، سونبول
سن بیزیم بایرامیمیزسان، قیشی یاز ائیله میسن» (دیوان ترکی، :101)
«روسری از سر بر گیر و سوسن و سنبل را بیافشان
تو عید مایی؛ زمستان را بهار کرده ای» (ثروتیان، : 37)
****

استعاره ی مصرحه :

آن است که فقط مشبه به در لفظ آمده و منظور گوینده مشبه است .( همایی ، 1354، :250)
« آغ گؤیر چین، آغ قانادین آچارسان
دام – دیوار دان بیر قووزانیب اوچارسان
اولدوز لانیب باکی دئیه قاچارسان.......» (دیوان ترکی، : 47)
«ای کبوتر سفید ! بال های سپیدت را می گشایی
از در و دیوار ها می گذری و پرواز می کنی
ستاره ای می شوی به سوی باکو پرواز می کنی» (شعر دوست، : 146)
****

استعاره مکنیه :

در این استعاره مشبه، به علاوه ی یکی از وابسته های مشبه به وجود دارد.( پاشایی پایدار،1385 ،:37)
« روزگارین دگیر مانی فیرلانیر
مخلوق اونون دیشلرینه توللانیر....» (دیوان ترکی، : 33)
« آسیاب روزگار می چرخد
مردم روی دندانه های آن پرتاب می شوند....» (شعر دوست، : 146)
از ویژگی هایی که شهریار را به سبک هندی پیوند می دهد، توجه اش به دو صنعت تشخیص و تمثیل است. مخاطب شاعر در منظومه های «سلام بر حیدر بابا » و « سهندیه» کوه های حیدر بابا و سهند است. در منظومه ی حیدر بابا، شاهد قدرت کم نظیر شهریار در به کارگیری صنعت تشخیص هستیم، به گونه ای که بسیاری از خوانندگان حیدر بابا هنوز تصور می کنند این منظومه برای پیرمردی روشن ضمیر و فرزانه سروده است و نه یک کوه ! در اینجا دو نمونه را که متضمن صنعت تشخیص است ، باز می خوانیم :
« آغ بولو تلار کوینکلرین سیخاندا» (دیوان ترکی، :2)
« بفشار ابر پیرهن خود را به مرغزار» ( ثروتیان، :47)
****
« آغاجلاردا آللاها باش ایردی» (دیوان ترکی، : 5)
«سر خم کند به محضر حق هر گل و گیاه» (مشروطه چی، : 48)
صنعت تمثیل (اسلوب معادله) در اشعار سنتی شهریار ( به ویژه غزل ها) ضمن تأثیر بر جریان تشکیل و تکوین تصویر ، به تعمیق معنا نیز یاری می رساند و تمثیل آن است که شاعر در ضمن شعر خود ضرب المثلی آورد.( سلطانی نجف آبادی ،1382، :249)
«گؤز یاشلاری هر یئردن آخارسا منی توشلار
دریایه آخار، بللی دی چایلارین ، آخاری » (دیوان ترکی، : 100)
« اشک ها از هر سو که جاری می شوند، مرا نشانه می گیرند
اینکه رودها به سوی دریا جاری می شوند ، طبیعی است» (ثروتیان، :60 )
ایجاد تقابل معنایی با استفاده از واژه های متضاد هم در اغلب موارد منجر به شکل گیری تصاویری زیبا و طبیعی می شود و مقابله آن است که دو مصرع یا دو بیت یا دو جمله یا دو عبارت به ترتیب با همدیگر تضاد و طباق داشته باشند. (سلطانی نجف آبادی، 1382 :260)
« یاخشی پیسدن آغیزدا بیر داد قالار» (دیوان ترکی، :13)
«از نیک و بد، طعمی در دهان می ماند و بس» (مشروطه چی، : 49)
****
« مرده شیرین نامرده چوخ آجی دی » (دیوان ترکی، : 19)
«با مرد شهد بود و به نامرد زهر بود» (ثروتیان، :60)
آشنایی ژرف استاد شهریار با آیات، روایات و قصص قرآنی، همچنین اساطیر و داستان ها باعث شده در اشعار فارسی و ترکی خود تلمیحات زیبایی را به کار بندد. تلمیح از صنایعی است که نه تنها در توسعه ی تصویر خیال و تقدیس معنا مؤثر است؛ بلکه پیوند زدن شعر به سنت ها و باورهای ملی و مذهبی ، به آن اصالت می بخشد و تلمیح در اصطلاح بدیع آن است که گوینده در ضمن کلام به داستانی یا مثلی یا آیه و حدیثی معروف اشاره کند.( همایی، 1371: 328)

کشتی و توفان حضرت نوح (ع):

« بیرخبر چاتدی منه نوح نبی قارغیشی تک
ایچریمده بیله سن قوپدو نه طوفان رستم» (دیوان ترکی، :77)
«خبری به من رسید چون نفرین حضرت نوح (ع)
ای کاش می دانستی در دلم چه طوفانی به پا شد» (مشروطه چی، :60)
****

حضرت موسی (ع) و طور:

«گل چیخاق طور تجلایه، سن اول جلوه ی طور
من ده موسی کیمی اول طوره، تجلایه گلیم» (دیوان ترکی،:105)
« بیا بر فراز طور تجلا صعود کنیم، تو جلوه ی طور باش!
من نیز مانند موسی (ع) به تجلی آن طور بیایم» (مشروطه چی، : 59)

داستان حضرت سلیمان (ع) و مور :

« قاریشقا کیمی دئو نژادی قیمیلدیر
کی خاتم چیخیبدیر سلیمان الیندن » (دیوان ترکی، : 228 )
«نژاد دیو چون موران در هم می لولند
که خاتم از انگشت سلیمان به در آمده است» (شعر دوست، : 148)
یکی از ویژگی های اشعار شهریار، تجانس حروف و الفاظ است که کلام شاعر را آهنگین تر و دلنشین تر ساخته است. طبع و قریحه ی روان و آشنایی با موسیقی شاید عوامل اصلی پدید آورنده ی این ویژگی باشند. (شعر دوست،1383، :139)
کاربرد تجنیس بدون توجه و تعمد بر حسب طبیعت موسیقی و آهنگ است که در ذهن شاعر باعث تتابع کلماتی با صداهای مشترک شده است ، همچنانکه در بسیاری از ضرب المثل ها و کلمات قصار و اصطلاحات موجود در زبان ها نیز به چنین رابطه ای بین کلمات بر می خوریم .(میر صادقی،1373، :52) نمونه های بسیاری از انواع جناس در شعر های ترکی شهریار به چشم می آید. جناس زاید و مزیل پر بسا مدترین گونه ی جناس در دیوان ترکی شاعر است .در اینجا به اختصار به چند نوع جناس اشاره می شود:

جناس زاید:

آن است که دو رکن متجانسش در اول یا در آخر یا در وسط، نسبت به دیگری حرف یا حروفی اضافه داشته باشد. (سلطانی نجف آبادی،1382،:51)
« آغرین آلیم، منیم باغریم چاتلادی» (دیوان ترکی، :54)
«دردت به جانم من دیگه زهره ترک شدم» (مشروطه چی، :60)
***
« من علی اوغلویام آزاده لرین مردی، مرادی» (دیوان ترکی،:72)
«من فرزند علی(ع) هستم ،آ ن مقتدا و مراد آزادگان» (شعر دوست، :148 )

جناس تام:

جناسی است که ارکان متجانس آن در گفتن و نوشتن و حرف و حرکت و نقطه یکسان و تنها در معنی اختلاف داشته باشند.(سلطانی نجف آبادی،1382، : 44)
« ناز بالاسان، بیرک ده نازین یوخ » (دیوان ترکی،:54)
«بچه نازی هستی که برای کسی ناز نمی کنی» (مشروطه چی ،:106)
****

جناس مرکب:

آن است که یکی از ارکان متجانسش مرکب و دیگری ساده باشد. (سلطانی نجف آبادی،1382،:65)
« اولدوز سایاراق گوزله میشم هر گئجه یاری
گئج گلمه دیر یار یئنه اولموش گئجه یاری» (دیوان ترکی،:99)
«همه شب در حال شمردن ستارگان به انتظار یار نشسته ایم
یار دیر کرده است و باز شب از نیمه گذشته است» (مشروطه چی،:90)
****

جناس لاحق:

آن است که دو کلمه ی متجانس آن در یکی از حروف اول یا وسط غیر از حرف اخر اختلاف داشته باشند.(سلطانی نجف آبادی،1382،:79)
« آرازی سرین گؤردوکده اومار
خزری درین گؤردوکجه جومار» (دیوان ترکی،:79)
«وقتی می بیند ارس سرد است ،(آب) می خواهد
وقتی خزر را ژرف می یابد ،هجوم می آورد» ( شعر دوست، : 149)
****

جناس مطرف :

آن است که دو رکن متجانس آن فقط درحرف اخر اختلاف داشته باشند.(بهزادی،1380، :87)
« قارا بختین یئنه اوزو آغ اولسون
یاردا بیزدن یاد ائله ییب ساغ اولسون» (دیوان ترکی، :47)
«باز روی بخت سیاه سپید باد
زنده باد یار که یاد ما کرده» (شعر دوست، : 149)
*****
اشتراک حروف در واژه های یک مصراع یا بیت ، گونه ای از جناس است که هر چند شاعران متقدم بدان توجه داشته اند ؛ اما در بدیع سنتی مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. در شعر های ترکی شهریار، نمونه های این جناس کم نیست :
« قوی قوزولار آیین شایین اوتلاسین
قویونلارین قویروقلارین قاتلاسین» (دیوان ترکی، :28)
«بگذار بره های تو آسوده تر چرند
وان گله های فربه تو دنبه پرورند» (ثروتیان، : 65)
تکرار همخوان «ق»، به عنوان یک عامل آهنگ زای درون وزنی عمل کرده است. یا تکرار هم خوان های «س» که هم از نظر آواشناختی و هم از نظر املایی صوری برخی ویژگی های مشترک دارند :
«سئللر سولار شاققیلداییب آخاندا» (دیوان ترکی ، : 1)
«حیدر بابا چو ابر شخد غرد آسمان» (ثروتیان ، :47)
مجموع این صنایع که همه به گونه ای بر خاسته از تجانس لفظی اند ، بار موسیقیایی شعرهای شهریار را مضاعف ساخته است .
نتیجه گیری
لطف سخن شهریار و چیرگی بی نظیر او در سرودن شعر به دو زبان «فارسی- آذری» شهرت ویژه ای به این پیر آستان عرفان بخشیده و شهرتش از فراسوی مرزهای جغرافیایی ایران به سرزمین های دیگر ره گشوده و سخنان دل نشین او روشنی بخش دل شیفتگان معرفت الهی گشته و همین نکته است که شهریار را در میان اقران و شاعران معاصر ممتاز و بی نظیر نموده است.
منابع و مآخذ :
1-آرین پور، یحیی، از نیما تا روزگار ما .تهران: زوار،1370 ؛
2-استعلامی ، محمد،ادبیات امروز ایران.تهران:امیر کبیر،1355 ؛
3-تجلیل ، جلیل،معانی و بیان ، تهران:دانشگاه تهران،1362 ؛
4-........................و دیگران ،برگزیده ی متون ادب فارسی.تهران: مرکز نشر دانشگاهی ،1386 ؛
5-تقوی، نصر اله، هنجار گفتار.اصفهان: فرهنگ سرای اصفهان،1363 ؛
6- ثروتیان،بهروز،سلام بر حیدر بابا.تهران:سروش،1374 ؛
7-جلالی،حسین،زبان و ادبیات فارسی عمومی ، اصفهان: دژنپشت ، 1388 ؛
8- چشمه ی خورشید ،تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،کنگره ی بزرگ داشت مولانا فضولی،1374 ؛
9- حاکمی، اسماعیل ،آشنایی با ادبیات فارسی. تهران: رز، 1350؛
10-...........................،ادبیات معاصر.تهران:دانشگاه ابوریحان،1354 ؛
11- حریری،ناصر،درباره ی هنر و ادبیات . بابل:کتابسرای بابل ،1369 ؛
12- خشگنابی،آزاده،حیدر بابا ، تهران:انتشارات فتحی،1371 ؛
13- رستگار فسایی،منصور،انواع شعر فارسی. شیراز:نوید،1380 ؛
14- سلطانی نجف آبادی،محمد علی،بدیع یا اکسیر سخن فارسی.نجف آباد: انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ،1382؛
15- بهزادی،حسین،سیری در بدیع.تهران: امیر کبیر،1380؛
16- سمیعی،کیوان،تحقیقات ادبی یا سخنانی پیرامون شعر و شاعری،تهران:زوار،1361 ؛
17- شمیسا،سیروس،انواع ادبی ، تهران:فردوسی،1373 ؛
18-..........................،کلیات سبک شناسی.تهران:فردوسی،1380 ؛
19-..........................،معانی و بیان2.تهران:انتشارات پیام نور،1370 ؛
20- شوکور اوا، اسمیرا، محمد حسین شهریار. باکو: معارف ، 1999 ؛
21- شهریار، محمد حسین ، دیوان شهریار.تهران: کنگره ی بزرگداشت شهریار،1371 ؛
22- ........................،دیوان ترکی.تهران : کنگره ی بزرگداشت شهریار، 1371 ؛
23- صفا، ذبیح الله،گنج سخن.جلد 1 ،تهران:ابن سینا،1339 ؛
24-......................،تاریخ ادبیات در ایران.تهران:فردوسی،1363؛
25- صیاد کوه،اکبر و دیگران،سخن شیرین فارسی.تهران: سمت،1385 ؛
26- طغیانی،اسحاق و جمالی ، فاطمه، گزیده ی سخن پارسی و دانش های ادبی.اصفهان: نشر اسحاق طغیانی، 1388 ؛
27- فروزانفر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران.تهران: خوارزمی،1350 ؛
28- مشروطه چی،کریم،سلام بر حیدر بابا.تهران:دنیا،1373 ؛
29- مؤتمن، زین العابدین، تحول شعر فارسی.تهران:حافظ،1339 ؛
30- میر صادقی،میمنت،واژه نامه ی هنر شاعری.تهران: کتاب مهناز،1373 ؛
31- ناتل خانلری،پرویز، وزن شعر فارسی.تهران: دانشگاه تهران،1337 ؛
32- .............................،تاریخ زبان فارسی.تهران: نشر نو، 1365 ؛
33- ناصر الفقرا، محمد تقی، سیمرغ و قاف. تبریز: نشر آیین،1375 ؛
34- نطقی،حمید، هنر شهریار.تهران: زوار، 1363 ؛
35- نیک اندیش نوبر ، بیوک ، در خلوت شهریار. تبریز: نشر پریور ، 1379 ؛
36- وحیدیان کامیار،تقی،حرف های تازه در ادبیات فارسی.اهواز : جهاد دانشگاهی،1370 ؛
37 - همایی، جلال الدین،فنون بلاغت و صناعات ادبی.تهران: دانشگاه ابوریحان،1354.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما