منبع : راسخون
فرمانده لایق باید بداند چگونه این مهم را عملی سازد. مدیران میتوانند با ایجاد محیطی که در آن انگیزه خدمتگزاری تقویت میشود در کارکنان خود انگیزش ایجاد کنند.
1. میزان شناخت تعاملات کارکنان با یکدیگر
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و در ارتباط با اطرافیان خود به شکوفایی انسانی میرسد، یکی از راههای زمینه ساز برای ایجاد انگیزه، شناخت تعاملات کارکنان با هم است. در صورتی که این ارتباط بتواند سبب همدلی و درک متقابل شود، باعث رضایت خاطر و تقویت انگیزه خدمتگزاری و در غیر این صورت، موجب ناخشنودی و سرکشی می شود.تعاملات انسانی در سازمانها و مجموعهها یکی از عوامل اصلی دانش سازمانی است. تعامل و یا به عبارتی کنش و واکنش، ابعاد گوناگونی دارد که شناخت آن به بهبود روابط افراد در محیطهای رسمی و غیررسمی کمک میکند. روابط انسانی از رفتار ساده احوالپرسی روزانه گرفته تا گفتگوی پیچیده میتواند یکی از مهمترین عوامل موفقیت برای هر فرد یا گروه باشد.
از هنرهای هر مدیر کارامد این است که بتواند تعاملات میان کارکنان را بشناسد و نقش هر کنش و واکنش را در افزایش انگیزش و بهرهوری سازمانی بررسی کند چراکه اهمیت این سرمایه اجتماعی از سرمایههای مادی در سازمان کمتر نیست.
همانطور که در هر سازمان، تعاملات سازنده میان کارکنان عاملی برای رسیدن به موفقیت است، گاهی تعامل ناقص و یا بیمارگونه ممکن است به تولید چرخه یا دوره معیوبی در روابط سازمانی منجر گردد.
در ارتباطات درون سازمانی، توجه به رابطه انسانی مناسب و دوستانه و حاکم بودن آن بر محیط کار، زمینه انگیزش و رشد و توسعه را فراهم میسازد و میل به زیستن و کار و تلاش را افزایش میدهد و در نهایت به مسئولیتپذیری، مشارکت و فعالیت ثمر بخش در راه ادای وظایف و دست یافتن به اهداف سازمان منجر میگردد. اهمیت دادن به روابط انسانی با تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد سبب افزایش کارایی سازمان میشود.
بنابراین یکی از مهمترین اهداف مدیریت روابط انسانی یا به اصطلاح رفتار سازمانی، از شناخت کنش و واکنشها (تعاملات) و شناخت ریشه تفاوتها و اختلافات در میان کارکنان است.
شناخت تمامی کنشها و واکنشها بین مدیر و سایر کارکنان با یکدیگر و کارکنان و ارباب رجوع بسیار مهم است.
مدیر باید ویژگی های رفتار هر گروه و روابط متقابل افراد آن را مورد شناسایی قرار دهد و موضع رفتاری و رابطه گروهها را با خود ارزیابی، و ویژگیهای اساسی این واکنش را مشخص کند. مدیر در شناخت ریشههای اساسی اختلافات و تعارضات رفتاری نیز در جهت پیدا کردن راههای عملی برای هماهنگی رفتاری بین افراد تلاش میکند. زمانی سازمان میتواند به اهداف خود برسد که بین افراد، اهداف مشترک و هماهنگی رفتاری باشد. برای دستیابی به چنین منظوری باید از تمام اختلافات و تعارضات تا آنجا که ممکن است کاسته، و بر میزان همدلی و هماهنگی و تفاهم بین افراد و گروهها افزوده شود. مدیران باید بدانند عمل انسان، که نتیجه کنش متقابل بین افراد است در طول زمان و موقعیتهای گوناگون متفاوت است.
ممکن است تعاملات بین فردی در برخی سازمانها بسیار حیاتیتر از مهارتهای فنی و شغلی در ارزیابی عملکرد کارکنان قلمداد شود.
معمولا در ارتباطات میان افراد زیر مجموعه، مفاهمه، گفتگو و مهارتهای ارائه گفتگو از جایگاه خاصی برخوردار است. با این نگاه، زمانی ادامه گفتگو و مفاهمه، شیرین و نتیجه بخش می شود که موضوعات مورد علاقه اعضا مورد بررسی قرار گیرد و این رمز موفقیت گفتگوهاست.
برای ایجاد ارتباط اثر بخش بین افراد هم سطح و به ویژه میان کارمندان، لازم است گفتگو، مبنای ارتباطی افراد قرار گیرد و از بروز مشاجرات و منازعات جلوگیری شود.
از این رو طبیعی است که در ارتباطات افراد زیر مجموعه (با تأکید بر روش مفاهمه و گفتگو)، بهتر است ابتدا از ارتباط مذهبی، اخلاقی و عاطفی استفاده، و سپس دیدگاههای افراد، مشخص و ابهامزدایی شود. وقتی تاریکیهای ذهنی اشخاص نسبت به همدیگر بر طرف، و معرفت و شناخت کامل حاصل شد، بالطبع نگرش افراد نسبت به همدیگر عوض، و در نتیجه، رفتار آنان بهنجار خواهد شد. شاید به همین دلیل باشد که لازم است در تغییر رفتار آدمی در نگرش افراد تغییر ایجاد کرد و این تغییر، نیازمند تغییر در معرفت و دانش است. بدیهی است در ارتباط میان کارکنان، تغییرات معرفتی و نگرشی موجب برطرف شدن ابهامات نسبت به یکدیگر، و ارتباطات شفاف و نگرشها مثبت می شود و در نتیجه، رفتار بهنجار تحقق می یابد.
شناخت تناسب میان فرد تازه استخدام شده و گروه کاری قبلی نیز به پایهریزی تعاملی مثبت و از پیش تعیین شده کمک میکند. برای ایجاد تعاملات مثبت میان کارکنان بسیار مهم است که اعضای هر گروه جدید یا گروهی که از پیش بوده است، صفات مناسبی به منظور کارکردن اثر بخش با یکدیگر داشته باشند. این نوع تناسب بر اساس اندیشه ای است که بسیاری از جایگاههای استخدامی نیازمند تعاملات بین فردی اعضای گروه است.
رویکرد دینی به ارتباطات افراد زیر مجموعه
بدون تردید در ارتباطات افراد زیر مجموعه در هر موسسه پویا و سالم، ارزشهای انسانی محور کنشهای ارتباطی اعضای سازمان قرار میگیرد و انسجام و پویایی، نتیجه فعالیت آنان است.در رویکرد دینی به ارتباطات مجموعه همکاران و کارکنان سازمان، عناصر و عوامل مهمی مد نظر قرار میگیرد که افراد با مبتنی ساختن فعالیتهای خویش بر آن میتوانند به عملکرد بهتر و نتایج ارزندهتری دست یابند که در اینجا به طور اجمال به برخی از آن عناصر و عوامل اشاره میشود: (1)
الف) روابط محبتآمیز
از جمله عوامل مهم در ایجاد ارتباطات مؤثر بین کارکنان و کارمندان، محبت و تعلق خاطر به یکدیگر است. طبیعی است که در سطوح مختلف سازمانی، روابط محبت آمیز موجب استحکام روابط انسانی، و از این رهگذر، بسیاری از مشکلات و نقایص بر طرف، و کارها آسان می شود.محبت و الفت، اصل مهم و اساسی در روابط میان یاران و اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود؛ همانگونه که اصل محوری در ارتباطات آنان با مشرکان و کافران، شدت عمل بود.
قرآن کریم در اینباره میفرماید:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ :
محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. (2)شایان ذکر است که محبتها و دوستیها در ارتباطات سازمانی نباید وضعیتی ایجاد کند که کارهای ناشایست توسعه یابد و فضای ضد ارزشی حاکم گردد. شاید بتوان از گزارههای دینی استفاده کرد که در صورت ایجاد چنین وضعیتی کارکنان باید به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند.
ب) امر به معروف و نهی از منکر
برای زدودن فضای آلوده و ضد ارزش در محیط سازمانی، که گاهی ممکن است از روابط غیر منطقی و وجود دوستیهای غیر انسانی در سازمان نشأت گیرد، لازم است کارکنان و کارمندان مؤسسه با به کارگیری عامل مهم امر به معروف و نهی از منکر، فضای ضد ارزشی را بر طرف سازند.قرآن کریم در توصیف مؤمنان، عنصر امربهمعروف و نهیازمنکر را در کنار عامل دوستی و محبت قرار می دهد و میفرماید:
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ :
مردان و زنان باایمان، ولّی (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است. (3)بنابراین، مؤمنان علاوه بر دوستی و محبت با وادار کردن همدیگر به کارهای نیک و منع از کارهای ناشایست، روابط انسانی مستحکمتری با یکدیگر برقرار میکنند.
ج) روحیه همکاری و همیاری
اعضای هر مجموعه برای ایجاد ارتباطات مؤثر و پویا لازم است فراتر از وظایف قانونی خویش عمل کنند و روحیه همکاری و همیاری داشته باشند؛ به تعبیر دیگر برای رفع مشکلات سازمان و تقویت ارتباطات میان اعضا، باید حس مسئولیت مشترک در آنان ایجاد شود تا در فضای صمیمی و محبتآمیز با دارا بودن حس مشترک همکاری وتعاون در راستای دستیابی به اهداف، وظیفه خود را انجام دهند. قرآن کریم انسانها را به همکاری و تعاون در نیکوکاری و تقوای اجتماعی دعوت، و از تعاون بر گناه و ظلم نهی میکند و میفرماید:تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ :
(همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید. (4)
علامه طباطبایی تعاون را اساس روش و سنت اسلامی برشمرده و بر این باور است که برگشت معنای تعاون بر بِرّ و تقوا به این است که جامعه مسلمین بر برّ و تقوا و یا به عبارتی بر ایمان و عمل صالح ناشی از ترس خدا اجتماع کنند و این همان، صلاح و تقوای اجتماعی است و در مقابل آنان، تعاون بر گناه و عمل زشت است که موجب عقب افتادگی از زندگی سعادتمند است و بر عدوان و ستم قرار میگیرد. (5)
با توجه به این رویکرد، کارکنان سازمانهای اسلامی با تأکید بر تعاون در ارتباطات خویش در محیطهای کاری، لازم است محور و مبنای این همکاری و همیاری فکری و کاری را تقوای اجتماعی، پرهیزگاری و سبقت در عمل صالح قرار دهند.
د) پیشی گرفتن در خیرات
یکی از ویژگیهای رفتاری کارکنان و کارمندان سازمان از نظر ارتباطات سازمانی در رویکرد دینی، این است که در رفتار صالح و خیرات از یکدیگر پیشی بگیرند. قرآن کریم با بیان ویژگیها و صفات متعددی برای مؤمنان، آنان را چنین توصیف میکند:أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ :
(آری) چنین کسانی در خیرات سرعت میگیرند و از دیگران پیشی میگیرند (و مشمول عنایات ما هستند). (6)نا گفته نماند که خداوند در مقایسه میان کفار و مؤمنان، صفاتی را برای مؤمنان بر شمرده است؛ از جمله ترس از خدا، ایمان به آیات، شرک نورزیدن به پروردگار، انفاق به دیگران و با توجه به این توصیف میفرماید:
«آنان در خیرات از یکدیگر پیشی میگیرند». اکنون سؤال این است که منظور از خیرات چیست.
با توجه به آیات قرآنی، خیرات، رفتار صالح است اما نه هر عمل صالح، بلکه عمل صالحی که از اعتقاد به حق نشأت گرفته باشد.
خیرات چیزهایی است که مؤمنان بر سر آن از یکدیگر پیشی میگیرند. (7)
از این رو اعضای سازمانهای اسلامی در ارتباطات خویش باید به عمل صالح توجه کنند و در کارهای نیک از یکدیگر پیشی بگیرند.
قرآن کریم در اینباره میفرماید:
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات :
در نیکیها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (8)طبیعی است که خیرات یا اعمال صالح در هر سازمانی مصداق های خاص خود را دارد؛ برای مثال، جلب رضایت خداوند، ارائه بهتر خدمات به مردم، انجام دادن کار با کیفیت خوب، تولید کالای مرغوب و تعهد کاری از جمله مصداق های عمل صالح است که باید کارکنان سازمانی در آنها از یکدیگر پیشی بگیرند. این روش برای هیچ کس محرومیتی به وجود نمیآورد و بالطبع حاصل این کار، ارائه خدمات ارزنده و بهتر از سوی سازمان به جامعه دینی خواهد بود.
پی نوشت ها :
1. رفتار سازمانی با رویکرد اسلامی، ص117-114.
2. سوره مبارکه فتح، آیه29.
3. سوره مبارکه توبه، آیه71.
4. سوره مبارکه مائده، آیه2.
5. المیزان، ج5، ص163.
6. سوره مبارکه مؤمنون، آیه61.
7. المیزان، ص40.
8. سوره مبارکه بقره، آیه148.
/ع