مسیر جاری :
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
هتل بینالمللی کیش یا پارمیدا مشهد: مقایسه اقامت در دونقطه متفاوت
قیمت ایمپلنت کامل فک بالا و پایین
چطور بلیط های چارتر لحظه آخری را با بهترین قیمت پیدا کنیم؟
گیتار بیس یا گیتار الکتریک؛ یادگیری کدامیک آسانتر است؟
آشنایی با مشکلات و تعمیر سایبان برقی
تأثیر استفاده از کفش مناسب بر پیشگیری از آسیبهای اسکلتی
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
مهم ترین خواص هویج سیاه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
چگونه به دوران طلایی شعر برگردیم؟
از زمانی که انسان احساس را در خود کشف کرد، از وقتی که انسان دانست چیزی غیر از عقل و منطق نمی تواند بر او حکم کند و در او تاثیر بگذارد، از وقتی که بشر دانست که می تواند با احساس خود هر اتفاق غیر ممکنی را...
آشنایی با شهریار تبریزی
شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا...
شهریار و شعر ترکی (3)
در میان شاعران ترکی گو،کمتر کسی را می توان یافت که همچون شهریار به مسئله ی قافیه توجه کند. آوردن قوافی ترکی در اشعار عروضی نظیر آنچه در شعرهایی چون
شهریار و شعر ترکی (2)
سفر مادر شاعر (کوکب خانم) به تهران در سال 1325 برای پرستاری از فرزند شیفته و آشفته ، باعث تجدید خاطرات کودکی شهریار شد و این گونه بود که او جدّی تر از گذشته
شهریار و شعر ترکی (1)
شهریار، شاعر نیرومندی است که با استفاده ی ماهرانه از کلیه ی مشخصات هنری نظم کلاسیک، پا را از دایره ی محدود آن فراتر گذاشته و سنن دیرین نظم کلاسیک را در هم شکسته و
شعری در مدح حافظ از زبان شهریار
در این مقاله شعری زیبا در مدح حافظ به قلم شهریار شاعر غزل سرای معاصر را خواهیم خواند.
اي کعبه دري باز بر وي دل ما کن
وي قبله دل و ديدهي ما قبله نما کن اي کعبه دري باز بر وي دل ما کن
وانگاه يکي جلوه در آئينهي ما کن از سينهي ما سوختگان آينهاي ساز
اين شيشهي دل آينهي غيب نما کن با زيبق اين اشک و به خاکستر اين...
باز شد روزني از گلشن شيراز به من
ميکشد نرگس و نارنج سري باز به من باز شد روزني از گلشن شيراز به من
جاي آن را که چنان سرو کند ناز به من سروناز ارم از دور به من کرد سلام
کو فروتابد از آن کوه سرافراز به من افق طالع من طلعت باباکوهي...
نه عقلي و نه ادراکي و من خود خاک و خاشاکي
چه گويم با تو کز عزت وراي عقل و ادراکي نه عقلي و نه ادراکي و من خود خاک و خاشاکي
چه نسبت نور پاکي را به چون من خاک ناپاکي نه مشکاتم که مصباح جمال عشقم افروزد
پس از افتادگي سر وامگير اي نفس کز خاکي...
به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان
اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم به مرگ زنده شدن هم حکايتي...