رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي

شيوه‌ام چشم چراني و قدح پيمائي رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي عاشقانند به هم عاشقي و رسوائي عاشقم خواهد و رسواي جهاني چکنم کار هر بوالهوسي نيست قلم فرسائي خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت
سه‌شنبه، 24 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي
رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي
رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي

شاعر : شهريار

شيوه‌ام چشم چراني و قدح پيمائي رندم و شهره به شوريدگي و شيدائي
عاشقانند به هم عاشقي و رسوائي عاشقم خواهد و رسواي جهاني چکنم
کار هر بوالهوسي نيست قلم فرسائي خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت
اي برازنده به بالاي تو بزم آرائي نيست بزمي که به بالاي تو آراسته نيست
ياد پروانه پر سوخته بي پروائي شمع ما خود به شبستان وفا سوخت که داد
زلف معشوقه نديديم بدين زيبائي لعل شاهد نشينديم بدين شيريني
تا ستانم من از او داد شب تنهائي کاش يک روز سر زلف تو در دست افتد
از جبين تابدش انوار مبارک رائي پير ميخانه که روي تو نمايد در جام
شهره شد در همه آفاق به شکرخائي شهريار از هوس قند لبت چون طوطي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط