بدین ترتیب مقدمات کودتای سوم اسفند 1299 حدود 8 ماه طول کشید. با این حال در آغاز دولت مشیرالدوله هنوز محافلی در انگلستان امیدوار بودند، دولت با برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس چهارم در راه تصویب نهایی قرار داد 1919 گام بردارد. (3) اما این تصورات به زودی رنگ باخت و با افزایش دامنه تحرکات نظامی، سیاسی و امنیتی انگلستان در ایران و حضور افرادی مانند ژنرال آیرونساید در رأس قشون آن کشور در ایران و افزایش ارتباطات و مراودات او و دیگر نظامیان انگلیسی مانند کلنل اسمایث با فرماندهان قزاق در تهران، قزوین و برخی نقاط دیگر آشکار شد که انگلیسی ها برای تداوم و تحکیم حضور خود در ایران، طرح های جدیدتری را مورد توجه قرار داده اند. چنان که در اوایل صفر 1338/ آبان 1299 عین السلطنه در خاطراتش نوشته بود: «انگلیسی ها نقش بزرگی در پیش دارند. کارگرهای آنان همه جا کار می کنند. خبر دارم چند روز است در قزوین لیره عثمانی خریداری می کنند...». حضور سپهدار اعظم در رأس کابینه باز هم بر تردیدها افزود:
کابینه [مشیرالدوله] استعفا داد. سپهدار اعظم [فتح الله خان] رئیس الوزراء شد. اگر چند مرتبه وزیر شده است، لیکن به قدر الاغ فهم ندارد. تریاک زیاد می کشد، قمار متصل می کند. از کجا در همچو موقع نازکی این آدم را پیدا کردند که دو تا پول کار از او ساخته نیست.
هم زمان با این تحولات، انگلیسیان بر تحرکات نظامی خود در بخش های مختلف (و به ویژه نواحی مرکزی و شمالی) ایران افزوده و به انحاء گوناگون خطرات و ناامنی های احتمالی پدید آمده از سوی بلشویک ها و طرفداران نظامی سیاسی جدید شوروی در ایران را گوشزد مخاطبان خود می ساختند. ضمن این که طرح آنان برای تسلط بر نیروی قزاق ایران هم به جد آغاز شده و قصدداشتند در اولین فرصت موجبات عزل استارو سلسکی روسی را از فرماندهی قشون قزاق فراهم آورده و فرد مورد اعتمادتری را جایگزین او سازند. به زودی طبق نقشه انگلیسی ها، سردار همایون فرمانده نیروی قزاق شد. مدت کوتاهی پس از آن هم انگلیسیان به دروغ شایع ساختند که به زودی قشون آنان ایران را تخلیه کرده و بانک شاهنشاهی هم به فعالیت خود پایان خواهد داد. همه این شایعات در راستای ایجاد وحشت در میان مردم کشور و نیز دولتمردان و حکومت و در راستای تمهید مقررات کودتای در دست اقدام، صورت عملی به خود می گرفت. (4)
انگلیسی ها با هشدارهای پر سر و صدا پیرامون ناامنی ها و بحران های عمیق سیاسی و اجتماعی دامنگیر ایران اخطار می کردند که هر گاه تا چند ماه آتی نیرویی ایرانی راساً عهده دار بر قراری نظم و امنیت در اقصی نقاط کشور نشود، دیگر هیچ گونه مسئولیتی در قابل ایران بر عهده نخواهد شناخت. هم زمان با این هشدار ها، تبلیغات گسترده ای پیرامون گسترش باز هم بیشتر بحران های سیاسی و اجتماعی و خطر اشغال کشور از سوی بلشویک ها و غیره در تهران و سایر مناطق کشور منتشر می شد تا فضای لازم برای وقوع تحرکی از نوع کودتا فراهم شود. شایع بود که عهدنامه در دست تنظیم ایران و رژیم جدید شوروی هیچ گونه مبنای حقوقی و عملی نداشته و در شرایط خروج نیروهای بریتانیا از ایران و گسترش نا امنی ها و بحران های سیاسی و اجتماعی، ایران یکسره در دام روسیه شوروی خواهد افتاد. بدین ترتیب طی چند ماه پایانی سال 1299 ش که نهایتاً به کودتای سوم اسفند ختم شد، انگلیسیان و محافل داخلی طرفدار آنان کماکان بر تداوم فضای ناامنی، رعب و وحشت، یأس و نومیدی اجتماعی ایران دامن می زدند. در این راستا بالاخص برای تهدید و تخویف مستقیم و غیر مستقیم احمد شاه و دولت مردان و مؤثران در امر حکومت، تلاش های گسترده ای صورت می گرفت. (5) از جمله منابع دست اولی که از نقش قاطع و تعیین کننده ی انگلیسی ها در طراحی و اجرای کودتای سوم اسفند 1299 سخن به میان می آورد، امیل لوسوئور فرانسوی است که در آن زمان به عنوان استاد رشته ی اقتصاد و حقوق سیاسی در ایران خدمت می کرد و به دلیل ارتباط نزدیک با محافل سیاسی و دیپلماتیک در تهران و آشنایی با فضای سیاسی و اجتماعی ایران، اطلاعات بسنده ای از مجموعه تحولات سیاسی، اجتماعی و نظامی کشور طی سال های پس از پایان جنگ اول جهانی و به ویژه توطئه هایی که انگلستان از هنگام عقد قرار داد 1919 و سپس به راه انداختن کودتا در ایران دنبال می کرد، داشت. در این باره بخش هایی از خاطرات او را مرور می کنیم:
در ماه های بعد از سقوط [دولت وثوق الدوله عاقد قرار داد پیشاپیش شکست خورده 1919] این کشور [ایران] گرفتار تجربیات سیاسی تلخی گردید که یکی از دیگری شوم تر بود و بالاخره به کودتای 21 فوریه 1921 (سوم اسفند 1299) و دیکتاتوری سید ضیاءالدین طباطبایی منجر گردید... من خود یکی از شاهدان این اوضاع بودم. در این هنگام بود که مشت خشن و بی رحم انگلستان بر دولت و ادارات دولتی ایران فرود آمد. مشاوران مالی و نظامی از لندن به ایران اعزام شدند و اداره ی امور را در دست خود گرفتند. بریگاد قزاق های ایرانی که تحت فرماندهی افسران روسی خدمت می کردند منحل و افسر فرمانده آن از ایران تبعید گردید... انگلیسی ها که زمین را زیر پای خود نااستوار می یابند آخرین کوشش خود را نیز به کار می برند که آن هم کودتای 21 فوریه 1921 است. تعداد 2500 نفر قزاق از مرکز قزوین به طرف تهران حرکت می کنند و پایتخت را به تصرف در می آورند... قدرت جاه طلبانه و بی حد و مرزی از طرف سید ضیاء الدین طباطبایی روح شیطانی و خود فروخته به سفارت انگلستان اعمال می گردد و این همان شخصی است که از چندین سال [قبل] به این طرف روزنامه رعد مدافع سیاست بریتانیا را در ایران منتشر می سازد. (6)
لوسوئور در بخش های دیگری از خاطرات خود به روند و دلایل مشارکت تعیین کننده انگلیسیان در راه اندازی کودتا در ایران چنین اشاره کرده است:
انگلیسی ها خطر را در یافته اند و دست بلشویک ها را در انقلاب بخارا، قهر و خشم افغان ها و مقاومت ایرانیان در همه جا به خوبی به کار می بینند. بنابراین تصمیم می گیرند ضربه نهایی را فرود آورند و قدرت را در تهران به وسیله مردان جدیدی در دست گیرند که همه نسبت به ایشان وفادارند و قیمومیتشان را می پذیرند. موقعیت هرگز چنین آماده نبوده است. زمینه کاملاً مهیا به نظر می رسد. کابینه ی سپهدار قادر نیست راه حل قطعی برای مشکلات و گرفتاری های عمومی جستجو کند و با کمال بی نوایی در قلب یک دنیا توطئه و رقابت دست و پا می زند... در اولین روزهای 1921 نمایندگی انگلستان با پیش بینی اوضاعی که تنها خودشان آن را می شناختند از نمایندگی های خارجی می خواهد و از آنها قول می گیرد که تهران را ترک کنند، بهانه ای که برای تخلیه تهران ارائه می نماید عظمت خطر نزدیک شدن فوق العاده بلشویک ها به تهران است... ژنرال رضا خان که تا دیروز سروان ساده ژاندارمری بود در نتیجه موفقیت کودتا به پیشرفت سریع تا درجه ژنرالی پیش رفته است... انگلیسی ها طبیعتاً ادعا می کنند که هیچ نقشی در توطئه نداشته اند، ولی در عین حال اظهار می دارند که شب قبل با این کودتاگران مذاکره کرده اند. یکی از نمایندگانش آقای اسمارت با اتومبیل به پیشواز آنان رفته است و به نام شاه پنج تومان به هر یک از سربازان پخش کرده است... رفته رفته عواملی که کودتا را در بر گرفته است شناخته می شوند. تازه ما داریم پی می بریم استفاده کننده حقیقی از این کودتا چه کسانی هستند. قزاق ها از قزوین که پایگاه اصلی ارتش بریتانیا در شمال ایران است راه افتاده اند. چه کسانی باور می کنند در شهری که همه چیزش انگلیسی است، حتی اسم کوچه های آن و اختیار داران بلامنازع آن انگلیسی ها هستند، تعداد 2500 قزاق از سرباز خانه های خود به مقصد تهران راه بیفتد و مسئولان انگلیسی شهر از آن مطلع نشوند یا مقصود و هدف اصلی آنان را نشناسند؟...
دیکتاتور [سیدضیاء] دستورات خود را از نمایندگی بریتانیا دریافت می دارد و به هیچ وجه از آن ابایی ندارد و آن را مخفی نمی کند... به زودی آشکار شد که فسخ قرار داد 1919 انگلیس و ایران که در اعلامیه سید ضیاء بدان اشاره شده بود وسیله ساده لوحانه ای برای فریب دادن افکار عمومی بود که به هیچ وجه ملت گول آن را نخورد. در حقیقت این بریتانیایی ها بودند که قدرت را قبضه کرده بودند و می رفتند از آن برای تثبیت استیلای خود و دور ساختن رقبای خود استفاده نمایند. ارتش نقش بسیار مهمی را در اجرای کودتا انجام داده بود و سپس متفق القول همگی شان به ارباب کل پیوسته بودند. از این رو بود که مشمول الطاف کامل قرار گرفت و بر حسب نقشه ای که قبلاً به وسیله وابسته نظامی سفارت انگلیس طرح ریزی شده بود، نوسازی و تجهیز گردید. وزارت دارایی هم بایستی نوسازی می شد، تعدادی از کارکنان آن را اخراج نمودند و وزیر جدید دارایی به نام عیسی خان (7) که مورد اطمینان کامل وزارت خارجه انگلیس قرار داشت، فقط کارمندان محرم و مورد اطمینان خود را نگهداشت و از متخصصین مالی انگلستان که هنوز تهران را ترک نکرده بودند به کار دعوت به عمل آورد. بدین ترتیب دو مزیتی که در قرار داد 1919 برای انگلیسی ها در نظر گرفته شده بود، عملاً تایید شده و در خدمت آنان قرار گرفت... (8). ظواهر امر حاکی از آن بود که تسلط و حاکمیت کامل انگلیسی ها بر ایران استقرار یافته است. در حالی که حقایق این چنین نبود. در فردای حوادث فوریه یکی از وزرای ملی گرای سابق به من اظهار داشته بود این کودتا مارک و بر چسب انگلیسی را با خود به همراه دارد، ما وارد عمل خواهیم شد... روحانیون در مساجد، عمال ملیون در بازاری، توی پیاده روها و بساطی ها در خیابان ها در گوشه و کنار و حتی در اجتماعات خصوصی فکر مردم را آماده و ذهن ایشان را درباره خیانت بزرگ سید ضیاء که به انگلیسی ها فروخته شده بود، روشن می نمودند... (9)
پی نوشت ها :
1- «ایران از قرار داد 1918 تا کودتای سوم اسفند 1299 به روایت اسناد»، به کوشش موسی فقیه حقانی، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، س 4، شمـ 15 و 16، پاییز و زمستان 1379، صص 237- 232.
2-دولت های ایران از میرزا نصر الله خان مشیرالدوله تا میر حسین موسوی، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378، صص 112- 105.
3-قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عین السلطنه، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، چاپ اول، تهران، اساطیر، 1378 ف ج 7، صص 5699- 5698.
4-همان، ج7، صص 5740-5722 و صص 5801-5795.
5-همان، ج7، صص 5781- 5750.
6-امیل لوسوئور، نفوذ انگلیسی ها در ایران، ترجمه محمد باقر احمدی ترشیزی، چاپ اول، تهران، کتاب برای همه، 1368، صص 19-17
7-مقصود میرزا عیسی خان فیض است که کفالت وزارت مالیه را درکابینه کودتا (سید ضیاء) عهده دار شده بود.
8-مهم ترین مفاد قرار داد 1919 شامل نو سازی و تجهیز ودر واقع سلطه بریتانیایی ها بر نیروی نظامی و امور مالی ایران می شد.
9-امیل لوسوئور، پیشین، صص 23، 65، 139 ف 144، 150، 152، 154.