میلسپو و مستشاران مالی آمریکایی در ایران 1927- 1922* (8)

همان طور که قبلاً هم گفتیم، به رغم ثروت عظیم رضا شاه، هزینه های اهلِ خانه اش نیز از طرف وزارت جنگ پرداخت می شد که میلسپو هیچ کنترلی بر آن نداشت. رضا شاه هم چنین
سه‌شنبه، 21 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
میلسپو و مستشاران مالی آمریکایی در ایران 1927- 1922* (8)
میلسپو و مستشاران مالی آمریکایی در ایران 1927- 1922* (8)

نویسنده: دکتر محمد قلی مجد
ترجمه: مصطفی امیری


 

اخراج میلسپو

همان طور که قبلاً هم گفتیم، به رغم ثروت عظیم رضا شاه، هزینه های اهلِ خانه اش نیز از طرف وزارت جنگ پرداخت می شد که میلسپو هیچ کنترلی بر آن نداشت. رضا شاه هم چنین توقع داشت که وزارت مالیه هزینه ساخت و مرمت کاخ هایش را بپردازد. هافمن فیلیپ، از هزینه های ساخت و ساز رضا شاه و در خواستش از میلسپو برای پرداخت آن ها می نویسد، تعجبی ندارد که امتناع میلسپو، موجب ناخشنودی اعلیحضرت همایونی شده باشد:
دکتر میلسپو گفت که از نظر او شاه اصلاً مسئولیت مالی سرش نمی شود. در همین ارتباط اشاره کرد که شاه اخیراً مبلغ هشتاد هزار تومان صرف مرمت و بهبود ساختمان ها و باغ خصوصی ویلای تابستانی اش کرده است. در خواستی برای پرداخت این هزینه ها به وزارت مالیه تسلیم شد، که فقط شش هزار تومان آن را قانونی و قابل پرداخت تشخیص دادند. شاه حقوقی بالغ بر چهل هزار تومان از دولت می گیرد، و طبق گزارش ها ثروت شخصی کلانی درسال های اخیر برای خودش جمع کرده است. (1)
با جلوس رضا خان به تخت شاهی، آن هم با کمک انگلیسی ها، سر نوشت هیأت مالی آمریکایی و آینده فعالیت های اقتصادی آمریکا درایران، از جمله اعطای امتیاز نفت به شرکت های آمریکایی نیز، معلوم شد. اتفاقات و دلایلی که منجر به اخراج میلسپو شد، در گزارش های متعدد ذکر شده است. برای همه روشن بود که اخراج هیأت آمریکایی یک پیروزی مهم برای انگلیسی ها، و یک گام بلند برای رضا شاه در کنترل امور مالی کشور بود. تا زمانی که میلسپو و تیم آمریکایی اش در ایران بودند، سلطه ی کامل بریتانیا بر ایران و دیکتاتوری نظامی مطلقه ی رضا خان (که هر دو یکی بودند) میسر نبود. کوپلی اموری، کاردار موقت آمریکا درتهران، می نویسد:
خصومت پهلوی با هیأت مالی به طور اعم و دکتر میلسپو به طور اخص اصولاً ناشی از این احساس رو به رشد پهلوی است که نقش هیأت مالی آمریکایی در اجرای برنامه توسعه اقتصادی ایران از بسیاری جهات با نیازها و بلند پروازی های اوهمخوانی ندارد. دکتر میلسپو مشکلات اصلی هیئت مستشاری را همین حسادت عناصرنظامی و تمایل آنها به کنترل منابع مالی که قانوناً متعلق به دولت است نسبت می دهد. او وضعیت موجود را این طور برایم خلاصه کرد: ارتش طی سه سال گذشته بودجه سالیانه ای در حدود 9 میلیون تومان دریافت کرده است. فرماندهان ارتش همیشه بخش عمده ای از این مبلغ را دزدیده اند. در طول این مدت، ارتش بزرگ تر شده، و مقدار معتنابهی دستگاه های بی سیم، تانک، هواپیما، و سایر تجهیزات خریداری کرده است. ارتش تا به حال نیازش به پولِ بیشتر را از طریق اخاذی [های] مختلف بر آورده کرده است. مردم عادی، به ویژه در ولایات و ایالات مختلف، هدف این اخاذی ها بوده اند: مثلاً از عشایر و رؤسای آنها باج می گیرند. بر آورد می شود که
پول هایی که از راه های غیر قانونی به دست آمده از 2تا 4 میلیون تومان، یا بین 25 تا 50 درصد کل بودجه ی 9 میلیونی وزارت جنگ باشد که از طرف وزارت مالیه پرداخت شده است. «در ارتش همه دزدند الاً سربازان صفر.» دزدی در میان افسران ارتش، مثل هر عادت دیگری، قباحتش را از دست داده است، و همراه با افزایش هزینه های قانونی نیاز وزارت جنگ به پول در طول سال گذشته حتی بیشتر هم شده است. از شواهد و قرائن چنین بر می آید که بسیاری از منابع غیر قانونی در آمد دارند خشک می شوند؛ و با خشک شدن این منابع اخاذی های مختلف هم دارد خطرناک تر می شود. تابستان گذشته، چندین بار [از طرف پرسنل ارتش] سعی شد مالیات های دولتی را از چنگ ماموران در آورند، ولی موفق نشدند. با فرا رسیدن پاییز، معلوم شد که این حرکت ها چیزی نبوده که مقامات مرکزی نتوانند فوراً و قاطعانه جلویش را بگیرند. در برخی موارد حتی به نظر می رسد که این حرکت ها توسط مقامات نظامی محلی که از تهران دستور می گرفتند انجام شده است؛ و در وارد دیگر ظاهراً شخص پهلوی چراغ سبز این کار را به زیر دستان نشان داده است. اختلاف بین مقامات نظامی، که قدرت سیاسی و نظامی پهلوی را تشکیل می دهند، و مقامات مالی، که هیأت مالی آمریکایی نماینده آنهاست، دلیل اصلی این مشکلات را تشکیل می دهد.
بررسی موقعیت هیأت مالی نخواهد بود مگر با اشاره به افکار عمومی مردم که همگی اذعان دارند دکتر میلسپو و دستیارانش مجدانه و بدون هیچ چشم داشتی در حال خدمت هستند و کارشان نتایج قابل ملاحظه ای در پی داشته است.
دکتر میلسپو فکر می کند که شاید به هنگام تشکیل مجلس مؤسسان اصلاحیه ای به قانون اساسی اضافه شود که مستقیم یا غیر مستقیم بر جایگاه و اختیاراتش در قرار داد او با دولت ایران (که در 14 اوت 1922 امضا شد) تأثیر بگذارد. هدف از این اصلاحیه احتمالاً کاهش اختیاراتی است که به موجب ماده 5 قرار داد [به میلسپو] تفویض شده است: این که دولت شاهنشاهی ایران موافقت می کند که بدون تأیید کتبی وزیر مالیه و آرتور چستر میلسپو هیچ گونه تعهد مالی توسط و یا به نام دولت ایران صورت نگیرد، و هم چنین موافقت می کند که بدون امضای وزیر مالیه و امضای متقابل آرتور چستر میلسپو هیچ هزینه یا انتقالی از محل وجوه دولتی صورت نگیرد.
دکتر میلسپو احساس می کند که محدود کردن اختیاراتش از هر طریقی که انجام شود، هدفِ آن نهایتاً پنهان ساختن تمایل پهلوی به کنترل مستقیم و خود سرانه ی وجوه دولت است. (2)
دردسامبر 1925، مجلس مؤسسان، رضا شاه را جانشین سلسله ی قاجار کرد. کاردار آمریکا در گزارشش ر این باره اصلاً سعی نکرد خشم خود رااز انگلیسی ها پنهان کند:
دکتر میلسپو اصلاً نسبت به روابط آتی اش با پهلوی خوش بین نیست. او تأکید دارد که دید محدود شاه جدید که ناشی از بی سوادی اوست و هم چنین خلق و خویش برای فرار از هر نوع قید و بندی ثابت می کندکه نگرش پهلوی به قانون و حقوق قانونی خیلی زود مشکل ساز خواهد شد. فکر می کنم موقع خوبی است که به نگرش انگلیسی ها درباره ی هیأت مالی هم اشاره کنم. ... طبق گزارش ها روابط او [رضا شاه] با مقامات عالی رتبه ایرانی که از حامیان شناخته شده ی بریتانیا هستند اخیراً خیلی خوب شده است. دوستان هیأت مالی گفته اند که یکی از اهداف سیاست بریتانیا در این جا این است که در محافل سطح بالا درباره ی پر ریسک بودن، دوری، و حتی بی فایده بودن جذب سرمایه های آمریکایی به ایران تبلیغ کنند. دشوار بتوان باورکرد که انگلیسی ها، باتوجه به تمایل شان به ثبات در این کشور، در حال حاضر حتی به طورپنهانی هم از خروج هیأت مالی از ایران حمایت کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آن ها می دانند که ایرانی ها با مدیریت مالیه های ایران توسط انگلیسی ها موافقت نخواهندکرد. احتمالاً آنها وظایف هیأت مالی آمریکایی را به دو بخش مستقیم می کنند: (1) مدیریت مالی واقعی وزارت مالیه و (2) نظارت عمومی بر جوانب گسترده تر توسعه اقتصادی در ایران؛ و تلاش هایشان را معطوف بخش دوم ازفعالیتهای دکتر میلسپو می کنند. نا گفته نماند که کنترل مرحله دوم، از بسیاری جهات، بستگی به کنترل مرحله اول دارد... در گزارش محرمانه مورخ 4 دسامبر 1925 خود خاطرنشان ساختم که فعالیت بدون چشمداشت، علمی و کار آمد دکترمیلسپو وهیأت مالی تاثیر گسترده و مطلوبی بر افکار عمومی داشته است. در همین ارتباط، شماره ی مورخ 1 دسامبر 1925 روزنامه تهرانی حیات وطن را به همراه این گزارش برای تان ارسال می کنم. در این روزنامه به زبان فارسی و انگلیسی توصیف خوبی از دکتر میلسپو و کارهایش شده است. (3)
قدرشناسی مردم ایران، برای نجات هیأت مالی آمریکایی کافی نبود. هافمن فیلیپ، وزیر مختار جدید آمریکا در تهران، خروج میلسپو از کشور و نگرش مردم نسبت به آن را در گزارشش توصیف کرده است:
احترماً به اطلاع می رساند که دکتر ای. سی. میلسپو مدیر کل مالیه ایران، روز چهارم ماه جاری تهران را به مقصد ایالات متحده ترک کرد. شاه و دولتش خروج دکتر میلسپو را پس از چهار سال و نیم خدمت بی وقفه و موفق به منافع مردم ایران کاملاً نادیده گرفتند. به گمان من، عمدتاً به خاطر نگرشی که شاه، که هم اینک در مقام یک یکتاتور است، ایجاد شده، و همچنین به خاطر تشویش اذهان درباره حقایق که توسط روزنامه های نوکرمآب تهران صورت گرفته است، مجلس و مردم هیچ حرکتی برای ابراز تأسف یا قدر دانی از او نشان ندادند. خروج [میلسپو] نقطه ی پایانی بود برای تلاشی شجاعانه جهت سامان دادن وثبات بخشیدن به مالیه این کشور و استقرار اصلاحاتی که هم برای مردم ایران مفید بود و هم اعتماد جهان را به ایران به واسطه ی استقلال مالی واقعی اش جلب کرد. اگربتوانم از گفته ای متناقص نما استفاده کنم، باید بگویم که دقیقاً موفقیت این تلاش بود که علت شکستش شد. گذار سریع ایران از کسری بودجه مأیوس کننده و هرج و مرج مالی به استقلال مالی و حساب بانکی پر و پیمان و وسوسه انگیز، آن هم فقط در طول چهار سال و نیم، ظاهراً خیلی بیشتر از صبر و تعادل روانی شاه جدید ایران و مشاورانش بوده است. از نظرمن، و خیلی های دیگر، یکی از ضعف های اصلی مدیریت میلپسو در این بود که موجودی [بانکی] دست نخورده زیادی برای دولت ایجاد کرد. البته این حقیقت که بانک شاهنشاهی ایران بهره زیادی بابت این موجودی به دولت می پرداخت ربطی به بحث ما ندارد. این موجودی دهان خیلی ها را آب انداخته بود؛ و تا زمانی که دکتر میلسپو در ایران بود، هیچ کس نمی توانست باروش های پیچیده و فریبکارانه خود حساب آن را برسد.
با تصاحب تخت پادشاهی از سوی مردی که خلق و خویی سلطه جودارد و هنوز بوی اردوگاه های نظامی را می دهد، ولی از سواد و فرهنگ بی بهره است، مشکلات هیأت مالی آمریکایی نیز بیشتر شد. مبالغ زیادی بلا استفاده افتاده بود. شاه و ارتش، خواهان بودجه بیشتری بودند. به آن ها می گفتند که بدون تصویب مجلس دستتان به این پول نمی رسد؛ زیرا بودجه وزارت جنگ قبلاً خرج شده بود. غیر قانونی و غیر معقول بودن این تقاضا هیچ تغییری در اوضاع نداد. مردی که این چنین در مقابل منویات بالاترین قدرت مملکت ایستاد کسی نبود بجز دکتر میلسپو. اغراق نیست اگر بگویم که طبقات بالای جامعه ایران عموماً اخراج میلسپو توسط شاه را حرکتی برای تصاحب وجوه دولت میدانند. ظاهراً یکی از خصوصیات ایرانی هایی که به قدرت می رسند این است که حق دارند هر گونه دخل و تصرفی که می خواهند در پول مملکت بکنند، ولی از تمایل دیگران به این کار انتقاد می کنند. به گمان من، ماجرای میلسپو شدیداً به عدم محبوبیت روزافزون شاه و مشاوران قدرتمندش کمک خواهد کرد. هر چند آن ها فعلاً ثدرتمند ترین آدم های این مملکت هستند. (4)
فیلیپ در گزارش بعدی اش اضافه می کند:
تأثیر ماجرای [اخراج]میلسپو بر وضعیت سیاسی ایران قابل ملاحظه بوده است. اگر چه این ماجرا سلطه جویی شاه در همه شاخه های دول را آشکار ساخته، ولی در عین حال نگرانی و عدم اعتمادی رو به رشد محافل کارتر و روحانی ایران را درباره ی انگیزه های واقعی شاه و مشاوران اصلی اش تقویت کرده است. مطمئن هستم که روش های دولت در ارتباط با این مسئله کاملاً بر اخلاف افکار عمومی بوده است. اصولاً، مردم ایران به میلسپو و همکارانش اعتماد و به صداقت و حسن نیت آن ها ایمان داشتند؛ و اصولاً، به انگیزه های شاه و مشاورانش، با توجه به روش هایی که در بیرون آوردن مدیریت مالی از دست آمریکایی ها اتخاذ کردند، مشکوک هستند. احساسی که از این ماجرا به انسان دست می دهد این است که شاه و دولتش دیگر از محدودیت هایی که یک عده آمریکایی با آن قوانین انعطاف ناپذیری و غیر شخصی شان گذاشته بودند و مانع از اعمال خود سرانه آن ها در ارتباط با مسایل مالی می شدند به تنگ آمده بودند، و می خواهند پول ملت را صرف اهداف سیاسی و منافع شخصی خود کنند. دو هفته پیش این شایعه بر سر زبان ها افتاد که یک سرباز در اقامتگاه خارج از شهر شاه قصد جان او را کرده است. می گویند که او چندین تیر به طرفش شلیک کرده بود که به هدف نخورد و بلافاصله اعدامش کردند. اگر چه هیچ کس این شایعه را تایید نکرده است، ولی فکر می کنم همه باورش کرده اند. (5)

نتیجه

میلسپو توضیح داده است که رضا شاه چگونه ایران را «دوشید»:
وقتی که شاه داشت این شاهکارهای پر خرج و مشکومش را انجام می داد، ثروت هنگفتی برای خودش جمع کرد... شاه این پول ها را از کجا می آورد؟ در حکومت اومالیه مملکت، شهرداری، و خصوصی همه با هم مخلوط بود؛ هیچ آمار قابل اطمینانی منتظر نمی شد... ثروت خصوصی اش را از فروش محصول زمین های کشاورزی که مصادره کرده بود، از سهامی که در برخی شرکت های خصوصی داشت، از هدایا و رشوه هایی که می گرفت، از باج هایی که رؤسای عشایر پرداخت می کردند و از سهمی که از فساد مالی دیگران می گرفت جمع کرده بود. کلاً مملکت را دوشید. کشاورزان، عشایر، و کارگران را له کرد و باج های سنگینی از زمین داران گرفت. اگر چه فعالیت های او قشر جدیدی از «سرمایه دارها»- یعنی تجار، انحصار طلبان، پیمانکاران، و سوگلی های سیاستمداران- را ثروتمند کرد، تورم، مالیات های سنگین، و سایر چیزها سطح زندگی توده های مردم را کاهش داد. (6)
رضا شاه جدای از تمایلش برای کنترل کامل منابع مالی ایران، در سال 1927 دو دلیل اصلی دیگر هم برای خلاص شدن از دست میلسپو و آمریکایی ها داشت. اول، امضای قرار داد شیلات با روس ها و دریافت هدایای بزرگ. دوم- که بسیار مهمتر بود- بر کناری میلسپو، گامی ضروری در غارت در آمدهای نفتی ایران توسط رضا شاه به حساب می آمد. بعد از اخراج میلسپو، در آمدهای نفتی، دیگر جزو در آمدهای دولت به حساب نمی آمد و در بودجه عادی مملکت منظور نمی شد. این درآمدها بخشی از سپرده های ذخیره ی مملکتی را که در لندن نگهداری می شد، تشکیل می داد که هر سال مبلغی از آن به کارهای خاص اختصاص می یافت. در طول 14 سال تقریباً تمام در آمدهای نفتی ایران به حساب های بانکی رضا شاه در اروپا و ایلات متحده سرازیر شد. علاوه بر این، با توجه به مذاکرات مهمی که قرار بود بر سر مسایل نفتی انجام بشود و هم چنین تمایل انگلیسی ها برای بازنگری در امتیاز دارسی، انگلیسی ها به ویژه مشتاق بودند که هر چه سریع تر از شر میلسپو خلاص شوند.

پی نوشت ها :

*فصل سوم کتاب: «Great Britain & Rezashah: The Plunder of Iran, 1921-1941 C 2003
1- فیلیپ، گزارش شمـ 129 (325/ 51، 891)، مورخ 13 جولای 1926
2- اموری، گزارش شمـ 1253 (891,51A)، مورخ 4 دسامبر 1925
3- اموری، گزارش شمـ 1260 (891,51A/313)، مورخ 16 دسامبر 1925
4- فیلیپ، گزارش شمـ 405( 891,51A/407)، مورخ 11 آگوست 1927
5- فیلیپ، گزارش 409 ( 891,51A/405)، مورخ 13 آگوست 1927
6- میلسپو، آمریکایی ها در ایران، ص . 34.

منبع: مطالعات تاریخی شماره 27

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.