مسیر جاری :
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
هتل بینالمللی کیش یا پارمیدا مشهد: مقایسه اقامت در دونقطه متفاوت
قیمت ایمپلنت کامل فک بالا و پایین
چطور بلیط های چارتر لحظه آخری را با بهترین قیمت پیدا کنیم؟
گیتار بیس یا گیتار الکتریک؛ یادگیری کدامیک آسانتر است؟
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نيست
با دل اين قصه نگويم که به دلخواهش نيست کاروان آمد و دلخواه به همراهش نيست
اين چه راهيست که بيرون شدن از چاهش نيست کاروان آمد و از يوسف من نيست خبر
کاروان بار نبند شب اگر ماهش نيست ماه من نيست در...
گربه پيرانه سرم بخت جواني به سر آيد
از در آشتيم آن مه بي مهر درآيد گربه پيرانه سرم بخت جواني به سر آيد
با دم عيسويم ايندم آخر به سر آيد آمد از تاب و تبم جان به لب اي کاش که جانان
به تماشاي من از روزنهي کلبه درآيد خوابم آشفت و چنان...
رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي
شيوهام چشم چراني و قدح پيمائي رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي
عاشقانند به هم عاشقي و رسوائي عاشقم خواهد و رسواي جهاني چکنم
کار هر بوالهوسي نيست قلم فرسائي خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت
ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گوئي به سرم ريخت چو اين قصه شنودم ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
با که گويم که در خانه به رويش نگشودم آنکه ميخواست برويم در دولت بگشايد
من که يک عمر شب از دست خيالش نغنودم آمد آن دولت...
صبا به شوق در ايوان شهريار آمد
که خيز و سر به در از دخمه کن بهار آمد صبا به شوق در ايوان شهريار آمد
که پردههاي شب تيره تار و مار آمد ز زلف زرکش خورشيد بند سيم سه تار
که باغ و بيشهي شمران شکوفه زار آمد به شهر چند نشيني شکسته...
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو يکي بپرس از اين غم که به من چه کار دارد مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
که وصال هم بلاي شب انتظار دارد نه بلاي جان عاشق شب هجرتست تنها
که شراب نااميدي چقدر خمار دارد تو که از مي جواني همه سرخوشي...
اشکش چکيد و ديگرش آن آبرو نبود
از آب رفته هيچ نشاني به جو نبود اشکش چکيد و ديگرش آن آبرو نبود
ديگر به چاک سينه مجال رفو نبود مژگان کشيد رشته به سوزن ولي چه سود
صحبت بجز حکايت سنگ و سبو نبود ديگر شکسته بود دل و در ميان ما
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را / نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
مايهي حسن ندارم که به بازار من آئي
جان فروش سر راهم که خريدار من آئي مايهي حسن ندارم که به بازار من آئي
تا به دام غزل افتي و گرفتار من آئي اي غزالي که گرفتار کمند تو شدم باش
همه در حسرتم اي گل که به گلزار من آئي گلشن طبع من آراسته...
ايرجا سر بدرآور که امير آمده است
چه اميري که به عشق تو اسير آمده است ايرجا سر بدرآور که امير آمده است
نوشداروست ولي حيف که دير آمده است چون فرستادهي سيمرغ به سهراب دلير
چون غزالي به سر کشتهي شير آمده است گوئي از چشم نظرباز تو...