منبع: راسخون
چکیده
انسان برای رسیدن به منزلگاه همیشگی باید بارش را از گناهان سبک کند تا مورد رضایت حق تعالی قرار بگیرد و این هیچگاه حاصل نخواهد شد مگر به انجام دستوراتی که در آیات و روایات برای آماده شدن آن بیان شده است، را مو به مو عمل کند. بنابر روایتی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله برای سیر و سلوک و آماده شدن مرگ، چهل دستور العمل را بیان فرمودند که فقط به بیست عملِ آن، اکتفا خواهیم کرد که در پنج هدیه گنجانده شده است و هر یک از هدیهها چهار عمل را از انسان درخواست میکند که با داشتن این اعمال پسندیده، شخص، صاحبِ کلیدی میشود که به وسیله این کلید، درِ خانه سعادت به رویش باز میشود و حتی از خداوند آرزوی مرگ را درخواست میکندکلید واژه
مرگ، آماده شدن برای مرگ، اطاعت از خداوند، دوری از گناهان، آرزو کردن مرگمقدمه
کلام ارزشمندی را در قرآن کریم داریم که خداوند میفرماید: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ گویا مرگ را تشبیه کرده به چیزی که چشیدنی باشد آن گاه حکم کرده به اینکه این چشیدنی را همه خواهند چشید و خلاصه، مرگ عمومی است و مراد این است که هر کس به زودی و به طور قطع خواهد مرد. وقتی در زندگی مسئلهایی بسیار حائز اهمیت باشد آن را در زهنمان بسیار تداعی و تکرار میکنیم همین طور خداوند آیه شریفه را به خاطر اهمیتش سه بار در قرآن به بندگانش متذکر شده است.زندگی دنیا جز ایامی ناچیز نیست، پس زینت و جلوه زندگی دنیا که یک زینت فانی است شما را از آمادگی برای لقای خدا باز ندارد، و آن آمادگی این است که به خدا ایمان بیاورید، و عمل صالح انجام دهید، که سعادت ابدی دارد و محرومیت از او شقاوت و هلاکت دائمی دارد.
وقتی آیه 125 سوره انعام فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یُؤْمِنُون - پس کسی که خدا بخواهد او را (به خاطر سوابق نیکش) هدایت نماید سینه او را برای (پذیرش) اسلام میگشاید، و کسی را که بخواهد در گمراهیش رها سازد سینهاش را به شدت گرفته و تنگ میکند که گویی به زحمت در آسمان رو به بالا میرود. این گونه خداوند پلیدی را بر کسانی قرار میدهد که ایمان نمیآورند. نازل شد رسول خدا فرمود: وقتی خداوند نور را در دل کسی بتاباند آن دل فراخ و پر ظرفیت میشود. عرض کردند آیا برای چنین دلی علامتی هست؟ فرمود: علامتش اقبال و رو آوردن به سرای جاوید و اعراض و پرهیز از دار غرور و آمادگی برای مرگ قبل از رسیدن آن است.
بنابراین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله برای سیر و سلوک و آماده شدن مرگ چهل دستور العمل را بیان فرمودند و با داشتن و عمل کردن به این دستورات پسندیده دیگر با میل و رغبت میتواند از خداوند مرگ را درخواست کند.
شخصی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: اتاذن لی ان اتمنی الموت، فقال صلی الله علیه و آله: الْمَوْتُ شَیْءٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ سَفَرٌ طَوِیلٌ یَنْبَغِی لِمَنْ أَرَادَهُ أَنْ یَرْفَعَ عَشْرَ هَدَایَا: فقال و ماهی؟
آیا اذن میدهید که تمنای مرگ کنم؟ حضرت فرمود: مرگ چیزی است که از آن چارهای نیست و سفری بسیار طولانی است، سزاوار است کسی که اراده مرگ دارد، ده هدیه آماده کند (و با خود ببرد).
و در اینجا فقط به پنج هدیه بسنده خواهد شد که هر یک از هدایاها دارای چهار عمل میباشد که توضیح آن خواهد آمد بنابراین آن پنج هدیه عبارتند از:
1. هدیة مالک؛ هدیهی مالک خزینه دار جهنم
2. هدیة رضوان؛ هدیهی رضوان خزینه دار بهشت
3. هدیة النبی صلی الله علیه و آله؛ هدیهی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
4. هدیة جبرئیل؛ هدیهی جبرائیل
5. هدیة الله تعالی؛ هدیه خداوند تعالی (1)
هدیه مالک
و هدیة مالک اربعة اشیاء؛ و اما هدیه مالک، خزینه دار دوزخ چهار چیز است:1) البکاء من خشیة الله؛ گریه از ترس خداوند
گریه، نشانه منقطع شدن بنده از غیر خدا است و نشانه خشوع است.پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمْعٍ خَرَجَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ سُفِکَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ بَکَی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَّا سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ رَحِیقِ رَحْمَتِهِ وَ أَبْدَلَهُ ضَحِکاً وَ سُرُوراً فِی جَنَّتِهِ وَ رَحِمَ اللَّهُ مَنْ حَوْلَهُ وَ لَوْ کَانَ عِشْرِینَ أَلْفاً وَ مَا اغْرَوْرَقَتْ عَیْنٌ فِی خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّارِ وَ إِنْ أَصَابَتْ وَجْهَهُ وَ لَمْ یَرْهَقْهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ وَ لَوْ بَکَی عَبْدٌ فِی أُمَّةٍ لَنَجَّی اللَّهُ تِلْکَ الْأُمَّةَ بِبُکَائِهِ
هیچ قطره آبی در پیشگاه خدا دوستتر از قطرهی اشکی که از ترس و بیم خدا ریخته شود و از قطرهی خونی که در راه خدا ریخته شود نیست و هر بندهای که از خوف خدا گریه کند خدا او را از جام رحمتش سیرآب کند و او را در بهشت شادان و خندان کند و خدا به واسطهی او رحم کند بر تمام اطرافیان فامیلش اگر چه شمارهی آنها به بیست هزار برسد و هر چشمی که اشک در آن دوران زند خدا بدنش را بر آتش دوزخ حرام گرداند سختی و ذلت باو نرسد اگر بندهای در میان قومی اشک بریزد خدا به واسطه گریهی او تمام آن مردم را نجات عنایت فرماید. (2)
آثار گریه از ترس خداوند
1. نجات از آتش دوزخ
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْرُجُ مِنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ رَأْسِ الذُّبَابَةِ مِنَ الدُّمُوعِ فَیُصِیبُ حَرَّ وَجْهِهِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ»هر مؤمنی که به اندازه بال مگسی اشک از چشمش بیرون آید و به گونهاش برسد خدا آتش دوزخ را بر او حرام گرداند.
و همچنین فرمود: «لَا تَرَی النَّارَ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ لَا عَیْنٌ سَهِرَتْ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ وَ لَا عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ»
سه چشم است که آتش را نمیبینند چشمی که از خوف خدا گریه کند و چشمی که بیدار بماند در اطاعت پروردگار و چشمی که از نامحرم پوشیده شود. (3)
2. محشور شدن با پیامبران و صالحان
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ بَکَی مِنْ ذَنْبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ بَکَی خَوْفَ النَّارِ أَعَاذَهُ اللَّهُ مِنْهَا وَ مَنْ بَکَی شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ أَسْکَنَهُ اللَّهُ فِیهَا وَ کَتَبَ لَهُ أَمَاناً مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ وَ مَنْ بَکَی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً»هر کس بر گناهی اشک ریزد خدا او را بیامرزد و هر کس از ترس آتش گریه کند خدا او را از آتش نگهدارد و هر کس به عشق بهشت گریه کند خدا او را در بهشت جای دهد و او را از سختی روز قیامت ایمن کند و هر کس از خوف خدا گریه کند خدا او را با پیامبران و راستگویان و شهیدان و مردمان شایسته برانگیزاند و محشور کند و نیکو همراهانید پیامبران و شهدا و صالحین. (4)
3. مستجاب شدن دعا
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ مِفْتَاحُ الرَّحْمَةِ وَ عَلَامَةُ الْقَبُولِ وَ بَابُ الْإِجَابَةِ»گریه از خوف خدا کلید رحمت پروردگار و علامت قبولی اعمال و اجابت دعاست. (5)
4. آمرزش گناهان
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إِذَا بَکَی الْعَبْدُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ تَعَالَی تَحَاتَّتْ عَنْهُ الذُّنُوبُ کَمَا یَتَحَاتُّ الْوَرَقُ فَیَبْقَی کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه» هر گاه بنده گریه کند از خوف خدا گناهانش مانند برگ درختان میریزد پس به جا میماند مانند روزی که از مادر به دنیا آمده. (6)البکاء من خشیة اللّه مفتاح الرّحمة.
گریه از ترس خدا کلید آمرزش است. (7)
بالبکاء من خشیة اللّه تمحّص الذّنوب.
گریستن از ترس خدا گناهان پاک میشود. (8)
از حضرت ابی عبد اللَّه روایت شده خدا به حضرت عیسی وحی فرستاد که ای عیسی از ترس من گریه کن دل خود را خاشع بدنت را خاضع گردان و دیدگانت را سرمه حزن و اندوه بکش در آن هنگام که مردمان بی خبر خنده میکنند بر فراز قبرستان بایست و مردگان را با صدای بلند بگو که من هم به شما ملحق میشوم شاید از آنان پند بگیری.
و حضرت علی علیه السّلام فرموده است که گریهکنندگان پنج نفرند: آدم و یعقوب و یوسف و یحیی و فاطمه
اما آدم از فراق و هجران بهشت آنقدر گریه کرد که اشکش جاری شد
یعقوب آنقدر گریه کرد که دیدگانش در هجران یوسف سفید شد
و یوسف آنقدر در فراق یعقوب گریه کرد که اهل زندان را ناراحت کرد به طوری که گفتند یا شب گریه کن یا روز
فاطمه آنقدر از فراق رسول خدا گریه کرد که مردم مدینه ناراحت شدند و به سوی قبرستان بقیع میرفت و در آنجا گریه میکرد. (9)
رسول خدا به حضرت امیر المؤمنین فرمود: که یا علی بر تو باد با اشک ریختن از ترس خدا زیرا که خدا به شمارهی هر دانهی اشک تو خانهای در بهشت برایت میسازد.
و فرمود: اگر گریهکنندهای در میان جمعیتی باشد خدا به واسطهی او بر تمام آن مردم رحم میکند.
و فرمود: هر گاه خدا بندهای را دوست دارد پردهای از غم دلش را فرا میگیرد زیرا که خدا دوست دارد دلهای غمگین و خاطرهای افسرده را و هر گاه بندهای را دشمن دارد دلش را از خنده شادمان و مسرور گرداند و هیچ گاه کسی که از خوف خدا گریه میکند وارد آتش نمیشود تا اینکه شیری که از پستان بیرون آمده به پستان دوباره برگردد. (کنایه از اینکه همان طوری که شیر به پستان بر نخواهد گشت گریهکننده هم به آتش نخواهد رفت) و هیچگاه راه خدا و دود جهنم در بینی مؤمنی جمع نمیشود کرد.
و نیز فرمود: اشک ریختن از ترس خدا آتش خشم خدا را خاموش میکند و خداوند کسانی را که وقت شنیدن قرآن گریه نمیکنند نکوهش فرموده چنان که در کلام خودش در سوره نجم آیه 59 میفرماید: «أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُون وَ تَضْحَکُونَ وَ لا تَبْکُونَ» آیا از این سخن در شگفتید خنده میکنید و گریه نمیکنید.
و خداوند کسانی را که هنگام شنیدن قرآن گریه میکنند ستایش کرده چنانچه در قرآن کریم در سوره مائده آیه 86 میفرماید: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ» و هر گاه بشنوند آنچه را که به رسول فرستاده شد میبینی دیدگانشان را که اشک میریزد از آنچه را که از حق شناختند میگویند پروردگارا ما ایمان آوردیم ما را در شماره گواهی دهندگان بنویس. (10)
و روایت شده که یکی از پیامبران بر سنگی میگذشت دید آب زیادی از آن میجوشد پیامبر در شگفت شد پس از خدا درخواست کرد که آن سنگ را به سخن آورد، سنگ به نطق آمد پیغمبر از او پرسید با این کوچکیِ اندام، چقدر آب از تو میجوشد سنگ در پاسخ گفت این آبها اشک حزن و اندوه است زیرا که شنیدم از خدای تعالی که میفرماید: آتشی که آتشگیرهاش مردمان و سنگها باشند من میترسم از همان سنگها که آتشگیرهی جهنم است باشم.
پس پیغمبر از خدا خواست آن سنگ آتشگیرهی جهنم نشود و خدا او را پاسخ داد که پذیرفته شد و پیغمبر او را مژده داد بعد او را واگذاشت و رفت پس از مدتی برگشت دوباره دید از آن سنگ آب میجوشد پیغمبر پرسید مگر خدا تو را ایمن نگردانید سنگ عرض کرد چرا آن گریهی حزن و اندوه بود این گریه گریهی سرور و شادمانیست. (11)
چنان به این امر سفارش شده است که قرآن گریه کردن در حال سجده را سفارش کرده است در سوره مریم آیه 58 میفرماید: «إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا» هنگامی که آیات خدای رحمان (آیات کتابهای آسمانی یا نشانههای توحید و عظمت او) بر آنها خوانده میشد گریان و سجدهکنان بر رو در میافتادند.
گریه در سجده آن قدر ارزشمند است که خداوند از اهل آن تجلیل کرده است؛ و گریه و زاری به درگاه الهی، نشانهی رشد، شناخت و توفیق است.
2) و صدقة السر؛ صدقه پنهانی
در روز و خصوصاً در شب که صدقه در روز گناه را آب میکند، چنان که آب نمک را آب میکند؛ و صدقه در شب آتش غضب خدا را خاموش میکند. (12)امام زین العابدین علیه السّلام میفرمود: إِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّب» صدقه پنهانی خشم خدا را فرو مینشاند. (13)
آثار صدقه پنهانی:
1- حسن صدقه پنهانی این است که در خفا و پنهانی انسان از ریا و منت و اذیت دورتر است.2- دیگر جای شهرت طلبی نیست و تنها برای خدا انجام میگیرد.
3- با صدقه پنهانی، آبروی فقیر هم حفظ میماند، و احساس ذلت و خفت نمیکند، و حیثیتش در جامعه محفوظ میماند. (14)
امام صادق علیه السّلام فرمود: صدقه آشکارا هفتاد گونه بلا را دور میسازد.
معلّی بن خنیس میگوید: امام صادق علیه السّلام در یک شب بارانی از منزل خارج شد و من به دنبال او رفتم. در بین راه چیزی از دست آن حضرت علیه السّلام افتاد. در پی آن گفت: بسم اللَّه. خدایا آن را به من بازگردان. من نزد او رفته و سلام کردم. فرمودند: معلّی هستی؟ عرض کردم: بله. فدایت گردم. فرمودند: جستجو کن هر چه دیدی به من بده.
من نیز آنچه را مییافتم به او میدادم. دیدم کیسهای نان به همراه دارد. عرض کردم: فدایت گردم بگذارید به جای شما من آن را بیاورم. فرمودند: نه من سزاوارتر از تو هستم، ولی با من بیا.
و با هم به سایبان «بنی ساعده» رفتیم. در آنجا عدهای خوابیده بودند. آن حضرت علیه السّلام یک یا دو نان زیر لباس هر کدام از آنان گذاشت. در بازگشت به آن حضرت علیه السّلام عرض کردم: فدایت گردم آیا مذهب آنها حق بود (شیعه بودند)؟ فرمودند: اگر مذهب آنها حق بود، نمک غذایشان را هم برایشان میآوردم. خداوند هر چیزی که آفرید ذخیرهکنندهای دارد، مگر صدقه که خود سرپرست آن است؛ و پدرم هنگامی که صدقهای میداد، ابتدا آن را در دست سائل قرار میداد، سپس آن را میگرفت، میبوسید و میبویید؛ آنگاه دوباره آن را به سائل میداد؛ و این کار بدین جهت بود که صدقه قبل از این که به دست سائل برسد به دست خداوند میرسد؛ و دوست دارم آنچه به دست خدا رسیده است به دست من برسد زیرا صدقه پس از این که به دست خدا رسید، به دست سائل میرسد؛ و همانا صدقه دادن در شب خشم خداوند را از بین برده، گناه بزرگ را محو میکند و حساب را آسان میگرداند و صدقه دادن در روز، مال را زیاد و عمر را طولانی مینماید. همانا حضرت عیسی علیه السّلام زمانی که از ساحل دریا میگذاشت، نانی را که غذایش بود، به دریا انداخت. یکی از یارانش عرضه داشت: ای روح اللَّه و کلمة اللَّه چرا چنین کردید؟ این مقداری از غذایت بود. فرمودند: این کار را کردم تا جنبندهای از جنبندگان آب آن را بخورد و ثواب آن نزد خداوند بزرگ است. (15)
و از پیامبر سؤال شد کدام صدقه افضل است فرمود: صدقه بر ارحامی که با تو در پنهان دشمنی دارند.
و از امام صادق علیه السلام پرسیدند: که به چه کسی باید صدقه داد؟ و آیا به کسانی که به در خانه میآیند و یا از ایشان باز گیرد و به خویشان دهند؟ فرمود: اگر صدقه را به خویشان دهند اجر صدقه به فامیل بیشتر است؛ و فرمود: هر کس در ماه رمضان صدقه دهد هفتاد نوع بلا از او دور میشود.
و از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود وقتی قبل از روز جمعه خواستید صدقه دهید تا روز جمعه به تاخیر بیاندازید.
و فرمود: هر کس تشنهای را آب دهد خداوند از رحیق مهر زده بهشتی به او میدهد.
و امام صادق علیه السلام فرمود: بهترین صدقه سیراب کردن جگر تشنه است و هر کس جگر تشنهای از حیوان یا غیر آن را سیراب کند، خداوند در روزی که سایهای جز سایه خدا نباشد او را در تحت سایه خود میگیرد. (16)
3) و ترک المعاصی؛ ترک گناهان
این که ترک گناه در هدیه مالک آمده به خاطر این است که به ما بفهماند که گناه آتش است و انجام گناه یعنی رفتن در آتش.«تقوا» دو جزء دارد: جزء اول، «کسب نمودن» است. جزء دوم، «دوری جستن».
کسب نمودن، همان انجام دادن طعتها است و دوری نمودن، همان ترک محرمات میباشد، ولی جزء دوم، یعنی دوری نمودن، مصلحتش برای بنده از جزء اول (که کسب کردن است) بیشتر و مهمتر است، چون ترک محرمات خودش فایده رسان است و انجام واجبات- و لو کم باشد- اگر در کنار ترک محرمات قرار گیرد، رشد میکند؛ و اگر ترک محرمات نباشد، انجام واجبات هر چند هم زیاد باشد نفع و سودی در بر ندارد. (17)
هر یک از گناهان، آدمی را به سوی گناه دیگری میکشاند چنانچه خداوند در سوره آل عمران آیه 155 میفرماید: إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ به بعضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلیم»
البته کسانی از شما که در (جنگ احد) روزی که دو گروه با هم برخورد کردند به دشمن پشت کردند جز این نیست که شیطان آنها را به سبب برخی از گناهانی که کسب کرده بودند بلغزانید، و البته خداوند از آنها درگذشت، که خداوند بسیار آمرزنده و بردبار است.
شیطان میخواست آنان را دچار لغزش کند و این را نخواست مگر به سبب بعضی از انحرافهایی که در دل و در اعمالشان داشتند، چون گناهان، هر کدامش انسان را به سوی گناه دیگری میکشاند، چون اساس گناه، پیروی از هوای نفس است و نفس هم وقتی هوای فلان گناهی را بکند هوای امثال آن گناهان را هم میکند. (18)
گناه، باعث میشود که انسان مورد وسوسههای شیطان قرار گیرد و این به خاطر زمینههای نامناسب و نانلایمتهای روحی است که بر اثر گناهان گذشته در انسان فراهم شده است و راه را برای گناهان دیگر آماده کرده است و گرنه وسوسههای شیطانی در دلهای پاک و طاهر اثری در آن نمیگذارد که این امر به خاطر این است که اثر گناهان سابق در آن نیست و لذا خداوند میفرماید: آنهایی که در میدان احد فرار کردند شیطان آنان را به سبب پارهای از اعمالشان به لغزش انداخت، اما خدا آنها را بخشید، خداوند آمرزنده و حلیم است و به این ترتیب آنها را راهنمایی میکند که برای کسب پیروزی در آینده باید بکوشند نخست خود را تربیت کنند و دل را از گناه بشویند. (19)
4) و بر الوالدین؛ نیکی به پدر و مادر
و احسان به پدر و مادر مفهوم وسیعی دارد و به این معنا است که بدون این که آنها اظهار و درخواست کنند و دچار ذلت خواهش شوند، فرزندان باید به آنها خدمت کنند و کارهایشان را انجام دهند؛ و این عمل، علم غیب نمیخواهد، بلکه هوش و ذکاوت میخواهد که تماما حواسمان را به آنها جلب کنیم که قبل از درخواستشان آن عمل مورد نظر انجام شود که این بالاترین احسان و بر است.خداوند در سوره اسراء آیه 23 میفرماید: «وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیما ً»
حکم پروردگار تو این است که مردم جز خدای یگانه هیچ کس و هیچ چیز را نپرستند، و نسبت به والدین خود نیکوکار و محسن باشند، و اگر هر دو یا یکی از آنها پیر و سالخورده شدند از زحمت نگاهداری و حمایتشان شانه خالی نکنند، و کلمه «اف» که کوچکترین کلمه تلخ و ملالآور است به آنان نگویند و آزارشان ننمایند، مراقب باشند که همواره با آنان مؤدّب سخن بگویند و گفتارشان آمیخته به تکریم و احترام باشد.
حضرت رضا علیه السّلام فرموده است: لو علم اللَّه لفظة اوجز فی ترک عقوق الوالدین من «افّ» لأتی به
اگر خداوند برای جلوگیری از رنجش و آزار پدر و مادر کلمهای را کوتاهتر از «اف» میدانست آن را در قرآن شریف میآورد. (20)
و همچنین فرمودند: خداوند در قرآن شریف حق پدر و مادر را قرین حق خود قرار داده و فرموده است: شکرگزار من و شکرگزار پدر و مادرت باش که برگشت همه به سوی من است. (21)
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرموده است: «رضی اللَّه فی رضی الوالدین و سخطه فی سخطهما»
خشنودی پدر و مادر، رضای خداوند است و خشم الهی در غضب پدر و مادر است. (22)
نیکی به پدر و مادر و احترام به شخصیت آنان، یک وظیفه قطعی اسلامی است و باید این برنامه مقدّس، برای همیشه در جامعه مسلمین پایدار بماند و در تمام نسلها رفتار و گفتار فرزندان نسبت به والدین بر اساس ادب و احترام باشد.
هدیه رضوان
و هدیه رضوان اربعة اشیاء؛ و اما هدیه رضوان، خزینه دار بهشت چهار چیز است:5) الصبر علی المکاره؛ صبر در برابر سختیها (و ترک زشتیها و انجام واجبات)
برای کسب کردن بهشت و در راه آن قرار گرفتن، باید صبر در ناملایمات را پیشینه خود قرار دهد و عامّه و خاصّه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت کردهاند که آن حضرت فرمود: «الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِهِ وَ الصَّبْرِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَی الْمَکَارِهِ فِی الدُّنْیَا دَخَلَ الْجَنَّةَ؛ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ، فَمَنْ أَعْطَی نَفْسَهُ لذتها وَ شهوتها دَخَلَ النَّارَ»«راه بهشت مشحون و مملوّ است از ناگواریها و شکیبائی در برابر آنها، کسی که در دنیا بر مشکلات راه خدا صبر کند و با نفس خود مجاهده کند و در مقابل ناملایمات شکیبائی ورزد داخل بهشت میشود؛ ولی راه جهنّم پر است از شهوات و لذّات، کسی که در مقابل خواستههای نفس أمّاره سر تسلیم فرود آورد و آنچه نفسش از شهوات از او بخواهد به او بدهد عاقبتش آتش دوزخ خواهد بود.» (23)
از این حدیث شریف میتوان استفاده کرد که تمام اعمالی که انسان انجام میدهد باید بر اساس حقّ باشد، و عمل نمودن طبق حقّ اندازهایی مشکل و دشوار است.
6) و الشکر علی نعمة؛ شکر بر نعمت.
شکر کردن به عبارتی یعنی اجتناب از گناهان و هر نعمتی را در جای خود مصرف کردن. چه خوب است به فرمایش پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله عمل شود که هر وقت خداوند نعمتی به انسان عطا فرمود، دو رکعت نماز شکر بخواند در رکعت اول حمد و سوره توحید و در رکوع و سجودش هفت مرتبه بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ شُکْراً شُکْراً وَ حَمْداً حَمْدا و در رکعت دوم سوره حمد و سوره کافرون و در سجده و رکوع آن بخواند: الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَجَابَ دُعَائِی وَ أَعْطَانِی مَسْأَلَتِی - سپاس خدائی را که دعای مرا مستجاب کرد و حاجتم را بر آورد. (24)امام سجّاد علیه السلام میفرماید: فَرَضَ لَکَ فی کُلِّ نِعمَه أنعَمَ به ما عَلَیکَ و فی کُلِّ حُجَّه احْتَجَّ بِهَا عَلیکَ الفَرْضَ فِیمَا قَضَی إلَّا ابْتَلَی شُکرکَ فی ذَلِک «خداوند بر تو در هر نعمتی که به تو داده و در هر حجّتی که بر تو اقامه کرده و تمام کرده، شکر نعمت را بر تو واجب کرده است» (25)
آن وقت به جای شکر بر نعمت، انسان بیاید بر ولی نعمت خودش خیانت کند و بر خلاف راه او حرکت کند و آن نِعَمی را که ولیّ نعمت در اختیار او قرار داده، آن نِعَم را در اختیار دشمن ولی نعمت قرار بدهد.
انسان یک عمر بیاید از یک شخص استفاده کند و بهره بگیرد و به یک موقعیّت علمی برسد و بعد بیاید با همین بهرههایی که گرفته برخلاف مَرام و مکتب او بیاید دشمنان او را تأئید کند. «وَأبْدَی فیهِ فَضْلَهُ عَلَیکَ فَقَالَ: (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ) فَانْظُرْ أیَّ رَجُلٍ تَکونُ غَدًا إذَا وَقَفْتَ بَیْنَ یَدَی اللَهِ فَسَألَکَ عَن نِعَمِهِ عَلَیکَ کَیفَ رعیتها وَ عَنْ حُجَجِهِ عَلَیْکَ کَیْفَ قَضَیْتَهَا» «نگاه کن، تو چه شخصی خواهی بود؟ چگونه در پیشگاه خدا خواهی ایستاد در روز قیامت و از تو سؤال کند این نعمتهایی را که به تو داده چه گونه رعایت کردی؟ و این حججی که بر تو تمام کرده، چگونه آن حجج را به إتمام رساندی و از عهده آن أدلّه برآمدی و از عهده آن احتجاج برآمدی؟ و در محکمه الهی در قبال این حجّتهای دنیوی که خدا به تو داده چگونه میخواهی در قبال آن محکمه از خود دفاع کنی.»
«وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَهَ قابِلًا مِنکَ بِالتَّعْذِیرِ وَ لا راضِیًا مِنکَ بِالتَّقصِیر، هَیْهَاتَ هَیهاتَ لَیسَ کَذَلِکَ، أخَذَ عَلَی العُلَماء فی کِتابِهِ إذْ قالَ: (لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ) »خیال نکن تو میتوانی فردا عذر بیاوری نمیتوانی بگویی ما قصور داشتیم. نمیتوانی با آن کوتاهی خودت، مستوجب رضای پروردگار را جلب کنی. هیهات، ابدا، قضیّه این طور نیست. امام سجّاد میفرماید: در این خواب و خیال بمان، مطلب اینطور نخواهد بود. أخَذَ عَلَی العُلَماء فی کِتابِهِ «خدا از علما پیمان گرفته، عهد گرفته (لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ) باید بیان کنید برای مردم و باید حقائق را برای مردم بگوئید و باید پردهپوشی را کنار بگذارید، باید صادقانه و با صراحت با مردم صحبت کنید. ملاحظه چه چیزی را میخواهید بکنید؟ وَ لا تَکْتُمُونَهُ و هرگز نمیتوانید هیچ چیز را پنهان کنید. (26)»
7) و انفاق المال فی طاعته؛ انفاق مال در طاعت پروردگار
مال حلال بدست آوردن و به صورت حلال مصرف کردن، بهترین راه برای کم کردن علایق دنیوی و سوزاندن ریشه آن در نفس است که یکی از مصادیق مصرف کردن، انفاق کردن در راه خداست.در حکایات آمده که یکی از علما با دوستانش نشسته بود، سائلی وارد شد و چیزی خواست، عالم به اطرافیان خود گفت: میدانید این مسکین چه میگوید؟ گفتند: نه، گفت: میگوید: به من ببخشید و بدهید، تا آن را برایتان به آخرت ببرم، و ذخیره شما سازم و در روز محشر به شما بازگردانم.
پس ای برادر انفاق را فراموش مکن، و ذخیرهای برای خود، از پیش بفرست. خلیل بن احمد به یکی از دوستان مالدار خود گفت: تو اموال را برای سه کس جمع میکنی: یا برای شوهر آینده همسرت، یا برای عروست، یا برای دامادت، و همه اینها انتظار مرگ تو را میکشند و از طول عمر تو محزوناند، پس اگر عاقل باشی، خود را بر آنان مقدّم میداری و برای روز واپسین ذخیرهای میفرستی. (27)
پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله میفرماید: لم نبعث لجمع المال و لکن بعثنا لإنفاقه. ما (پیامبران) برای جمع مال مبعوث نشدیم، بلکه برای انفاق آن مبعوث شدیم. (28)
مردی در برابر پیامبر خدا ایستاد و گفت: ای پیامبر! به خاطر چه چیزی است که من مرگ را دوست نمیدارم؟ فرمود: «آیا مالی داری؟»؛ گفت: آری. فرمود: «آن را (به دیگران بده و) برای سرای دیگر از پیش فرست»؛ گفت: نمیتوانم؛ فرمود: «دل آدمی با مال او است، اگر آن را از پیش فرستا د، دوست میدارد که به آن برسد، و اگر در نزد خود نگاه داشت، چنان میخواهد که در کنار آن باشد.» (29)
8) و حفظ الامانة والوقف؛ رعایت امانت و وقف
عبد اللَّه بن سنان گوید: خدمت امام صادق علیه السّلام رسیدم که نماز عصر را خوانده و رو به قبله در مسجد نشسته بود. عرض کردم: ای پسر رسول خدا! بعضی از پادشاهان، ما را امین بر اموال میدانند و آن را پیش ما به امانت میسپارند، و خمس آن را به شما نمیپردازند، آیا این اموال را به آنها بازگردانیم؟ فرمود: قسم به خدای این قبله (سه مرتبه) اگر ابن ملجم قاتل پدرم- که میخواهم او را بکشم به خاطر انتقام از پدرم- مرا مورد اعتماد خود در امانت قرار دهد؛ من امانتش را به او باز خواهم گرداند. (30)هدیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
و هدیة النبی صلی الله علیه و آله اربعة اشیاء؛ و اما هدیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چهار چیز است:
9) محبته؛ محبت و دوستی پیامبر
محبت پیامبر و خاندان او در هفت مورد سود میدهد حضرت علی بن الحسین علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند که فرمود: محبت من و خاندانم در هفت جا که هراس آنها بزرگ است، سود میدهد:1. موقع مردن
2. در قبر
3. در هنگام برخاستن از قبر
4. هنگام گرفتن نامه اعمال
5. نزد حساب
6. نزد میزان
7. نزد صراط. (31)
10) و الاقتداء بسنته؛ اقتدا به سنت پیامبر
محبت به تنهایی فایده ندارد، بلکه باید این محبت همراه با عمل به دستورات پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام باشد و خداوند در سوره آل عمران آیه 31 میفرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم» بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.درباره جایگاه پیامبر و لزوم اطاعت از او، در سوره نساء آیه 80 آمده: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» هر کس از پیامبر پیروی کند، قطعاً از خدا پیروی کرده است؛ و در سوره فتح آیه 10 خداوند میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ همانا کسانی که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خدا بیعت میکنند.
شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: جانم فدایت، ما فرزندان خود را به نامهای شما و پدرانتان مینامیم، آیا برای ما مفید است؟ حضرت فرمودند: مگر دین غیر از محبّت است، و خداوند فرموده است: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی» اگر خدا را دوست میدارید پس از من پیروی کنید. (32)
11) و محبة اهل بیته؛ و محبت به اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین.
مردی خدمت امام صادق علیه السّلام رسید. امام پرسید: این مرد از چه کسانی است؟ آن مرد پاسخ داد و عرض کرد: از دلباختگان و دوستداران شما.پس امام صادق علیه السّلام به او فرمود: خدا بندهای را دوست نمیدارد مگر آنکه او را دوستدار خود سازد، و کسی را دوستدار خود نسازد مگر آنکه بهشت را بر او واجب فرماید.
سپس به او فرمود: تو از کدام دوستان مایی؟ آن مرد سکوت نمود و مردی به نام سدیر عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه! مگر دوستان شما چند گونهاند؟ فرمود: سه گروهند:
1. گروهی که ما را در ظاهر دوست دارند ولی در باطن دوستمان ندارند
2. و گروهی که ما را در باطن دوست دارند ولی در ظاهر اظهار دوستی نمیکنند
3. و گروهی که هم در ظاهر دوست دارند و هم در باطن.
و اینان دوستان درجه یک ما هستند، اینان آب زلال و گوارا نوشیدند و اینان گروه طراز اول هستند. (33)
12) و حفظ اللسان عن الفحشاء؛ حفظ زبان از فحشاء و هرزگی
از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله روایت شده است که فرمود: «بنده کلمهای را که موجب خشنودی خداوند میشود، بر زبان میآورد و برای آن شأنی قائل نمیشود، امّا خداوند به خاطر آن، شأن او را به مراتب بالا میبرد، و نیز بنده کلمهای را که موجب خشم خداوند میشود، بر زبان میآورد و اهمّیتی برای آن قایل نمیشود و خداوند به موجب آن او را به دوزخ میاندازد».رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: «بیشترین گناهان فرزند آدم به موجب زبان او صورت میپذیرد». (34)
ابو حمزه ثمالی از امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: زبان آدمی (فرزند آدم) به هنگام صبح، به (سایر) اعضای او سر میزند و احوالپرسی میکند و از آنان میپرسد: هر روز بر اعضای بدنش مشرف میشود و میگوید در چه حالی (شب را) صبح کردید!؟ میگویند: به خیر و خوبی است به شرط آنکه تو (دست از سر ما برداری) و ما را به خود رها کنی؟ و نیز به او میگویند: تو را به خدا سوگند که (ناروا را در حقّ ما روا مدار) و ما را به مشقّت میفکن! (و تردیدی در این نیست که) به خاطر تو، ثواب و پاداش (اخروی و افزونی نعمت و روزی در دنیا) به ما میرسد، و به سبب توست که کیفر میشویم. (35)
انسان تا میتواند باید در حفظ زبان بکوشد و این عضو آفریده نشده است مگر اینکه ذکر خدا را بگوید، قرآن بخواند و مردم را با زبان ارشاد کند، و اگر زبان را در غیر منظور اصلی آفرینش به کار ببرد به خودش بدترین زیان را کرده است، پس باید آنرا از هشت چیز نگه داشته شود و اینها از این قبیل است:
اول: دروغ
باید از جدی و شوخی آن دوری شود و آن از بزرگترین گناهان کبیره است؛ و اگر به قصد مزاح دروغ بگوید کم کم به آن عادت خواهد کرد و قبح دروغ حتی به صورت جدی برایش ریخته میشود.
دوم: خلف وعده
سوم: غیبت
چهارم: مجادله و کشمکش با مردم که موجب آزار طرف و عیبجویی و این از علائم جهل و نادانی است.
پنجم: خودستایی
چنانکه خداوند فرموده است: «ستایش خویش مکنید که خدا پرهیزگار را بهتر میشناسد» به حکیمی گفتند: حرف راست نکوهیده و زشت چیست؟ گفت خودستایی.
ششم: لعنت نمودن به مسلمان.
هفتم: نفرین به خلق خدا
هشتم: مزاح ناروا و مسخرگی
اینها تعداد کمی از آفتهای زبان هستند که جدایی و رهایی از این صفاتِ رذائل صورت نمیگیرد مگر اینکه در وقت ضرورت انسان از آن سخن بگوید و در صورت کنترل نکردن آن سبب هلاکت و بدبختی در هر دو سرا میشود. (36)
هدیه حضرت جبرئیل علیه السلام
و هدیة جبرئیل اربعة اشیاء؛ و اما هدیه حضرت جبرئیل علیه السلام چهار چیز است:13) قلة الاکل؛ کم خوردن
باید انسان طوری میل کند که یک سوم برای غذا، یک سوم برای هوا و یک سوم برای آب، جا باشد.پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: من قلّ طعمه صحّ بدنه و صفا قلبه و من کثر طعمه سقم بدنه و قسا قلبه.
هر که خوراکش کم باشد بدنش سالم و دلش پاک میگردد، و هر که خوراکش زیاد باشد بدنش بیمار و دلش سخت میشود.
و همچنین میفرماید: من قلّ أکله قلّ حسابه. هر که خوراکش کم باشد حسابش اندک خواهد بود.
و امام صادق علیه السلام میفرماید: اقرب ما یکون العبد إلی اللَّه اذا ما خفّ بطنه. نزدیکترین حالت بنده به خدا وقتی است که شکم او سبک باشد. (37)
14) قلة النوم؛ کم خوابیدن
15) مداومة الحمد؛ مداومت حمد و ستایش خداوند
ابو حمزه ثمالی نقل میکند که به امام سجاد علیه السلام عرض کردم: اینکه فرمودید: خدا را با پنج جمله ستایش کنید، آن پنج جمله کدام است؟فرمود: هنگامی که گفتی: «سبحان اللَّه و بحمده» خداوند را از آنچه منحرفان میگویند بالا بردی.
و چون گفتی: «لا اله الّا اللَّه وحده لا شریک له» این کلمه اخلاص است که هیچ بندهای آن را نمیگوید مگر اینکه خداوند او را از آتش آزاد میکند مگر گردنکشان و جباران.
و کسی که بگوید: «لا حول و لا قوّة الا بالله» کار را به خدا واگذار کرده است.
و کسی که بگوید: «استغفر اللَّه و اتوب الیه» او گردنکش و جبار نیست، چون گردنکش اصرار بر گناه میکند، همان گناهی که هوای نفسش در آن به او غلبه کرده و دنیایش را بر آخرتش ترجیح داده است.
و کسی که بگوید: «الحمد لله» شکر هر نعمتی را که خدا داده به جای آورده است. (38)
سر این نامه نام آن خداوند
که از عشق آفریده عالمی چند
خداوندی که بر جنبنده جان داد
به حرفی نظم این کون و مکان داد
به دست قدرتش موت و حیات است گواه وحدت او ممکنات است
به فصل دی مزاج مرگ داده
بهاران را نوا و برگ داده
دهد مر سالکان را رنج و رحمت به گمراهان فراوان جاه و عزّت
به مسکینان لباس بینوائی
شهان را زینت گیتی خدائی
خرد را آگهی ز این ماجرا نیست
به کارش صحبت چون و چرا نیست
شه دنیا و دین، سلطان لولاک
مکرّر گفت ربّی ما عرفناک (39)
16) [قلة الکلام]؛ [کم حرف زدن] (و سکوت همراه تفکر)
سه چیز را خدا دوست دارد: کم گفتن، کم خوابیدن، و کم خوردن. (40)پیرایه و زینت بدن سه چیز است: کم گفتن، کم خوابیدن، و کم خوردن. (41)
هدیه خداوند تبارک تعالی
و هدیة الله تبارک و تعالی اربعة اشیاء؛ و اما هدیه خداوند تبارک تعالی چهار چیز است:
17) الامر بالمعروف؛ امر به معروف
18) و النهی عن المنکر؛ نهی از منکر
وجوب امر به معروف و نهی از منکر در روایات بسیار تأکید شده است. همین طور که در ابتدا باید برای خواندن نماز، احکام خاص آن را انجام دهیم و نمیتوانیم به بهانه این که وضو نداریم، نماز نخوانیم، بلکه باید شرط وضو را حاصل کرده تا بتوانیم نماز بخوانیم؛ پس طور برای امر به معروف و نهی از منکر هم باید شرایط آن را ایجاد کنیم تا متمکن از امر به معروف و نهی از منکر بشویم و نباید به بهانه بلد نبودن، این واجب را ترک کنیم بلکه با شناخت آن شرایط، امر واجب را اتیان کنیم.امام محمد باقر علیه السّلام فرمود: امر به معروف و نهی از منکر، دو آفریده از آفریدههای خداوندند، کسی که آن دو را یاری کند (موجبات این دو امر مهم را فراهم سازد) خداوند او را عزیز نماید، و کسی که آنها را ترک کند خداوند عزّ و جل ذلیل و خوارش گرداند. (42)
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: هر گاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند، بایستی آماده عذاب خداوند متعال باشد. (43)
خداوند در سوره آل عمران آیه 110 میفرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» شما (مسلمانها) بهترین گروهی هستید که (از جانب خدا) بر مردم (جهان) پدیدار شدهاید، به کار پسندیده امر میکنید و از کار زشت بازمیدارید.
علی علیه السلام در نامه 47 میفرماید: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، کارهای نیک و خیر تعطیل و اشرار و بَدان مسلّط میشوند.
با شعار دادن، امّت، از دست ظالمان سالم نمیماند، و در امّتِ ساکت و ترسو هیچ خیری نیست و این ایمان و امر به معروف و نهی از منکر است که جامعه اسلامی را حفظ میکند و در امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعیّت اقتصادی و اجتماعی نقشی اساسی ندارد و تاثیر امر به معروف و نهی از منکر در داشتن مایهی ایمان است. (44)
امام صادق علیه السلام فرمود: همانا کسی میتواند امر به معروف و نهی از منکر کند که در او سه خصلت باشد:
به آنچه امر میکند خودش عمل کند و از آنچه نهی میکند خودش دوری کند.
در آنچه امر یا نهی میکند اعتدال را رعایت نماید.
در آنچه امر یا نهی میکند نرمی نشان دهد. (45)
19) و النصیحة للخلق؛ خیرخواه و نصیحتگر خلق بودن
علی علیه السّلام میفرماید: انّ اللَّه سبحانه یحبّ ان تکون نیّة الانسان للنّاس جمیلةخداوند دوست دارد که تمام مردم عالَم نسبت به کلیه افراد بشر، به پاکی و نیکی فکر کنند و خیرخواه یک دیگر باشند.
و نیز فرموده است: ابلغ ما تستدرّ به الرّحمة ان تضمر لجمیع النّاس الرّحمة. بهترین و رساترین وسیله جلب رحمت الهی آن است که آدمی در ضمیر خویش خیرخواه تمام مردم جهان باشد. (46)
20) و الرحمة علی کل احد؛ مهربانی با همه
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ بندهای نیست که با برادر دینیاش مهربانی کند مگر اینکه خداوند خادمی از خدمتگزاران بهشت را به خدمت او میگمارد. (47)و نیز فرمود: هر که به برادر مسلمانش سخن محبت آمیزی گوید و گرفتاریش را گشایش دهد، تا زمانی که در این کار باشد، زیر سایه رحمت واسع و فراخ خدا میباشد. (48)
این بیست عمل دوم که برای آمادگی مرگ بیان شده است از کتاب تحریر المواعظ العددیة صفحه 509 گرفته شده است.
نتیجه گیری
باور داشتن روز رستاخیز و قیامت، تأثیر بسزایی در زندگی شخص مؤمن دارد و همواره او را از عاقبت کارهای بد و ناپسند بیم میدهد و به انجام خوبیها تشویق میکند. اینکه دنیا طلب نباشد انسان راحتر میتواند مقدمات مرگ را آماده کند تا در آن عالم آخرت خالی از زاد و توشه نباشد؛ و قبل از اینکه وارد آن عالم شود بدون ترس و واهمهایی، جانی را که خداوند به امانت داده بود را با رغبت و آغوشی باز آن را تقدیم پروردگار کند.پینوشتها:
1. تحریر المواعظ العددیة، 508
2. سید عبد الحسین رضائی، ارشاد القلوب، 1 / 237
3. شیخ حسن دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، 1 / 97
4. سید عبد الحسین رضائی، همان، 1 / 236
5. حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 5 / 207
6. شیخ حسن دیلمی، همان، 1 / 98
7. آقا جمال الدین خوانساری، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، 2 / 121
8. همان، 3 / 240
9. سید عبد الحسین رضائی، ارشاد القلوب، 1 / 231
10. همان، 1 / 233
11. همان، 1 / 234
12. محدث عاملی، وسائلالشیعة، 9 / 393
13. محمد علی مجاهدی، پاداش نیکیها و کیفر گناهان، 366
14. یعقوب جعفری، کوثر، 2 / 29
15. ابراهیم محدث بندرریگی، ثواب الاعمال-ترجمه بندرریگی، 309
16. محمد حسین نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز، 92
17. حسین غفاری ساروی، آیین بندگی و نیایش، 544
18. سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 4 / 77
19. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 3 / 135
20. مترجمان، مجمع البیان، 6 / 409
21. مترجمان، تفسیر مجمع البیان، 6 / 411
22. حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک، 2 / 627
23. شیخ کلینی، الکافی، 2 / 90
24. همان، 3 / 481
25. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 75 / 132
26. آیة الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی، متن سخنرانیهای شرح حدیث عنوان بصری، 745
27. علی سلگی نهاوندی، ارشاد القلوب-ترجمه سلگی، 1 / 142
28. فضل بن حسن حفید شیخ طبرسی، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، 183
29. اخوان حکیمی- احمد آرام، الحیاة با ترجمه احمد آرام، 5 / 668
30. عبدالله محمدی - مهدی هوشمند، مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدی، 93
31. یعقوب جعفری، خصال-ترجمه جعفری، 2 / 37
32. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیّاشی، 1 / 167
33. صادق حسن زاده، تحف العقول-ترجمه حسن زاده، 587
34. بهاء الدین خرمشاهی - مسعود انصاری، پیام پیامبر، 423
35. محمد علی مجاهدی، پاداش نیکیها و کیفر گناهان، 600
36. احمد جنتی، نصایح، 286
37. علی رضا صابری یزدی - محمد رضا انصاری محلاتی، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، 655
38. یعقوب جعفری، خصال-ترجمه جعفری، 1 / 435
39. حائری محلاتی، لهوف منظوم یا معراج المحبة، 16
40. احمد جنتی، همان، 127
41. همان، 133
42. محمد علی مجاهدی، پاداش نیکیها و کیفر گناهان، 408
43. همان، 649
44. محسن قرائتی، تفسیر نور، 2 / 129
45. یعقوب جعفری، خصال- ترجمه جعفری، 1 / 169
46. محمد تقی فلسفی، الحدیت-روایات تربیتی، 2 / 298
47. محمد رضا انصاری محلاتی، ثواب الاعمال، 291
48. حاج سید جواد مصطفوی، اصول کافی، 3 / 294
1. قرآن کریم
2. آیة الله حسینی طهرانی حاج سید محمد محسن، متن سخنرانیهای شرح حدیث عنوان بصری، بیچا، بیجا، بینا، بیتا
3. اخوان حکیمی- آرام احمد، الحیاة با ترجمه احمد آرام، بیچا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1380 ش
4. انصاری محلاتی محمد رضا، ثواب الاعمال، اول، قم، نسیم کوثر،1382 ش
5. جعفری یعقوب، خصال، اول، قم، نسیم کوثر،1382 ش
6. جعفری یعقوب، کوثر، بیچا، بیجا، بینا، بیتا
7. جنتی احمد، نصایح، بیست و چهارم، قم، الهادی،1382 ش
8. حائری محلاتی، لهوف منظوم یا معراج المحبة، اول، قم، دفتر نشر نوید اسلام،1377 ش
9. حسن زاده صادق، تحف العقول، اول، قم، انتشارات آل علی علیه السلام،1382 ش
10. خرمشاهی بهاء الدین - انصاری مسعود، پیام پیامبر، اول، تهران، منفرد،1376 ش
11. خوانساری آقا جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، اول، تهران، دانشگاه تهران،1366 ش
12. دیلمی شیخ حسن، إرشاد القلوب إلی الصواب، اول، قم، شریف رضی،1412 ق
13. رضائی سید عبد الحسین، ارشاد القلوب، سوم، تهران، اسلامیه،1377 ش
14. سلگی نهاوندی علی، ارشاد القلوب، اول، قم، ناصر،1376 ش
15. شیخ طبرسی فضل بن حسن حفید، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، دوم، نجف، حیدریه،1385 ق
16. شیخ کلینی، الکافی، دوم، تهران، اسلامیه،1362 ش
17. صابری یزدی علی رضا - انصاری محلاتی محمد رضا، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، دوم، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی،1375 ش
18. عیاشی محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، بیچا، تهران، چاپخانه علمیه،1380 ق.
19. غفاری ساروی حسین، آیین بندگی و نیایش، اول، قم، بنیاد معارف اسلامی،1375 ش
20. فلسفی محمد تقی، الحدیت- روایات تربیتی، بیچا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1368 ش
21. قرائتی محسن، تفسیر نور، یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن،1383 ش
22. مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، اول، تهران، انتشارات فراهانی،1360 ش
23. مجاهدی محمد علی، پاداش نیکیها و کیفر گناهان، اول، قم، انتشارات سرور،1381 ش
24. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، جمعی از محققان، بیچا، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،1403 ق
25. محدث بندرریگی ابراهیم، ثواب الاعمال، سوم، قم، انتشارات اخلاق،1379 ش
26. محدث عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، اول، قم، آل البیت،1409 ق
27. محمدی عبد الله - هوشمند مهدی، مشکاة الانوار- ترجمه هوشمند و محمدی، اول، قم، دار الثقلین،1379 ش
28. مشکینی علی، تحریر المواعظ العددیة، هشتم، قم، الهادی،1424 ق
29. مصطفوی حاج سید جواد، اصول کافی- ترجمه مصطفوی، اول، تهران، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، بیتا
30. مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الکتب الإسلامیة،1374 ش
31. موسوی همدانی سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم، قم، انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم،1374 ش
32. نائیجی محمد حسین، آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز، اول، تهران، انتشارات کیا، 1381 ش
33. نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیچا، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام،1408 ق
ضمائم
/ج