مسیر جاری :
طرز تهیه تن ماهی خانگی
نظام مدیریت وقف و امور خیریه در قطر، تحلیلی از ساختارها، نهادها و رویکردهای اسلامی
اگه خیارشور زیادی شور شد چه کنیم؟
سیمای چهار مادر آسمانی: آمنه، فاطمه بنت اسد، خدیجه و فاطمه زهرا (علیهمالسلام)
هر آنچه باید درباره قدیمی ترین کلیسای جهان بدانید
مقاوم ترین گل های آپارتمانی
خوشمزه ترین روش پخت ماهی
والدین آگاه با عیدی بچه ها چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
راه های مودبانه برای «متوقف کردن» افراد پرحرف
عجیب ترین قوانین مدارس دنیا
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چهار زن برگزیده عالم
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل زیارتنامه امام رضا علیه السلام + صوت و ترجمه
شهریار
گر من از عشق غزالي غزلي ساختهام
شيوهي تازهاي از مبتذلي ساختهام گر من از عشق غزالي غزلي ساختهام
چون نگاهش غزل بيبدلي ساختهام گر چو چشمش به سپيدي زدهام نقش سياه
با چه ياران دغا و دغلي ساختهام شکوه در مذهب درويش حرامست ولي...
شهریار
يا رب مباد کز پا جانان من بيفتد
درد و بلاي او کاش بر جان من بيفتد يا رب مباد کز پا جانان من بيفتد
درد آن بود که از پا درمان من بيفتد من چون ز پا بيفتم درمان درد من اوست
دردانهام ز چشم گريان من بيفتد يک عمر گريه کردم اي آسمان...
شهریار
بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند
به گوشم نالهي بلبل هزاران داستان خواند بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند
دگر سازش غمانگيز است و آواز خزان خواند به مرغان بهاري گو که اين مرغ خزان ديده
اگر خواند به آهنگ دراي کاروان خواند...
شهریار
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
خواب ديدم که خيال تو به مهمان آمد خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
گنجي از نو به سراغ دل ويران آمد گوئي از نقد شبابم به شب قدر و برات
مردمي کرد و بر اين روزن زندان آمد ماه درويشنواز از پس قرني...
شهریار
کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد
بلبل شيفته، شوريده و شيدا باشد زلف دوشيزهي گل باشد و غماز نسيم
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد سر به صحرا نهد آشفتهتر از باد بهار...
شهریار
اي آفتاب هالهاي از روي ماه تو
مه برلب افق لبهاي از کلاه تو اي آفتاب هالهاي از روي ماه تو
شمع شبي سياهم و چشمم به راه تو لرزنده چون کواکب گاه سپيده دم
خورشيد و مه سري به سنان سپاه تو کي ميرسي به پرچم خونين چون شفق
شهریار
سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند
ز جوي آب بقا هم به چابکي بجهند سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند
که جلوهگاه جلال و جمال پادشهند جلا و جوهر اين بوالعجب گدايان بين
که خرقهها همه اينجا به رهن باده نهند برون رو از خود و آنگه درون...
شهریار
برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت
بازار شوق پردگيان باز درگرفت برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت
ابري به هم برآمد و ماهي به برگرفت شمع طرب شکفت در آغوش اشک و آه
سر بيخبر به ما زد و از ما خبر گرفت زين خوشترت کجا خبري در زند که دوست...
شهریار
اين همه جلوه و در پرده نهاني گل من
وين همه پرده و از جلوه عياني گل من اين همه جلوه و در پرده نهاني گل من
و آن ندانيم که خود چيست تو آني گل من آن تجلي که به عشق است و جلالست و جمال
يک دهن وصف تو هر دل به زباني گل من از صلاي ازلي تا...
شهریار
شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
خمار و سست ولي سخت بيقرار تو بودم نسيم زلف تو پيچيده بود در سر و مغزم
همه به فکر و خيال تو و به کار تو بودم همه به کاري و من...