مسیر جاری :
طرز تهیه تن ماهی خانگی
نظام مدیریت وقف و امور خیریه در قطر، تحلیلی از ساختارها، نهادها و رویکردهای اسلامی
اگه خیارشور زیادی شور شد چه کنیم؟
سیمای چهار مادر آسمانی: آمنه، فاطمه بنت اسد، خدیجه و فاطمه زهرا (علیهمالسلام)
هر آنچه باید درباره قدیمی ترین کلیسای جهان بدانید
مقاوم ترین گل های آپارتمانی
خوشمزه ترین روش پخت ماهی
والدین آگاه با عیدی بچه ها چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
راه های مودبانه برای «متوقف کردن» افراد پرحرف
عجیب ترین قوانین مدارس دنیا
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چهار زن برگزیده عالم
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل زیارتنامه امام رضا علیه السلام + صوت و ترجمه
شهریار
به تيره بختي خود کس نه ديدم و نه شنيدم
ز بخت تيره خدايا چه ديدم و چه کشيدم به تيره بختي خود کس نه ديدم و نه شنيدم
ولي دريغ که در روزگار دوست نديدم براي گفتن با دوست شکوهها به دلم بود
چرا که تير ندامت بدوخت چشم اميدم وگر نگاه اميدي بسوي...
شهریار
اي جگر گوشه کيست دمسازت
اي جگر گوشه کيست دمسازت
شهریار
نه وصلت ديده بودم کاشکي اي گل نه هجرانت
که جانم در جواني سوخت اي جانم به قربانت نه وصلت ديده بودم کاشکي اي گل نه هجرانت
چقدر آخر تحمل بلکه يادت رفته پيمانت تحمل گفتي و من هم که کردم سالها اما
حذر از خار دامنگير کن دستم به دامانت چو بلبل...
شهریار
ماها تو سفر کردي و شب ماند و سياهي
نه مرغ شب از نالهي من خفت و نه ماهي ماها تو سفر کردي و شب ماند و سياهي
کز بعد مسافر نفرستند سياهي شد آه منت بدرقهي راه و خطا شد
سازم به قطار از عقب قافله راهي آهسته که تا کوکبهي اشک دل افروز...
شهریار
بار ديگر گر فرود آرد سري با ما جواني
داستانها دارم از بيداد پيري با جواني بار ديگر گر فرود آرد سري با ما جواني
من چرا از دل نگويم وا جواني وا جواني وا عزيزا گوئي آخر گر عزيزت مرده باشد
من ز خود آزردم از فرط جوانيها جواني خود جواني...
شهریار
تا کي در انتظار گذاري به زاريم
باز آي بعد از اينهمه چشم انتظاريم تا کي در انتظار گذاري به زاريم
جان سوز بود شرح سيه روزگاريم ديشب به ياد زلف تو در پردههاي ساز
ديشب که ساز داشت سرسازگاريم بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
شهریار
طبعم از لعل تو آموخت در افشانيها
اي رخت چشمهي خورشيد درخشانيها طبعم از لعل تو آموخت در افشانيها
تا نسيمت بنوازد به گل افشانيها سرو من صبح بهار است به طرف چمن آي
چشم خورشيد شود خيره ز رخشانيها گر بدين جلوه به درياچه اشگم تابي
شهریار
آتشي زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آنچنان سوخم از آتش هجران که مپرس آتشي زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آشنايا گله دارم ز تو چندان که مپرس گلهئي کردم و از يک گله بيگانه شدي
نالههائي است در اين کلبهي احزان که مپرس مسند مصر ترا...
شهریار
دستي که گاه خنده بن خال ميبري
اي شوخ سنگدل دلم از حال ميبري دستي که گاه خنده بن خال ميبري
دست از حريف خويش بدان خال ميبري هر کس به نرد حسن تو زد باخت پس بگو
زان خال اگر گذشت بدين چال ميبري چالي فتد به گونهات از نوشخند و...
شهریار
تا که از طارم ميخانه نشان خواهد بود
طاق ابروي توام قبلهي جان خواهد بود تا که از طارم ميخانه نشان خواهد بود
سر ما خاک در دردکشان خواهد بود سرکشان را چو به صاف سرخم دستي نيست
چشم ما در پي خوبان جهان خواهد بود پيش از آني که پر از خاک...