مسیر جاری :
طرز تهیه تن ماهی خانگی
نظام مدیریت وقف و امور خیریه در قطر، تحلیلی از ساختارها، نهادها و رویکردهای اسلامی
اگه خیارشور زیادی شور شد چه کنیم؟
سیمای چهار مادر آسمانی: آمنه، فاطمه بنت اسد، خدیجه و فاطمه زهرا (علیهمالسلام)
هر آنچه باید درباره قدیمی ترین کلیسای جهان بدانید
مقاوم ترین گل های آپارتمانی
خوشمزه ترین روش پخت ماهی
والدین آگاه با عیدی بچه ها چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
راه های مودبانه برای «متوقف کردن» افراد پرحرف
عجیب ترین قوانین مدارس دنیا
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
کاربردهای انرژی هسته ای
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
شهریار
بيتو اي دل نکند لاله به بار آمده باشد
ما در اين گوشه زندان و بهار آمده باشد بيتو اي دل نکند لاله به بار آمده باشد
چه بهاري که گلش همدم خار آمده باشد چه گلي گر نخروشد به شبش بلبل شيدا
به سراغ غزل و زمرمه يار آمده باشد نکند بيخبر از...
شهریار
اگر چه رند و خراب و گداي خانه به دوشم
گدائي در عشقت به سلطنت نفروشم اگر چه رند و خراب و گداي خانه به دوشم
توئي که چشمهي نوشي من از تو چشم نپوشم اگر چه چهره به پشت هزار پرده بپوشي
گرسنهي غم عشقند و عاشقند به جوشم چو ديگجوش فقيران بر...
شهریار
بلبل عشقم و از آن گل خندان گويم
سخن از آن گل خندان به سخندان گويم بلبل عشقم و از آن گل خندان گويم
غزل خود به غزالان غزلخوان گويم غزلآموز غزالانم و با ناي شبان
که پريشان کندم گر نه پريشان گويم شعر من شرح پريشاني زلفي است شگفت...
شهریار
خوشست پيري اگر مانده بود جان جواني
ولي ز بخت بد از من نه جسم ماند و نه جاني خوشست پيري اگر مانده بود جان جواني
کزان کرانه بهاري گذشت يا که خزاني چو من به کنج رياضت خزيده را چه تفاوت
چو ميرسي به لب چشمهاي و آبرواني وداع يار بياد...
شهریار
ندار عشقم و با دل سر قمارم نيست
که تاب و طاقت آن مستي و خمارم نيست ندار عشقم و با دل سر قمارم نيست
که دست بردي از اين بخت بدبيارم نيست دگر قمار محبت نميبرد دل من
به غير گريه که آن هم به اختيارم نيست من اختيار نکردم پس از تو يار...
شهریار
فريب رهزن ديو و پري تو چون نخوري
که راه آدم و حوا زده است ديو و پري فريب رهزن ديو و پري تو چون نخوري
ولي سپيدهدمان ميرسد پردهدري به پردهداري شب بود عيب ما پنهان
برون ز دايرهي درک و رانش بشري سرود جنگل و درياچه سنفونيهايي است...
شهریار
اي ماه شب دريا اي چشمهي زيبائي
يک چشمه و صد دريا فري و فريبائي اي ماه شب دريا اي چشمهي زيبائي
در پرده نه زيبنده است با آنهمه زيبائي من زشتم و زنداني اما مه رخشنده
غوغاي شبابست و آشوب تماشائي افلاک چراغان کن کفاق همه چشمند
شهریار
شب به هم درشکند زلف چليپائي را
صبحدم سردهد انفاس مسيحائي را شب به هم درشکند زلف چليپائي را
موسي دل طلب و سينهي سينائي را گر از آن طور تجلي به چراغي برسي
اشک سيمين طلبي آينه سيمائي را گر به آئينهي سيماب سحر رشک بري
شهریار
هيچ آفريدهئي به جمال فريده نيست
اين لطف و اين عفاف به هيچ آفريده نيست هيچ آفريدهئي به جمال فريده نيست
فرد و فريد هست و ليکن فريده نيست آن سروناز هم که به باغ ارم در است
ديدار آفتاب به چشم دريده نيست نرگس دريده چشم به ديدار او...
شهریار
رفتم و بيشم نبود روي اقامت
وعدهي ديدار گو بمان به قيامت رفتم و بيشم نبود روي اقامت
يک نظرم جلوهکن بدان قد و قامت گر تو قيامت به وعده دور نخواهي
در خم محراب ابروان به امامت بانگ اذان است و چشم مست تو بينم