مسیر جاری :
چرا در اسلام اگر مادر قاتل فرزندش باشد، اعدام میشود، اما پدر نمی شود؟
پوستر فرازی از زیارت نامه حضرت اباالفضل العباس
پوستر خطبه امام حسین(ع) در صبح عاشورا
شب یلدا چی را با چی نخوریم؟!
به جای هندوانه در شب یلدا، چی بخوریم؟
چاپ شاپرک؛ همراه هوشمند برندها در دنیای چاپ آنلاین و بستهبندی حرفهای
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا؛ فصل 5 - ماده 56: دستورالعملهای اجرایی
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا؛ فصل 5 ماده 55
زیست معنوی امام علی (علیهالسلام) در انتخاب خوراک و پوشاک
قانون هوش مصنوعی اروپا - فصل4؛ ماده 29: درخواست نهاد ارزیابی انطباق برای اعلام رسمی
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
استنادات قرآنی حضرت زهرا (س) در خطبۀ فدکیه؛ از تبیین حق تا افشای باطل
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
چهار زن برگزیده عالم
طریقه خواندن نماز امام زمان در روز سه شنبه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
شهریار
دير آمدي که دست ز دامن ندارمت
جان مژده دادهام که چوجان در برارمت دير آمدي که دست ز دامن ندارمت
ابري شدم ز شوق که اشگي ببارمت تا شويمت از آن گل عارض غبار راه
تا درکشم به سينه و در بر فشارمت عمري دلم به سينه فشردي در انتظار
شهریار
دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود در کهن گلشن طوفانزدهي خاطر من
غرق بوي گل و غوغاي هزار آمده بود سوسنستان که همآهنگ صبا ميرقصيد...
شهریار
نالدم پاي که چند از پي يارم بدواني
من بدو ميرسم اما تو که ديدن نتواني نالدم پاي که چند از پي يارم بدواني
عاشق پا به فرارم تو که اين درد نداني من سراپا همه شرمم تو سراپا همه عفت
يک نظر در تو ببينم چو تو اين نامه بخواني چشم خود در...
شهریار
چه شد آن عهد قديم و چه شد آن يار نديم
خون کند خاطر من خاطرهي عهد قديم چه شد آن عهد قديم و چه شد آن يار نديم
دل بشکستهي عاشق ننوازد به نسيم چه شدن آن طره پيوند دل و جان که دگر
چون پسندي که شود تنگتر از چشم ليم آن دل بازتر از دست کريمم...
شهریار
آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفري
ما هم از کارگه ديده نهان شد چو پري آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفري
بعد از اين دست من و دامن ديوانه سري باز در خواب سر زلف پري خواهم ديد
سوخت در فصل گلم حسرت بي بال و پري منم آن مرغ گرفتار که در کنج...
شهریار
در دياري که در او نيست کسي يار کسي
کاش يارب که نيفتد به کسي کار کسي در دياري که در او نيست کسي يار کسي
نپسنديد دل زار من آزار کسي هر کس آزار من زار پسنديد ولي
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسي آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
شهریار
نالد به حال زار من امشب سهتار من
اين مايهي تسلي شبهاي تار من نالد به حال زار من امشب سهتار من
جز ساز من نبود کسي سازگار من اي دل ز دوستان وفادار روزگار
من غمگسار سازم و او غمگسار من در گوشهي غمي که فراموش عالمي است
شهریار
راه گم کرده و با رويي چو ماه آمدهاي
مگر اي شاهد گمراه به راه آمدهاي راه گم کرده و با رويي چو ماه آمدهاي
گر بپرسيدن اين بخت سياه آمدهاي باري اين موي سپيدم نگر اي چشم سياه
حذر اي آينه در معرض آه آمدهاي کشتهي چاه غمت را نفسي هست...
شهریار
گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اينجا
فداي اشتباهي کرد او را گاهگاه اينجا گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اينجا
فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اينجا مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما يارب
نيايد فيالمثل آري گرش افتد کلاه اينجا کله...
شهریار
اي غنچهي خندان چرا خون در دل ما ميکني
خاري به خود ميبندي و ما را ز سر وا ميکني اي غنچهي خندان چرا خون در دل ما ميکني
کاخت نگون باد اي فلک با ما چه بد تا ميکني از تير کجتابي تو آخر کمان شد قامتم
با دوست هم رحمي چو با دشمن مدارا ميکني...