کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد

گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد بلبل شيفته، شوريده و شيدا باشد زلف دوشيزه‌ي گل باشد و غماز نسيم هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد سر به صحرا نهد آشفته‌تر از باد بهار
سه‌شنبه، 8 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد
کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد
کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد

شاعر : شهريار

گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد کاش پيوسته گل و سبزه و صحرا باشد
بلبل شيفته، شوريده و شيدا باشد زلف دوشيزه‌ي گل باشد و غماز نسيم
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد سر به صحرا نهد آشفته‌تر از باد بهار
چنگ و ني باشد و مي باشد و مينا باشد رستخيز چمن و شاهد و ساقي مخمور
طوطي جانم از آن پسته شکرخا باشد يار قند غزلش بر لب و آب آينه‌گون
چون چراغ کرجي‌ها که به دريا باشد لاله افروخته بر سينه مواج چمن
واي از اين عمر که افسانه و ريا باشد اين شکرخواب جواني است که چون باد گذشت
خزفست آنچه که در چنته دنيا باشد گوهر از جنت عقبا طلب اي دل ورنه
که دگر قسمت ديدار نه پيدا باشد شهرياراز رخ احباب نظر باز مگير


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط