رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد قرض‌الحسنه و وقف

این مقاله با موضوع رابطه اغنیاء و فقرا با رویکرد قرض‌الحسنه و وقف که غنا به معنای بی نیازی و فقر به معنای نیاز در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.
سه‌شنبه، 14 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه اغنیاء با فقرا با رویکرد قرض‌الحسنه و وقف

مقدمه :

این مقاله با موضوع رابطه اغنیاء و فقرا با رویکرد قرض‌الحسنه و وقف ما را به این مفهوم می‌رساند که غنا به معنای بی نیازی و فقر به معنای نیاز تحت عنوان موضوع قرض‌الحسنه و وقف اگر در جامعه انجام گیرد،

یعنی اغنیاء با قرض و وقف و فقرا با استفاده از آن انتظار می‌رود تعادل در آن حکم فرما شود و اجتماع دارای آرامش روحی و روانی و مسیر عبودیت هموار اسباب رشد جامعه فراهم گردد. برای این تحقیق آیات و روایات و کتاب‌های پیرامون موضوع مراجعه شده است.

موانع قابل ذکر در مقاله نبودن منابع جدید و کم بودن پژوهش راجع به اقتصاد اسلامی می‌باشد. ضرورت پرداختن به این موضوع ما را به این مطلب می‌رساند که جامعه جهت اصلاح روابط میان اغنیا و فقرا نیاز به پرداختن مقوله قرض‌الحسنه و وقف می‌باشد.

و قرض حسن و وقف دو عنوان مناسب در راستای رشد و تکامل و جبران خسارات و کمبودها در جامعه می‌باشد. از موارد مطرح شده در مقاله، قرض‌الحسنه به چه معناست؟ کسانی که بتوانند قرض دهند ولی اعراض کنند چه عاقبتی خواهند داشت؟ وقف چگونه انفاقی است؟ و...
 

رابطه‌ی اغنیاء و فقرا؛ حوزه «قرض‌الحسنه» و «وقف»

یکی دیگر از راه کارهایی که دین اسلام به توانگران پیشنهاد می‌کند تا به کمک آن در مسیر خدمات رسانی به نیازمندان گام بردارند، سنت نیکوی قرض‌الحسنه است. قرض‌الحسنه، به معنای دادن مقداری از مال شخصی خود برای رفع نیاز مشروع افراد و استرداد آن بدون اضافه، می‌باشد.
 

اهمیت قرض‌الحسنه

قرض دادن به خلق خدا، قرض دادن به خدا است.
قرآن کریم پیرامون قرض‌الحسنه تعبیر شگفت انگیز دارد، که در مورد مطلب دیگری در قرآن دیده نمی‌شود: مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرةً وَ اللهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (بقره/245)کیست که خدا او را وام نیکویی دهد تا خدا آن را برای او چندین برابر بیفزاید و خدا است که می‌گیرد .

و می‌دهد و به سوی او همه بازگردانده می‌شوید. مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم (حدید/11) کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خدا آن را برای او چندین برابر گرداند؟ و برای او پاداشی ارزشمند است در قرآن کریم در 7 مورد، خداوند سخن از «وام دادن به خدا» مطرح نموده است. که می‌فرماید:

«یقرض الله قرضاً حسناً» به خدا قرض نیکو دهد با اینکه مالک حقیقی تمام هستی، خداوند است، با این حال از بنده‌ی خود طلب قرض و وام می‌کند، آن هم قرض با سود بسیار زیاد (اضعافاً مضاعفاً) و این از سویی نهایت لطف خداوند نسبت به بندگان را می‌رساند و از سویی دیگر اهمیت مسأله انفاق و قرض‌الحسنه را بیان می‌دارد. (1)

برای درک بهتر این نوع بیان، به مثال زیر توجه نمائید: ممکن است شخص عادی از شما طلب وام و قرض کند و شما به او بی‌توجهی کنید. اما اگر شخصیت مهم که مسئولیت مهمی به عهده دارد درب خانه بیاید و طلب قرض کند،

حتماً تلاش می‌کنید به او بدهید. اگر مسئول کشوری به شما رو بزند یا به وسیله تلفن و نامه، نیاز خود را با شما در میان بگذارد، باز تلاش مضاعف می‌کنید تا آن جا که مقدور است به او قرض بدهید.

حال اگر امام زمان (ع) به کسی پیغام بدهد که قرض بده، اگر طرف مقابل امام شناس باشد، حتی حاضر است اسباب خانه‌اش را بفروشد تا به امام زمان (ع) لبیک بگوید. اما در آیات شریفه، این خداوند است که با یک دنیا عاطفه می‌گوید: «به من وام بدهید.» که خود حاکی از آن است که هر که به نیازمند وام دهد، در حقیقت با خدا معامله کرده است.
 

آزمایش بندگان

آن‌چه گفته شد، بدان معنا نیست که خدا محتاج پول و سرمایه‌ مردم است که «الله خزائن السماوات و الارض»، بلکه برای آن است تا ببیند مردانگی و حرف شنوی ما در چه حدی می‌باشد. آیا اگر نیازمندی شخصی را احساس کردیم به او خدمتی در حد توان می‌کنیم یا خود را به گوش کری و چشم کوری می‌زنیم؟ امام علی (ع) در این باره می‌فرماید:

... و استقرض منکم و له خزائن اسموات و الأرض و هو الغنیّ الحمید و إنّما أراد یبولوکم أیّکک أحسن عملاً (2) خداوند از شما درخواست قرض کرده، در حالی که گنج‌های آسمان‌ها و زمین از آن اوست و او بی‌نیاز می‌باشد، (این‌ها نه از جهت نیاز است) بلکه می‌خواهد شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارتر هستید.
 

پاداشی بیشتر از صدقه

در آیات مربوط به قرض‌الحسنه می‌خوانیم که ... فَیُضاعِفَهُ لَهُ أضْعافاً کَثیرَ... و تا خدا آن را برای او چندین برابر گرداند! واژه‌ (اضعاف) به معنی دو یا چند‌ برابر کردن چیزی است .

و با توجه به این که با کلمه‌ (کثیر) تأکید شده و نیز استفاده از فعل (یضاعف) که تأکید بیشتری را نسبت به یضعف می‌رساند، از مجموع این جهات استفاده می‌شود که خداوند به وام دهنده پاداش بسیار فراوانی خواهد داد.

علاوه به این در احادیث، پاداش قرض دادن بیش از صدقه دادن بیان شده است به طوری که پاداش صدقه 10 برابر است و پاداش وام قرض‌الحسنه 18 برابر می‌باشد: النبیّ (ص) : رأیت لیله أسری بی علی باب الجنّة مکتوباً: الصدقة بعشر أمثالها و القرض بثمانیة عشر... (3)

شبی که به آسمان برده شدم، دیدم که بر سر در بهشت نوشته است: (ثواب) صدقه، ده برابر آن است و وام، هیجده برابر. راز برتری پاداش قرض‌الحسنه از پاداش صدقه‌ آن است که صدقه ممکن است به انسان مستحق برسد.

و ممکن است بر اثر عدم شناخت، به غیر مستحق برسد اما قرض‌الحسنه به گونه ای است که معمولاً به دست نیازمند می‌رسد. علاوه بر این قرض دادن مانع بیکاری و مفت خواری نیز هست.

آمرزش گناهان یکی از پیامدهایی که برای قرض‌الحسنه ایده آل بیان گردیده که خود حکایت از اهمیت وام دادن می‌کند،

پاک شدن گناهان وام دهنده می‌باشد:النبیّ (ص) : من أقرض ملهوفاً فأحسن طلبته استأنف العمل، و أعطاه الله بکلّ درهم ألف قنطار من الجنّة...(4) هر کس به اندوهگینی (که مالش را از دست داده) وام دهد و در پس گرفتن آن مراعات کند، عمل و زندگی‌اش را از نو شروع کرده است. (گناهانش پاک شده)
 

توشه‌ای برای تنهایی آخرت

علی (ع) در سفارش به فرزندش امام مجتبی (ع) می‌فرماید:... و اغتنم من استقرضک فی حال غناک، لیجعل قضائه لک فی یوم عسرتک (5) اگر توانگر بودی و کسی از تو وامی خواست، وجود او را غنیمت بدان تا آن را در روز تنگ دستی به تو بازگرداند.
 

مجازات ترک کننده‌ی وام، در صورت تمکّن

از سویی دیگر در روایات به آنان که توان و قدرت اعطاء وام به نیازمندان را دارند و در عین حال عمداً آنها را مأیوس می‌کنند هشدارهای سختی داده شده است. از جمله روایتی است که از رسول اکرم (ص) وارد شده:من احتاج إلیه أخوه المسلم فی قرض و هو یقدر علیه فلم یفعل حرّم الله علیه ریح الجنّة. (6)

کسی که برادر مسلمانش را (بر اثر نداری) به او نیاز پیدا کند و او بتواند وام بدهد اما چنین نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام گرداند. آری کسی که در عین توانایی، دست رد به سینه‌ی نیازمندان می‌زند خداوند نیز دست رد بر سینه‌ی او زده و حتی از استشمام بوی بهشت منع می‌شود، چه رسد به ورود آن!
 

قرض نیکو چه قرضی است؟

قرض دادن‌ها و نوع پرداخت و دریافت آن متفاوت است؛ انواع قرض‌ها را نمی‌توان، قرض نیکو محسوب کرد و همه‌ی افرادی که وام می‌دهند را نمی‌توان نیکوکار دانست و پاداش‌های بی شماری که برای آن ذکر شده است، را به حساب وام دهنده واریز کرد. برای نیکو نمودن قرض و نیکوکار شدن قرض دهنده باید موارد زیر را رعایت کرد (7)

1.قرض‌الحسنه باید از مال حلال و پاک باشد.
2. بی منت و بی ریا همراه با عشق و ایثار پرداخت شود.

3. تسریع در پرداخت
4. قرض دهنده بابت قدرت بر وام دادن، از خدا تشکر نماید.
5.به دور از ربا باشد.

زیرا قرض‌های ربوی حرام و سبب رکود اقتصادی می‌گردد و اخلاق نیکوی اقتصادی همچون انفاق، ایثار، قرض‌الحسنه و... را به تدریج نابود می‌کند. امام صادق (ع) در این باره می‌فرماید:... وإنّما حرّم الربا لیتعارض الناس...(8)

خداوند ربا را حرام کرده است تا مردمان به یکدیگر قرض بدهند. البته اگر وام گیرنده، بدون قرار داد و شرط قبلی، مقداری زاید بر قرض به صاحب وام، بدهد، نه تنها ربا و حرام نیست،.

بلکه به دلیل آیه قرآن که می‌فرماید: وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها... (نساء/86) مستحب نیز می‌باشد؛ و هرگاه شما را درودی گفتند شما نیز به درودی بهتر با همان گونه پاسخ دهید...
 

مهلت دادن در پرداخت

اگر کسی با عذر موجه نتوانست بدهی خود را سر موعد پرداخت نماید، سزاوار است طلب کار به او مهلت دهد تا گشایشی برای او حاصل شود؛ و إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَة (بقره/280) و اگر کسی که از او طلبکار هستید تنگدست باشد .

پس تا توانگر گردد به او مهلت دهید. الإمام الصادق (ع) : إیّاکم و إعسار أحد من إخوانکم المسلمین، أن تعسروه بشیء یکون لکم قبله و هو معسر، فإنّ أبانا رسول الله (ص) کان یقول:

لیس لمسلم أن یعسر مسلماً، و من أنظر معسراً أظلّه الله یوم القیمه بظلّه، یوم لاظلّ إلاّ ظلّه (9) بپرهیزید از این که یکی از برادران مسلمان خود را برای باز پس گرفتن مالی که در نزد او دارید در فشار قرار دهید، با این که او در حال تنگ دستی است، زیرا پدر ما رسول خدا (ص) :

سزاوار نیست که مسلمانی، مسلمان دیگر را به سختی اندازد (زیر فشار گذارد) هر شخص، (تنگدستی) را مهلت دهد، خداوند متعال در روز قیامت که سایه ای جز سایه‌ی رحمت او وجود ندارد وی را زیر سایه‌ی خویش قرار خواهد داد.
 

وقف، خدمت رسانی ماندگار

بسیاری از مشکلاتی که در زمینه های مختلف، گریبان گیر مردم جامعه است، تنها به وسیله‌ی دولت و دستگاه های اجرایی قابل حل نیست، بلکه مشارکت خود مردم به ویژه توانگران از مردم را می‌طلبد. سنت حسنه وقف می‌تواند، یکی از راه کارهای ارتباط میان اغنیاء با فقرا جامعه باشد و با قابلیتی که دارد.

از طریق آن می‌توان بسیاری از مشکلات جامعه را شناسایی و در جهت حل یا کاهش آن، دارائی افراد نیکوکار را داوطلبانه به کار انداخت. متأسفانه این نهاد ارزشمند در عین کار آیی بالا به ویژه کار کرد اقتصادی و فقرشکن بودن آن، به طوری که شایسته است شناخته نشده .

و لذا نقش و تأثیر آن در ابعاد گوناگون، در اذهان مردم مسلمان پنهان مانده است. وقف در لغت به معنای ممنوعیت و جاودانگی و در اصطلاح، حبس کردن عین ملک با مالی است که منافع آن در امور عام‌المنفعه مصرف می‌شود.
 

جایگاه وقف در اسلام

مکتب نورانی اسلام، در آیات و روایات متعددی به حائز اهمیت بودن وقف پرداخته و می‌کوشد تا با ایجاد انگیزه، خود، مسلمان، داوطلب این امر خداپسندانه و انسان دوستانه شود. الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتس خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً. (کهف/46)

و فرزندان زینت زندگی دنیا است و لکن اعمال صالح ماندگار نزد پروردگارت بهتر و امید بخش تر است دارائی و سرمایه‌ی انسان، به سان نهال و شکوفه‌ی کوچکی می‌ماند که اگر درست از آن استفاده نشود، پژمرده و از بین خواهد رفت.

انسان عاقل، کاری می‌کند که این نهال، نه تنها ریشه بگیرد، بلکه شکوفه‌هایش تبدیل به میوه های جاودان همیشگی گردد تا در روز تنهایی و سرای واپسین نیز از آن بهره‌مند گردد، او باید نعمت زوال پذیر و فانی موجود در دستش را تبدیل به نعمت جاوید و باقی کند تا از آن نعمت در هر دو سرا بهره‌مند گردد؛

و این آرزو، با (وقف) نمودن بهترین‌ها شدنی است. مرحوم طبری در ذیل آیه فوق می‌نویسد: اصل (بِرّ) سعه و گستردگی است و تفاوت آن با این (این) است که (بر)، نفعی است که با قصد و اراده به دیگری برسد اما (خیر)، نفع رساندن به دیگری است هر چند این کار سهواً صورت بگیرد.

انفاق در آیه فوق، دارایی معنای عام است که شامل وقف هم می‌شود و داستان وقف ابو طلحه‌ی انصاری که باغش را وقف کرد و نیز زید بن حارثه که اسبش را تصدیق نمود و ...، دنبال نزول این آیه شریفه رخ داد. (10)

فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری * وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی * وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری * وَ ما یُغْنی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّی (لیل/5-11) اما هر کس بخل ورزد و طلب بی نیازی کرد و نیکویی را تکذیب کرد .

پس بزودی کار او را دشوار می‌کنیم و هنگام هلاکت مالش وی را نجات نتواند داد. الإمام الباقر، عن آبائه (ع) : أنّ رسول الله (ص) مرّ برجل یغرس غرساً فی حائط له، فوقف علیه فقال: ألا أدّلک علی غرس أثبت أصلاً و أسرع إیناعاً و أطیب ثمراً و أبقی إنفاقاً؟ قال: بلی، فداک أبی و أمّی یا رسول الله! فقال:

إذا أصبحت و أمسیت فقل: سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلاّ الله و الله أکبر، فإنّ لک بذلک إن قلته بکلّ تسبیحه عشر شجرات فی الجنّه من أنواع الفاکهه، و هنّ من الباقیات الصالحات، قال: فقال الرجل: أشهدک یا رسول الله! أنّ حائطی هذا صدقه مقبوضه علی فقرا المسلمین من أهل الصدقه، فأنزل الله تبارک و تعالی: فأمّا من أعطی و اتّقی و صدّق بالحسنی، فسنیسّره للیسری.

رسول خدا (ص) به مردی رسید که در باغش مشغول کاشت درخت بود، به او فرمود: تو را راهنمائی نکنم به درختی که ریشه‌اش و میوه‌اش، زودرس‌تر و خوشمزه تر و در انفاق پایاتر باشد؟ عرض کرد: چرا یا رسول الله، پدرم و مادرم قربانت. فرمود:

در بامداد و پسین بگو: سبحان الله و الحمد لله و لا إله ألاّ الله والله أکبر که اگر آن را بگویی به هر تسبیحی، ده درخت از انواع میوه ها در بهشت خواهی داشت و آن‌ها باقیات و صالحان هستند. آن مرد عرض کرد:

یا رسول الله، تو گواه باش این باغ من وقف فقرا مسلمانانی که در صفه اند؛ خدای تبارک و تعالی این آیات را نازل کرد: «و اما کسی که عطا کرد و تقوا داشت و (پاداش) نیکو تو را تصدیق کرد، به زودی راه آسانی پیش پای او خواهیم گذاشت.

الإمام الصادق (ع) : ستّ خصال ینتفع بها المؤمن بعد موته: ولد صالح یستغفر له، و مصحف یقرأ منه، و قلیب یحفره، و غرس یغرسه، و صدقه ماء یجریه، و سنّه حسنه یؤخذ بها بعده (11) شش خصلت است که مؤمن بعد از مرگ از آن‌ها بهره‌مند می‌گردد:

1- فرزند صالحی که برای او استغفار نماید

2- قرآن که او از خود به یادگار گذاشته و پس از مرگش خوانده می‌شود

3- چاه آبی که حفر کرده و در اختیار مردم گذاشته

4- درختی که غرس کرده

5- آبی که به جریان انداخته و وقف نموده 6- روش نیکوئی که پس از مرگش مردم به آن عمل می‌کنند.

الإمام الصادق (ع) : لیس ینبغی للرجل بعد موته من الأجر إلاّ ثلاث خصال: صدقه أجرها فی حیاته فهی تجری بعد موته إلی یوم القیامه: صدقه موقوفه لاتورث، أو سنّه هدی سنّها فکان یعمل بها و عمل بها من بعده غیره، أو ولد صالح یستغفر له (12)

پس از مرگ، برای هیچ کس اجری و ثوابی نخواهد بود، مگر از سه چیز: 1- صدقه ای (هزینه گذاری در راه خیر، چه فردی یا اجتماعی) که در زمان زنده بودن خود وقف کرده است و پس از فوتش نیز به آن عمل می‌شود؛

2. مالی که برای امور خیر وقف کند و از ارث خود خارج سازد، یا راه و رسم درست کاری و دین داری که (در دوران زندگی پشت سر نهاده است) پس از مرگش مردم به آن عمل می‌کنند (و خیر می‌بینند). 3. یا فرزندی صالح که برایش دعا کند.

وقف در سیره‌ی معصومین

وقف در دوره بعد از ظهور اسلام با توجه به تعالیم نوع دوستانه ای که در این دین الهی آمده است با شکلی گسترده و فراگیر شیوع پیدا کرد. طبق مدارک تاریخی، نخستین وقف در اسلام توسط پیامبر اسلام (ص) انجام شد.

آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد، هفت بوستان و مزرعه آباد را به نام «بساتین السبعه» که به ایشان هدیه شده بود وقف نمودند و تولیت آن پس از رحلت خود به حضرت فاطمه (س) واگذار کردند.

این بوستان‌ها متعلق به یک یهودی به نام مخیریق بود که در جنگ احد به یاری پیامبر (ص) آمده بود، مخیریق نامی از اغنیا احبار یهود بنی قیناع که و به صف مجاهدان اسلام پیوست و وصیت کرد که اگر کشته شد دارایی‌اش را در اختیار حضرت محمد (ص) قرار دهند تا به هر خیر که خدایش فرموده و خود خواهد هزینه کند.

(13) به طور کلی در دوران بعد از اسلام نیز هر وقت امنیت و آرامش نسبی پدیدار می‌شد زمام داران و وزرا و مردم ثروتمند انسان دوست، دست به فعالیت‌های عام‌المنفعه می‌زدند و با مبادرت به وقف املاک خود می‌نمودند.

این امر حدی در زمان رسول خدا، پررنگ بود که جابر انصاری، آن دوران را این گونه ترسیم می‌کند: لم یکن من الصحابه ذو مقدره الاّ وقف وقفاً؛ هیچ توانگری از صحابه نبود، مگر اینکه چیزی وقف کرد. (14)

در نظر معصومین (ع) اهمیت وقف تا آن جاست که حضرت علی (ع) در یکی از وقف نامه‌هایش هدف خود را از وقف چنین بیان می‌کند:ابتغاء وجه الله لیوالجنی الله به الجنّه و یصرفنی عن النار و یصرف النار عن وجهی لیوم تبیضّ وجوه و تسودّ وجوه. (15)

به منظور جلب رضایت الهی می‌باشد تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش، دورم دارد و آتش را از صورتم دور نماید: در روزی که صورت‌هایی سفیدند و صورت‌هایی سیاه. در میان ائمه (ع) حضرت علی (ع) بیشترین وقف را داشته است،

علی (ع) در مدت 25 سال امامت خود به کارهای کشاورزی و باغداری مشغول بودند و از طریق املاک و مزارع، زکات و صدقه واجب یا مستحب انفاق می‌کردند و در آخر عمرشان همه باغ‌ها و مزارع را وقف نمودند.

این باغ‌ها برای حجاج خانه خدا و برای فقرا خانه شد. از جمله موقوفات حضرت علی (ع)، صد چشمه آب بود که برای حاجیان خانه خدا وقف کرد. از آن حضرت روایت شده است که فرمودند:

الصدقه و الحبس ذخیرتان فدعوهما لیومهما (16)، صدقه و حبس دو ذخیره هستند، پس آن‌ها را برای روزگار خودش حفظ کنید. حضرت فاطمه (س) نیز بسیاری از باغ‌های خود را در مدینه وقف کرد. (17)

اما حسن (ع) و امام حسین (ع) هم باغ‌های خود را که هم اکنون در محله ای به در مدینه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف این وقف کرده‌اند. (18) سایر ائمه (ع)، املاک و اموال خود را در راه خدا و برای رفع نیاز فقرا وقف کرده اند. امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع) نیز موقوفاتی در مدینه داشتند.
 

کفن جیب ندارد

پیرمردی در حال طواف بود، از دور نگاهش کردم و او را نشناختم، اما همین که صورتش را برگرداند، دیدم دوست قدیمی خودم است، با او سلام علیک کردم، صورتش پر از اشک بود و صدایش می‌لرزید. می‌گفت: فلانی از آینده ام می‌ترسم، برای قبر و قیامتم کاری نکردم.

در آن سرزمین نجوای جوانی را شنیده همراه با اشک چشم و سوز دل، پدر و مادر خود را دعا می‌کرده است و برای آن‌ها طلب مغفرت می‌نموده است. آه سردی کشید و گفت: من چه کنم؟ فرزند شایسته ای ندارم که پس از رفتنم، مرا در خانه قبر یکه و تنها رها نسازد. دلداریش دادم فایده ای نداشت.

ی‌گفت: حتماً این ضرب‌المثل را شنیده ای که کفن جیب ندارد. اگر آن قدری بدوی و شب و روز نشناسی که حساب بانکی‌ات میلیاردی شود، برج‌هایت دوقلو و چند قلو شوند، چند مدل اتومبیل داشته باشی، باغ و ویلا و...

اما هیچ کدام را نمی‌توانی با خودت به آن سرای آخرت و آن خانه‌ی ابدی ببری! شاید بچه های تو هم مثل فرزندان من، پس از مرگت شب اول و سوم و چهل و سال، مراسم باشکوه برایت بگیرند و با چند مدل غذا بخورند آبروئی به تو داده و روح در قفست را شاد کنند!‌

اما خودت هم خوب می‌دانی که این‌ها چندان فایده ای ندارد. بعد مراسم بر سر ارث و میراث دعوا بلند است و به گور و جنازه‌ی در آن می‌خندند! حرف‌هایش که تمام شد، به او گفتم، اما اول همه‌ی فرزندان این گونه نیستند،

دوماً خداوند راه های گوناگونی گذاشته است که شما با استفاده از همین دنیای فانی و امکاناتش، خانه قبرت را خودت انتخاب کنی و چیدمان وسعت آن را خودت اختیار نمایی یکی از راه کارها سنت زیبای وقف است، .

لذتی که به راستی، باشد دیگران منفعتی برساند، وقف نمایید در ثواب کارهایی که تا قیامت آن انجام می‌شود، بهره‌مند خواهی بود. اگر اشکی پس از 500 سال هم در آن مکان وقف شده برای عزیز فاطمه (س)، ریخته شود و تو در گورستان باشی و جسدت هم پوسیده باشد، بهره ای از آن به تو خواهد رسید و در ثواب آنها شریک خواهی بود.

اگر با وقف نیکوی خودت، کاری کردی که طالبان علم و دانش، بهتر و راحت‌تر به تحصیل خود ادامه دهند، در ثواب یادگیری و پس از آن به کارگیری عملشان شریک خواهی بود. آن پیرمردی که زمین مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم را وقف کرد،

آنکه آن را بنا کرد، آن که امکاناتش را تجهیز نمود، همه و همه در ثواب فراگیری دانش شیفتگان مکتب امام صادق (ع) شریک اند. اگر در این مدرسه، بروجردی‌ها و مطهری‌ها و... جماعتی را ارشاد کردند، آن پیرمرد واقف در ثواب آن هدایت، شریک است که پیامبر اکرم (ص) فرمود:

من سنّ سنّه حسنه فله أجرها و أجر من عمل بها إلی یوم القیامه من غیر أن ینقص من أجورهم شیئاً (19) هر شخص سنت نیکوئی را بنیان گذارد، پاداشش از آن او است و نیز از ثواب همه‌ی آنان که تا روز قیامت بدان سنت عمل می‌کنند، بهره می‌برد،

بی آنکه از ثواب خود آنان چیزی کم شود. چه وقف‌های با برکتی با خلوص نیت و قصد قربت انجام یافته و سال‌ها و سده ها است که همچون خورشیدی فروزان می‌درخشد و همچون کارخانه ای فعّال خیر و برکتش به واقف و جامعه می‌رسد.
 

آثار وقف:

وقف می‌تواند دارای فایده‌هایی بس مهم و سازنده و آثار گوناگون و تکامل آفرین باشد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1. ایجاد شغل
2. زدایش فقر
3. نشر فرهنگ

4. تعدیل ثروت (مبارزه با تکاثر و تفاخر و...)
5. نبرد با حرص درونی و رسیدن به تعالی روحی

6. صرفه جویی
7. از میان بردن برخی از تنش‌ها و تشنج‌های اجتماعی

8. تبدیل «چیزهای فانی» ‌(مال، خانه و دیگر امکانات معیشت) به «پاداش‌های باقی» (باقیات الصّالحات)
9. نشر محبت و نشان دادن علاقه گذشتگان به آیندگان و اهمیت «انسانی – الهی» ‌آن
10.دعا و طلب آمرزش آیندگان برای وقف کنندگان
 

تذکراتی مهم

همان طور که ذکر شد، یکی از راه های مهم خدمت رسانی و هزینه گذاری ماندگار، سنت «وقف» است؛ به ویژه که این سنت همواره باقی خواهد ماند و آیندگان نیز از آن بهره‌مند خواهد شد. پس کسانی که به هر اندازه توانایی دارند .

نباید از این خیر ماندگار و ثواب بی پایان غافل شوند. وقف سنتی است که حتی نوجوان 15 ساله نیز می‌تواند با اهداء وقف یک کتاب، نام خود را در این لیست واقفان ثبت کند؛ در این جا برای هر چه مطلوب‌تر شدن این عمل نیکو به چند تذکر توجه داده می‌شود.

1- توجه در انتخاب نوع وقف
از آنجا که هدف وقف، بهره‌مندی و منفعت موقوفه است، توان گران و کسانی که می‌خواهند با وقف ملک، مال، باغ، دارائی، مدرسه و... مزین به عنوان زیبای (وقف) شوند، باید با درایت کامل و تحقیق و بررسی نمایند که در اجتماع امروز، چه نوع وقفی، قابلیت استفاده بیشتر سود و بازدهی نیکوتری برای جامعه به همراه خواهند داشت.

2- توجه کافی به شرط‌های ضمن وقف
باید شرط‌هایی بیان شود که عملی مؤثر در جهت رشد انسانی، پیشرفت اجتماعی و اعتلای اسلامی باشد.

3- موردهای وقف
امروزه- در نتیجه‌ی تحوّل در فرهنگ زندگی – موارد تازه و پر اجری برای وقف، اموال و املاک و... پدید آمده است که با توجه به آن می‌توان حق انتخاب خود را وسعت بخشید. در این جا به برخی از مواردی که برای وقف کردن سودمند و حیاتی است اشاره می‌شود:

1. نشر فرهنگ عدالت گستر و زندگی ساز تشیّع
2. ایجاد بیمارستان‌های عمومی، تخصصی سیار و ثابت
3. رساندن کم هزینه به بیماران کم توان

4. ایجاد تیمارستان - در جاهای لازم- با وضعی مناسب و هوایی سالم، به دور از آفات صوتی و مجهّز به امکانات.
5. مبارزه با اعتیاد و کاشت مواد اعتیاد آور؛ و ترک دادن معتادان و نجات جامعه

6. ایجاد کانون‌های فرهنگی جوانان، برای دختران و پسران (مناسب با شئونات انسانی و اخلاق اسلامی ...)
7. تأمین هزینه ازدواج و وسائل زندگی و خرید و ساختن خانه، باری ناتوانان و کم توانان.

8. ایجاد پرورشگاه، مهد کودک، کودکستان، با متصدّیان و مربّیان صلاحیّت دار، با محوریت تربیت دینی.
9. خرید اسباب بازی و اقلام فرهنگی، برای کودکان خانواده‌های تهی دست
10. ساختن مجموعه های مجهز ورزشی

11. بهبود بخشی جدّی به وضع زندگی بازنشستگان و سالمندان
12. ... رسیدگی به وضع زندگی بازنشستگان و سالمندان

13. سرمایه گذاری، برای مبارزه با پدیده‌ی تورّم و ریشه کن کردن علل و عوامل آن
14. هزینه‌ی سفرها و مسافرت‌های عبادتی، زیارتی و تفریحی برای افراد و خانواده های نیازمند.

15. ساختن و ترمیم راه ها.
16. هزینه‌ی سفرهای شناختی و پژوهشی - در آفاق گوناگون انسان شناختی و جهان شناسی - برای عالمان و مبلّغان دینی و طلّاب علوم اسلامی، در اطراف و اکناف جهان و در میان ملل و اقوام
17. تأسیس کتابخانه های مجهّز

18. چاپ و پخش کتاب‌های مناسب
19. ساختن دبستان، دبیرستان و مراکز علمی
20. ایجاد آزمایشگاه های علمی، در رشته های گوناگون؛ و کوشش در اختراعات پیشرفته و ابزارهای علمی

21. ساختن پژوهش گاه‌هایی و جاهای تحقیقاتی؛ و تأمین زندگی محقّق، و تشویق اصل تحقیق
22. ساختن خوابگاه های دانشجویی مناسب در شهرهای دانشگاهی

23. ایجاد باغ‌ها (و ویلاها) و جاهایی از هر جهت مناسب، برای تفریح و استراحت محققان و متفکّران
14. ایجاد باغ‌ها (و پارک‌ها و ویلاها - فضاهای سبز و نشاط آور)، برای استفاده رایگان خانواده‌های محروم و فراموش شده.

25. تأیید و گسترش هنر، و هنرمندان راستین و لایق، ایجاد سینما و تئاتر کارگردانان معتقد، متفکّر و مسئول اسلامی، و ویژگی‌های مردان بزرگ و زنان بزرگ تاریخ اسلام، برای نوشتن بهترین فیلمنامه ها و نمایشنامه ها، که به ده ها زبان ترجمه گردد، و جهان درنوردد، و دل‌های انسان‌های سرزمین‌ها را زنده کند و این مرگ مستولی بر دل غالب اهل جهان را به «حیات» بدل سازد.
26. سرمایه گذاری برای حفظ محیط زیست
27. رفع فقر از محرومین و مستضعفین، در سطح جهانی (20)
 

نتیجه :

با توجه به عنوان مقاله که پیرامون رابطه اغنیاء و فقرا با رویکرد قرض‌الحسنه و وقف است ما را به این نتیجه می‌رساند که پرداختن به موضوع فقر و غنا بدون در نظر گرفتن قرض‌الحسنه و وقف بی معنا خواهد بود.

زیرا تعادل ثروت در جامعه درگرو وجود قرض‌الحسنه و وقف می‌باشد، به امید جامعه ای که در آن قرض‌الحسنه و وقف به امر عادی و ساده ای تبدیل و مشکلات فقرا و اغنیاء در آن حل شود، به امید چنین روزی إن شاءا...
 

پی‌نوشت‌ها:
1. تفسیر نمونه، ج 2، ص 226.
2. نهج‌البلاغه، خطبه 18.
3. کنز العمال، ح 15374.
4. بحارالانوار، ج 73، ص 348.
5. نهج‌البلاغه، نامه 31.
6. بحارالانوار ج 73، ص 335.
7. مجمع البیان، ج 9، ص 390. تفسیر نور، ج 1، ص 484
8 . فقه القرآن، ثلعب واوندی، ج 1، ص 384.
9. الحیاة، ج 6، ص 159.
10. مجمع البیان، ج 2، ص 792.
11. بحارالانوار، ج 68، ص 257.
12 . همان، ص 257.
13 . مستدرک سفینه، بحارالانوار، ج 2، ص 469.
14.میزان الحکمه، ج 4، ص 362.
15 . مستدرک الوسائل، ج 14، ص 52.
16. همان، ص 45.
17. کافی، ج 7، ص 47-48، باب صدقات النبی و فاطمه و الائمه.
18. نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن، ص 65
19.تحف العقول، ص 234.
20. الحیاة، ج 6، ص 177.
 

منابع :
1. قرآن
2. الحیاه، حکمی، محمدرضا، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم،1360
3. بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، دار الحیاه التراث الربی، بیروت،1403 ق
4. تحفه العقول، ابن شعبد حرانی، حسن بن علی، چاپ و نشر بین الملل، سازمان تبلیغات اسلامی، ترهان
5. کنزالعمال، حسام الدین برهان قوری، سوسه الرساله، بیروت، 1412 ه. ق
6. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دارالکتب الاسلامیه، تهران
7. فقه القرآن، محمّد یزدی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1415 ه. ق
8. نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین، مرکز البعوث السلامیه، بیروت،1387 ق
9. مستدرک سفینه البحار، قمی، شیخ عباس، دارالاسواه، بیروت، 373 آتن
10. میزان الحکمه، ری شهری، محمّد مهدی، حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات، 1369 ه. ش
11. مستدرک وسائل الشیعه، عاملی، محمّد بن حسن، مکتب الاسلامیه، تهران،1339 ه. ق.

منبع
راسخون

نویسنده: روح اله مظاهری
این مقاله در تاریخ 1402/6/16 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.